مجله علمی: آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      




جستجو

 



از این مدیران ، انتظامی ‌رو نسبت به مسائل با دیدی ژرف‌وعمیق برخوردکرده وفرایندتصمیم‌گیری استراتژیک مؤسسه رافعّال نموده تا نسبت به تغییرات بی‌شمارمحیطی عکس‌العمل مناسب نشان داده شود( سعیدی و نظری،۱۳۸۷).
این مدیران، غالبا درجامعه در معاملات تجاری ودر مذاکرات بادولت ، نماینده سازمان خود هستند. آنان ، بیشتروقت خود را صرف صحبت بامدیران عالی سایرمؤسسات وافراد خارج ازسازمان می‌کنند. مدیری که درنقش‌های عملیاتی ومیانی موفق بوده، معمولا می‌تواند به مدیریت عالی راه یابد. بخش اعظم کارمدیران عالی،از نظر پویایی ومشغله ،نظیرکارمدیران عملیاتی است ؛بااین تفاوت که اینان برنامه‌ ریزی‌های جامع وبلند مدت‌تری رادرحوزه فعالیت گسترده ‌تر وعوامل وضعی متنوع‌ تری ، طرّاحی یا مورد بررسی قرار می‌دهند( رضائیان،۱۳۸۴).
مدیران میانی[۱۲]؛ مدیران میانی، یک رده پایین‌ترازمدیران عالی هستند ،به‌طورمستقیم به مدیریت رده بالا گزارش می‌دهند و پل ارتباطی بین مدیریت عالی ومدیریت عملیاتی سازمان راتشکیل می‌دهند. کارمدیران میانی ،مدیریت سرپرستان است. آنهاراهبردها وخط مشی‌های ارائه ‌شده وسط مدیرا ن رابه هدف‌های ویژه وبرنامه‌ها تبدیل می‌کنندوبرای اجرا دراختیار مدیران عملیاتی قرارمی‌دهند. این مدیران،بیشتروقت خودراصرف حضوردرجلسه‌هاوتهیه گزارش‌هامی‌نمایند. این مدیران ،برنامه‌ریزی میان‌مدت می‌کنند وبرای اظهار نظرمدیران عالی برنامه‌های جامع‌تروبلند‌مدت آماده می‌کنند (سریزدی،۱۳۸۶) . عملکردمدیران رده‌های عملیاتی راتحلیل کرده،توانایی وآمادگی آنان رابرای ارتقاء ،تعیین می‌کنند وبه مدیران رده پایین درباره تولید، پرسنل وسایرمسائل،خدمات مشاوره ای ارائه می‌کنند.کارمدیران میانی،باتوجه به سطح شغلی و واحد سازمانی آن متفاوت است. ولی به‌طورکلی،دارای فعالیت عملی کمتروفعالیت فکری بیشتروکسل کننده‌تری هستند. روشن است،مدیری که دررده عملیاتی موفق است،لزوما نباید در رده میانی نیز موفق باشد ؛برای اینکه ممکن است این‌طورنباشد( سریزدی،۱۳۸۶).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مدیران عملیاتی یا سرپرستان ؛این مدیران ،درپایین‌ترین سطح سازمان قرارمی‌گیرندوافرادی هستندکه مسئول کارهای دیگران هستند. آنهارا مدیران نخستین سطح سازمان[۱۳]می‌نامند. مدیران رده پایین سازمان،کارکنانی را سرپرستی می‌نمایندکه هیچ نوع کارمدیریتی انجام نمی‌دهند. اغلب اوقات،مدیران رده پایین سازمان راسرپرست[۱۴]می‌نامند(به نقل از پارساییان و اعرابی،۱۳۸۳).
بنابراین تعریف،سرپرست به کسی اطلاق می‌گرددکه دیگران را هدایت واداره می‌کند و درسازمان،برخلاف سایر رده‌های مدیریتی ،افرادغیرمدیررااداره می‌کند. بنابراین نزدیک‌ترین رده مدیریتی به اجرا وعملیات درانجام کارهاوفعالیّت درکارگاه یا دایره کاری بوده وبه مدیرمیانی گزارش می‌دهد(سید جوادین،۱۳۸۵).
از نظرمفهومی،مدیرعملیاتی،فردی است که در پایین‌ترین رده سلسله مراتب مدیریت هرسازمان قراردارد وبه‌طورمستقیم ،چهره‌به‌چهره و بدون واسطه ،بامتصدیان مشاغل۰ گوناگون یک واحدخاصی ازسازمان کارمی‌کند ؛مثلاباکارگران درکارگاه،باکارمندان در اداره ،بامدرسان واستادان دریک دانشگاه وباسربازا ن دریک پادگان. می‌توان گفت موفقیت یا عدم موفقیت سرپرستان خط اول و واحدهای هرسازمان ،با کارآیی وبهره ‌وری کلی آن سازمان،رابطه‌ی مستقیم دارد( سلجوقی،۱۳۸۵). ازنظراهمیت،اولین نقطه ‌ای که بحث آسیب‌شناسی نظام مدیریت تولید ومدیریت منابع انسانی را مطرح می‌کند ،سرپرستی است. سرپرستان می‌توانند نقش آسیب‌زدگی سازمان را به ‌مراتب بالاتر ببرند ؛یا اینکه مصونیت ازآسیب را پایین بیاورند( شبگو منصف،۱۳۸۳).
البته مدیریت عملیات،عنوان کلی است که هم مدیر وسرپرست تولید دریک مؤسسه یاکارگاه تولیدی وهم مدیر وسرپرست خدماتی دریک سازمان خدماتی را دربرمی‌‌گیرند،هردوی این مدیران،عملیاتی ر ابرای وصول به اهداف سازمان‌های شان که ارائه خدمات وتولیدات است ،انجام می‌دهند وهردو،صرف نظر ازنوع خدمت یامحصول شان،مدیر وسرپرست عملیاتی واجرایی‌اند.درتمامی عناوین سرپرستی،مفاهیم مشترک زیر قابل برداشت است:
- سرپرستان دارای چندین کارمندیاکارگرند؛که به آنها گزارش می‌دهند.
- کار،توسط سرپرستان ازطریق افراد زیرمجموعه صورت می‌گیرد.
- تلاش سرپرستان درجهت تحقق اهداف ودست‌یابی به شاخص‌های عملکردی است؛که ازطریق مدیران عالی ومیانی تعیین می‌گردد.
- نوع عملیات آنهایعنی،عملیاتی وصفی (اجرایی) است( سیدجوادین،۱۳۸۵).
مدیران عملیاتی سرشان شلوغ است ؛اغلب مجبورند برای نظارت در رفت وآمد باشند،برای پرسنل خود مأموریت‌های کاری خاص تعیین کنند و باید برنامه عملیاتی،تفصیلی وکوتاه ‌مدت طرح‌ریزی کنند. برخلاف تصور،نتایج مطالعات حکایت ازآن داردکه مدیران اجرایی ،وقت کمی صرف برنامه‌ریزی ،گزارش‌نویسی،خواندن،اظهارنظروبازبینی می‌کنند. بیشتروقت این مدیران باکارگران صرف می‌شود و زمان کمی را بامدیران بالاتر یا افراد خارج ازسازمان می‌گذرانند. این مدیران بامحیط کاری خود ،کاملا درارتباط هستند ومسائل آنها را حل می‌نمایند. درحقیقت آنان درخط آتش کارمی‌کنند ؛جایی که عملیات درآن صورت می‌گیرد( سریزدی،۱۳۸۶).
وظایف مدیر : هرسازمان درآغازکوچک است به‌طوریکه حتی یک فردبه تنهایی قادر به انجام دادن همه کارها است. اماباگسترش یافتن کارها ،آن فرد به معاونان وهمکارانی نیاز پیدا می کند. درنتیجه برای سهولت کاروظایف خود رامیان خود وهمکاران تقسیم می‌کند .مدیران عالی سازمان ،به برنامه‌ریزی،سازماندهی،رهبری،نظارت و … می‌پردازند ؛ولی سرپرستان،درپایین سلسله مراتب قراردارند وبه‌عبارتی درتقسیم‌بندی مدیریت ،جزء مدیران تحتانی سازمان هستند( زمردیان،۱۳۷۰). تمام تعاریفی که ازوظایف ومسئولیت‌ها برای مدیریت ارائه شده ،درمورد سرپرست‌ ها نیز مصداق دارد. سرپرست ،مانند مدیر،تقسیم کار،نظارت ،برنامه‌ریزی وکنترل می‌کند. یک مورد دیگرهم به وظایف سرپرست اضافه می‌شود وآن اجرا است ؛یعنی مدیریت ،بحث نظری وفلسفی مطلب را هم دارد ؛اما سرپرست ،نه تنها تمام این تکالیف راکه برعهده مدیراست ودرنظام مدیریت تعریف شده ،برعهده دارد،بلکه چون باطبقات اجرایی سازمان درتماس است،همه آن نقش‌های مدیران راباید ازنظرستادی داشته باشد و از پایین هم باعوامل اجرا در ارتباط باشد( شبگو منصف، ۱۳۸۴).
موقعیت سرپرست خط اول درسازمان،از این جهت منحصر به‌فرد است که سرپرست،تنها مدیری است که کار افراد غیر مدیر را سرپرستی می‌کند. ازآنجاکه نیل به هدف‌های سازمانی ،بستگی به این داردکه کارها در سطح اجرایی چگونه انجام می‌شود ،بنابراین ،این موضوع به‌ نحو بارزی اهمیت موقعیّت سرپرستان سازمان را افزایش می‌دهد( زمردیان،۱۳۷۰).
منطقه عملیاتی : وظایف افرادشاغل دراین منطقه،اجرای عملیات اصلی درسازمان،کارگا ه ،مؤسسه ی تولیدی،خدماتی وصنعتی است و مانند استادان ،مدرسان ،دبیران ،آموزگاران درسیستم آموزشی،کارشناسان وکارمندان در ادارات،تکنسین‌ها ،سرکارگران،کارگران ومسئولان مستقیم کاردرکارگاه اراشامل می‌شود( سلجوقی،۱۳۸۵).
۵-۲-مهارت‌های سه‌گانه مدیریت رابرت کاتز، مهارت‌های مورد نیاز مدیران را به صورت فنی، انسانی و ادراکی طبقه‌بندی کرده است. مهارت، به توانایی‌های قابل پرورش شخص که در عملکرد و ایفای وظایف منعکس می‌شود، اشاره می‌کند. منظور از مهارت، توانایی به‌کار بردن مؤثر دانش و تجربه‌ی شخصی است.
۵-۲-۱-مهارت فنی[۱۵]
یعنی دانایی و توانایی در انجام وظایف خاص که لازمه آن ورزیدگی در کاربرد فنون و ابزار ویژه و شایستگی عملی در رفتار و فعالیت است. مهارت فنی از طریق تحصیل، کارورزی و تجربه حاصل می‌شود. مدیران، معمولا این مهارت‌ها را طی دوره‌های کارآموزی فرامی‌گیرند، نظیر دانش، روش‌های برنامه‌ریزی، بودجه‌بندی، کنترل، حسابداری، امور مالی، کارگزینی و غیره. ویژگی بارز این مهارت این است که به بالاترین درجه شایستگی و خبرگی در آن می‌توان دست یافت(سعیدی و نظری،۱۳۸۷).
مهارت های فنی به آن دسته از مهارت ها گفته می شود که کنجکاوی، دقت نظر، ابتکار، آموزش و رفع مشکل اجزاء اصلی آن را تشکیل می دهد. در مهارت های فنی فرد هر روز در حال کسب تجربه، یادگیری، نوآموزی و در عین حال تجربه اندوزی است و به سمت تعالی حرکت می کند. در بخش مهارت های فنی به جهت ارتباط این مهارت ها با کار و تولید به مطالبی اشاره می شود که فراتر از ارتباط فن و انسان شکل می گیرد. فن سالاری وقتی نمود عینی پیدا کرد که فن آوری های بشر روز به روز پیچیده تر و گسترده تر شد. بشر امروز نیازهای فنی خود را متناسب با فن آوری های روز در حد بالا می بیند و به صورتی دنیای امروز را ترسیم می نماید که در همه بخش ها، مهارت های فنی و حرفه ای حرف اول را می زند. روابط تولید هم از لحاظ اجتماعی و هم به لحاظ فنی دگرگون شده است. مطمئنا این روابط سرمایه داری هستند اما گونه ای از سرمایه داری که به لحاظ تاریخی خصلتی متفاوت دارد و من آن را سرمایه داری اطلاعاتی می نامم. برای توضیح بیشتر، ویژگی های جدید تولید، نیروی کار و سرمایه را به ترتیب مورد توجه قرار خواهم داد. آنگاه دگرگونی مناسبات طبقاتی را می توان آشکار ساخت. بهره وری و توان رقابت فرآیندهای مسلط اقتصاد اطلاعاتی جهانی هستند. بهره وری در اصل از نوآوری و توان رقابت از انعطاف پذیری سرچشمه می گیرند. به این ترتیب، شرکتها، مناطق، کشورها و هر گونه واحد اقتصادی مناسبات تولیدی خود را به سمت به حداکثر رساندن نوآوری و انعطاف پذیری سوق می دهند. تکنولوژی اطلاعات و توان فرهنگی برای استفاده از آن، در موفقیت کارکرد جدید تولید نقشی اساسی دارند. علاوه بر این نوع جدیدی از سازمان و مدیریت که هدف آن سازگاری و هماهنگی همزمان است، اساس موثرترین سیستم عامل قرار می گیرد که نمونه آن همان چیزی است که من بنگاه شبکه ای نامیده ام. در این سیستم جدید تولید، نیروی کار به لحاظ نقش خود به عنوان تولید کننده از نو تعریف شده، براساس ویژگیهای کارگران به گروه های کاملاً متمایز تقسیم می شود. یکی از تفاوتهای عمده به چیزی مربوط می شود که من آن را نیروی کار عمومی در برابر نیروی کار خود برنامه ریز می نامم. کیفیت تعیین کننده در ایجاد تمایز میان این دو نوع نیروی کار، آموزش و ظرفیت دستیابی به سطوح بالاتر آموزش است؛ یعنی دانش مجسم و اطلاعات. البته باید میان مفاهیم آموزش و مهارت تمایز قائل شد.تحولات تکنولوژیک و سازمانی ممکن است مهارتها را به سرعت منسوخ کند. آموزش (که با تلنبار کردن مطالب توسط کودکان و دانش آموزان فرق دارد) فرآیندی است که از طریق آن مردم، یعنی نیروی کار، توانایی باز تعریف پیوسته مهارتهای لازم برای یک کار معین و دسترسی به منابع یادگیری این مهارتها را به دست می آورند. هر کسی که در محیط سازمانی مناسب تعلیم می بیند، می تواند خود را متناسب با وظایف دائماً در حال دگرگونی فرایند تولید تنظیم کند. از سوی دیگر، نیروی کار به اطلاعات و دانشی سوای توانایی دریافت و اجرای علائم نیازی ندارد. البته بسته به تصمیم شرکت می توان ماشین یا هر کس دیگری را در شهر، کشور یا جهان جایگزین این «پایانه های انسانی» کرد. در حالی که این پایانه ها به طور جمعی جزء لاینفک فرایند تولید هستند، به لحاظ فردی بی ارزش اند، زیرا ارزش افزوده هر یک از آنها بخش کوچکی است از آنچه توسط یا به نفع سازمان تولید می شود. ماشین و نیروی کار عمومی از منابع و مکانهای متعدد و مدارهای تابع سیستم تولید جمع شده، در کنار هم قرار می گیرند(سلجوقی،۱۳۸۵).
۵-۲-۲-مهارت انسانی[۱۶]
منظور دارا بودن توانایی و قدرت کار کردن با مردم، در انجام کار به وسیله‌ی آنان است. در این نوع از مهارت، مدیران قادرند، انگیزه‌های کارکنان را دریابند و از محرک‌ها و نیازهای آنان در رهبری مؤثر بهره گیرند. مهارت انسانی به آسانی قابل حصول نیست و روش‌های مشخصی ندارد اما امروزه روان‌شناسی اجتماعی و مردم‌شناسی، زمینه دستیابی به این مهارت را فراهم می‌نمایند(موسوی سریزدی،۱۳۸۶).
۵-۲-۲-۱-مهارتهای انسانی مدیران
به‏همان نسبت که انسانها از نظر شکل‏ ظاهری با یکدیگر تفاوت دارند از نظر رفتاری و پیچیدگی‏های روانی هم بسیار متفاوت هستند. به‏هرحال برای هدایت و اداره انسانهایی که‏ رفتارهای کاملا متفاوتی دارند،بعضی الگوهای‏ رفتاری و مهارتهای اساسی وجود دارد.برای مدیران،مهارتهای انسانی حیاتی‏ترین‏ مهارتها در هر سطح و هر نوع سازمان است.از طرف دیگر مهمترین نقشی که برای یک مدیر قائل شده‏اند،نقش رهبری و هدایت است.برای‏ اینکه مدیر بتواند نقش مهم و اساسی خود را خوب ایفا کند و توان کار کردن با دیگران را در خود تقویت نماید و کارها را از طریق آنان انجام‏ دهد نیازمند آشنایی با روشها ،فنون و الگوهایی‏ است که وی را در شناخت رفتار گذشته و پیش‏بینی رفتار آینده هدایت و کنترل کند تا تغییر رفتار کسانی‏که با او کار می‏کنند یاری‏کننده و مددکار باشد(کازمایر، ترجمه زمردیان و آرمن مهروژان، ۱۳۷۰).اکثر مدیران در فرایند کار و مسئولیتهای خود بعضی از مهارتهای انسانی را فرامی‏گیرند و تجربیاتی در این زمینه دارند.شک نیست که‏ بسیاری از مدیران در طول مدت مدیریت خود در مقابل دیگران و با افراد سازمان دارای رفتارهای‏ مناسبی بوده‏اند بنابراین نیاز به تلاش بیشتر احساس نمی‏کنند.مسئله قابل درک آن است که شرایط رفتاری‏ بارها تکرار می‏شود،بنابراین باید در جهت درک‏ بهتر شرایط تلاش کنیم.اگر ما تلاش برای کسب‏ مهارتهای جدید را متوقف کنیم منجر به آن‏ خواهد شد که ما با ندانستن این مهارتها با مخاطره و مشکل روبرو شویم،زیرا شرایط و حالات انسانها وضعیت متغیری دارد.اگر بپذیریم‏ که بهبود مهارت انسانی اهمیت دارد آنگاه‏ می‏پرسیم که مدیران و رهبران برای تاثیر گذاشتن‏ بر رفتار دیگران به چه مهارتهایی نیاز دارند؟آنچه‏ برای همه مدیران و سرپرستان و سایر افراد مطرح است«چرائی رفتار دیگران است»اگر بخواهیم کارها از طریق افراد دیگر انجام شود باید بدانیم چرا آنان دست به رفتاری می‏زنند که‏ اختصاص به خودشان دارد.اگر بخواهیم در نقش مدیر یا رهبری موثر باشیم به عاملی غیر از درک و پیش‏بینی رفتار نیاز داریم به‏عبارت دیگر هر مدیری به مهارتهایی که‏ در هدایت و کنترل رفتار افراد اثر دارد احتیاج‏ داشته و باید در رشد و تکامل آنها بکوشد.
۵-۲-۲-۲-مهارتهای انسانی چه هستند؟
توانایی های مدیر به‏عنوان عضوی از سازمان و گروه که در کارکنان موثر بوده و ایجاد کوشش‏های دسته‏جمعی در درون سازمان یا گروه می‏کند،مهارت انسانی نامیده می‏شود.در این نوشته منظور از مهارتهای انسانی،رفتارهایی‏ هستند که به‏صورت رودررو و در تعامل نزدیک‏ بکار رفته و به پیشرفت و رسیدن به اهداف و نتایج مفید کمک می‏کند.بررسی و تجزیه و تحلیل‏ این مطلب به‏دقت بیشتری نیاز دارد.رفتارها مطالبی هستند که بیان می‏گردند و اعمال و حرکاتی است که انجام داده می‏شود.این رفتارها در مواجهه رودررو با افراد بر آنها تاثیر می‏گذارد. بنابراین برای همه افراد مهم هستند.منظور از مواجهه رودررو،کلیه،اعمال،واکنش‏ها و عکس العمل‏های متفاوت بین افراد است.رفتار ممکن است ناشی از گفتگوی غیررسمی بین‏ افراد یا حاصل از بحث و مذاکره در جلسه رسمی‏ و اداری باشد.نکته قابل توجه آن است که فقط در هنگام روبرو شدن و مواجهه متقابل با افراد است‏ که رفتار کامل هرکس ظاهر می‏شود.به‏عبارت‏ دیگر در یک مکالمه تلفنی،طرفین فقط صحبت‏ می‏کنند و ارتباط از طریق صوت است.ارتباطات‏ از طریق نوشته نیز کاملا متفاوت است،افراد در حین نوشتن یا خواندن یک متن،رفتار خاصی‏ بروز نمی‏دهند درحالی‏که اگر همان مطلب را بخواهند به‏صورت شفاهی و رودررو به فرد دیگری منتقل کنند،رفتارها،جلوه دیگری‏ خواهند داشت.در نحوه رفتار انسان،سه مرحله کلی را می‏توان درنظر گرفت،اول موقعیت رودررو بین‏ دو فرد،دوم،اهداف،یعنی چگونگی نیت هر فرد از ملاقات،و سوم،بروز و ظاهر شدن رفتار انسانهاست.نکته جالب توجه آن است که هرسه‏ مرحله فوق به آرامی و تناسب بروز می‏کند(کازمایر، ترجمه زمردیان و آرمن مهروژان، ۱۳۷۰).
۵-۲-۲-۳-چرا بر رفتار تاکید می‏شود؟
این سوال،جواب ساده‏ای دارد،دلیل آن‏ است که تنها بخشی از شخصیت هر فرد که‏ دیگران می‏توانند آن‏را مشاهده کنند،رفتار اوست.تا آنجا که به دیگران مربوط می‏شود، شخصیت هر فرد،رفتاری است که در مقابل‏ دیگران ارائه می‏دهد.در حقیقت رفتار انسانی مانند کوه یخ شناوری‏ است که فقط بخش کوچکی از آن قابل مشاهده‏ است.رفتار هر فرد بر افراد دیگر اثرات زیر را دارد:
ادراک دیگران از شما(چه شما را دوست‏ داشته باشند یا نداشته باشند،و چه به شما اعتماد داشته باشند یا بی‏اعتماد باشند و نظایر آن)
واکنش‏های دیگران نسبت به شما(ممکن‏ است رفتار خوب یا بد داشته باشند)،تنها با مهارتهای انسانی که مدیران هم می‏توانند آنها را بکار ببرند،امکان اعمال کنترل بر رفتار و حرکات‏ دیگران در هنگام مواجهه،وجود خواهد داشت(کوهستانی،۱۳۷۶).
۵-۲-۲-۴-آیا می‏توان مهارتهای انسانی را توسعه داد؟
می‏توان مهارتهای انسانی را توسعه داد وکامل کرد.به‏هرحال مانع و رادعی برای یادگیری‏ رفتارهای جدید وجود ندارد و راز موفقیت در توسعه مهارتهای انسانی،فراگیری نکات جدید از تجارب روزمره است.رفتارهای روزانه با درنظر گرفتن مراحل زیر می‏توانند آموزنده باشند:
به ‏صورت مداوم روش های رفتاری جدید و متفاوت را تجربه کردن؛
بازنگری و بررسی رفتارهای گذشته؛
نتیجه‏گیری از تجارب؛
برنامه‏ ریزی برای رفتارهای آتی با دیگران‏ (مثلا اعمال و رفتارهای قبلی را تکرار کردن یا اصلاح آنها به‏منظور کسب موفقیت بیشتر،یا تلاش در زمینه استفاده از رفتارهای کاملا متفاوت).
به‏هرحال غیر از خود فرد،مانعی در سر راه‏ توسعه و کمال رفتارهای شخصی وجود ندارد. اگر شما نخواهید مهارتهای خود را توسعه دهید، هیچ‏کس یا هیچ‏چیزی نمی‏تواند شما را وادار به‏ انجام این رفتارها یا توسعه مهارتها کند.افراد دیگر نمی‏توانند حتی با پیش آمدن‏ فرصت‏های یادگیری جالب،شما را تهییج و تحریک کنند.اما فقط و فقط خود فرد می‏تواند در راه کمال پانهد و به‏صورت مداوم نقص‏های‏ خود را مرتفع کرده و کمال‏جو بشود. (فیضی،۱۳۸۳).
۵-۲-۲-۵-مبانی مهارتهای انسانی کدامند؟
مبانی مهارتهای انسانی اصول و ضوابط رفتاری است که می‏توان به‏صورت همسان در کلیه شرایط روبرو شدن با دیگران اعمال کرد. بهتر است هر فرد فهرستی از این مهارتهای‏ رفتاری داشته باشد.این مبانی با توجه به شرایط، اهمیت متفاوتی خواهند داشت،اگر در مورد چگونگی حل مسئله‏ای با فرد باتجربه‏تر از خود بحث و گفتگو می‏کنید،گوش دادن بیشتر بر صحبت کردن اولویت دارد.درحالتی‏که آگاهی و اطلاع شما بیشتر از دیگران است،برقراری‏ ارتباط روشن و آزمایش میزان درک دیگران از یک مشکل،در اولویت بالاتر قرار دارد(آقابخشی، ۱۳۸۶).
به‏طورکلی شش اصل و مبنای رفتاری وجود دارد که می‏تواند در کلیه شرایط،کاربرد داشته‏ باشد:
۱-بررسی و تحلیل شرایط؛
۲-درنظر گرفتن اهداف واقعی؛
۳-انتخاب شیوه‏های مناسب رفتاری؛
۴-کنترل رفتار خود؛
۵-جهت دادن به رفتار دیگران؛
۶-نظارت بر رفتار خود و دیگران.
سه اصل اول از اصول فوق،مهارتهای ذهنی‏ و فکری هستندو سه مهارت بعدی،مهارتهایی‏ هستند که در حین انجام رفتار آشکار می‏شوند، به‏هرحال رفتار هرکس ترکیبی از آنهاست.هیچ‏ تفکری احتمالا بدون اقدام و عمل باقی نمی‏ماند و هیچ حرکت و رفتاری قطعا بدون تفکر نمود پیدا نمی‏کند.توجه به مهارتهای مذکور،ابزار مناسبی‏ است که در همه شرایط و همه‏جا قابل استفاده‏ است.بررسی و تحلیل هر موقعیت ما را در کشف شرایطی که موجب برقراری هدف واقعی‏ می‏شود،کمک می‏کند.اهداف تعیین‏شده به نوبه‏ خود برای انتخاب بهترین رفتار زمینه‏ای فراهم‏ می‏کند.سپس هر مهارت فکری به‏سوی مرحله‏ بعدی حرکت کرده و در مجموع هر سه مهارت، در مورد آگاهی دادن نسبت به موقعیت و چگونگی اقدام لازم درباره آنچه که می‏خواهیم‏ انجام دهیم،به ما کمک می‏کند.به احتمال زیاد با کنترل آگاهانه رفتار خود،رفتار موردنیاز برای‏ رسیدن به هدف را به‏کار می‏بریم.بدین ترتیب ما از تنها راه ممکن یعنی از طریق رفتار صحیح خود بر رفتار دیگران تاثیر خواهیم گذاشت(الوانی، ۱۳۷۲). حالا با دقت بیشتری هریک از مهارتها مورد بررسی قرار می‏گیرد.بایستی توجه داشت که در نحوه مهارتهای انسانی فقط وضعیت رودررو موردنظر است.در رویارویی با دیگران شش‏ سوال کلیدی مطرح است:
آیا باید مسئله و موضوع پیش‏آمده را به‏صورت‏ پیچیده،ساده یا معمولی مطرح کرد؟
چه کسی از نظر مقایسه،آگاهی و دانش‏ بیشتری دارد،شما یا فرد مقابل که با شما در حال‏ بحث است؟
آیا در هریک از طرفین،احساس تعهد و مسئولیت در حد لازم وجود دارد یا صرفا در حد مطلوب است؟
آیا یک اشتباه رفتاری غیرقابل قبول،مخاطره‏ بالایی دارد؟(مالی،مادی یا اعتباری)یا طرف‏ مقابل قدرت پذیرش نظرات را دارد؟
آیا فرصت کم است یا قبل از اخذ تصمیم وقت‏ کافی برای مباحثه در زمینه‏های مختلف وجود دارد؟
چند نفر در بحث حاضر هستند:فقط یک نفر، گروه کوچک ۶-۵ نفره یا گروه متوسط ۱۵-۹ نفره یا گروه بزرگتر؟
با پاسخ دادن به این سوالات اصلی می‏توان‏ اطلاعات کافی برای حرکت به‏سوی مهارتهای‏ بعدی را کسب کرد(الوانی،۱۳۷۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:47:00 ب.ظ ]




«احذروا علی شبابکم الغلاه لا یفسدوهم فانّ الغلاه شرّ خلق الله، یصغّرون عظمه الله ویدّعون الربوبیّه لعباد الله…».[۳۶۱]
الامام الرضا†:
«من تجاوز بأمیرالمؤمنین† العبودیّه فهو من المغضوب علیهم ومن الضالین».[۳۶۲]
عن محمد بن زید الطبری: کنت قائما علی رأس الرضا† بخراسان وعنده عده من بنی هاشم منهم اسحاق بن موسی العباسی فقال:
«یا اسحاق بلغنی انّ الناس یقولون: انا نزعم انّ الناس عبید لنا، لا وقربتی من رسول الله… ما قلته قط ولا سمعته من احد من آبائی ولا بلغنی من احد منهم قاله، لکنا نقول: الناس عبید لنا فی الطاعه، موال لنا فی الدین، فلیبلغ الشاهد الغائب».[۳۶۳]
الامام زین العابدین†:
«وانّ الیهود احبّوا عزیرا حتی قالوا فیه ما قالوا، فلا عزیر منهم ولا هم من عزیر وانّ النصاری احبوا عیسی حتی قالوا فیه ما قالوا، فلا عیسی منهم ولا هم من عیسی وانّا علی سنّه من ذلک، انّ قوما من شیعتنا سیحبّونا حتی یقولوا فینا ما قالت الیهود فی عزیر وما قالت النصاری فی عیسی بن مریم، فلاهم منا ولا نحن منهم».[۳۶۴]
الامام الصادق†:
«لعن الله المغیره بن سعیدف انّه کان یکذب علی أبی فأذاقه الله حرّ الحدید، لعن الله من قال فینا مالا نقوله فی انفسنا ولعنا لله من ازالنا عن العبودیّه لله الذی خلقنا والیه مآبنا ومعادنا وبیده نواصینا».[۳۶۵]
عن سدیر: قلت لأبی عبد الله†:
«ان قوما یزعمون انکم آلهه، یتلون بذلک علینا قرآنا: } ÷Y¡PVÖ@… Á Yò:†WÙJð©Ö@… bãHTVÖXM… gøÊWè X³`¤KKV‚ô@… c&ãTHTVÖXM… WéSåWè ñy~YÑW™<Ö@… ñy~YÕWÅ<Ö@… {[۳۶۶] فقال: یا سدیر سمعی وبصری وبشری ولحمی ودمی وشعری من هؤلاء براء وبریء الله منهم، ما هؤلاء علی دینی ولا علی دین آبائی لا یجمعنی الله وایاهم یوم القیامه الا وهو ساخط علیهم…، قلت: فما انتم؟ قال: نحن خزان علم الله، نحن تراجمه امر الله، نحن قوم معصومون، أمر الله تبارک وتعالی بطاعتنا ونهی عن معیصتنا، نحن الحجه البالغه علی من دون السماء وفوق الارض».[۳۶۷]
الامام الرضا†:
«اللهم لا تلیق الربوبیّه الابک، ولا تصلح الالهیّه الا لک، فالعن النصاری الذین صغروا عظمتک والعن المضاهین لقولهم من بریتک اللهم انا عبیدک وابناء عبیدک، لا نملک لأنفسنا ضراً ولا نفعاً ولا موتاً ولا حیاه ولا نشورا. اللهم من زعم أننا ارباب فنحن الیک منه براء…».[۳۶۸]
۲ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۲٫ شریک قرار دادن اهل بیت‰ با خداوند در خالقیت و رازقیت و… (تفویض خالقیت، رازقیت، اماته، احیاء به اهل بیت‰)
ادعای خالقیت و رازقیت اهل بیت‰ و اینکه این امور از سوی خداوند به آنان تفویض شده است، در روایات متعددی از سوی اهل بیت‰ انکار و اعتقاد به آن مستلزم شرک دانسته شده است، همانطور که پیشتر اشاره شد، صدور اموری چون خلق، زنده کردن و میراندن از انبیاء و ائمه‰ به عنوان معجزه و کرامت و به اذن الهی و انتساب این امور به آنان در همین حیطه و اندازه مستلزم غلو و شرک نیست؛ چرا که صدور این امور از آنان در طول اراده الهی قرار داشته و به خداست خداوند صورت می‌گیرد، همچنان که در قرآن به برخی انبیاء نسبت داده شده است[۳۶۹] و در برخی روایات ائمه‰ از توانایی خود بر این امور به اذن الهی اذعان نمودهاند.[۳۷۰] بنابراین آنچه مصداق غلو و شرک میباشد، انتساب عام و مطلق این امور است، نه صدور آنها به عنوان معجزه و کرامت.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نمونهای از روایات:
الامام الرضا†:
«اللهم لک الخلق ومنک الرزق وایاک نعبد وایاک نستعین، اللهم انت خالقنا وخالق آبائنا الاولین وآبائنا الآخرین… ومن زعم ان الینا الخلق وعلینا الرزق فنحن منه براء…».[۳۷۱]
عن یاسر الخادم: قلت للرضا†: ما تقول فی التفویض؟ فقال:
«انّ الله تبارک وتعالی فوّض الی نبیّه… امر دینه فقال: } :†WÚWè SØRÑHùWTŽ…ƒò SÓéSªQW£Ö@… SâèS¡SWTÊ †WÚWè óØRÑHùWäWTß SãTT`ÞWÆ &N…éSäWß@†WTÊ {<sup>[۳۷۲]</sup> فامّا الخلق والرزق فلا».<sup>[۳۷۳]</sup><br />عن زراره: قلت للصادق†:<br />انّ رجلا من ولد عبد الله بن سبا یقول بالتفویض قال†: وما التفویض؟ قلت: یقول: ان الله عزوجل خلق محمّدا… وعلیّا† ثم فوض الامر الیها، فخلقا ورزقا واحییا واماتا، فقال†: «کذب عدو الله، اذا رجعت الیه فاقرأ علیه الآیه التی فی سوره الرعد: } ó×KV… N…éSTÕWÅW– YãPVÕYÖ ƒò:†W{W£S® N…éSÍVÕWž -YãYÍ<ÕWVÒ WãW‰HTW­WTWTÊ SÌ<ÕW<Ö@… &óØXä`~VÕWÆ XÔSTÎ JðS/@… SÌYÕHTTWž QXÔRÒ xòpøW® WéSåWè SŸYš.Wé<Ö@… S£HTQWäWÍ<Ö@… {».[۳۷۴]
۲ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۳٫ ادعای علم غیب ذاتی اهل بیت‰
در اواخر فصل اول، گفته شد که علم غیب در عصر نزول قرآن و صدور روایات و حتی بعد از آن معمولاً به معنای علم غیب ذاتی استعمال میشده است و شواهد گوناگونی بر این مطلب ارائه شد.[۳۷۵] بنابراین بهترین وجه جمع بین روایاتی که علم غیب را از اهل بیت‰ نفی میکند و صدها روایتی که حداقل بر آگاهی اهل بیت‰ از برخی امور غیبی تأکید دارند، آن است که متونی را که به نحو عام و کلی، علم غیب را از اهل بیت‰ نفی میکند، حمل بر علم غیب ذاتی بکنیم، چرا که تنها خداوند است که به نحو استقلالی و بالذات عالم به غیب است و دیگران اگر بخواهند، آگاهی از غیب پیدا کنند، به خواست و عنایت الهی خواهد بود، علامه حیدری در این رابطه مینویسد:
«فعلم الغیب المختص بالله تبارک و تعالی هو الموجود علی نحو الاستقلال والغنی، ومن ثم قد یثبت علم الغیب لمخلوق من مخلوقاته تعالی ولکن لا بنحو الاستقلال، بل یکون بذلک فقیراً لله تعالی ومحتاجاً الیه، وممّن یعلم الغیب بهذه الکیفیّه هم الرسل والأنبیاء‰ حیث قوله جلّ وعلا: } ð„TWTÊ S£XäpÀ¹Sÿ øVÕWÆ ,-YãY‰`T~WçÆ …[ŸWšVK… (۲۶) ‚PVMX… XÝWÚ uøWµWTpޤ@… ÝYÚ xÓéSªWQ¤ {<sup>[۳۷۶]</sup> فهؤلاء الرسل الذین ارتضاهم واصطفاهم واستخلصهم لنفسه، بمقدورهم الاطلاع علی مکنونات علم الغیب بتعلیم منه جلّ وعلا…».<sup>[۳۷۷]</sup><br />بنابراین آنچه که در زمینۀ علم غیب نباید به اهل بیت‰ نسبت داده شود، علم غیب ذاتی و استقلالی است که چنین نسبتی قطعا از مصادیق غلو در مورد آنان میباشد والاّ آگاهی آنان از غیب به واسطه وحی و الهام و… امری غیرقابل انکار است.<br />روایات:<br />۱ـ عن ابن المغیره قال:<br />کنت انا ویحیی بن عبد الله بن الحسن عند أبی الحسن† فقال له یحیی: جعلت فداک انّهم یزعمون انک تعلم الغیب فقال: «سبحان الله، ضع یدک علی رأسی فوالله ما بقیت شعره فیه ولا فی جسدی الاقامت، ثم قال: لا والله ما هی الاّ وراثه عن رسول الله…».<sup>[۳۷۸]</sup><br />با توجه به ذیل روایت، معلوم میشود که مراد از علم غیب، علم غیب ذاتی و بدون تعلیم است، که از سوی امام† انکار شده است.<br />۲ـ عن سدیر:<br />کنت انا وابوبصیر ویحیی البزاز وداود بن کثیر فی مجلس أبی عبد الله† اذ خرج الینا وهو مغضب، فلما اخذ مجلسه قال: «یا عجبا لأقوام یزعمون أنا نعلم الغیب، ما یعلم الغیب الا الله عزوجل، لقد هممت بضرب جاریتی فلانه، فهربت منی فما علمت فی ایّ بیوت الدار» قال سدیر: فلمّا أن قام من مجلسه وصار فی منزله، دخلت انا وابوبصیر ومیسر وقلنا له: جعلنا فداک سمعناک وانت تقول کذا وکذا فی امر جاریتک ونحن نعلم أنّک تعلم علما کثیرا ولا ننسبک الی علم الغیب فقال: «یا سدیر، ألم تقرء القرآن؟ قلت: بلی، قال: فهل وجدت فیما قرأت من کتاب الله عزوجل: } ӆWTÎ ÷Y¡PVÖ@… ISâWŸÞYÆ cy<ÕYÆ WÝYQÚ YˆHTWYÑ<Ö@… h†WTßKV… ðÐ~YŽ…ƒò -YãYTŠ WÔ`‰WTÎ ÜKV… PVŸWTŽó£WTÿ ðÐ`~VÖMX… ð&ÐSTÊó£Vº {<sup>[۳۷۹]</sup> قلت: جعلت فداک، قد قرأته قال: فهل عرفت الرجل؟ وهل علمت ماکان عنده من علم الکتاب؟ قلت: أخبرنی به قال: قدر قطره من الماء فی البحر الاخضر فما یکون ذلک من علم الکتاب؟ قلت: جعلت فداک ما أقل هذا فقال: یا سدیر ما اکثر هذا، ان ینسبه الله عزوجل الی العلم الذی اخبرک لا به یا سدیر، فهل وجدت فیما قرأت من کتاب الله عزوجل ایضا: } `ÔSTÎ uøWÉW{ YJð/@†YTŠ …W=Ÿ~TTXäW® øYÞ`T~WTŠ óØS|WTÞ`T~WTŠWè óÝWÚWè ISâWŸÞYÆ SØ<ÕYÆ gˆHTWTYÑ<Ö@… {[۳۸۰] قلت: قد قرأته جعلت فداک قال: أفمن عنده علم الکتاب کله أفهم ام من عنده علم الکتاب بعضه؟ قلت: لا، بل من عنده علم الکتاب کلّه، فأومأ بیده الی صدره وقال: علم الکتاب والله کلّه عندنا، علم الکتاب والله کلّه عندنا».[۳۸۱]
نـقـد:
علامه مجلسی در مراه العقول سند روایت را ضعیف دانسته است به خاطر مجهول بودن برخی از روات.[۳۸۲]
با توجه به ذیل روایت، آنچه در ابتدای روایت آمده از روی تقیّه بوده است.
غرض نفی علم غیب ذاتی بوده است.
۳ـ وممّا خرج عن صاحب الزمان صلوات الله علیه ردّاً علی الغلاه من التوقیع جوابا لکتاب کتب الیه علی یدی محمّد بن علی بن هلال الکرفی:
«یا محمد بن علی تعالی الله عزّوجل عمّا یصفون، سبحانه وبحمده، لیس نحن شرکاء فی علمه، بل لا یعلم الغیب غیره… أنّی بریء الی الله والی رسوله ممّن یقول: انّا نعلم الغیب او نشارک الله فی ملکه أو یحلّنا محلّاً سوی المحل الذی نصبه الله لنا…».[۳۸۳]
نکات:
الف) علاوه بر مرسل بودن روایت، محمد بن علی بن هلال الکرخی مجهول است و تنها جایی که نامی از او برده شده، همین متن از احتجاج طبرسی است، بنابراین روایت از نظر سند ضعیف است.
ب) آنچه در متن نفی شده، قول به علم غیب ذاتی اهل بیت‰ است که مساوی با شریک قرار دادن اهل بیت‰ با خداست (لیس نحن شرکاء فی علمه)، (انا نعلم الغیب أو نشارک الله فی ملکه).
ج) علامه مجلسی ذیل روایت مینویسد: «المراد من نفی علم الغیب منهم، أنّهم لا یعلمونه من غیر وحی والهام، وامّا ما کان من ذلک فلا یمکن نفیه، اذ کانت عمده معجزات الانبیاء والاوصیاء‰ الإخبار عن المغیبات…».[۳۸۴]
۴ـ عن عمار الساباطی قال: سألت ابا عبد الله† عن الامام یعلم الغیب؟ فقال:
«لا ولکن اذا اراد ان یعلم الشیء اعلمه الله ذلک».[۳۸۵]
روایت دلالت دارد که ائمه‰ میتوانند به تعلیم الهی از غیب آگاه شوند.
نکته دیگری که در اینجا میتوان مطرح کرد و در مورد همه روایتهایی که علم غیب را از اهل بیت‰ نفی میکند، قابل صدق و تطبیق میباشد، آن است که در این روایات ائمه‰ با توجه به میزان عقل و درک و ظرفیت مخاطبان سخن گفتهاند و اگر علم به غیب را نفی نمیکردند، امکان داشت که افراد ضعیف دچار کج فهمی شده و در مورد آنان افکار نادرست و غلوآمیز کرده و احیاناً آنان را به ربوبیت و… متصف کنند.
۲ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۴٫ ادعای نبوت ائمه‰
الامام الصادق†:
«أبرا ممن قال: أنّا انبیاء».[۳۸۶]
الامام الصادق†:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:47:00 ب.ظ ]




۴-۲-۱-۲- آمارهای توصیفی ابعاد ساختار سازمانی ۵۶
۴-۲-۱-۳- آمارهای توصیفی متغیر رضایت شغلی ۵۶
۴-۲-۲- بررسی فرض نرمال بودن داده‌ها با بهره گرفتن از آزمون کلموگرف- اسمیرنوف (K-S) 56
۴-۲-۳- آزمون فرضیات ۵۷
۴-۲-۳-۱- بررسی فرضیات فرعی ۵۸
۴-۲-۳-۱-۱- فرضیه فرعی اول ۵۸
۴-۲-۳-۱-۲- فرضیه فرعی دوم ۶۰
۴-۲-۳-۱-۳- فرضیه فرعی سوم ۶۳
۴-۲-۳-۲- بررسی فرضیه اصلی ۶۶
فصل پنجم: نتیجه‌گیری و پیشنهادها
۵-۱- مقدمه ۷۰
۵-۲- نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها ۷۰
۵-۲-۱- نتایج فرضیه‌های فرعی ۷۰
۵-۲-۱-۱- نتایج فرضیه فرعی اول تحقیق ۷۰
۵-۲-۱-۲- نتایج فرضیه فرعی دوم تحقیق ۷۱
۵-۲-۱-۳- نتایج فرضیه فرعی سوم تحقیق ۷۱
۵-۲-۲- نتایج فرضیه اصلی ۷۲
۵-۳- پیشنهادهای حاصل از نتایج تحقیق ۷۳
۵-۳-۱- پیشنهادهای کاربردی ۷۳
۵-۳-۲- پیشنهادهایی برای پژوهش‌های ‌آینده ۷۴

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۵-۴- محدودیت‌ها و مشکلات پژوهش ۷۴
پیوست‌ها ۷۵
فهرست جدول‌ها
عنوان صفحه
جدول ۳-۱- مشخصات پرسشنامه ۴۸
جدول ۳-۲- مشخصات پرسشنامه ۴۹
جدول ۳-۳- پایایی پرسشنامه ساختار سازمانی ۴۹
جدول ۳-۴- پایایی پرسشنامه رضایت شغلی ۴۹
جدول ۴-۱- توزیع فراوانی مربوط به سن پاسخ دهندگان ۵۳
جدول ۴-۲- توزیع فراوانی مربوط به جنسیت پاسخ دهندگان ۵۳
جدول ۴-۳- توزیع فراوانی مربوط به میزان تحصیلات پاسخ دهندگان ۵۴
جدول ۴-۴- توزیع فراوانی مربوط به سابقه خدمت پاسخ دهندگان ۵۵
جدول ۴-۵- آماره‌های توصیفی ابعاد ساختار سازمانی ۵۶
جدول ۴-۶- آماره‌های توصیفی ابعاد ساختار سازمانی ۵۶
جدول ۴-۷- نتیجه آزمون نرمال بودن متغیرهای مستقل ۵۷
جدول ۴-۸- نتیجه آزمون نرمال بودن متغیر وابسته ۵۷
جدول ۴-۹- نتایج تحلیل همبستگی بین مؤلفه پیچیدگی با رضایت شغلی ۵۸
جدول ۴-۱۰- خلاصه ضریب تعیین در مدل رگرسیونی ۵۹
جدول ۴-۱۱- نتایج آزمون همزمان ضرایب تحلیل رگرسیونی خطی ساده مؤلفه پیچیدگی بر رضایت شغلی ۵۹
جدول ۴-۱۲- برآورد ضرایب بدست آمده از تحلیل رگرسیون و سطوح معنی داری آنها ۶۰
جدول ۴-۱۳- نتایج تحلیل همبستگی بین مؤلفه رسمیت با رضایت شغلی ۶۱
جدول ۴-۱۴- خلاصه ضریب تعیین در مدل رگرسیونی ۶۱
جدول ۴-۱۵- نتایج آزمون همزمان ضرایب تحلیل رگرسیونی خطی ساده مؤلفه رسمیت بر رضایت شغلی ۶۲
جدول ۴-۱۶- برآورد ضرایب بدست آمده از تحلیل رگرسیون و سطوح معنی داری آنها ۶۲
جدول ۴-۱۷- نتایج تحلیل همبستگی بین مؤلفه تمرکز بارضایت شغلی ۶۳
جدول ۴-۱۸- خلاصه ضریب تعیین در مدل رگرسیونی ۶۴
جدول ۴-۱۹- نتایج آزمون همزمان ضرایب تحلیل رگرسیونی خطی ساده مؤلفه تمرکز بر رضایت شغلی ۶۵
جدول ۴-۲۰- برآورد ضرایب بدست آمده از تحلیل رگرسیون و سطوح معنی داری آنها ۶۵

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:47:00 ب.ظ ]




مقدمه:
آثار زیانبار دو جنگ جهانی اول و دوم و آسیبهایی که این دو واقعه از خود بر جامعه بشری بر جای نهاد، باعث گردید که ایده ممنوعیت جنگ و تحریم آن به خواستی عمومی تبدیل گردد. این خواست عمومی در سند مهم حقوقی قراردادی همچون منشور ملل متحد تبلور یافت و در بند ۴ ماده ۲ چنین آمده است:« اعضای سازمان ملل متحد در روابط بین المللی خود از تهدید یا توسل به زور علیه تمامیت ارضی، استقلال سیاسی هر کشور یا هر گونه رفتاری که با اهداف ملل متحد مطابقت ندارد خودداری خواهند نمود.»تنهای استثنائات وارده بر این قاعده در خود منشور پیش بینی شده است.« تحت مواد ۴۲ و ۵۳ منشور، شورای امنیت اجازه دارد در موارد خاص و با شرایط مشخص استفاده از نیروی نظامی علیه یک دولت را به عنوان ابزاری در جهت استقرار صلح و امنیت بین المللی مورد توجه قرار دهد». استثنای بعدی اصل ممنوعیت کاربرد زور در منشور، ماده ۵۱ است که در آن حق دفاع مشروع فردی و جمعی برای کشوری که مورد حمله مسلحانه قرار گرفته تصریح گردیده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اکنون اصل ممنوعیت تهدید توسل به زور و کاربرد آن قاعدهای مهم و بنیادین در حقوق بینالملل محسوب میشود. چنانکه دیوان بین المللی دادگستری آن را در زمره قواعد آمره میداند که بر اساس ماده ۵۳ کنوانسیون وین راجع به معاهدات، تنها با ایجاد یک قاعده آمره جدید، قاعده آمره موجود منسوخ میگردد.[۹۰] دیوان همچنین در رای کنگو علیه اوگاندا که در سال ۲۰۰۵ صادر گردید اعلام نمود: «بند ۴ ماده ۲ منشور سنگ بنای منشور است و غیر از مواردی که شورای امنیت طبق مواد فصل هفتم منشور وارد موضوع میشود، دولتها صرفا با رعایت شرایط مندرج در ماده ۵۱ میتوانند در مقام دفاع مشروع استثنایی بر بند ۴ ماده ۲ در نظر بگیرند.»[۹۱] مجموع حوادثی که در سالهای اخیر در صحنه بین المللی و در حوزه کاربرد زوربه وقوع پیوسته است باعث بروز مباحثی در ارتباط با تغییر شرایط و استثنائات کاربرد زور مندرج در منشور گردیده است. چرا که جمله این وقایع و کشورهایی که متوسل به زور شدهاند تلاش داشتهاند که اقدام خود را بر منشور ملل متحد مبتنی کنند و ادعای قانونی بودن اقدام خود را داشته باشند. از سویی نیز در مباحث نظری حقوقدانان و اندیشمندان حقوق بینالملل و بخصوص حوزه حقوق بشری از لزوم تحول در استثنائات کاربرد زور در جاییکه مسالهای حقوق بشری در میان است سخن گفتهاند. در بخش پیشرو به بررسی این وقایع که شامل: حمله ناتو به یوگسلاوی با ادعای حمایت بشر دوستانه صورت گرفت، حمله ایالات متحده و متحدانش به عراق که تحت لوای دفاع پیشگیرانه توجیه گردید، حمله ایالات متحده و متحدانش به افغانستان با در قالب دفاع مشروع پیشدستانه و مبارزه با تروریسم توجیه گردید و در نهایت حمله مسلحانه به لیبی که تحت عنوان مسئولیت حمایت (حمایت بشر دوستانه) توجیه شد، است.
در این بخش که شامل دو فصل است با بررسی وقایع مذکور سعی خواهیم کرد که تحولات احتمالی در حوزه توسل به زور را بر اساس منشور به ارزیابی بگذاریم و به این سوال اساسی هم پاسخ دهیم که آیا مفاهیم حمایت بشر دوستانه، دفاع پیشگیرانه و پیشدستانه و همچنین مسئولیت حمایت می تواندد در چهارچوب حقوقی برای استفاده قانونی از زور تلقی گردند؟
فصل اول
تهدید یا توسل به زور و
دفاع پیشگیرانه و پیشدستانه
مبحث اول: دفاع پیشگیرانه[۹۲]
اصطلاح پیشگیرانه بیانگر آن است که با از کار انداختن تهدیدات دشمن، از حمله آن جلوگیری گردد که هم میتواند شامل دفاع مشروع پیشدستانه (اقدام نظامی علیه تهدید فوری و حتمی) و هم اقدام نظامی پیشگیرانه (از بین بردن تهدیدات بالقوه در آینده) باشد.[۹۳]
به عبارت دیگر، یک جنگ پیشگیرانه بر این اساس شکل میگیرد که درگیری نظامی، هر چند قریبالوقوع نباشد، اجتنابناپذیر بوده و تأخیر آن مستلزم خطرات بیشتری خواهد بود. در جنگ پیشگیرانه وجود تهدید قطعی است امّا زمان آن نامشخص است در واقع خطر آنچنان قریب الوقوع به نظر نمیرسد که اقدام تهاجمی ضرورت پیدا کند. بنابراین فرصت لازم برای استفاده از راه های مسالمتآمیز وجود دارد. بنابراین توسل به زور در همه شرایط محکوم است. لکن اگر یک حمله فوری باشد،‌ یک خطر واضح و حاضر باشد، یک ملت حق دارد که از خودش دفاع کند، اما یک جنگ پیشگیرانه، ‌در هر شرایط یک جنگ نامشروع محسوب می شود.
دکترین دفاع مشروع پیشگیرانه به صورت یک استراتژی مستقل برای نخستین بار شاید بتوان گفت که در استراتژی امنیت ملی ۲۰۰۲ایالات متحده مورد استناد قرار گرفت گرچه پیش از آن به خصوص پس از ۱۹۴۵ در مواردی برخی کشورها به این دکترین استناد میکردند، لکن بصورت یک دکترین مستقل و کاربردی در دکترین بوش نمود پیدا کرد.
الف/ بررسی دکترین بوش
سند استراتژی ملی ایالات متحده آمریکا راهبرد های مختلفی را مورد اشاره قرار می دهد از جمله این راهبردها «قوی کردن متحدان جهت غلبه بر تروریسم جهانی و تلاش جهت ممانعت از حمله به دوستان این کشور» است (راهبرد دوم). همچنین «ممانعت از به خطر افتادن ما و متحدان ما به وسیله سلاحهای کشتار جمعی توسط دشمنان ما» (راهبرد پنجم)
این سند در ادامه به توضیح کشورهای یاغی پرداخته و مشخصات خاصی را برای آنها بر میشمارد‌ :
به مردم خود ستم می کنند.
از منابع ملی برای بهره وری شخصی استفاده می کنند.
هیچ اهمیتی برای حقوق بینالملل قائل نیستند.
تهدیدی برای همسایگان خود محسوب میشوند.
با وجود اینکه معاهدات را امضاء کردهاند به آن عمل نمیکنند.
برای دسترسی به سلاح کشتار جمعی و فناوری پیشرفته نظامی مصمم هستند.
از تروریسم حمایت میکنند.
از آمریکا و ارزشهای آمریکایی بیزارند. [۹۴] (راهبرد ۵)
دکترین بوش دارای سه محور است ۱- مبارزه با تروریسم ۲- جلوگیری از کاربرد و گسترش سلاحهای کشتار جمعی ۳- برخورد با کشورهای یاغی (منفور) به عنوان محور شرارت
ب/ رویه دولتها و تفسیر ماده ۵۱
تا پیش از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ اغلب کشورها به تفسیر مضییق از ماده ۵۱ منشور باور داشتند، آنها بر این اعتقاد بودند که به استناد دفاع مشروع، نمیتوان علیه گروه های تروریستی که در سایر کشورها مستقر هستند به زور متوسل شد. همچنین از نگاه قریب به اتفاق دولتها، نمیتوان به منظور پیشگیری از حملات احتمالی گروه های تروریستی که در آینده رخ میدهند، به حملات مسلحانه توسل جست.
اگر چه عملکرد برخی دولتها همچون ایالات متحده آمریکا، آفریقای جنوبی و اسراییل که به تفسیر موسع از ماده ۵۱ اعتقاد دارند نیز در گذشته، (قبل از واقعه ۱۱ سپتامبر) در مقابل حملات تروریستی و انهدام پایگاه آنها، به زور متوسل گردیدهاند.
وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، باعث ایجاد یک چرخش اساسی در نگرش دولتها و مجامع بین المللی نظیر شورای امنیت نسبت به دفاع مشروع جمعی و فردی گردید. بر همین اساس برخی حقوقدانان و اندیشمندان اعتقاد دارند که مفهوم سنتی دفاع مشروع تغییر کرده و اصلاح شده است. آوبرینگ معتقد است که رویه دولتها بین ۱۲ سپتامبر تا ۱۰ اکتبر ۲۰۰۱ (قطعنامه های شورای امنیت،‌ اعلامیههای ناتو، اظهارات حمایتی اتحادیه اروپا و اعلامیه سازمان کنفرانس اسلامی) نشان دهنده آن است که قاعده سنتی دفاع مشروع اصلاح شده و دامنه آن توسعه یافته است. هیچیک از اعضای شورای امنیت به تفسیر جدید ماده ۵۱ منشور اعتراض نکردهاند، بنابراین تفسیر موسع ماده ۵۱ منشور مشروع میباشد.[۹۵]
آنتویوکسسه؛‌ از حقوقدانان برجسته ایتالیایی معتقد است که حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ چارچوب دفاع حقوقی دفاع مشروع را تغییر داده است به نظر میرسد که طی چند روز، رویه همه دولتها‌ (تمامی اعضای شورای امنیت، تمامی اعضای ناتو و تمامی دولتهایی که به موضوع استناد به ماده ۵۱ منشور اعتراض نمیکردند) در این جهت بود که به یک حمله تروریستی سازمان یافته توسط یک سازمان تروریستی همانند تجاوز مسلحانه توسط یک دولت میباشد و دولت قربانی می تواند به حق دفاع مشروع فردی و دول ثالث به حق دفاع مشروع جمعی (در صورت درخواست دولت قربانی) توسل جویند. وی در این ارتباط این سؤال را مطرح می کند که آیا میتوان از شکل گیری عرف آنی صحبت کرد؟[۹۶]
جنگ پیشگیرانه همواره ایدهای مشکلآفرین هم در حقوق بینالملل و هم در بررسیهای جنگهای عادلانه بوده است. توسل کشورها به نیروی نظامی فقط در دفاع علیه تهاجم و تجاوز مجاز است و حملات پیشگیرانه ممنوع است.[۹۷]
به منظور روشن شدن بحث و بررسی مشروعیت یا عدم مشروعیت بکارگیری زور در مقام دفاع پیشدستانه اشاره به رویه برخی دولتها و عملکرد شوری امنیت در این ارتباط مهم است:
۱/ بحران موشکی کوبا ۱۹۶۲
طبق ادعای آمریکا، اگر چه حمله مسلحانه به مفهوم کلاسیک خود در مورد کوبا وجود نداشت، ولی کلاهک اتمی آماده پرتاب از یک پایگاه موشکی باید به عنوان یک حمله مسلحانه بالقوه تلقی گردد. ایالات متحده با این منطق که در گذشته حمله مسلحانه، فرصت دفاع به کشور مورد حمله را میداد لکن حملهای که از یک پایگاه اتمی صورت بگیرد، دفاع را بی معنا میکند.
در خلال مباحثات پیرامون موضوع یاد شده، در شورا، هیچگونه نظر روشن و صریحی در تأیید یا ردّ موضوع پیشدستی ایراد نگردید.
۲/ جنگ ۶ روزه اعراب و اسرائیل ۱۹۶۷
در ژوئن ۱۹۶۷ ارتش مصر در صحرای سینا گرد آمد و بندر عقبه را به روی کشتیهای اسرائیلی بست. نیروهای حافظ سازمان ملل صحرای سینا و مرز اسرائیل را ترک کردند، هنگامیکه نیروهای اردن، سوریه و عربستان سعودی به سوی مرز در حرکت بودند، اسرائیل در اقدامی پیشدستانه، ‌نیروهای مصری را غافلگیر کرد و در جنگی ۶ روزه، صحرای سینا، کرانه غربی و باریکه غزه را به اشغال خود درآورد.
در جریان مذاکرات شورای امنیت در مورد این حوادث، نماینده اسرائیل استدلال کرد که در این حمله پیشدستی از وقوع یک حمله قریبالوقوع از سوی دولت های عربی صورت گرفته است. در این قضیه هم شورای امنیت و هم مجمع عمومی، پیشنهاد مربوط به محکومیت اسراییل را مبنی بر اقدامات تجاوزکارانه آن کشور رد کردند.[۹۸] و شورای امنیت علیرغم صدور قطعنامههای ۲۳۳، ۲۳۴، ۲۳۵، ۲۳۶ و ۲۳۷ که پشت سر هم از ششم ژوئن تا چهاردهم ژوئن در ارتباط با جنگ شش روزه صادر کرد تنها بر ضرورت آتش بس تاکید کرد و هیچ اشارهای به مشروعیت یا عدم مشروعیت حمله پیشدستانه اسراییل نکرد.[۹۹]
پس از آن حقوقدانان اسراییلی ادعا کردند که چون اقدام پیشدستانه اسراییل با تقدیر عملی سازمان ملل متحد روبرو شده است، در نتیجه میتوان اذعان نمود که این سازمان به گونه ای مخفی آن را تأیید کرده است، چرا که هم شورای امنیت و هم مجمع عمومی هیچ یک این عمل را به عنوان اقدام تجاوزکارانه محکوم نکردند. از این رو آنها ادعا میکنند که هر چند حق ذاتی دفاع مشروع در منشور ملل متحد قلمروی محدود دارد و تنها در پاسخ به حمله نظامی مجاز شناخته شده است و لیکن مفهوم موسع این حق و در تعریف کلاسیک آن نیز در حقوق بینالملل، اقدامات از روی پیشدستی را نیز شامل می شود.[۱۰۰]
۳/ حمله اسراییل به تاسیسات اتمی اسیراک عراق ۱۹۸۱
در ۱۹۸۱ اسراییل بطور رسمی دفاع مشروع پیشگیرانه را مطرح کرد، به این معنا که هیچ دولتی نمیتواند منتظر فعلیت یافتن تهدید جدی حمله اتمی بماند، چرا که این خطر وجود دارد که پس از تحقق چنین حملهای، قربانی حمله پیش از آن که بتواند فرصت پاسخ بیابد از میان رفته باشد[۱۰۱]. این حمله که واکنش متفاوتی نسبت به جنگ شش روزه داشت بر این مبنا از سوی اسراییل انجام شد که تاسیسات مذکور تنها به صرف اینکه در آینده برای اسراییل خطر ساز است انجام گرفت. در این مورد پس از آنکه موضوع در شورای امنیت مورد بررسی قرار گرفت، نماینده این کشور در دفاع از اقدام اسراییل با بیان اینکه دفاع مشروع در طول تاریخ تغییر نکرده است اما « همانطور که در بشر به تدریج توانایی پاشیدن تخم تخریب و دشمنی افزایش یافته، دامنه دفاع مشروع نیز بهطور قابل ملاحظهای گسترش یافته است[۱۰۲]».علیرغم آن، شورا با تصویب قطعنامه ۴۸۷ اقدام اسرائیل را به شدت محکوم کرد و آن را به عنوان نقض منشور ملل متحد ودیگر قواعد حقوق بینالملل خواند.[۱۰۳]
۴/ حمله اسرائیل به تونس ۱۹۸۵
حمله اسرائیل به تونس با واکنش و مخالفت شدید جامعه بین المللی مواجه بود و شورای امنیت سازمان ملل نیز این مسأله را به عنوان عمل تجاوزکارانه قلمداد نمود.
۵/ ‌حمله ایالات متحده به لیبی ۱۹۸۶
به دلیل اینکه آمریکا در مقابل حمله خود به لیبی که در پاسخ به کشته شدن یکی آمریکایی در برلین غربی اتفاق افتاد،‌ هیچ دلیل و مدرکی ارائه نکرد، با انتقاد شدید دولتها مواجه شد.
۶/ حمله ایالات متحده به عراق ۱۹۹۳
پس از آشکار شدن نقشه ترور جرج بوش‌ (پدر) ‌رییس جمهور ایالات متحده در جریان سفر به کویت در سال ۱۹۹۳،‌ ایالات متحده آمریکا به عراق حملهور شد. این اقدام حمایتهای بریتانیا و روسیه را که به صراحت عمل یاد شده را تأیید میکردند به همراه داشت، لکن چین عکس دو کشور مزبور نظر داشت و در جهت محکومیت عمل ایالات متحده بود.
۷/ ‌حمله ایالات متحده آمریکا به افغانستان و سودان ۱۹۹۸
در ۷ اوت ۱۹۹۸ به دلیل بمب گذاری در سفارتخانههای آمریکا در کنیا و تانزانیا، انفجارهایی به وقوع پیوست. آمریکا در ۲۰ اوت ۱۹۹۸ و در پاسخ به بمبگذاری ها اعلام کرد «ما اجازه نخواهیم داد که چنین حملات بدون پاسخ بماند و دولت آمریکا معتقد است بمبگذاری در سفارت آمریکا در حکم یک حمله نظامی است که مطابق ماده ۵۱ منشور ملل متحد، کشور مورد تهاجم اجازه دارد برای دفاع از خود عکسالعمل نشان دهد.[۱۰۴]
پس از آن آمریکا اعلام نمود که اسامه بن لادن طراح و برنامه ریز اصلی این بمب گذاریها می باشد و ایالات متحده در قالب اصل دفاع مشروع با حمله به پایگاه های تروریستها در افغانستان و سودان اقدام مینماید. حمله آمریکا به پایگاه های تروریست ها در افغانستان مورد حمایت قرار گرفت ولی حمله آمریکا به کارخانه داروخانه سازی در سودان شدیداً مورد اعتراض قرار گرفت و ادعاهای آمریکا برای توجیه اقدام خود مورد قبول واقع نگردید.
۸/ حمله ایران به پایگاه های تروریستی سازمان مجاهدین خلق ۲۰۰۱
این حملات در پاسخ به حملات و ایجاد ناامنی از سوی آن گروه در مرزهای ایران صورت گرفت، ابتدا ایران این اقدام خود را به اطلاع شورای امنیت رساند و برای اقدامات خود به ماده ۵۱ منشور استناد نمود این اقدام مخالفتهای جدی دیگر دولت ها را دربر نداشت.
با بررسی و تأمل در موارد نقل شده و تجزیه و تحلیل عکسالعملهای جامعه بینالملل و همچنین رفتار دولتها، بهخوبی میتوان دریافت که اگر چه دولتهایی که در معرض حملات تروریستی قرار گرفته و در پاسخ به حملات صورت گرفته در مقام دفاع مشروع به زور متوسل شدهاند و با استناد به ماده ۵۱ منشور سعی در توجیه اقدامهای خود داشتهاند لکن جامعه بین المللی به اقدامات آنها به دیده اعتراض نگریسته و آن را نپذیرفته است.
بنابراین علیرغم اینکه در این اقدامات وجود عنصر مادی (رویه دولت ها و تکرار این رویه) و عنصر معنوی ( اعتقاد به جنبه الزامآوری امری) مشهود است، امّا اعتراض جامعه بین المللی و دولتها مانع از شکل گیری قاعده عرفی بین المللی شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:46:00 ب.ظ ]




که در این رابطه، m نسبت ترکیب درصد فاز گاز به مایع می‌باشد. در صورتی که مقدار m زیاد باشد، حلالیت گاز در فاز مایع کم خواهد بود مانند انحلال گازهایی که تولید هیدرات می‌کنند، پس عبارت مقاومت فاز گاز در برابر فاز مایع قابل صرفه نظر کردن خواهد بود و در نظر گرفتن تمامی مقاومت برای فاز مایع دور از ذهن نخواهد بود. در مواردی که عکس فرض بالا رخ دهد، مانند مواردی که انحلال گاز در فاز مایع شدید باشد، مقدار m کوچک بوده و مقاومت گاز کنترل کننده انتقال جرم در نظر گرفته می‌شود. چنین شرایطی را برای انحلال آمونیاک در فاز مایع می‌توان متصور شد. بنا به توضیح داده شده می‌توان از مقاومت انتقال جرم مربوط به فاز گاز زمانی که سخن از تشکیل هیدرات و نفوذ گازهایی با حلالیت ناچیز مانند متان و اتان به میان آید، در برابر مقاومت فاز مایع صرف نظر نمود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲- استفاده از همزن برای یکنواخت نمودن خواص فاز تشکیل هیدرات علاوه بر از بین بردن مقاومت انتقال حرارت درون فاز مایع، باعث از بین بردن مقاومت انتقال جرم مربوط به توده فاز مایع نیز می‌گردد.
۳- بالا بردن دور همزن همواره یکی از عوامل افزایش انتقال جرم و در نتیجه کاهش مقاومت مربوط به آن‌ می‌باشد. به تعبیر دیگر بالا بردن دور همزن برای رسیدن به مقدار مصرف مواد اولیه برای راکتورهایی کاربرد دارد که مقاومت انتقال جرم در برابر مقاومت ناشی از واکنش کنترل‌کننده مقدار مصرف می‌باشد.
۴- مقاومت نزدیک به ذرات هیدرات از ترکیب دو مقاومت انتقال جرم از درون فاز مایع به نزدیکی فاز هیدرات و واکنش تشکیل‌هیدرات می‌باشد. رابطه زیر مقاومت کلی در دور هر ذره هیدرات را نشان می‌دهد:

 

(۳-۲)

 

که مقدار kR ضریب واکنش از درجه اول و kD ضریب انتقال جرم در لایه اطراف ذره هیدرات می‌باشند. برگرون[۱۳۳] با بهره گرفتن از رابطه شروود برای ذرات کروی مقدار kD را در حدود ۱۰ m/s محاسبه نموده با مقدار kR که توسط کلارک[۱۳۴] در حدود ۱۰ m/s گزارش شده مقایسه و نتیجه گرفت که بدین ترتیب می‌توان از مقاومت انتقال جرم در لایه اطراف هیدرات در برابر واکنش تشکیل هیدرات صرف نظر کرد. رابطه زیر معادله مصرف گاز را برای اساس نیروی محرکه به صورت غلظت نشان می‌دهد:

 

(۳-۳)

 

در این رابطه فرض شده تا از مقاومت‌های فاز گاز در سطح مشترک و توده فاز مایع صرف نظر شود. Ap سطح تماس ذرات هیدرات با فاز مایع تعریف شده و شامل تمامی ذرات و هسته‌های هیدرات می‌گردد. مقدار AV-L نیز سطح تماس مشترک بین فاز گاز و مایع تعریف شده است. با توجه به اینکه تولید هیدرات مانند فرایند‌های کریستالیزاسیون با افزایش تعداد هسته‌ها و رشد آنها همراه است، افزایش تعداد و اندازه ذرات منجر به افزایش سطح ذرات خواهد شد. با نگاهی به رابطه فوق مشاهده خواهد شد که با افزایش مقدار سطح (AP) مقدار سرعت مصرف (dn/dt) نیز ناگزیر افزایش خواهد یافت. این امر بر خلاف اطلاعات موجود در مقالات و تحقیقات است که تاکنون به چاپ رسیده‌اند. به تعبیر دیگر با نگاهی به مقالات و تحقیقاتی که بر روی فرایند تشکیل هیدرات در دما و فشار ثابت انجام گرفته‌اند، می‌توان مشاهده نمود که سرعت تشکیل هیدرات در مرحله رشد هیدرات ثابت خواهد ماند.
برای توجیه نمودن سرعت ثابت مصرف گاز توسط هیدرات ناگزیر به قبول ناچیز بودن مقاومت واکنش تشکیل هیدرات و انتقال جرم حول ذرات هیدرات در برابر مقاومت انتقال جرم در سطح مشترک گاز- ‌‌مایع خواهیم بود. می‌توان نتیجه گرفت از مقاومت‌های ذکر شده تنها مقاومت انتقال جرم در فاز مایع محدود‌کننده تشکیل‌هیدرات‌می‌باشد. بدین‌ترتیب می‌توان معادله مصرف گاز و تولید هیدرات را به صورت زیر بیان نمود:

 

(۳-۴)

 

تشکیل هیدرات با پیدایش مستمر پدیده
در انتهای قرن بیستم، توسعه معادلات‌حاکم بر جریان‌های مختلف در دینامیک سیالات به بلوغ نسبی رسید. امّا، مشخص شد که هنوز معادلات بی‌شماری از مسائل طبیعی وجود دارد که حل کردن آن‌ بطور تحلیلی غیر ممکن است. این موضوع باعث پیدایش و توسعه راهکارهای حل نیمه دقیق از یک طرف و شبیه سازی عددی (حل عددی) از طرف دیگر شد. تکنیک‌های حل نیمه دقیق که بطور گسترده در دینامیک سیالات بکار گرفته می‌شود، در مواردی نظیر روش‌های اغتشاشی، تقریب تشابه، روش انتگرالی برای محاسبه لایه مرزی و همچنین روش مشخصه‌ ها در جریان‌های مافوق صوت غیر لزج کاربرد دارد. در مقابل، تکنیک‌های عددی برای حل میدان جریان در رژیم‌های مختلف بکار گرفته شد.
امروزه، دینامیک سیالات عددی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. به همین دلیل از همان ابتدا پیدایش تکنیک‌های حل عددی، کاربرد آنها در دینامیک سیالات عددی همواره مد نظر قرار داشته است. با توسعه سخت‌افزارها و نرم افزار‌های برنامه نویسی، دینامیک سیالات عددی نیز توسعه یافته بطوریکه امروزه به‌عنوان یکی از مهمترین روش‌های شبیه سازی عددی مسائل سیالاتی و حرارتی مختلف بشمار می‌رود. برای حل عددی فرم گسسته معادلات‌دیفرانسیلی پاره ای، تعیین شرائط مرزی و اولیه الزامیست. این موضوع در بحث ریاضی یک اصل محسوب می‌شود. در شبیه سازی عددی جریان سیالات علاوه بر مطرح بودن بحث ریاضی حل معادلات، باید نوع و فیزیک جریان نیز در مرزهای دامنه محاسباتی به حلگر شناسانده شود. بنابراین هدف از تعریف شرائط مرزی در دینامیک سیالات عددی، مقید ساختن فرم گسسته معادلات برای حل آن‌ در یک چهارچوب خاص و نیز تعریف ویژگی جریان در مرزهای دامنه محاسباتی می‌باشد. فرم‌های متعددی از شرائط مرزی برای شبیه سازی جریان وجود دارد. بعضی از شرائط مرزی حالت خاص داشته و بعضی از آن‌ نیز بطورگسترده‌ای برای آنالیز انواع جریان استفاده می‌شود. استفاده از شرط مرزی مناسب تابعی از نوع رژیم جریان، اطلاعات موجود در ورودی و خروجی جریان و نیز سازگاری نوع حلگر و الگوریتم عددی استفاده شده با شرط مرزی است. در صورت انتخاب نامناسب شرط مرزی، نه تنها دقت شبیه‌سازی کاهش می‌یابد بلکه در مواقعی نیز موجب همگرائی کند و یا حتی واگرائی در روند حل می‌شود.
در اینجا به کمک دینامیک سیالات عددی ما با ارائه قسمتی از لوله در حال تشکیل هیدرات، به بررسی شرایط فیزیکی تشکیل هیدرات پرداخته‌ایم. در شکل ‏۳‑۶ و شکل ‏۳‑۷ می‌توان مدل ارائه شده را مشاهده نمود. معمولا هیدرات‌ها به صورت یک فیلم کریستالی نازک متخلخل در سطح تماس بین فاز آبی و فاز هیدروکربنی(گاز یا مایع) شکل می‌یابند. مکانیزم تشکیل هیدرات برای یک قطره آب شامل سه مرحله زیر می‌باشد:
مرحله ۱ : گسترش یک فیلم نازک متخلخل هیدرات پیرامون یک قطره آب
مرحله ۲ : توسعه هیدرات
مرحله ۳ : تبدیل توده به هیدرات
شکل ‏۳‑۶ : شماتیک مدل ارائه شده در حال تشکیل هیدرات
شکل ‏۳‑۷ : شماتیک مکانیزم پیشنهادی تشکیل هیدرات از یک قطره آب
دینامیک سیالات عددی پژوهش
دینامیک سیالات عددی یک تکنیک شبیه سازی است که با بهره گرفتن از آن‌ می‌توان جریان یک سیال را بطور کامل تجزیه و تحلیل نمود. با انجام این امر خصوصیت جریان، نیروها و گشتاور‌ها، ضرایب آئرودینامیکی و رفتار حرارتی آن‌ محاسبه می‌شود. در شبیه سازی جریان به این روش لازم است که مراحل زیر به ترتیب اجراء شود:
۱- مدلسازی فیزیکی
۲- تولید شبکه عددی مناسب
۳- مدلسازی ریاضی
۴- تعیین شرائط مرزی و اولیه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:46:00 ب.ظ ]