مجله علمی: آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



آخرین مطالب


جستجو

 



-استفاده خلاقانه از منابع موجود و آمیخته بسیار هدفمندی از نوآوری و تکنیک های موثر ارتباطات، شبکه سازی و انرژی
-کم هزینه و مناسب برای بنگاه های کوچک و متوسط
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بازاریابی ویروسی

-اثرگذار بر جامعه با ایجاد آگاهی و ایجاد همهمه و شایعه در میان مردم جهت گرایش افراد به کالا و خدمات
-استفاده از گروه های پیشتاز و نامدار
-در معرض دید قرار دادن شرکت
-کم هزینه و موثر

منبع:رضوانی و خرمشاهی، ۱۳۹۰
با توجه به مطالب مذکر یکی از ابزارهای اصلی و اساسی ترفیع، تبلیغات بازرگانی و فعالیت های پیشبرد فروش می باشند که در ادامه به تشریح و توضیح این ابزارها پرداخته خواهد شد.
۲-۲-۳) تعریف تبلیغات
کاتلر[۳۷] (۲۰۰۲)، تبلیغات را هرگونه ارائه و عرضه ی ایده ها، کالاها یا خدمات از یک واحد تبلیغاتی، فرد یا موسسه که مستلزم پرداخت هزینه باشد، تعریف می کند اما در این میان تبلیغی اثزبخش است که بتواند توجه مخاطب را جلب کرده، تاثیری خاطره انگیز داشته باشد و کنش خرید مخاطبان را تحریک نموده و دریافت حسیِ مخاطبان را بیدار نماید. بدین منظور استفاده از مجموع عواملی لازم است که بتوانند حس و ادراک مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهند و به اهداف مورد انتظار تبلیغ، تحقق بخشند. اثربخشی تبلیغات تجاری در یک الگوی علمی مشخص با توجه به اهداف تبلیغاتی تبیین می گردد و درجه یا میزانی که دهنده ی سفارش به هدف های مورد نظر خود دست می یابد و دارای فرایند برنامه ریزی مشخص و مرحله ای تحقیقاتی شامل: تعیین اهداف، تخصیص بودجه، تصمیم گیری راجع به پیام و رسانه و مقایسه با اهداف از پیش تعیین شده، می باشد. چنانچه تمام مراحل به درستی طی شود، میزان اثربخشی تبلیغات تا حد قابل ملاحظه ای افزایش خواهد یافت. از مراحل مهم این نوع فرآیندها، انجام تحقیقات به منظور تعیین میزان تاثیر تبلیغ بر مخاطبان است که طی آن عواملی که در اثربخشی تبلیغات نیز موثرند، مشخص می گردند (صمصام شریعت و همکاران، ۱۳۸۶).
می‌توان تعاریف دیگری را برای تبلیغات بدین صورت بیان کرد:

  • تلاش برای ارائه آموزه ها، ایده ها، دلایل، شواهد یا ادعاها، با سبک هایی از طریق رسانه های ارتباطی، برای تقویت هدف یا مبارزه با ضد هدف.
  • پیام های دیداری گفتاری، که با سبکی خاص، از طریق وسایل تبلیغاتی، مردم را به طریقی علاقمند و موافق یک نوع محصول، خدمت، فکر، دیدگاه یا مارک بخصوص می‌کند.
  • کلیه اشکال ترغیب عمومی، برای ایجاد تقاضا و بازار برای یک محصول یا خدمت که بوسیله صاحب کالا یا موسسه، برای خریداران احتمالی ، بوسیله پیام مستقیم یا از طریق وسایل تبلیغاتی، انجام میگیرد.
  • تکنیکی که برای تأثیر گذاردن بر رفتار انسان، ماهرانه از نمادها و نشانه ها استفاده می‌کند.
  • انجمن تجارت آمریکا : تبلیغات هر شکلی از پرداخت است که به صورت غیرشخصی تقدیم و پیشرفت عقاید، خوبی ها و خدمات را با یک سری کارهای معین، ضمانت می‌کند.
  • فرانک جفکینز : مفهوم تبلیغات یعنی آنچه که ما می‌خواهیم هنگام خرید یا فروختن بدانیم.
  • رابرت زاچر: تبلیغات به معنی ارتباطات و اطلاعا ت وابسته به تولیدات خدمات یا عقاید است که در طی تماسهای فردی و براساس پرداختهای ناشی از فروش محصول یا در طی کسب اعتبار مناسب حاصل می‌شود (علیئی ، ۱۳۹۰).

در حقیقت، ساده ترین تعریفی که برای تبلیغات می توان ارائه نمود، چنین است: تبلیغات تلاشی است برای فروش بیشتر توسط یک بنگاه یا یک صنعت. چمبرلین[۳۸] (۲۰۰۰)، تبلیغات را عاملی می داند که «با تغییر خواسته ها و سلایق بر میزان تقاضا اثر می گذارد» به عقیده ی شپرد[۳۹] (۲۰۰۱)، تبلیغات یک عامل برای ایجاد وفاداری در مصرف کنندگان نسبت به مارک تجاری یا کالای خاص می باشد. ساموئلسون[۴۰] (۲۰۰۲)، تبلیغات را عامل افزایش بازارهای فروش می داند که در عین حال اطلاعات مفیدی نیز در اختیار مصرف کنندگان قرار می دهد (دهقانی و همکاران، ۱۳۸۳).
تبلیغ در زبان پارسی و در فرهنگ پارسی معین نیز بدین گونه معنا شده است: رسانیدن پیام یا خبر یا مطلبی به مردم، ابلاغ، موضوعی را با انتشار اخبار و با وسایل مختلف مانند رادیو، تلویزیون، روزنامه و غیره در اذهان عمومی جاگیر کردن. تبلیغات بازرگانی از زمره مفاهیمی است که به زعم وضوح ابتداییۀ اریه تعریفی جامع و مانع از آن با دشواری رو به رو است. می توان گفت، تبلیغات تجاری یعنی عملی که توجه ی مردم را به کالا یا داد و ستدی برانگیزد و به عبارت دیگر، کوششی در تدارک و انتشار آگهی ها، با هدف مثبت نشان دادن مصرف یک کالا. تبلیغ تجاری با هدف معرفی کالا در بازار و تحرک خریداران بالقوه صورت می گیرد و در مفهوم وسیع کلمه، عبارت است از انتشار اطلاعات یک کالا به منظور تحت تاثیر قرار دادن افراد یا گروه های خاص اجتماعی (ساجدی و نعمتی، ۱۳۹۱).
به طور کلی، تبلیغات را به دو دسته به شرح ذیل تقسیم نموده اند:
تبلیغات مستقیم
پیام دهنده خود را هر چند با رنگ و لعاب و بوق و کرنا همراه کرده باشد اما صریح و بی پروا به مخاطبین خود ابلاغ می کند . در این روش مستمعین و بینندگان متن یا تصویری را بعنوان پیام و اطلاعیه « تبلیغی» دریافت می کنند و پیام دهندگان نیز در موقع و مقام « مبلغ » قرار دارند و شناخته می شوند.
بهترین فایده در تبلیغات مستقیم برای گیرندگان پیام آن است که آنها لااقل از تبلیغی بودن پیام آگاهند و از این جهت در معرض غافلگیری قرار نمی گیرند. و در پذیرش ذهنی یا رد آن مختارند. از خصوصیات دیگر تبلیغات مستقیم گسترده بودن میدان عمل برای عاملان آن است، در این روش اکثر ابزارها و برنامه ریزی آن و تدبر و نازک بینی کمتری صرف می شود و غالباً از تأثیر گذاری اگر نه عمیق تر اما سریعتر نیز برخوردار است.
تبلیغات غیر مستقیم
همانطوری که از عنوان آن پیداست این نوع تبلیغات نمود و ظهور علنی و صریح ندارد، با این شیوه اهداف تبلیغی پیامهای غیر مستقیم صادر شده پنهان و غیر محسوس است. به نظر بعید می اید اما نباید تصور کرد که با تلاش های معمولی در ارائه یک برنامه تبلیغات غیر مستقیم می توان ضمن تأثیر گذاری، اهداف تبلیغی آنرا کاملاً دور از فهم و ذهن همه کس نگاه داشت، زیرا تشخیص آن برای خواص و روشنفکران جوامع دشوار نیست و عوام نیز به تجربه در بیشتر موارد به نکته یاد شده یعنی اهداف تبلیغی در برنامه های تبلیغات غیر مستقیم پی خواهند برد. از ویژگیهای این نوع تبلیغ آن است که پیام های آن از کانالهای نامرئی و پنهانی و یا غیر منتظره عبور داده می شوند و معمولاً مخاطبین بطور غافلگیرانه آن را دریافت می کنند و در حقیقت به آنان تحمیل می شود . در تبلیغات غیر مستقیم لزوماً از اشکال و قانونمندی های مشخص و مکرر پیروی و استفاده نمی شود بلکه در ساخت و ساز آنها بیشتر از فرصت های پیش آمده و موقعیت های خرید و حوادث پیش بینی نشده سود برده می شود (کاتلر، ۱۳۸۷).
۲-۲-۳-۱) تاریخچه تبلیغات در ایران وجهان
تبلیغات از دیرباز توسط فروشندگان دوره گردی که به منظور فروش کالای خود، به معرفی آن می پرداختند، وجود داشته است. با اینحال، اولین قوانین تبلیغاتی در سال ۱۶۱۴ و در انگلستان وضع گردید. اولین تبلیغات روزنامه ای در سال ۱۶۲۵ در نشریه ی ویکلی نیوز لندن[۴۱] چاپ شد و اولین روزنامه تبلیغاتی در سال ۱۷۰۴ در امریکا و با نام بوستون نیوزلتر[۴۲] به چاپ رسید. اختراع رادیو در سال ۱۸۹۵ و به دنبال آن تلویزبون، دامنه ی تبلیغات را بسیار وسع ساخت. بطوریکه هزینه های تبلیغاتی در سال ۱۸۹۰ در امریکا بالغ بر ۳۶۰ میلیون دلار گردید (دهقانی و همکاران، ۱۳۸۳).
در حقیقت، آنچه که امروز به عنوان تبلیغات نو و جدید می شناسیم، ریشه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در کشور ایالات متحده دارد. اما به طور کلی برای تبلیغات اعم از سیاسی یا تجاری می توان سه دوره تاریخی قبل از انقلاب گوتنبرگ و اختراع و تکمیل ماشین چاپ در سال ۱۴۵۰ را در نظر گرفت.

  • دوره علایم تجاری

در زمان های گذشته افتخار و غروری که استادکاران داشتند، منجر به استفاده تبلیغاتی از آن به شکل علامت یا علامت های مشخص، شده است. به طور مثال آنان برای موضوعاتی مانند کاسه، کوزه سفالی و غیره. علامت خود را حک می کردند. بدین ترتیب شهرت آنان دست به دست و زبان به زبان می گشت و خریداران هنگام خرید به علایم تجاری توجه می کردند.

  • نشانه ها و تبلیغ روی دیوارها

وسیله دیگر تبلیغات، جملاتی بود که روی سنگ و دیوارهای جنب محلی که اجناس مختلف به فروش می رسید نوشته می شد و از اجناس و کالا تمجید و تحسین می کرد. نظیر آن را می توان تبلیغات دیوارها و تابلوهای بالای مغازه های امروزی ذکر کرد. به طور مثال کاوش هایی که در شهر بمبئی آمده نشان داده است که در هر دکان کوچکی یک نوشته ای روی دیوار جنب در ورودی مغازه داشته است.

  • جارچی های شهر

در دوران گذشته به ویژه در یونان، جارچیهای عمومی وظیفه اطلاع رسانی را انجام می دادند، آنان اخبار مهم و وقایع مورد علاقه مردم را انتشار و بابت آن کارمزد می گرفتند. آنان حتی اتحادیه ای نیز تشکیل داده بودند اما بعد از ۱۴۵۰ و اختراع ماشین چاپ به وسیله یوهان گوتنبرگ به تدریج و تقریباً طی ۳۰۰ سال تمام اروپا تحت تأثیر این صنعت قرار گرفت. با بسط و گسترش مطبوعات در اواسط قرن هفدهم، تبلیغات به صورت جدیدی برای اطلاع افراد باسواد رشد و کم کم شروع به پیشرفت کرد. بسط و توسعه چاپ روز به روز بر تعداد روزنامه ها و مجله ها افزوده شد و اولین روزنامه در ایالات متحده به نام بوستون نیوزلتر در سال ۱۶۹۰ چاپ شد و در سال ۱۹۱۴ قریب ۱۵ هزار روزنامه و مجله در این کشور منتشر شد. سرانجام پس از پیدایش رادیو و ارسال اولین پیام به وسیله مارکنی در سال ۱۸۹۵ کم کم تبلیغات جای خود را در رسانه جدید گشود و اولین رادیو تجاری به نام کاکا در شهر پیترزبورگ واقع در ایالات پنسیلوانیا راه اندازی شد و بعدها شبکه عظیمی مانند A.B.C در سال ۱۹۲۶ تأسیس شد، پس از خاتمه جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ تبلیغات از طریق تلویزیون آغاز شد و به سرعت گسترش یافت. در فاصله بین سال های ۱۸۹۰ و دهه ۱۹۲۰ شاهد تغییرات عمده ای در صنعت تبلیغات بازرگانی و آثار اجتماعی آن بودیم. تا قبل از ۱۸۹۰ توجه مؤسسات تبلیغی تنها معطوف به بازار فروش کالا یا متن رسانه های مناسب و کوشش در متقاعد کردن صاحب شغلی است که باید برای آنها تبلیغ می شد. بعد از سال ۱۸۹۰ تبلیغات حاکی از گسترش دامنه خلاقیت و نقش مشاغل شد. تبلیغات بازرگانی با به کار بردن شگردهای مختلف ارائه شد و با بهره گرفتن از قلم های مختلف و صفحه آرایی های مختلف و غیره به راه چند سویه ای برای اقناع مخاطبان تبدیل شد (علیئی، ۱۳۹۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 10:58:00 ب.ظ ]




۵-۳-۳-۱- دیدگاه های کلاسیک در موضوع هویت
الف: رویکرد گوهر گرا اعتقاد به تعیین یافتگی هویت دارد و محور حیاتی بحث هویت را تقابل اضداد می­داند که بر بنیان خودی و بیگانه شکل گرفته اند. این رویکردها بیشتر در دوره ی مدرن و در متن نظر یه جهان شمول مدرنیته غرب تعریف می شوند و منزلتی رفیع و استعلایی برای انسان غربی قائل بودند.(آبادیان، ۱۳۸۰: ۹۳)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ب: رویکرد ساخت گرائی اجتماعی[۴] که تاکید اصلی آن بر این است که ماهیت، ساخته و پرداخته تاریخ است و در ظرف مکان و زمان خاص شکل گرفته و معنا می یابد و هربر ساخت اجتماعی نوع خاصی از کنش های اجتماعی را طلب می کند.
ج: رویکرد میانه، این دسته از نظریه ها که در میان گوهر گرائی و سازه گرایی قرار دارند، بر این اعتقادند که احساس هویت یک مقوله ی حدوثی یا شدنی است و نه قدیمی یا ذاتی. بنابراین هویت کل مرکبی از مجموعه های محمول و محقق است که در طی مراحل متعدد زندگی در خود انباشت می کنیم (حاجیانی،۱۳۹۱: ۷۲)
۴-۳-۱- رویکردهای مدرن به هویت
الف: نظریه جامعه شناسان همچون نظریه ی کنش متقابل نمادی که تاکید شان بر اهمیت محیط برای شکل گیری خود است. در میان آنها تعامل گرایان ساختی، به ایستارهای مردم از خودشان، و تعامل گرایان فرآیندی، به فرایند مذاکره در ساخت هویت متمرکز بوده اند. از جمله ی آنان می توان به به گافمن در این مورد اشاره کرد. (همان،۷۶)
ب: نظریه های روان شناسان که به تبین نظری هویت در قالب ساختارها و فرآیندهای شناختی و ساخت­ها و فرایند بازنمایی اجتماعی توجه شده است. به طور مثال تاجفل معتقد است شکل گیری هویت بر اساس عضویت درون گروه اجتماعی معلوم می شود. همچنین، ناکامی، عدم ارضای نیازهای اساسی روانی، سرخوردگی روانی و احساس محرومیت نسبی، همچنین پیش داوری ها و برون فکنی از عوامل روانشناختی موثر بر ساخت هویت هستند. (مقصودی، ۳۹:۱۳۸۲)
۱-۴-۳-۱- نظریه آنتونی گیدنز
از دیدگاه گیدنز، پرسش از نقش هستی، روابط دنیای خارج و زندگی آدمی و پرسش از دریافت و شناسایی دیگران، سوالاتی هستند که انسان باید به آنها پاسخ دهد. او معتقد است که ((خود)) بازتابی از تصور ما است که ما مسئولیت آن را به عهده می گیریم. ما حقیقت وجودی خود را می سازیم و این ساختن تحت تاثیر انتخاب های ما است. در دوره ی جدید به علت آزادی و رهایی انسان از قید و بندهای دوره ی سنتی و آزادی در گزینش و انتخاب، ماهیت زندگی روزمره بطور مستمر تحت تاثیر وصلت بین عناصر محلی و جهانی تحول می یابد. (گیدنز،۸۱:۱۳۷۸)
۲-۴-۳-۱- نظریه فردریک بارث
از دیدگاه بارث هویت ها تغییرناپذیر نیستند و در گذر زمان دگرگون می شوند. وی به شدت بر نقش فرد و تصمیم گیری او در ساخت هویت تاکید دارد. بارث می گوید که افراد به شیوه های متفاوت در فرهنگ های گفتمانی مشارکت می جویند و معمولاً در هر زمان در چندین عامل گفتمانی با درجاتی از شدت و ضعف شرکت می کنند از جمله تاکیدات بارث بر مسئله ی مرز میان هویت ها است. مرزها را می­توان در هر تعامل میان اعضای گروه های دارای هویت متفاوت یافت.(حاجیانی،۹۱:۱۳۹۲)
۳-۴-۳-۱- پسا ساخت گرایی و هویت
یکی از دعاوی اصلی اندیشمندان پسا ساخت گرا، نفی سراسری یگانگی و انسجام هویت فردی است. بر اساس استدلال آنها هر سوژه مرکب از زیر سوژه های متداخل است. ناخودآگاه هر فردی بیانگر سوژه های چند پاره است که هویت های متکثر و تغییر پذیر دارد. اما ایدئولوژی این هویت های متداخل و گاه متضاد را پنهان می کند و فرد به ظاهر احساس کلیت می نماید، در دیدگاه پسا مدرن که به بحث هویت در فضای پست مدرنیسم می پردازد، این اعتقاد وجود دارد که عقل مدرن مجبور است، محدودیت های خود را بپذیرد و سوژه ی انسانی را نه چیزی ثابت، واحد و حقیقی، بلکه موجودی سیال، متحول و در حال شکل گیری و محصول روابط قدرت و تعامل با غیر به حساب آورد. (قاسمی،۲۵:۱۳۸۳)
موفی معتقد است که بر خلاف دیدگاه متفرق هویت که نظر به پراکندگی دارد، نوعی حرکت دوگانه وجود دارد که از یک سو مرکزیت ثبات ها و نقاط اتکا را از بین می برد و از سویی دیگر مایل به ایجاد نقاط گوناگون و تثبیت موقت تلاطم بی پایان است که دال بر دیالکتیک ثبات و بی ثباتی است. (آوتور، ۱۳۷۱: ۱۱۲)
۴-۴-۳-۱- مکتب کنش متقابل نمادین و هویت
همانگونه که در مباحث قبلی اشاره شد، نظریات پراکنده و متفاوتی در رابطه با موضوع هویت وجود دارند که علیرغم سودمندی که برای این نظریات وجود دارد. در بسیاری از موارد شاهد نوعی تداخل دیدگاه و بررسی موضوعات از یک بعد هستیم. این امر موجب نوعی سردرگمی در ارائه یک پاسخ مناسب در رابطه با منشاء و چگونگی ساخت هویت می شود. بنابراین وجود یک مبنای نظری وسیعتر به منظور تبیین ماهیت مقوله هویت امری ضروری به نظر می رسد.
کنش متقابل نمادین از جمله مکاتب جامعه شناسی است که به نظر می رسد دیدگاه تازه ای را به جامعه ارائه داده است. از معروفترین شخصیت­های این مکتب می توان به جرج هربرت مید و هربرت بلومر اشاره کرد. بطور کلی دیدگاه کنش متقابل نمادی بر پویایی کنش متقابل اجتماعی بین فرد و جامعه و نتایج این فرایند تاکید دارد. نخستین کسی که به کنش متقابل جامعه و فرد اشاره نمود، زیمل جامعه شناس آلمانی بود. به اعتقاد وی ساخت هایی مانند طبقه، دولت، خانواده و دین در نهایت بازتاب کنش متقابل میان مردم می­باشند.(جیمسون، ۱۳۷۹: ۲۸)
بسیاری معتقدند که ریشه های مکتب کنش متقابل در مکتب رفتار گرایی است. به نظر ویلیام جیمز انسان موجودی است که از قابلیت فراوانی برخوردار می باشد. آگاهی ذهنی انسان امری متحول و پویا است. این پویایی موجب می شود که میان امور خارجی گزینش کند وی از دو نوع ((من)) در انسان صحبت می کند. یکی ((من)) به عنوان عامل شناخت است. اما نوع دوم شامل متعلقاتی است که به ((من)) اضافه می شود. این وجه از من ((یا خود تجربی)) در طی کنش یا واکنش اجتماعی ظاهر می­ شود.(توسلی،۱۳۷۶: ۲۶۹-۲۷۰)
مید می گفت که جدا از جامعه هیچگونه خود، یا خودآگاهی بوجود نمی آید. جامعه نیز به نوبه ی خود باید به عنوان ساختاری در نظر گرفت که از طریق فراگرد رایج کنش های اجتماعی، ارتباطی و مبادلات اشخاص که متقابلاً به یکدیگر گرایش دارند پدید می آید. به نظر مید انعطاف پذیری، یا توانائی واکنش نسبت به خود به همان سان که شخص در برابر دیگران واکنش نشان می دهد، برای تحول ذهن در قالب فراگرد اجتماعی شرطی ضروری به شمار می آید. بدین ترتیب خود مانند ذهن یک شناخت عینی نیست بلکه فراگرد آگاهانه ای است که ابعاد گوناگونی مانند توانائی واکنش در برابر خود و در برابر دیگران، توانائی مشارکت در گفتگوی شخصی با دیگران و توانائی هوشیاری در مورد آنچه که شخص می گوید، قابل تعریف است لذا یک فراگرد ذهنی محض نیست و از طریق اجتماعی شدن بدست می آید. (مهر آئین، ۸۷:۱۳۸۹)
به نظر مید دو نوع رفتار یا ادا را باید از هم جدا کرد. یکی اداهای بی معنا یا ناخود آگاه حیوانی و دیگری اداهای معنادار، نوع اول شامل واکنش های بی میانجی نسبت به یک محرک را نشان می دهد. مانند پاسخ حیوانات نسبت به یک محرک، اما نوع دوم محرک­هایی هستند که در سطح روابط انسانی خود را نشان می دهند. این اداهای معنادار بر تحریک واکنش در فرد متناسب با آنچه او در فرد دیگر برانگیخته است و در نقش دیگری ظاهر شدن و مانند دیگران عمل کردن، مبتنی هستند. این اداها بر نمادهای زبانی استوارند و محتوایی در بردارند که برای افراد گوناگون تقریباً یکسان هستند. اندیشه ی بشری زمانی پدید می اید که نمادها و اداهای شفاهی عام در فرد همان واکنش را بر انگیزد که او خود در دیگری بر می انگیزد. و به خاطر همین واکنش است که او می تواند رفتار بعدی اش را تحت نظارت خود داشته باشد. بنابراین عمل متقابل نمادین مستلزم تفسیر یا تخمین معنای اعمال یا برداشت های شخص دیگر است و نیز مبتنی است بر تعیین حدود، یعنی بر انتقال نشانه ها به شخص دیگر، تا او از این طریق بداند که چگونه باید عمل کند. شرح مید از چگونگی تشکیل و تکوین آگاهی از خود بر این پایه تکوین یافته است که ارتباط انسانی زمانی امکان پذیر است که نماد در یک شخص همان واکنشی را بر انگیزد که او خود در دیگری بر می انگیزد. هنگامی که کودکان توانستند در ضمن بازی کردن در نقش دیگران ظاهر شوند و بعدها این روند چنانکه رو به تکامل رفت که بتوانند نقش های بازیگران دیگر را در ذهن خود متصور شود و واکنش های احتمالی آنها را نسبت به یکدیگر تخمین بزند. از نظر مید انسان­ها هر کدام با یک ملیت معین که خود شناخته اند زندگی می کنند و تحت فشار محدودیت ها، آداب، رسوم و قوانین عمل می کنند. همه ی اینها به عنوان عناصر سازنده­ی (خودم) عمل می کنند. اما ((من)) همیشه در برابر موقعیت های از پیش تعیین شده به شیوه ی منحصر به فرد واکنش نشان می دهد و چشم انداز متفاوتی از این عالم نشان می دهد. (کوزر، ۱۳۷۷: -۴۴۷-۴۴۳)
با این توضیحات می توان فهمید که مید می خواست میان انسان و محیط اجتماعی وی رابطه متقابل ایجاد نماید و این نکته را توضیح دهد که شخصیت یا خود اجتماعی و احراز پایگاه ها و نقش هایی که فرد بر عهده دارد حاصل روابط اجتماعی است. از نظر طرفداران کنش متقابل، جامعه پذیری فرآیندی است پویا که به مردم اجازه ی شکوفائی فکر و گسترش شیوه های انسانی را می دهد. اما این فرایند یک بعدی نیست بلکه فرآیندی پویا که کنشگر اطلاعات را دریافت می کند و قادر است آنها را با خود تطبیق یا تغییر دهد. (ریتزر، ۱۳۷۴ : -۱۶۴)
به این ترتیب، هویت در نظر مید به معنی خود یا من (self) است که تحت تاثیر تلقی های دیگران عمومیت می یابد و با آن تغییر می کند. خود ماهیت مرکب و دو بعدی دارد که بعد مفعولی آن (me) به شدت تحت تاثیر عرصه و زمینه ی اجتماعی است. بعدها کولی این ایده را مطرح کرد که رفتار و هویت افراد تحت تاثیر چگونگی تصور فرد از خودش، چگونگی تصور او از دیگران و سرانجام تصور دیگران از او می باشد. ( حاجیانی، همان: -۱۰۸)
موضوع دیگری که توسط مید مطرح شد وجود خودهای متنوع و چندگانه است که معادل همان هویت های چندگانه است. مثلاً ترنر و تاجفل از جمله نمادگرایانی بودند که معتقدند هر فرد هم زمان به جمع های متعددی تعلق دارد. در نظریه ی کنترل هویت پیتربروک به بحث در مورد وجود هویت های متعدد و رقیب و نقش آنها در به هم خوردن چرخه ی کنترل هویت پرداخته شده است.(دهشیری، ۱۳۷۹: ۴۵)
۵-۳-۱- انطباق و سازگاری هویتی
از آنجائی که امکان انطباق و سازگاری هویتی در تمام حوزه های اجتماعی وجود دارد، در نظریه کنش گرائی نمادین به این امر توجه شده است. بر اساس این نظریه واقعیت انطباق و سازگاری و همزیستی در درون ساختار هویتی نیز وجود دارد. کنشگران همواره توانائی ایجاد تعادل و هماهنگی میان ابعاد هویتی متعدد خود را دارا می باشند، لذا امکان و فرصت لازم را برای همساز شدن با ابعاد متکثر هویت را دارند. به عبارتی میان عناصر هویتی، فضای تعامل، تبادل و مناسبات دیالکتیکی بوجود می آید و هویت های چند گانه در این چارچوب بر یکدیگر تاثیر و تاثر گذاشته و می گذراند. این تاثیر و تاثرها در نهایت منجر به آمیختگی یا گره خوردن هویت شده و خودهای متنوع و چند وجهی ایجاد می کند که تلاش می کنند و تناقضات موجود را حل نموده و با هم سازگاری پیدا کنند و در نهایت هویت ترکیبی را ایجاد نمایند. (همان، ۴۶۴)
۶-۳-۱- مفهوم هویت ترکیبی
برای نخستین بار جرج زیمل در مقاله ی تضاد فرهنگ مدرن به موضوع ترکیبی بودن هویت و فرهنگ در جامعه ی مدرن اشاره کرد. زیمل معتقد است که در قرن نوزدهم بشر با تنوع گوناگون جریان­های فکری مواجه شده و در نهایت مفهوم خود حاصل جمع کلیه ی این تقاطع­ها گردیده است. بطوری که گرایش کلی فرهنگ به سوی چند بعدی شدن است.
به نظر زیمل که خود از گروه اندیشمندان نظریه ی تقابل نمادین است، روند تاریخ جدید شامل آزادی فزاینده ی فرد از بندهای وابستگی شدید اجتماعی و شخصی است. او استدلالی می کند که انسان­های جوامع پیشین در یک رشته ی محدود از حلقه های اجتماعی به نسبت کوچک زندگی می کنند چنین حلقه­های محدود راه­های گریز فرد را می بستند و کل شخصیت فرد در زندگی گروهی حل می شود. فرد از طریق وابستگی ها و وفاداری­های تمایز نیافته به جامعه پیوند می خورد و انقیاد وی پیش می اید. یک فرد نمی­تواند یک راست عضو حلقه ی بزرگتری شود، مگر آن که از طریق عضویت در یک حلقه ی کوچکتر به آن حلقه ی بزرگتری تعلق یابد. اما در جوامع جهانی نوین فرد عضو بسیاری از حلقه ها است و هیچ کدام از این حلقه ها کل شخصیت وی را در بر نمی گیرد و بر او نظارت ندارد. تعلق های خانوادگی فرد نوین از فعالیت های شغلی و مذهبی او جدایند. به این معنی که هر فردی در شبکه ای از حلقه های متقاطع اجتماعی پایگاه مشخصی را اشغال می کند. بنابراین شخصیت این فرد منشعب می شود. بطور مثال در جوامع پیشین وابستگی مکانی یا خویشاوندی تعیین کننده ی تعلق مذهبی بود. یک فرد نمی توانست با افرادی همزیستی کند که در عقیده مذهبی با او اشتراک نداشته باشند زیرا که اشتراک مذهبی همدیگرند و شخصی در عین اینکه با دیگران همزیستی دارد می تواند مذهبی جداگانه داشته باشد در چنین جامعه ای دین نیروی خود را از دست می دهد و جنبه ی خصوصی تر پیدا می کند و ملاحظات مذهبی از ملاحظات دیگر متمایز می شود. ( ثلاثی، ۱۳۷۷: -۲۶۵-۲۶۲)
علاوه بر نظریه زیمل، مید اعتقاد به خودهای متنوع و چندگانه داشت، کولی و جیمز بر تنوع خود ها یا هویت ها تاکید داشتند. در نظریه های هویت سایر متفکران مکتب تعامل گرایی نمادین از جمله ترنر و تاجفل تاکید شده است که هر فرد هم زمان به جمع های متعدد تعلق دارد و ممکن است خود را با بیش از یک جمع معرفی کند. ( عالمی، ۱۳۸۰: -۸۷۱)
۷-۳-۱- عوامل موثر بر آینده هویت
همانگونه که اشاره شد در دیدگاه مربوط به کنش متقابل نمادین، جامعه پذیری نقش مهمی در فرایند تبادل اطلاعات دارد. لذا می تواند بیشترین اثر بر تکوین و تغییر هویت های جدید جمعی داشته باشد. جامعه پذیری در این نوشتار به معنای روندهایی است که کنشگر را از بدو تولد تا زمان مرگ، تحت تأثیر خود قرار داده و عامل شکل گیری شخصیت یا هویت تلقی می شود. طبعاً دامنه ی این روند ها بسیار فراگیر است و شامل بسیاری از متغیرهای اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی و. .. می شود. این عوامل آدمی را تحت الشعاع خود قرار می دهند. از جمله ی این عوامل می توان به موارد زیر اشاره کرد.
۱- جهانی شدن. ۲- افزایش سطح سواد عمومی و کاهش مرزهای فرهنگی. ۳- افزایش رفاه عمومی که موجب افزایش ارتباطات می شود و نیازهای جدیدی را مطرح می سازد. ۴- کاهش حجم دولت و تعدیل تأثیر دولت بر جامعه که خود فضای لازم را برای پیگیری حقوق شهروندی فرآهم آورد و ملاک های سنتی مانند روابط شخصی، شرایط خانوادگی، هویت، مذهب و… کم رنگ می شود و تأمین حقوق، ناشی از عضویت در اجتماع مدنی مهم تلقی می شود. ۵- کاهش اهمیت و جایگاه منابع سنتی هویت از قبیل ملیت، قومیت و مذهب و جایگزین شدن آنها توسط عواملی از قبیل عضویت کنشگران در یک منطقه جغرافیایی معین و برخورداری کنشگران از حقوق شهروندی است. در کنار پیدایش نخگبان مدرن از بین عوامل فوق نظر به اهمیت عامل اول، آن را با تفضیل بیشتری مورد توجه قرار می دهیم. اما قبل از آن به تاثیر قدرت بر هویت اشاره ی مختصر می شود.(رواسانی، ۱۳۸۶: ۳۵)
۸-۳-۱- بررسی رابطه قدرت و هویت
از آنجایی که هویت پدیده ای طبیعی و فراتاریخی نیست و همواره تولید و باز تولید می شود بی گمان انجام چنین کار ویژه ی مهمی بدون حضور قدرت و رابطه قدرت محور نا ممکن است. هویت پیوندی ناگسستنی با تفاوت ساخته و توسط آنها حفظ و تقویت می شوند. پس هر چه تفاوت باشد قدرت وجود دارد و کسی که دارای قدرتی است، درباره ی معنای تفاوت تصمیم می گیرد.(کل محمدی،۱۳۸۲: ۲۲۶)
قدرتی که تفاوت و بنابراین هویت را می سازد و حفظ می کند، همیشه درون و بیرون مرزهای تفاوت زا و هویت آفرین در تلاش است. این مرزها شاید واسطه ی قدرت هرمونیک متصلب و پایدار به نظر آیند، ولی هرگز کاملاً روشن و نفوذ ناپذیر نیستند. تلاش قدرت برای متصلب کردن آنها همیشه با موفقیت همراه نبوده است. لذا مرزهای بین تفاوت و هویت همواره محل نزاع قدرت های رقیب خواهد بود. (همان، ۲۲۶)
بطور کلی شواهد نشان می دهد که هر چه قدرت دولت مرکزی بیشتر شود، گرایش به هویت های مادون هویت ملی کاهش می یابد. اما مفهوم قدرت در جهان مدرن با مفهوم ما قبل مدرن تفاوت کرده است. در عصر مدرن تعریف قدرت دولت فراتر از بکارگیری ابزارهای سرکوب و زور می باشد.
قدرت مرکزی در مفهوم جدید آن شامل فراهم ساختن شکل گیری جامعه پذیری سیاسی و مشارکت آحاد مردم یک ملت در جریان ساخت سیاسی آن است. این امر می تواند ضمن تقویت قدرت دولت، از میزان تنش های موجود در جامعه بکاهد و با وابسته کردن فرد به نظامی که به آن تعلق دارد، وی را برای قبول مسئولیت های گوناگون اجتماعی آماده کند. (قوام، ۱۳۷۱: ۸۶-۸۵)
تلاش در جهت ایجاد تمرکز و وحدت سیاسی با بهره گرفتن از ابزارهایی همچون ایدئولوژی واحد و ترویج آن در سراسر کشور با تاکید بر ناسیونالیسم، به عنوان آرمان سیاسی دولت می تواند نقش موثری در زمینه حفظ وحدت هویتی جامعه داشته باشد. (مقصودی، ۱۳۸۲: ۲۴)
لذا می توان گفت بهره گیری از ابزار خشونت برای تامین و حفظ وحدت اجتماعی و ملی یک جامعه نمی­تواند برای رسیدن به هدف های دراز مدت مثمرثمر باشد. (آرنت، ۱۳۵۹: ۱۰)
به عقیده اکلاتف، بحران سیاسی، یکی از عوامل وقوع چالش و مناقشه در رابطه با هویت در درون یک واحد سیاسی است. در صورتی که دولت مرکزی راهکار کسب مشروعیت سیاسی را از طریق خشونت پیگیری نماید سایر گروه های قومی مغلوب که خواهان تجدید نظر در نظم سیاسی و اجتماعی هستند. به سمت و سوی اعمال خشونت زا کشیده می شوند. در واقع چالش با نظام قانونی نوعی چالش با مشروعت آن نظام و آرمانهای هویت خواهانه ی آن است. (صالحی، ۱۳۹۱: ۱۵۳-۱۵۱)
۹-۳-۱- جهانی شدن و هویت
جهانی شدن به عنوان یک متغیر زمینه ای، مجموعه ای از تغییرات فرهنگی را به وجود می آورد که حداقل در یک وضعیت خاص، موجب گسترش فضای باز رسانه ای و توسعه و تعمیق تعاملات واقعی فضای مجازی شد. ازجمله پیامدهای آن مدرن شدن بخش های مختلف جامعه است. که خود زمینه ی دگرگونی­های اجتماعی دیگر را به همراه داشت.(کاظمی، ۱۳۸۰: ۲۲۰)
گیدنز جهانی شدن را اینگونه تعریف می کند: فشرده شدن زمان و مکان، فشرده شدن روابط اجتماعی در سطح جهانی از بین ببرد (گیدنز، ۱۳۷۸ :۵۹)
در حوزه ی فرهنگ نیز این فشرده شدن کاملاً محسوس است. بطوری که انسان ها و جوامع از نقاط مختلف با همدیگر ارتباط بیشتری برقرار می کنند و لذا موجب درهم رفتگی فرهنگ های آنها و تأثیر گذاری متقابل این فرهنگ ها بر همدیگر می شود. این تأثیر گذاری متقابل می تواند ماهیت فرهنگی هویت ملی کشورها را تغییر دهد و هویت ملی را تحت تأثیر قرار دهد. بدین ترتیب جهانی شدن موجب ایجاد نگرانی در دو بعد می شود: یکی در مورد محتوای هویت ملی و دیگری در مورد ضعف و قوت هویت ملی. (عاملی، ۱۳۸۰: ۷۹۰)
رابرتسون همانند گیدنز جهانی شدن را نوعی فشردگی مکانی در نظر گرفته است که موجب نسبی شدن جوامع، ملت ها و مسائل مربوط به آنها از جمله هویت شده است. این فرایند موجب دل مشغولی نسبت به هویت شده و جستجوی هویت را در شکل مقاومت در برابر جهانی شدن تبدیل کرده است بطوری که امروزه مفهوم دهکده ی جهانی بخصوص در دهه ۱۹۹۰ در راستای بالا گرفتن موج جدایی خواهی ملی و منطقه گرایی قومی به ویژه در حوزه ی پیمان ورشو و منطقه بالکان، زیر سؤال رفته است. این رویدادها خوشبینی­های غرب را درمورد جهانی شدن ارزش­ها تا حدودی به یأس و ناامیدی تبدیل نموده و تجدیدنظر در فرضیه فوق را الزامی کرده است. (گل محمدی، ۱۳۸۰: ۳۲۵)
هابرماس در عین توجیه جهانی شدن به جنبه های منفی آن هم توجه کرده و دشواری تجربه ی مدرنیسم و جهانی شدن را نوعی احیاگرناسیونالیسم، به معنای تقابل و واکنش در مقام جهانی شدن می داند از دید هابرماس جهانی شدن موجب تضعیف ظرفیت های دولت – ملت می گردد. وی راه حل این معضل را در گسترش تصمیم جمعی و حوزه عمومی جوامع می داند بدین ترتیب جهانی شدن نیز در در حوزه های مختلف اجتماعی، مرزهای ملی را با تهدید مواجه می سازد و سبب آزاد شدن نیروهای پایین به بالا می­ شود. این نیروها با طرح تقاضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جدید، دولت های ملی را با مشکلات عدیده­ای مواجه ساخته و نتیجه ی هر دوی اینها، موجب آسیب پذیرشدن فرهنگ، هویت و همبستگی ملی می­شوند. (قیصری، ۳۹۶:۱۳۸۲)
صرف­نظر از دیدگاه­ های مختلف می توان گفت، هیچ چیزی حاکی از آن نیست که جهانی شدن الزاماً ذهن را توسعه می بخشد، جهانی شدن و افزایش گرایش های محلی صرفنظر از تنافرشان، به هم پیوسته هستند، جهان، هم زمان در حال کوچکتر شدن و بزرگتر شدن است، ناحیه گرائی و قومیت هم چون دوروی جدائی­ناپذیر یک سکه هستند و هر کدام به نحوی تدافعی، نسبت به محیط جهانی تر شده ی حیات اجتماعی تجلی می یابند.(بالمر، ۱۸۱:۱۳۸۴)
امروزه در بسیاری از کشورهای دموکراتیک، قومیت ها و هویت های محلی به عنوان تهدیدی نسبت به ثبات سیاسی کشورها به حساب نمی آیند. به همین دلیل روش­های انعطاف پذیرتری در رابطه با این گرو­ها اتخاذ می کنند. پذیرش سیاست های تنوع فرهنگی، حق آموزش به زبان مادری و پذیرش حق خود گردانی از جمله این سیاست ها است. چند گونگی فرهنگی امروزه به عنوان اصل تلقی می شود که بر مبنای آن گرچه هویت از درون فرد مایه می گیرد ولی با به رسمیت شناخته شدن آن، درک و شعور انسانی از راه گفت و گو و شنود جمعی پرورش می یابد و حقوق اساسی زندگی مورد پذیرش قرار می­گیرد.(روستر۶۰:۱۳۸۴-۵۵)
۱۰-۳-۱- هویت قومی
در مباحث قبلی اشاره شد که هر انسانی در طول دوره ی حیات خویش متاثر از محیط جغرافیایی، فرهنگی و اجتماعی خود هویت های متفاوتی راکسب می کند، که ثابت و لایتغیر نیستند و همواره تحت تاثیر حوزه ­های مختلف زندگی تغییر می کنند. از جمله ی این هویت می توان به هویت تباری، زبانی، قومی، دینی، ملی، نژادی، و جنسی و انسانی اشاره نمود. این هویت ها اغلب ترکیبی از یک هویت واحد ایجاد می کنند که برآیندی از هویت های فوق است. جابجائی یکی از این هویت ها می تواند هویت ترکیبی را دگرگون سازد. بنابراین در فرایند تعامل انسان با محیط خویش همواره شاهد حالت غیر ایستایی هویت و یا به تعبیری دینامیکی بودن آن هستیم آنچه که در مباحث هویتی از بین سایر هویت ها بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. بحث هویت قومی است که با مفهوم قومیت و قوم مداری ارتباط دارد. بنابراین شناخت هویت قومی مستلزم درک واژه ی قومیت در معنای وسیع آن است. واژه ی قومیت هنگامی به منصه ظهور رسید که انسانها ی منزوی از نظر جغرافیایی توانستند از طریق نوشتاری پی به مشترکات فرهنگی و شاید نژادی خود بردند و بر اساس این مشترکات توانستند شباهت­ها و تفاوت­های خود را درک نمایند بدین ترتیب قومیت و به تبع آن هویت قومی محصول ارتباط نوشتاری است. (احمدی، ۱۳۷۱: ۸۹)
پرمداس معتقد است که هویت قومی هنگامی پدید آمد که گروهی از مردم آگاهانه به خود نگریستند و متوجه مشترکات نژادی، مذهبی وسرزمین مشترک خود شدند و این احساس را پیدا کردند که این عوامل مشترک از سوی یکی از عوامل ثانویه مورد تهدید است. (احمدی، ۱۳۷۸: ۴۵)
از نظر اسمیت ریشه ی قوم مداری ناشی از تمایل و نیاز جامعه ی قومی به کسب هویت است. وجدان قومی که هویت خود را در گذشته اجتماعی، اسطوره ها، خاطرات تاریخی، هم زبانی و هم نژادی می بیند، برآِیندی ایجاد می کند که حاصل آن تشکیل هویت قومی است که از لحاظ سیاسی معطوف به قدرت خواهی و مرکز گریز است. (امیری صالحی، ۱۳۹۱: ۱۳۹)
الطائی در شرح هویت قومی می گوید: هویت قومی خاص دروان ماقبل سرمایه داری و قبل از تکوین مفهوم دولت –ملت، در معنای مدرن آن است. (الطائی،۱۳۷۸: ۳۷)
برتون در ریشه یابی علل ظهور هویت قومی می گوید: ساخت هویت قومی مبتنی بر ویژگی­های جمعیتی، تاریخی، زیست محیطی، سکونت گاهی، جامعه شناختی، اقتصادی، سیاسی، زبان شناختی، دینی و غیره می باشد، این ویژگی­ها رفته رفته ساختار یک مجموعه ی کما بیش مشخص و منسجم یافته در قالب یک نمونه را بوجود می آورند که در مقابل ایدئولوژی­های ملی گرایانه دولتی ملــت گرائی ها، خاص گرایی قبیله ای و جهانی وطن گرایی و یکپارچه سازی قومی دولــت ها مقاومــت می کند و خود را در موقعیت تفکیک یافته از سایر مجموعه برجسته می نماید. ( برتون، ۱۳۸۰: ۲۳۰)
در یک جمع بندی از مفهوم هویت قومی می توان گفت که تمایل به هویت قومی حاصل برآیندی از جمع بندی کلیه ی فاکتورهای موجد یک قومیت است که بعدی ذهنی داشته و تحت تاثیر تحلیل­های تاریخی، عاطفی، حسابگرانه و یا احساس محرومیت ظاهر می شود و با توجه به موقعیت­های تاریخی می تواند پتانسیل­های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی متفاوتی از خود بروز دهد.(کاجی، ۱۳۷۸: ۴۸)
۱۱-۳-۱- شکل گیری مفهوم دولت - ملت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:58:00 ب.ظ ]




پیامدهای رضایت شغلی و عدم رضایت شغلی
رضایت شغلی باعث میشود، بهره وری فرد افزایش یابد، فرد نسبت به سازمان متعهد می شود، سلامت فیزیکی و ذهنی فرد تضمین شود، روحیه فرد افزایش مییابد، از زندگی راضی باشد و مهارتهای جدید شغلی را به سرعت آموزش ببیند. عدم رضایت شغلی باعث کاهش روحیه کارکنان می شود که روحیه پایین در کار بسیار نامطلوب است. مدیران وظیفه دارند که علائم روحیه پایین و عدم رضایت شغلی را بطور مستمر زیر نظر بگیرند و در اولین فرصت اقدامات لازم را انجام دهند. بعضی از شاخصهای روحیه پایین عبارتند از:
تشویش
تشویش[۴۷] یک شرایط کلی است که ناخشنودی فرد از شغل رانشان می دهد و ممکن است به انحاء مختلف ظاهر شود. فرد ممکن است تمایل زیادی به شغل خود نداشته باشد، در محیط کاری خواب آلود شود، فراموشکار شود، در کار بی دقتی کند، از شرایط کاری شکایت کند، دیر سر کار حاضر شود و یا غیبت کاری داشته باشد که همگی این شرایط بر سلامت ذهنی فرد تاثیر منفی بر جای می گذارد (پورکلهر، تقیپور و رکنیپور،۱۳۹۱).
غیبت کاری
مطالعات نشان می دهد، کارکنانی که رضایت کمتری دارند احتمالا بیشتر غیبت می کنند. دو نوع غیبت وجود دارد، یکی غیبت غیر ارادی است که به علت بیماری یا سایر دلایل موجه و حوادث پیش بینی نشده اتفاق می افتد که غیر قابل اجتناب است و ارتباطی با رضایت شغلی ندارد. دیگری غیبت اختیاری است که ناشی از عدم رضایت شغلی فرد است (پورکلهر و همکاران،۱۳۹۱).
تأخیر در کار
تاخیر کاری همانند غیبت این باور را بوجود می آورد که فرد از کارش ناراضی است. این نشان می دهد که فرد برای شغل خود اهمیتی قائل نیست و بیشتر اوقات خود را به استراحت در خانه اختصاص می دهد. وقتی هم که سرکار حاضر می شود، بیشتر به تلفن های شخصی پرداخته و بطور کلی در پی اتلاف وقت است. بعنوان نمونه دانشجویی که دیر سرکلاس حاضر می شود نشانگر آن است که از رشته تحصیلی یا نحوه تدریس استاد خود ناراضی است (پورکلهر و همکاران، ۱۳۹۱).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ترک خدمت
ترک خدمت کارکنان موجب وقفه در عملیات سازمان شده و جایگزین نمودن افراد برای سازمان پرهزینه بوده و از نظر فنی و اقتصادی نیز نامطلوب است. بر اساس مطالعات  "آرنولد و فلدمن ”  در واحدهای سازمانی که میزان رضایت شغلی افراد آن از حد متوسط پایین تر است، نرخ ترک خدمت کارکنان آن بالاتر خواهد بود. البته ترک خدمت ممکن است ارادی و مربوط به عدم رضایت شغلی باشد و یا دلایل شخصی داشته باشد که خارج از کنترل مدیر است. از طرف دیگر ترک خدمت می تواند ناشی از مدرنیزه شدن کارخانه، فقدان سفارشات برای تولید، کمبود مواد اولیه و بطور کلی ناشی از وضعیت دشوار اقتصادی باشد. در چنین مواردی موضوع ترک خدمت بایستی بطور جدی مورد رسیدگی قرار گرفته و هر جا که ضرورت دارد، اقدامات اصلاحی صورت پذیرد (پورکلهر و همکاران،۱۳۹۱).
فعالیت اتحادیه
مطالعات نشان می دهد که کارکنان بارضایت شغلی بالا، تمایلی به عضویت در اتحادیه ندارند و به آن بعنوان یک ضرورت نمی نگرند. شواهدی در دست است که نشان می دهد، عدم رضایت شغلی علت اصلی اتحادیه گرایی است. سطح فعالیت اتحادیه ها به سطح عدم رضایت شغلی بستگی دارد. هر چه سطح عدم رضایت شغلی کمتر باشد، ممکن است تنها به شکایت بسنده شود ولی اگر سطح عدم رضایت شغلی بالاتر باشد ممکن است موجبات اعتصاب کارکنان را فراهم آورد (پورکلهر و همکاران، ۱۳۹۱).
بازنشستگی زودرس
مطالعات  "اشمیت و مک لن”  ارتباط رضایت شغلی و بازنشستگی زودرس را نشان می دهد. شواهدی وجود دارد، مبنی بر اینکه کارکنانی که تقاضای بازنشستگی پیش از موعد را می کنند، تمایل دارند نگرشهای مثبت خود را کمتر معطوف به کار خود بسازند. از طرف دیگر کارکنانی که پست های سازمانی عالیتری دارند و دارای فرصتهای کاری چالشی هستند، نسبت به مشاغل سطوح پایین تر کمتر بدنبال بازنشستگی زودرس هستند (پورکلهر و همکاران،۱۳۹۱).
نظریه های رضایت شغلی
نهضت روابط انسانی
نظریه پردازان دیدگاه روابط انسانی در مطرح کردن رضایت شغلی نقش بسزایی داشته اند. این نهضت در دهه ۱۹۳۰ شکل گرفت اما ریشه های آن به اواخر دهه ۱۹۲۰ و به رویداد بزرگی بر می گردد که در مطالعات هاثورن[۴۸] معروف است. این رویداد عبارت بود از مجموعه آزمایشهایی که در خانه هاثورن وابسته به شرکت الکتریکی غربی[۴۹] در شیکاگو انجام گرفت و بدین منظور پایه ریزی شد که تاثیر روشنایی،استراحتهای کوتاه مدت، عوامل محیطی مانند نور،صدا،و سایر شرایط کار را بر عملکرد، مورد بررسی قرار دهد. اما اعتقاد بسیاری از کارشناسان این مطالعه بیش از هر چیز تاثیر رهبری معیارهای گروهی و سایر عوامل اجتماعی بر عملکرد را مشخص ساخت. اثر این مطالعه تا حدی بود که آنرا نقطه عطف حرکت روابط انسانی در مدیریت می دانند. نظریه پردازان این مکتب با مطالعات خود نشان دادند که کارگر خوشحال، کارگر سود آور است و رضایت شغلی بیش از هر چیز تحت تاثیر نقش گروه های کاری و سرپرستان است (هومن،۱۳۸۱).

اتحادیه های کارگری:
حرکت دیگری که در سالهای دهه ۱۹۳۰شکل گرفت و بر مفهوم و تعریف رضایت شغلی تاثیر بسزایی گذاشت، تعارضها و درگیری های فراگیر بین مدیران کارخانه ها و مراکز تولیدی و صنعتی با کارگران، سرانجام رشد اتحادیه گرایی بود که تا آن زمان وجود نداشت. این رویدادها علاقه قابل توجهی را به مطالعه رضایت شغلی برانگیخت.
در سال ۱۹۳۲ نخستین مطالعه مربوط به رضایت شغلی منتشر شد. علاوه بر آن،مدیران نیز به عنوان بخشی از برنامه های بلند مدت خود شروع به استخدام روانشناسان کردند تا با زمینه یابی و افزایش رضایت شغلی از ایجاد اتحادیه ها جلوگیری کنند (کورن هاوزر و شارپ[۵۰]،۱۹۳۲به نقل از هومن،۱۳۸۱).
دیدگاه رشد یا ماهیت کار
بسیاری از صاحب نظران رشته های مدیریت و روانشناسی بر پایه پژوهشهای متعدد دریافتند که فهم رفتار در محیط کار مستلزم چیزی بیش از مطالعه خصوصیات افراد و سپس متناسب ساختن آن با یک سازمان است. از این رو سازمانها می بایست راه تحول و دگرگونی را در پیش گیرند و عقاید تازه ای نسبت به مفاهیم موفقیت کار، رضایت شغلی و مانند آن پدید آید. نیاز به این تحول هم در زمینه های فردی و هم در زمینه های سازمانی احساس می شد و سرانجام منجر به آن گردید که دیدگاه های روشنفکرانه ناشی از مدیریت، روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی بر مفاهیم سنتی و گذشته غلبه نماید. از این رو اهمیت نظامهای مدیریتی،اثرات رفتاری و نگرشی سازمانها و نیز تکامل آن با فرآیندهای اجتماعی و روانی بیش از پیش مشخص، و این حقیقت پذیرفته شد که سلامت و موفقیت کسانی که به این سازمانها متکی هستند، منوط به سلامت و موفقیت آنهاست و موفقیت و رضایت در کار اغلب برای عزت نفس و سلامت روانی اشخاص ضروری به نظر می آید.
بیشتر حرکتهایی که در این رابطه صورت گرفته مانند: نهضت سواد آموزی زنان و خواست مردان برای بررسی مجدد مشاغل و فنی ساختن آنها شواهدی بر درستی این ادعاست (کورن هاوزر و شارپ، ۱۹۳۲؛ به نقل از هومن،۱۳۸۱).
نظریه مراتب نیازهای مزلو
این نظریه توسط آبراهام مازلو[۵۱] و در بین سال های ۱۹۵۰-۱۹۴۰ ارائه شد. در آغاز دهه ۱۹۶۰ این نظریه به عنوان یک الگوی مطلوب رفتار سازمانی در سازمان پدیدار گشت. مازلو احتیاجات بشری را به هفت دسته تقسیم نموده است: ۱- نیازهای فیزیولوژیک ۲- نیازهای امنیتی ۳- نیازهای تعلق ۴- نیازهای احترام ۵- نیازهای خود شکوفایی ۶- نیازهای زیبایی شناسی ۷- نیازهای معرفت شناسی. با آنکه در اول هدف مازلو فراهم آوردن الگویی بود که به طور کلی رابطه میان انگیزش و شخصیت را توضیح دهد، اما وی بعداً توجه خود را به طور مشخص به مسائل انگیزش کارمندان در تشکیلات کاری معطوف کرد. با به کار بستن مفهوم سلسله مراتب نیازها، مدیران مسئولیت ایجاد محیطی مناسب را که در آن کارکنان بتوانند تمام استعدادخود را پرورش و بروز دهند، بر عهده خواهند داشت. این محیط مناسب ممکن است به افزایش فرصت هایی برای استقلال بیشتر، گوناگونی و تنوع در کار و مسئولیت پذیری و چیزهایی از این قبیل نیاز داشته باشد. کوتاهی در فراهم کردن چنین محیطی از دیدگاه علمی، به افزایش ناکامی کارمندان خواهد انجامید و نتیجه آن کارکرد ضعیف تر، رضایت شغلی کمتر و خروج بیشتر کارکنان از سازمان خواهد بود (رضایی هرندی،۱۳۸۹).
در این سلسله مراتب، چنانچه هر یک از این نیازها به مقدار کافی ارضاء شود، نیاز بعدی خود نمایی می کند. از دیدگاه انگیزش، نظریه مزبور بیانگر این مطلب است که؛ اگر چه هیچ نیازی به صورت کامل ارضاء نمی شود، اما اگر نیازی به شکل بنیادی و به مقدار لازم ارضاء شود، دیگر ایجاد انگیزه نمی کند و باعث تحریک فرد نمی گردد. بنابراین اگر طبق نظریه دانشمندان این علم کسی بخواهد دیگری را تحریک کند، باید دریابد که از نظر سلسله مراتب نیازها آن شخص در کجا قرار دارد و آنگاه در جهت ارضای همان نیازها اقدام نماید. این نظریه چارچوب انگیزش کاربردی را برای مدیران بیان می کند. آنان برای ایجاد انگیزه در افراد باید به هر کسی از کارمندان اعتماد کرده و پاداش های افراد را مرتبط و متناسب با عملکردشان پرداخت کنند (شفیع آبادی،۱۳۸۶). در جدول زیر سلسله مراتب نیازهای مزلو ارائه میگردد.
جدول(۲-۱) سلسله مراتب نیازهای مازلو (شفیع آبادی،۱۳۸۶).

سطح نیاز ارضاء کننده
فیزیولوژیک حقوق مناسب و مکفی، استراحتهای کوتاه مدت، موقعیت های ایمن کاری
ایمنی افزایش حقوق برای جبران تورم، امنیت شغلی، موقعیتهای ایمن کاری –مزایای جانبی (مانند: بیمه درمانی، حقوق در زمان بیماری، خانه های سازمانی).
اجتماعی ایجاد فرصت برای تعامل کارکنان با یکدیگر، پذیرفته شدن و دوست داشتن از طریق فعالیتهایی مانند جشنها، مراسم سازمانی، سفرهای دسته جمعی کارکنان و تیم های ورزشی.
عزت نفس
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:58:00 ب.ظ ]




در این بخش به جهت برقرار بودن پیش‌فرض‌های استفاده از رگرسیون خطی مرکب، به‌تبع تحقیقات مشابه یا مرتبط از این روش به‌منظور تعیین ارتباط بین متغیر وابسته هزینه آورده صاحبان سهام ” و متغیرهای نه‌گانه مستقل استفاده شده است. در این تحقیق بر مبنای مدل تحقیق به شرحی که در فصل سه ذکرشده است، رابطه ریاضی بین متغیرها به‌صورت رابطه خطی مرکب زیر تعریف‌شده است:
Y=α+β۱X1+ β۲X2 + β۳X3۴X4+ β۵X5+ β۶X6 + β۷X7۸X8+ β۹X9+ ε
که با جای گذاری نمادهای اصلی معرف متغیرهای مستقل و وابسته بر مبنای پیشینه تحقیق، رابطه بین متغیرها به‌صورت زیر تعریف‌شده است:
K=α+β۱ CYCLEOFOL + β۲ CYCLEBOLOGH + β۳ CYCLEROSHD +β۴ SIZE + β۵ BM + β۶ RISK + β۷ LOSS +β۸ Z + β۹ LEV+ ε
که در آن هزینه آورده صاحبان سهام به‌عنوان متغیر وابسته و مراحل چرخه عمر به‌عنوان متغیر مستقل اصلی و متغیرهای اندازه شرکت و ارزش دفتری به ارزش بازار و ریسک سیستماتیک و زیان و اهرم مالی و ورشکستگی به‌عنوان سایر متغیرهای مستقل تعریف‌شده‌اند. در این بخش‌بر مبنای این معادله پارامتری، در ابتدا متغیرهای مورداستفاده مشتمل بر هزینه آورده صاحبان سهام و مراحل چرخه عمر و اندازه شرکت و ارزش دفتری به ارزش بازار و ریسک سیستماتیک و زیان و اهرم مالی و ورشکستگی برآورد گردیده، سپس با بهره گرفتن از رگرسیون خطی مرکب پارامترهای معادله فوق‌الذکر برآورد گردیده و بر مبنای آن نوع روابط بین متغیرها تحلیل شده است. درنهایت اعتبار سنجی رابطه برآوردی بر مبنای ضریب تعیین و امکان تعمیم پارامترهای رابطه برآوردی با بهره گرفتن از آماره تی استیودنت و قابلیت تعمیم رابطه برآوردی به جامعه آماری با بهره گرفتن از آنالیز واریانس موردبحث قرارگرفته است.
الف) برآورد پارامترها:
بامنظور نمودن اثرات متغیرهای مستقل بر هزینه آورده صاحبان سهام شرکت، به‌طوری‌که در مدل تحقیق طی فصل سوم ملاحظه شد، رابطه اصلی بین متغیرها به‌صورت پارامتریک زیر تعریف‌شده بود:
K=α+β۱ CYCLEOFOL + β۲ CYCLEBOLOGH + β۳ CYCLEROSHD +β۴ SIZE + β۵ BM + β۶ RISK + β۷ LOSS +β۸ Z + β۹ LEV + ε
در راستای برآورد پارامترهای معادله پارامتریک بیان‌شده در مدل تحقیق که رابطه بین متغیرهای مستقل و هزینه آورده صاحبان سهام را اندازه‌گیری می کند، به‌تبع تحقیقات پیشین از رگرسیون خطی مرکب با تحلیل داده‌های تابلویی استفاده شده است. پیش‌ازاین پیش‌فرض‌های استفاده از این روش مشتمل بر نرمال بودن توزیع تک‌تک متغیرهای مستقل و تابعی، نرمال بودن توزیع باقی‌مانده‌ها یا خطاهای در برآورد رابطه برآوردی، استقلال خطی متغیرهای مستقل منظور شده در رابطه رگرسیونی، استقلال خطی یا فقدان هم خطی بین باقی‌مانده‌ها یا خطاهای در رابطه برآوردی، ثبات یا همگنی واریانس‌ها به‌عنوان پیش‌فرض‌های مدل کلاسیک و آزمون چاو و هاسمن در تعیین نوع مدل تحلیل داده‌های تابلویی به جهت استفاده از نمونه‌های تصادفی وابسته، موردبررسی قرار گرفت. برقراری پیش‌فرض‌ها به شرحی که گذشت، امکان استفاده از رگرسیون خطی مرکب بر مبنای تحلیل داده‌های تابلویی یا تلفیق داده‌های مربوط به یک بازه زمانی ۵ ساله را فراهم ساخت و نوع روش برآوردی رگرسیونی به‌منظور تعیین ارتباط بین متغیرها مشخص نمود.

جدول (۴-۱۲): برآورد پارامترهای رابطه مراحل چرخه عمر و هزینه آورده صاحبان سهام

شرح نماد ضریب خطای استاندارد آماره T سطح معنی‌دار
عرض از مبدأ -۲.۰۹ ۰.۴۰۲ -۵.۲۰۶ ۰.۰۰۰
چرخه عمر در مرحله افول X1 ۳.۰۲ ۹.۳۵ ۳.۲۳۲ ۰.۰۰۱
چرخه عمر در مرحله بلوغ X2 ۷.۲۶ ۳.۰۹ ۲.۳۵۴ ۰.۰۱۸
چرخه عمر در مرحله رشد X3 ۲.۰۶ ۷.۵۶ ۲.۷۲۴ ۰.۰۰۶
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:58:00 ب.ظ ]




  • آیا بین نسبت بدهی ها به جمع کل بدهی ها و حقوق صاحبان سهام و بازده غیر عادی در هر صنعت رابطه معناداری وجود دارد؟
  • آیا نسبت بدهی های بلند مدت به حقوق صاحبان سهام بر بازده غیر عادی تاثیر گذار است؟
  • آیا میزان تمرکز یا تعداد شرکت های فعال در صنعت بر بازده غیر عادی تاثیر گذار است؟

۱-۶- فرضیه های پژوهش
فرضیه های پژوهش به شرح زیر طراحی شده است: ( مورادگلیو و سیواپرساد، ۳۲۹:۲۰۱۲)

  • فرضیه اصلی ۱: بین ساختار سرمایه بر اساس ارزش دفتری و بازده غیر عادی در هر صنعت رابطه معناداری وجود دارد.
  • فرضیه فرعی ۱: بین نسبت بدهی ها به جمع کل بدهی ها و حقوق صاحبان سهام بر اساس ارزش دفتری و بازده غیر عادی در هر صنعت رابطه معناداری وجود دارد.
  • فرضیه فرعی ۲: بین نسبت بدهی های بلندمدت به حقوق صاحبان سهام بر اساس ارزش دفتری و بازده غیر عادی در هر صنعت رابطه معناداری وجود دارد.
  • فرضیه اصلی ۲: بین ساختار سرمایه بر اساس ارزش بازار و بازده غیر عادی در هر صنعت رابطه معناداری وجود دارد.
  • فرضیه فرعی ۳: بین نسبت بدهی ها به جمع کل بدهی ها وارزش بازارحقوق صاحبان سهام

و بازده غیر عادی در هر صنعت رابطه معناداری وجود دارد.

  • فرضیه فرعی ۴: بین نسبت بدهی های بلندمدت به ارزش بازارحقوق صاحبان سهام و بازده غیر عادی در هر صنعت رابطه معناداری وجود دارد.
  • فرضیه اصلی ۳: بین میزان متمرکز بودن بازار صنعت یا تعداد شرکت های فعال در صنعت و بازده غیر عادی رابطه معناداری وجود دارد.

۱-۷- روش انجام پژوهش:
۱-۷-۱- روش پژوهش وگرد آوری داده ها:
پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی است، زیرا با هدف بهره مندی از نتایج یافته ها جهت حل مسایل موجود در سازمان ها و بنگاه های اقتصادی صورت گرفته است. طرح این پژوهش از نوع شبه تجربی و پس رویدادی است. پژوهشگر زمانی از یک طرح شبه تجربی و پس رویدادی استفاده می کند که داده ها از محیطی که به گونه طبیعی وجود داشته فراهم شود یا از واقعه ای که بدون دخالت مستقیم او رخ داده است، به وجود آمده باشد.(نمازی،۳۵:۱۳۷۹) رساله پیش رو از نظر روش پژوهش در زمره پژوهش های همبستگی است و در آن از مدل رگرسیون چند متغیره استفاده می شود. در پژوهش های همبستگی معمولا پژوهشگر به دنبال کشف یا تعیین رابطه بین یک یا چند متغیر متمرکز است. (دلاور،۱۹۹:۱۳۸۷)
۱-۷-۲- جامعه آماری ونمونه پژوهش:
جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۰ می باشد.
روش نمونه گیری پژوهش حاضر از نوع انتخابی غیر تصادفی است، بدین منظور با اعمال محدودیت های زیر، شرکت های حائز شرایط انتخاب می شوند:

  • سال مالی شرکت منتهی به پایان اسفند ماه هرسال باشد.
  • طی دوره زمانی پژوهش تغییر سال مالی نداشته باشد.
  • جزء موسسه های مالی سرمایه گذاری و بانک ها نباشد.
  • به علت نیاز به بازدهی ۱۲ ماهه، بر روی سهام شرکت معامله صورت گرفته باشد.

۱-۷-۳- روش تجزیه و تحلیل داده ها:
در پژوهش حاضر با توجه به نوع داده ها، از روش داده های ترکیبی استفاده شده است. در داده های ترکیبی عناصر هر دو دسته از داده های سری زمانی و مقطعی وجود دارد. بدین معنی که اطلاعات مربوط به داده های مقطعی در طول زمان مشاهده می شود. به بیان دیگر، چنین داده هایی دارای دو بعد می باشند،که یک بعد آن مربوط به واحد های مختلف در هر مقطع زمانی خاص است و بعد دیگرآن مربوط به زمان است. تحلیل داده ها با بهره گرفتن از روش پنل و به کمک نرم افزار آماری E-views نسخه ۷ انجام خواهد شد.
۱-۸- متغیر های پژوهش
۱-۸-۱- متغیرهای مستقل
۱-نسبت های اهرمی صنعت:
میانگین نسبت اهرمی صنعت از طریق میانگین نسبت اهرمی شرکت های موجود در هر صنعت محاسبه می شود.
در پژوهش حاضر نسبت های اهرمی صنعت به شرح زیر است: ( از چپ خوانده شود.)
جمع کل بدهی ها و حقوق صاحبان سهام صنعت / کل بدهی های صنعت = نسبت بدهی صنعت :Industry L1i,t
حقوق صاحبان سهام صنعت / بدهی های بلند مدت صنعت = نسبت بدهی های بلند مدت به حقوق صاحبان سهام صنعت : Industry L2i,t
جمع کل بدهی ها وارزش بازار حقوق صاحبان سهام صنعت / کل بدهی های صنعت = ارزش بازار نسبت بدهی صنعت : Industry LM1i,t
ارزش بازارحقوق صاحبان سهام صنعت / بدهی های بلند مدت صنعت =ارزش بازار نسبت بدهی های بلند مدت به حقوق صاحبان سهام صنعت :Industry LM2i,t
ارزش بازار حقوق صاحبان سهام از طریق حاصل ضرب تعداد سهام در قیمت بازار سهام محاسبه می شود.
۲-شاخص هر فیندال Herfindahl Index:
این شاخص تمرکز صنعت را اندازه گیری می کند و از جمع مربعات سهم بازار همه شرکت های موجود در صنعت و از طریق رابطه زیر محاسبه می شود.
Sij عبارت است از سهم بازار شرکت iدر صنعت j که از تقسیم فروش خالص شرکت i به فروش خالص صنعت j به دست می آید و N تعداد شرکت های موجود در صنعت است.
وجود تعداد زیادی بنگاه با سهم مساوی در بازار، این شاخص را به صفر نزدیک می‌کند و عدد یک بیانگر وجود حالت انحصار کامل در بازار است. به عبارتی، محدوده شاخص H، از ۱ تا ۱/Nاست.
مزیت مهم این شاخص در این است که چون سهم هر بنگاه به توان دو می رسد، پس بنگاه های بزرگ تر که احتمال اعمال قدرت بیشتری دارند، وزن بیشتری خواهند داشت. یعنی با انتقال سهم فروش از بنگاه کوچک تر به بنگاه های بزرگ تر شاخص H افزایش می یابد، چون در این شاخص وزنه اهمیتی سهم بازار بنگاه های بزرگ بیشتر از بنگاه های کوچک است. اهمیت شاخص های تمرکز در تحلیل وضعیت ساختاری بازار است.
۱-۸-۲-متغیر وابسته
۱-میانگین انباشته بازده غیر عادی سهام
میانگین انباشته بازده غیر عادی سهام (CAARi,t)[4] به صورت سالانه و بر اساس میانگین ۱۲ دوره ماهانه محاسبه می شود. معادلات مورد استفاده به شرح زیر می باشد: (مورادگلیو و سیواپرساد،۳۳۲:۲۰۱۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:57:00 ب.ظ ]