بنابراین مشاهده می‌کنیم که کار با قرارداد موقت به شکلی که امروز در صنعت و خدمات جریان یافته است هرگز در فرهنگ و گذشته شغلی ایرانیان جایگاهی نداشته و قرارداد موقت اغلب برای کارهای دائم علامت بی‌اعتمادی به طرفین و علامت تزلزل در روابط کار شمرده می‌شده است. (محجوب، ۱۳۸۱، صفحه ۱۶)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

برخی از دانشمندان و اندیشمندان آغاز فعالیت‌های کشاورزی را نخستین انقلاب مهم اجتماعی تلقی کردند.
توسعه‌ی کشاورزی سبب شد تا به مرور زمان جامعه‌ی باستانی به طبقاتی تقسیم شود و در حالی که اشرافیت گسترش پیدا می‌کرد بردگی نیز عمومیت می‌یافت.
بردگی زننده‌ترین شکل رابطه‌ی کار است که در آن جایی برای مباحث حقوقی وجود ندارد. رابطه بین برده و ارباب رابطه میان دو شخصیت نیست زیرا اساساً برده فاقد شخصیت حقوقی است و در منزله شی بوده و قابل تملک است و نتیجه‌ی کارش بنا بر اصل مالکیت همانند منافع یک مال به صاحب عین تعلق دارد. (عراقی، ۱۳۸۱، صفحه ۴۱)
۲-۱-۱-۱- تاریخچه تحول جهانی قرارداد کار
دیری نمی‌گذرد که یک کارگر به اندازه‌ای کافی، کالا تولید خواهد کرد که برای پرداخت دستمزدش و نیز تأمین هزینه‌ای دستگاه مورد استفاده و ساختمانی که در آن کار می‌کند، کفایت کند.
اما او ساعاتی بیش از آن اندازه که احتیاجاتش اقتضاء دارد کار می‌کند، در نتیجه، کارفرمای سرمایه دار، ارزش ساعت‌های اضافی را از آن خود می‌کند.
چنانکه اشاره شد «رابطه کار» بین انسان‌ها وقتی پدیدار شد که برخی افراد به فکر استفاده و بهره کشی نیروی کار همنوعان خود افتادند. این روند گاهی جنبه استثمار داشت که در نهایت به برده‌داری منجر شد. در این هنگام، کارگر که عبارت است از نیروی انسانی، این نیروی شخصی انسانی نیز در رده ملکیت دیگران درآمد و در طول تاریخ از این نیرو انسانی قوی‌ترها استفاده سوء کردند، این روال تا عصر صنعتی ادامه یافت و توأم کارگر (اجیر، برده، نوکر، خدمتکار، مزدور) با خشونت تحت ستم و شکنجه‌ی کارفرما یا مالکش قرار می‌گرفت. اگر در تاریخ برای روشن شدن این امر واقع پالی و ورق پالی کنیم هزاران نوع خشونت را در هر گوشه و کنار، در بالای زمین فئودالان، در دربار پادشاهان و … می‌توان یافت، خیلی دور نمی‌رویم دیوار زنبورک شاه و زنبیلک شاه در کابل نشانی از ستمگری است که بر کارگر رفته است استخوان انسان از درون دیوار گاهی نمایان می‌شود، نمایانگر این است کسانی که در هنگام کار ضعف نشان می‌دادند آنان را به حکم شاه زنده در بین گل گور می‌کردند. بسا عظیم‌ترین آثار انسانی در جهان نمایانگر ظلم سلاطین است که با شکنجه و ستم توسط کارگران بدون دریافت حقوق مادی و انسانی ساخته شده است. امروز از چنین آثار به حیث نماد تمدن و مدنیت نامبرده می‌شود مانند قبر فراعنه مصر، دیوار چین و… ادامه‌ی چنین خشونت‌ها بالای بردگان (کارگران) خشونت طرفینی را تشدید بخشید و بردگان در گوشه و کنار جهان برای دست یافتن به حقوقشان دست به جنگ زدند، مانند جنگ اسپارتاکوس در برابر اسبتدادگران رومی و مزدک در برابر انوشیروان؛ اما بدبختانه هیچ کدام به پیروزی نرسید. با این همه نگرش‌هایی را توانستند در این زمینه ایجاد کنند که بالاخره در قرن ۱۹ و آغاز قرن بیستم فلسفه مارکسیسم و حرکت سیاسی مارکسیست‌ها توانست اتحادیه‌های کارگری را هماهنگ کند و در مقابل فئودال و سرمایه‌دار به پا بخیزاند. این حرکت اگر چه یک حرکت حقوقی نبود اما به باور برخی‌ها انقلاب کارگری مارکسیستی یک انقلاب سیاسی بود که توسط سیاست‌مداران مارکسیسم- لننسیم به راه انداخته می‌شد؛ یعنی یک جهش سیاسی بود نه به راه اندازی جریان تحول و بهبود سازی حقوق کارگر. به باور منتقدان این روش با پیروزی کارگر، جای طبقه حاکم را کارگران اشغال می‌کردند و سرمایه داران و فئودالان مورد ستم قرار می‌گرفتند و از جانب دیگر باز هم کارگران توسط دولت استثمار می‌شدند. به باور آدام اسمیت، سرمایه‌داری در جریان زندگی انسانی امری است غیر قابل انکار؛ بنابراین هر نوع کمک به این جریان برای بهتر شدن، جریان زندگی را بهتر نمی‌سازد بلکه با مانع شدن و مانع قرار دادن در مقابل زندگی، زندگی برای فراخی و توسعه ناگزیر است منفجر شود با این‌ حال انقلاب مارکسیستی و نظریات مارکس توانست مبارزان حقوق کار را در عرصه سیاسی، اجتماعی و حقوقی در قرن ۱۹ و قرن بیستم وارد میدان کند و بسا‌ نگرش‌های فئودالی و استبدادی را نسبت به حقوق کارگران دگرگون کند، و هم‌چنین این باور را به کارگران بخشید که آن‌ ها جزء اشیا، وسایل تولید و نیروی تولید سرمایه‌داران نیستند و مانند سرمایه‌داران حقوق نقض نشدنی دارند. در صورتی که بگذریم از حرکت سیاسی کمونیستی در روسیه و چین که امروز گونه‌های استبداد و تمامیت خواهی را گرفته‌اند ولی آرای فلسفی مارکس در زمینه کار، حقوق کار و بهتر شدن زندگی کار جایگاه فلسفی‌اش را به مثابه یک جریان در قرن ۱۹ و ۲۰ دارد. بیشتر مارکس کار و حقوق کارگر را از نظر اقتصاد، تولید و دست مزد بررسی کرده است.
با روی کار آمدن عصر صنعتی وسایل تولید دگرگون شد، روابط کارگر و کارفرما را نیز بر هم زد زیرا کارگر می‌بایستی ظرفیت‌های لازم را برای کار کردن در کارخانه می‌داشت در این موقع اکثر کارگران، کارشان را از دست دادند؛ اما تجمع کارگران در کارخانه‌ها سبب تشکیل اتحادیه‌های صنفی گردید که این امر منجر به اعتراضات کارگران در برابر دولت و سرمایه داران برای سهولت‌های کاری، حقوق انسانیشان و رفاه اجتماعی گردید که تا اندازه تحولات حقوقی را در رابطه بین کارگر و کارفرما ایجاد کرد؛ ولی در نتیجه با صنعتی شدن جهان تولیدات، بیکاران زیاد شدند و رقابت بین کارگران به خاطر کار یافتن به راه افتاد. که در اینجا سرمایه‌داران سود برند؛ زیرا برای پذیرفتن کارگر شرایط سخت‌تر و مزد کمتری را وضع کردند. کارگر هم ناگزیر بود که به چنین شرایط و رقابتی تن بدهد. می‌توان چنین استنباط کرد که فقط کارگران در موقع روابط کاری از مقررات حقوقی برخوردار شده بودند ولی در سطح زندگی کارگر تغییری ایجاد نشد حتی بسیاری از شغل‌ها از بین رفت و تعداد زیادی از افراد شاغل بر گروه کارگران پیوستند، دکتر گراپن ضمن مطالعه موقعیت کارگران در آغاز قرن نوزدهم نوشت: «به کارگر در مبادله کارش چیزی داده نشده است، زیستن برای او این است که نمیرد دست مزدش رضایت بخش و کافی نیست، غذایش از نان و سیب زمینی تشکیل می‌شود. وسیله‌ی زندگانیش از سایر مردم اجتماع کمتر است». از این دست نوشته‌های مستند گراپن می‌توان چنین برداشت کرد که فقط کارگران این حق را پیدا کرده بودند که در هنگام کار اعتراض کنند، دست از کار بکشند، و کارفرما نتواند از او به اجبار کار بکشد. یعنی از ملکیت بر آمده و دارای حقوق قراردادی شد.
ظلم بی حد و حصر که بر کارگران به ویژه بر زنان و کودکان در هنگام کار کردن صورت می‌گرفت و ناهنجاری‌های غیر انسانی را صنایع و کار خانه‌ها در جامعه به خصوص در زندگی کارگران به وجود آورد، قانون گذاران را ناگزیر ساخت که در روابط کارگر و کار فرما مداخله کند. انگلستان نخستین مقررات کار را در سال ۱۸۰۲ وضع کرد که ساعات کار کودکان را محدود می‌کرد، در سال ۱۸۳۳ قانون کار دیگری درباره‌ی کاهش ساعات کار، ممنوعیت کار در شب و بازرسی تصویب شد. در سال ۱۸۴۳ پارلمان این کشور قانونی وضع کرد که از به کار گماردن زنان و کودکان کمتر از ده سال در معادن و کارهای زیر زمینی جلوگیری می‌کرد.
در فرانسه تصویب قانون ۲۲ مارس ۱۸۴۱ اگر چه با مخالفت ارباب صنایع مواجه شد، باز هم توانست سهولت‌هایی را در زمینه حقوق کار و زندگی کارگری فراهم گرداند، از جمله به کارگیری کودکان کمتر از ۸ سال را ممنوع کرده و مدت کار روزانه‌ی کارگران ۸ تا ۱۲ ساله را به ۸ ساعت و کارگران ۱۲ تا ۱۶ ساله را به ۱۲ ساعت کاهش داد و یک روز را به عنوان تعطیل هفتگی مقرر نمود. در ۲۱ مارس ۱۸۸۴ به موجب قانون دیگری، آزادی تشکل‌های کارگری اعلام شد و قانون‌گذار فرانسوی آزادی سندیکایی را به رسمیت شناخت. بعد از این تحولات روند قانون‌گذاری کار، شتاب و جدیت بیشتری به خود گرفت و مقرراتی در مورد ساعات کار، تعطیلی هفتگی، مرخصی‌ها، حق اعتصاب، حق انعقاد پیمان‌های جمعی و بهبود دیگر شرایط کار وضع و تدوین گردید؛ اما این همه تحول در راستای حقوق کار و مقررات کار نتیجه‌ی سعی و کوشش آزادی‌خواهانه‌ای بود که به وسیله‌ی فیلسوفان و مبارزان سیاسی ابراز می‌شد. این عامل هر چند نسبت به عامل دیگر که عبارت از نقش خود کارگران است فرعی می‌نمود مگر در بیداری کارگران و آگاهی آن‌ ها از حقوقشان اثر چشم‌گیری داشت. چنان که انقلابیون فرانسه نظریات فلسفی ژان ژاک رسو را پاس می‌داشتند، به ویژه این اشعار رسو را که «انسان آزاد آفریده شد مگر هم جا در بند و زنجیر است». بنابراین آرای مبارزان سیاسی و فیلسوفان آزاد اندیش توانست که آگاهی کارگر را نسبت به حقوقش کامل گرداند، تا اینکه کارگران توانستند تا با موضع گیری‌‌های دسته‌جمعی و سرسختانه حقوق کار را توسعه دهند و نقششان را در تعیین سرنوشت سیاسی و اقتصادی یک کشور نشان دهند. همین فعالیت و زحمت کارگران بود که دولت‌ها و به خصوص نامزد‌های انتخاباتی و احزاب سیاسی را متوجه ساخت و کوشیدند تا از حقوق کارگران حمایت کنند.
لیبرالیست‌ها که اصل اصالت فرد برابری و تساوی را به راه انداختند به زندگی کارگران صدمه وارد کردند، این نظر چنین توجیه می‌شد که رابطه بین کارگر و کارفرما امری است شخصی نباید دولت مداخله کند. این شعار هرگز جنبه عملی نیافت و تساوی عملی واقعی هرگز بین کارگر و کار فرما برقرار نشد. کارفرمایان همواره به دنبال کارگری می‌گشتند که سطح توقعش پایین باشد و در شناخت و احیای حقوق خود نیز ناتوان باشد و اگر کارگری جرأت جسارت به خرج می‌داد و از حقوق ثابت خویش دفاع می‌کرد، دولت به این استناد که مسئله مورد اختلاف کاملاً جنبه شخصی و فردی و خصوصی دارد از کارگر حمایت نمی‌کرد، بنابراین این رابطه استثماری که از نظر اصالت فرد برای کار فرما و سرمایه‌داران توجیه می‌شد و دولت هم حمایت می‌کرد، سبب خشونت کارگران گردید که این نزاع کارگری در بیشتر کشورها مثل فرانسه، امریکا و انگلستان رخ داد به طور نمونه در امریکا در روز اول ماه مه سال ۱۸۸۶ عده‌ی زیادی از کارگران تنها به جرم محدود کردن ساعت کار به ۸ ساعت در روز به علت اعتصابات و تظاهرات مورد حمله‌ی نیروی انتظامی قرار گرفتند و عده‌ای کشته شدند. تمام این حرکات کارگری دست به دست هم داده و زمینه‌ی بازتر و وسیع‌تری در حقوق کار و مقررات کار را فراهم کرد تا این که نظریه دولت رفاه به میان آمد و حمایت از حقوق کار امری قانونی گردید، ولی آن چنان که لازم است در زندگی کارگران و حقوق کار هنوز هم موفقیت قانع کننده‌ای به چشم نمی‌خورد در هر کجای جهان از نیروی کارگران استفاده‌ی سوء می‌شود و کارگران بنا به نیازهای خود که در زندگی امروزی دارند حقوق دریافت نمی‌کنند. به خصوص در کشور‌های جهان سوم که سرمایه‌داران به این دلیل سرمایه گذاری می‌کنند که توقع مادی کارگران بسیار پایین است.
۲-۱-۱-۲- تاریخچه تحول قرارداد کار در ایران
۲-۱-۱-۲-۱- قبل از حکومت هخامنشی
قوم ایرانی قبل از حکومت‌های ماد و هخامنشی در سراسر فلات ایران پراکنده بود و در حال کوچ‌نشینی زندگی می‌کردند. در تاریخ از مشاغلی مانند: نگهداری و پرورش اسب، ساختن سفالینه‌ها، پرورش حیوانات اهلی، ساختن جنگ افزارها و همچنین خنیاگری توسط ایرانی‌ها بسیار یاد شده است. این مشاغل در داخل قبیله بوده و دستمزدی هم وجود نداشته و افراد قبیله از مال مشترک و کار مشترک افراد یا خانواده بهره‌مند می‌شدند. اگر شخصی معلول یا بیمار می‌شد از طرف قبیله حمایت و پرستاری می‌شده است. از مشاغل دیگر آن زمان حرفه پزشکی است که با جادوگری آمیخته بوده است به طوری که در اوستا کتاب مقدس دیانت زرتشتی- دین سابق ایرانیان- از پزشکی سخن رفته که با کلام خود بیمار را شفا می‌داده است و حرفه پزشکی – روحانی آن چنان اهمیتی یافته است که قدرت لازم را برای اداره‌ی امور جامعه به دست آورده و به صورت فرمانروای قبایل مبدل شده بودند.
در داستان‌های اساطیری ایران، پادشاهان، هم طبیب بودند و هم روحانی (موبد) کم کم نظام چوپانی و پرورش اسب و حیوانات اهلی به شهر نشینی تبدیل می‌شود تا اینکه تقریباً شش قرن پیش از میلاد با ظهور زرتشت، پیامبر ایرانی سرزمین ایران وارد مرحله نوینی از پیشرفت می‌شود. جامعه به چهار گروه طبقاتی: روحانیان، حکمرانان، بازرگانان و صنعتگران و کشاورزان تقسیم می‌شود که نشانه‌ای از تقسیم کار در جامعه آن روز ایران است (مؤسسه کار و تأمین اجتماعی، مهر ۱۳۵۰، صفحه ۱۵-۶ ).
۲-۱-۱-۲-۲- دوران ماد و هخامنشی
در این دوران افزون بر تقسیم کار طبقاتی، نوعی تقسیم کار جغرافیایی هم به وجود می‌آید. مرکز و شمال مرکزی ایران مانند: قزوین، کاشان، ری و ماوراءالنهر در ساختن سفالینه و اشیاء قیمتی و زرین معروف بوده‌اند و بین‌النهرین در پرورش اسب و ساختن زین ابزار شهرت داشته است. در این دوران به علت فتوحات زیاد در ایران از کارگران سایر ملت‌ها هم استفاده می‌شده است.
از رسوم رایج آن زمان مشغول کردن کارگران خسته از کار روزانه توسط خنیاگران و شعرا بوده است، که خود حرفه خنیاگری و شعر و نقالی موجب پیدا شدن انواع داستان‌های قهرمانی شده است.
افراد کارگر بیشتر به صورت اجیر بوده‌اند و گاهی هم کسان دیگری که ثروت خود را از دست می‌دادند، به صورت اجیر در می‌آمدند و همچنین در این دوران حرفه‌های سنگ تراشی، بافندگی، دامداری و ساختن محصولات هنری و تجملی، ساختن ارابه و کشتی رایج شده است و اما از نظام حقوقی پرداخت مزد، اطلاعات زیادی وجود ندارد، فقط می‌دانیم که مزد به خانواده تعلق می‌گرفته و نه به افراد خانواده.
در اواخر این دوره، عده کارگران زیاد و کار آزاد محترم و ضوابطی برای پرداخت مزد به وجود آمده و از استثمار بردگان و کشاورزان و کارگران جلوگیری می‌شده است. به طور مثال کورش کبیر در کتیبه‌ای اعلام نموده که در ایام سلطنت او هیچ گونه ستمی از کارفرمایان به کارگران نرسیده است. از خصوصیات این دوران پیدا شدن اصناف مختلف از صاحبان حرف است مانند: آجر سازان، درودگران، پیکرتراشان، زرگران و غیره که در بعضی از اصناف از وجود زنان و دختران هم استفاده می‌شده است. دستمزدها هم به صورت نقدی و هم به صورت جنسی پرداخت می‌گردید. در یکی از کتیبه‌های گلی مکشوف در تخت جمشید آمده است که یک کارگر مصری در عرض ۵ ماه معادل بهای ۸ گوسفند و ۸ کوزه شراب مزد گرفته است. صورت حساب پرداخت مزد کارگران در بایگانی تخت جمشید به دست آمده است. پرداخت مزد سالانه بوده ولی در میان سال تعدادی از دستمزدها به صورت مساعده پرداخت می‌شده است و میان زنان و مردان از لحاظ دستمزد تفاوت وجود داشته و مزد یک زن معادل یا پنج ششم مزد یک مرد بوده است. در لوح شماره ۷۴ صورت حساب مزد ۵۰۳ نفر کارگر ذکر و ضبط شده است.
از دوران سلوکیان و اشکانیان اطلاعات قابل توجهی در زمینه با حقوق کار وجود ندارد.
۲-۱-۱-۲-۳- دوره ساسانیان
حکومت ساسانیان توسط فرزندان ساسان که خدمت‌گزار یکی از معابد پارس بود تأسیس شد و تقریباً جنبه مذهبی شدیدی داشت و مردم به چهار طبقه: موبدان (که خانواده سلطنتی هم جز آن‌ ها بود)، سپاهیان، صنعتگران و کشاورزان یا دهقانان تقسیم می‌شدند. این طبقات موروثی بودند و ورود از طبقه‌ای به طبقه‌ی دیگر ممنوع بوده است. در اثر گردش ثروت و پول فراوان در این زمان حواله و برات به وجود آمد و مزدها هم به جنس پرداخت می‌شد و ثروتمندان با دادن قرض و اعتبار به کارگران و کشاورزان از آنان سوء استفاده می‌کردند و این رسم ناهنجار نه تنها در سراسر این دوران بلکه تا اعصار بعد یعنی تا قرن ۱۳ هجری نیز ادامه داشت. حرفه‌هایی در تولید ابریشم و شیشه به حرف قبلی اضافه شد و اشرافیت توسعه یافت و نیروی مذهبی و سلطنتی متعهد شدند و این عمل به اجحاف به کارگران کمک می‌کرد. طبقه کارگر یا صنعتگر که هوتخشان نامیده می‌شدند در خدمت طبقه ثروتمند در آمده و مورد استثمار فراوان بودند و در نتیجه اکثر این طبقه تهی دست و فقیر بودند. در چنین شرایطی مانی و مزدک پیدا شدند و اکثر طبقات ستم دیده به افکار آنان گرویدند ولی حکومت که در دست طبقه اشراف و موبدان بود به شدت آنان را سرکوب کردند. در اواخر این دوره بیشتر سپاهیان ایران از همین مردم ستم دیده و رنجبر بودند. لذا به محض ظهور اسلام با آن احکام عالیه در حفظ حقوق ضعفا و برابری و برادری بدون مقاومت مؤثر و به طیب خاطر به اسلام گرویدند و موجب شکست و انقراض سلطنت ساسانی شدند.
۲-۱-۱-۲-۴- حقوق کار در دوران اسلام و بعد تا مشروطه
در اوایل ظهور اسلام و گسترش آن به ایران تمامیت ارضی و حقوقی داخلی ایران به هم ریخت و هنگامی که این به هم ریختگی تمام شد حکومت اسلامی به دست خاندان بنی‌امیه افتاد و اصول برادری و برابری اسلامی به کناری نهاده شد و از طرفی چون اعراب فاتح از اداره کردن ممالک مفتوحه ناتوان بودند مجدداً به همان طبقه اشراف ایران (دبیران که جزیی از طبقه موبدان بودند) رو آوردند و برای اداره قلمرو وسیع اسلامی از آن‌ ها کمک گرفتند، لذا طبقه رنجبر و کارگر ضمن اینکه چشم امید به اسلام داشت به دست عوامل بنی‌امیه به بردگی و استثمار کشانده شدند و بیکاری به شدت رواج یافت. تا قرن دوم هجری اغلب مخالفت با حکام عرب از طرف توده های کارگر و زحمتکش و صاحبان حرف آغاز شد و بسیاری از سران شورش‌ها خود، کشاورز یا دهقان و صنعتگر بودند. در میان خود اعراب هم خوارج و شعوبیه ظهور کردند و بالاخره با پیدایش عباسیان حکومت بنی‌امیه منقرض شد. در حکومت خلفای عباسی وعده آزادی و رفاه داده می‌شد ولی وقتی حکمرانی را به دست گرفت باز هم استثمار و زورگویی نسبت به طبقه ستم کش ادامه یافت. مسئله بیگاری گرفتن شدید شد و این عمل تا پایان قرن چهارم ادامه داشت. تا اینکه در اثر توسعه دانش و فن در زمان عباسیان و نیز رواج استخراج معادن و کارهای صنعتی، عده صنعتگران افزایش یافت و نوعی تقسیم صنفی مانند زمان ساسانیان پدید آمد که کشاورزان، دامداران و صنعتگران بودند. صنعتگران بیشتر در شهرها در کنار راه‌های کاروان رو ساخته می‌شدند. خریدهای کلی در کاروانسراها و خرید های جزئی در دکان‌ها انجام می‌شد و دکان هم محل شغل یعنی تولید و هم محل داد و ستد بود و شاگردان یا کارگران با استاد خود دور دکان می‌نشستند و مشغول کار می‌شدند و بیشتر اهل یک حرفه در یک محل مشغول کار می‌شدند که به آن «راسته» می‌گفتند. وضع بهداشتی این کارگاه‌ها کمتر قابل تحمل و محل آن تاریک و کثیف بوده است. در این دوران برخی از مشاغل مانند نوازندگی و روایت احادیث ملی یا نقالی و رونویسی از کتاب‌ها و صحافی و جلد سازی پیدا شدند یا تجدید حیات کردند و به علت وجود امنیت وضع کارگران و صنعتگران کم کم رو به بهبود می‌رفت. این وضع تا اواخر قرن هفتم هجری ادامه داشت و سپس به مدت ۲۰۰ سال کشور پهناور ایران مورد هجوم قبایل وحشی مغول قرار گرفت که به تبع اوضاع اجتماعی وضع کارگر و حقوق کار هم نابسامان بوده است تا اینکه سلسله صفویه بر ایران مسلط شدند. در این دوران یکپارچگی کشور تأمین شد و از زمان شاه عباس کبیر قوانین واحد برای صنوف مختلف تنظیم شد و از صاحبان پیشه و حرفه حمایت شد. رئیسان اصناف را خود شاه انتخاب می‌کرد و هر پیشه‌وری با پرداخت مبلغی به رئیس صنف اجازه کار می‌گرفت که برای تأسیس کارگاه بایستی به نوعی حدود صنفی دیگران را رعایت می‌کرد.
در این دوران بر خلاف زمان‌های قبل کارگران نه اجیر بودند و نه بیگاریمی کردند بلکه افراد آزادی بودند که با دریافت دستمزد برای دستگاه دولتی کار می‌کردند. (مؤسسه کار و تأمین اجتماعی،۱۳۵۰، صفحه ۱۰۰)
هر کارگر یا صنعتگر حکمی داشت که در آن مبلغ مستمری او ذکر می‌شد. فرد کارگر یا پیشه‌ور به خصوص آنان که کارشان جنبه هنری داشت محترم و معزز بودند. معروف است شاه عباس می‌ایستاد و چراغ به دست می‌گرفت تا علیرضا عباسی خوش نویس دربار کتابت کند. کارگران و هنرمندان برای تمام عمر در دربار استخدام می‌شدند و به هنگام پیری و ناتوانی حقوق ایام اشتغال خود را بدون کم و کاست دریافت می‌کردند. شکی نیست که این وضع فقط در اصفهان و شهرهای بزرگ دیگر بود و عمومیت نداشت.
مشاغل در این دوران دو دسته بودند : مشاغل گروهی یا کارخانه ای و مشاغل فردی. مشاغل گروهی مانند بافندگی، ابریشم کاری، زری بافی، مخمل بافی، نمد سازی، چیت سازی و باسمه کاری که حداقل کارکنان آن‌ ها ۶-۵ نفر بوده است. به قول شاردن سیاح فرانسوی مقیم دربار شاه عباس خود دربار ۳۲ کارگاه یا کارخانه داشته که در هر یک کم و بیش ۱۵۰ نفر کارگر مشغول کار بوده‌اند.
از پایان کار صفویه تا ظهور قاجاریه باز هم اوضاع ایران در هم ریخت تنها در زمان کریم خان زند-معروف به وکیل‌الرعایا-وضع طبقه رنجبر و ستم‌کش اندکی بهبود یافته و تحت حمایت دولت قرار گرفته‌اند. کریم خان معتقد به خودکفایی بود و اجازه نمی‌داد اجناس خارجی با پول و طلا مبادله شود و مبادله کالای خارجی با اجناس ایرانی تشویق می‌شد. وی دستور داد قیمت کالاها تثبیت شده و مزد کارگر چنان تعیین شود که بتواند زندگی خود را به راحتی تأمین کند. او ۱۲ هزار کارگر از سراسر ایران زمین استخدام کرد و اراضی ناهموار اطراف شیراز را تسطیح و برای کشاورزی آماده نمود و حتی به هنگام کار نوازندگان را دستور داد که برای کارگران موسیقی و الحان خوش بنوازند تا آن‌ ها خسته نشوند و یک بار هم که یک دیگ پر از اشرفی طلا موقع حفر زمین پیدا شد به دستور وی تمام اشرفی‌ها میان کارگران تقسیم شد.
۲-۱-۱-۲-۵- حقوق کار در دوران قاجار
در اوایل سلطه قاجار به علت جنگ‌های شدید بین مدعیان سلطنت باز هم وضع کارگران نا به سامان شد تا این که کم کم به تبع ایجاد امنیت دوباره اصناف شکل گرفتند و صاحبان حرف و مشاغل دارای تشکیلات منظم شدند. روسای اصناف روابط کارگر و کارفرمایان را منظم می‌کردند. حتی در بعضی موارد برای فرد صنعتگر زن هم می‌گرفتند و در امر تشکیل خانواده پادرمیانی می‌کردند ولی وضع کارگر چندان خوب نبود. ساعات کار از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب بود و هیچ نوع مرخصی در میان نبود، بهداشت محیط کار تعریفی نداشت و حتی برای صرفه جویی و عدم استفاده از میز در زمین کارگاه چاله می‌کندند و کارگران در آن چاله‌ها ایستاده و کار می‌کردند. در اواخر دوران قاجار و همزمان با مشروطیت از زنان و دختران هم در کارگاه‌های قالی بافی و نساجی استخدام می‌کردند ولی این نوع کارگاه‌ها دور از کوچه و بازار بود. در زمان قاجار خصوصاً دوران صدارت میرزا تقی خان امیرکبیر به علت اصلاحات و ترویج صنایع داخلی و ایجاد کارخانه‌ها برای تولید مصنوعات مشابه خارجی تعداد کارگران باز هم افزایش یافت و برای اولین بار کارخانه‌های کبریت‌سازی، قماش قند و شکر و نساجی ایجاد شد. از طرفی در این زمان کشورهای استعماری با دخالت‌ها و رقابت‌های خود موجبات تعطیلی این کارخانه‌ها و بیکاری کارگران را فراهم آوردند که نتیجه آن ایجاد نارضایتی بین کارگران و صاحبان حرف شد و این نارضایتی به نوبه خود باعث و انگیزه پیدایش قیام تنباکو و قیام مشروطیت شد. نوشته‌اند که از ۵۷ نماینده مجلس شورای دوره اول ۲۷ نفر نماینده اصناف و صاحبان پیشه بوده‌اند ولی قیام مشروطیت و تغییر نظام حکومتی از استبداد به دموکراسی به علت عدم تغییر شکل ساختار جامعه موجب تحولی در امور کار و کارگری نشد. تا اینکه در اسفند ماه ۱۲۹۹ طبق کودتایی رضا شاه به قدرت رسید و ۵ سال بعد بساط سلطنت قاجار برچیده شد و چون خود رضاشاه یکی از سرمایه داران و کارخانه داران عمده کشور شد کم کم به فکر ایجاد تحولی در خصوص کار سنتی شد و با توجه به ایجاد حقوق کار جدید در اروپا قوانین مناسبی برای کارگر و کارفرما تنظیم شد و این آغاز حقوق جدید کار یا حقوق کار به معنای اخص در ایران می‌باشد.
۲-۱-۱-۲-۶- حقوق کار در زمان معاصر
از این زمان به بعد تحولات حقوق کار در ایران سریع و گسترده بوده است و فقط مختصراً به رئوس آن خواهیم پرداخت.
سرآغاز پیدایش قوانین کار در ایران به دوره نهضت مشروطیت بازمی‌گردد. با توجه به اینکه اکثریت جمعیت ایران در آن زمان به کار کشاورزی و دامداری اشتغال داشتند در نتیجه هر نوع اصلاح اجتماعی می‌بایست با بهبود وضع کشاورزان آغاز می‌شد.
از لحاظ بررسی وضع کارگران که بیشترین تعداد آن‌ ها در فعالیت‌های نوین مانند شرکت نفت ایران و انگلیس، شیلاتو قطع درختان جنگلی و یا برخی کارهای راه‌سازی فعالیت می‌کردند اما تفاوت نوع کار تأثیر چندانی در شرایط کار آنان نداشت و شرایط سخت و طاقت فرسا بود. در نخستین سال‌های نهضت مشروطیت برخی از آگاه‌ترین قشرهای کارگران نسبت به ایجاد و تشکیل اتحادیه‌های کارگری اقدام کردند مانند اتحادیه کارگران چاپخانه‌ها در تهران و رشت و یا اتحادیه کرجی رانان بندر انزلی. این حرکت‌ها در سال‌های پس از نهضت مشروطیت نیز ادامه داشت.
در سال‌های بین ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۵ خورشیدی و در واقع با کودتای ۱۲۹۹ و روی کار آمدن رضاخان جنبش‌هایی که پس از مشروطیت در میان کارگران پدید آمده بود با پاگیری دوباره نظام استبدادی دچار رکود و خاموشی شد و در این برهه هر چند با اقداماتی که در جهت ایجاد کارخانه‌ها، راه آهن و دیگر تأسیسات در کشور صورت گرفت و منجر به افزایش شمار کارگران گردید اما هیچ قانونی از تصویب مجلس نگذشت و رابطه کارگر و کارفرما تابع عقد اجاره اشخاص بود که احکام آن در قانون مدنی مصوب ۱۳۰۷ مقررشده بود.
نخستین اقدام برای ایجاد قانون‌ کار در ایران به سال ۱۳۰۲ هجری شمسی باز ‌می‌گردد. در این سال والی کرمان و بلوچستان، فرمانی درباره حمایت از کارگران قالی‌باف صادر کرد. در این فرمان موارد زیر در نظر گرفته شده بود:
۱- محدود شدن ساعات کار به ۸ ساعت کار در روز
۲- ممانعت از کار در روزهای تعطیل
۳- ممانعت از کار پسران زیر ۸ سال و دختران زیر ۱۰ سال
۴- لزوم جدایی کارگاه پسران از دختران
۵- ممانعت حضور سرکارگر مرد برای کارگران زن
۶- ممنوعیت الزام به کار کارگران بیمار
۷- ممنوعیت تشکیل کارگاه در زیرزمین و اتاق‌های مرطوب
۸- لزوم نصب‌دار قالی به فاصله یک ذرع از کف کارگاه
۹- ضرورت بازرسی ماهانه مأمور بهداشت از کارگاه‌ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...