۲- داستان این مثنوی به طور دقیق در حیطه‏ی یک نوع از انواع قصه نمی‏توان قرار داد بلکه آمیخته‏ای از قصه پریان و قصه عاشقانه است.
۳- از انواع شخصیت‏ها براساس نظریه پراپ شخصیت‏های جستجوگر (قهرمان) جستجو شونده، شریر، و از انواع کارکردهای شخصیت‏ها، کمبود شرارت، حل مسأله در این اثر قابل درک و شناسایی هستند.
۱-۴٫ اهمیت و ضرورت تحقیق
مثنوی جمشید و خورشید از جمله مثنوی‏های زیبای عاشقانه در ادبیات فارسی است که کمتر مورد توجه واقع شده است. این مثنوی تاکنون از نظر ساختاری مورد بررسی قرار نگرفته و این تحقیق از این جنبه تازه و جدید محسوب می‏شود.
۱-۵٫ پیشینه تحقیق
ذوالفقاری و بایقوت (۱۳۸۸) در تحلیل عناصر داستانی مثنوی جمشید و خورشید بیان نمودند که اثر مزبور از طرحی بدیع و در عین حال ساده و قابل باوری برخوردار است. کمیت حوادث طبیعی برحوادث غیرطبیعی و غیرواقعی غالب است. پیرنگ اثر برگرفته از رویکردهای عدیده است که سرانجام به نقطه اوج اثر یعنی وصال «جمشید و خورشید» منجر می‏شود. پرداخت شخصیت‏های متعدد اثر به صورت مستقیم و اغلب به شیوه توصیف صورت می‏گیرد. شاعر از شخصیت‏های ساده، ایستا و غیرپویا استفاده می‏کند. زاویه دید اثر دانای کل است و از زبان سوم شخص مفرد مطرح می‏گردد. گفت‏وگو در داستان از جایگاه ویژه‏ای برخودار است. تنوع لحن و رعایت تناسب لحن با شخصیت‏ها و صحنه‏ها از خصوصیات دیگر منظومه مزبور است.
شریفی ولدانی و اظهری (۱۳۹۱) در بررسی «جمشید در گذر از فردانیت» (نقد کهن الگویی داستان جمشید و خورشید اثر سلمان ساوجی) تحقیق نمودند که مثنوی جمشدی و خورشید اثری است ماندگار در طول قرون و اعصار؛ زیرا بیان سرگشتگی‏ها و دل‏ نگرانی‏هایی است که هر نوجوان در این دوره با آن‏ها روبه‏رو می‏شود.
قهرمان در این داستان، پس از ترک خانواده با انواع ناملایمات روبه‏رو می‏شود. هفت‏ خان دشواری که جمشید در کسب هویت خود با آن‏ها روبه‏رو است، کهن الگوهای مختلفی را در این داستان شکل می‏دهد. جمشید با دیدن رویای معشوق پابه راهی می‏گذارد که با گذر از آن هویت و وحدت درونی خود را به دست می‏آورد. جست‏وجوی هویت و استقلال‏یابی، کهن الگوی اصلی داستان را شکل می‏دهد که همان کهن الگوی فردانیت است.
۱-۶٫ اهداف تحقیق
پس از مطالعه‏ی این تحقیق، خوانندگان با ساختار مثنوی جمشید و خورشید بیشتر آشنا شده و آشنایی دقیق و علمی‏تری با عناصر قصه‏ها در مثنوی جمشید و خورشید پیدا خواهند کرد و‏ همچنین در این تحقیق تلاش بر این است که مثنوی جمشید و خورشید را براساس عناصر قصه و الگوی پراپ از قصه‏های پریان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
۱-۷٫ تعاریف واژه‏های کلیدی
قصه: عموماً بنیاد قصه‏ها بر حادثه گذاشته شده است و قهرمان‏ها و شخصیت‏های قصه‏ها، کم‏تر فردیت و خصوصیت درونی خود را نشان می‏دهند و روان‏شناسی فردی و تأکیدی برخصایص و خلقیات آدمی از ویژگی‏های داستان‏های نوین امروزی است (میرصادقی، ۱۳۹۲: ۴۶).
خویشکاری: خویشکاری‏های اشخاص قصه عناصر ثابت و پایدار را در یک قصه تشکیل می‏دهند، و از این‏که چه کسی آن‏ها را انجام می‏دهد و چگونه انجام می‏پذیرند مستقل هستند، آن‏ها سازه‏های بنیادی یک قصه می‏باشند. خویشکاری یعنی عمل شخصیتی از اشخاص قصه که از نقطه نظر اهمیتی که در جریان عملیات قصه دارد، تعریف می‏شود (پراپ، ۱۳۹۲: ۵۳).
ولادیمیر پراپ: ولادیمیر یاکف لویچ پراپ در آوریل ۱۸۹۵ در شهر سن پطرزبورگ از یک خانواده‏ی اصل آلمانی به دنیا آمد. او در کتاب معروف خود، «ریخت‏شناسی قصه‏های پریان» سی و یک کارکرد برای قصه‏های پریان در نظر گرفت. ولادیمیر پراپ روایت‏شناسی روسی است که ساختار قصه‏های پریان روسی را به هفت حوزه عمل و سی‏و یک نقش ویژه تقلیل داده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

وی حاصل سال‏ها تحقیق و مطالعه‏ی خویش را در نخستین کتابش، «ریخت‏شناسی قصه‏های پریان» در سال ۱۹۲۸ م منتشر کرد. ترجمه‏ی کتاب در محافل ادبی و در میان فولکورشناسان اروپایی با استقبال کم‏نظیری روبه‏رو شد و تحولی عمیق در مطالعات فولکلوریک پدید آورد. آن را بسیار نقد و تحسین کردند، روش‏های پراپ را سرمشق قرار دادند و از آن الهام گرفتند (خدیش، ۱۳۸۷: ۵۰).
جمشید و خورشید:«مثنوی جمشید و خورشید به بحر هزج مقصور یا محذوف است که با مناجات و اشعاری در حکمت آفرینش و نعت و معراج پیامبر اکرم (ص) و دعای امیر شیخ اویس ایلکانی آغاز می‏شود.
این مثنوی بیش از دوهزار و نهصد بیت دارد» (صفا، ۱۳۶۶: ۱۰۱۱) و موضوع آن داستانی است ساختگی در عشق «جمشید» پسر فغفور چین به «خورشید» دختر قیصر روم و حوادثی که برای جمشید در راه وصول به خورشیداتفاق افتاده و همچنین شرح قهرمانی‏ها و پهلوانی‏های اوست تا بازگشت به چین و نشستن بر تخت سلطنت.
سلمان ساوجی: ملک الشعرا خواجه جمال‏الدین سلمان بن خواجه علاء الدین محمد ساوجی معروف به «سلمان ساوجی» از شعرای بزرگ، خاصه از قصیده سرایان ممتاز ادب فارسی است که ولادت وی در اوایل قرن هشتم در حدود سال (۷۰۹ ه) در شهر ساوه اتفاق افتاده است. کلیات دیوان، فراق‏نامه، قصیده بدیع‏الاسرار و مثنوی جمشید و خورشید از آثار او می‏باشد. سلمان
در مثنوی گویی نیز چیره و تواناست و شاهد بر این مدعا دو اثر وی در این زمینه یعنی «فراق نامه» و « جمشید و خورشید» است. وی در مثنوی گویا می‏خواسته طرحی نو دراندازد و در مثنوی جمشید و خورشید با وارد کردن قالب‏های غزل و قطعه و رباعی و دوبیتی در ضمن و لابه‏لای این مثنوی تا حدودی به هدف خود دست یافته است.
۱-۸٫ حدود و قلمرو تحقیق
بررسی عناصر قصه در مثنوی جمشید و خورشید.
۱-۹٫ روش تحقیق
ابتدا بررسی ساختاری مثنوی جمشید و خورشید، سپس براساس خویشکاری پراپ عناصر قصه آن تجزیه و تحلیل می‏شود.
فصل دوم
بنیاد نظری
۲٫بنیاد نظری
۲-۱٫ ادبیات داستانی
«ادبیات داستانی در معنای جامع آن به هر روایتی که خصلت ساختگی و ابـداعی آن بر جنبه‏ی واقعی و تاریخی‏اش بچر‏بد گفته می‏شود از این‏رو ظاهراً باید همه‏ی انواع خلاقه‏ی آثار ادبی را در بر بگیرد چه نظم و چه نثر، اما در عرف نقد امروز به آثار روایتی خلاقه‏ی منثور‏، ادبیات داستانی می‏گویند» (میرصادقی، ۱۳۷۷: ۱۱۰).
«این اصطلاح کلاً به آن دسته از آثار روایتی منثور اطلاق می‏شـود که جنبه‏ی خـلاقـه‏ی آن‏ها بر واقعیت غلبه دارد و شامل ‏قصّه‏، داستان کوتاه‏، داستـان بلند‏، رمـان و رمـان کـوتاه می‏شود موضوعات مورد توجه ادبیات داستانی معمولاً تخیلی و ساخته و پرداخته‏ی یک ذهن خلاق است و به بیان امور حقیقی یا حقایق تاریخی نمی‏پردازد‏، اما چنان‏چه درونمایه‏ی یک قالب ادبی از حقایق تاریخی با واقعیت‏های دیـگر مـایه گـرفته بـاشـد‏، مـعمولاً آن را بـا عـناوین (‏داستـان تاریخی‏) یا ( زندگینامه‏ی داستانی‏) و عباراتی نظیر این‏ها مشخص می‏کند» (داد، ۱۳۸۳: ۲۶).
«ادبیات داستانی اصطلاحی است که به طور کلی به یک اثر تخیلی منثور اطلاق می‏شود‏. این اصطلاح البته شامل حال شعر و نمایشنامه نیست‏. امروزه ادبیات داستانی حاوی رمان‏، داستان کوتاه ، ناولا[۱] می‏باشد پس این اصطلاح بیشتر با روایت‏های منثور سرو کار دارد و گاهی مترادف با رمان بکار می‏رود» (آژند، ۱۳۷۵: ۲۶).
با توجه به تعاریفی که از ادبیات داستانی بیان شد معلوم می‏شود که مهّم‏ترین ویژگی ادبیات داستانی جنبه‏ی خلاقیت و نو‏آوری آن است که می‏توان به کمک آن حتی وقایع مستند تاریخی تاریخ بیهقی را هم به صورت داستان و ادبیات داستانی باز آفرینی کرد و با هنرمندی آن‏ها را به صورت قصّه و حکایت و رمان و داستان بلند و داستان کوتاه بیان کرد.
ادبیات داستانی که امروزه به خصوص در جوامع غربی از اهمیتی به‏سزا برخوردار است و توجه فراوانی بدان مبذول می‏شود. این‏ توجه می‏تواند به خاطر انعطافی باشد که این شاخه‏ی ادبی برای مضامین مختلف و بسیار متنوع نشان می‏دهد. همچنین برای مردم جذابیتی خاص دارد. در طول تاریخ و در اعصار مختلف، مردم به انواع داستان با توجه به ویژگی‏های آن در هر دوره علاقه نشان داده ‏اند. به نحوی که اگر داستان را در نظر بگیریم، شاید برای نوشتن تاریخچه آن به تاریخ جوامع انسانی برگردیم.
«اما امروز آن‏چه از اصطلاح داستان مدنظر اهل فن است، تنها چند قرن از پیدایش آن می‏گذرد و زادگاه، محل بالش و رشد آن در اروپا بوده است. داستان به معنای یاد شده در ایران در زمان معاصر و با انتشار در «یکی بود و یکی نبود» از جمال‏زاده آغاز و با هنرنمایی بزرگانی چون هدایت، آل‏احمد، … دنبال شد (میرعابدینی، ۱۳۷۷: ۹۰-۷۸).
۲-۱-۱٫ انواع ادبیات داستانی
ادبیات به معنای عام کلمه، غالباً به هر نوع نوشته‌ای گفته می‌شود: مثل بخش‌نامه‌ها، رساله‌ها، اعلان‌ها، آثار فلسفی، ادبی و …؛ و ادبیات به معنای خاص کلمه، به آثاری گفته می‌شود که از روی اراده برای ارائه مقصود معینی به کار رفته و از نظر زیبایی و سبک و شکل با ارزش و معتبر باشد.
ادبیات به هر اثر ادبی شکوهمندی گفته می‌شودکه درآن عامل تخیل دخیل باشد و در ضمن با جهان واقع نیز ارتباط معناداری داشته باشد. ادبیات دربرگیرنده همه انواع آثار خلاقه است؛ چه شعر و چه نثر؛ مثل منظومه‌های حماسی، غنایی، نمایشی، تعلیمی، قصه، رمانس، داستان کوتاه، رمان و … .
بنابراین ادبیات داستانی نیزبخشی ازادبیات است که همۀ انواع آثار روایتی منثور را دربر می‌گیرد، یعنی هر اثر روایتی منثور خلاقه‌ای که با دنیای واقعی ارتباط معنی داری داشته باشد، در حوزه ادبیات داستانی قرار می‌گیرد. ادبیات داستانی شامل قصه، رمانس، رمان، داستان کوتاه و آثار وابسته به آن‌هاست. در ذیل به بررسی گونه‌های یاد شده می‌پردازیم:
قصه:
معمولاًبه آثاری که درآن‌هاتأکید برحوادث خارق العاده، بیشترازتحول وتکوین آدم‌هاوشخصیت‌هاست، قصه می‌گویند. درحقیقت حوادث، قصه را بوجودمی‌آورند. قصه‌ها اغلب پایانی خوش دارند و در آن‌ ها خوبی‌ها بر بدی‌ها پیروز می‌شوند. شکل قصه‌های عامیانه اغلب ساده و ابتدایی است و زبان نقلی و روایتی دارد و پر از اصطلاح‌ها و لغت‌‌ها و ضرب‌المثل‌های عامیانه است و زبان معمول و رایج زمان در آن‌ ها به کار گرفته شده است. پس قصه شامل همۀ آثار خلاقه‌ای می شود که پیش از مشروطیت با عنوان‌های «حکایت»، «افسانه»، «سرگذشت»، «اسطوره» و … در متون ادبی گذشته آمده است.
سه خصوصیت بنیادی، قصه را از داستان و رمان جدامی‌کند که عبارتنداز: «خرق عادت،پیرنگ ضعیف، وکلی گرایی».
رمانس قصه خیالی منثور یامنظومی است که به وقایع غیرعادی می‌پردازد و ماجراهای عجیب و
عشق بازی‌های اغراق آمیز یا اعمال سلحشورانه را به نمایش می‌گذارد. رمانس در قرن ۱۲ در فرانسه رونق گرفت و ابتدا به شکل منظومه بود و بعدها به نثر نیز درآمد. رمانس جهان غیر واقعی و خیال پردازانه شوالیه گری را به نمایش می‌گذارد و برخلاف حماسه، تنها به جنگ و میدان‌های کارزار اختصاص ندارد. شخصیت‌های رمانس قهرمانان پاک نژادی بودند که به ماجراهای عاشقانه اغراق آمیز و اعمال سلحشورانه دل بسته بودند و در راه رسیدن به معشوق با جادوگران و دیوها می‌جنگیدند. رمانس‌ها به ندرت دارای محتوای اخلاقی و تعلیمی هستند.
داستان کوتاه:
داستان کوتاه به شکل والگوی امروزی در قرن نوزدهم ظهورکرد. با گذشته زمان، داستان کوتاه تنوع وتکامل بسیاری یافت وانواع گوناگونی ازآن بوجودآمد. داستان کوتاه رامی‏توان این گونه تعریف کرد: روایتی است منثور از بازآفرینی وقایعی درباره اشخاص به گونه‌ای که موجد انتظار [تعلیق] و صمیمیت باشد.
عموماًداستان در برگیرنده نمایش تلاش وکشمکشی است میان دو نیروی متضاد و یک هدف. رابرت اسکولز درکتاب «عناصرداستان»می‌نویسد:
«شکی نیست که داستان چیزی کاملاً متفاوت با اسناد تاریخی با داده‌های صرف است. داستان فقط ساخته نمی‌شود، [بلکه] بر ساخته می‌شود؛ یعنی محصول غیر متعارف و غیر واقعی قوۀ تخیل انسان است».
داستان کوتاه اثری است در چارچوب ادبیات داستانی که بیشتر بر تجلی حالت ذهنی و جوشش و یا تجلی کیفیت‏ها و قابلیت‏ها‏ی اخلاقی متمرکز می‏شود‏. داستان کوتاه بسیار کوتاه‏تر از رمان است‏ و همین فضای کوتاه‏، ‏نویسنده را مقید می‏کند که هرکلمه‏ای را حساب شده به کار ببرد‏.
این قالب داستانی از قابلیت‏های‏ نامحدودی برخوردار است و می‏توان ویژگی‏های آنرا این‏گونه خلاصه نمود‏: «یگانه‏ای استوار‏است که درنهایت به تأثیر ییگانه منجر می‏شود‏، ‏در داستان کوتاه شخصیت آدم‏ها معمولا پیش ازآغاز داستان تکوین یافته است‏؛ ‏داستان فقط آن‏ها را در برهه‏ی خاصی از زندگی و تجربیات عاطفی قرار می‏دهد‏ و باز‏گو‏کننده‏ی این برهه ‏است‏. داستان کوتاه معمولاً ازیک هزار و پانصد تا پانزده هزار کلمه را در برمی‏گیرد‏» ( داد: ۱۳۸۵: ۲۱۶)‏. این قالب داستانی در ایران با یکی بود یکی نبود محمد‏علی جمال‏زاده تولد یافت و پس از آن نویسندگان دیگری چون‏: صادق هدایت‏، بزرگ علوی‏، جلال آل احمد‏، صادق چوبک‏، غلامحسین ساعدی‏، سیمین دانشور‏، احمد محمود‏، ابراهیم گلستان‏،‏ جمال میرصادقی و…تجربیات ‏تازه‏ای درزمینه داستان کوتاه بدست آوردند‏.
مشخصات داستان کوتاه عبارت است از:
۱-  طرح منظم و مشخصی دارد؛
۲-  یک شخصیت اصلی دارد که در یک واقعه اصلی ارائه می‌شود؛
۳-  به صورت کلی همه اجزای آن باهم پیوند متقابل دارند؛
۴-  تأثیر واحدی را القا می‌کند؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...