مجله علمی: آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



آخرین مطالب


جستجو

 



بنابراین برای قرار گرفتن در مسیر اصول اعتقادی صحیح که هدف دعوت تمامی انبیا بوده است، شناخت مراحل اعتقادی لازم و ضروری است، زیرا سعادت همگان در گرو اعتقادات ایشان می باشد. امام رضا(علیه السلام) فرموده است:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

الْإِیمَانُ‏ فَوْقَ الْإِسْلَامِ بِدَرَجَهٍ وَ التَّقْوَى‏ فَوْقَ الْإِیمَانِ‏ بِدَرَجَهٍ وَ الْیَقِینُ‏ فَوْقَ التَّقْوَى‏ بِدَرَجَهٍ وَ مَا قُسِمَ فِی النَّاسِ شَیْ‏ءٌ أَقَلُّ مِنَ الْیَقِینِ‏.
ایمان یک درجه ازاسلام آوردن بالاتر است. تقوا یک درجه از ایمان بالاتر ویقین بالاتر از ایمان است و هیچ چیز مانند یقین در میان مردم کم تقسیم نشده است.

مراحل اعتقاد
در این دنیا انسان‌هایی بوده و هستند که کفر می ورزند و در برابر آفریدگار خود گردن گشی می‌کنند و وجود او را انکار می‌نمایند . طبق آیه ۲۴ سوره مبارکه طه: هرکس از یاد خداوند اعراض کند در این دنیا زندگی تنگ و سختی خواهد داشت؛ چرا که تردید، سرگردانی و نگرانی در وجود آنان ریشه دوانده است. در کنار آنان گروهی هستند که با عقل و درک خود به خدا ایمان می‌آورند و باور آنان به وجود خداوند مانند باورشان به وجود حیات در سیاره مریخ است. این گروه از لحاظ علمی و منطقی به خداوند ایمان دارند، اما از لحاظ عاطفی و احساسی او را باور ندارند و وجود مقدس او را لمس نکرده‌اند.
گروهی دیگر از مرحله فهم (عقلی) گذشته‌اند و به مرحله بینش رسیده‌اند. ایمان از روی بینش آن است که انسان خدا را در آیینه مخلوقات و نعمت‌هایش مشاهده کند و او را از لحاظ عاطفی فراموش نکند، بلکه همواره با او زندگی کند و او را همه جا حاضر و ناظر ببیند. اما گروه چهارمی هستند که از مرحله بینش نیز گذشته و به مرحله احساس و یقین رسیده‌اند . آنان [دراشتیاق به سوی بهشت] مانند کسانی هستند که بهشت را دیده اند و از نعمت های آن بهره‌مند شده‌اند و [در هراس از جهنّم] مانند کسانی هستند که جهنّم را دیده‌اند و به عذاب آن مبتلا شده‌اند.
بر این اساس، باور و اعتقاد آنگونه که از امام صادق (ع) نقل شده است سه مرحله دارد:
إنَّ الایمانَ أفضَلُ مِنَ الإسلامِ وَ إنَّ الیَقینَ أفضَلُ مِنَ الایمانِ وَ ما مِن شَیءٍ أعَزَّ مِنَ الیَقینِ
ایمان برتر از اسلام است و یقین برتر از ایمان و هیچ چیزمانند یقین استوار و پایدار نیست.

اسلام آوردن
اسلام آوردن به این معنا که انسان باعقل و درک خودگواهی می‌دهد که خدایی جز «الله» نیست و محمّد (صلی الله علیه و آله) رسول خداست. در این مرحله فرد باید وجود خداوند وکمال و یکتایی او و نیز نبوّت حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) و شریعتی را که آورده است بپذیرد، البته در همان حدّی که مثلاً نظریه‌های علمی را می‌پذیرد، بی آن که این اعتقاد را در زندگی خویش به کار گیرد. امام صادق (علیه السلام) درباره این مرحله فرموده‌اند:
الاسلامُ شَهادهَ أن لا إله الّا اللهُ وَ التَّصدیقُ بِرَسولِ اللهِ بِهِ حُقِنَتِ الدِماءُ وَ عَلَیهِ جَرَتِ المَناکِحُ وَ المَواریثُ وَ عَلی ظاهِرِهِ جَماعَه النّاس
اسلام آوردن به این است که فرد به یکتایی خداوند گواهی دهد و پیامبر خدا را تصدیق کند. حرمت خون انسان و [احکام] ازدواج و ارث در گرو اسلام آوردن است و بسیاری از مردم از این جنبه ظاهری بهره مند هستند.

ایمان آوردن
ایمان آوردن بدین معنی که حقایق دینی را از روی بینش و آگاهی باور کند. انسان در این مرحله از برخورد عقلی با مسئله وجود خدا، روز قیامت وارتباط مخلوقات با آفریدگار فراتر می‌رود وباور به این امور وارد قلب او می‌شود و روح او با این باور زندگی می‌کند و در پرتو آن احساس اطمینان و آرامش می کند و راه هدایت را حس می‌کند:
قالَتِ الأعرابُ ءَامَنّا قُل لَّم تُؤمِنُوا وَلکِن قُولوُا أَسلَمنا وَلَمّا یَدخُلِ الإیمانُ فِی قُلوبِکُم
[برخی از] بادیه نشینان گفتند ایمان آوردیم، بگو ایمان نیاورده‌اید، لیکن بگویید اسلام آوردیم و هنوز ایمان در دلهای شما داخل نشده است.
در روایتی از سماعه آمده است که امام صادق (علیه السلام) فرمود:
…وَالإیمانُ الهُدَی وَمَا یَثبُتُ فِی قُلُوبِ مِن صِفَهِ الإسلامِ وَما ظَهَرَ مِنَ العَمَلِ بِهِ وَ الإیمانُ أَرفَعُ مِنَ الإِسلامِ بِدَرَجَه
ایمان هدایت حقیقی ونقش بستن اسلام و صفات اسلامی بر قلب مؤمن است، و در ظاهر، عمل (واقعی) به دستورات اسلام است، ایمان مرحله ای فراتر از اسلام است.
فضیل بن یسار نیز از امام صادق (ع) نقل کرده است:
إنَّ الإیمانَ ما وَقَرَ فِی القُلُب
ایمان آن چیزی است که در دلها جا می‌گیرد.
باید توجه داشت عمل به شریعت نتیجه ایمان است نه از عناصر تشکیل دهنده آن و بدین وسیله می‌توان بین روایاتی که عمل را داخل در محدوده ایمان می‌دانند و روایاتی که عمل را بیرون از قلمرو ایمان می‌دانند جمع کرد.
همچنین باید توجه داشت در مرحله ایمان ممکن است انسان دچار وسوسه‌ش [ذهنی] گردد، اما این نوع وسوسه آسیبی به ایمان نمی‌رساند، زیرا ایمان نور هدایت است که وجود انسان را فرا می‌گیرد و مایه یآرامش می‌گردد و خطور کردن یک فکر شیطانی به ذهن نمی‌تواند آن را بی اثر کند. در حدیث صحیحی از امام صادق (علیه السلام) آمده است:
جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلَکْتُ فَقَالَ لَهُ ع أَتَاکَ الْخَبِیثُ‏ فَقَالَ لَکَ مَنْ خَلَقَکَ فَقُلْتَ اللَّهُ فَقَالَ لَکَ اللَّهُ مَنْ خَلَقَهُ فَقَالَ إِی وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ لَکَانَ کَذَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَاکَ وَ اللَّهِ مَحْضُ الْإِیمَانِ‏.
مردی نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت:
ای رسول خدا هلاک شدم. پیامبر به او فرمود [می دانم چه شده است] شیطان نزد تو آمده و از تو پرسیده است: چه کسی تو را آفریده است؟ تو در پاسخ گفتی: خدا، و او دوباره پرسید: چه کسی خدا را آفریده است؟ آن مرد گفت: سوگند به خدایی که تو را به پیامبری برانگیخت همین گونه است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: به خدا سوگند این ایمان محض است.
و روایات بسیاری که می‌گویند وسوسه با ایمان منافات ندارد.
مرحله سوم: یقین، این مرحله برترین و بالاترین و استوار ترین مرحله است. در این مرحله پرده ها کنار می‌رود و غیب برای انسان آشکار می‌شود به گونه ای که می‌تواند آن را احساس کند؛ از این رو دیگر جایی برای وسوسه یا خلأ فکری نمی‌ماند، هرچه هست حقایق ایمانی است که در حسّ و عاطفه ی انسان نفوذ کرده است.
بسیاری از مؤمنان با باورهای ایمانی زندگی می‌کنند و ایمان در قلب آنان نفوذ کرده و نور هدایت هدایت دل هایشان را فرا گرفته است ، اما یقین گوهر کمیابی است که تنها اندکی از مردم به آن دست می‌یابند.
در روایتی از امام صادق (ع) آمده است:
إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص صَلَّى النَّاسَ‏ الصُّبْحَ‏ فَنَظَرَ إِلَى شَابٍّ مِنَ الْأَنْصَارِ وَ هُوَ فِی الْمَسْجِدِ یَخْفِقُ‏ وَ یَهْوِی بِرَأْسِهِ مُصْفَرٌّ لَوْنُهُ نَحِیفٌ جِسْمُهُ وَ غَارَتْ عَیْنَاهُ فِی رَأْسِهِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص کَیْفَ أَصْبَحْتَ یَا فُلَانُ فَقَالَ أَصْبَحْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مُوقِناً فَقَالَ فَعَجِبَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ قَوْلِهِ وَ قَالَ لَهُ إِنَّ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ حَقِیقَهً فَمَا حَقِیقَهُ یَقِینِکَ قَالَ إِنَّ یَقِینِی یَا رَسُولَ اللَّهِ هُوَ أَحْزَنَنِی وَ أَسْهَرَ لَیْلِی وَ أَظْمَأَ هَوَاجِرِی فَعَزَفَتْ نَفْسِی عَنِ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا حَتَّى کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى عَرْشِ رَبِّی وَ قَد نُصِبَ لِلْحِسَابِ وَ حُشِرَ الْخَلَائِقُ لِذَلِکَ وَ أَنَا فِیهِمْ وَ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى أَهْلِ الْجَنَّهِ یَتَنَعَّمُونَ فِیهَا وَ یَتَعَارَفُونَ عَلَى الْأَرَائِکِ مُتَّکِئِینَ وَ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى أَهْلِ النَّارِ فِیهَا مُعَذَّبِینَ یَصْطَرِخُونَ وَ کَأَنِّی أَسْمَعُ الْآنَ زَفِیرَ النَّارِ یَنْقُرُونَ فِی مَسَامِعِی قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَصْحَابِهِ هَذَا عَبْدٌ نَوَّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ ثُمَّ قَالَ الْزَمْ مَا أَنْتَ عَلَیْهِ قَالَ فَقَالَ لَهُ الشَّابُّ یَا رَسُولَ اللَّهِ ادْعُ اللَّهَ لِی أَنْ أُرْزَقَ الشَّهَادَهَ مَعَکَ فَدَعَا لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص بِذَلِکَ فَلَمْ یَلْبَثْ أَنْ خَرَجَ فِی بَعْضِ غَزَوَاتِ النَّبِیِّ فَاسْتُشْهِدَ بَعْدَ تِسْعَهِ نَفَرٍ وَ کَانَ هُوَ الْعَاشِر
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله به همراه مردم نماز صبح را خواند، سپس به جوانى که در مسجد بود و چرت مى‏زد و سر به زیر داشت نگاهى کرد، رنگش زرد و بدنى لاغر و چشمانى فرو رفته در گودى سر داشت و پوست بدنش به استخوانش چسبیده بود. رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله به او فرمود: چگونه شب را به صبح رساندى اى حارث! (کنایه از اینکه در چه حالى یا حالت چطور است)؟ عرض کرد: اى رسول خدا! در حال یقین‏ شب را به روز آوردم. پیغمبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله از حرف او تعجب نموده و فرمود: براى هر یقینى نشانه‏اى است، نشانه حقیقى یقین تو چیست؟ گفت: اى رسول خدا! نشانه یقین من همانست که مرا غمناک ساخته و شبم را به بى‏خوابى کشیده، و مرا به تحمل تشنگى وسط روز وادار کرده، و نفسم از دنیا و آنچه در آن است روى گردان شده، به درجه‏اى که گویا عرش پروردگارم را براى حسابرسى برپا مى‏بینم، و تمامى مردم براى حساب محشور شده‏اند، و من در میان آنها هستم، و گویا به اهل بهشت مى‏نگرم که غرق در نعمت هستند، و در حالى که بر پشتی ها تکیه زده‏اند با همدیگر آشنایى پیدا مى‏کنند، و گویا اهل دوزخ را مى‏بینم که در آتش شکنجه مى‏شوند و فریاد مى‏زنند، و گویا من هم اکنون صداى نعره آتش دوزخ را که در گوشم مى‏پیچد مى‏شنوم. رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله به اطرافیان فرمود: این بنده‏اى است که خداوند دلش را به نور ایمان روشن ساخته است، سپس [رو به آن جوان‏ نمود] فرمود: به آنچه بر آن هستى ثابت باش. جوان عرض کرد: اى رسول خدا! از خدا براى من بخواه که شهادت با تو و در رکاب تو را نصیبم گرداند.رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله برایش چنین دعایى کرد، و طولى نکشید که در یکى از جنگها با پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله به جبهه جهاد شتافت، و پس از نه نفر به شهادت نایل شد، و او نفر دهم بود.
ایمان که پایین ترین مرحله در شخصیت اسلامی بشمار می‌آید و بسیاری از مؤمنان از آن بهره مندند دارای دو عنصر است:

عدم شک و تردید در وجود خداوند و هر حقیقت دینی دیگر
یکی از مسائلی که در علم کلام مطرح شده، این است که آیا گمان و احتمال راجح (قوی) برای مسلمان شدن کافی است؟ این مسئله در مباحث کلامی در خور توجه است، اما در مباحث تربیتی روشن است که وجود هر گونه تردید و احتمال خلاف در هر یک از حقایق دینی تنها در مراتب نخست شخصیت اسلامی قابل پذیرش است:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُون‏
در حقیقت مؤمنان کسانی هستند که به خدا و پیامبر او گرویده و [دیگر] شک نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کرده اند، اینان اند که راست کردارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 03:18:00 ق.ظ ]




همزمان شدن ایام امتحانات با توزیع پرسشنامه ­ها بین دانش ­آموزان و فشار آوردن بر دانش ­آموزان نسبت به جوابگویی به سوالات.
عدم وقت کافی دانش ­آموزان در جواب دادن به سوالات پرسشنامه.
۵-۵- پیشنهادات پژوهشی
رابطه برنامه درسی پنهان را با مهارت حل مسئله بررسی کنند.
رابطه برنامه درسی پنهان با تفکر خلاق بررسی کنند.
اجرای این پژوهش در شهرهای بزرگ با جامعه آماری متفاوت.
رابطه برنامه درسی پنهان با میزان مهارت­ های تفکر انتقادی دانش آموزان دختر را بررسی کنند.
برنامه درسی پنهان و ارتباط با تفکر انتقادی دانش ­آموزان دختر و پسر را با هم مقایسه کنند.
منابع فارسی
اسکندری، حسین(۱۳۸۷). برنامه درسی پنهان، تهران، انتشارات نیما.
اسلامی، محسن(۱۳۸۲). ارائه الگویی برای طراحی و اجرای برنامه خواندن انتقادی و بررسی اثر آن بر تفکر انتقادی و نوشتن تحلیلی. رساله دکتری، دانشگاه تربیت معلم تهران، رشته برنامه ریزی درسی.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اسماعیل­پور­، رضا؛ خدادادحسینی، سیدحمید؛ الهی، شعبان(۱۳۸۵)، طراحی و تبیین طرح سازمانی متناسب با فناوری اطلاعات و سیستم­های اطلاعاتی در صنایع قطعه­سازی خودروی ایران، ویژه­نامه بهار۱۳۸۵.
اطهری، زینب السادات؛ شریف، مصطفی؛ نعمت بخش، مهدی؛ بابا محمدی، حسن(۱۳۸۸). ارزیابی مهارت­ های تفکر انتقادی و ارتباط آن با رتبه آزمون سراسری ورود به دانشگاه در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی، مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی، ۹ (۱).
امین­خندقی، مقصود(۱۳۸۹). تحلیلی بر میزان اهمیت و به کارگیری دستاوردهای علمی حوزه برنامه درسی در نظام­های آموزشی شرکت­های صنعتی؛ فرصت­ها و تهدیدها، فصلنامه مطالعات برنامه درسی ایران، سال پنجم شماره ۱۹.
امینی، میترا؛ فضلی نژاد، نوید(۱۳۸۹). بررسی مهارت­ های تفکر انتقادی در دانشجویان پزشکی شیراز، مجله پزشکی هرمزگان، سال ۱۴، شماره ۳.
ایزدی، صمد؛ شارع پور، محمود؛ قربانی، راضیه(۱۳۸۸). بررسی نقش برنامه درسی پنهان در ایجاد نگرش به اقتدار، تقویت هویت ملی و جهانی شدن( مورد مطالعه: دانش آموزان مدارس متوسطه)، فصلنامه مطالعات ملی ۳۹، سال ۱۰، شماره ۳.
آنجفی، فرشته؛ زراعت، زهرا؛ سلطان محمدی، زهره؛ قابچی­پور، کوثر؛ کهن، فهیمه(۱۳۸۸). مهارت تفکر انتقادی دانشجویان فنی- مهندسی و علوم انسانی، مجله راهبردهای آموزش، دوره دو، شماره یک.
بابایی، علی(۱۳۸۴). مواد مخدر: آموزش مهارت تفکر انتقادی به منظور پیشگیری از اعتیاد، مجلات: روان‌شناسی و علوم تربیتی اصلاح و تربیت، شماره ۳۹.
بختیارنصرآبادی، حسنعلی؛ موسوی، ستاره؛ کاوه­فارسان، ذبیح­الله(۱۳۹۱). نقش نگرش تفکر انتقادی و سبک­های شناختی یادگیری در پیش ­بینی پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی، مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی، ۱۲(۴)، ۲۹۶-۲۸۵.
بدری­گرگری، رحیم؛ فتحی­آذر، اسکندر؛ حسینی­نسب، سیدداود؛ مقدم، محمد ( ۱۳۸۷ ). تاثیر بازاندیشی در عمل بر تفکر انتقادی دانشجو – معلمان مراکز تربیت معلم تبریز، مطالعات تربیتی و روانشناسی، شماره ۱۱.
بیان­فر، فاطمه؛ ملکی، حسن؛ سیف، علی اکبر؛ دلاور، علی(۱۳۸۹). تبیین اثر برنامه درسی پنهان مدارس بر بازده­های عاطفی یادگیری در دانش ­آموزان دوره راهنمایی به منظور ارائه مدل، فصلنامه مطالعات برنامه درسی ایران، سال پنجم، شماره هفدهم.
بیکر، ترزال(۱۳۹۰). هوشنگ نائبی، نحوه انجام تحقیقات اجتماعی، نشر نی، تهران، چاپ پنجم ۱۳۹۰.
تفنگدار، ملیحه(۱۳۸۶). نقش روش­های آموزش در پرورش تفکر انتقادی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم تهران، رشته تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت.
تقی­پور، حسینعلی؛ غفاری، هاجر(۱۳۸۸). بررسی نقش برنامه درسی پنهان در رفتار انضباطی دانش ­آموزان از دیدگاه مدیران و معلمان مدارس راهنمایی شهرستان خلخال در سال تحصیلی ۸۹-۸۸، فصلنامه علوم تربیتی، شماره ۷، سال ۲.
تقی­پور ظهیر، علی(۱۳۷۸). مقدمه­ای بر برنامه ریزی آموزشی و درسی، تهران، انتشارات آگاه.
جانعلیزاده­جوبستی، حیدر؛ اکبرپور زنگلانی، محمد باقر؛ ملکی، علی(۱۳۸۸). آموزش تفکر انتقادی راهی برای مقابله با جهانی شدن امپریالیسم فرهنگی و بومی ماندن، فصلنامه برنامه­ ریزی درسی، جهانی شدن و بومی ماندن برنامه درسی: چالش­ها و فرصت­ها.
جاویدی کلاته جعفرآبادی، طاهره؛ عبدلی، افسانه( ۱۳۸۹ ). روند تحول تفکر انتقادی در دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد، مطالعات تربیتی و روانشناسی، ۱۱(۲).
جمشیدیان قلعه سفیدی، توران؛خمیجانی­فراهانی، علی­اکبر (۱۳۸۸). رایطه زبان مادری، جنسیت و سن با سطح تفکر انتقادی، پژوهش زبان­های خارجی، شماه ۵۵.
جهانی، جعفر(۱۳۸۱). نقد و بررسی مبانی فلسفی الگوی آموزشی تفکر انتقادی ماتیو لیپمن، فصلنامه علمی پژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا(س)، شماره ۴۲، سال ۱۲.
حائری­زاده، خیریه­بیگم(۱۳۸۲). تفکر خلاق و حل خلاقانه مسئله، چاپ سوم، تهران، نشر نی.
حداد علوی، رودابه؛ عبداللهی، احمد؛ احمدی، امید علی(۱۳۸۶). برنامه درسی پنهان: پژوهشی درباره یادگیری ضمنی مدرسه؛ مورد: روحیه علمی، فصلنامه تعلیم و تربیت، سال۲۳، شماره ۹۰.
حیدری­دامانی، راحله(۱۳۸۹). بررسی عوامل موثر بر تفکر انتقادی دانشجویان کارشناسی ارشد کشاورزی، مقایسه بین دو گروه از دانشجویان ترم اول و ترم پایانی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس.
خسروانی زنگنه، ستاره(۱۳۸۰). بررسی تاثیر برگزاری جلسات پویایی گروه در کارآموزی پرستاری بهداشت جامعه بر میزان مهارت­ های تفکر انتقادی دانشجویان کارشناسی پرستاری، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس.
خلیلی، حسین؛ بابامحمدی، ح(۱۳۸۳). مهارت­ های تفکر انتقادی دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی سمنان­، مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی۴(۱۲)، ۳۱-۲۳.
دلاور، علی( ۱۳۸۸). روش تحقیق در روانشناسی و علوم تربیتی، تهران، نشر ویرایش، چاپ بیست و نهم.
دوبونو، ادوارد(۱۹۹۳). سلسله درس­های تفکر. مترجم مرجان فرجی، تهران، انتشارات جوانه رشد.
دی، استیون؛ شافرسمن(۱۳۸۴)، مترجم زاهدی، پروانه، مقدمه­ای بر تفکر انتقادی، مجلات جامعه ­شناسی و علوم­اجتماعی، رشد آموزش اجتماعی، شماره ۲۸.
سادات­حسینی، افضل(۱۳۷۶)، ویژگی­های تفکر انتقادی، نشریه اطلاع رسانی، کتابداری کیهان فرهنگی، اسفند ماه ۱۳۷۶، شماره ۱۴، صفحات ۴۳-۴۱.
سجادیه، نرگس؛ باقری، خسرو؛ ایروانی، شهین؛ ضمیران، محمد(۱۳۸۹). پژوهش تبار شناختی و الهام بخشی آن برای قلمروهای پژوهشی در مطالعات برنامه درسی، فصلنامه مطالعات برنامه درسی ایران، سال ۱۴، شماره ۱۶.
سراج­خرمی، ناصر؛ معظم­فر، فروزان(۱۳۸۹). مقایسه تفکر انتقادی و سبک­های هویت دانشجویان فنی- مهندسی با دانشجویان علوم انسانی، یافته­های نو در روانشناسی.
سرمد، زهره؛ بازرگان، عباس، حجازی، الهه(۱۳۸۶). روش­های تحقیق در علوم رفتاری، انتشارات آگاه، تهران، چاپ چهاردهم.
سرهنگی، فروغ؛ معصومی، معصومه؛ عبادی، عباس؛ سیدمظهری، مرجان؛ رحمانی، آزاد؛ رئیسی­فر، افسانه(۱۳۸۹). تاثیر روش تدریس نقشه مفهومی بر مهارت­ های تفکر انتقادی دانشجویان پرستاری، محله پرستاری مراقبت ویژه، دوره سوم، شماره چهارم.
سعیدی­رضوانی، محمود(۱۳۸۰). تبیین برنامه درسی پنهان در درس بینش اسلامی دوره متوسطه و ارائه راهبردهایی برای استفاده از این برنامه در آموزش اثربخشی دینی، تهران: پایان نامه دکترای دانشگاه تربیت معلم، دانشکده علوم انسانی.
سعیدی­رضوانی، محمود؛ کیانی­نژاد، عذرا(۱۳۷۹). توجه به برنامه درسی پنهان ضرورتی آشکار در تحقق اهداف آموزش­های دینی، فصلنامه تربیت اسلامی، شماره ۳، پائیز ۱۳۷۹.
سیف، علی اکبر، روانشناسی پرورشی(۱۳۸۶). تهران، انتشارات آگاه.
شعبانی، حسن(۱۳۷۸). تاثیر روش حل مسئله به صورت کار­ گروهی بر روی تفکر انتقادی، رساله دکتری دانشگاه تربیت مدرس تهران.
شعبانی، حسن(۱۳۸۶). روش­ها و فنون تدریس(مهارت های آموزشی و پرورشی). تهران، انتشارات سمت.
شعبانی، حسن؛ مهرمحمدی، محمود(۱۳۷۹). پرورش تفکر انتقادی با بهره گرفتن از شیوه آموزش مساله محور، مدرس، دوره ۴، شماره ۱، بهار۱۳۷۹.
شمشیری، بابک(۱۳۸۶). تبیین عناصر بنیادی پرورش تفکر، اندیشه­ های نوین تربیتی دانشکده­ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه الزهرا(س)، دوره ۳، شماره ۳ و ۴.
شیخی، مرداس(۱۳۸۸). بررسی تربیت شهروندی در برنامه درسی پنهان نظام آموزش متوسطه نظری از معلمان مرد شهر اهواز، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت معلم تهران.
شیولسون، ریچاردجی(۱۳۸۹). علیرضا کیامنش، استدلال آماری در علوم رفتاری جلد اول توصیف آماری، جهاد دانشگاهی واحد علامه طباطبایی، انتشارات بهار، ۱۳۹۰، چاپ نهم.
صمدی، پروین؛ هاشمی­فخر، صدیقه(۱۳۸۸). تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات در رسالت درسی آموزش شهروندی در دوره ابتدایی، فصلنامه همایش نوآوری در برنامه ­های درسی دوره ابتدایی.
عابدی، احمد؛ تاجی، مریز(۱۳۸۰)، نقش برنامه ­های درسی پنهان در شکل­ گیری شخصیت و رفتار دانش ­آموزان، فصلنامه آموزه، شماره۹.
عباسی، عفت(۱۳۸۰). بررسی مهارت­ های موثر بر پرورش تفکر انتقادی در برنامه درسی جامعه ­شناسی در دوره متوسطه در سال تحصیلی ۸۰-۷۹، رساله دکتری برنامه­ ریزی درسی.
عزتی، مرتضی(۱۳۷۶). روش تحقیق در علوم اجتماعی، موسسه تحقیقات دانشگاه تربیت مدرس، چاپ اول.
علاقه­بند، علی(۱۳۸۳). جامعه ­شناسی آموزش و پرورش، تهران، انتشارات روان.
علاقه­بند، علی(۱۳۸۳). مدیریت عمومی، تهران، انتشارات روان.
علیپور، وحیده؛ سیف­نراقی، مریم؛ نادری، عزت­الله؛ شریعتمداری، علی(۱۳۸۸). موانع تفکر انتقادی در برنامه درسی آموزش متوسطه( با تاکید بر مهارت­ های تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزشیابی و قضاوت)، مجله علوم تربیتی، سال ۲، شماره ۷.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:18:00 ق.ظ ]




فصل دوم: پیشینه پژوهش
بخش اول : شادکامی
اکثر روانشناسان شادکامی را یکی از شش هیجان اساسی انسان می دانند. هیجانات اساسی عبارتند از خشم[۱۵] ،ترس[۱۶] ، تنفر[۱۷] ، تعجب[۱۸] ، شادی و ناراحتی[۱۹] (دیکی[۲۰] ،۱۹۹۹ ).
ون هون[۲۱] (۱۹۸۴ ) شادکامی را میزانی که یک فرد در مورد کیفیت کلی مطلوبیت زندگی اش قضاوت می کند ، تعریف می کند .آیزنک[۲۲] با اقتباس از تعریف برادبرن[۲۳] ، شادی را حداکثر عاطفه مثبت و حداقل عاطفه منفی تعریف کرده است که احتمالآ کاربردی ترین تعریف شادکامی است .کانت ، شادی را ارضای تما می امیال می داند (آیزنک ،۱۹۹۰،ترجمه فیروز بخت و بیگی ، ۱۳۷۵ ).به اعتقاد لاما [۲۴]مهمترین هدف زندگی ما رسیدن به شادی است ، چه انسان معتقد به اصول مذهبی باشد ، چه نباشد. حرکت وفعالیت انسان در هر مذهبی که باشد برای دست یافتن به شادی است (لاما و کاتلر[۲۵]،ترجمه انوشیروانی ،۱۳۸۲).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شادی نه تنها به سطح بالایی از عاطفه یا هیجان مثبت بستگی دارد بلکه به سنجش عمیق تر رضایت کلی از زندگی نیز وابسته است. هیجانات بسیار مثبت ممکن است کوتاه مدت باشند، اما
رضایت می تواند دراز مدت باشد ؛ بنابراین می تواند هدفی واقع بینانه تر برای وجود انسان باشد( آیزنک،۱۹۹۰ ، ترجمه فیروز بخت و بیگی ۱۳۷۵ ).
۲-۱ تعریف شادکامی
شادکامی (شادمانی ) احساسی است که همه خواهان آن هستند اما تعداد کمی از ما به آن دست می یابیم. نشانه مشخص چنین احساسی، قدردانی ، احساس درونی، احساس رضایت و علاقه به خود و دیگران است. عادی ترین حالت ذهنی همه، حالت خشنودی و شادی است.
(آیزنک، ۱۹۹۰ ) معتقد است شادی حالتی پایدار است که فرد میان امیال ارضا شده و کل امیال خود مطلوب ترین نسبت را می یابد، به شرط آنکه امیال ارضا شده به طور غیر منتظره اتقاق افتاده باشند، یعنی ما از مصاحبت با فردی که انتظار دیدن وی را نداشته ایم شادی می شویم.
آرجیل (۲۰۰۱) بین احساس خوشی [۲۶] و شادکامی تمایز قائل می شود . به رغم وی احساس خوشی یکی از رایج ترین شیوه هایی است که افراد با آن شادمانی خود را تعریف می کنند، در تعریف احساس خوشی آرجیل معتقد است، افراد دارای خلقهای منفی بسیارند مانند؛ خشم، اضطراب، افسردگی و … ) ولی واقعاً یک خلق مثبت دارند که تحت عنوان احساس خوشی توصیف می شود، در واقع می توان گفت شادمانی دارای ۳ جز است، یک جزآن احساس خوشی است و دو جزء دیگر آن رضایت از زندگی و عدم وجود عاطفه منفی است. خوشی بعد عاطفی شادمانی است و رضایت بعد شناختی آن است.
برادبورن[۲۷] ( ۱۹۶۹ ) معتقد است ، شادمانی عبارت است از میزان عاطفه مثبت منهای میزان عاطفه منفی . عاطفه منفی برادبورن همان است که توسط مقیاس روان رنجورگرایی آیزنک و آزمون افسردگی بک اندازه گیری می شود. در عین حال هدی [۲۸]و ویرینگ[۲۹] ( ۱۹۹۲ ) دریافتند همبستگی بین اضطراب و افسردگی ( دو عاطفه منفی مسلط ) فقط ۵% است، آنچنان که می توان گفت که این احساس تقریباً مستقل اند. با توجه به یافته های فوق الذکر تقسیم عاطفه منفی به دو احساس اضطراب و افسردگی می توان چهار مؤلفه برای شادی در نظر گرفت. این ۴ مؤلفه عبارتند از : عاطفه مثبت، رضایت از زندگی، اضطراب و افسردگی ( آرجیل ، ۲۰۰۱ ).
۲-۲ جایگاه شادی در چهار چوب هیجانها
سالهاست که در طبقه بندی حالت های روانی، شادی و نشاط را در مقوله ی هیجان ها قرار داده اند. اگر چه طبقه بندی حالات احساسی که در مقوله ی اخیر قرار می گیرند به علت کثرت تعداد هیجان ها، آسان نیست اما کوشش های متعددی در راه نظم دهی و مجزا سازی آنها به عمل آمده است. و شاید اشاره به طبقه بندی ای ،که هیجان ها را به چهار بعد اصلی تقسیم می کند ، بتواندجایگاه شادی و نشاط را در چهار چوب هیجان ها مشخص کند دراین طبقه بندی ، هیجان ها بر اساس ابعاد زیر از یکدیگر متمایز شده اند :
- مثبت و منفی
- نخستین یا مختلط
- قرار گرفتن در قطبهای متضاد
- سطوح مختلف شدت
با توجه به این ابعاد می توان شادی و نشاط را به عنوان یک هیجان مثبت در نظر گرفت که امکان ترکیب و تألیف آن با هیجان های دیگر نیز وجود دارد. این حالت در قطب متضاد با خشم، احساس گناه و افسردگی قرار می گیرد و میزان شدت آنها نیز تغییر پذیر است. بدین ترتیب مشاهده می شود که بیان دقیق مسأله و هدفهای موضوع مورد نظرما ، نیازمند تصریح بیشتر مقوله ی هیجانهاست. ارائه تعریف دقیقی از هیجان بسیار مشکل است چرا که افراد فرهنگ ها و مناطق مختلف ، دارای دریافت های متفاوتی از این مفهوم می باشد و مع هذا درباره ی ویژگی های خاصی از آن توافق نظر دیده می شود و اغلب مؤلفان بر این باورند که حالت های هیجانی بر اساس احساسات مثبت یا منفی کوتاه مدت نسبت به یک موضوع معین ( واقعی یا خیالی ) بر انگیخته می شوند. به بیانی دیگر ، می توان هیجان ها را از سویی به منزله ی واکنش های وحدت یافته نسبت به ویداد های معنا دار شخصی دانست که واکنش های فیزیولوژیکی ، رفتاری، شناختی و همچنین احساس های فاعلی لذت و عدم لذت را در بر می گیرند و از سوی دیگر، آنها را به عنوان واکنش های عاطفی شدیدی تلقی کرد که تابع مراکز دیانسفالیک اند معمولاً شامل تظاهرات نباتی می شوند و جلوه های آنها در شادی ، اندوه ، ترس ، خشم تنفرو غیره قابل مشاهده است( منصور ، دادستان ۱۳۸۰ ).
پیوند هیجان ها و از آن میان شادی و نشاط با شناخت و رفتار به خوبی آشکار می گردد و تعامل چنین عواملی است که بررسی هیجان های منفی و مثبت را از اهمیت خاصی برخوردار
می سازد . چرا که هیجان های منفی به کاهش سطوح حرمت خود و کیفیت روابط با دیگران منجر می شوند در حالی که هیجان های مثبت ، حرمت خود را افزایش می دهند و به گسترش روابط با دیگران می انجامند . در چهار چوب هیجان های مثبت، نشاط و شادی هیجانی است که همه در جستجوی آن هستند و شدت آن نیز مانند هر هیجان دیگری متغیر است .اما باید براین نکته تأکید کرد که نشاط در واقع از جلوه های ظاهری مفهوم عمیق خوشبختی است . نشاط و خوشبختی در زبان عامیانه به احساسی تغییر پذیر وهمجنین به احساس پایدار رضایت کلی از زنذگی نسبت داده می شود. از دیدگاه علمی تر خوشبختی بر اساس سطح ارزشیابی کلی مثبت هر فرد از کیفیت مجموعه ی زندگی فعلی وی تعریف می شود ( سانتروک [۳۰]، ۱۹۹۱ ، به نقل از جان بزرگی ۱۳۸۰ ).
۲-۳ شاخص های شادکامی
حالت چهره – قیافه : جایگاه اصلی هیجانات ، چهره است ، چهره می تواند شماری از هیجانات از جمله شادی را نشان دهد ( آرگایل، ۲۰۰۱ ). شاید مشخص ترین حالت چهره که نشان دهنده شادکامی است را بتوان در حرکت لب ها و خصوصاً در میزان خنده افراد دید. ولی آنچه اهمیت دارد توجه به همه ی جسم است.
- بیان احساسات شاد توسط خود فرد : توجه به مطالبی که فرد در مورد احساسات خودبیان می کند نیز می تواند شاخصی از شادکامی فرد باشد.
- توجه به محتوی گفتار فرد : وقتی فردی محتوی کلامش خوش بینانه تر است می توان گفت احساس درونی فرد نیز شادکام است وقتی محتوی کلام فرد بدبینانه است می توان گفت شادکام نیست ( عابدی ، ۱۳۸۴ ).
۲-۴ دیدگاه شناختی و شادکامی
موضوع تعیین کننده های شادکامی و چگونگی ادراک و شناخت آنها از مدتها قبل مورد بحث بوده است و دامنه آن ، دیدگاه های دینی و فلسفی را نیز در بر دارد . این دیدگاه ها در مورد سودمندی تفکرات و شناختهایی تأکید دارند که باعث هدایت هیجانها و خلاقیات فرد می گردد برای مثال در بعضی از ادیان برای مقابله با هیجانهای ناخوشایند ، گسلش روانی از دینت توصیه می گردد. ( واینر[۳۱] ، ۱۹۸۵ ).
یکی از نظریه های خوشبختی ذهنی و شادکامی نظریه ( اسناد[۳۲]) می باشد، که در مورد افسردگی به خوبی شناخته شده است .دراین نظریه اعتماد برآن است که افراد افسرده وقایع منفی را علل پا بر جا و کلی می دانند که پیوسته برای آنان اتفاق می افتد. از نظر بک ( ۱۹۶۷ ) به نقل از واینر (۱۹۸۵) افراد افسرده به روش های خودبه ویرانگری در جهان می اندیشند.
داینر اسنادهای مربوط به موفقیت و شکست را توصیف کرده است . به اعتقاد وی رویدادهای ذهنی، نقش واسطه را بین متغیرهای مربوط به تکالیف و رفتار بعدی دارند و افراد نتایج رفتاری خود را به عواملی درونی ( شخصی ) و بیرونی ( موقعیتی ) ، پایدار و ناپایدار و کنترل ناپذیر اسناد می دهند. این ویژگی ها انتظارت متفاوتی در آینده برای آنان ایجاد می کند و منجر به واکنشهای عاطفی مثبت یا منفی می گردد. وقتی که موفقیت یا شکست به عوامل درونی نسبت داده می شود غرور – شادی یا شرمساری – اندوه افزایش می یابد. اگر موفقیت یا شکست به عوامل بیرونی نسبت داده شود غرور – شادی یا شرمساری اندوه کاهش می یابد. بنابراین موفقیتی که فرد آن را به سادگی تکلیف یا خوش اقبالی ( عوامل بیرونی ) نسبت می دهد ، از جنبه تقویتی برخوردار نخواهد بود. یکی از پیامدهای نسبت دادن های علّی در ارتباط با منابع کنترل درونی و بیرونی ، ارتباط آن با یکی از عوامل شادکامی یعنی عزت نفس است. اگر پیامدهای مثبت رفتار به علل درونی مانند توانایی و تلاش نسبت داده شوند باعث افزایش عزت نفس خواهد بود. به طور خلاصه اسنادها هیجانهای متفاوتی را ایجاد می کنند . بر طبق نظریه واینر ، موفقیت و شکست باعث به وجود آمدن احساس شادی و غمگینی می شود . این هیجانها به این علت اسنادی است که افراد متعاقبا در مورد شکست یا موفقیت به کار می روند. واینر(۱۹۸۵) ، به نقل از تایلور و همکاران بایک نمودار با عنوان تحلیل اسنادی نشان داده است که چگونه اسنادهای متفاوت شادمانی یا اندوهگینی ایجاد می کنند.
هیجان کلی
مثبت یا منفی
اسناد علی
هیجانهای مشخص ارزشیابی نتیجه نتیجه رفتار
هیجان مثبت
قابل کنترل ، درونی
شادکامی و مباهات ارزشیابی مثبت موفقیت
هیجان منفی
غیر قابل کنترل
اندوهگینی و خشم ارزشیابی منفی
شکل ۲-۱ تحلیل اسناد هیجان ( به نقل از تایلور و همکارن، ۱۹۹۴ ).
در حیطه موضوع خوشبختی ذهنی و شادکامی پژوهشگران نشان داده اند که افراد می توانند هیجانات خود را از طریق افکارشان ، شدید ، ضعیف ،مثبت ویا منفی نمایند و بدین ترتیب شادمانی یا غمگینی را تجربه نمایند .در نظریه های شناختی اعتماد برآن است که افراد شادکام رویدادهای بیشری را که از نظر فرهنگی مطلوب است تجربه می کنند ونیز رویدادهای خنثی را به صورت مثبت و رویدادهای مثبت را به مثبت تر در نظر می گیرند .در واقع مردم قادرند از طریق کنترل افکارشان ، خوشبختی ذهنی و شادکامی خود را افزایش دهند. برای مثال؛ این عقیده که در جهان یک نیرو مقصد والایی وجود داردکه می تواند به خوشبختی و شادکامی افراد بیافزاید . این موضوع را تحقیقات زیادی به اثبات رسانده است. که افراد دارای گرایش دینی از افراد دیگر شادکام تر هستند. علاوه برآن این نوع تفکر به بالاترین خوشبختی ذهنی و شادکامی و خوش بینی نسبت به آینده منجر می گردد نظریه های مقابله از بعد شناختی نیز بیانگر آن است که افراد شادکام افکار و رفتارهایی دارند که سازگار و کمک کننده است، در حالیکه افراد غیر شادکام به روش های مخرب عمل وتفکر می کنند (باس[۳۳]،۲۰۰۰).
۲-۵ دیدگاه های نظری در مورد شادکامی
۲-۵-۱ دیدگاه لذت گرایی[۳۴]
تاریخچه طولانی این دیدگاه به قرن چهار قبل از میلادی می رسد.برخی از فیلسو فان یونانی هدف از زندگی را تجربۀ لذت و به حداکثر رساندن آن می دانستند.
از نظر آنان شادکامی کل لحظات لذت بخش زندگی افراد است. این افراد دیگر از جمله هابز[۳۵] دی سد [۳۶]و بنتهام[۳۷] پیروی گردیده است (نقل از ریان [۳۸]و دسی [۳۹]،۲۰۰۱).هابز معتقد بود که شادکامی ، دنبال کردن موفقیت آمیز امیال ذاتی انسان است.دی سد بر این باور بود که دنبال کردن احساس لذت ، هدف نهایی زندگی است .بنتهام نیز ادعا داشت که برای ساختن یک جامعۀ خوب کوشش افراد برای به حد اکثر رساندن لذت و علایق فردی مهم می باشد (ریان و دسی ۲۰۰۱).دامنۀ توجه دیدگاه لذت گرایی ، از لذت های بدنی تا امیال ذاتی و علایق فردی در نوسان می باشد. روان شناسانی که این نظریه را می پذیرند ،بر مفهوم گسترده ای از لذت گرایی تٲکید دارند که شامل رجحان ها و لذائذ ذهنی و بدنی است(کوبوروی [۴۰]۱۹۹۹ به نقل از یزدانی ،۱۳۸۲).
کانمن[۴۱] ،داینر[۴۲]و شوارز[۴۳] (۱۹۹۹ ،نقل از داینر و لوکاس[۴۴] ،۲۰۰۰)روان شناسی لذت گرایی را مطالب پدیده هایی می دانند که تجربه های لذت بخش و غیر لذت بخش زندگی را به وجود می آورد . در واقع دیدگاه مسلط در بین روان شناسان لذت گرا آن است که خوشبختی ، شامل بهزیستی روانی و تجربه های لذت بخش می باشد. اکثر پژوشگران در روان شناسی لذت گرایی جدید ٬از مفهوم بهزیستی روانی به عنوان متغیر اصلی استفاده می کنند .این مفهوم شامل سه جزء یعنی رضایت از زندگی ، وجود خلق مثبت و فقدان خلق منفی می باشد که غالبا” تحت عنوان شادکامی نامیده می شود. شعار پیروان این دیدگاه عبارت است از :«بهترین وبزرگترین خوبی ها برای بیشترین افراد».منظوراز خوبی ، شادی است و شادی هم با کسب لذت و عدم حضور درد و رنج برابر می باشد (به نقل از نودینگ ،۲۰۰۳).
از دیدگاه سلیگمن[۴۵] و رویزمن[۴۶] (۲۰۰۳) معضل اساسی در دیدگاه لذت گرایی که با آن مواجهیم ، این است که در این دیدگاه مرکز ثقل توجه، بر انباشته کردن لذت های فرد بر روی هم است و سعی بر این است که افراد کسب لذت کنند بدون توجه به اینکه این لذت ها چگونه به دست می آیند. برای مثال تصور کنید که زندگی دو فرد شامل مقدار دقیقی از لذت و شادی است و هر دو به به یک میزان از زندگی لذت می برند لکن زندگی یکی در حال افول تدریجی است در حالی که دیگری در حال صعود و رشد تدریجی است و تفاوت های این دو تنها به وسیله بررسی قضاوت بازبینانه زندگی و ارزیابی آن مشخص می شود.
۲-۵-۲ دیدگاه معنوی[۴۷]
به رغم رواج دیدگاه لذت گرایی ، تعدادی از فلاسفه ، صاحب نظران و علمای دینی چه در غرب و چه در شرق این موضوع را زیر سٶال برده اند که شادکامی به خودی خود می تواند به عوان مدارک اصلی خوشختی باشد(ریان و دسی ،۲۰۰۱). از نظر فروم (۱۹۸۱)برای درک شاد کامی واقعی باید بین امیال و نیازهایی که به صورت ذهنی احساس می شوند و خوشنودی آن ها منجر به لذت های زود گذر می گردد و آن دسته از نیازهایی که در ماهیت انسان ریشه داشته و تحقق آن ها ، نمو انسان و فراهم ساختن معنویت یعنی خوشختی و شاد کامی واقعی را به همراه دارد،تمایز قائل شد .از دیگاه وی ، شادی یک معیار برتر در هنر زندگی است.
واترمن[۴۸] (۱۹۹۳) معتقد است که مفهوم معنوی از شادکامی ، از خوشبختی است.او شادکامی مردم را بر اساس خود واقعی آنها تبیین می کند. طبق نظر وی این نوع شادکامی موقعی به دست می آید که فعالیتهای زندگی افراد بیشترین همگرایی یا جور بردن را با ارزشهای عمیق داشته باشد و آنان نسبت به این ارزشها متعهد گردند. تحت چنین شرایطی ، احساس نشاط و اطمینان به وجود می اید. واتر من از این حالت،به عنوان جلوه فردی[۴۹] یاد کرد و همبستگی بالایی بین آن و اندازه های خوشبختی و شادکامی به دست آورد ریف[۵۰] و سینگر[۵۱] (۱۹۹۸)خوشبختی و شادکامی را دستیابی ساده و به لذت نمی دانند بلکه آن را به عنوان کوششی در جهت کمال در نظر می گیرند که بیانگر تحقق توان بالقوه واقعی فرد است.ریف و سینگر ، شش جنبه را بیانگر تعریف و نظری و عملی بهزیستی روان شناختی می دانند که عبارتند از خود مختاری[۵۲] ،نمو فردی،[۵۳]خود پذیری ٬[۵۴]هدفمندی زندگی[۵۵] و روابط مثبت[۵۶]. ریف و سینگر این جنبه ها را باعث ارتقاء سلامت جسمانی و هیجانی می دانند .به طور کلی می توان گفت، رویکرد های لذت گرایی و معنوی به ظاهر متضاد می باشند و هر کدام با تعریف گوناگونی از شادکامی ، انواع متفاوتی از پژو هش را در مورد علل ،پیامد ها و پویایی های این موضوع باعث شده اند ٬اما از انجا که شادکامی و بهزیستی روانی یک پدیده چند بعدی است،جنبه هایی از هر دو رویکرد را در بر دارد . در این رابطه کامپتون[۵۷] و همکاران (۱۹۹۶ به نقل از یزدانی،۱۳۸۲)در یافتند که دیدگاه های لذت گرایی و معنو ی که شادکامی ، با وجود همپوشی ، در عین حال با هم تمایل دارند و درک ما را از شادکامی و بهزیستی روانی از طریق روش های متفاوت اندازه گیری ، افزایش خواهند داد.
۲-۵-۳ نظریه ی داینر و همکاران
طبق این نظریه شادکامی ارزشیابی هایی است که افراد از خود وزندگیشان به عمل می آورند . این ارزشیابی می تواند جبنه ی شناختی داشته باشد مانند قضاوت هایی که درمورد رضایت درزندگی صورت می گیرد و یا جنبه ی عاطفی که شامل خود وهیجان هایی است که درواکنش به رویدادهای زندگی ظاهر می شود .بنابراین شادکامی ٬از چها رجزء تشکیل یافته که عبارت است از:رضایت از زندگی ، خلق و هیجان های مثبت و خوشایند، نبود خلق و هیجانهای منفی و عوامل دیگر مانند خوش بینی ،عزت نفس و احساس شکوفای .در این نظریه ، ویژ گی های افراد شادکام عبات است از:داشتن دستگاه ایمنی قو ی تر و عمر طولانی تر ،برخوردار ی از روابط اجتماعی بهتر ، مقابل مؤثر با موقعیتهای مشکل ،خلاقیت و موفقیت بیشتر و گرایش زیاد تر برای کمک به دیگرا ن (داینر ،۲۰۰۲). داینر ولو کاس (۲۰۰۰) با اشاره به بررسی ویلسون[۵۸] (۱۹۶۷)در مورد شادکامی معتقدند که بسیاری از نتیجه گیری های او ، از طریق مطالعات بعدی مورد تٲیید قرار گرفته است .ویلسون با بررسی شواهد تجربی و همبسته های شادکامی ، این طور نتیجه گیر ی کرده بود که به فرد شادکام ، فردی است :زنده دل ،سالم و فرهیخته ، برون گرا، خوشبین ، آزاد از نگرانی ، مذهبی ، دارای عزت نفس بالا و کسی که از اخلاق حر فه ای و فروتنی برخوردار است.
۲-۵-۴ نظریه ی آرگایل و همکاران

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:18:00 ق.ظ ]




مشروط و مقید نبودن ظهرنویسی :درصدر ماده‌ی ۲۴۷ ق.ت آمده است که(ظهرنویسی حاکی از انتقال برات است). به نظر برخی حقوق‌دانان از این بیان مقنن چنین استنباط می‌شود که ظهرنویسی باید به بیانی بعمل آید که دلالت بر انتقال برات به منتقل الیه نماید. نتیجه آن که،ظهرنویسی نباید مشروط باشد و همچنین ظهرنویسی بخشی از برات به نحوی که تنها جزئی از وجه آن انتقال داده شود، باطل می باشد. لیکن به نظر برخی دیگر از حقوق‌دانان ظهرنویسی با قید و شرط اشکالی ندارد و ظهرنویس در حدود شرط، مسئول است.(اسکینی،۱۳۷۷، ص ۹۱٫)

تحقق شرایط اساسی صحت قراردادها:چون ظهرنویسی نوعی قرارداد و توافق بین افراد است،لذا تحقق شرایط اساسی صحت قرارداها به شرحی که در ماده ی۱۹۰به بعد قانون مدنی مقرر است،در ظهرنویسی هم لازم است.بنابراین اشخاص فاقد اهلیت و یا تاجر ورشکسته که از مداخله در اداره‌ی اموال و حقوق مالی خود ممنوع است (م۴۱۸ق.ت) به لحاظ قانونی حق ظهرنویسی برات را ندارند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

آثار ظهرنویسی برای انتقال:مسلماً از آن جایی که ظهرنویسی برات برای انتقال،به قصد انتقال مالکیت برات صورت می‌پذیرد،مهم‌‌ترین اثر این نوع ظهرنویسی همان انتقال برات خواهد بود.لیکن این نوع ظهرنویسی آثار بسیار مهم دیگری نیز دارد که به بررسی آن‌ ها خواهیم پرداخت.

انتقال حقوق ناشی از برات به منتقلٌ‌الیه:برات و سایر اسناد تجاری،همگی نماینده ی وجود یک طلب می‌باشند که شخصی از دیگری دارد.وقتی که دارند‌ه‌ی یک برات آن را به قصد انتقال،ظهرنویسی می‌کند در حقیقت طلب خود را که ورقه‌ی برات نشان دهنده‌ی آن است به منتقل‌ٌالیه واگذار می کند. از این پس دارنده‌ی جدید برات دارای تمام حقوقی خواهد بود که دارنده‌ی قبلی(ظهرنویس) نسبت به برات داشت. از جمله اینکه می‌تواند وجه برات را از برات‌کش و برات‌گیر و یا هریک از ظهرنویس‌ها مطالبه نماید. مسلم است که پس از ظهرنویسی، کلیه‌ی وظایف دارنده‌ی سابق نیز به عهده ی دارنده‌ی جدید منتقل خواهد شد.
اما جدای از اینکه پس از ظهرنویسی‌،اصل طلبی که در برات منعکس شده ‌است به دارنده‌‌ی جدید منتقل می‌شود، چنان‌چه تعهد‌ براتی(یعنی همان طلب مندرج در برات)متضمن تضمینی برای دانده‌ی برات باشد،پس از ظهرنویسی،دارنده‌ی جدید حق استفاده از تضمین مزبور را نیز خواهد داشت.بعنوان مثال اگر صادر کننده‌ی برات، برای آن که اعتماد دارنده‌ی برات را در مورد پرداخت شدن وجه برات جلب کند قسمتی از اموال خود را به‌عنوان وثیقه و تضمین پرداخت برات قرار می‌دهد. با توجه به آن‌چه گفتیم پرواضح است که اگر دارنده‌،برات را از طریق ظهرنویسی به شخص دیگری منتقل کند، این وثیقه نیز به همراه اصل برات منتقل خواهد شد و تضمین مزبور بجای خود باقی می‌ماند.(همان،ص۹۳)

مسئولیت تضامنی ظهرنویس به پرداخت برات:اگر چه گفته شد اثر اصلی ظهرنویسی برای انتقال،انتقال طلب دارنده‌ی سابق به دارنده‌ی جدید است؛لیکن این یک انتقال طلب ساده (مدنی) نیست.زیرا انتقال دهنده‌ یا همان ظهرنویس پس از انتقال نیز بصورت تضامنی با برات‌دهنده و برات‌گیر،مسئول پرداخت وجه برات باقی خواهد ماند. در حقیقت،این امر یکی از تفاوت‌های بین ظهرنویسی برای انتقال و انتقال طلب مدنی است که انتقال گیرنده یا همان دارنده‌ی جدید برات،علاوه بر صادر کننده و برات‌گیر، مدیون(بدهکار)جدیدی نیز دارد که ظهرنویس ماقبل خود است.در علم حقوق از این امر بعنوان"اصل بقای مسئولیت ظهرنویس پس از انتقال برات” یاد می‌شود.این اصل یکی از اصولی است که باعث می‌شود ارزش و اعتبار برات،پس از هر بار ظهرنویسی افزوده شود.( عرفانی،۱۳۸۸، ص ۳۸)
-۲-۵-۱-۲ بند دوم:ظهرنویسی به منظور وکالت
ظهرنویسی به عنوان وکالت که ظهرنویسی برای وصول نیز نامیده می شود، عبارت است از اینکه دارنده سند بدون اینکه مالکیت آن را به دیگری واگذار کند با نوشتن عباراتی مثل” ارزش برای وصول"،” به منظور اخذ وجه"،” برای وکالت"و یا هر قید دیگری که معنی ساده وکالت را بدهد،شخص دیگری را مامور کند که وجه آن را در سررسید وصول نماید. مطابق ماده ۲۴۷ ق.ت. ظهرنویسی به عنوان وکالت یکی از انواع ظهرنویسی شناخته شده است و این نوع ظهرنویسی به شدت متداول است.برای اینکه این نوع ظهرنویسی تحقق پیدا کند کافی است که دارنده سند اختیار وصول وجه سند را به وکیل اعطاء نماید.قانون تجارت ما نیز به وکیل عنوان دارنده سند داده است و مقرر می دارد که در صورت عدم وصول دارنده حق اقدام به واخواست را خواهد داشت.
رویه ای که در حال حاضر توسط بانک ها که به عنوان نماینده یا وکلای دارندگان اسناد تجاری اعمال می شود آن است که در صورت وصول وجه سند را به حساب دارنده آن منظور می نمایند و اگر سند به حیطه وصول در نیاید تا حد اعتراض یا واخواست پیش می رود.هیچ گونه تعریفی ازعمل حقوقی ظهرنویسی[۱۱]،نه در حقوق تجارت ایران و نه در قانون متحدالشکل ژنو، موجود نیست. ماده ۲۴۵ قانون تجارت ایران، بدون اینکه تعریفی از ظهرنویسی به دست داده باشد،مقرر می دارد:«انتقال برات بوسیله ظهرنویسی به عمل می‌آید». نظیر همین مقرره را ما در ماده ۱۱ قانون متحد الشکل ژنو ملاحظه می کنیم که اشعار می دارد:«برات حتی اگر صراحتاً به حواله کرد صادر نشده باشد، به طریق ظهرنویسی انتقال پیدا می کند…».همانطور که مشاهده میشود هیچ تعریف قانونی از ظهرنویسی در دست نیست ولذا هر یک از مؤلفین حقوقی به زعم خود به ارائه تعریف از ظهرنویسی پرداختند.در این میان برخی از نویسندگان حقوقی تحت تأثیرظاهر مواد فوق(مراد عبارت انتقال در ماده ۲۴۵ق.ت وماده ۱۱قانون متحد الشکل ژنواست)ظهرنویسی راعمل حقوقی جهت انتقال سند تجاری معرفی کردند.از جمله این حقوقدانان میتوان به دکتر اسکینی اشاره کرد که در تعریف ظهرنویسی گفته است:
ظهرنویسی وسیله انتقال برات است که از طریق امضاء وتسلیم ورقه برات به شخصی که منتقلٌ الیه یا دارنده جدید برات خوانده می شود،صورت می گیرد»(اسکینی،۱۳۸۵،ص۸۵)و نیز دکتر ستوده تهرانی در تعریف ظهرنویسی می آورد:«ظهرنویسی طریقه انتقال و واگذاری برات است که به وسیله نوشتن عباراتی درظهر برات بعمل می‌آید و به این جهت در اصطلاح حقوق تجارت این عمل را ظهرنویسی می نامند».(ستوده تهرانی،،۱۳۷۸، ص۴۸)و نیز برخی دیگر از مؤلفین حقوق تجارت در تعریف ظهرنویسی آورده اند: «ظهرنویسی عملی است که بوسیله آن دارنده برات حق خود را کلاً یا جزئاً به دیگری واگذار میکند».(کاتبی، ص۱۹۸)عمده ایرادی که به این تعاریف وارد است این است که جامع نیست زیرا دربرگیرنده همه اقسام ظهرنویسی نیست؛چرا که همانگونه که در ادامه نیز خواهیم گفت ظهرنویسی برات فقط منحصر به ظهرنویسی برای انتقال نیست. به عبارت بهتر در همه اقسام ظهرنویسی،دارنده برات حق خود را به دیگری واگذار نمی کند؛ مثلاً در ظهرنویسی برای وکالت (ماده ۲۴۷ ق.ت)که موضوع بحث و پژوهش ما را نیز تشکیل می‌دهد،ظهرنویس حق خود را به ذینفع ظهرنویسی واگذار نمی‌کند.البته ممکن است گفته شود که در ظهرنویسی برای وکالت، دارنده برات حق وصول وجه برات را به دیگری واگذار میکند و بنابرین باز هم مشمول تعریف مزبور قرار می گیرد؛ چرا که اگرچه ظهرنویس همه حقوق ناشی از برات را به دیگری منتقل نکرده است اما دست کم یکی از حقوق خود که همان حق وصول وجه برات است، را به ذینفع ظهرنویسی منتقل می‌کند. پاسخی که میتوان داد این است که همانطور که می دانیم، در این قسم ظهرنویسی، ذینفع ظهرنویسی، در واقع وکیل ظهرنویس میشود و مطابق ماده ۶۵۶ق.م دروکالت، وکیل نائب موکل در انجام امر میشود نه اینکه موکل حق انجام امر را به وکیل واگذار کند به نحوی که خود نتواند آن را انجام دهد.به همین دلیل است که موکل هروقت بخواهد می‌تواند خود امر مورد وکالت را انجام دهد(ماده۶۸۳ق.م). با توجه به ایرادات فوق، اگر بگوئیم بهترین تعریف از ظهرنویسی را دکتر لنگرودی ارائه کردند،سخنی به گزاف نگفته ایم:"ظهرنویسی عبارت است از اینکه دارنده سند دین و مخصوصاً سند تجاری، در پشت سند دستور دهد(خطاب به مدیون)که مبلغ سند را به شخص دیگری بدهد".(جعفری لنگرودی،۱۳۶۷،ص۴۳۸)بنابرین اگر ما ظهرنویسی را صرفاً یک دستور پرداخت از سوی ظهرنویس خطاب به مدیون قلمداد کنیم،تفسیر وتعریف موسعی از ظهرنویسی ارائه کرده ایم که جامع بوده و شامل همه اقسام ظهرنویسی می شود؛خواه این دستور پرداخت از بابت انتقال همه حقوق ناشی از برات به ذینفع ظهرنویسی باشد و خواه صرفاً از بابت واگذاری حق وصول وجه برات به وکالت از ظهرنویس.قانون تجارت ایران در مبحث مربوط به ظهرنویسی تنها از دو قسم ظهرنویسی سخن به میان آورده است: ظهرنویس برای انتقال وظهرنویسی برای وکالت. اما مشهور مؤلفین حقوق تجارت، به تبعیت از قانون متحدالشکل ژنو(ماده ۱۹) قسم دیگری موسوم به ظهرنویسی به عنوان وثیقه به آن افزوده اند.
ظهرنویسی برای وصول:ظهرنویسی برای وکالت که ظهرنویسی برای وصول نیز نامیده می شود و از متداولترین اقسام ظهرنویسی است عبارت است ازاینکه دارنده سند تجاری بدون اینکه مالکیت آن را به دیگری واگذار کند،با ظهرنویسی شخص دیگری را مأمور می کند که وجه آن را در سررسید از براتگیر وصول نماید(ستوده تهرانی،۱۳۷۸،ص۵۳)ماده۲۴۷ ق.ت در خصوص ظهرنویسی برای وکالت مقرر می دارد:« ظهرنویسی حاکی از انتقال برات است مگر اینکه ظهرنویس، وکالت در وصول را قید نموده باشد که در این صورت انتقال برات واقع نشده ولی دارنده حق وصول ولدی الاقتضاء حق اعتراض و اقامه دعوا برای وصول خواهد داشت جز در مواردی که خلاف این در برات تصریح شده باشد».ماده ۱۸ قانون متحدالشکل ژنو ظهرنویسی برای وصول را به طور کاملتری به شرح زیر تبیین می کند: «وقتی که ظهرنویسی حاوی عبارت"ارزش برای دریافت"،"برای وصول”[۱۲] ،” به وکالت”[۱۳] یا هرنوع عبارت دیگری باشد که وکالت ساده را برساند، دارنده برات می‌تواند کلیه حقوقی را که از برات ناشی می‌شود اجرا نماید، ولی برات را جز بعنوان وکالت نمی‌تواند ظهرنویسی کند. متعهدان در این صورت فقط می‌توانند ایراداتی را که به ظهرنویس وارد است ایراد کنند. وکالتی که به موجب ظهرنویسی به عنوان وکالت داده شده است، با فوت موکل یا محجوریت او خاتمه پیدا نمی کند».بنابراین فایده این نوع ظهرنویسی در این است که وسیله ای است که به دارنده امکان می‌دهد که علی رغم حفظ مالکیت سند تجاری و حقوق ناشی ازآن برای خود، آن را به دیگری واگذار کند تا به حساب او، وجه آن را دریافت کند. بنابراین این نوع ظهرنویسی دریافت وجه را توسط شخص ثالث تسهیل می‌کند و دارنده را از مراجعه به براتگیر و دیگر مسئولین برات و همچنین انجام دادن سایر تشریفات قانونی برای وصول معاف می دارد.(اسکینی،۱۳۷۷، ص۱۰۱)امروزه ظهرنویسی برای وکالت بین تجار بسیار معمول است و شاید به جرأت بتوان گفت که نمی توان تاجری را یافت که با این سیستم حقوقی ناآشنا باشد. بازرگانان وصول وجه اسناد تجاری خود را به بانکهایشان می سپارند و به عبارت دیگر در اغلب مواقع، وکیلی که مأمور وصول وجه سند تجاری است بانک است. به این ترتیب که تجار، سند تجاری خود را به نام بانکهایی که در آن حساب جاری دارند ظهرنویسی می کنند و وصول وجه آن اسناد را به بانک محول می‌کنند و بانک نیز در قبال دریافت حق العمل ویا گاهی بدون اخذ کارمزد[۱۴]، وجه را وصول و به حساب مشتری خود منظور می‌نمایند.با این توضیحات باید گفت علت رواج این نوع ظهرنویسی بسیار روشن است: طبیعی است که هر بازرگان روزانه تعدادی سند تجاری جهت وصول دارد و اگر قرار باشد که تاجر وصول اسناد تجاری خود را شخصاً به عهده بگیرد، این امر نیاز به صرف هزینه زمانی فراوان دارد؛ و دیگر اینکه خطر عمده این کار حمل ونقل وجه نقد پس از وصول از بانک محالٌ علیه است و بنابرین مصلحت دارندگان سند تجاری ایجاب می کند که انجام این مهم را به بانکها بسپارند. نکته دیگر اینکه این نوع ظهرنویسی، تابع شرایط شکلی خاصی، افزون بر آنچه که درظهرنویسی برای انتقال الزامی است، نمی باشد. ولی ازآنجا که صدر ماده ۲۴۷مقرر می‌دارد:«ظهرنویسی حاکی از انتقال برات است مگر اینکه ظهرنویس وکالت در وصول را قید کند….»؛اصل برظهرنویسی برای انتقال است ولذا با این توجه،ضروری است که ظهرنویس درظهرنویسی عبارت"برای وصول"و یا مانند آن را تصریح نماید.نکته آخر درخصوص ظهرنویسی برای وکالت این است که وصول این اسناد تجاری توسط بانک(ذینفع ظهرنویسی برای وکالت)درهیچ جای دنیا به طور فیزیکی انجام نمی گیرد؛بلکه این مهم از طریق اتاق پایاپای[۱۵] صورت میگیرد.[۱۶]با توجه به مطالب پیش گفته این نکته روشن می شود که ذینفع این قسم ظهرنویسی،وکیل ظهرنویس بوده و دارای همان حقوق و وظایفی است که در مواد۶۵۶ به بعد قانون مدنی تصریح گردیده است؛ از قبیل اینکه باید به عنوان وکیل حساب عملیات خود را به موکل(ظهرنویس) بدهد(ماده ۶۶۸ ق.م) و در صورت تقصیر در مقابل ظهرنویس مسئول است(ماده۶۶۶ ق.م). بنابرین چنانچه دارنده برات که در حقیقت وکیل ظهرنویس است،وظایف وکالت خود را انجام ندهد و اقدامات لازم جهت وصول وجه برات و احیاناً تعقیب مسئولین برات را در مواعد مقرره انجام ندهد، در مقابل ظهرنویس مسئول خسارات وارده است.همچنین به موجب ماده۶۷۸ و۶۷۹ ق.م ظهرنویسی که برات را بعنوان وکالت به دیگری واگذار می کند میتواند در هر موقع که بخواهد وکیل خود را معزول نماید و یا خود شخصاً وجه برات را مورد مطالبه قرار دهد یا علیه مسئولین برات اقامه دعوا نماید که در صورت اخیر بدون اینکه ظهرنویسی ابطال شود وکالت منفسخ می شود(ماده ۶۸۳ ق.م).مع الوصف در خصوص ظهرنویسی برای وکالت پاسخ به پرسشهای ذیل که همواره محل اختلاف بوده،ضروری است.
ظهرنویسی مجدد برات
در اینکه ذینفع ظهرنویسی برای وصول نمی تواند برات را به عنوان انتقال یا توثیق ظهرنویسی نماید تردیدی وجود ندارد اما آیا وکیل می تواند با ظهرنویسی برات، وکالت در وصول را به دیگری واگذار نماید.
قانون تجارت ایران در این خصوص تصریحی ندارد. اما قانون متحدالشکل ژنو،ظهرنویسی مجدد برات را توسط دارنده بعنوان وکالت در وصول، مورد تصریح قرار داه است و تجویز کرده است.عده ای از حقوقدانان با استناد به ماده ۶۷۲ ق.م که مقرر می دارد: «وکیل در امری نمیتواند برای آن امر به دیگری وکالت دهد مگراینکه صریحاً یا به دلالت قرائن وکیل در توکیل باشد» معتقدند که دارنده برات نمی‌تواند آن را حتی بعنوان وکالت در وصول ظهرنویسی کند.(اسکینی، ۱۳۷۷، ص۱۲۳) بنظر می‌رسد از آنجاکه ماده ۶۷۲ ق.م،وکالت در توکیل را منحصر به تصریح موکل نکرده بلکه وجود قرائن را نیز مکفی دانسته است و نیز ماده۲۲۵ق.م بعنوان یک قاعده کلی، متعارف بودن امری در عرف وعادت را به منزله ذکر در عقد دانسته است و از سوی دیگرعرف و عادت تجاری ظهرنویسی مجدد برات را بعنوان وکالت یا وصول جایز میداند؛ باید گفت عرف مزبور برای تجویز ظهرنویسی مجدد برات برای وصول، مارا کفایت می کند هرچند ظهرنویس به وکالت در توکیل تصریح نکرده باشد. خاصه اینکه ماده ۱۸ قانون متحد‌الشکل ژنو نیز این امر را پذیرفته و ظهرنویسی برات را حتی بدون تصریح به این نکته منصرف به آن دانسته است.
ظهرنویسی برای وصول وخلق وکیل بی پروانه:همانطوری که می‌دانیم در ظهرنویسی برای وصول، به تصریح ماده۲۴۷ ق.ت به وکیل(ذینفع ظهرنویسی)حق اقامه دعوا نیز داده شده است:« …دارنده برات حق وصول و لدی‌الاقتضاء، حق اعتراض واقامه دعوا برای وصول را خواهد داشت جز در مواردی که خلاف این در برات تصریح شده باشد.»
قانون متحدالشکل ژنو(ماده ۱۸)اگرچه صراحتاً برای ذینفع ظهرنویسی برای وصول(وکیل)،حق اقامه دعوا برای وصول در نظر نگرفته است، اما فرمولی به کار گرفته است که این امر را نیز پوشش می دهد و آن این است که به موجب ماده۱۸ قانون مذکور اگر ظهرنویسی به عنوان وکالت انجام بشود،کسی که به نام اوظهرنویسی شده عنوان دارنده برات را پیدا می کند:«…دارنده برات می تواند کلیه حقوقی را که از برات ناشی می شود اجرا نماید، ولی برات را جز به عنوان وکالت نمی تواند ظهرنویسی کند…» اعطاء عنوان دارنده برات به ذینفع ظهرنویسی برای وصول، دال برآن است که از نظر قانونگذار قانون متحد الشکل ژنو،اگرچه ذینفع ظهرنویسی فی الواقع عنوان وکیل را پیدا میکند ولی وضعیت حقوقی او تحت عنوان دارنده برات معرفی می شود که براین امر آثارحقوقی فراوانی مترتب می باشد و بدان معنا است که او کلیه حقوق دارنده سند را دارا است به جز اینکه برات را جز به عنوان وکالت نمی تواند ظهرنویسی کند(حق ظهرنویسی برای انتقال یا وثیقه ندارد). بنابراین حق توکیل، واخواست، وصول وحتی اقامه دعوا برای وصول را دارد. علاوه بر این،ذیل ماده ۱۸ قانون متحدالشکل ژنو که مقرر می دارد: “…متعهدان برات در این نوع ظهرنویسی درقبال دارنده برات (وکیل) فقط می توانند به ایراداتی استناد کنند که علیه ظهرنویسی قابل طرح باشد…” مهر تأئید دیگری است بر اینکه طبق مقررات ژنو، ذینفع ظهرنویسی برای وصول،حق اقامه دعوا نیز دارد؛زیرا مسئله استناد متعهدان برات به ایرادات در برابر دارنده برات (وکیل) تنها در فرضی قابل تصور است که به وکیل مزبور حق اقامه دعوا در دادگاه نیز داده شده باشد. با وضع ماده ۲۴۷ ق.ت این سؤال جنجال برانگیز در نظام حقوقی کشور ما ایجاد شده است که اگر وکیل در ظهرنویسی برای وکالت، دارای پروانه وکالت نباشد، آیا بازهم می تواند به موجب ماده مذکوردر دادگاه برای وصول سند تجاری اقامه دعوا کند.
پاسخ به سؤال فوق و بررسی دقیق آن و رسیدن به پاسخی که با نظام حقوقی ما هماهنگی و انطباق کامل داشته باشد مستلزم بیان مقدماتی است:
فوت یا حجر ظهرنویس:در قانون تجارت ایران به این امر اشاره ای نشده است. اما قانون متحد الشکل ژنو(ذیل ماده ۱۸) این مسئله را مورد تصریح و به آن پاسخ منفی داده است:"وکالتی که به موجب ظهرنویسی برای وکالت داده شده است، با فوت موکل یا حجر او خاتمه پیدا نمی کند"این تدبیر قانون متحدالشکل ژنو منطقی وضروری به نظر می رسد زیرا"در وصول برات باید قواعد ومواعد راجع به وصول به دقت اجرا شود، والا حق دارنده(مالک برات)به سهولت زایل می شود. بعلاوه این امربه بانکها امکان می دهد که بدون توجه به وقوع چنین حوادثی، در سررسید وجه برات را مطالبه ودر صورت عدم پرداخت اعتراض کنند” ( اسکینی، ۱۳۷۷، ص ۱۰۲)با این وجود در خصوص اینکه موضع قانون تجارت ما درمسئله مذکور چیست، بین مؤلفین حقوق تجارت اختلاف نظر وجود دارد: برخی از مؤلفین حقوق تجارت با تمسک به ماده ۴۰۰ ق.ت و قائم مقام تجارتی تلقی کردن دارنده برات، سعی کرده اند حتی بعد از فوت یا حجر ظهرنویس(موکل)حق وصول برات و تعقیب مسئولین آن را برای دارنده محفوظ نگه دارند. در ماده ۴۰۰ ق.ت آمده است:«با فوت با حجر رئیس تجارتخانه، قائم مقام تجارتی منعزل نیست….»مطابق این نظر،اگر وکیل در وصول برات را قائم مقام تجارتی ظهرنویس قلمداد کنیم،می‌توانیم خلأ ناشی از فقدان نص مذکور در قانون متحدالشکل ژنو را جبران نمائیم.(ستوده تهرانی، ۱۳۸۰، ص ۵۴)ایرادی که به این دیدگاه وارد شده است این است که اولاً ” قائم مقام تجارتی تلقی کردن وکیل در وصول، به این معنا است که ظهرنویس برات را تاجرتلقی کنیم[۱۷].در حالی که ظهرنویس به صرف ظهرنویسی برات تاجر نمی شود مگر آنکه معاملات براواتی را شغل معمولی خود قرار داده باشد(مواد ۱و۲ ق.ت)؛ دوم اینکه قائم مقام تجارتی کسی است که کلیه امور مربوط به تجارتخانه به او محول شده باشد و نمی توان کسی را که تاجر(به فرض که ظهرنویس تاجر باشد) فقط وکیل در وصول برات کرده است،قائم مقام تجارتی تلقی کنیم.(اسکینی، ۱۳۷۷،ص۱۰۳) بنابرین قول قوی و مشهور بین مؤلفین حقوق تجارت این است که با توجه به اینکه قانون تجارت در این خصوص ساکت است، باید به مقررات عام قانون مدنی در خصوص وکالت مراجعه کرد و از آنجا که بند۳ ماده ۶۷۸ ق.م مقرر می دارد: «وکالت به طریق ذیل مرتفع می شود:…. به موت یا به جنون وکیل یا موکل» ؛ باید گفت با فوت ویا حجر ظهرنویس،دارنده برات(وکیل)منعزل تلقی می شود و هرگونه استدلال در برابر ماده فوق اجتهاد در مقابل نص تلقی می شود.(همان)
-۳-۵-۱-۲بند سوم: ظهرنویسی به عنوان تضمین
سومین نوع،ظهرنویسی به عنوان تضمین است که در آن ظهرنویس عباراتی مثل"ارزش برای تضمین"،” ارزش برای وثیقه"یا هر قید دیگر که متضمن ارزش ضمانت باشد این نوع از ظهرنویسی را اعمال می کند. یعنی اینکه دارنده، سند را به عنوان تضمین استفاده می کند.این نوع ظهرنویسی در ماده ۱۹ کنوانسیون آنسیترال پیش بینی شده ولیکن ظهرنویسی به عنوان تضمین یا وثیقه در قانون تجارت پیش بینی نشده است و آنچه در حال حاضر راجع به اخذ سفته به عنوان تضمین تسهیلات در بانکها متداول است،صدور سفته توسط وام گیرنده، (به عنوان متعهد) و امضای ظهر آن توسط اشخاص به عنوان ضامن است. به هر حال در قانون ایران فقط ظهرنویسی برای انتقال و وکالت پیش بینی شده است.(مواد ۲۴۵ الی ۲۴۸ قانون تجارت)
ظهرنویسی برات:برات نوشته‌ای است که به موجب آن شخصی به دیگری دستور می‌دهد مبلغ معینی وجه در موعد معین به شخص ثالثی بپردازد. دستوردهنده را برات‌کش یا صادرکننده یا برات‌دهنده می‌نامند. کسی که این دستور را دریافت می‌کند، برات‌گیر می‌باشد و کسی که وجه برات باید به وی پرداخته شود،دارنده‌ی برات نام دارد.(عرفانی، ۱۳۸۸،ص۱۱)ظهرنویسی‌،وسیله‌ی انتقال مالکیت برات است که از طریق امضای ورقه‌ی برات توسط دارنده و تسلیم آن به شخصی که دارنده‌ی جدید نام دارد صورت می‌پذیرد.چون عباراتی که حکایت از انتقال برات می‌کند در ظهر(پشت) ورقه‌ی برات قید می‌شود، این عمل حقوقی‌، ظهرنویسی(پشت نویسی)نام گرفته است. اما ظهرنویسی تنها این کاربرد را ندارد. یکی دیگر از کارکردهای این عمل حقوقی ظهرنویسی برای وثیقه است
وثیقه در لغت به معنی"چیزی که به آن اعتماد می‌شود” و “محکم کاری کردن” می‌باشد. در اصطلاح حقوقی مالی است که برای تضمین حسن اجرای تعهد قرار داده می‌شود. همچنین به معنای مالی است که وام گیرنده آن‌را نزد وام دهنده می‌گذارد تا اگر در موعد مقرر اقساط وام را پس نداد، وام دهنده بتواند از محل فروش وثیقه، طلب خود را وصول کند.ظهرنویسی برای وثیقه عمدتاً توسط تجار و نزد بانک‌ها صورت می‌پذیرد .(خزاعی،۱۳۸۵،ص۱۱۱)
وجه حقوقی ظهرنویسی برای وثیقه:در قانون تجارت ایران، ظهرنویسی برای وثیقه پیش بینی نشده است ولی بانک‌ها عملاً به منظور اخذ وثیقه برای اعطای وام به مشتریان خود، از این نوع ظهرنویسی استفاده می‌کنند.
حقوق‌دانان، ظهرنویسی برات به‌منظور وثیقه را با عقد رهن مقایسه نموده‌اند و به همین دلیل ایراداتی به این عمل حقوقی(ظهرنویسی برای وثیقه) وارد کرده‌اند.
نخستین ایرادی که در بررسی ماهیت حقوقی ظهرنویسی برای وثیقه  به چشم می‌خورد این است که ورقه‌ی برات به خودی خود ارزشی ندارد. بلکه ارزش آن از این امر ناشی می‌شود که نماینده‌ی طلبی است که در عالم خارج وجود دارد. از طرفی به موجب ماده‌ی ۷۷۴ قانون مدنی، مال مرهون باید عین‌باشد و رهن دین و منفعت صحیح نیست. با توجه به اینکه خود ورقه‌ی برات، عین تلقی نمی‌شود؛ آیا می‌توان آن‌را به رهن گذاشت. حقوق‌دانان در پاسخ به این ایراد، عقاید مختلفی را ابراز نموده‌اند.
یک عقیده این است که،توثیق اسناد تجاری را از جمله مصادیق اصل آزادی قراردادها(م.۱۰ ق.م) برشمرده‌اند.ایرادی که بر این نظر وارد است،این می‌باشد که اصل مزبور در مقام بیان صحت قراردادهایی است که مخالف صریح قانون نباشند.حال اینکه قانون مدنی صریحاً رهن هرچیزی را که عین نباشد باطل می‌داند.(اسکینی،۱۳۷۷، ص۱۰۵)
عقیده‌ی دیگر آن است که ظهرنویسی اسناد تجاری(برات) برای وثیقه را در قالب نهاد حقوقی"معامله‌ با حق استرداد"بگنجانیم و بدین ترتیب از جاری شدن اصول حاکم بر رهن و وثیقه در این موضوع بپرهیزیم. اما تمسک به چنین عقیده‌ای نیز در عمل مشکلی را حل نمی‌کند. بدین توضیح که گنجاندن ظهرنویسی برای وثیقه، در قالب،"معامله با حق استرداد” بدین معناست که ظهرنویسی برات مشروط باشد. یعنی ظهرنویس در برات  قید کند که دارنده‌، تنها در صورتی می‌تواند طلب خود را از وجه برات وصول نماید، که ظهرنویس به شرط مندرج در برات عمل نکرده باشد. بنابراین اگرچه ظهرنویسی مشروط برات، قانوناً صحیح و معتبر است، لیکن از آنجایی که اثبات تخلف ظهرنویس از شرط مندرج در برات، به عهده‌ی دارنده است و اثبات این مسأله هم،مشقات خاص خود را دارد؛ در عمل هیچ بانکی حاضر به قبول چنین براتی، بعنوان وثیقه نخواهد شد.
اما عقیده‌ی دیگر برای صحیح جلوه دادن ظهرنویسی اسناد تجاری(برات) بعنوان وثیقه، این است که بگوئیم ورقه‌ی برات، به خودی خود یک نوع مال اعتباریاست، نه دین و طلب که قانون مدنی توثیق آن‌ ها را باطل می‌داند. ایراد این نظر هم این است که حتی اگر برات را مال اعتباری قلمداد کنیم،بازهم مشمول ممنوعیت موضوع ماده‌ی ۷۷۴ ق.م خواهد بود زیرا این ماده به صراحت اعلام می‌کند که مال مرهون باید"عین” باشد در حالی که برات عین نیست.(همان،ص۱۰۶)

شکل ظهرنویسی برای وثیقه:ظهرنویسی برای وثیقه اغلب در بانک‌ها معمول است و بیشتر، تجار برای اخذ اعتبار(وام) بروات (جمع برات) خود را در بانک به وثیقه می‌گذارند. معمولاً برواتی که در بانک‌ها به وثیقه گذاشته می‌شوند، از طرف دارنده‌ی برات، به صورت سفید امضا ظهرنویسی می‌شوند تا بانک بتواند در صورتی که مشتری اقساط وام اخذ شده را پرداخت نکرد، وجه برات را به حساب خود وصول نماید. بنابراین ظهرنویسی برای وثیقه به لحاظ شکلی تفاوتی با ظهرنویسی برای انتقال ندارد. چون اشخاص دیگر اطلاعی از وثیقه بودن برات ندارند و در خود برات نیز قید نشده است که برای وثیقه است، در مقابل این اشخاص، بانک، دارنده‌ی برات به حساب می‌آید و باید مانند کسی که حقیقتاً مالکیت برات به وی منتقل شده است عمل نماید.
لیکن در روابط بین ظهرنویس(مشتری) و بانک، قراردادی حاکم است که به عنوان قرارداد وثیقه بین آن‌ ها منعقد شده است. در همان قرارداد است که مشخص شده است فلان برات، بعنوان وثیقه‌ی باز پرداخت وام، نزد بانک می‌باشد. (خزاعی، ۱۳۸۵، ص۱۱۲)
۲-۱-۶-گفتار ششم:ظهر نویسی وثیقه ای در اسناد تجاری
۲-۱-۶-۱- بند اول:رهن برات
در قانون مدنی طبق ماده ۷۷۱ رهن،عقدی است که به موجب آن مدیون مالی را برای وثیقه به راهن می دهد . این تعریف جامعی است که مانع به نظر نمی رسد ، زیرا در عقد رهن علاوه بر راهن شخص ثالث نیز می تواند مالی را به نفع مدیون به وثیقه بگذارد.از طرف دیگر رهن علاوه بر استقراض به منظور تخصیل اعتبار نیز واقع می شود بنا به مراتب رهن را به طریق زیر می توان تعریف کرد:رهن عقدی است که به موجب آن مدیون یا دیگریمای را اعم از غیر منقول یا منقول و یا در حکم مال منقول. برای تضمین استرداد دین بدائن میدهد.(ستوده تهرانی،ج۳،ص۵۸)
عقد رهن عموما از تنظیم سند رسمی یا عادی تحقق پیدا می کند لیکن در حال حاضر طبق مقررات قانون متحد الشکل ژنو و قوانین مغرب زمین عقد رهن ضمن ظهر نویسی سند نیز واقع میشود.
در قانون تجارت طبق ماده ۲۴۷ ظهرنویسی حاکی از انتقال برات است مگر آن که ظهرنویس وکالت در وصول را در آن قید کرده باشد.بنابر این در قانون تجارت ایران ظهرنویسی فقط برای انتقال مالکیت برات یا وکالت در وصول پیش بینی شده است .
به موجب تصویبنامه قانونی شماره ۱۶۹۵۲/ ت مورخ ۱۱ / ۶ / ۱۳۴۰ و تصویبنامه قانونی تکمیلی شماره ۲۷۵۳۰ / ت مورخ ۴ / ۱۰/ ۱۳۴۰ برگ وثیقه ای که در مقابل تودیع کالا در انبارهای عمومی از طرف متصدیان مسئول انبارهای مزبور صادر میشود از طریق ظهرنویسی قابل انتقال است(ماده ۶ تصویبنامه)
با الهام از مقررات فوق باستناد وحدت ملاک و با اتکاء به مندرجات ماده۲۷۸ قانون تجارت مذکور در ذیل مبحث نهم راجع به حقوق و وظایف دارنده برات که امکان هر گونه قراردادی را بین دارنده برات و برات دهنده و ظهرنویسان جایز دانسته و همچنین با امعان نظر مقررات کلی مندرج در ماده دهم قانون مدنی که به موجب آن قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که را منعقد نموده اند در صورتیکه مخالف قانون نباشد نافذ است.
می توان نتیجه گرفت که ظهرنویسی به عنوان رهن مانند ظهرنویسی برای انتقال مالکیت تلویحاَ در قانون تجارت ایران در نظر گرفته شده لکن چون مقررات خاصی راجع به ظهرنویسی به منظور رهن در قانون تجارت پیش بینی نشده است ،برای صحت و سقم معاملات مربوط به ظهرنویسی این قبیل معاملات(با توجه به استثنائی بودن مقررات قانون تجارت) باید به مقررات قانون مدنی راجع به رهن مراجعه کرد ممکن است ایراد شود که مقنن در قسمت اخیر ماده ۷۷۴ قانون مدنی رهن دین و منفعت را ظریحاَ باطل دانسته علیهذا ظهرنویسی برات به عنوان رهن ملاک قانونی ندارد،لکن همانطوری که قبلا گفتیم چون حقوق دارنده برات مانند سایر اوراق بهادار ناشی از سند است نه مدیون،به علاوه به عقیده عموم علمای حقوق این قبیل اوراق در زمره اوراق اعتباری و یک نوع مال شمرده شده علیهذا برات دین یا منفعت نبوده و مشمول مقررات قسمت اخیر ماده موصوف نمی باشد(حسینی تهرانی،۱۳۶۴،ص۱۳۸) .
۲-۱-۶-۲-بند دوم :تنظیم
رهن، عقدی است که بموجب آن،مال مدیون،وثیقه طلب وی قرار می گیرد. به بیان ماده ۷۷۱ ق.م. «رهن عقدی است که بموجب آن مدیون،مالی را برای وثیقه به دائن می دهد. رهن دهنده را راهن و طرف دیگر را مرتهن می گویند.
بدین ترتیب عقد رهن سبب می شود که طلبکار وثیقه عینی بیابد و بر آن «حق عینی تبعی» پیدا کند; بدهکار نتواند در آن تصرفی کند که به زیان مرتهن باشد(ماده ۷۹۳ ق.م) و طلبکار نسبت به استیفای حق خود از قیمت مال مرهون بر دیگر طلبکاران رجحان یابد.
بنابراین می توان اوصاف عقد رهن را بدینگونه خلاصه کرد:(کاتوزیان،بی تا،ص ۳۲۳).
۱- عقد تبعی است; بدین معنی که پیش از آن، باید دینی وجود داشته باشد تا برای تضمین آن، مالی به وثیقه داده شود(مواد ۷۷۱ و ۷۷۵ ق.م).
وثیقه دادن برای دین آینده در حقوق ایران امکان ندارد و وجود سبب دین - مانند آنچه در ضمان گفته شد - شرط صحت رهن است. از سوی دیگر با پرداخت دین یا سقوط آن به دلایل دیگر حق مرتهن نیز از بین می رود ; زیرا مبنای خود را از دست می دهد.
۲- عقد عینی است; بموجب ماده ۷۷۲ ق.م. «مال مرهون باید به قبض مرتهن یا به تصرف کسی که بین طرفین معین می گردد،داده شود; ولی استمرار قبض، شرط صحت معامله نیست.»از لحن و ترکیب این ماده برمی آید که عقد رهن پیش از تسلیم وثیقه به طلبکار، واقع نمی شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:17:00 ق.ظ ]




تحقیقات اپیدمولوژیکی نشان می دهد که به طور کلی اختلالات اضطرابی دارای بالاترین میزانی شیوع در میان اختلالات روانی با نرخ ۱/۱۸% در ۱۲ ماه و نرخ طول عمر ۸/۲۸% می باشد. علاوه بر این شیوع بالا و هزینه‌های بالای اختلالات اضطرابی، تأثیر منفی قابل توجهی بر کیفیت زندگی می‌گذارد. نلسون[۵۲] و ایزرائیل[۵۳] (۲۰۰۰؛ نقل از فورمارک[۵۴]، ۲۰۰۲) ۹ درصد کودکان را مبتلا به اضطراب برآورد کرده اند. هایوارد[۵۵] (۲۰۰۰؛ نقل از فورمارک، ۲۰۰۲) میزان شیوع اضطراب در کودکان دبستانی را ۹ تا ۱۵ درصد گزارش می‌کند.
در پژوهش آلبانو (۲۰۰۳)، میزان شیوع آن در بین کودکان از ۱۲ تا ۱۶ درصد در جمعیت عمومی گزارش شده است. همچنین گزارش شده است که از میان کودکانی که به دلیل اختلال های روانی برای درمان ارجاع می‌شوند بیش از ۳۰ درصد بر اساس تشخیص اولیه، اختلالات اضطرابی دارند. در کودکانی که به دلیل اختلالات اضطرابی ارجاع می شوند، اضطراب اجتماعی تشخیص ثانویه متداول در مرتبه اول و بعد از آن اضطراب جدایی است (آلبانو،۲۰۰۳).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

این تغییر پذیری در شیوع اختلالات اضطرابی احتمالا به نقش متغیرهای اجتماعی، محیطی و فرهنگی در این اختلالات بستگی دارد (فورمارک، ۲۰۰۲). فورمارک (۲۰۰۲) معتقد است عوامل چندگانه ‌ای در تفاوت گزارش شیوع این اختلالات نقش دارند: الف) ملاک های تشخیصی مختلف که در ویراست های مختلف DSM و یا در نظام های مختلف طبقه بندی به کار رفته اند و ب) مشکل در تعریف عملیاتی ملاک آسیب توسط محققان.
بررسی های همه گیرشناختی نشان داده که دختران بیشتر از پسرها به اضطراب مبتلایند، اما در نمونه های بالینی اغلب عکس آن صادق است. دلیل این تفاوت در مشاهدات معلوم نیست (سادوک و سادوک، ۱۳۹۱).
۲-۱-۴. نظریه‌های روانشناختی پیرامون اضطراب کودکی
۲-۱-۴-۱. دیدگاه روانکاوی
برای روشن شدن دیدگاه روانکاوی در مورد اضطراب در دوره کودکی، لازم است نخست رویکرد پایه‌گذار این مکتب در رابطه با اضطراب را از نظر بگذرانیم. فروید اضطراب را (درد روانی) نامیده است. یعنی به همان صورت که اگر بدن دچار زخم، التهاب و بیماری گردد، اولین نشانه آن به صورت تب ظاهر می شود . اگر فرد از نظر روانی دچار مساله و مشکل شود، اولین نشانه آن به صورت اضطراب جلوه گر می شود . اضطراب هم علت محسوب می شود هم معمول یعنی علت بسیاری از ناراحتیهای روانی اضطراب است. همچنین هر گاه شخصی با یک مساله و مشکل روانی مواجه گردد که موجب به هم خوردن تعادل روانی گردد، احساس اضطراب می کند (هلر،۱۳۸۹).
بر خلاف ترس که معمولاً پاسخی است به یک تهدید معلوم و شناخته شده، اضطراب احساسی است نا مشخص از تشویش و ناراحتی در پاسخ به خطر ناشناخته. اضطراب روانی درونی است و شخص را نسبت به تهدید های نامعلوم و مبهم گوش به زنگ و آگاه می سازد و او را وا می دارد تا بر علیه آن عملی دفاعی انجام دهد . مکانیزمهای دفاعی، تدبیر های نا خود آگاه «من» هستند که فرد برای مقابله با اضطراب و حفظ خویش از خطرات آن را به کار می گیرد (پروچاسکا و نورکراس،۱۳۹۱).
فروید معتقد است که غریزه همیشه در حال فشار آوردن برای ارضا شدن عمل می‌کند. در مقابل محرمات جامعه سعی در محدود کردن ارضا دارند، لذا فعالیت های دفاعی به وجود می آید و تمام رفتارها توسط غرایز بر انگیخته می شود، پس همه ی رفتارها از این نظر علیه اضطراب با شدتهای مختلف در افراد مختلف دفاع می کنند. وی چندین مکانیزم دفاعی را اصل مسلم می‌دانست و اعلام نمود که ما به ندرت فقط از یکی از آن ها استفاده می کنیم و در مقابل اضطراب ممکن است از چندین مکانیزم دفاعی به طور همزمان استفاده کنیم، لذا ممکن است تداخل بین مکانیزم‌ها به وجود آید. با اینکه مکانیزم‌ها از نظر خصوصیت فرق می کنند ولی دارای دو ویزگی مشترک هستند؛ اول اینکه آن ها انکار تحریفی واقعی دارند و دوم اینکه آن ها به صورت غیر هشیار عمل می کنند و ما از وجود آن ها آگاه نیستیم، بدان معنی که در سطح هشیار، تصاویر ذهنی تحریف می شود و یا به صورت غیر واقعی از خود و از محیط مان در ذهن ایجاد می شود (هلر،۱۳۸۹).
نظریه پردازان روانپویشی و بسیاری از متخصصان دیگر معتقدند تعیین کننده های عمده اختلالات اضطراب حوادث درون مرزی و انگیزه های نا خودآگاه هستند. آن‌ ها بر این باورند که وقتی خود در معرض خواسته های محیطی افراطی قرار می گیرند یا وقتی بین نظام نهاد – خود – فراخود تنش وجود دارد، اضطراب تجربه می‌شود. آن ها این تفسیر را بر مشاهدات و استنباط‌های بالینی پایه می‌گذارند . اضطراب به عنوان واکنش هشدار دهنده ای تعبیر می شود که وقتی بروز می کند که شخص مورد تهدید قرار می گیرد . اینکه فرد چطور با هشدار اضطراب انطباق حاصل می کند، به شدن آن و جریانی که آن را ایجاد می کند و شخصیت فردی که به هشدار ها پاسخ می دهد، بستگی دارد . تجربه بعضی اضطراب های آشکار طبیعی است، میزان اضطراب و ماهیت تهدید، طبیعی بودن یا غیر طبیعی بودن حالت اضطراب را تعیین می کند (هاریهاران و راث،۲۰۰۸).
نظریه پردازان روانپویشی به طور مکرر از علل ایجاد کننده اضطراب که به صورت بالینی در دوره کودکی بروز می نماید، یاد می‌کنند. این عوامل مشتملند بر ادراک فرد از ناتوانی در مقابل فشارهای محیطی، جدایی یا انتظار مطرود شدن، فقدان یا از دست دادن حمایت‌های عاطفی به عنوان نتیجه ای از تغییرات محیطی ناگهانی، تکانه های غیر منتظره یا خطرناک که در شرف نفوذ به هشیاری هستند و تهدید یا انتظار عدم تایید و کناره گیری از عشق . بیشتر روان‌کاوان معتقدند که این گونه رفتارها وقتی رخ می دهند که کودک در مورد لگام گسیختن اضطراب و حذف آن مشغولیت ذهنی پیدا می کند. در نظر آن ها، کودک با کسب آگاهی نسبت به ریشه های ناهشیار اضطراب می تواند فعالیت خود را در جهت اصلاح یا حذف رفتار ناخواسته جهت بدهد (لیشنرینگ و همکاران،۲۰۰۴).
بر اساس نظریه روان تحلیل گری کلاسیک، کودک مبتلا به اضطراب به وسیله تثبیت در مرحله دهانی، مرحله اول رشد روانی جنسی مشخص می شود. به دلیل اینکه انواع شخصیت بعد از تثبیبت روانی- جنسی در مرحله مربوطه نامگذاری می‌شود، شخصیت کودک مبتلا به اضطراب، معمولاً در نظریه روان‌تحلیل‌گری کلاسیک شخصیت دهانی نامیده می‌شود. اگرچه ارتباط بین تثبیبت روانی جنسی و رگه های شخصیت بعدی برای بعضی انواع اختلالات اضطرابی نسبتاً نامفهوم به نظر می رسد، برای شخصیت‌های دهانی اعتقاد بر این است که که این رابطه‌ای نسبتاً سرراست است. به این خاطر که نقش دهان در زندگی انسانی همیشه مورد تایید شده و پذیرفته شده است (اگل،۲۰۰۹).
اعتقاد بر این است که ناکامی در مرحله دهانی منجر به تحمل دوسوگرایی بین گرسنگی و پرخاشگری نمی شود. در نتیجه در مراحل بعدی رشد همیشه به نظر می رسد که نیازمند چیزی بیشتری هستند و حتی وقتی که نیازهایشان برآورده می شود، متخاصم باقی می‌مانند. لذا این کودکان تحمل ناکامی و عدم حمایت را ندارند و زمانی که خود را در برابر دنیای متخاصمی که فرافکنی خصومت خودشان به دنیاست، قرار می گیرند، مضطرب می شوند. بنابراین عقاید روانتحلیلگری به ارتباط بین تثبیت دهانی و ابتلا به اضطراب اشاره دارد (کرنبرگ،۲۰۰۴).
۲-۱-۴-۲. دیدگاه رفتاری
روانشناسان یادگیری بجای صحبت از علائم ایجاد شده بوسیله رویدادهای زیر بنایی از پاسخ های کسب شده و گرایش پاسخ صحبت به بیان می آورند. آن‌ ها معتقدند که اصول کلی یادگیری می توانند برای فهم کلیه رفتارها، از جمله اختلالات اضطرابی دوره کودکی به کار گرفته شوند . طبق نظر نظریه‌پردازان، یادگیری، اضطرابی که به حد بالینی می رسد پاسخی آموخته شده یا اکتسابی است، یا علامتی است که بوسیله شرایط محیطی و اغلب در خانه شکل می گیرد (دابکین و ژاو،۲۰۱۱).
اسکینر، طلایه دار رفتارگرایی به هر امر معطوف به رویداد های روانی (افکار یا احساسات) به عنوان توجیهات رفتار می‌نگرد. او ترجیح می دهد که تنها به متغیر های محرک و پاسخ تکیه کند . نظریه پردازان دیگری متغیرهای محرک و پاسخ را مورد تاکید قرار داده، اما خصوصا در برخورد با رویداد های درونی، گامی فراتر از اسکینر برداشته اند (ساراسون،۱۳۹۰).
از نظر ولپی رفتار اضطرابی هر نوع عادت پایدار از رفتار ناسازگار است که در ارگانیسمی که از نظر فیزیولوژیکی طبیعی است، از راه یادگیری حاصل می شود . اضطراب جزء سازنده معمولی و یا هسته ای رفتار نوروتیک به شمار می آید . اضطراب نا مطبوع است و فرد از انجام فعالیت های روزمره باز می دارد و یا او را به سوی رفتاری محدود تر و سازگارتر سوق می دهد (شفیع آبادی و ناصری،۱۳۸۷) .
رفتار درمانگران اضطراب های دوره کودکی را نیز واکنشی می‌دانند که بر اساس قوانین یادگیری قابل توجیه است. این دیدگاه به مشکلات رفتاری مرتبط با اضطراب کودکان به منزله الگوهایی از پاسخ های نامناسب نگریسته می‌شود که احتمالا در ارتباط با شرایط محرک های بیزار کننده آموخته می‌شوند و به علت آن که در زمینه کمک فرد برای اجتناب از پیامد هایی نامطلوب کارایی دارند، حفظ می شوند. بنابراین در صورتی که کودک از موقعیت اضطراب‌آور، اجتناب نکند و پاسخ های نا مناسبش را بازداری کند، می‌تواند با این شرایط مواجه شده و بفهمد که خطری او را تهدید نمی‌کند (ساراسون،۱۳۹۰).
۲-۱-۴-۳. دیدگاه شناختی
دالرد و میلر از پیشگامان یادگیری شناختی، مفاهیم شناختی را برای توصیف رفتار ناسازگار به عنوان نقطه اتصال تجارب ناخوشایند زندگی و اختلالات اضطرابی به کار می برند. آنان باور دارند که باید پاسخ های اکتسابی خود آگاه فرد را به عنوان زمینه‌های واکنش های اضطرابی فرد مورد توجه قرار داد. با وجودی که دالرد و میلر ترجیح می‌دهند که رفتار را بر حسب عادات و یادگیری توصیف کنند، اما بر حل تعارضات شناختی فرد نیز تاکید دارند (شولتس،۱۳۸۷).
روش بازسازی شناختی زائیده درمان عقلانی – عاطفی الیس است که توجه مراجع را به سوی افکار غیر واقعی فرا می خواند، افکاری که مایه های رفتار غیر انطباقی وی هستند . درمانگر مراجعان را یاری می دهند تا انتظار ها و باور های غیر منطقی خود را بررسی کرده و در نگرش به زندگی خود طرق منطقی تری را تشکیل دهند . به عنوان مثال اغلب مبتلایان به اضطراب، دنیای بیرون را به شدت آسیب‌رسان در ذهن دارند و وقتی قرار است به تنهایی با این دنیای متخاصم مواجه شوند، شدیدا هیجانی می شوند . طی جلسات درمان عقلانی، عاطفی، ضمن شناسایی افکار و باور های غلط مراجعین، باور های غیر منطقی و درست جایگزین آن ها می گردد (بارلو،۲۰۰۷).
۲-۱-۴-۴. دیدگاه بین فردی
سالیوان (۱۹۸۳) با اشاره به مبتلایان به اضطراب، شخصیت بی کفایت افرادی که درماندگی را از مدل‌های والدینی آموخته اند و نیاز به شخص قوی تری برای تصمیم گیری دارند را توصیف کرد. در ادامه لری (۱۹۹۱) چرخه بین فردی را رشد داد که رفتار بین فردی را از نرمال به سمت نابهنجار توصیف کرده است. وی توضیح داد که مبتلایان به اختلالات اضطرابی، بوسیله انطباق اعتماد در سطوح سازگارتر از عملکرد و بوسیله وابستگی درمانده در سطوح پاتولوژیک تر مشخص می شوند (میلون،۲۰۰۹).
فرمولاسیون بین فردی در توسعه شخصیت مبتلایان به اضطراب بر بیش حمایتگری، توجه بیش از حد، مراقبت بیش از حد والدین و یاس فعالانه از خودمختاری به عنوان شاهراه رشدی اصلی تاکید می‌کند. نوزادان درمانده هستند و کاملاً به مراقبینشان برای حمایت و تغذیه وابسته هستند. در طول اولین ماه های زندگی، کودکان به شخصی که برای آن‌ ها تغذیه فراهم می آورد و منابع مضر تحریک را حذف می کنند، همچون گلی در باغ، وابسته می شوند. با پرورش به طورمناسب، بیشتر کودکان یک دلبستگی به مراقبینشان شکل می دهند، از جمله ظرفیت اصلی برای اعتماد و احساسی که دنیا جای امنی است که می‌تواند نیازهای اساسی زیستی و هیجانی را فراهم نماید. در نهایت به عنوان کودکان نوپا، آنها شروع به توسعه سازمان مستفل خود می کنند از جمله کنجکاوی درباره محیط پیرامون شان. همانطور که خزیدن را می آموزند شروع به گشت و گذار برای کشف محیط پیرامونشان می‌کنند و از مراقبین به عنوان پایه امنی که آنها می‌توانند برای حفاظت و اطمینان به وی رجوع کنند استفاده می‌کنند. همانطور که به طور طبیعی قدرت تقویتی کنجکاوی نگه داشته می شود، کودکان شروع به توسعه پتانسیل های بالقوه خودشان می‌کنند. در نهایت، کودکان با قدرت والدینشان چالش می‌کنند و بدترین کلمه در دنیا که والدین دوست ندارند بشنوند را می آموزند: “نه” (کیلن و شوک،۲۰۱۲).
با این حال برخی از والدین هرگز به کودکان خود اجازه رشد مستقل را نمی‌دهند و به جای اینکه کنجکاوی و ظهور استعدادها که به طور طبیعی رخ می‌دهند را تسهیل کنند، نیازها و عادت‌های کودکشان را فراهم می کنند، طبیعت ویژه ریتم های زیستی و خلق و خوی شان را حفظ می کنند و به طور مداوم آسایش آنها را به رخ می‌کشند. در حقیقت، آنها نیاز به کشف جهان را با آوردن جهان پیش کودک جایگزین می‌کنند. چنین کودکانی اغلب ناز پرورده هستند و هیچ دلیلی برای اینکه مهارتهایشان را فراتر از این دنیای کوچکی که برایشان ساخته شده ارتقا دهند وجود ندارد. در واقع افزایش پیچیدگی که با رسش روانشناختی مراحل رشدی بهنجار همراه است، شکست می‌خورد. حتی صحبت کردن ممکن است با تاخیر باشد. خوشبختانه برخی از کودکان سرانجام از این شیوه بی اعتمادی ضمنی در حمایت منزجر می شوند و به طور موفقیت آمیزی هویت خودشان را از طریق نوعی جدایی یا شورش رشد می دهند. اما دیگر کودکان ترجیح می‌دهند در این دنیای کوچک و امن باقی بمانند و از آسیب به دور باشند. در مراحل رشدی بعدی، زمانی که کودک باید این دنیای کوچک را ترک گوید و به تنهایی با دنیای واقعی مواجه شود، اضطراب شدیدی را تجربه می‌کند، چرا که ابزار مقابله با این دنیای بزرگ و آسیب‌رسان را ندارد. این گونه است که تظاهراتی از قبیل اضطراب جدایی رخ می کند (میلون،۲۰۰۹).
۲-۲. موضع‌گیری‌های نظری درخصوص افسردگی کودکان
افسردگی از زمان‌های بسیار دور در نوشته‌ها آمده و توصیف‌هایی از آن چه که ما امروزه تحت عنوان اختلالات خلقی می‌خوانیم در بسیاری از مدارک طبی قدیم وجود دارد. داستان عهد عتیق شاه سئول و داستان خودکشسی آژاکس در هومر هر دو سندرم افسردگی را توصیف کرده‌اند. حدود ۴۵۰ سال قبل از میلاد، بقراط صطلاح مانی و ملانکولی را برای توصیف اختلالات روانی به کار برد (ساپینگتون،۱۳۸۹).
از زمانی که بقراط نخستین نظریه علت شناختی افسردگی را با عنوان عارضه سودا ارائه کرد، فرضیه های متعددی درباره مبنای افسردگی مطرح شده اند و کوششهای فراوانی بر امر درمانگری آن انجام گرفته اند. معادل اصطلاح سودا در زبان یونانی اصطلاح مالیخولیا است که امروز نوع خاصی از افسردگی را مشخص می کند. به رغم پایدار ماندن مفهوم مالیخولیا در خلال قرون، همواره معادل مبهم و متفاوتی به آن نسبت داده شده است که با معنای کنونی مالیخولیا که عبارت است از اختلال عمیق خلقی و بر اساس غمگینی مرضی مشخص می شود متفاوت بوده است (اتکینسون و هیلگارد،۱۳۹۰).
در قرون نوزدهم مولنان در گروه هذیانهایی که «تک جنونی» نامیده میشوند «هذیان جزیی غمگینی» یا «مالیخولیای هذیانی» را متمایز کرد. در وهله بعد مفاهیم جنون ادواری «فالره» و جنون دو شکلی «باپارژ» به منظور متمایز کردن افسردگی‌ها که دو تناوب با حالات ناآرام بودند ظاهر شدند و بیماری اخیر توسط کریپیلن «روان گسستگی آشفتگی افسردگی» نامیده شد (ساراسون،۱۳۹۰).
کرپیلین بر اساس معلومات روانپزشکان فرانسوی و آلمانی مفهوم بیماری مانیک دپرسیو را شرح داد که شامل اکثر ملاک‌های تشخیصی ای است که امروزه اکثر روان پزشکان ازآن ملاک ها استفاده می کنند. او نوع خاصی از افسردگی را نیز شرح داد که پس از یائسگی در زن‌ها و اواخر بزرگسالی در مردان شروع می‌شود و بعداً به افسردگی رجعتی معروف شد و از آن به بعد یکی از معیارها اختلالات خلقی شمرده می‌شود (سادوک و سادوک،۱۳۹۱).
۲-۲-۱. تعریف افسردگی
تعریف راحتی از افسردگی از لحاظ پزشکی عبارت است از کاهش یافتن نیروی فعالیت جسمی و روانی به سبب آزردگی (ویتس،[۵۶] ۱۹۹۱، نقل از ساپینگتون،۱۳۸۹). در روانشناسی منظور از افسردگی حالتی هیجانی است که منجر به کاهش قابلیت‌ها می‌شود. در روانپزشکی افسردگی بر حسب موارد حالتی از یک علامت یا سندرم اطلاق می‌شود، منشأ بسیاری از این ابهامات لفظی توصیف‌های بالینی است که عناصر نشانه‌شناسی را با عوامل فرضی سبب شناختی مخلوط می‌کند. (کلایتون و بارت[۵۷]،۲۰۰۱؛ نقل از سادوک و سادوک،۱۳۹۱).
طبق تعریفی دیگر افسردگی عبارت است از حالتی که در آن حال و حالت‌های درونی ضعیف شده، بدون آن که اختلال کلی در فهم و درک مطالب و مسائل ظاهر شده باشد. افسردگی واکنشی است در مقابل استرس که فرد مبدل به افسرده شده و در هر کسی طبق خصوصیات رفتاری به نوعی تأثیر گذاشته و ایجاد عکس‌العمل می کند. در واکنش به افسردگی یکی ممکن است به شدت فعال و پر کار شود و دیگری بی‌حال و گوشه‌گیر گردد. شخصیت که چگونگی واکنش در مقابل استرس را معین می‌کند خود تأثیر عمیقی در نوع واکنش به تغییر خلق خواهد داشت. (فلش،[۵۸] ۲۰۰۳؛ به نقل از بانکی، امیری و اسعدی،۱۳۸۸).
بیماری افسردگی، بیماری است که خصوصیت اول و عمده آن تغییر خلق است و شامل یک احساس غمگینی است که از یک ناامیدی خفیف تا احساسات یأس شدید ممکن است نوسان داشته باشد. این تغییر خلق نسبتاً ثابت و برای روزها، هفته‌ها ماه‌ها و یا سال‌ها ادامه دارد و برای این تغییر خلق تغییرات مشخصی در رفتار، نگرش، تفکر، کارآیی، اعمال بدنی وجود دارد. افسردگی از توانایی‌های زیستی، جسمانی، فعالیت و اراده شخص می‌کاهد و با پیش آوردن اختلال‌های ذهنی اعتماد به نفس او را متزلزل می‌کند. در فرد بهنجار افسردگی شدید تنها در پی یک عام اندوه بار مانند از دست دادن یکی از عزیزان یا شکست در یکی از جنبه‌های زندگی و یا ناامیدی بروز می‌کند. زمانی می‌توان افسردگی را بیماری دانست که از نظر شدت و مدت با عامل اندوه بار پیش آمده در زندگی فرد تناسبی نداشته باشد (استافر،۲۰۰۰).
افسردگی یک وضعیت هیجانی اندوه مداوم با دامنه ای از دلسردی و غم نسبتا خفیف تا یاس و ناامیدی کاملا شدید است. این حالت ها معمولا همراه با فقدان انگیزه، اختلال در خواب، فقدان اشتها و مشکلاتی در تمرکز و تصمیم گیری می باشد(کرسینی،۲۰۰۵). بیمارانی که فقط دوره های افسردگی اساسی دارند، گفته می شود مبتلا به اختلال افسردگی اساسی یا افسردگی یک قطبی هستند. DSM-5 اختلال افسردگی را اختلالی با یک یا چند دوره افسردگی اساسی بدون سابقه دوره های مانی، مختلط یا هیپومانی تعریف کرده است. در ادامه ملاک‌های تشخیصی DSM-5 برای اختلال افسردگی اساسی ارائه شده است (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳).
جدول ۲-۱: ملاک های تشخیصی DSM-5 برای اختلال افسردگی اساسی (انجمن روانپزشکی آمریکا،۲۰۱۳)
الف – پنج تا (یا بیشتر) از علائم زیر که در یک دوره دو هفته ای وجود داشته اند و نشانه تغییر از سطح عملکرد قبلی هستند؛ حداقل یکی از علائم یا به صورت (۱) خلق افسرده یا (۲) از دست دادن علاقه و احساس لذت است.
۱- خلق افسرده اکثر اوقات روز یا با گزارش ذهنی
۲- کاهش قابل ملاحظه علاقه یا احساس لذت نسبت به تمام یا تقریبا تمام فعالیت ها در قسمت عمده روز و تقریبا هرروز
۳- کاهش قابل ملاحظه وزن بدون پرهیز با رژیم غذایی با افزایش وزن
۴- بی خوابی یا پرخوابی تقریبا هر روز
۵- تحریک یا کندی روانی – حرکتی تقریبا هرروز
۶- خستگی یا فقدان انرژی تقریبا هرروز
۷- احساس بی ارزشی یا کناه بیجا تقریبا هرروز
۸- کاهش توانایی تفکر یا تمرکز، یا بلاتصمیمی تقریبا هرروز
۹- افکار تکرار شونده مرگ
ب- علائم شامل یک دوره مختلط نمی باشند.
ج- علائم ناراحتی قابل ملاحظه بالینی یا تخریب در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه های مهم بوجود می آورد.
د- علائم ناشی از تاثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده(داروی نسخه شده یا مورد سومصرف) یا یک اختلال طبی عمومی مثل کم کاری تیروئید) نمی باشد.
ه) داغدیدگی توضیح بهتری برای علائم ارائه نمی کند.
همان‌طور که از تعاریف فوق بر می‌آید نظریه‌پردازان مختلف در تعاریفشان از افسردگی هریک به جنبه خاصی از این پدیده توجه نموده‌اند. با این وجود از آن‌جا که تعاریف وسیعی در مورد این متغیر وجود دارد، همه جنبه‌های این بیماری مورد توجه قرار گرفته است.
۲-۲-۲. علائم و نشانه‌های بالینی افسردگی
در افسردگی غم تمام وجود فرد را فرا گرفته است. فرد قبلاً از ناامیدی به ستوه آمده، احساس بی‌ارزشی و بی‌کفایتی می‌کند. فعالیت‌ها و چیزهای مورد توجه‌اش که زمانی برای او خوشایند بوده است بی‌تفاوت می شوند. این افراد خود را از دوستان و فامیل جدا می‌کنند و به طور کلی وضعیت شغلی آن‌ ها مختل می‌گردد. افرادی که سابقاً به خوبی کار می‌کرده‌اند اکنون زود خسته می‌شوند و افرادی که دفتری دارند دچار کندی فکر می‌شوند، اشکال در تمرکز فکر دارند و حافظه‌شان کند می‌شود. گرفتاری شناخت در افسردگی ممکن است آن قدر شدید باشد که به صورت زوال عقلی کاذب بروز کند (ساراسون،۱۳۹۰).
افسردگی دو قطبی (افسردگی مانیک) بر اساس وقوع دوره‌های مانیک شناسایی و تشخیص داده می‌شود. در افسردگی عمده فقط دوره‌های افسرده بودن و افسردگی دیده می‌شود، در حالی که در افسردگی مانیک، بیمار به طور متناوب بین افسردگی عمده و دوره‌های افسردگی مانیک، قرار دارد. اختلال افسردگی عمده را افسردگی یک قطبی هم می‌نامند که نباید در این نوع از افسردگی حالت شیدایی وجود داشته باشد. افراد مبتلا به بیماری کسانی هستند که حداقل پنج تا از علائم را در یک دوره‌ی دو هفته‌ای بیمار از خود نشان دهند تا به عنوان بیمار افسردگی عمده شناسایی و طبقه‌بندی شوند (سادوک و سادوک،۱۳۹۱).
۲-۲-۳. همه‌گیرشناسی و سیر افسردگی
اختلال افسردگی اساسی اختلالی است شایع با میزان شیوع حدود ۱۵ درصد برای طول عمر. در زن ها میزان این شیوع حدود ۱۰ تا ۲۵ درصد و در مردها ۵ تا ۱۲ درصد است. میزان بروز اختلال افسردگی در بین بیماران پزشکان عمومی به ۱۰ درصد و در بیماران داخلی بستری به ۱۵ درصد نزدیک می شود. اختلالات خلقی خصوصاً افسردگی یک قطبی، از شایع‌ترین اختلالات روانی بزرگسالان است. احتمال ابتلا به این اختلال در طول عمر برای زن‌ها تقریباً ۲۰% و برای مردها ۱۰% است. احتمال ابتلا به اختلال دوقطبی در طول عمر برای مردها و زن‌ها تقریباً ۱% است (سادوک و سادوک،۱۳۹۱). افسردگی یکی از رایج‌ترین مشکلات روانی بزرگسالان محسوب می‌شود. تحقیقات دقیق اجتماعی که درباره افسردگی انجام شده درصدد است تا میزان معنادار افسردگی بالینی را مشخص کند. این تحقیقات نشان می‌دهد که ۳ تا ۷ درصد جمعیت مردم به این افسردگی مبتلا هستند. به طور تقریبی ۳ درصد جمعیت مردم به این افسردگی مبتلا هستند. به طور تقریبی ۳ درصد جمعیت مردم با کمک پزشکان امراض عمومی به درمان افسردگی اقدام می‌کنند، اما روان‌شناسان این چنین تصور می‌کنند که از کل افرادی که به عنوان افراد افسرده به پزشک عمومی مراجعه می‌کنند، نیمی از آن‌ ها به عنوان بیمار افسرده به رسمیت شناخته نمی‌شوند (کالات،۱۳۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:17:00 ق.ظ ]