مجله علمی: آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      




جستجو

 



همچنین آزادی های سیاسی هم مورد نظر امام بوده است :
همانا بیعت عموم مردم با من نه از روی ترس قدرتی مسلط بود و نه برای به دست آوردن متاع دنیا . [۱۲۳]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

و در نامه ای به مالک می فرمایند :
هیچ وسیله ای برای جلب اعتماد والی به مردم بهتر از نیکوکاری به مردم و تخفیف مالیات و عدم اجبار مردم به کاری که دوست ندارند نمی باشد ، پس در این راه آنقدر بکوش تا به وفاداری رعیت ، خوشبین شوی که این خوش بینی رنج طولانی و مشکلات را از تو بر می دارد . [۱۲۴]
پس امام (ع) علاوه بر آزادی فکر و عقیده به آزادی های درونی و بیرونی هم معتقد بوده اند و دنباله روی از دموکراسی می کردند ، یا به بیان بهتر دموکراسی از اعمال و رفتار ایشان برداشته شده است .
عدالت و برابری :
عدالت را بگستران و از ستمکاری پرهیز کن که ستم رعیت را به آوارگی کشاند و بیدادگری به مبارزه و شمشیر انجامید . [۱۲۵]
عدالت هرچیز را در جای خود می نهد ، در حالی که بخشش آن را از جای خود خارج می کند . عدالت تدبیر عمومی مردم است در حالی که بخشش گروه خاصی را شامل است پس عدالت شریف تر و برتر است .[۱۲۶]
آیا به من دستور می دهید برای پیروزی خود از جور و ستم در باره امت اسلامی که به آن ها ولایت دارم استفاده کنم ، به خدا سوگند تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می کنند هرگز چنین کاری نخواهم کرد اگر این اموال از خودم بود به گونه ای مساوی در میان مردم تقسیم می کردم تا چه برسد که جزو اموال خدا است . [۱۲۷]
شناخت اقسام عدل : شناخت پایه های ایمان ، صبر ، یقین ، جهاد ، عدل .
عدل بر چهار پایه استوار است : فکری ژرف اندیش ، دانش عمیق و به حقیقت رسیده ، نیکو داوری کردن و استوار بودن در شکیبایی ، پس کسی که درست اندیشید به ژرفای دانش رسید . [۱۲۸]
در ضرورت اسقرار عدل : همانا مهربانی تو نسبت به سربازان دلهایشان را به تو می کشاند و همانا برترین روشنی چشم زمامداران برقراری عدل در شهرها و آشکار شدن محبت مردم نسبت به رهبر است که محبت دل های رعیت جز با پاکی قلب ها پدید نمی آید . [۱۲۹]
حضرت ، همچنین بر عدالت سیاسی اعتقاد داشتند یعنی آزاد گذاشتن مردم در امر جهاد یکی از جلوه های بسیار مترقی و آرمانی آزادی و عدالت سیاسی حضرت می باشد در برخورد با مجرمین ( خوارج ) نیز یکی از الگوهای عدالت سیاسی هستند .
رفتار ایشان نشانه یک مسلمان حقیقی و واقعی است حتی در مقابل کسانی که خروج از اطاعت کرده بودند بسیار با مدارا برخورد می کردند و حتی آغاز جنگ را به عهده آنها می گذاشتند تا سپاه امام در دفاع شخصی قرار بگیرند نه در حالت تهاجم ، خیری در مصاحبت با کسانی که حق تورا بر خودشان مانند حق او بر تو مراعات نمی کنند وجود ندارد.[۱۳۰]درباره برابری هم حضرت به مالک اشتر می فرمایند در قلب خود را نسبت به مردم لبریز از رحمت و محبت و لطف برآنان بکن. . . . زیرا مردم یا هم کیشان تو هستند یا همنوعان تو»[۱۳۱]
در حقوق اسلامی مساله اهل کتاب و غیر اهل کتاب مطرح شده است ویا در بین مسلمانان،مسلمان کامل یا غیر کامل یا سنی وشیعی آمده که مرزبندی شوند حال آنکه پاسخ نظام حقوق اسلامی به این مطلب منفی است.
روایتی از نبی اکرم (ص)نقل شده که می فرمایند:اگر کسی از مسلمانی کمک خواست و وی پاسخ نداد مسلمان نیست. این نشان می دهد که مسلمان در برابر ندای استغاثه هر انسانی مسئول است.حضرت علی (ع)سفارش به مالک اشتر می کند که با مردم مدارا کن و مهربان باش یا برادران دینی تواند یا در خلقت باتو برابرند. [۱۳۲]
درد استان زره:حضرت علی (ع)زره خود را نزدیک مسیحی یا یهودی یافت و برای گرفتن آن نزد قاضی شریح شکایت برد.مسیحی از دادن زره امتناع کرد ، قاضی به امام گفت آیا گواهی داری ؟
حضرت فرمودند: نه ،شریح نفع ذمی حکم کرد و از محکمه خارج شد.مرد،پس از اندکی برگشت و گفت زره از آن علی (ع)است و فرد مسیحی مسلمان شد و گفت این ، حکم وقضاوت پیامبران است.[۱۳۳]
۳-حقوق متقابل مردم و حاکمان
همانطور که مردم حقوقی دارند و حاکمان تکالیف و وظایفی، حاکمان نیز حقوقی دارند که مردم در مقابل آن تکالیف و وظایف دارند.در اینکه حضرت علی (ع)به عنوان ولی و حاکم با خوارج چگونه برخوردی داشته اند به تفسیل بیان می کنیم:
حضرت علی (ع)در حالی که به منبر وعظ خطبه می خواند ، مردی فریاد زد حکم وحکومت جز برای خدا نیست و منظور او طعنه وتعریض بر امیرالمومنین در جریان حکمیت بود پس مولا پاسخ فرمود:آری کلمه حقی است که باطل از آن اراده شده است وآنگاه فرمود : شما را از ورود به مساجد خدا جلوگیری نمی کنیم، تا در آن به ذکر خدا مشغول باشید. شما را از غنایم محروم نمی کنیم تا هنگامی که دست در دست ما دارید.جنگ را ما آغاز نمی کنیم اینهمه حتی در عصر ما که ظاهراً دموکراسی و حقوق بشر است شگفت انگیز می نماید.
خلیفه مسلمین در برابر تعریض و توهین یک عرب عادی با این شیوه رو به رو می شود وانتقاد را خروج از اطاعت نمی شمرد بلکه در قبال گوینده حقوق او را بر می شمرد. [۱۳۴]
حقوق متقابل رهبری و مردم هم بسیار مهم است. در میان حقوق الهی بزرگترین حق ، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است .(( پس رعیت اصلاح نمی شود جز آنکه زمامداران اصلاح گردند و زمامداران اصلاح نمی شوند جز ، با درستکاری رعیت و. . . .))
حق استیفای فردی حقوق از جمله حقوق شهروندی است و اقشار مختلف شهروندان حق دارند خواستار تاثیر فوری حقوق خود در تمام عرصه ها شوند و حاکمیت مؤظف است بدون تاخیر و وقت گذرانی و مسامحه حقوق آنان را تامین نماید.حضرت امیر (ع)فرمودند:از جمله حقوق شما مردم برمن این است که هیچ حقی از شما را به تاخیر نیندازم و آن را فوراًتامین نمایم. همچنین خطاب به بعضی از والیان خود فرمودند:به انصاف رفتار کنید وبه مردم درباره خودتان حق بدهید در برآوردن حاجات مردم کم حوصلگی نکنید که شما خزانه داران شهروندان و نمایندگان ملت و سفیران پیشوایان می باشید وهیچ کس را از حاجتش محروم نکنید. [۱۳۵]
از جمله حقوق شهروندی آن است که حاکمیت حق ندارد در هیچ جنبه ای از زندگی فردی و اجتماعی چیزی را با اکراه بر مردم تحمیل نماید. حضرت امیر (ع) فرموده اند : من حق ندارم چیزی را به شما تحمیل نمایم که نسبت به آن اکراه دارید. [۱۳۶]
در این جا باذکر چند مطلب در مورد حقوق شهروندی از دیدگاه بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران (امام خمینی(ره) حسن ختام مبحث اسلام را بیان می داریم:
در حقوق عدالت اجتماعی (منع تبعیض)ایشان چنین فرمودند:
حضرت امام خمینی (ره)در خصوص منع تبعیض در اسلام این چنین فرموده اند: [۱۳۷]
« من مکرر اعلام کرده ام که در اسلام نژاد،زبان، قومیت وگروه وناحیه مطرح نیست.تمام مسلمین چه اهل سنت و چه شیعه برادر وبرابر وهمه برخوردار از همه مزایا و حقوق اسلامی هستند.از جمله جنایت هایی که بدخواهان به اسلام مرتکب شده اندایجاداختلاف بین برادران سنی وشیعه است. من از همه برادران اهل سنت تقاضا دارم که این شایعات را محکوم و شایعه سازان را به جزای اعمالشان برسانند. هیچ کس به هیچ عنوان حق تجاوز به جان و مال برادران کردستان مارا ندارد. متجاوزین شدیداًبه جزای اعمال خود می رسند.»
ایشان در مورد حوزه عمومی حقوقی زنان هم چنین فرموده اند:
برای زن ابعاد مختلفه است چنانکه برای مرد وبرای انسان این ورق صوری طبیعی نازل ترین مرتبه انسان است و نازلترین مرتبه زن است و نالترین مرتبه مرد است.لیکن از همین مرتبه نازل حرکت به سوی کمال است.انسان موجود متحرک است از مرتبه طبیعت تا مرتبه غیبت تا فنا بر الوهیت. همچنین در زمینه تساوی حقوق زنان با مردان می فرمایند :
اسلام نظر خاص بر شما بانوان دارد اسلام در وقتی که ظهور کرد در جزیره العرب بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند اسلام آنها را سر بلند و سرافزار کرد اسلام آنها را با مردان مساوی کرد .
هم چنین امام (ص)در خصوص حقوق سیاسی-اجتماعی شهروندان در مورد حوزه آزادی احزاب در رابطه با حقوق شهروندان در تعلیم وتعلم و فرصت های برابر آموزشی در خصوص حقوق شهروندان در انتخابات آزاد در مورد اقلیت های مذهبی و آزادی بیان در مورد اقشار ضعیف و فقرا و مستمندان هم بیانات کامل و مفصلی دارند.
گفتار دوم: حقوق شهروندی در حقوق عرفی
در این گفتار به بررسی حقوق شهروندی در حقوق ایران و بین‌الملل پرداخته و خلاصه‌ای از مفاد آنها را بیان می‌کنیم:
الف)حقوق شهروندی در حقوق ایران
از کوروش کبیر که بگذریم در طول تاریخ سر زمین ایران انقلاب مشروطیت نقطه عطفی در پاسداشت و احیای حقوق مردم به حساب می آید.برخی از مورخین ومحققین معتقدند اولین اعلامیه ای که در جهان راجع به حقوق بشر داده شده از طرف کوروش کبیر بوده است که در سال ۵۳۸ قبل از میلاد به بابل در دوران پادشاهی بخت النصر لشکر کشی کرد وطرحی نو در حکومت افکنده است وبه قول ارسطو «کوروش کبیر خویش را از بندگی رهانیده است »[۱۳۸] . لیک از دوران باستان این سرزمین چنانکه در گذریم بایدگفت که پیامدهای انقلاب مشروطیت ونفی حکومت استبدادی تدوین و تصویب قانون اساسی در سال ۱۳۲۴ ه.ق و متمم آن در سال ۱۳۲۵ ه.ق می باشد که اصول هشتم تا بیست وپنجم آن اختصاص به حقوق ملت ایران دارد. لیکن جایگاه حقوق شهروندی یا حقوق مربوط به بشر که در ایران زمین بامنشور حقوق بشر کوروش کبیر بنیان نهاده شده بود و در انقلاب مشروطه شکلی پر رنگ تر وبه روزتر به خود گرفته بود با بروز تحولات در ایران به سال ۱۳۵۷ه.ش وبه ثمر نشستن انقلاب اسلامی و روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران وارد مرحله ای نو وجدید می گردد.
۱-حقوق شهروندی در قانون اساسی
اکثر حقوق مرتبط با حقوق شهروندی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را می توان زیر مجموعه حقوق ملت یافت. در این رابطه می توان به اصول مهم زیر اشاره کرد:
اصل بیستم قانون اساسی ، همه افراد ملت اعم از زن ومرد را یکسان در حمایت قانون قرار داده است. ان اصل حتی به ذکر این موضوع نیز بسنده نکرده ،به زبانی رسا و روشن در ادامه بیان داشته : «افراد ملت از همه حقوق انسانی ،سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلامی برخوردارند.» منظور از همه حقوق انسانی ، نه فقط حقوق است که در زمان تدوین آن وجود داشته ،بلکه تمامی حقوق که در عالم وجود و در هر برهه ای از زمان برای انسان کامل می توان فرض نمود. با اعتقاد به اینکه حکم مصرح در این اصل با تکیه بر عظمت قواعد اسلامی،مطلق و عام است و جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می داند واستقلال و آزادی و حکومت حق وعدل را حق همه مردم جهان می شناسد . [۱۳۹] حکومت باید شرایط را فراهم کند تا حقوق همه جانبه انسان تامین [۱۴۰] و مطابق خط مش کلی مذکور در مقدمه قانون اساسی، با ارزش های والا و جهان شمول اسلامی پرورش یابد[۱۴۱] .
برخی از حقوق شهروندی مرتبط با امر قضا،راجع به امر تشکیلات مناسب در امر دادرسی و برخورداری از قضات شایسته و برخی دیگر مربوط به رعایت حقوق آنها در مراحل مختلف دادرسی است.
در این خصوص ، قانون اساسی دو راهکار ارائه داده است :
الف :حق دادخواهی مردم و حق همه افراد ملت در دسترسی به دادگاه های قوه قضائیه که در اصل ۳۴قانون اساسی مورد توجه قرار گرفته است. [۱۴۲]
ب:حق برخورداری از نظام دادرسی ای که در آن مراجع قضایی کشور رویه قضایی واحدی را اعمال کنند. چنانچه در اصل ۱۶۱قانون اساسی در بیان مسئولیت دیوانعالی کشور آمده است در این خصوص باید خاطر نشان کرد اولین وظیفه رئیس قوه قضاییه در همین راستا است،یعنی ایجاد تشکیلات لازم در دادگستری به تناسب مسئولیت های اصل ۱۵۶.(بند اصل ۱۵۸). بند ۳ نیز حمایت از حق برخورداری قاطبه مردم از قضات عادل و شایسته دارد و استخدام این قضات را از وظایف رئیس قوه قضاییه برشمرده است. [۱۴۳]
حق مردم برای رعایت حقوقشان در فرایند دادرسی نیز قلمروی وسیعی دارد. از جمله اصول مذکور درقانون اساسی مرتبط با این موضوع عبارتند از:
الف:برخی از اصول مربوط به نحوه ی مواجهه با اصحاب دعوا است. به عنوان مثال مصادیقی مانند پاسداری از قداست و کیان خانواده (اصول ۱۰و۲۱)،ممنوعیت تفتیش عقاید و دستگیری افراد مگر به حکم قانون(اصول ۲۳و۳۲)ممنوعیت شکنجه برای اخذ اقرار یا کسب اطلاع (اصل۳۸)،ممنوعیت هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر ، بازداشت ،زندانی یا تعبید شده (اصل۳۹)و. . .
ب:برخی نیز به نحوه رسیدگی در مراحل مختلف دادرسی نظر دارد،مانند برقراری امنیت قضایی عادلانه و تساوی عموم در برابر قانون (اصل ۳). اصل ۱۶۱ نیز در راستا پاسداری از مقرره ،بالا به نفس این امر توجه داشته و بیان می دارد،نظارت بر اجرای صحیح قوانین در محاکم و ایجاد وحدت رویه قضایی به عهده دیوانعالی کشور است.
۲ – حقوق شهروندی در قانون احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی
قانون احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی در تاریخ ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۸۳ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید . مفاد این قانون ابتدا حالت بخشنامه داشت که از طرف هیئت منصفه صادر شده بود ، اما پس از چندی برای لازم الاجرا کردن آن به مجلس فرستاده و پس از تصویب به قانون تبدیل شد . همانطور که در ابتدای این قانون تصریح شده ، اجرای این قانون نه تنها برای دادگاه های عمومی ، بلکه برای محاکم انقلاب ، نظامی ، دادسراها و ضابطان قوه قضاییه الزامی است .
دلیل تصویب این ماده واحده عمدتا آن بوده که عوامل و دست اندرکاران قضایی ، نسبت به آزادی های شهروندان ، که غالبا در قوانین و رویه های موجود به آنها اشاره شده است ، اهمیت بیشتری قائل شوند .
عناوین کلی این قانون را می توان تحت موارد زیر آورد :
الف – اهمیت قانون :
از جمله حقوق مسلم و بلا منازع شهروندان در یک جامعه ، اصل حاکمیت اهمیت قانون به این معناست که عوامل و دستگاه های اجرایی قانون باید مطابق با قواعد و اصول رفتار و از هرگونه اعمال نظر شخصی ، حدس و گمان ، سلیقه و خلاصه استفاده از سلایق شخصی احتراز کنند . لزوم رعایت این اصل را می توان در بندهای ۸،۷،۲،۱ این قانون یافت . کشف ، تعقیب جرایم ، اجرای تحقیقات و صدور قرارها ، صدور احکام ( استدلال و استناد ) به صلاحیت محاکم ، حفظ امنیت جسمانی ، روانی و مالی ، بازرسی ها و معاینات محل ، در بندهای این قانون آمده است.
ب – شخصی بودن مجازاتها :
اصل شخصی بودن مجازاتها به معنای آن است که مجازاتها به مباشر ، مسبب و معاون و شریک جرم اجرا شده و از تسری مجازات به کسانی خارج از این افراد پرهیز گردد .[۱۴۴]
ج - اصل برائت :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:27:00 ب.ظ ]




۱۳۸۰

رهبری، تفکر استراتژیک، مسئولیت­ پذیری، انعطاف­پذیری، دانش کار و حل مسئله، کمال­جویی حرفه­ای، تحمل فشار و پایداری، تصمیم گیری، وفاداری سازمانی، صداقت و قابلیت اعتماد

الگوی فریس

فریس، ۱۹۹۲

مهارت برنامه­ ریزی، خلاقیت، کارآفرینی

این مدل بیشتر نحوه انجام یک ارزیابی موثر در مورد کارکنان را مطرح می­ کند.

۲-۱۰- ارزیابی عملکرد کارکنان در ارتش جمهوری اسلامی ایران
عملکرد نیروی انسانی ارتش در دوران گذشته تا سال ۱۳۴۹ با بهره گرفتن از فرم­های اولیه تحت عنوان “تعرفه­های نمونه پرسنلی” ارزیابی می­شد که برخی از شاخص­ های آن عبارتند بودند از: دانش، مهارت، خلاقیت فردی، انعطاف پذیری، شهامت، شجاعت، صداقت، خود باوری، اعتماد به نفس، مقاومت در مقابل سختی­ها، قدرت ریسک پذیری، اطاعت پذیری، انظباط ظاهری و معنوی(معاونت طرح و برنامه و بودجه و امور مجلس آجا،۱۳۸۸).
هدف از ارزیابی یگان­ها، سنجش آمادگی رزمی یگان­های رزمی، پشتیبانی خدمات رزمی، مراکز فرهنگی آموزشی در راستای اجرای ماموریت ارجاعی، انجام مسئولیت ­ها طبق وظایف مندرج در شرح وظایف و شناخت کارکنان متعهد، کارا و مسئولیت­پذیر در سطح سلسه مراتب فرماندهی، شناخت نارسایی­ها و وقوف بر محاسن یگان­ها و انعکاس و انتقال آن به سایر واحدهای تابعه آجا[۶۱] است(معاونت طرح و برنامه و بودجه و امور مجلس آجا،۱۳۸۸).
۲-۱۰-۱- اهداف ارزیابی عملکرد کارکنان در ارتش جمهوری اسلامی ایران
هر یگان و سازمانی در ارزیابی عملکرد کارکنان و اعضای خود در پی اهداف مختلف و گوناگونی است. بدیهی است آجا در ارزیابی کارکنان خویش اهدافی را دنبال می­ کند که حاصل آن عبارتست از: سنجش بینش، دانش و توانش کارکنان با توجه به مقدورات و محدودیت­ها و همچنین ارزیابی لیاقت­ها، قدرت کار، عکس­العمل کارکنان در مقابل استاندارد­های تعیین شده در کار، در مقایسه با سایر کارکنان، استعدادها، توانایی­ها و لیاقت­های نهفته در آنان خواهد بود(عظمی، ۱۳۹۱).
اهم اهداف به قرار زیر است:
۱- کمک به فرماندهان، مدیران، روسا و سرپرستان جهت اتخاذ تصمیم و طرحریزی، برنامه­ ریزی، هماهنگی و نظارت.
۲- تعیین نوع هدف­های مورد انتظار آجا و تعیین شاخص ­ها با توجه به نوع شغل و ماهیت آن.
۳- تعیین و تبین روش­های ارزیابی کارایی و نظارت بر اجرای آن.
۴- شناخت نارسایی­های بینش، دانش، توانش مهارتی افراد برای طرحریزی و برنامه ریزی.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۵- ارزیابی عملکرد فردی و گروهی و سنجش میزان تاثیر فرد به گروه و بالعکس برای بهره ­برداری در ارتقاء و نقل و انتقالات و خاتمه بخشیدن به کار کارکنان.
۶- ارزیابی عملکرد کارکنان بدون تبعیض، تعصب و پیشداوری، اغراق گویی و سهل­انگاری و جلوگیری از خطاهای حین ارزیابی(پیشداوری و قضاوت ذهنی و تکیه بر شاخص­ های غیر عملکردی با بهره­ گیری از شاخص­ های بیشتر) و جلوگیری از خطاهای ارزیابی جهت تشخیص میزان بصیرت، تخصص، تلاش و کوشش با توجه به معیارهای اسلامی.
۷- تعیین مهارت و شایستگی کارکنان متناسب با کاری که انجام می­ دهند.
۸- اصلاح بهبود و تعالی کارکنان که در نهایت به بهره­وری و اثربخشی آجا بینجامد.
۹- کشف میزان ظرفیت و توانایی­های بالقوه کارکنان با لحاظ کردن نتایج ارزیابی محوله و استعدادهای نهفته و ظاهر نشده ارزیابی شونده.
۱۰- تعیین نوع انتظارها از مشاغل گوناگون و آگاهی کارکنان از آن.
۱۱- هدایت کارکنان به سمتی که احساس و باور کنند سازمان آن طور که شایسته است به نتایج کارشان ارزش می­گذارد.
۱۲- استفاده از شیوه ­های گوناگون ارزیابی برای آگاهی از توانایی­ها و استعدادهای بالقوه و بالفعل کارکنان.
۱۳- تعیین موفقیت یا عدم موفقیت برنامه ­های تدوینی با بهره گرفتن از پردازش اطلاعات چک لیست­های خود ارزیابی.
۱۴- طبقه بندی افراد در طبقات ممتاز، عالی، خیلی خوب، خوب، متوسط و ضعیف.
۱۵- اعطای امتیازات، پاداش­ها و مزایای دیگر به کارکنان، طبق اصول صحیح علمی به میزان عادلانه.
۱۶- تعیین کارکنان غیر کارا و هدایت آنان در جهت بهبود وضعیت خدمتی و خاتمه بخشیدن به کار کارکنان که اصلاح پذیر نیستند(ستاد آجا، ۱۳۷۹، ۱۱).
محاسن ارزیابی عملکرد کارکنان در آجا
در صورتی که ارزیابی عملکرد کارکنان به دقت انجام پذیرد ضمن برخورداری از مزایای عملی در رابطه سیر قراردهای نظام مدیریت منابع انسانی، بیشتر جنبه­ های ظاهری و عملکردی را نشان خواهد داد که اثرات غیر مستقیم و غیر مشهود آن در تمام شؤون سازمان و مدیریت آن مشهود بوده و نمایان خواهد گشت. گرچه محاسن ارزیابی به چند نمونه در زیر خاتمه نمی­یابد ولی بصورت فهرست وار می­توان اشاره کرد که:
۱- تشخیص کمبودها، برآورد احتیاجات آموزشی و پرورشی.
۲- به وجود آمدن مبنای منطقی و عادلانه برای تشخیص میزان شایستگی کارکنان.
۳- ایجاد مبنا و معیارهای صحیح برای برنامه­ ریزی جابجایی­های افقی و عمودی کارکنان، به منظور تطبیق هرچه بهتر شرایط فکری، روحی و جسمی و توانایی کارکنان با مشاغل آنها(سپردن کار به کاردن).
۴-ایجاد یک نظام ترفیع معقول و مبتنی بر شایستگی.
۵-ایجاد زمینه برای تعالی و پیشرفت کارکنان با عزام به دوره­ها و ماموریت­های داخل و خارج، اعطای پاداش و امتیاز و ….
۶- کاهش نارضایتی و شکایت ناشی از تبعیض و اعمال نظرهای مغرضانه.
۷- برقرای روش صحیح در امر واگذاری مزایا و امتیازات.
۸- کمک به تعیین معیار و ضوابط رهایی از خدمت کارکنان.
۹- علاقه­مند کردن کارکنان ساعی به کار، از طریق ایجاد نظام تشویق و تنبیه منطقی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ب.ظ ]




 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

فصل اول: کلیات تحقیق
فصل دوم: ادبیات موضوع
فصل سوم: روش‌شناسی تحقیق
فصل چهارم: یافته‌ها و تحلیل داده‌ها
فصل پنجم: نتیجه‌گیری و پیشنهاد
بیان مسأله، بیان اهداف تحقیق
بیان سؤالات و فرضیه‌ها
بررسی مبانی نظری
ادبیات دفتر مدیریت پروژه
ادبیات سازمان پروژه‌محور
ادبیات مدیریت دانش
تدوین مدل مفهومی حاصل از ادبیات
تبیین روش‌شناسی تحقیق و جامعه و نمونه آماری
طراحی پرسشنامه
انجام مطالعات میدانی تحقیق
جمع‌ آوری پرسشنامه‌ها و تحلیل نتایج آن
ارزیابی و تحلیل فرضیه‌های تحقیق
نتیجه‌گیری و ارائه پیشنهادات
۱-۱- مقدمه
امروزه سازمان‌ها دریافته‌اند که با بهره‌مندی و به‌کارگیری رویکرد مدیریت پروژه در انجام تعهدات و تحقق مأموریت‌های محوله به منافع بیشتری دست پیدا کنند. پذیرش فراگیر مقبولیت استفاده از مدیریت پروژه برای انجام کارها و مأموریت توسط سازمان از یک طرف و رشد فزاینده پیچیدگی‌ها و دشواری‌های مدیریت پروژه و نیز لزوم وجود ضرورت برخورداری پروژه‌ها از نظامی هماهنگ و یکپارچه برای استفاده از منابع محدود سازمان باعث شده است تا ابزارها و رویکردهای نوین و مؤثری ابداع گردند. مسأله‌ای که توجه بسیاری از مدیران پروژه‌ها را به خود معطوف کرده است محدودیت منابع، تخصیص آن و هزینه‌هایی است که در پروژه‌ها پرداخت می‌شود. پذیرش رو به افزایش مدیریت پروژه، نشان می‌دهد که کاربرد دانش مناسب، فرایندها، مهارت‌ها، ابزارها و تکنیک‌ها می‌توانند اثر مهمی بر موفقیت پروژه داشته باشند. در این پژوهش سعی می‌شود یکی از رویکردهای نوین در مدیریت پروژه بررسی گردد. در حال حاضر بسیاری از سازمان‌های پروژه‌محور به جهت هرچه منسجم‌تر انجام دادن پروژه‌های خود واحد سازمانی به نام دفتر مدیریت پروژه را به چارت سازمانی خود اضافه نموده‌اند. دفاتر مدیریت پروژه وظایف و کارکردهای متعددی را شامل می‌شوند. یکی دیگر از رویکردهای نوینی که امروزه سازمان‌ها بدان روی آورده‌اند، مدیریت دانش می‌باشد که به وسیله آن سازمان‌ها سعی دارند تا با مدیریتی صحیح امکان استفاده مجدد از تجارب و دانش خلق شده در پروژه‌های خود را به دست آورند؛ چرا که در عصر حاضر سازمان‌ها بیش از پیش به اهمیت دارایی‌های دانشی سازمان خود به عنوان با ارزش‌ترین سرمایه پی برده‌اند. در این پژوهش به بررسی دو مقوله «دفتر مدیریت پروژه» و «مدیریت دانش» پرداخته می‌شود و بر این اساس سعی شده به بررسی نقش دفتر مدیریت پروژه در ایجاد بسترهای مناسب جهت پیاده‌سازی مدیریت دانش در سازمان‌های پروژه‌محور پرداخته شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در این فصل سعی شده است به بیان مسأله و موضوع تحقیق پرداخته شود، و ضرورت تحقیق، پیشینه تحقیق، هدف از اجرای تحقیق و سؤالات آن، فرضیات تحقیق و محدوده آن، روش تحقیق و واژگان آن، استفاده‌ کنندگان از نتایج و سازمان‌های همکار به صورت مبسوط شرح داده شوند؛ تا ضمن آشنایی با محتوای تحقیق بتوان در فصل بعدی به ادبیات موضوع موجود در زمینه تحقیق پرداخت.
۱-۲- بیان مسأله
پیش از بیان مسأله تحقیق حاضر، لازم است به بیان تفاوت مابین مشکل و مسأله پرداخته شود؛ مشکل بسیار کلی‌تر از مسأله می‌باشد. به عبارت دیگر مشکل دارای علت‌های زیادی است که هر علت را می‌توان به صورت یک مسأله درآورد. مسأله، جزئی و دقیق‌تر از مشکل است؛ یعنی در آن متغیرهای مستقل و وابسته و سایر متغیرها (مداخله‌گر، تعدیل‌کننده، کنترل و ناشناخته) مشخص و معلوم هستند. در تحقیقاتی که صورت می‌گیرد، هدف اصلی محققین و دانشمندان حل مسأله است، نه مشکل (موحدزاده، ۱۳۸۷). آنچه مدیران یا دانشمندان ابتدا با آن مواجه می‌شوند، غالبا مشکل است و آن امری است سطحی، کلی، ذهنی، مرکب و لذا مبهم، قابل رویت توسط عوام، فاقد روش بررسی و به همین دلیل غیرقابل حل. اما وقتی مشکل به مسأله تبدیل گردد، امری است ژرف، متمایز، معین، عینی، بسیط، روشن، دارای روش بررسی و لذا قابل حل. تمایز مشکل و مسأله تا حدود زیادی مانند تمایز داده و اطلاعات است. مشکل همان مسأله است به صورت مبهم و نامشخص و مسأله همان مشکل است به صورت واضح و متمایز. مشکل مادامی که مشکل است، روش بررسی ندارد؛ اما مسأله را می‌توان با روش‌هایی بررسی کرد (فرامرز قراملکی، ۱۳۸۶). لذا می‌توان بیان نمود که از مقایسه وضعیت مطلوب با وضعیت موجود در محیط، مشکل شناسایی می‌شود و مهمترین تفاوت آن با مسأله تحقیق، در متغیرهاست؛ مشکل، متغیر وابسته هست و وقتی به مسأله تبدیل می‌شود که سایر متغیرها را نیز در بر گرفته باشد. از سویی دیگر ضوابط بیان مسأله را می‌توان به هفت بخش دسته‌بندی نمود که عبارتند از: علل به وجود آورنده مسأله، زمینه مسأله، گستردگی مسأله، ناکافی بودن تحقیقات انجام شده، ویژگی‌های مسأله، اهمیت مسأله و پیامدهای حل مسأله (بازرگان، ۱۳۹۲). بنابراین به منظور جمع‌بندی می‌توان شکل ۱-۱ را ارائه داد. در ادامه این بخش و نیز در بخش ۱-۳ به تشریح مشکل به همراه هریک از مؤلفه‌های مسأله، در خصوص پژوهش حاضر خواهیم پرداخت.
مشکل
مشکل
مسأله
مسأله
علل به وجود آورنده مسأله
علل به وجود آورنده مسأله

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ب.ظ ]




((بزرگی را پرسیدم از سیرت اخوان صفا گفت: کمینه آن که، مراد خاطر یاران بر مصالح خویش مقدّم دارد و حکما گفته اند: برادر که در بند خویش است، نه برادر نه خویش است.)) (همان،۶۳)
سعدی در غزلی، خود را عارف دانسته و غم و شادی دنیا را بی تفاوت می داند، گفته است:
غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد ساقیا! باده بده، شادی آن که این غم از اوست
(همان،۶۹۰)
نیز گوید:
عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند مرد اگر هست به جز عارف ربانی نیست (همان، ۶۱۲)
سعدی در این بیت، عارف را انسان کامل می داند.
آن کس از دزد بترسد که متاعی دارد عارفان جمع نکردند و پریشانی نیست (همان،۶۱۲)
خرقه پوشان صوامع را دو تایی چاک شد چون من اندر کوی وحدت ، گوی تنهایی زدم
(همان،۶۹۹)
البتّه در آثار سعدی، نکته ای که حکایت از تعلق سعدی به فرقه ای خاص در عرفان داشته باشد، مشاهده نگردید. بلکه با توجّه به خداشناسی شاعر و اشارات آشکاری که به عارف بودن خود می نماید، این مسئله ذکر شده است.
۳-۱-۴-۴- سعدی پارسا
بلای عشق تو نگذاشت پارسا در پارس یکی منم که ندانم نماز چون بستم(همان، ۴۶۵)
۳-۱-۴-۵- سعدی مرد خدا
مرد خدا به مشرق و مغرب غریب نیست چندان که می رود، همه ملک خدای اوست
(سعدی ۱۳۸۴ ،۶۸۹)
۳-۱-۴-۶- سعدی بصیر و آگاه
درد نهانی به که گویم که نیست با خبر از درد من الا خبیر
عیب کنندم که چه دیدی در او کور نداند که چه بیند بصیر (همان، ۴۳۳)
همه کس را مگر این ذوق نباشد که مرا کانچه من می نگرم بر دگری ظاهر نیست
(همان، ۳۶۶)
۳-۱-۵- رویدادهای بزرگ زندگی سعدی
می دانیم که شیخ شیراز، سفر های زیادی به اطراف جهان داشته، در این سفرها وقایع مهمّی برای او رخ داده است. از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود که خود در آثارش به آن ها اشاره کرده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۱-۵-۱- تحصیل در نظامیّه
مدارس نظامیّه در روزگار سعدی رونق خاصّی داشته اند و بحث و درس در این مدارس، بسیار رواج داشت. آن چه مسلّم است، سعدی در مدرسه ی نظامیّه تحصیل کرده، مستمری دریافت نموده، و شب و روز کارش تلقین و تکرار بوده است. سعدی در بوستان، تحصیل خود در نظامیّه را این گونه بیان کرده است:
مرا در نظامیّه ادرار بود شب و روز تلقین و تکرار بود (همان، ۲۷۳ )
۳-۱-۵-۲- اسارت در دیار فرنگ
در این که سعدی اهل سفر است، جای هیچ شکّی نیست. در یکی از همین سفرهاست که در
بیابان قدس اسیر می شود و این حکایت در سفر به شام بیان می شود. شیخ اجل در باب دوم
گلستان گفته است: ((از صحبت یاران دمشقم ملالتی پدید آمده بود. سر در بیابان قدس نهادم و با حیوانات اُنس گرفتم تا وقتی که اسیر فرنگ شدم. در خندق طرابلس با جهودانم، به کار گل داشتند.)) (سعدی ،۱۳۸۴،۵۶و۵۷)
سعدی از هم نشینی با دوستان به اندازه ای ابراز خستگی می کند که در کنار حیوانات بودن برایش راحت تر از زندگی با انسان هاست. دیگر این که سعدی کار گل کردن برای دشمن را، بهتر از زندگی کردن با یار نا موافق می داند. درست است که هدف سعدی از آوردن این حکایت، بیان نتایج اخلاقی داستان است ولی اشاره ای به اسیر شدن خود به دست یهودیان دارد، که وقوع چنین اتّفاقی در زندگی سعدی حتمی است. زیرا در بوستان گوید:
کسی بندیان را بود دستگیر که خود بوده باشد به بندی اسیر ( همان، ۱۹۵ )
یا در رباعیّات گوید:
در قید فرنگ غل به گردن دیدن به زان که به جای دوست، دشمن دیدن ( همان ،۵۸۴ )
ابیات بالا نشان می دهد که سعدی طعم تلخ اسیری و زندگی در بند زنجیر دیگران را چشیده است و تنها جایی که از اسارت خود یاد می کند، اسیر شدن به دست جهودان در بیابان قدس است.
۳-۱-۵-۳- کشتن برهمن در معبد سومنات
شیخ اجل، در باب هشتم از بوستان، داستان سفر خود به سومنات و سکونت در معبد آن شهر را نقل کرده است. سعدی با مشاهده ی وضعیّت معبد، تصمیم می گیرد که از راز آن پرده بردارد. چند روزی به تقلید کافر شده و هم مانند آنان بت پرستی کرده، تا آزادانه بتواند، همه جای بتخانه را ببیند. سعدی کشف این ماجرا را این گونه بیان کرده است:
نگه کردم از زیر تخت و زبر یکی پرده دیدم مکلّل به زر
پس پرده مطرانی آذر پرست مجاور سر ریسمانی به دست…
که ناچار چون در کشد ریسمان برآرد صنم دست فریاد خوان
برهمن شد از روی من شرمسار که شنعت بود بخیه بر روی کار
بتازید و من در پی اش تاختم نگونش به چاهی در انداختم
که دانستم ار زنده آن برهمن بماند، کند سعی در خون من ….
تمامش بکشتم به سنگ آن خبیث که از مرده دیگر نیاید حدیث
چه دیدم که غوغا بر انگیختم رها کردم آن بوم و بگریختم (سعدی،۱۳۸۴ ،۲۹۴)
آن چه در این سفر جای شگفتی دارد، قتلی است که توسط سعدی انجام شده است. سعدی می گوید در بتکده ی سومنات، پس از آن که به راز آن بت خانه پی می برد، برهمن او را می بیند و از شرم رسوایی فرار می کند. سعدی از ترس این که او را بکشند، برهمن را دنبال می کند، او را در چاهی می اندازد و با سنگ بر سرش می کوبد. سپس از آن جا به هند و یمن و حجاز فرار می کند. چنان که از گفتار شیخ بر می آید، هیچ دلیل مستندی برای نفی این حکایت وجود ندارد. زیرا سعدی خود چنین اتّفاقی را بیان کرده و نحوه ی وقوع داستان و رفتن به سومنات و هند را شرح داده است. گر چه صفای خاطر شیخ، اجازه آزار هیچ انسانی را به او نداده و در حکایات متعدد از مهربانی با همه ی موجودات سخن گفته، امّا انکار این داستان مشکل تر از پذیرش آن است، زیرا هر چه در عالم امکان است در بشر وجود دارد.
۳-۱-۶- سعدی و لطف بزرگان
آن چه از روزگار سعدی بر می آید، آن بزرگوار در همه ی مراحل زندگی مورد لطف بزرگان واقع شده است. این مطلب به صورت مکرر در آثارش بیان شده است. شیخ اجل به صراحت لطف بزرگان در حقّ خود را اعلام کرده است. درحکایت جدال سعدی با مدعی می خوانیم:
((‌مرا که پرورده ی نعمت بزرگانم، این سخن سخت آمد، گفتم: ای یار، توانگران دخل مسکینانند و ذخیره ی گوشه نشینان و مقصد زائران و کهف مسافران و محتمل بارگران.)) (همان ،۱۱۹)
در حکایت شمس الدّین تازیکوی می خوانیم که: (( و مشهور شد که ملک عادل شمس الدّین تازیکوی از بهر خاطر مبارک شیخ سعدی (رحمه الله علیه) ترک خرما و بهای آن خرما، که به بقالان داده بودند، بگفت و هیچ از ایشان باز نستند.)) (همان ،۸۱۰)
حرمتی که شیخ در نزد برادران جوینی داشته و این مطلب، در ملاقات آباقا این گونه بیان شده است که: ((روزی عزیمت خدمت ایشان کردم، ناگاه! ایشان را دیدم با پادشاه روی زمین،آباقا بر نشسته بودند. چون چنان دیدم، خواستم که به گوشه ای روم؛ که در آن حالت، معتذّر بود پرسیدن ایشان. من در آن عزم بودم، که ایشان هر دو از اسب به زیر آمدند و روی به من نهادند. چون برسیدند، بوسه بر دست و پای من دادند و از پرسیدن این ضعیف خرّمی ها نمودند و گفتند: این در حساب نیست، که ما از رسیدن قدوم مبارک پدر و شیخ بزرگوار خبر نداشتیم.)) ( سعدی، ۱۳۸۴، ۸۰۸)
حاکمان دیگری چون انکیانو، آباقا، وزیر ابوبکر بن ابی نصر و سعد بن ابوبکر نسبت به شیخ ابراز لطف و محبّت نموده اند. سعدی خوش بختی خود را نتیجه ی تربیت بزرگان دانسته، گفته است:
ندانی که سعدی مراد از چه یافت نه هامون نوشت و نه دریا شکافت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ب.ظ ]




والدین به عنوان کسانی که مسئول اعمال و رفتار خود نسبت به جنین می‌باشند مشمول مسئولیت مدنی می‌شوند زیرا این اشخاص نزدیکترین افرادی هستند که با جنین در ارتباط می‌باشند و بسیاری اوقات ممکن است از بی احتیاطی و یا سوء رفتار این اشخاص آسیبی به جنین برسد.
مادر باید مراقبت‌های لازم را نسبت به نگهداری جنین انجام دهد اگر بر اثر بی احتیاطی مادر، جنین سقط شود، مادر در برابر پدر مسئولیت دارد. همچنین باید گفت که اگر پدر باعث ایجاد سقط جنین شود در برابر مادر مسئولیت مدنی دارد.
در نهایت باید به این نکته اشاره کرد که والدین جنین خود از اشخاصی هستند که در برابر ضررهای وارده نسبت به جنین در برابر یکدیگر مسئول هستند.
در مسئولیت مدنی والدین باید هر سه رکن مسئولیت مدنی جمع شود تا بتوان بر آن عنوان مسئولیت مدنی اطلاق کرد عناصر مسئولیت مدنی در رابطه با سقط جنین در مباحث قبل گفته شد لذا از بحث و بررسی آن خودداری می‌شود.
فصل چهارم:
آثار مسولیت مدنی درسقط جنین
اولین رکن تحقق مسئولیت مدنی، وجود فعل زیان باری است که از شخصی صادر می‌شود چه این فعل به صورت مستقیم موجب خسارت گردد چه به صورت غیر مستقیم.
یکی از تفاوت‌های مسئولیت مدنی با قاعده ید ضرورت فعل زیان بار است در قاعده ید شخصی که بر مال غیر استیلا دارد، ضامن هر نوع خسارتی است که بر آن مال وارد می‌شود، اعم از اینکه خسارت مستند به فعل باشد یا نباشد، زیرا در این قاعده فرد باید مال دیگری را به صاحبش برگرداند و هیچ توجیحی نسبت به تلف یا معیوب شدن مال پذیرفته نیست. صرفا استیلای شخص او را ضامن می‌کند و در برابر دارنده اصلی ضامن است اما در مسئولیت مدنی شخص بر مال دیگری استیلا ندارد بلکه با فعل یا ترک فعل خود موجبات از بین رفتن یا ناقص شدن مال را فراهم می‌کند. در نتیجه رکن مهم مسئولیت مدنی وجود فعل زیان بار است. (حکمت نیا، ۱۳۸۶،ص۱۲۹) هرچند که شرایط دیگری برای تحقق مسئولیت قراردادی لازم و ضروری است ولی کافی نیست بلکه لازم است که از عدم انجام تعهد متعهد به متعهدله خسارت وارد شود تا او ملزم به جبران آن گردد. زیرا هدف مسئولیت مدنی و قراردادی احقاق حق و جبران خسارت است و تا زمانی که خسارت وارد نشود، مسئولیت فاقد موضوع است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بنابراین لازم است که از عدم انجام تعهد به متعهدله خسارت وارد شود تا به استناد قواعد مسئولیت قراردادی متعهد ملزم به جبران آن گردد.
علاوه بر این، باید ضرر ناشی از تخلف اجرای قرارداد به متعهدله وارد شود، به عبارت دیگر زیان دیده، متعهدله قرارداد و عامل فعل زیان بار متعهد قراردادی باشد زیرا به اقتضای اصل نسبی بودن قراردادها، متعهد قراردادی، فقط در قبال متعهدله خویش مسئول است و چنین تعهدی است که عدم انجام آن فعل زیان بار محسوب می‌شود. بنابراین اگر بین زیان دیده و مسئول رابطه قراردادی وجود نداشته باشد، زیان دیده نمی تواند بر مبنای مسئولیت قراردادی اقامه دعوا نماید، به عنوان مثال در عقد نکاح، که علاوه بر طرفین قرارداد، بستگان و خویشاوندان آنها نیز متحمل هزینه می‌شوند اگر به جهاتی مانند تدلیس، نکاح فسخ گردد، فقط طرف قرارداد می‌تواند بر مبنای مسئولیت قراردادی خواهان جبران خسارت وارده بر خویش شود ولی خویشاوندان و بستگان آن نمی توانند بر مبنای مسئولیت قراردادی اقامه دعوای جبران خسارت کنند چون بین آنها و شخص مسئول رابطه قراردادی وجود نداشته است در نتیجه، خویشاوندان تنها می‌توانند بر مبنای مسئولیت مدنی اقامه دعوی جبران خسارت کنند. (باریکلو، ۱۳۸۹،ص۲۷)در رابطه با سقط جنین نیز باید گفت که تنها والدین جنین، طرف مسئولیت می‌باشند و در صورتی که تصمیم بر اخذ خسارت باشد تنها آن ها می‌توانند مدعی خسارت باشند.
۴-۱- نظریه جبران خسارت در مسئولیت
در نظریه‌های مختلف، جبران خسارت یا وابسته به قابل سرزنش بودن وارد کننده زیان و مقصر بودن وی است که «جبران خسارت اخلاقی» نامیده شده است یا وارد کننده زیان، خواه تقصیری مرتکب شده باشد یا نه، مکلف به جبران خسارت زیاندیده است. اما در هر حال، هر نوع زیانی قابل جبران نیست و بعضی از ضررها لازمه زندگی اجتماعی است. به گفته ژان پل سارتر: «همیشه به هزینه دیگری زندگی می‌کنیم»
۴-۱-۱- مفهوم جبران خسارت
. پرداختن به حرفه‌ای خاص، بدون ضرر زدن به کسی که از قبل آن را پیشه خود ساخته است، امکان ندارد؛ شرکت در هر نوع مسابقه‌ای به ضرر دیگران کمتر می‌شود؛ ازدواج با فرد خاصی بدون محروم کردن دیگران از ازدواج با همان فرد امکان ندارد؛ رانندگی بدون ایجاد خطر برای سایر شهروندان امکان پذیر نیست. با وجود این، افراد می‌توانند، با رعایت شرایطی در حرفه مورد علاقه خود مشغول به کار شوند؛ در مسابقه شرکت کنند یا ازدواج نمایند و به رانندگی بپردازد. (بادینی، ۱۳۸۴،ص۲۰۳).
پاسخ به این پرسشها را که چه نوع زیان هایی قابل جبران است؟ تحمل چه نوع ضررهایی لازمه زندگی اجتماعی است و چگونه می‌توان آزادی همه شهروندان را با هم جمع کرد؟ باید در مبنای هنجاری جبران خسارت در مسئولیت مدنی یافت که آن هم به نوبه خود مستلزم دانستن مبنای هنجاری حقوق به طور کلی است.
از نظر تاریخی جبران خسارت نخستین و مهمترین هدف مسئولیت مدنی نبوده است؛ زیرا، در جوامع ابتدایی به دلیل ضمانت اجرای مذهبی و کیفری خطا و اختلاط مسئولیت مدنی و کیفری، به آن بیشتر به عنوان عاملی برای اختلال نظم اجتماعی یا حتی نظم کیهانی نگریسته می‌شد. به تدریج با جدا شدن مسئولیت مدنی از مسئولیت کیفری و گناه، جبران خسارت به عنوان یکی از هدف‌های مسلم مسئولیت مدنی درآمد. در واقع، در قرن نوزدهم مسئولیت مدنی در چارچوب مضیق مسئولیت شخصی محدود بود و کانون توجه آن «شخص مسئول» بود؛ اما از دهه‌ های پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شخص مسئول در مقابل موضوع مسئولیت (جبران خسارت) رنگ باخت و مسئولیت کم کم جنبه عینی پیدا کرد و این روند تا به امروز ادامه دارد.
امروزه جبران خسارت زیاندیده یکی از مهمترین هدف‌های مسئولیت مدنی است و حتی بعضی از حقوقدانان آن را تنها هدف قابل توجیه این شاخه از حقوق خصوصی دانسته اند. ریپر در این زمینه نوشته است: «…مسئله مسئولیت چیزی جز مسئله جبران خسارت نیست… و حقوق کنونی تمایل به آن دارد تا اندیشه جبران خسارت را جایگزین اندیشه مسئولیت کند.» (بادینی، ۱۳۸۴،ص۲۰۴) اهمیت پیدا کردن جبران خسارت به عنوان هدف مسئولیت مدنی بیشتر در نتیجه نفوذ مکتب تحققی حقوقی است که این باور را به وجود آورده است که مسئولیت مدنی تنها در ارتباط با ضررها و جبران خسارت است نه قضاوت اخلاقی در خصوص رفتار افراد.
در بیشتر دعاوی، دادگاه واردکننده زیان را ملزم می‌کند تا با پرداخت مبلغی پول خسارت وارد شده به زیاندیده را جبران کند. همچنین این اصل که «جبران خسارت باید کامل باشد به نحوی که زیاندیده را از هر جهت در وضعیت قبل از وقوع زیان قرار دهد.» به عنوان یکی از اصول بنیادین مسئولیت مدنی پذیرفته است. (بادینی، ۱۳۸۴،ص۲۰۶)
۴-۱-۲- شیوه های جبران خسارت
جبران خسارت زیاندیده ممکن است به دو صورت انجام پذیرد:
الف: برگرداندن وضع زیاندیده به صورت پیشین خود
بدین معنی که ضرر وارد شده هم چنان تدارک شود که گویی از اصل زیان وارد نیامده است. پاره‌ای از نویسندگان جبران خسارت تحقق یافته به معنی خاص خود را، جز از راه پرداختن مبلغی پول و به عنوان معادل آنچه از دست رفته است، ممکن نمی دانند. آنچه در مورد رد عین مال مغصوب حکم داده می‌شود، عنوان خود را دارد و نباید آن را با مسائل ویژه مسئولیت مدنی مخلط کرد. با وجود این، نمی توان پذیرفت که جبران خسارت وارد شده تنها با دادن پول است: چنانکه اجبار به تعمیر و بنای ساختمان تلف شده در ماده ۳۲۹ قانون مدنی به همین منظورعنوان شده است.
ب : جبران خسارت از راه دادن معادل
بدین گونه که چون اعاده وضع به صورت پیشین امکان ندارد، ارزشی معادل آنچه از دست رفته است به دارایی زیاندیده افزوده شود.
این دو صورت در عرض یکدیگر نیستند تا عامل ورود زیان بتواند به میل خویش یکی را برگزیند یا زیاندیده در انتخاب راهی که بیشتر می‌پسندد آزاد باشد. هدف از ایجاد مسئولیت مدنی این است که زیان به طور کامل جبران شود و زیاندیده وضع پیشین را باز یابد. پس، تا جایی که این راه باز است نباید از صورت ناقص جبران خسارت استفاده کرد و پول را، به عنوان معادل آنچه از دست رفته است، مورد استفاده قرار داد.
با وجود این، نباید گمان کرد که ترتیب تقدم و تاخر بین‌ صورتهای یاد شده ارتباط به نظم عمومی دارد و دو طرف نمی توانند بر خلاف آن با هم تراضی کنند یا دادگاه وظیفه دارد که از پیش خود در این باره تصمیم بگیرد. در ماده ۳ قانون مسئولیت مدنی به دادگاه اجازه داده شده است که میزان زیان و طریقه و کیفیت جبران آن را با توجه به اوضاع و احوال قضیه تعیین کند، و دادرس می‌تواند از این اختیار وسیع به سود عدالت استفاده کند و مناسب ترین راه را برگزیند. منتها، باید افزود که تجاوز از

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ب.ظ ]