کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو

 



۳-۲- روش گردآوری داده ها ۶۹
۳-۳- جامعه آماری ۷۰
۳-۴- واحد نمونه ای ۷۰
۳-۵- حجم نمونه و شیوه نمونه گیری ۷۰
۳-۶- شیوه ی نمونه گیری ۷۱
۳-۷- پایایی و روایی ابزار پژوهش ۷۱
۳-۸- پایایی پرسشنامه ۷۲
۳-۹- تفسیر توصیفی ۷۲
۳-۱۰- روش آماری تجزیه و تحلیل داده ها ۷۲
۳-۱۱- تعاریف مفهومی و عملیاتی مفاهیم و متغیرها ۷۳

۴-۱- مقدمه ۷۹
۴-۲- روش تجزیه و تحلیل داده ها ۷۹

۵-۱- مقدمه ۱۰۲
۵-۲- بحث و نتیجه گیری ۱۰۲
۵-۳- بحث پیرامون فرضیه های تحقیق ۱۰۶
۵-۴- نتیجه گیری ۱۱۰
۵-۵- پیشنهادهای تحقیق ۱۱۱
۵-۶- دیگر پیشنهادهای کاربردی ۱۱۳
منابع ۱۱۵
ضمائم ۱۲۳
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول شماره ۴-۱- جدول یک بعدی جنسیت پاسخگویان ۸۰
جدول شماره ۴-۲- جدول یک بعدی سن پاسخگویان ۸۱
جدول شماره ۴-۳- جدول یک بعدی سطح تحصیلات پاسخگویان ۸۲
جدول شماره ۴-۴- جدول یک بعدی وضعیت درآمدی پاسخگویان ۸۳
جدول شماره ۴-۵- جدول یک بعدی وضعیت رفاهی پاسخگویان ۸۴
جدول شماره ۴-۶- جدول یک بعدی شغل پاسخگویان ۸۵
جدول شماره ۴-۷ - جدول یک بعدی وضعیت تأهل پاسخگویان ۸۶
جدول شماره ۴-۸- آمار های توصیفی متغیرها ۸۷
جدول شماره ۴-۹- آزمون کولموگرو و اسمیرانو و برای سنجش نرمالیتی داده های کمی تحقیق ۸۸

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

جدول شماره ۴- ۱۰- فرضیه اول: آزمون همبستگی اسپیرمن ۸۹
جدول شماره ۴-۱۱- فرضیه دوم: آزمون همبستگی اسپیرمن ۹۰
جدول شماره ۴-۱۲- فرضیه سوم: آزمون همبستگی اسپیرمن ۹۱
جدول شماره ۴-۱۳- فرضیه چهارم: آزمون همبستگی اسپیرمن ۹۲
جدول شماره ۴-۱۴- فرضیه پنجم: آزمون همبستگی پیرسون ۹۳
جدول شماره ۴-۱۵- آزمون رگرسیون ۹۴
جدول شماره ۴-۱۶- ضرایب ۹۵
جدول شماره ۴-۱۷- فرضیه شماره ششم ۹۶
جدول شماره ۴-۱۸- فرضیه شماره هفتم ۹۷
جدول شماره ۴-۱۹- فراوانی و درصد فراوانی پاسخ های آزمودنیها یه سئوالات پرسشنامه ۹۸
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار ۴-۱- نمودار یک بعدی جنسیت پاسخگویان ۸۰
نمودار شماره ۴-۲- نمودار یک بعدی سن پاسخگویان ۸۱
نمودار شماره ۴-۳- نمودار یک بعدی سطح تحصیلات پاسخگویان ۸۲
نمودار شماره ۴-۴- نمودار یک بعدی وضعیت درآمدی پاسخگویان ۸۳
جدول شماره ۴-۵- جدول یک بعدی وضعیت رفاهی پاسخگویان ۸۴
نمودار شماره ۴-۶- نمودار یک بعدی شغل پاسخگویان ۸۵
نمودار شماره ۴-۷ - نمودار یک بعدی وضعیت تأهل پاسخگویان ۸۶

فصل اول

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:44:00 ب.ظ ]




۴- حساسیت نسبت به یکنواختی[۹۹] بیزاری از تجارب تکراری، کارهای عادی و افراد قابل پیشبینی (زاکرمن، ۱۹۷۱).
بر پایه الگوی زیست شناختی از هیجان طلبی؛ هیجان طلبی با سطح بهینه ای از فعالیت کاتکولامین مربوط است ؛ افزون بر این، نقش دوپامین را در سامانه پاداشی اولیه و ارتباط میان هیجان طلبی و این سامانه را، نشان م دهد؛ بنابراین، برخی ازاین افراد برای جستجوی محرک های نو وتنش زا، که افزایش دهنده فعالیت این سامانه به شمار می روند، مواد مصرف می کنند (لواس[۱۰۰] و همکاران،۲۰۰۱).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

هر هیجان شامل شناخت‌ها ، اعمال و احساسات می‌باشد و تمامی هیجانات این مراحل را طی می‌کنند. ۱ـ احساس درون‌ذهنی ۲ـ تحریک دستگاه خودکار ۳ـ ارزیابی شناختی از موقعیت ۴ـ ابراز هیجان ۵ـ واکنش عمومی ۶ـ گرایش عملی که مقدار هیجانی که از احساسی ناشی می‌شود و به صورت رفتار خاصی بروز می‌کند به تجربه فرد بستگی دارد (فریکسانت[۱۰۱]، ۱۹۹۱). هیجان طلبی به عنوان نیاز افراد برای رسیدن به یک سطح بهینه برانگیختگی و حفظ آن است؛ سطح بهینه بر انگیختگی افراد هیجان طلب، بالاتراز افرادی است که، این ویژگی را ندارند (آلستون[۱۰۲]، ۱۹۹۳؛ زاکرمن، ۱۹۹۷). سطح بالای هیجان طلبی، همواره ناکارآمد نیست، ولی به نظر می رسد نا کارآمدی آن در افراد ، سوء مصرف کننده مواد دیده می شود (میشل[۱۰۳]،۱۹۹۹).
اگر هیجان ها تعدیل و کنترل شوند آثار مثبت و مطلوبی خواهند داشت؛ اما عدم کنترل آن ها می تواند آثار مُخرّبی را به وجود آورد؛از آثار مثبت می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱ . هیجان ها، بدن را برای تلاش و کوشش آماده می کنند؛
۲ . هیجان ها، به عنوان یک وسیله ارتباطی عمل می کنند ؛ زیرا جذب و دفع و خشم و مهر و… هیجان هایی هستند که در روابط با دیگران، بروز پیدا خواهند نمود؛
۳ . هیجان ها زندگی را شاد، پویا و متنوع می کنند؛
۴ . فعالیت های ذهنی، تحت تأثیر عواطف قرار دارند و بروز هیجان ها بر این فعالیت ها تأثیر بسزایی دارد و محدودیت های زیر را ایجاد می کند :
الف. محدودیت در دقت و تمرکز: فرد هیجانی، دقت عادی خود را از دست داده و نمی تواند به آسانی، ذهن خویش را به هر مطلب دلخواه، متمرکز کند.
ب. ضعف در تداعی: در این حالت، انسان غالبا از یادآوری سایر اشیا بجز عامل هیجان، عاجز می ماند.
ج . ضعف در استدلال و تفکر: تفکر عادی در این حالت، بسیار مشکل است و توانایی کامل برای اندیشه منطقی از دست می رود و چه بسا زمینه ای به وجود می آید که فرد، بدون تأمل در مورد عواقب رفتار، دست به هر عملی می زند. بسیار اتفاق می افتد که افراد به هنگام شادی زیاد و سرمستی و غرور، سخنانی بر زبان جاری می کنند که در حال عادی چنین سخنانی از آنها مشاهده نمی شود، یا تصمیم هایی می گیرند که بسیار نامعقول است. البته این حالت در حالت خشم، بیش از اندازه هم روی می دهد. یافته های تحقیقات در مورد هیجان طلبی نشان داده اند ورزشکاران ورزش های پر خطر هیجان طلب تر هستند و به کار های پر خطر دست می زنند (کرونین،۱۹۹۱؛ فریکسانت، ۱۹۹۱؛ هوراث، ۱۹۹۳، زاکرمن و همکاران، ۱۹۹۶). زو[۱۰۴] (۲۰۱۰) در تحقیقی در مورد انگیزه و هیجان طلبی نشان داد که هر چه انگیزه بالاتر باشد هیجان طلبی بالاتر و قوی تر می شود.
مشاهدات ویلیامز جیمز (۱۸۸۴)، روانشناس قرن نوزدهم، سودمند بودن یک رویکرد صرفا مبنی بر ذهن را به هیجان انسان زیر سؤال می برد، از نظر جیمز اگر ما هیجان قدرتمندی را متصور شویم وسپس سعی کنیم همه احساس های مربوط به نشانه های بدنی آنرا از هوشیاری خود انتزاع کنیم، در می یابیم که هیچ چیز باقی نمانده است و هیچ بخشی از ذهن که هیجان بتواند بیرون از آن شکل گیرد، نمی ماند و فقط حالتی سرد وخنثی از ادراک عقلی آن چیزی است که بر جای مانده است. یافته های تحقیقات نشان داده اند که افراد ورزشکار هیجان طلب تر از افراد غیر ورزشکار هستند (بشارت، ۱۳۸۰؛ تیموری وهمکاران، ۱۳۸۹).
پرخاشگری
مهمترین عوامل فردی بروز رفتارها و احساسات پرخاشگرانه در افراد، ویژگی ها و خصوصیات شخصیتی است؛ پرخاشگری ارتباط تنگاتنگی با ویژگیهای شخصیتی فرد دارد(استور، ۱۹۹۱؛ سیان ، ۱۹۸۵). بطور کلی پرخاشگری، رفتارهای تهاجمی وخصمانه وواکنشی نسبت به ناکامی و سرکوب امیالاست که زاییده تعامل پیجیده بین وضعیت محیطی وتغییرات بیوشیمیایی و عوامل فرهنگی و پاسخ های آموخته شده است و به صورت ضرب وجرح و آزار و اذیت و تخریب و صدمه رسانی به دیگران بروزمیکند؛ میتوان پرخاشگری را واکنشی دفاعی دانست که هدف آن رفع مانع وحذف عامل تهدید است و پرخاشگری رفتاری است به منظورآسیب رساندن یا معدوم ساختن کسی یا چیزی ، پرخاشگری اغلب به صورت خشونت و عمل تخریبی، علیه افراد یا اموال، جلوه گر می شود. رفتارهای پرخاشگرانه به صورت عملی (تخریب و آسیب رساندن به خود و دیگران) وگاه به صورت کلامی صورت می گیرد. جارویس[۱۰۵](۱۹۹۹) پرخاشگری را در ورزش به عنوان انجام عمل ناخوشایند بر علیه بازیکن یا تیم مقابل تعریف کرده است که به آسیب رساندن عمدی تاکید دارد. از نظر او پرخاشگری با عصبانیت متفاوت است؛ پرخاشگری نوعی رفتار است، در حالی که عصبانیت نوعی احساس .
از پرخاشگری کشش و یا یک گرایش در فرد است که به صورت زدن و کشتن، ویران کردن خود را نشان می دهد. امری که فرد به عنوان عکس العمل از خود بروز می دهد به گونه ای است که باید گفت مناسب عمل یا رفتار طرف مقابل نیست ظاهرا این امر نشان دهنده ی یک شورش و انقلابی در درون فرد و وجود احساساتی است که فرد گویی از باز گو کردن آن وحشت دارد رنجی دردرون او وجود دارد که قادر به رفع و جبران آن نیست و نا گزیر تلافی آنرا بر سر دیگران در می آورد.اگر چه مواردی از زجر دادن خودش هم ممکن است باشد (قائمی،۱۳۷۳).
پژوهش های انجام شده در این حوزه دو دسته اند. دستۀ اول پژوهش هایی اند که وجود پرخاشگری را در میان ورزشکاران تأیید می کنند و دستۀدوم، وجود این خصیصه را برای ورزشکاران نادرست نشا ن می دهند. درکل پژوهش های انجام شده از این فرضیه پشتیبانی می کنند که ورزشکاران در مقایسه با غیر ورزشکاران، بیشتر درگیر رفتارهای پرخاشگرایانه می شوند.
از نظر زمان پرخاشگری در مسابقه، پرخاشگری ممکن است قبل از مسابقه ، در حین مسابقه یا پس از آن انجام شود. از نظر هدف پرخاشگری دو نوع پرخاشگری ۱) خصومت آمیز و ۲) ابزاری نام برده شده است. هدف از پرخاشگری خصومت آمیز ارضای نیاز شخصی، در حالی که هدف از پرخاشگری ابزاری دریافت پاداش و تقویت کننده مثبت بیرونی است. پرخاشگری خصومت آمیز به رفتاری گفته می شود که به قصد آسیب رساندن جسمانی یا روانی به دیگری یا خود انجام شود. علت پرخاشگری خشونت آمیز و هدف نهایی آن رضایت خاطری است که با دیدن درد یا آسیب وارد شده بدست می آید و هدف دیگری در آن دنبال نمی شود. آسیب رساندن عمدی به حریف در مسابقات ورزشی نمونه ای از آن است .
در پرخاشگری ابزاری هدف نهایی آسیب رساندن نیست، بلکه هدف دیگری از قبیل امتیاز گرفتن از حریف و امتیاز ندادن به او، این نوع پرخاشگری را تقویت می کند . برای مثال هل دادن یا تکل زدن بازیکن تیم مقابل در فوتبال، موقعی که او برای به ثمر رساندن گل به سمت دروازه حرکت می کند ، به عمد یا غیر عمد ، پرخاشگری ابزاری است.
مورگانوکاستیل[۱۰۶] (۱۹۹۶) با بهره گرفتن از پرسشنامۀ نیمرخ حالات خلقی دریافتند در ورزشکاران در مقایسه با غیر ورزشکاران، سطوح تنش، افسردگی، خشم، پرخاشگری، خستگی و سردرگمی ذهنی پایین تر است. کاکس[۱۰۷](۱۹۹۸) درمطالعه ای بهای نتیجه رسید که بازیکنان تیمی در مقایسه با بازیکنان انفرادی برونگرا تر، مضطرب تر و بیشتر وابسته اند، اما کمتر از بازیکنان ورزشهای فردیپ، حساس-تخیلی هستند.
بارون[۱۰۸] (۱۹۹۷)   پرخاشگری را به عنوان هر گونه رفتاری تعریف می کند که با هدف آسیب رساندن یا جراحت وارد کردن به فرد دیگری انجام شود، به طوری که فرد مورد پرخاشگری از رفتاری که با وی شده است ناراضی و ناخشنود باشد؛ بارون چهار ویژگی در این تعریف برای پرخاشگری را در نظر گرفت :
پرخاشگری رفتار و عمل است که ممکن است حمله های جسمانی یا کلامی باشد . تصور ، اندیشیدن یا میل داشتن به آسیب رسانی پرخاشگری نیست . انسان به عنوان آسیب رسان و آسیب بین : فرد پرخاشگر انسان است و پرخاشگری بر روی انسان صورت می گیرد؛ طبق نظریه بارون، لگد زدن به انسان پرخاشگری است ، ولی لگد زدن به نیمکت یا دیوار پرخاشگری نیست .
قصد آسیب رساندن : پرخاشگری رفتار عمدی است و در آن قصد و نیت آسیب رساندن وجود دارد ، خواه موفقیت آمیز باشد و خواه موفقیت آمیز نباشد؛ آسیب رساندن غیر عمدی و تصادفی در حین ورزش، پرخاشگری نیست. عدم رضایت آسیب شونده : فردی که پرخاشگری بر روی او انجام شده ، آسیب دیده و ناراضی است . مواقعی که احتمال آسیب و آزار وجود ندارد پرخاشگری نیست ، مثل هنگامی که تماشاگر طرفدار دو تیم به وسیله ستون ها و میله های ورزشگاه از یکدیگر جدا شده اند.
فروید (۱۹۹۳) پرخاشگری را اجتناب می داند اما می گوید که می توان در روابط عاطفی بین مردم و رشد آن این رفتار را کاهش داد؛ فروید در مورد پرخاشگری دو دید متفاوت ارائه داده است؛ باور اولیه وی این بود که پرخاشگری زمانی پدید می آید که در برابر انگیزهای نهاد سدی ایجاد می شود و ناکامی دست می دهد بعدها وی درعقیده خود تجدید نظر کرد و پرخاشگری را چون انر‍ژ‍ی جنسی و سایق های جنسی یکی از دو غریزه ذاتی دانست.
تمامی جنبه های زیست شناختی انطباقی که در حیوانات وجود دارد؛ در انسان نیز می تواند یافت شود.ما مجبوریم استعداد انسان را در پرخاشگری تا حدی بشناسیم و کارکرد مثبت آن را نیز باید بپذیریم؛ ما باید در مقابل دشمنان بتوانیم از خود دفع کنیم و در شرایط خطر فرمان صادر کنیم و در موارد ضروری جهت توالد و تناسل با رقبای خود به رقابت بپردازیم، بنابر این همه جوامع باید راههایی بیابند تا مانع از آن شوند که اعضای آن همدیگر را بکشند یا به هم آسیب برسانند (یاسایی، ۱۳۷۶). مشهورترین مدل های بررسی پرخاشگری در ورزش، عبارتند از نظریه های ناکامی_ پرخاشگری (ماکسول[۱۰۹]،۲۰۰۴) ، ناکامی- پرخاشگری تجربه شده (برکویتز[۱۱۰]،۱۹۸۹ و بارون و ریچاردسون[۱۱۱]،۱۹۹۴) و نظریه یادگیری اجتماعی (بندورا،۱۹۹۷).
نظریهناکامی _ پرخاشگری، از نخستین مدل های نظری برای تبیین رفتار پرخاشگرانه است و همانند بسیاری از نظریه های رفتاری، ریشه درنظریه سایق ها دارد. به نظر دالارد[۱۱۲] و همکاران (۲۰۰۸) ناکامی محصول ایجاد مانع در مسیر تحقق هدف ها و خواسته ها است و ناگزیر به رفتار پرخاشگرانه منتهی می شود ؛ تاکید بر اجتناب ناپذیری پیامد ناکامی (پرخاشگری) در نظریه اولیه ناکامی – پرخاشگری، ضرورت تجدید نظر در آنرا توسط دیگران از جمله برکویتز مطرح ساخت. برکویتز (۱۹۸۹) نشان داد که همه افرادهنگام ناکامی ، با پرخاشگری آشکار پاسخ نمی دهند. بلکه نشانه های موقعیتی و پاسخ های اموخته شده بر احتمال رفتار پرخاشگرانه تأثیر دارند . بر اساس این شواهد ، برکویتز عوامل شناختی رابه مدل ناکامی – پرخاشگری اضافه کرد تا نقش پاسخ های هیجانی و انگیزش های شخصی ، نیز در گرایش به رفتار پرخاشگرانه در نظرگرفته شوند.
بندورا(۱۹۹۷)، ضمن تصدیق نقش، نظریه یادگیری اجتماعی بندورا عوامل فیزیولوژیک، ژنتیک و انگیزشی، بر اهمیت رفتارآموخته شده در تعامل های اجتماعی برای ابراز پرخاشگری تاکید کرد. به اعتقاد وی پرخاشگری از طریق مشاهده یا تجربه مستقیم اعمال پرخاشگرانه، همراه با تاییدادراک شده یا واقعی رفتار پرخاشگرانه، آموخته می شود. او در آزمایش مشهوری نشان داد که کودکان رفتار پرخاشگرانه بزرگسالان را پس از مشاهده تکرارکردند. این یافته نظریه تقلید رفتار پرخاشگرانه را تایید کرد.
هرناندز[۱۱۳] و همکاران (۲۰۰۲) در مقایسه زنان ورزشکار و غیرورزشکار نشان دادند ورزشکاران زن در مقایسه با زنان غیر ورزشکار از سطوح پرخاشگری بالاتری بر خوردارند. مارش[۱۱۴] (۱۹۹۱) و دیگران با مقایسه ورزشکاران دو و میدانی وغیر ورزشکاران نشان دادند ورزشکاران درونگرا و متفکرند و سطوح پرخاشگری و خشم پایینتری از خود نشان می دهند. مطالعات فلتچر و داول[۱۱۵](۱۹۷۱) و والیانت [۱۱۶]و همکاران (۱۹۸۱) درباره ورزشکاران کالج نشان داد در کل ورزشکاران پرخاشگرتر از غیر ورزشکاران اند.
پیشینه تحقیق
نتایج تحقیقات لیولاین ، سانچز[۱۱۷] (۲۰۰۸) بر روی صخره نوردان در خصوص ارتباط میان خودسودمندی و خطرپذیری نشان داد که خودسودمندی منجر به خطرپذیری بیشتر در آن ها می شود و خطرات اضافی در صخره نوردان نیازمند احساس توانایی در آن ها است، نتایج نشان داد که رابطۀ خودسودمندی با عملکرد صخره نوردان، به خطر متوسط و زیاد بستگی دارد؛ یعنی هر چه خودسودمندی صخره نورد بیشتر بود به استفاده از طناب حمایتی نیاز نداشتند که این امر نشان دهنده خطرپذیری بالا در آن ها بود و بر عکس، هرچه خودسودمندی صخره نوردان کمتر بود نیاز بیشتری به استفاده از طناب حمایتی در آن ها دیده می شد که این مسئله نشان دهنده خطر پذیری پایین در آن ها بود.
اسچارزر و لوزینسکا[۱۱۸] ( ۲۰۰۵ ) در پژوهشی در مورد خطرپذیری و خودسودمندی بر روی ورزشکاران دریافتند که رفتارخطرپذیری و خودسودمندی همیشه ۷/۸ درصد تغییر در رشد فردی افراد را پیش بینی کرده است و افرادی که از خودسودمندی بالاتری برخوردارند بیشتر خطر می کنند.
لیولاین، سانچز و اسقر[۱۱۹] (۲۰۰۸) در پژوهشی که در خصوص خطرپذیری و خودسودمندی بر روی ورزشکاران کوهنورد انجام دادند دریافتند که صعود، خطرات اضافی و انتخاب مسیر سخت تر زمانی انجام می شود که افراد در مورد توانایی های خود اعتمادبنفس داشته باشند، بین خودسودمندی و خطرپذیری همبستگی مثبتی وجود دارد؛ یعنی هر چه خودسودمندی صخره نوردان بیشتر باشد خطرپذیری آن ها نیز بیشتر خواهد بود.
تحقیقات اسلانجر و روداستام۴ (۱۹۹۷) نشان داد که بین خودسودمندی و خطرپذیری رابطه مثبتی وجود دارد؛ یعنی هر چه خطرپذیری بیشتر باشد، خودسودمندی نیز بیشتر است و بالعکس.
فرضیه دوم: ارتباط علّی معنی داری بین میزان احساس خودسودمندی و عملکرد شناگران وجود دارد.
مبانی نظری
تئوری خودسودمندی بیان می کند وقتی مهارت های ضروری و محرک های کافی موجود باشند،خودسودمندی اجرای طبیعی را پیش بینی می کند؛ به علاوه، دریافت ادراکی از خودسودمندی نوع تمرینات، تلاش انجام شده و پشتکار، به همان خوبی الگوهای فکری و عکس العمل های احساسی، در طول طبیعی وپیش بینی مواجهات با محیط است (بندورا، ۱۹۸۶).
ساختار خودسودمندی بیشتر در ارتباط با عقیدۀ شخص از قدرت اجرای مهارت های کسب شده است تا یک سری تعداد محض مهارت هایی که فرد دارد؛ بنابر این، اعتماد به نفس عموما صفت کلی و خودسودمندی موقعیت ویژه ای از اعتماد به نفس است، در حالی که افراد عقیده دارند که آنها میتوانند هر چیزی انجام بدهند که در موقعیت ویژه لازم باشد؛ بر اساس نظریه خودسودمندی، افرادی که در جستجوی خودسودمندی بالا، هستند به دنبال مبارزه جویی، سخت کوشی و پایداری می باشند، در صورتی که افرادی که به خودسودمندی کم تمایل دارند،از چالشها اجتناب می کنند، وقتی با ناملایمات مواجهه می شوند، دلسرد، مضطرب و افسرده می‌شوند؛ نظریه خودسودمندی بیان می کند که راهبردهای متعدد مورد استفاده مربیان، آموزش دهندگان و ورزشکاران بر عملکرد موثرند؛ زیرا بر خودسودمندی اثر می گذارند ( بندورا،۱۹۸۶). انجام کارهای بزرگ از مهمترین منابع خودآگاهی مؤثر است، اگر فردی به طور مداوم به این تجارب به عنوان موفقیت ها بنگرد، گمان خودسودمندی در او افزایش خواهد یافت و اگر فردی به این تجارب به عنوان شکست بنگرد، گمان خودسودمندی در او کاهش می یابد (بندورا، ۱۹۸۲).
روانشناسی ورزش موضوعات متعددی چون خشونت، تهاجم، برانگیختگی، انگیزش، اضطراب، جهت گیری هدفی را مورد توجه قرار می دهد. آثار رقابت بر جمعیت های مختلفی چون جوانان و قهرمانان از دیگر حوزه های مطالعاتی آن است. شواهد حاکی از این است هم مهارت های ذهنی و هم مهارت های جسمی برای اجرا و عملکرد ایده ال لازمند. مربیان در تمامی سطوح، از تکنینک های روانشناسی چون کنترل هیجان، شبیه سازی، برقراری اهداف (هدف چینی) و بازداری اندیشه (زدودن افکار زاید) راه های کاهش اضطراب (آرام سازی) کمک می گیرند تا ورزشکاران را در تکامل بخشیدن مهارت های ورزشی یاری دهند.
خودسودمندی به احساسی که شخص نسبت به توانمندی های خود نسبت به انجام مهارت های ورزشی دارد تلقی می شود (بندورا[۱۲۰]، ۱۹۸۶). خودسودمندی عبارت است از داشتن قابلیت ارائه پاسخ خاص که نتیجه موفقی را باعث شود؛به عبارت دیگر به معنی قدرت اطمینان شخص به دادن پاسخی موفقیت آمیز برای گرفتن نتیجهً معین است (عبادیان، ۱۳۸۶و عبادیان، تجاری و فارسی، ۲۰۰۸).
خودسودمندی به معنی قضاوت راجع به مهارت ها نیست و بلکه بیشتر قضاوت در این است که چه کسی با آن مهارت ها قادر به انجام کاری بزرگ است (رابینسون[۱۲۱]، ۲۰۰۰). به نظر شریفی (۱۳۷۹) تئوری خودسودمندی بندورا بحث جدیدی است که کشف آن تحول عظیمی در روانشناسی بوجود آورده موضوع آن در حقیقت به قضاوت انسان ها از ظرفیت و توانشان در عمل تعبیر شده است و حاصل روند پیچیده ای از باورهای شخص می باشد که متکی به منابع مختلف اطلاعات همچون تجربیات گذشته و باورهاست.
اگر ورزشکاری درک یا باور این اشتباه را داشته باشد که وی می تواند بر روی وقایع اثر خوبی داشته باشد، بلافاصله شروع به کار می کندو این ورزشکار یک ورزشکار کاملا با انگیزه و مؤثر است، ورزشکاری که انگیزه دارد نهایت سعی وتلاش خود را می کند تا به موفقیت دست یابد زیرا او می داند که می تواند موفق گردد (عبادیان، ۱۳۸۶ و شعبانیان، ۱۳۸۴). خودسودمندی کلید موفقیت در ورزش است؛ بدون اعتماد به توانایی های درونی، یک فرد نمی تواند پتانسیل های درونی خود را به عمل درآورد، حتی ممکن است که بعضی ها با توانایی کمتر با اطمینان که به خود دارند بتوانند فراتر از آنچه هستند عمل کنند (فرانک[۱۲۲]،۲۰۰۱).
به نظر درجه خود سودمندی یک نفر به طور مستقیم یا غیر مستقیم از طریق ذهنی و احساس بر اجرا تاثیر می گذارد به طوری هر چه خودسودمندی فرد بالا رود به همان اندازه عملکرد ورزشی بهتر خواهد بود (برگ[۱۲۳]، ۱۹۹۸). خودسودمندی به عنوان قوی ترین انگیزه، پیش بینی کننده عملکرد درافراد می شود (عبادیان،۱۳۸۶؛ هسلین و کله[۱۲۴]، ۲۰۰۳).
پیشینه تحقیق
بررسی ارتباط بین انگیزش، احساس خودسودمندی و عملکرد ورزشکاران شرکت کننده در مسابقات نشان داد که عملیات اجرایی، تجربیات شخصی و باورها و شرایط درونی بر توقعات فردی از توانایی ها تأثیر گذار هستند (شریفی فر، ۱۳۷۹). از آن جایی که خودسودمندی پیش بینی کننده مناسبی برای اجرای ورزشکاران به شمار می رود (حسنین، ۱۳۸۲)، در حقیقت ورزشکارانی که به اجرای خوب بیشتر اهمیت می دهند، با خودسودمندی بیشتر و اضطراب کمتری در ورزش ظاهر می شوند و ممکن است با حداکثر قدرتشان عمل کنند (تجاری، ۱۳۹۱). افراد با خودسودمندی بالا، تعهد بیشتری نسبت به مشارکت و پایبندی در فعالیت های ورزشی دارند (اتینکسون[۱۲۵] و همکاران، ۱۳۷۷). به نظر بندورا خودسودمندی از چهار منبع اساسی اطلاعات ساخته شده است : موفقیت عملکرد، پذیرش تجربه، ترغیب کلامی ، حالت های فیزیولوژیکی (میگل، ۱۳۸۰) و خودسودمندی موجب افزایش توانمندی های مربیان و ورزشکاران می شود (عبادیان، ۱۳۸۶)، همچنین در نتایج تحقیقات دیگر آمده است که خودکارآمدی موجب افزایش انگیزه و بالا بردن تمرکز در ورزشکاران شده است (میگل، ۱۳۸۰).
ورزشکاران به اهمیت اعتمادبنفس واقفند، تعدادی از آن ها مهارت اداره این ویژگی روانی اساسی را ندارند.آن ها این را در ورزشکاران دیگر می بینند ولی در خود نمی بینند. مربیان تشخیص می دهند که ورزشکاران برای برنده شدن نیاز به اعتماد دارند، اما همچنین می دانند که آن ها نیاز دارند که ببرند و می دانند برای برنده شدن نیاز به توسعه اعتمادبنفس خود دارند. اعتمادبنفس جزء مهارت های ضروری روانی می باشد که هم ورزشکاران و هم مربیان به آن نیاز دارند و این ویژگی روانی را می بایستی در خودشان توسعه دهند (هاردی لو، ۱۳۸۴). اعتمادبنفس تجلی خود- ارزشی است و اعتمادبنفس مطلوب اعتمادی است که شخص با آن بتواند لیاقت و شایستگی را بدست آورد (سندرا، ۲۰۰۴). اعتمادبنفس، جمع شدن تجارب منحصربه فرد ورزشکاران برای رسیدن به چیزهای مختلف است که در نتیجه آن، انتظارات ویژه ای برای کسب موفقیت در فعالیت های آینده احساس می شود. این احساس قسمت حیاتی شخصیت ورزشکار را تشکیل می دهد و چیزی است که دیگران درباره شخص او خیلی زود تشخیص می دهند (شریفی فر، ۱۳۷۹). اعتمادبنفس امید به انجام کار نیست بلکه انتظار واقع گرایانه انجام آن عمل است و آن چیزی نیست که ورزشکاران همیشه به دیگران می گویند که انجام خواهند داد، بلکه افکار درونی آن هاست در باره اینکه توانایی انجام دادن آن کار را دارند، این حالت غرور پس از انجام کار نیست بلکه قضاوتی است از آنچه که قادرند انجام بدهند (سوزان مور[۱۲۶]، ۲۰۰۳).
در اجرای از اطمینان در لحظه ای خاص درباره توانایی خود در موفق شدن در موقعیت های ورزشی است یا به عبارت دیگر به عنوان اعتمادی است که فرد با آن به طور موفقیت آمیزی قادر به ارائه رفتار دلخواه خود باشد (محمودی، ۱۳۸۹). اعتمادبنفس به صورت یک صفت کلی مشاهده می شود در حالیکه خودسودمندی یک موقعیت ویژه از اعتمادبنفس می باشد و در این صورت افراد عقیده دارند که هر چیزی را که در یک موقعیت ویژه لازم باشد انجام بدهند (شریفی فر، ۱۳۷۹).
باید به این موضوع توجه داشت که عملکرد فرد در رقابت ها نمی تواند به طور حدسی و اتفاقی باشد بلکه یک رابطه مستقیم بین عملکردی با میزان خودسودمندی او وجود دارد که اندازه گیری آن در سنجش عمل وی بسیار مؤثر است حتی بدینوسیله می توان چگونگی عملکرد وی را قبل از رقابت پیشگویی کرد. انتظارات ما از خودسودمندی نبایستی با توقعات ما برای پیروزی و بدست آوردن نتیجه اشتباه شود، توقع نتیجه بعنوان گمانی است که از سوی فرد مطمئنی که برای بدست آوردن نتیجه تلاش کرده است حاصل می شود، ولی گمان خودسودمندی زمانی در فرد ایجاد می شود که احساس کند قادر به انجام عملی است. در واقع انتظارات افراد برای کسب نتیجه به عنوان باورهای وی در رابطه با شرایط محیط در نظر گرفته می شود (دیوید[۱۲۷]، ۲۰۰۸).
تئوری خودسودمندی بندورا در غالب تئوری همبستگی اجتماعی گسترده شد. اگرچه این تئوری در اصل برای محاسبه نتایج متفاوت به دست آمده با روش های گوناگون که در روانشناسی بالینی برای درمان استرس و اضطراب های روانی و هدفمند شده بود، ولی از همان زمان در شاخه های دیگر کاربرد روانشناسی از جمله بهداشت، رفتار درمانی و ورزش و غیره نیز گسترده شده است، احساس خودسودمندی که می توان آن را در مرکز تئوری شناختی جای داد، در تمامی حوزه های فیزیولوژی، پزشکی، پرستاری، آموزشی و مدیریت مشاغل نقش دارد که برای اولین بار توسط بندورا در مقاله ای تحت عنوان احساس خودسودمندی : تئوری همسان سازی پاداش در تغییر رفتار منتشر نمود (یوسفی، ۱۳۷۹).
آلبرت بندورا نشان داد که احساس خودسودمندی یک حالت خاص از اعتمادبنفس است که مفهوم قدرت باور فردی افراد در این که می توانند وظیفه ای را که به آن ها داده شده است به طور موفقیت آمیزی انجام دهند، می باشند. اغلب مفهوم احساس خودسودمندی و اعتمادبنفس به جای یکدیگر استفاده می شود که در واقع پروسه ای از ارزیابی شخصی می باشد، اگرچه احساس خودسودمندی به طور دقیق تر به عنوان یک پیش زمینه برای اعتمادبنفس توصیف می شود و با ویژگی های فردی در تعامل می باشد.
احساس خودسودمندی به اعتقادشخص درباره خود و عملکرد موفقیت آمیزش در باره وظایفی که به او محول شده و رفتارش تعریف شده است. این احساس به تشخیص و انتخاب درست وظایف در ورزشکاران کمک می کند. رابینسون[۱۲۸] (۲۰۰۰)، احساس خودسودمندی را این طور تعریف می کند: خودسودمندی واژه ای است که برای توصیف تصویری از توانایی های ما معمولاً در یک وظیفه یا موقعیت خاص برای موفق شدن به کار می رود، احساس خودسودمندی بسیار شبیه اعتمادبنفس است اما احساس خودسودمندی نسبت به اعتمادبنفس خیلی بیشتر با توانایی های شخصی فرد مرتبط است به طوری که اعتمادبه نفس نسبت به توانایی می تواند بر پایه چیزهای دیگری هم باشد. کمبود یا فقدان اعتمادبنفس احتمال دارد که یک فرد را از هر تلاشی برای رسیدن به هدف منع کند و تفاوتی نمی کند که چه مقدار از آن هدف ممکن است مورد علاقه باشد (سندرا، ۲۰۰۴).
خودسودمندی به معنی قضاوت راجع به مهارت ها نیست و بلکه بیشتر قضاوت در این است که چه کسی با آن مهارت ها قادر به انجام کاری بزرگ است. به زبان دیگر قضاوت های خودسودمندی، به معنی این است که فرد تصور کند، می تواند چنین کاری را انجام دهد نه اینکه کاری را انجام داده است. این قضاوت ها در واقع محصول مجموعه ای از ارزیابی شخصی است که بر منابع گوناگون آگاهی های شخصی تکیه دارد. طبقه بندی این منابع شامل انجام کارهای بزرگ در گذشته، تجارب مشابه، بیان عقاید به صورت شفاهی و وضعیت های روانشناسی می باشد. انجام کارهای بزرگ از مهمترین منابع خودآگاهی مؤثر است، به این دلیل که بر پایه تجارب مهارتی شخص، استوار است. اگر فردی به طور مداوم به این تجارب به عنوان موفقیت ها بنگرد، گمان خود سودمندی افزایش خواهد یافت و اگر فردی به این تجارب به عنوان شکست بنگرد، گمان خودسودمندی در او کاهش می یابد (یوسفی، ۱۳۷۹).
بندورا (۱۹۹۷) خودسودمندی را به صورت نوعی ایمان و باور در یک توانایی و یا سازماندهی و انجام دوره های عملی که به ارائه برنامه نیازمند است، تعریف می کند، خودسودمندی شکلی از اعتمادبنفس با شرایط ویژه است. خودسودمندی نوعی شاخص ویژه است که بندورا با توجه به تئوری شناخت اجتماعی آن را تعریف کرده است. سایر اجزاء مهم تئوری شناخت اجتماعی، ضرورت و کنترل فردی می باشد، برای اینکه خودسودمندی رشد کند تک تک افراد باید باور کنند که تحت کنترل هستند و قدرتی دارند که می توانند نتایجی را ایجاد کنند، آن ها انگیزه خواهند داشت تا این اتفاقات و وقایع را ایجاد کنند (یوسفی، ۱۳۷۹).
اگر ورزشکاری درک یا باور این اشتباه را داشته باشد که وی می تواند بر روی وقایع اثر خوبی داشته باشد، بلافاصله شروع به کار می کند و این ورزشکار یک ورزشکار کاملاً با انگیزه و مؤثر است، ورزشکاری که انگیزه دارد نهایت سعی و تلاش خود را می کند تا به موفقیت دست یابد زیرا او می داند که می تواند موفق گردد (پاچاراس[۱۲۹]، ۱۹۹۶).
تئوری خودسودمندی بیان می کند که وقتی مهارت های ضروری و محرک های کافی موجود باشند، خودسودمندی اجرای طبیعی را پیش بینی می کند. این تئوری که در حقیقت به قضاوت انسان ها از ظرفیت ها و توانشان در عمل تعبیر شده است، حاصل روند پیچیده ای از باورهای شخصی می باشد که بر فرایند آگاهانه منابع مختلف اطلاعات متکی می باشد، این منابع شامل : عملیات اجرایی، تجربیات و آزمایشات مکرر جانشینی، باورها و ترغیب کلامی و در نهایت شرایط روانی و برانگیختگی می باشد (محمودی، ۱۳۷۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:43:00 ب.ظ ]




خود را محاسبه نماید.
حضرت علی(ع) در حکمت ۷۳ نهج‌البلاغه می‌فرمایند: کسی که خود را رهبر مردم قرار داد، باید پیش از آن که به تعلیم دیگران بپردازد خود را بسازد و پیش از آن که به گفتار تربیت کند با کردار تعلیم دهد؛ زیرا آن کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند، سزاوار‌تر به تعظیم است از آن که دیگری را تعلیم دهد و ادب بیاموزد.
به گفته‌ی عطایی اصفهانی( ۱۷۷:۱۳۸۶) علم بدون تزکیه اسلحه‌ای است به دست دشمن، چراغیست دست دزد و شاخی است برای حیوان. مسلماً تنها کسی می‌تواند مربی آموزش ارزش ها باشد که خود، انسانی کامل و مبرا از رذایل اخلاقی باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

لازم به ذکر است که هرگز انتظار نمی‌رود که مربی شخص معصوم و عاری از گناه باشد؛ اما حداقل این انتظار می‌رود که به مراتب بالایی از معنویت دست یافته باشد و همواره در تلاش جهت اصلاح خویش باشد. شاید بتوان گفت که این اصل اولین و مهمترین ویژگی است که یک مربی آموزش ارزش ها بایستی دارا باشد تا بتواند واصل به مدارج عالی انسانیت گردد.
۳-۲-۲٫ توانایی ایجاد انگیزه:
مربـی بایـد بکوشد تا در متربیـان ایجاد رغبت و انگیـزه نـماید و در دل آنـان تمایل به فراگیـری را
برانگیزد، زمانی که این تمایل و رغبت در او ایجاد شود، قطعاً به تعلیم روی آورده و با شوق و لذت در پی آموختن گام برمی‌دارد.
داوودی (۱۳۸۵) معتقد است برای ایجاد نگرش نسبت به امری تنها ایجاد شناخت و معرفت نسبت به آن امر کافی نیست بلکه باید احساس عاطفی مثبتی را نسبت به آن نگرش ایجاد شده، در خود احساس نماید تا این احساس عاطفی مثبت منجر به صدور اعمال و رفتار مناسب با آن نگرش گردد.
علوی( ۱۰۵:۱۳۸۸) به نقل از روسو بیان می‌دارد که باید ذوق دانش را در فرد تولید کنیم و کاری کنیم که فرد «بخواهد» که یاد گیرد. روسو به مسأله «محرک و انگیزه» و «رغبت و علاقه» فراگیر کاملاً توجه نموده است توجه به این دو امر خطیر در تربیت اسلامی نیز لحاظ شده است؛ به طوری که در نهج‌البلاغه در کلمات قصار «حکمت ۱۹۳» ذکر شده است که : دل‌ها میـلی دارند و اقبالی و ادباری کوشش کنیـد دل‌ها را از ناحیه مـیل آن‌ ها پرورش دهید. به زور وادارشان نکنید زیرا که قلب اگر مورد اکـراه و اجبـار قرارگیرد کور می‌شود، یعنی خودش واپس می‌زند.
بر مربی لازم است تا با تشویق متربی «ایجاد انگیزه‌های بیرونی»، در او نگرشی مثبت و تمایل شدید «انگیزه درونی» نسبت به وصول هدف ایجاد کند و در نتیجه سیر حرکتی او را تسهیل ببخشد.
۳-۲-۳٫توجه به ظرفیت‌ها و استعدادها :
حیدری تفرشی(۴۹:۱۳۸۷ ) معتقد است که اختلاف استعدادها، ظرفیت‌ها، روحیه‌ها،خواست هاو
سلیقه‌ها، معلول اختلاف طبایع و تأثیرات گوناگون محیطی، جغرافیایی، فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی و اجتماعی است. بنابراین هر حرکت تربیتی باید با توجه به این اختلاف استعدادها و نیازها به صورت تدریجی و مرحله به مرحله براساس توانایی‌ها صورت گیرد.
خداوند در سوره مبارکه انعام آیه ۱۵۲ می‌فرمایند «لا نکلّف نفساً اِلاّ وسعها» یعنی اینکه هیچ کس را به قدر قدرت و توانایی او تکلیف نکرده‌ایم.»
دادن تکالیفی خارج از وسع، توان و استعداد متربی موجب ناکامی و سرخوردگی شدید او گشته و در نتیجه این ناکامی، چون مانعی بزرگ سد راه وی شده و انگیزه‌ی خود را از دست داده و برنامه‌های تربیتی، حاصلی جز تباهی در پی نخواهد داشت.
بنابراین یک مربی کار آزموده در صورتی در عمل خود موفق می‌شود که قبلاً فرد مـورد تربیت رابه خوبی بشناسد و از استعدادهای جسمانی، غرایز، خواسته‌ها و تمایلات نفسانی او کاملاً آگاه باشد تا بتواند شرایط مناسب را برای پرورش و شکوفایی استعداد ذاتی او فراهم ساخته و در رفع کمبودها و تأمین نیازهای او کوشش کند.
۳-۲-۴٫ایجاد تسهیل در آموزش:
سخت‌گیری و شدت عمل زیاد چه از سوی والدین و چه از سوی مربی باعث ایجاد آثار منفی و روانی در متربی خواهد شد.
بهشتی، فقیهی و ابوجعفری( ۱۲۵:۱۳۸۷) به نقل از ابن خلدون آثار سوء سخت‌گیری مربی بر متربی بویژه کودکان را به شرح زیر برشمرده‌اند:
۱-نشاط روانی متعلم از بین می‌رود و روح او را کسل می‌سازد.
۲-وی را به دروغگویی و تظـاهر بر خـلاف واقع وادار می کند تا از تهدید و تنبیـه معلم در امـان
باشد.
۳-فریب و نفاق را به متعلم یاد می‌دهد و او را به این صفات و افعال معتاد می‌سازد.
۴-عزت نفس، حمیت و روحیه دفاع را از متعلم می‌گیرد و او را از احساس شخصیت تهی می‌کند.
۵-باعث می‌شود اعتماد به نفس خویش را از دست بدهد و برای دفاع و ایجاد روابط اجتماعی به دیگران متکی شود.
۶-سبب می‌شود روح و روان او از اکتساب فضایل و اخلاق نیکو باز ماند و بدین وسیله به اهداف
عالیه تعلیم و تربیت نرسد و بلکه در رذایل و انحرافات سقوط نماید.
از نظر ابن خلدون، نتایج تربیتی سخت‌گیری به متعلم اختصاص ندارد و در مورد کارمند و کارگر و هر کس دیگر که به نحوی تحت تعلیم و تربیت یا تدبیرِ دیگری، واقع می‌شود نیز چنین است.
اگر اقدامات تربیتی، اموری آسان و میسر باشند موجب ایجاد عزت نفس در متربی می‌گردد و امر یادگیری را سهل‌الوصول‌تر می کند.
اکبری( ۱۳۸۸: ۹۸ و ۹۷) معتقد است که یکی از راه‌های جذب جوانان به دین آسان گرفتن آن است. خداوند متعال اساس تکلیف را براساس سهولت و قابلیت نهاده است.
چنانکه در سوره مبارکه بقره آیه ۱۸۵ می‌خوانیم: خداوند آسانی را برای شما می‌خواهد و سختی را برایتان نمی‌خواهد.
از این‌رو آیین پیامبر(ص) آیین «سهله‌ی سمحه» اطلاق شده است و در تکالیف دشوار نیز بنابر سهولت گذاشته می‌شود.
۳-۲-۵٫ عدالت:
معلم نباید در برخورد با شاگردان عدالت را فراموش کند. او نباید بین شاگردان تفاوت و تمایز قائل شود. اگر شاگردان احساس کنند که معلم بین آن‌ ها تبعیض قائل است به او توجه و اعتماد نخواهند کرد. نگاه محبت‌آمیز معلم، همانند صدایش باید به طور یکسان شامل حال همه‌ی شاگردان شود، زیرا تمام رفتار معلم برای شاگردان قابل تعبیر و تفسیر است(شعبانی، ۱۳۸۴: ۱۲۲و۱۲۱) .
خداوند در سوره مبارکه نحل آیه ۹۰ و سوره نساء آیه ۵۷ همگان به عدالت و نیکویی با یکدیـگر امر می‌فرمایند. اِن الله یامر بالعدل و الاحسان. از حضرت فخر کاینات روایتی است که می‌فرمایند: «عدالت کردن در یک ساعت بهتر از عبادت هفتاد سال است که، جمیع روزهای آن را روزه بدارد و همه شب‌های آن را به عبادت و طاعت احیا نماید.» و نیز آن حضرت فرموده که «هر صاحب تسلطی داخل صبح شود و قصد ظلم با احدی نداشته باشد حق تعالی جمیع گناهان او را می‌آمرزد» (نراقی، ۱۳۸۹ :۳۸۸).
برقراری شیوه‌ی عدالت در محیط آموزش باعث دوام امر آموزش و جلب اعتماد متربی و از همه مهم‌تر رضای محبوب می‌گردد. مولای متقیان حضرت علی(ع) در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «در تربیتِ خویش تو را بس که از آنچه بر دیگران نمی‌پسندی دوری کنی». لذا بر طبق فرمایش حضرت علی(ع) یک مربی شایسته همچنان که تمایل ندارد نسبت به وی بی‌عدالتی روا شود بایستی میان متربیان خویش به عدالت رفتار نماید.
۳-۲-۶٫ اعتدال:
حیدری تفرش(۱۳۸۷ :۴۸ ) می‌گوید: رفتارها و عملکردهای تربیتی در صورتی به ما کمک می‌رساند که تابع اعتدال باشد. تربیت خردمندانه، تربیتی است که مبتنی بر حفظ اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط در همه امور باشد چنانکه حضرت علی(ع) می‌فرمایند: نادان را نبینی، جز اینکه کاری را از اندازه فراتر کشاند و یا بدان جا که باید نرساند.
البته اندازه شناختن، در تربیت امری دشوار است و جز با خردورزی در تربیت نمی‌توان اندازه‌ها را دریافت. بهترین نظام تربیتی نظامی است معتدل، که در آن نه امید بیش از اندازه و نه بیم بیش از اندازه حاکم باشد. حضرت علی(ع) می‌فرمایند: طریقنا القصد یعنی راه و روش ما میانه‌روی است.
از دیدگاه علوی( ۲۰۹:۱۳۸۸) لزوم اعتدال و اجتناب از افراط و تفریط یکی از نکاتی است که مربی باید به آن توجه داشته باشد زیرا افراط و تفریط و عدم اعتدال در پرورش استعدادها، به نحوی سبب ضایع و تباه شدن استعدادها و قوای متربی خواهد ساخت. اعتدال تا بدان‌ اندازه حائز اهمیت است که حتی در عبادات نیز توصیه شده است .به طوری که رسول اکرم(ص) می‌فرمایند: چه نیکست اعتدال هنگام بی‌نیازی و چه نیکست اعتدال هنگام نداری و چه نیکست اعتدال در عبادت. حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) فرد جاهل و نادان را اهل افراط و تفریط معرفی می‌نمایند: «لاتری الجاهل الاّ مفرّطاً امر مفرّطاً».
کاظم‌زاده( ۲۴۵:۱۳۳۱) معتقد است که در تربیت جدید در هر یک از رشته‌های تربیت بدنی، حسی، عقلی، دینی و اخلاقی رعایت اعتدال واجب است. عقل سلیم و قلب پاک، در یک جا خط
حرکت و طرز اجرای اعتدال و حدود آن را به ما نشان می‌دهد.
۳-۲-۷٫ تدریج و پرهیز از شتاب‌زدگی:
رحمانی یزدی( ۱۳۸۱: ۱۴۷ و ۱۴۶) معتقد است که هدف آموزش و پرورش صرفاً انتقال میراث فرهنگی و مفاهیم علمی و اخلاقی نیست؛ بلکه منظور اصلی ،درونی شدن آموخته‌های فکری، اخلاقی و عاطفی است. هدف این است که مفاهیم آموزشی در جغرافیای رفتاری کودکان و نوجوانان آشکار گردد و به صورت فرهنگ رفتاری خودنمایی کند. در غیر اینصورت دیری نمی‌پاید که از میان می‌رود و زمینه‌ساز رشد فکری و اخلاقی نمی‌گردد. شتاب در تربیت ،فرصت درونی‌سازی و نهادینه شدن را از کودک و نوجوان می‌گیرد و او را فردی فریب‌کار و فرصت‌طلب تربیت می‌کند و این خود زمینه‌ساز نابودی شخصیت آنان می‌گردد از اینرو خداوند در سوره مبارکه اسراء آیه ۱۱ بندگان خود را از عجله بر حذر داشته است.
مولوی جلال‌الدین می‌گوید: پیام‌های تربیتی اگر با تأمل القاء گردد جذب روح دانش‌آموز خواهد شد؛ زیرا شاگرد چون آرد است پیش خمیر و کلام چون آب در آرد، آنقدر باید آب بریزد که صلاح آن باشد. عدم باروری علم ،عوامل مختلفی دارد که شتاب در تربیت یکی از آن‌هاست چون شتابزدگی، فرصت فکر کردن و جذب کردن داده‌های آموزشی را از وی می‌گیرد.
رفیعی(۱۳۸۸) بیان می‌دارد که تدریج، سنت و قانون الهی است. تکوین هستی، آفرینش انسان، تشریع شرایع، همگی براساس اصل تدریج بوده است . ارسال رسولان و ابلاغ آنان نیز با رشد تدریجی فکر جمعی بشر صورت گرفته است. چنانکه قرآن نیز در طی بیست و سه سال نازل و به تدریج بر مردم ابلاغ شد؛ لذا تحقق امر تربیت با اصل تدریج عجین است و در ماهیت و طبیعت آن نهفته می‌باشد.
بهشتی، فقیهی، ابوجعفری(۱۳۸۷ :۵۳) معتقدند که شخصیت و شاکله‌ی آدمی به تدریج ساخته می‌شود و گفتار و رفتار رفته رفته در او تأثیر می‌گذارد و به تدریج در عمق جان او نفوذ می‌کند و سرسخت می‌شود و شاکله‌ی او را پدید می‌آورد، از این‌رو توجه به اصل تدریج و تداوم ضروری است. سعدی بر این باور است که تدریج و تداوم از اصول مسلّم تربیت نفس است و پیوسته باید از آینه‌ی نفس گردافشانی و غبارزدایی شود در غیر اینصورت توقع صفای نفس بیهوده است.
۳-۲-۸٫انعطاف‌پذیری و نرمش:
گاهی با توجه به موقعیتی که پیش می‌آید لازم است انعطاف‌پذیر باشیم در غیر اینصورت قدرت دافعه ما از قدرت جاذبه بیشتر خواهد شد. از طریق انعطاف‌پذیری و نرمش است که فرصت می‌یابیم نظرات و عقاید خود را مرتباً اصلاح کنیم در هنگام طوفان درختان سبز می‌شکنند؛ اما شاخه‌های نرم خم می‌شوند و سالم می‌مانند (قطب، ۹۴:۱۳۸۹) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:43:00 ب.ظ ]




در اینجا سعدی به وصف انتظار و شوق خویش به عنوان عاشق می پردازد، و می گوید : برگ درختان که سبز و با طراوت هستند به مرور زمان زرد و خشک و پوسیده می شوند امّا برگ چشمان عاشق «که منظور همان پلک های چشم عاشق است » ، به علت عشقی که او را به اشک و سوز و زاری وا می دارد. همیشه تَر و اشکباران است . برگ چشم در این بیت به معنای کنایه از پلک است، شاید از جهت شکل ظاهری بین «برگ و برگ» در دو مصرع جناس مکرّر یا مزدوج وجود دارد. بین «تَر و خشک» آرایه تضاد وجود دارد.
بیت دهم :
در این بیت سعدی مقصودش خودش و همۀ عاشقان است و می گوید : تن و جان که عزیز و دوست داشتنی و گرامی است برای هر کسی، فدا و نثار هم نشینی و هم صحبتی با معشوق زیبا روی بشود، امّا منِ سعدی عاشق و یا عاشقان، شرمنده و سیه روی هستیم از این تحفه و هدیه و پیشکشی که بسیار ناچیز و ناقابل است، را تقدیم معشوق و محبوب زیبا روی می کنیم. جان شیرین : ترکیب وصفی می باشد. صحبت یار : کنایه از هم نشینی با معشوق است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بیت یازدهم :
در این بیت سعدی در ادامۀ توجیح بیت قبل می گوید : همین اندازه «یعنی به اندازۀ جان وجودی که عاشق دارد» در توان بخشیدن و نثار کردن به معشوق دارم با اینکه می دانم این جان ناقابل در خور و شایستگی مقام و منزلت معشوق نیست. «قَدَر و قَدر» جناس ناقص می باشد و از نظر معنا باهم متفاوتند، قَدَر به معنای اندازه و پیمانه است و قَدر به معنای مقام و منزلت می باشد. بین «قَدَر و قَدَر» در دو مصرع، جناس مکرّر یا مزدوج که از دسته آرایه های برونی است وجود دارد . «حدّ امکان» به معنای نهایت استطاعت و توانایی است.
بیت دوازدهم :
سعدی در بیت دوازدهم روی سخنش با خود و عاشقانی مثل خود است که می گوید : ای عاشق نمی توان راز دل خود را که همان عاشقی است از دیگران پنهان کرد، زیرا عشق به هر حال خود را نشان می دهد و از راز عاشق پرده بر می دارد و حال عاشق را فاش می کند. پرده پوشیدن : کنایه از پنهان کردن و کتمان کردن امری است. پرده دَر : کنایه از افشا کنندۀ راز و رسوا کننده است. بین «پرده پوشیدن و پرده دَر» آرایه تضاد وجود دارد.
بیت سیزدهم :
ای سعدی تا محضر شاهانه معشوق را بدید وآشنای حریم دوست و معشوق و محبوب گردید، از خود بی خود شد . بین «خَبَر و بی خَبَر» آرایه تضاد و جناس مکرّر یا مزدوج وجود دارد.
بیت چهاردهم :
در این بیت سعدی سرنوشت و سر انجام عشق خود را به دست معشوق می سپارد و می گوید: ما عاشقان با میل و رغبت و شوق جان و مستی خود را در راه معشوق نهاده ایم و پیشکش معشوق کرده ایم و باقی تصمیم با معشوق است که چه سرنوشت و تقدیری برای عاشقان و چه بختی برای عاشقان رقم خواهد زد. بین «سَر و سَر» جناس مکرّر یا مزدوج وجود دارد. طوع : به معنای میل و رغبت است. سَر نهادن : کنایه از به طور کامل خود را در اختیار کاری یا چیزی قرار دادن .
وزن غزل:
وزن غزل فاعلاتن مفاعلن فَعِلُن در بحر خفیف مجنون محذوف است که از وزنهای سنگین و سخت عروضی است و غزلهای کمی از سعدی در این وزن سروده شده است .
قافیه :
کلمات قافیه در این غزل، «هنر » ، «معتبر » ، «حجر» وتر، قمر، دگر، ثمر، نظر، تر، مختصر، قدر، در، خبر هستند که در کنار ردیف «است» قرار گرفته اند، برخی قافیه های این غزل از نوع قافیه های افزایشی هستند.
ویژگی سبکی :
این غزل از غزلهای نیمه عرفانی سعدی است. بطوریکه قسمتهایی از ابیات آن را می توان به عرفان ربط داد و تعبیر عرفانی از آنها داشت. در طول ابیات از لغات و واژه هایی که بیانگر حُسن معشوق است استفاده شده است. مانند : مُهر مهر، لطافت، قمر، جان شیرین.

۴-۱-۰۸

هرکسی را نتوان گفت که صاحب نظر است عشق بازی دگر و نفس پرستی دگر است
نه هر آن چشم که بیند سیاه است و سپید یا سپیدی ز سیاهی بشناسد بصر است
هر که در آتش عشقش نَبُوَد طاقت سوز گو به نزدیک مَرو کافت پروانه پر است
گر من از دوست بنالم نفسم صادق نیست خبر از دوست ندارد که ز خود با خبر است
آدمی صورت اگر دفع کند شهوت نفس آدمی خوی شوی ورنه همان جانور است
شربت از دست دلارام چه شیرین و چه تلخ بِدِه ای دوست که مُستسقی ازان تشنه تر است
من خود از عشق لبت فهم سخن می نکنم هرچ ازان تلخ ترم گر تو بگویی شکر است
ور به تیغم بزنی با تو مرا خصمی نیست خصم آنم که میان من و تیغت سپر است
من ازین بند نخواهم به در آمد همه عمر بند پایی که به دست تو بُوَد تاج سر است
دست سعدی به جفا نگسلد از دامن دوست ترک لُوء لُوء نتوان گفت که دریا خطر است
درون مایه اصلی غزل:
سعدی در این غزل که به نوعی بُعد عرفانی بخشیده است، سعی دارد به معشوق خود ثابت کند و بگوید که یک عاشق و شیدای واقعی ست وگرنه به هرکسی که ادعای ظاهری عاشقی کند، نمی توان گفت در زمرۀ عاشقان است، همینطور وفاداری و ثبات خود را در راه عشق به معشوق گوشزد می کند و برای درک بیشتر معشوق از انواع حال و فداکاری عاشق صحبت می کند و هر آنچه را لازم می داند به تصویر و یادآوری می‎کشد و برای تأکید به معشوق خود می گوید حتی اگر مرا به تیغ بکشی و حرفهایزهرآلود به من بگویی، من با جان و دل پذیرای آن هستم، و در نهایت اینکه من سعدی عاشق، دست از دامن و کوی یار برنخواهم داشت زیرا وجودم به وجود معشوق بسته است. سعدی در سرودن این غزل سعی بر این داشته که حال و هوای عاشقی و دلدادگی اش و وفاداری به معشوق را با آوردن تشبیهات گوناگون به صورت مثال بیان کند که این امر باعث تنوع در ابیات وی شده چُنان که یک موضوع را با مثالها و توجیهات گوناگون بیان کرده است تا هم باعث ملال خواننده نگردد و هم به درک بیشتر این حال و هوا کمک کند .
بافت معنایی و آرایه های ادبی :
بیت اول :
سعدی در این بیت بطور کل انگشت اشاره را به سمت افراد عادی که مدّعی عشق هستند و عاشق نیستند بُرده و خطاب به آنها گفته است هر شخص ادعا کنندۀ عشق را نمی توان دارای معرفت و بینش صحیح و باطن بین دانست زیرا عشق بازی و هوس بازی، شاید در ظاهر و عمل مثل و شبیه هم باشند، امّا در باطن امر، از زمین تا آسمان بین آنها فرق است. «نظر» در صاحب نظر، و در معنای عرفانی به معنی احساسی لطیف و معنوی اطلاق می شود که می توان بوسیلۀ آن حقیقت را درک کرد. بین «دِگر و دِگر» آرایه جناس تکرار و مزدوج وجود دارد. «دگر» مخفف دیگر و چیز دیگر می باشد.
بیت دوم :
در این بیت سعدی با مثالی حال انسانهای عادی و مدّعی عشق را بیان می کند و می گوید:
چشم که از سیاهی و سفیدی تشکیل شده و یا هر چشمی که فرق بین سیاه و سفید را تشخیص دهد، چشم بصیرت نمی شود . بین «سیاه و سپید و سپید و سیاه» تضاد و مراعات نظیر و آرایه طرد و عکس وجود دارد.
بیت سوم :
سعدی در این بیت به افرادی که در راه عشق طاقت سوختن و تحمل درد هجران و ناز معشوق را ندارد بهتر است که از عشق و عاشقی دوری کنند، زیرا بال برای پروانه باعث می شود تا پروانه به دور شمع پر بزند و بسوزد. «ش» در عشقش، ضمیر مفعولی است . «سوز» اسم مصدر سوختن می باشد. «بین آتش و سوز» تناسب معنایی ست. «ک» در واژه «کافت» برای تعلیل آمده و معنای زیرا است .
بیت چهارم :
سعدی در این بیت برای حال خود گواه می آورد می گوید : اگر من از معشوق شکایت کنم، سخنانم و ادعایم دروغ است و به گزاف ادعای عاشقی کرده ام. هرکس از درد خود با خبر باشد و خود را ببیند، خبر از معشوق ندارد زیرا عاشق صادق کسی ست که از خود رهایی یافته و چیزی جز معشوق نمی بیند. «نَفَسَم» به معنای حرفم، سخنم می باشد در این بیت . بین «خَبَر و خَبَر» جناس تکرار وجود دارد.
بیت پنجم :
در این بیت با آوردن مثال هدف عشق را بیان می دارد. کسی که در ظاهر شمایل آدمی را دارد و در شکل فیزیکی آدم می باشد، اگر امیال حیوانی شهوت نَفس و هوای نَفس را از خود دور کند، تبدیل به آدمی با خلق و حسن اخلاق می گردد و انسان واقعی می شود که صفات کمال حُسن را دارد وگرنه هر موجودی که به شکل ظاهر آدم باشد و به هوای نفس بپردازد و از عالم اخلاق و معنویت و عشق دور باشد و غافل، تبدیل به جانور می شود. بین «آدمی صورت و آدمی خوی» تضاد معنایی وجود دارد.
بیت ششم :
سعدی شوق خود را در برابر معشوق اینطور بیان می کند : شربت و نوشیدنی از دست معشوق و محبوبم بدهید که تلخ و شیرین بودن آن برایم یکسان است و من عاشق تشنه تر و مشتاق یار می سوزم وتشنه تر می شوم. واژه دلارام به معنای ادبی یعنی مایه آرامش دل و کنایه از معشوق و محبوب است. بین «تلخ و شیرین» آرایه تضاد وجود دارد. «مُستَسقی» در لفظ به معنای آب خواستن است و بیماری اِستسقاء است که هر چه قدر فرد آب بنوشد. باز هم تشنه تر می شود و آب می طلبد. «مُستَسقی» در این بیت مراد از عاشقی است که در اشتیاق دیدار یار و کوچکترین اعتنا و توجه معشوق، می سوزد. «شربت شیرین» در این بیت می‎تواند به معنای توجه معشوق به عاشق باشد. و «شربت تلخ» هم کنایه از سرزنش و عتاب و قهر و بی اعتنایی و دشنام و خشم معشوق باشد.
در بیت هفتم :
در این بیت عاشق روی سخنش با معشوق است و می گوید : عشق لب تو ای معشوق من چنان هوش از سر من به در بُرده که معنای هیچ سخنی را نمی فهمم و درک نمی کنم و هر حرفی که معشوق بزند ف حتی اگر مثل زهر تلخ باشد چون از دهان معشوق بیرون می آید، همچون شکر شیرین است. «بین تلخ و شکر» آرایه تضاد موجود است. «م» در تلخ ترم ضمیر متمّم فعل است به معنای «به من» است . در مصرع دوم حذف به قرینه صورت گرفته است. تلخ در مصرع دوم به معنای زننده و زشت و سخت است و در واقع صفت سخن می باشد .
بیت هشتم :
خطاب عاشق به معشوق است و می گوید : ای معشوق حتی اگر مرا با شمشیر بزنی با تو هیچ دشمنی ندارم و دشمن آن کسی هستم که میان من وشمشیری که از سوی تو به سمت من می آید، سپر بیاندازد. «وَر» در ادبیات به معنای اگر است. «م» در «به تیغم بزنی» ضمیر مفعولی است به معنای «من را» یا «مرا ». «م» در واژه «خصم آنم» شناسه است به معنای هستم. بین «تیغ و سپر» تناسب معنایی و مراعات نظیر وجود دارد.
بیت نهم :
سعدی در اینجا در مقام عاشق با خود سخن می راند و می گوید : من در تمام عمرم نمی خواهم از این اسارت و غم عشق بیرون بیایم و رها و آسوده خاطر شوم زنجیر و زندان و اسارت وگرفتاری که بخاطر تو باشد و افسار آن بدست تو باشد مثل تاجی که بر سر پادشاه می گذارند ارزشمند است و (در معنای عرفانی: هرچه عاشق اسیر و گرفتارتر غم عشق باشد و در راه عشق جان بگذارد، بههمان اندازه، درجه ومقامش بالاتر می رود و انگار کسی است که به مقام پادشاهی می رسد و تاج برسرش می گذارند). تاج بر سر گذاشتن : کنایه از به اوج مقام و منزلت و پاداش رسیدن است .
بیت نهم :
بین «تیغ و خصم» مراعات نظیر وجود دارد. بین «خصم و خصمی» و «تیغ و تیغت» جناس مذیل وجود دارد.
بیت دهم:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:43:00 ب.ظ ]




اکونومیست عوامل موثر بر کیفیت زندگی را این‌گونه معرفی کرده است:۱٫ سلامت ۲٫ بهداشت ۳٫ ثبات سیاسی و امنیتی ۴٫ زندگی خانوادگی ۵٫ زندگی اجتماعی ۶٫ آب و هوا و موقعیت جغرافیایی ۷٫ امنیت شغلی ۸٫ آزادی سیاسی (The Economist Intelligence Units : 2005).
بررسی دیگری توسط کمیته بحران جمعیت؛ موسسه پژوهشی غیرانتفاعی و مستقلی که محل استقرار آن در واشنگتن است؛ در تحقیق مفصلی در مورد سنجش کیفیت زندگی در یکصد شهر بزرگ جهان، ۱۳ شاخص را به عنوان عوامل موثر در چگونگی کیفیت زندگی معرفی نموده است. این شاخص‌ها شامل آموزش، بهداشت عمومی، آرامش عمومی، حمل و نقل، هوای سالم، امنیت عمومی، هزینه خوراکی، فضای سکونت، تسهیلات عمده مسکن و ارتباطات می‌شود.
در یک جمع‌بندی کلی شاخص‌های کیفیت زندگی را می‌توان درهفت گروه دسته‌بندی کرد که عبارتنداز: ۱ـ شاخص‌های اقتصادی. ۲ـ شاخص‌های اجتماعی. ۳ـ شاخص‌های تفریح و سلامت. ۴ـ شاخص‌های زیبایی شناختی (ادراکی و روانی).۵ـ شاخص‌های مسکن و سرپناه. ۶ـ شاخص‌های ارتباطی و حمل و نقل. ۷ـ شاخص‌های زیست محیطی که با تفصیل بیشتر در جدول (۲-۲)مشاهده می‌شود.
جدول(۲-۲): شاخص‌های کیفیت زندگی

متغیرها شاخص‌ها ردیف
تامین حداقل نیازهای اقتصادی مردم، قدرت خرید، ایجاد تعادل میان عرضه و تقاضای کالاها، هزینه، درآمد سرانه (دستمزد)، اشتغال و رضایت شغلی، هزینه فرصت، بیکاری، ارزش زمین، هزینه تطابق با محیط. اقتصادی ۱
آموزش در مقاطع مختلف تحصیلی، امکانات رفاهی، داشتن امنیت جسمی و روحی و رفاه اجتماعی،روابط اجتماعی، فضاهایگذراناوقاتفراغت، فضاهایپیاده،فضاهایبازوسبز ، مشارکتاجتماعی، فرهنگوتاریخ، فضای قابل سکونت. اجتماعی ۲
داشتن سرگرمی‌های مناسب، مسافرت، دید و بازدید از اقوام. تفریح و سلامت ۳
آسودگیمحیط، حس‌ راحتی، توالیمنظر، نفوذپذیری، تنوعوگوناگونی، خوانایی، نمایانی، نظمفضایی، ادراکفضایی، کشففضا زیبایی شناختی (ادراکی و روانی) ۴
تسهیلات عمده مسکن(مسکن‌های دارای برق، آب آشامیدنی سالم، تلفن)، کیفیت کالبدی مسکن، کیفیت ساخت و ساز مسکن، مصالح و قوانین مربوطه، سطح کیفی مسکن، مالکیت مسکن، چیدمان ساختمان‌ها(دانه‌بندی بافت)، ایمنی در برابر سوانح، توجه به تعداد خانوار و ابعاد مناسب مسکن متناسب با تعداد افراد، فرهنگ ساکنین و ابعاد فردی و اجتماعی خانوار ساکن مسکن و سرپناه ۵
وسایلارتباطات، وسایلحملونقلعمومی، سطحسرویسمعابر، رضایتازسفرهایدرون شهری، حجمترافیک، تعداد تصادفات ارتباطی و حمل و نقل ۶
مسایل زیست محیطی، دفع زباله و پسماندها، فاضلاب‌های خانگی، خطرهای طبیعی مانند سیل و زلزله، آلودگیهوا، آلودگیآب، آلودگیصدا، آلودگی بصری زیست محیطی ۷

ماخذ: فتاحی، ۱۳۸۸: ۲۵ و کوکبی، ۱۳۸۴:۳۶

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:42:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم