به رغم آنکه توافق کلی در تعریف کیفیت زندگی وجود ندارد، پژوهشگران بر سه ویژگی مهم آن شامل چند بعدی بودن، ذهنی بودن و پویا بودن اتفاق نظر دارند. کیفیت زندگی موضوعی چند بعدی است و دارای ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و روحی است که این ویژگی با تعریفی که از سلامتی داریم منطبق است.
عامل اصلی تعیین کننده کیفیت زندگی عبارت است از تفاوت درک شده بین آنچه هست و آنچه از دیدگاه فرد باید باشد و این همان ذهنی بودن کیفیت زندگی است.
پویایی کیفیت زندگی به این معناست که با گذشت زمان تغییر می‌کند و به تغییرات فرد و محیط او بستگی دارد.
ارتباط کیفیت زندگی با سلامتی
سلامتی یکی از مجموعه‌ها و اجزاء کیفیت زندگی استولی معادل و مساوی آن نیست چرا که سلامتی طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی فقدان هرگونه نقص جسمی، روانی و اجتماعی است حال آنکه کیفیت زندگی احساس رضایت از زندگی است و این زندگی ممکن است با سلامتی همراه باشد یا نباشد پس کیفیت زندگی مفهوم وسیعی دارد که شامل همه ابعاد زندگی می‌گردد و سلامت مرکز ثقل کیفیت زندگی است.
کیفیت زندگی
عملکرد اجتماعی
عملکرد فیزیکی و روانی
سلامت ((عملکرد بیولوژیک )
عوامل موثر بر کیفیت زندگی از دیدگاه فرانس:
-خانواده
-وضعیت اقتصادی و اجتماعی
- وضعیت روحی و روانی
-وضعیت سلامت و بیماری
باید دانست که اولین اثر بیماری بر عملکرد شخصی است و سپس اثرات روانی داشته و به دنبال آن سلامت عمومی و عملکرد اجتماعی فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
کیفیت زندگی سه بعد عمومی رابطه، تجربه و زمان را به هم پیوند می‌دهد.
الف) رابطه: شامل مولفه های فامیل، گروه‌های اجتماعی، چارچوب فرهنگی و سیاسی و خود فرد است که
وضعیت فرد در رابطه با فامیل و گروه‌های اجتماعی از همه شناخته شده تر است و این دو دارای نقش حمایتی بسیار مهمی می‌باشند چارچوب فرهنگی و سیاسی مولفه ای است که هم بر روی فرد و هم بر روی فامیل و گروه‌های اجتماعی اثر می‌گذارد.
ب)زمان: به طور عمده بیانگر وضعیت موجود می‌باشد تجارب زندگی و سابقه بیماری‌ها هم در کنار یکدیگر قسمت دیگر این بعد را تشکیل می‌دهند و نیز انتظاراتی که ممکن است فرد از اینده دور داشته باشد بر روی این بعد اثر می‌گذارد این بعد به پویایی کیفیت زندگی هم اشاره دارد.
ج)تجربه: سومین و مهم‌ترین بعد می‌باشد شامل ایمان، عقاید و باورهای اخلاقی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی، حوزه بین فردی و نحوه ارتباط با خویشاوندان و دوستان و الگوهای مهارت‌های اجتماعی افراد می‌باشد. حوزه روانی مثل نحوه برخورد با هیجانات و مهارت ارتباط دادن بین ادراک و تجربیات و انگیزه افراد جهت حفظ سلامت فردی و نیز آگاهی از شرایط بدن که شامل وجود علایم بیماری، درد قابل ملاحظه، ظرفیت روحی و عملکرد اعضای بدن می‌باشد.
هر کدام از ابعاد و اجزاء مذکور در شکل گیری قضاوت فرد از کیفیت زندگی‌اش نقش مهمی را ایفا می‌کند.
ابعاد کیفیت زندگی
ویژگیهای مهم کیفیت زندگی مورد توافق اغلب صاحبنظران علوم انسانی و اجتماعی، و شامل چند بعدی بودن[۳۵]، ذهنی بودن[۳۶] و پویا بودن[۳۷]است. این سه بعد اساس کیفیت زندگی در رابطه با سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی است. اغلب دانشمندان توافق دارند که مفهوم کیفیت زندگی همواره پنج بعد را در برمیگیرد.(۲۰۰۲,Hulens)
۱- جسمانی: مانند قدرت، انرژی، توانایی انجام فعالیتهای روزمره و مراقبت از خود
۲- روانی: اضطراب، افسردگی و ترس
۳- اجتماعی: رابطه فرد با خانواده، دوستان و همکاران و در نهایت جامعه
۴- روحی: درک فرد از زندگی و هدف و معنای زندگی
۵- علائم مربوط به بیماری یا تغییرات مربوط به درمان،مانند درد، تهوع و استفراغ
در تحقیقات دیگر ابعاد متفاوتی برای کیفیت زندگی بیان شده است. مثلاً پادیلا[۳۸] نیک زیستی روانی[۳۹]، دغدغه های اجتماعی، کنار آمدن با شکل ظاهری، نیک زیستی جسمانی و پاسخ به درمان را جزء پنج بعد کیفیت زندگی میداند. فرل[۴۰]“نیک زیستی جسمانی” را شامل توانایی عملکردی، قدرت، خستگی، خواب، اشتها وغیره، “نیک زیستی روانی” را شامل اضطراب، افسردگی، لذت و تفریح، درد، شادی، ترس، توجه و تمرکز، “دغدغه های اجتماعی” را شامل نقش در خانواده و جامعه، رابطه با اطرافیان، محبت، و شکل ظاهری و در نهایت “نیک زیستی روحی” را شامل رنج کشیدن و مذهب در نظر گرفته است. فرانز[۴۱] نیز چهار بعد تقریباً مشابه"سلامت و عملکرد"، “اجتماعی- اقتصادی، “روانی- روحی"، و فامیلی” شامل بچه ها، همسر و سلامت خانواده را جهت این مفهوم امتحان ومعرفی کرده است. دانشمندان دیگری نیز بر این باور بودند که شادی و رضایت، دو مشخصه اصلی کیفیت زندگی است و این ابعاد میتوانند به عنوان عوامل موثر بر این دو ویژگی در نظر گرفته شوند. در واقع این گروه از نظریهپردازان، کیفیت زندگی را یک تجربه شناختی میشناسند که “رضایت” از ابعاد مهم زندگی را از نظر خود فرد نشان می دهدو نیز یک تجربه احساسی است که با “شادی” تظاهر مییابد(نجات، ۱۳۸۷).

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

کینگ[۴۲](۱۹۹۴) معتقد است عوامل مختلفی روی کیفیت زندگی اثر میگذارد و این ابعاد شامل وضعیت اجتماعی-اقتصادی، روحی-روانی و شغلی است. ایوانز[۴۳] و کوپ[۴۴](۱۹۸۹) ابعاد کیفیت زندگی را بعد جسمانی، روانی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، تفریحی و معنوی میدانند. آنها بعد جسمانی را دریافت فرد از تواناییهایش در انجام فعالیتها و وظایف روزانه تعریف کردهاند و بعد روانی را جنبه های روحی و احساس سلامت مانند افسردگی، ترس، عصبانیت، خوشحالی و آرامش دانستهاند(خشکناب، ۱۳۸۵). گاگنموس[۴۵] و همکارانش(۱۹۹۵) در تعریف بعد اجتماعی ذکر میکنند که این بعد به توانایی فرد در برقرار کردن ارتباط با اعضای خانواده، همسایگان، همکاران و سایر گروه های اجتماعی و وضعیت شغل مربوط میشود. بعد خانوادگی، نحوه تعاملات خانوادگی و میزان حمایتهای خانوادگی را شامل می‌شود و تاثیراتی که شغل بر ایفای نقش اعضاء و نقش افراد خانواده دارد(مهرابی دلجو ۱۳۹۰). بعد اقتصادی، میزان تطابق تصور افراد با مسایل اقتصادی و میزان پذیرش آنها از زندگی روزمره را نشان میدهد. در بعد تفریحی تنها بر وقت آزاد تاکید نشده است، بلکه مشتمل بر کلیه فعالیتهای جسمانی و تجاری است که در اوقات فراغت انجام میگیرد. بعد معنوی، بخش قابل توجهی از زندگی بسیاری از انسانها را به خود اختصاص داده است که به کمک آن انسانها میتوانند از عهده مشکلات و شادمانی زندگی برآیند(خشکناب، ۱۳۸۵). فرل یکی از عوامل موثر در کیفیت زندگی را شغل میداند. از سوی دیگر با وجود آن که کار منبع بسیار مهم برای امرار و معاش و احراز موقعیتهای اجتماعی است؛ در همین حال میتواند سبب نارضایتی و تحلیل قوای جسمانی وروانی شود. محیط کار از محرکهای فیزیکی، روانی و اجتماعی تشکیل شده است که هر کدام از این عوامل عامل تنیدگی به حساب میآیند و این استرسها و فشارها بر رفاه فیزیکی(سلامتی و عملکرد آن) و رفاه روحی-روانی اثر نامطلوبی دارد(خشکناب، ۱۳۸۵).
در جمع بندی کلی تعریف کیفیت زندگی، پژوهشکران بر سه ویژگی مشترک در این زمینه اتفاق نظر دارند که شامل چند بعدی بودن، ذهنی بودن، و پویا بودن کیفیت زندگی است.
چند بعدی بودنسه بعد اساسی کیفیت زندگی مربوط به سلامت شامل ابعاد جسمانی، روانی و اجتماعی است که هر یک از آنها به زیر مجموعه های دیگری تقسیم میشوند:
۱-۱)بعد جسمانیبه دریافت فرد از تواناییهایش در انجام فعالیتها و وظایف روزانه گفته میشود که نیاز به صرف انرژی دارد و میتواند در بردارنده مقیاسهایی مانند تحرک، توان و انرژی، درد و ناراحتی، خواب و استراحت و ظرفیت توان کاری باشد.
۲-۱)بعد روانیجنبه های روحی و احساس سلامت مانند افسردگی، ترس، عصبانیت، خوشحالی و آرامش را در برمیگیرد. بعضی از زیر مجموعه های این بعد شامل تصور از خود، احساس مثبت، احساس منفی، اعتقادات مذهبی، فکر کردن و یادگیری، حافظه و تمرکز حواس است.
۳-۱)بعد اجتماعی: به توانایی فرد در برقرار کردن ارتباط با اعضای خانواده، همسایگان، همکاران و سایر گروه‌های اجتماعی، وضعیت شغل، شرایط اقتصادی کلی مربوط میشود.
۲) ذهنی بودنبا توجه به تعاریف کیفیت زندگی به انتظارات، احساسات، اعتقادات و پندارهای فرد بستگی دارد. از این رو ارزیابی شخص از سلامت یا خوب بودنش عامل کلیدی در مطالعات کیفیت زندگی است. اگرچه ارزیابی عینی در این مطالعات از جایگاه مهمی برخوردار است، اما قضاوت خود فرد درباره اثر بیماری و درمان و شرایط سلامتیاش بر کیفیت زندگی اهمیت بیشتری دارد. مثلاً گروهی از مردم با وجود آن که از یک یا چند بیماری مزمن رنج میبرند خودشان را سالم میدانند، در صورتی که گروهی دیگر با وجود آن که هیچ نشان عینی از بیماری ندارد، خود را بیمار میپندارد. به طور کلی میتوان گفت عامل اصلی تعیین کننده کیفیت زندگی عبارتست از تفاوت درک شده بین آنچه هست و آچه که (از دیدگاه فرد ) باید باشد.
۳) پویا بودن: با توجه به این تعریف کیفیت زندگی دارای ساختاری وابسته به زمان است که تجربه شخصی و درک او از زندگی برآن اثر میگذارد، با تغییر زمان تغییر میکند و به تغییرات فرد و محیط او بستگی دارد و این مشخصه در یک مطاله طولی به خوبی قابل مشاهده است(سلمانی، ۱۳۸۹).
براساس مرکز تحقیقات کیفیت زندگی دانمارک(۲۰۰۵)، کیفیت زندگی شامل دو جنبه ذهنی و عینی است. جنبه ذهنی آن احساس خوب بودن و رضایتمندی است و جنبه عینی آن برآورده نمودن نیازهای فرهنگی و اجتماعی، برای رفاه مادی، جسمانی و اجتماعی است. بنابراین کیفیت زندگی ضمن دارا بودن ابعاد عینی و بیرونی، موضوعی ذهنی، درونی وتصوری است، در نتیجه به تصورات و ادراکات فرد از واقعیتهای زندگی بستگی دارد. در مورد جنبه ذهنی که بر پایه عقاید شخص در مورد کیفیت زندگی استوار است، آنچه که اهمیت دارد تجربه و احساس شخصی فرد نسبت به وقایع است، نه صرفاً وجود حوادث خارجی. نتیجه کلی این است که معیارهای عینی، بیشتر در سطح اجتماع و معیارهای ذهنی، بیشتر در سطح فردی قابل بررسی است (به نقل از مهرابی دلجو، ۱۳۹۰).
مرکز مطالعات کیفیت زندگی در امریکا از مدلها و تکنیک‌هایی استفاده میکند که مدعی است هم وجه عینی و هم وجه ذهنی کیفیت زندگی را میسنجد و بر تعریفی از زندگی مبتنی است که هم سطح و هم عمق زندگی را در برمیگیرد، بدین معنی که ضمن توجه به وضعیت فرد از نظر ثروت مادی، پایگاه اجتماعی و سلامتی(معنایی که این شرایط برای فرد دارد و احساس خوب بودن و رضایتمندی از زندگی) را نیز در برمیگیرد. این مرکز با اجرای پروژه های متعددی درباره چگونگی تعامل کیفیت زندگی با جنبه هایی از زندگی چون بیماری، الگوی زندگی و روابط شخصی و وضعیت مالی، اطلاعات خوبی را فراهم آورده است. نمونههایی از این یافتهها به شرح زیر بیان میشود(بخشنده، ۱۳۸۷):
در ارتباط با کیفیت زندگی اهمیتی ندارد که فرد از نظر عینی(جنسیت، شغل، تحصیلات وغیره) در چه شرایطی به سر میبرد، بلکه مهم این است که فرد در مورد آن شرایط چه احساسی دارد.
میزان درآمد سالانه در کیفیت زندگی نقش اساسی ایفا نمیکند. مهم نیست که میزان در امد فرد بالا باشد، بلکه اگر فرد تصور کند که وضعیت مالی بدی دارد، از کیفیت زندگی پایینی برخوردار است.
نوع شغل فرد رابطه مستقیمی با کیفیت زندگی او ندارد، بلکه آنچه که مهم است این است که فرد از کار خود راضی بوده و با همکارانش ارتباط خوبی داشته باشد.
در رابطه با سلامتی، وجود بیماری و آسیب مهم است، ولی آنچه در کیفیت زندگی مهم است وجود بیماری نیست، بلکه مشکلات و عواقبی است که بیماری ایجاد میشود و روال عادی زندگی فرد را مختل مینماید.
مرکز تحقیقات کیفیت زندگی دانشگاه تورنتو(۲۰۰۵) کیفیت زندگی را میزان لذت بردن شخص از امکانات مهم زندگی بیان میکند و این امکانات از فرصتها و محدودیتهایی ایجاد میشود که هر فرد با آن روبهروست. به عبارت بهتر، کیفیت زندگی را انعکاسی از تعامل عوامل محیطی و فردی است. این دانشگاه کیفیت زندگی را دارای سه مولفه و قلمرو اصلی شامل بودن، تعلق داشتن و شدن می‌داند(مهرابی دلجو، ۱۳۹۰):
۱.بودن[۴۶] در برگیرنده ابعاد شخصی و شامل چند زیر مجموعه است:
الف) جسمانی: این بعد موضوع سلامت جسمانی، بهداشت فردی، لباس پوشیدن و ظاهر جسمانی، آراستگی، ورزش و تغذیه را در بر میگیرد.
ب) روحی و روانی: این بعد موارد سلامت روحی، توانایی تطبیق روحی و روانی، احساسات و عاطفه، بعد شناختی، خود ارزیابی و خود کنترلی را در بر میگیرد.
ج) معنوی: منعکس کننده ارزش‌ها، اعتقادات و باورهای معنوی است، مانند امیدوار بودن. این باورها ممکن است ریشه مذهبی داشته باشد و یا معنویتی بدون منشا مذهبی باشد، مانند ارزش‌های اخلاقی.
۲.تعلق داشتن[۴۷]این قلمرو در واقع میزان انطباق فرد با محیطش را بررسی میکند و شامل سه زیر مجموعه است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...