کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو

 



تصمیمات پرداخت متمرکز

پرداخت متغیر
پرداخت مبتنی بر فرد
پرداخت مبتنی بر عملکرد
تصمیمات پرداخت غیرمتمرکز

۷

روابط کارمندان
(اشاره به تعاملات بین کارمندان، مدیریت و اتحادیه‌های کارگری دارد)

ارتباطات بالا به پایین
سرکوب اتحادیه و هرگونه اتحاد در سازمان
رویکرد خصمانه

ارتباطات پایین به بالا و بازخورد
قبول اتحادیه‌ها و اتحادها
مدیریت باز

۸

حقوق کارکنان
(در ارتباط با روابط بین سازمان و افراد سازمان )

تاکید بر رعایت نظم به منظور کاهش اشتباهات
تاکید بر پاسداشت و حمایت از کارفرما
استانداردهای اخلاقی غیررسمی

تاکید بر اقدامات پیشگیری به منظور کاهش اشتباهات
تاکید بر پاسداشت و حمایت از کارمندان
کدهای اخلاقی صریح و رویه‌های اجرایی

در این پژوهش، جریان کار در برگیرنده تیم‌ها شامل تیم مجازی وتیم‌های حل مسئله می‌شود. استخدام در برگیرنده فرایندهای مبتنی بر وب جذب، انتخاب، حفظ و نگهداری و مدیریت نیروی کار متنوع می‌شود. جداسازی کارمندان از سازمان نه تنها شامل جدا شدن اختیاری می‌شود‌، همچنین در بر گیرنده مدیریت کوچک سازی و کمک در شغل یابی نیز می‌شود. ارزیابی عملکرد شامل ارزیابی تیم، ارزیابی جهانی و عملکرد مبتنی بر نقش نیز می‌شود.
آموزش و توسعه نیز شامل رویه‌های آموزش مانند آموزش آنلاین، مجازی، میان وظیفه، مهارتهای اساسی، و آموزش مبتنی بر هدف می‌باشد. جبران خدمات دربرگیرنده انعطاف پذیری، توازن بین زندگی و کار، مشوقهای پرداختی موثر می‌شود. همچنین در برگیرنده بازطراحی و مدیریت مزایا با توجه به ویژگی‌های شخصی افراد نیز می‌شود. روابط کارکنان بر اهمیت توسعه روابط از طریق فناوری اطلاعات ، مدیریت افرادی که خارج محل کار، در حال فعالیت هستند، و کار با اتحادیه‌های کارگری، برونسپاری، روابط کارکنان در سایر کشورها و کاربرد فناوری اطلاعات به منظور کمک به سازمان دهی یا مخالفت کردن با اتحادیه‌ها می‌شود. حقوق کارکنان نه تنها در برگیرنده فرصتهای برابر و محیط قانونی می‌شود، همچنین در بر گیرنده حقوق کارفرما/کارکنان در مورد فوت و فن کسب و کار، جذب همکاران قبلی از محل کار قبلی، حریم ایمیل، کاربرد اینترنت نیز می‌شود.
متغیر‌های ارزیابی عملکرد سازمانی
هوسلید و همکاران(۱۹۹۷) بیان می‌کند که دو بعد اساسی برای مدیریت منابع‌انسانی وجود دارد: بعد اول، مدیریت منابع انسانی فنی است که شامل انجام کارهایی از قبیل جذب، انتخاب و جبران خدمات می‌شود و بعد دوم ، مدیریت منابع انسانی استراتژیک است که شامل انجام آن اقدامات مدیریت منابع انسانی فنی به طریقی است که مستقیماً از اجرای استراتژی سازمان حمایت کند. خروجی اجرای استراتژی سازمان، عملکرد سازمان است. عملکرد سازمانی دربرگیرنده خروجی واقعی یا نتایجی است که سازمان با توجه به اهدافی که دارد بدست می‌آورد(ویکی‌پدیاc ،۲۰۰۷). متخصصان از رشته‌های مختلفی مانند برنامه ریزی استراتژیک، متخصصان عملیاتی، مالی ، حقوقی و توسعه سازمانی با عملکرد سازمان در ارتباط هستند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بکر و همکاران(۲۰۰۱) معتقدند که از آنجایی که مشکلاتی در تعیین و تشخیص سهم واقعی مدیریت منابع انسانی در ماموریت و استراتژی سازمان وجود دارد، می‌توان سهم مدیریت منابع انسانی در عملکرد کلی سازمان را از طریق دو جنبه سنجید: منطق استراتژیک مدیریت منابع انسانی(پیوند متغیرهای ارزیابی استراتژیک مدیریت منابع انسانی با اجرای استراتژی‌های سازمان)، و اثر استراتژیک مدیریت منابع انسانی(عناصر سیستم منابع انسانی طراحی شده برای حداکثر سازی کیفیت کلی سرمایه انسانی در کل سازمان). بنابراین، ابعاد چندگانه عملکرد سازمانی پذیرفته شده در این پژوهش عبارتند از: رضایت ذینفعان، ارتباطات سازمانی، همکاری تیمی، عملکرد استراتژیک، مدیریت دانش و رشد سازمانی. هر کدام از این ابعاد در ادامه شرح داده خواهد شد.
رضایت ذینفعان
در مقایسه با مدلهای قدیمی خروجی-ورودی یا دیدگاه سهامداران از سازمان که در آن سازمان‌ها تنها به فکر تامین نیازها و خواسته‌های سرمایه گذاران، کارمندان ، عرضه کنندگان مواد اولیه، و مشتریان بودند، در تئوری ذینفعان بیان می‌شود که غیر ازگروه‌های نامبرده شده در بالا، گروه‌های دیگری نیز هستند که سازمان باید به فکر تامین نیازها و خواسته‌های آنها باشد(فریمن،۱۹۸۴). در این دیدگاه، استراتژی سازمانی، تئوری ابزاری است که هر دو دیدگاه منبع محور را با سطح اجتماعی-سیاسی تلفیق می‌کند. پیگیری رضایت ذینفعان مستقیماً مزایایی هم برای سازمان و هم برای ذینفعان دارد چراکه این کار منجر به تمرکز استراتژی سازمان بر شاخصهای موفقیت مانند شناسایی و توسعه ذینفعان کلیدی، ارزیابی و درک نیازها و ملزومات ذینفعان کلیدی، و همتراز نمودن استراتژی سازمان با نیازها و خواسته‌های دینفعان می‌شود(موسسه کیفیت ملی، ۲۰۰۷).
ارتباطات سازمانی
در بسیاری از پژوهش ها، به منظور ایجاد و اجرای ارتباطات سازمانی اثربخش، شامل ایجاد جو اعتماد و وفاداری در میان کارکنان و همچنین متقاعد کردن مدیران و مجریان به منظور تسهیم اطلاعات در تمام خطوط وظیفه‌ای یکی از چالش‌های اصلی متخصصان منابع انسانی است که آنها در محیط امروز با آن روبرو می‌شوند. کیوری() معتقد است که اثربخش ترین ابزار در مدیریت ارتباطات سازمانی، تعهدی است که بوسیله مدیریت ارشد سازمان در این زمینه وجود دارد. و این تعهد را می‌توان از طریق ایجاد و ادامه دادن جلسه هایی بین مدیران و کارمندانشان و همچنین تشویق برنامه‌های پیشنهادی کارمندان اجرا کرد.
همکاری تیمی
فیتزانز(۲۰۰۲) بیان می‌کند که مهمترین تغییر مدیریت منابع انسانی که تا کنون دیده شده، حرکت به سمت همکاری بوده است. صنایع، نهایتاً دریافتند که حتی با رقبای خود نیز باید همکاری هایی در زمان و مکان خودش داشته باشند. فیت‌زنز(۲۰۰۲) بعلاوه تاکید می‌کند که مدیران منابع انسانی باید این مفهوم ضروری را وارد ادبیات خود کرده و به بررسی این موضوع بپردازند که چگونه می‌توانند از طریق همکاری، کارکردهای خود و سازمان را در حوزه‌ای که به منابع انسانی مربوط می‌شود را ارتقا دهند. کاردی و میلر(۲۰۰۵) معتقدند که سازمانهای عصر حاضر در حال تغییر وضعیت به سمت تیم‌ها هستند و روز بروز بیشتر به این مسئله اهمیت می‌دهند. مهرمن و همکاران(۱۹۹۸) متذکر می‌شوند که تمایل کارکردن با تیم پیامدهای مستقیمی برای افراد، مدیریت منابع انسانی و سازمانها دارد. مدیریت منابع انسانی با چالشها و فرصتهای مهمی روبرو می‌شود چراکه این تمایلات، ماهیت کاری که افراد انجام می‌دهند را تغییر می‌دهد. بعلاوه، افراد نیاز به کسب مجموعه مهارتهای جدیدی خواهند داشت.
عملکرد استراتژیک
همانگونه که بیان شد، مدیریت منابع انسانی دو بعد اساسی دارد، مدیریت منابع انسانی فنی و مدیریت منابع انسانی استراتژیک. مدیریت منابع انسانی، نقشی حیاتی در عملکرد کلی مدیریت منابع انسانی دارد. گومزمجیا و همکاران(۲۰۰۱) عملکرد استراتژیک مدیریت منابع انسانی را به عنوان همسویی نزدیک استراتژی‌های منابع انسانی و برنامه ها(تاکتیک ها) با فرصتهای محیطی، استراتژی‌های کسب و کار و ویژگی‌های منحصر به فرد سازمان و شایستگی‌های متمایز تعریف می‌کند. زمانی که سازمان سیاستهای مدیریت منابع انسانی استراتژیک را برنامه ریزی و اجرا می‌کند، نه تنها موجب بهبود عملکرد مدیریت منابع انسانی استراتژیک می‌شود، بلکه مزایای مستقیم و غیر مستقیمی بر موارد زیر دارد: تشویق پیش فعال بودن به جای واکنش گر بودن، بیان صریح اهداف سازمان، ترغیب تفکر بحرانی و بررسی مداوم فرضیات، شناسایی شکاف‌های بین موقعیات موجود و دیدگاه آینده، تشویق مشارکت مدیران عملیاتی، شناسایی فرصتها و محدودیتهای منابع انسانی و ایجاد پیوندهای مشترک از قبیل ارزشها و انتظارات مشترک در همه سطوح.
مدیریت دانش
لاسکی[۱۰۶](۲۰۰۳) بیان می‌کند که بهترین تغییر نقش مدیریت منابع انسانی درآینده مدیریت دانش است. دانش اساس رقابت در کسب و کار امروز است، بنابراین، دانش در دنیای امروز مترادف با قدرت است. با ظهور عصر دانش، سازمانها به خوبی دریافتند که دانش چه مشهود و چه نامشهود، مهمترین دارایی آن سازمان به منظور ایجاد مزیت رقابتی است(بیرلی و دالی[۱۰۷]،۲۰۰۲). بنابراین در سازمانهای عصر حاضر مدیریت دانش به عنوان عامل کلیدی در تعیین موفقیت کلی سازمان شناسایی شده است.
رشد سازمانی
گرتز و باپتیستا(۱۹۹۵)، ۱۸۰ مدیر ارشد اجرایی را در ایالات متحده مورد مصاحبه قرار دادند و دریافتند که در حدود ۹۴ درصد از آنها به طور مستقیم تلاشهایی در جهت رشد سازمانی انجام می‌دهند. هامل و پراحالاد(۱۹۸۹،۱۹۹۴) در مقالات خود بر سازمانهایی تاکید داشتند که تمایل به ادامه حیات و موفقیت دارند. آنها معتقدند که نکته اصلی، جایگزین کردن هزینه با رشد در سازمان نیست، بلکه نکته اصلی یافتن راهی برای رشد و گسترش دادن تجربه‌های مفید در سازمان است. استرابوک(۱۹۶۵) مدل‌های رشد سازمانی را به چهار دسته تقسیم می‌کند:
مدلهایی که رشد را فقط تغییر حجم سازمان می‌دانند.
مدلهای دگرگونی که بر طبق این مدلها، رشد تنها یک فرایند منظم و نرم نیست بلکه در بر گیرنده انجام و اجرای تغییرات ناگهانی و غیر منظم نیز می‌شود.
مدلهایی که رشد را به عنوان پیگیری فرصتهای موجود در نظر می‌گیرند.
مدلهایی که متکی بر شناسایی تصمیماتی هستند که موجب رشد می‌گردند.
اولریچ(۱۹۹۷) معتقد است که سودآوری یکی از شاخصهای رشد است، چرا که شرکتی که از نظر سوداوری قابل رقابت با سایرین نباشد، در فقدان بازارهای انحصاری پایدار شکست خواهد خورد. مهم نیست سازمان کدام مسیر را به سمت رشد انتخاب می‌کند، بلکه باید در انتخاب مسیر رشد سازمان این نکته را در نظر داشته باشیم که رشد سازمان نیازمند تفکر مجدد در سازمان، سازماندهی و ابزارهای مدیریت منابع انسانی است.
تحقیقات انجام گرفته دراین زمینه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 12:23:00 ق.ظ ]




 

استغفار

 

قالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤالِ نَعْجَتِکَ إِلى‏ نِعاجِهِ وَ إِنَّ کَثیراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَیَبْغی‏ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلیلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راکِعاً وَ أَنابَ. ص/۲۴

 

۴-۱۲-۱- سرگذشت حضرت حضرت داوود (ع)
یکی از پیامبران الهی که دارای علم و قدرت فراوانی بود، حضرت داوود می باشد که خداوند برای تقویت روحی پیامبر اکرم و دلداری آن حضرت در سوره ص می فرماید: «اصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَاذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ، إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِشْرَاقِ، وَالطَّیْرَ مَحْشُورَهً کُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ (ص/۱۹-۱۷)؛بر آنچه مى‏گویند صبر کن و داوود بنده ما را که داراى امکانات [متعدد] بود به یاد آور آرى او بسیار بازگشت‏کننده [به سوى خدا] بود، ما کوهها را با او مسخر ساختیم [که] شامگاهان و بامدادان خداوند را نیایش مى‏کردند،و پرندگان را از هر سو [بر او] گرد [آوردیم] همگى [به نواى دلنوازش] به سوى او بازگشت‏کننده [و خدا را ستایشگر] بودند».

داوود عبادت گذاری بزرگ بود و حکومتی با عظمت داشت، خداوند در سوره ص به ذکر و یاد او می پردازد تا به پیامبر (ص) یاد آور شود از کارشکنی ها و زخم زبان های کفار متزلزل نشود و مخالفت آن ها در عزم راسخش سستی ایجاد نکند و می فرماید: سرگذشت پیامبران بزرگ را که همه توجهشان به خدا بود، به یاد آور که عبارت بودند از داوود، سلیمان، ایوب، ابراهیم، اسحاق، یعقوب، اسماعیل، یسع و ذالکفل. اولین آن ها داوود است که خداوند او را قدرتمند ساخت و بعد از اینکه در جنگ طالوت با جالوت، داوود جالوت را کشت خداوند به وی فرمانروائی و حکمت و علم داد. «وِمِنْهُم مَّن یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الآخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ(البقره/۲۰۱)؛و برخى از آنان مى‏گویند پروردگارا در این دنیا به ما نیکى و در آخرت [نیز] نیکى عطا کن و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار». و او را خلیفه روی زمین قرار داد و قدرت داوری و قضاوت عطا کرد.(ص/۲۰و ۲۶). و کوه ها و پرندگان را مسخر وی ساخت که همراهانش خدا را تسبیح گویند. (الانبیاء/۷۹وص/۱۹). و آهن را برایش نرم ساخت تا بتواند با آن وسائل و زره بسازد. (طبرسی،۱۴۰۶،۷/۵۸و الانبیاء/۸۰ والسبا/۱۱). خداوند آن همه قدرت و امکانات را به او داد ولی این پیامبر عظیم الشان با این همه قدرت ظاهری از زخم زبان و کارشکنی های آن ها در امان نماند ولی با قدرت تمام در برابر دشمنان ایستاد و حتی گفته اند در اطراف محراب عبادت او هزاران نفر شب تا به صبح به حال آماده باش بودند. خداوند در مقام تسلی پیامبر (ص) می فرماید: در مقابل گفته های ناروا و استهزاء کفار شکیبا باش و برای تقویت خود داوود پیامبر، بنده ما را خاطر نشان ساز که دارای نیروی جسمانی و قوت بود و برای جلب رضایت الهی زیاد عبادت می کرد و با تعبیر اواب که صیغه مبالغه است می فهماند داوود بسیار به سوی پروردگارش بازگشت می کرد و از کوچکترین غفلت و ترک اولی توبه می نمود و نصف ازشب را به عبادت و شب زنده داری می پرداخت و نصف از سال را روزه می گرفت، یک روز روزه بود و یک روز افطار می کرد. (طبرسی،۱۴۰۶،۸/۴۶۹).
۲-۱۲-۲- نکته آموزنده
بزرگترین درسی که از زندگی حضرت داوود گرفته می شود این است که او با آن همه قدرت ظاهری و سیاسی و حکومتی و نعمت های فراوان مادی و ظاهری دنیا، از نظر قدرت معنوی و اخلاقی و نیروی عبادت چنان بود که قرآن او را به عنوان اواب می ستاید، بنده ای که یک لحظه از یاد خدا و توبه به درگاه او غافل نشد و زندگی سر تا پا مادی،او را به خود مشغول نکرد. به طوری که پرندگان نیز تحت تاثیر عبادت و تسبیح او قرار می گیرند و از آشیانه های خودشان گرد او جمع می شوند و هر یک به نغمه خود تسبیح می گفت و ذکر او را تکرار می کردند». (ثقفی،۱۳۷۶،۴/۵۷۶).
۳-۱۲-۳- قضاوت و استغفار
«وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاکِعًا وَأَنَابَ، فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِکَ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ (ص/۲۵-۲۴)؛و داوود دانست که ما او را آزمایش کرده‏ایم پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه کرد و بر او این [ماجرا] را بخشودیم و در حقیقت براى او پیش ما تقرب و فرجامى خوش خواهد بود». قبل از این آیات خداوند ماجرائی را درباره داوود نقل می کند که افرادی به عنوان دادخواهی و قضاوت از محراب او بالا رفتند و نزد وی حاضر شدند او نخست وحشت کرد سپس به شکایت شاکی گوش فرا داد که یکی از آن دو ۹۹ گوسفند ماده داشت و دیگری فقط یک گوسفند، در حالی که صاحب نود و نه گوسفند از برادرش تقاضا داشته که آن یک گوسفند را هم به او واگذار کند. حضرت داوود با عجله در قضاوت بدون تامل حق را به شاکی داد و این تقاضا را ظلم و تعدی دانست و به زودی دانست که در قضاوت عجله کرده است و از خداوند تقاضای عفو کرد و خدا او را بخشید. که دراین سرگذشت دو نکته قابل توجه است، * امتحان و آزمایش الهی *دعا، توبه و استغفار.
۴-۱۲-۴- دعا و توبه و استغفار
داوود که مهارت و اطلاعاتی در امر قضا داشت خداوند می خواست او را آزمایش کند و شاید به او بفهماند که فریفته علم و اطلاع خود نشود و با یک شرایط غیر عادی صحنه ای از قضاوت را برای او پیش آورد، او هم گرفتار عجله شد و پیش از آنکه از طرف مقابل (مدعی علیه) توضیح بخواهد که چرا درخواست یک گوسفند را از برادر خود نمودی فوری به نفع شاکی (مدعی) قضاوت کرد و مدعی علیه را محکوم ساخت و در اینجا هرچند حضرت داوود قضاوتش درست بود اما چون عجله کرد و فوری با شنیدن سخنان عاطفه برانگیز شاکی به نفع او قضاوت نمود و آداب قضا را رعایت نکرد و شایسته بود هرچند از گفتار شاکی علم و یقین پیدا کرده بود که حق با اوست از مدعی علیه توضیح بخواهد و بعد از آن قضاوت کند اما این توضیح نخواستن از مدعی علیه برای داوود ترک اولی و رعایت نکردن یک امر مستحب به حساب می آید و کاری است که بهتر بود انجام نشود و حضرت بعد از قضاوت متوجه آن شد زیرا دو ملک که به عنوان شاکی و متشاکی به صورت انسان آمده بودند بعد از حکم حضرت داوود به یکدیگر نگاه کردند و لبخند زدند و غائب شدند و او متوجه شد کار خوبی نکرده است و همچنین از امام رضا وارد شده است که داوود گمان کرده بود خداوند خلقی که از او اعلم باشد خلق ننموده است لذا دو ملک را مبعوث فرمود که به کیفیتی که در قرآن ذکر شده بر او وارد و تقاضای دادرسی نمودند و آن حضرت بعد از ادعای مدعی بدون سؤال از مدعی علیه عجله نمود و زود قضاوت کرد.(ثقفی،۱۳۷۶،۱/۵۸۰). آری داوود چون مدعی مقامی بود که مخصوص محمد (ص) و آل محمد است خداوند او را در معرض امتحان درآورد تا معلوم شود با وارد شدن دو نفر از راه غیر متعارف چنان وحشت زده می شود که قاعده و آداب قضاوت را از دست می دهد و دست خوش احساسات می گردد، پس نباید ادعای اعلمیت نسبت به تمام مخلوقات را داشته باشد و بعد از این امتحان و آزمایش آن حضرت آگاه شد و از این که ادعای اعلمیت و اعتماد به نفس و ترک مستحب در قضاوت داشته باشد استغفار نمود و خداوند هم بر او منت گذاشت و در اثر آمرزش خواهی، دعا و مناجات، وی را به مقام قرب خود و حسن عاقبت رسانید.
۴-۱۳- دعاهای حضرت سلیمان (علیه السلام)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

 

عنوان

 

آیه

 
 

استغفار /طلب ملک

 

قَالَ رَبّ‏ِ اغْفِرْ لىِ وَ هَبْ لىِ مُلْکاً لَّا یَنبَغِى لِأَحَدٍ مِّن بَعْدِى إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ ص/۳۵

 
 

شکر نعمت / عمل صالح/ ملحق شدن به عباد صالح

 

فَتَبَسَّمَ ضَاحِکاً مِّن قَوْلِهَا وَ قَالَ رَبّ‏ِ أَوْزِعْنىِ أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتىِ أَنْعَمْتَ عَلىَ‏َّ وَ عَلىَ‏ وَالِدَىَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَلِحًا تَرْضَئهُ وَ أَدْخِلْنىِ بِرَحْمَتِکَ فىِ عِبَادِکَ الصَّلِحِینَ النمل/۱۹

 

حضرت سلیمان (ع) و پدرش داوود (ع) از پیامبران بزرگ الهی بودند که خداوند در قرآن کریم از آنان به نیکی یاد می کند، خداوند متعال به حضرت داوود و سلیمان علم خاصی عنایت فرمود که ظاهرا علم معارف و احکام و حکمت و قضاوت و سیاست و ریاست باشد و هر دو شکر و حمد خدا را برای مزیت علمی خودشان به جای آوردند و این مزیت به فضل الهی بر بسیاری از بندگان مومن بود نه بر تمام آن ها مانند پنج اولوالعزم و اوصیاء پیامبر خاتم و از اینجا فضیلت علم و شرف اهلش معلوم می شود که آن دو بزرگوار با داشتن مال و جاه و جلال و سلطنت و اقبال به علم و دانش خرسند بودند چون علم است که سرچشمه سعادات و منشا برکات است و حضرت داوود هرچه داشت از مال و ملک نبوت و قضاوت باقی گذارد و حضرت سلیمان آن ها را به ارث برد و به وصیت پدر مالک و متصرف گردید و به مردم فرمود خداوند به ما انبیاء زبان پرندگان را آموخته و از هر موجودی از موجودات دنیا برای ما بهره و نصیب قرار داده که می توانیم از آن بهره ببریم و مسخر خود قرار دهیم و این تمکن و توانایی فضیلت آشکاری است که کسی نمی تواند منکر آن شود و این معنی را برای اداء شکر از مواهب الهیه و اثبات نبوت خود اظهار فرمود. (ثقفی،۱۳۷۶،۴/۱۷۲).
شرح دعای حضرت سلیمان
«فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ (النمل/۱۹)؛[سلیمان] از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت پروردگارا در دلم افکن تا نعمتى را که به من و پدر و مادرم ارزانى داشته‏اى سپاس بگزارم و به کار شایسته‏اى که آن را مى‏پسندى بپردازم و مرا به رحمت‏خویش در میان بندگان شایسته‏ات داخل کن». این دعا مانند دعائی است که خداوند با مختصر تفاوتی در سوره احقاف از قول بندگان لایق و با ایمان نقل می کند، که از آن استفاده می شود انسان باایمان در سن چهل سالگی از عمق و وسعت نعمت های خداوند بر خودش آگاه می گردد و نیز خدماتی را که خداوند نسبت به پدر و مادر او ارزانی داشته است تا وی را به این حد برسانند، چرا که در سن چهل سالگی معمولا خودش پدر و مادر شده و زحمات طاقت فرسا و ایثارگرانه پدر و مادر را درک می کند و بی اختیار به یاد آن ها می افتد و به جای آن ها در پیشگاه خداوند شکر گزاری می کند.
۴-۱۳-۱- تقاضای حضرت سلیمان
عرضه داشت پروردگارا راه و رسم شکر نعمت هائی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای به من الهام فرما تا بتوانم این همه نعمت های عظیم را در راهی که تو فرمان داده ای و مایه خشنودی توست به کار گیرم و از مسیر حق منحرف نگردم که ادای شکر این همه نعمت جز به مدد و یاری تو ممکن نیست. مرا موفق دار تا عمل صالحی به جای آورم که تو از آن خشنود می شوی، در این تقاضا سلیمان اشاره می کند به اینکه آنچه برای من مهم است بقای لشکر و حکومت و تشکیلات نیست، مهم این است که عمل صالحی انجام دهم که مایه رضای تو گردد. عرضه داشت خدایا ! مرا به رحمتت در زمره بندگان صالحت داخل گردان.
۴-۱۳-۲- اجابت دعای سلیمان
خداوند بعد از اینکه سلیمان ملک و سلطنت خواست، آرزوی او را برآورده ساخت و قدرت و سلطنتی بی نظیر و هر بنا و غواصی از شیاطین را به اختیار او قرار داد تا بعضی در دریا برای او غواصی کنند و بعضی در خشکی، هر ساختمانی می خواهد بسازند و گروه دیگری از شیاطین را در غل و زنجیر مسخر او کرد و در سلطه اش قرار داد و به او گفت این عطای ما است به هر کس می خواهی و صلاح می دانی ببخش و از هر کس می خواهی امساک کن و حسابی بر تو نیست وبرای سلیمان نزد ما مقامی ارجمند و سرانجامی نیک است.(ق/۴۰-۳۶). این بود سرگذشت اجمالی زندگی حضرت سلیمان و خواسته های او که خداوند چون وی را لایق و شایسته یافت، حاجات او را برآورده ساخت و هر کجا ذره ای به غیر خدا توکل کرد و امید بست، وی را اصلاح و امتحان نمود و به او فهماند هرچه می خواهی طلب کن هرچند فرمانروائی و سلطنت مطلقه باشد و بعد از آن این امکانات را به هر که خواستی عطا کن و خیرش را به دیگران برسان و در پایان می فرماید: «وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ (ص/۴۰)؛و قطعا براى او در پیشگاه ما تقرب و فرجام نیکوست».
۴-۱۳-۳- نکات آموزنده
۱- یکی از بهترین نشانه ها برای شناخت حاکمان الهی از حاکمان غیر الهی این است که دسته دوم به هنگام رسیدن به قدرت، غرق غرور و غفلت می شوند و همه ارزش های انسانی را به دست فراموشی سپرده، در خودکامگی سخت فرو می روند اما حاکمان الهی به هنگام نیل به قدرت، بار سنگینی از مسئولیت ها را بر دوش خود احساس می کنند، بیش از همیشه به درگاه خدا روی می آورند و توانائی بر ادای رسالت خویش را از او می طلبند همانگونه که سلیمان بعد از آن همه قدرت مهم ترین چیزی که از خدا تقاضا می کند ادای شکر او و استفاده از این مواهب در مسیر رضای او و آسایش بندگان خدا است. و بود و نبود نعمت و قدرت در روحیه شکر گزاری او تاثیر منفی نداشته باشد.
۲- جالب اینکه سلیمان با داشتن آن قدرت و حکومت بی نظیر، تقاضایش از خدا این است که عمل صالح را به طور مداوم انجام دهد و از آن بالاتر در زمره بندگان صالح خدا باشد. از این تعبیر استفاده می شود که اولا هدف نهائی به دست آوردن قدرت، انجام عمل صالح است و عمل صالح نیز مقدمه ای است برای جلب خشنودی و رضای خدا که هدف نهائی همین است. ثانیا: داخل بودن در زمره صالحان مرحله ای فراتر از انجام عمل صالح که سلیمان از خدا این را می خواهد که آن قدر مشمول عنایت پروردگار قرار گیرد که صالح بودن از عملش فراتر رود و در درون جان و اعماق وجودش نفوذ کند و این جز به رحمت الهی امکان پذیر نیست. (مکارم شیرازی،۱۳۷۶،۱۵/۴۳۳).
۳- راستی بنده صالح خدا بودن چه گرانبها است که سلیمان با آن همه حشمت و جاه و جلالش که برای احدی جای شک نبوده باز تقاضایش این است که خدا به رحمتش او را در خط بندگان صالح قرار دهد و از لغزش هائی که هر زمان برای انسان مخصوصا برای انسانی که در راس یک تشکیلات عظیم باشد امکان پذیر است او را حفظ کند.
۴- سلیمان بعد از طلب مغفرت به خداوند عرض کرد: «قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَّا یَنبَغِی لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ (ص/۳۵)؛گفت پروردگارا مرا ببخش و ملکى به من ارزانى دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد در حقیقت تویى که خود بسیار بخشنده‏اى».
۵- حضرت بعد از مغفرت از خداوند خواست که به او سلطنتی ببخشد که برای احدی بعد از او سزاوار نباشد یعنی کسی لایق آن مقام بعد از او نباشد و به بیان دیگر از خدا خواست او را لایق مقامی گرداند که فوق مقامات آتیه باشد یا از خدا خواست به او سلطنتی مرحمت نماید که برای احدی بعد از او سزاوار نباشد و خداوند هم چنان سلطنتی به او عنایت فرمود که شباهتی به سلطنت سلاطین جور ندارد.
در اینجا دو سؤال مطرح است:
آیا ممکن است پیامبر بخیل باشد ؟«در پاسخ این سؤال مفسران مطالب بسیاری دارند و آنچه از همه مناسب تر به نظر می رسد این است که او از خداوند یک نوع حکومتی می خواست که توام با معجزات ویژه ای بوده باشد و حکومت او را از سایر حکومت ها مشخص کند زیرا می دانیم هر پیامبری معجزه مخصوصی به خود داشته، موسی معجزه عصا و ید بیضاء، آتش برای ابراهیم سرد و خاموش شد، معجزه صالح، ناقه مخصوص او بود، و معجزه پیامبر اسلام،قرآن مجید بود، سلیمان نیز حکومتی داشت آمیخته با اعجازهای الهی، حکومت بر بادها و شیاطین، با ویژگی های بسیار دیگر» (مکارم شیراری،۱۳۷۶،۱۹/۲۱۳). خلاصه اینکه سخن از کم و زیاد و افزون طلبی و انحصار جوئی نیست. سخن از این است که کمال نبوت در این است که از نظر معجزات، ویژگی هائی داشته باشد که آن را از نبوت انبیای دیگر مشخص کند، و سلیمان طالب این بوده است.
اواب و داوود
در سوره ص سه نفر از پیامبران بزرگ الهی به عنوان اواب توصیف شده اند، حضرت داوود (ع)، سلیمان (ع) و ایوب (ع)، که درباره داوود می فرماید: «وَاذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ (ص/۱۷)؛به یاد آور آرى او بسیار بازگشت‏کننده [به سوى خدا] بود». در این آیه سه صفت برای داوود ذکر شده، یکی اینکه مقام بندگی خدا را داشت، دوم اینکه از نظر قدرت سیاسی و حکومتی، نیرومند بود و نیروی جسمانیش به حدی بود که در جنگ بنی اسرائیل (طالوت) با جالوت ستمگر با یک ضربه نیرومند به وسیله سنگی که از فلاخن رها کرد جالوت را از بالای مرکب به روی خاک افکند و در خون خود غلطید. و نوشته اند در اطراف محراب او هزاران نفر شب تا به صبح به حال آماده باش بودند. و از نظر قدرت معنوی و اخلاقی و نیروی عبادت چنان بود که بسیاری از شب را بیدار بود و به عبادت پروردگار مشغول، و نیمی از روزهای سال را روزه می گرفت. و اواب از ماده (اوب) به معنی بازگشت اختیاری به سوی چیزی است و از آنجا که (اواب) صیغه مبالغه می باشد اشاره به این است که او بسیار به سوی پروردگارش بازگشت می کرد و از کوچکترین غفلت و ترک اولی توبه می نمود و هر وقت خدا را تسبیح می گفت کوه ها و پرندگان با او هم آواز می شدند و خدا را تسبیح می گفتند «وَالطَّیْرَ مَحْشُورَهً کُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ». (مکارم شیرازی،۱۳۷۶،۱۹/۳۴۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:22:00 ق.ظ ]




مقیاس افسردگی حاوی ۱۳ سوال است، شامل مواد ۵، ۱۴، ۱۵، ۲۰، ۲۲، ۲۶، ۲۹، ۳۰، ۳۱، ۳۲، ۵۴، ۷۱ و ۷۹ پرسش نامه است.
مقیاس پرخاشگری حاوی ۶ سوال و شامل مواد ۱۱، ۲۴، ۶۳، ۶۷، ۷۴ و ۸۱ پرسش نامه است.
مقیاس بدنی سازی حاوی ۱۲ سوال و شامل مواد ۱، ۴، ۱۲، ۲۷، ۴۰، ۴۲، ۴۸، ۴۹، ۵۲، ۵۳، ۵۶ و ۵۸ پرسش نامه است.
مقیاس حساسیت در روابط متقابل حاوی ۹ سوال و شامل مواد ۶، ۲۱، ۳۴، ۳۶، ۳۷، ۴۱، ۶۱، ۶۹ و ۷۳ پرسش نامه است.
مقیاس افکار پارانوئیدی حاوی ۶ سوال و شامل مواد ۸، ۱۸، ۴۳، ۶۸، ۷۶ و ۸۳ پرسش نامه است.
مقیاس وسواس حاوی ۱۰ سوال و شامل مواد ۳، ۹، ۱۰، ۲۸، ۳۸، ۴۵، ۴۶، ۵۱، ۵۵ و ۶۵ پرسش نامه است.
مقیاس اضطراب حاوی ۱۰ سوال و شامل مواد ۲، ۱۷، ۲۳، ۳۳، ۳۹، ۵۷، ۷۲، ۷۸، ۸۰ و ۸۶ پرسش نامه است.
مقیاس فوبیا حاوی ۷ سوال و شامل مواد ۱۳، ۲۵، ۴۷، ۵۰، ۷۰، ۷۵، ۸۲ پرسش نامه است.
مقیاس روان گسستگی حاوی ۱۰ سوال و شامل مواد ۷، ۱۶، ۳۵، ۶۲، ۷۷، ۸۴، ۸۵، ۸۷، ۸۸ و ۹۰ پرسش نامه است.
پایایی و روایی این پرسش نامه در ا یران بیش از ۹۰/۰ گزارش شده است (امام هادی و همکاران، ۱۳۸۵)، مرعشی ضریب پایایی این آزمون را با بهره گرفتن از روش آلفای کرونباخ بین ۸۰/۰ تا ۹۳/۰ گزارش کرده است و رضاپور با بهره گرفتن از روش باز آزمایی ضریب پایایی آن را بین ۶۸/۰ تا ۸۱/۰ و ضریب روایی این آزمون را بین ۳۸/۰ تا ۶۶/۰گزارش کرده است. آلفای کرونباخ محاسبه شده برای این آزمون در پژوهش حاضر ۹۶/۰ محسابه و گزارش شد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

پرسش نامه سبک هویت (ISI) برزونسکی
پرسش نامه سبک هویت برزونسکی یک پرسش نامه مداد-کاغذی است که سه سبک هویت مختلف یعنی سبک هویت اطلاعاتی، هنجاری و سردرگمی-اجتنابی را بررسی می کند و چند ماده ی آن نیز مربوط به تعهد است. این پرسش نامه توسط وایت و همکاران (۱۹۹۸) مورد تجدید نظر قرار گرفته و دارای ۴۰ سوال است که ۱۱ سوال آن در ارتباط با سبک هویت اطلاعاتی، ۱۰ سوال آن در ارتباط با سبک هویت سردرگم- اجتنابی و ۹ سوال هم مربوط به سبک هویت هنجاری می باشد. علاوه بر سه سبک هویت، ۱۰ سوال آن نیز مربوط به تعهد است. پاسخ های آزمودنی ها در این پرسش نامه بر اساس لیکرت ۵ درجه ای از گزینه کاملا مخالفم =۱ تا گزینه کاملا موافقم=۵ نمره گذاری می شود.
برزونسکی (۱۹۹۲) آلفای کرونباخ را برای سبک هویت اطلاعاتی ۶۲/۰، برایسبک هویت هنجاری ۶۶/۰ و برای سبک هویت سردرگم-اجتنابی ۷۳/۰ گزارش کرد. وایت و همکاران (۱۹۹۸) برای نسخه ی تجدید نظر شده ی پرسش نامه سبک هویت، آلفای کرونباخ ۵۹/۰، ۶۴/۰ و ۷۸/۰ را به ترتیب برای سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم-اجتنابی و همچنین آلفای کرونباخ ۷۹/۰ را برای تعهد به دست آوردند (غضنفری، ۱۳۸۳). در این پژوهش نیز آلفای کرونباخ برای هر یک از سبک های هویتی اطلاعاتی، هنجاری، سردرگم/ اجتنابی به ترتیب ۶۰/۰، ۶۷/۰ و ۷۵/۰ به دست آمد.
جدول ۱-۳: سوالات مقیاس های سبک هویت

مقیاس سوالات
اطلاعاتی ۲-۵-۶-۱۶-۱۸-۲۵-۲۶-۳۰-۳۳-۳۵-۳۷
هنجاری ۴-۱۰-۱۹-۲۱-۲۳-۲۸-۳۲-۳۴-۴۰
سردرگم/اجتنابی ۳-۸-۱۳-۱۷-۲۴-۲۷-۲۹-۳۱-۳۶-۳۸
تعهد ۱-۷- *۹- *۱۱-۱۲- *۱۴- ۱۵- *۲۰-۲۲-۳۹

سوالات ستاره دار (*) معکوس نمره گذاری می شوند.

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها

در این تحقیق، به بررسی مقایسه ای «سبک های هویتی و شیوع اختلالات روانی بر اساس نوع جرم زنان زندانی» پرداخته شده است. بنابراین، در ابتدا به توصیف ویژگی های دموگرافیک در نمونه های تحقیق اقدام نموده و جداول توزیع فراوانی و درصد فراوانی ترسیم گردیدند. در نهایت، به منظور توصیف متغیرهای تحقیق استفاده شده نما و میانگین به عنوان شاخص های گرایش مرکزی توزیع محاسبه شدند.
در گام بعد فرضیه های تحقیق با بهره گرفتن از ابزارهای آمار استنباطی، تحلیل واریانس (ANOVA)، ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت. در فرض های اول و دوم پژوهش به منظور بررسی تفاوت میزان شیوع انواع اختلالات روانی در زنان زندانی بر اساس نوع جرم و نیز بررسی تفاوت سبک های هویتی در زنان زندانی بر اساس نوع جرم، از روش آماری تحلیل واریانس (ANOVA) و در فرض سوم این پژوهش به منظور بررسی همبستگی بین سبک های هویتی و نوع اختلالات روانی زنان زندانی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است.

داده های توصیفی

در این قسمت به بررسی میزان فراوانی و درصد پراکندگی متغیرهایی مانند؛ سن، میزان تحصیلات، وضعیت تاهل، نوع جرم، مدت زمان حبس زنان زندانی مورد مطالعه در این پژوهش، با بهره گرفتن از ابزارهای آمار توصیفی خواهیم پرداخت.
جدول۱-۴: بررسی توزیع فراوانی مرتبط با متغیر«سن» در نمونه های تحقیق

سن ۲۴ و کمتر
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:22:00 ق.ظ ]




علاوه بر تناقض یاد شده، شکل استفاده­ی طالبان از تکنولوژی مدرن کاملاً گزینشی و ابزاری است و رهبران طالبان از این تکنیک­ برای حفظ قدرت خود استفاده می­کردند؛ برای مثال، طالبان برای اداره امور و پیشبرد اهدافش به شکل منظم از سازمان­های مدرن، مانند وزارتخانه­ها، استفاده می­کرد یا برای تبلیغ­های فرهنگی خود از رادیو بهره می­گرفت که در ادامه بیشتر به آن می پردازیم. همچنین، این گروه برای قدرت­نمایی­های عمومی مسلسل­هایی را بر روی تویوتا تعبیه می­کردند و در شهرها گشت می­زدند. طالبان با تبدیل خیابان­ها و استادیوم­های ورزشی به سیرک­هایی برای نمایش تنبیه بدعت­گذاران و بی دین ها( یعنی قطع عضو کردن آنها و یا سنگسار نمودنشان) تسلط خود بر بدن پیروان را نشان می دادند (کروز[۲۲۱]،۲۰۰۸: ۱۸).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نبود بینش و درک سیاسی طالبان مشکل عام و فراگیری بود که از رأس هرم تشکیلات تا قاعده را در بر می­گرفت. رهبران طالبان بارها به این نکته اشاره می­کردند که برای آنان آشنایی با مسائل جهانی و بین المللی اهمیت چندانی ندارد. بر این اساس، طبیعتاً وسایل ارتباط جمعی به عنوان ابزارهای ارتقای بینش سیاسی جامعه در این تفکر اهمیت و ضرورتی نداشت. یکی از کارگزاران وزارت خارجه­ی طالبان گزارش تعجب آوری را ارائه می­ کند. او می­گوید به دیدار ملا حسن آخوند، معاون صدراعظم، رفتم و او را برآشفته دیدم. علت آشفتگی او استفاده از برگه­های روزنامه های «هواد» و «انیس» (تنها روزنامه های دولتی که در سال های جنگ داخلی به چاپ می­رسید) برای پختن کیک بود. وی گفت بعد از عید به قندهار می­رود و با ملاعمر درباره ممنوعیت چاپ روزنامه ها گفتگو خواهد کرد. وی هم چنین گفت که من در زندگی حتی یک مقاله از روزنامه­ای را نخوانده­ام و به جای این که وقت خود را برای این کار ضایع کنم چند صفحه از قرآن مجید را می خوانم(مژده، ۱۳۸۲: ۵۰). با این حال، اگر رسانه ­ها می­توانستند در جهت اهدافشان به آنان کمک کنند، با برخوردی گزینشی از آن استفاده می­کردند و این یکی از مصادیق عینی برخورد گزینشی طالبان با مدرنیته است.
طالبان از قوانین خاص خویش در زمینه اداره امور رسانه­ای تبعیت می­کرد. آنها با رسانه­های افغانستان خشونت بارترین رفتارها را داشته اند و پس از قدرت گرفتن علاوه برممنوع کردن فعالیت رسانه­ای به قلع و قمع فعالان این عرصه پرداختند. در همین راستا با به دست گرفتن حاکمیت در افغانستان در سال ۱۹۹۶، نام رادیو افغانستان را به رادیو «صدای شریعت» تغییر دادند. آنها پخش و نشر برنامه ­های موسیقی و گویندگان زن را قدغن کردند و در بیشتر موارد به نشر خبرهای شکست رقیبان و مدح و فرامین رسمی ملا محمد عمر (رهبر گروه طالبان) می­پرداختند(رشید،۱۳۷۹: ۱۴۵) (مژده،۱۳۸۲: ۷۵-۷۳).
به نظر می ­آید توجه ویژه طالبان به عنصر رسانه بخشی از میراث و تعلیمات سران القاعده به این گروه است. تحت این تعلیمات طالبان با وجود نگاه ستیزه­جویانه­ای که به همه پدیده ­های جهان مدرن دارند و بسیاری از دستاوردهای تکنولوژی را آلات شیطانی می­دانستند اما در بهره­ گیری از لوازم ارتباطی و رسانه­ای دستی گشاده داشتند. به همین دلیل سخنگویان طالبان، بارها بر گسترش رادیو صدای شریعت تأکید ورزیده­اند و حتی بعد از حمله آمریکا به افغانستان به ایجاد ایستگاه­های تازه رادیویی در ۱۹ آوریل ۲۰۰۵ در نزدیکی پایگاه سابق خود در جنوب افغانستان (قندهار)، مبادرت کرده بودند.
در یک تقسیم کار نانوشته طالبان اعلام مواضع سیاسی و بین المللی خود را به رسانه­های پرنفوذ عربی مانند الجزیره و العربیه سپرده­اند و از رادیو و رسانه­های محلی اغلب برای ترویج عقاید خویش و یا جذب نیروهای تازه بهره می­گرفتند. طبق اظهارات سخنگویان طالبان محتوای برنامه ­های رادیو صدای شریعت را آهنگ های طالبی (ترانه های بدون موسیقی)، قرآن و اخبار مربوط به طالبان تشکیل می دهد(آنتون،۲۰۰۸: ۱۴۰-۱۳۸).
رادیو صدای شریعت به وسیله و ابزار اصلی طالبان برای جذب جوانان و نوجوانان ناراضی و فقیر افغانستان و پاکستان برای جنگ­های انتحاری تبدیل شده است. حتی شیوخ و بزرگان مدارسی که طالبان از آن برخاسته­اند دائم برای طلاب خویش برنامه ­های این رادیو را پخش می­ کنند. در این برنامه­ ها افغان­ها به شورش علیه دولت حامد کرزای، تشویق می شوند(مژده،۱۳۸۲: ۹۱).
شبه نظامیان طالبان که در دوران حکومت­شان به ۹۰ درصد افغانستان اجازه ندادند تصویری از هیچ موجود زنده­ای را در رسانه ­ها ببینند. بعد از حمله­ی آمریکا و روی کار آمدن دولت کرزای، کلیپ­ها و قطعاتی از فعالیت­های­شان را بیشتر به شکل حملات انتحاری، بمب­گذاری کنار جاده­ای و ماشین­های بمب­گذاری شده علیه نیروهای امنیتی افغانستان به نمایش­ می­گذاشتند. طالبان که برای بازیافت قدرت از دست رفته­ی خود در افغانستان با دولت مرکزی و نیروهای ناتو می­جنگند، برای ارتباط با طرفداران خود و یارگیری، به اینترنت و شبکه ­های مختلف آن از جمله توئیتر روی آورده­اند و با انتشار فیلم­ها و درج پیام­هایی در توئیتر، سعی در گسترش ایده­های خود درباره به اصطلاح «جهاد جهانی» و ترویج آن دارند(تارزی[۲۲۲]،۲۰۰۸: ۲۸۶) .
موسسه ممری ویژه تروریسم و شورش­های جهانی اخیراً، در گزارشی فاش کرد دستگاه­های اطلاعاتی کشورهای مالزی، سنگاپور و آمریکا طی سال­های اخیر موفق شده اند به وب سایت گروه طالبان نفوذ و آن را هک کنند، اما این وب سایت بعد از چند روز دوباره فعالیت های خود را از سر می­گیرد. براساس گزارش این موسسه، امارت اسلامی افغانستان (نام رژیم برکنار شده طالبان افغانستان) سازمانی بزرگ به رهبری ملامحمد عمر است، که او را امیر همه «مبارزان» سراسر جهان معرفی کرده است. گفته می­ شود این وب سایت چندزبانه­ی طالبان، که از جمله نسخه­های فارسی، انگلیسی، عربی و پشتو دارد، مخاطبان زیادی از سراسر جهان را به خود جذب کرده و اخیراً طالبان برای ارتباط با اعضای خود به فیس­بوک، گوگل، توئیتر، یوتیوب و گوگل پلاس نیز روی آورده است. در وب سایت طالبان همچنین اسامی سایت­هایی دیده می­ شود که در راستای اهداف و استراتژی طالبان فعالیت می­ کنند. این سایت­ها که عمدتاً تبلیغاتی محسوب می­شوند، هرگونه حمله شبه نظامیان طالبان به نیروهای ناتو بویژه آمریکایی را بلافاصله منتشر می­ کنند. این گروه همچنین برای جلب افکار عمومی، استودیویی را با نام «منبع الجهاد» هدایت می­ کند که فعالیت­های نظامی طالبان از جمله حملات انتحاری را به تصویر می­کشد و آنها را روی وب سایت­شان قرار می دهند(تور[۲۲۳]،۲۰۱۳) (اشنایدر[۲۲۴]،۲۰۱۳).
به نظر می­رسد که برخورد گزینشی طالبان با مدرنیته در بخش تکنولوژیک آن است و رویکردشان در این گزینش کاملاً ابزار محور است. این گزینش بیشتر از بعد از آشنایی طالبان با القاعده آغاز شده است (تارزی،۲۰۰۸: ۲۷۹). آنها کمترین آشنایی را با پیشرفت­های علمی به شکل نظری داشتند، بسیاری از علمایی که طالبان از آنها پیروی می­کردند به لحاظ علمی هم در زمینه­ علوم دینی و هم در علوم جدید به شدت بی سواد بودند. برای نمونه، مولوی محمد نعیم آخوندزاده از علمایی بود که بسیاری از دولت­مردان طالبان در مسجد پل خشتی در حلقه­ی درس وی می­نشستند. هر چند دیدگاه­ های وی در بسیاری موارد روشن بینانه­تر از بسیاری از رهبران طالبان بود، همو حرکت زمین به دور خورشید را ادعای باطل می­دانست و دلیل وی نیز این بود که « وقتی من هر هفته به خانه­ام در لوگر می­روم خانه را سرجای خودش می­یابم»( مژده،۱۳۸۲: ۱۸۱). این مسأله نه تنها بی اهمیتی علم مدرن را برای این افراد نشان می­دهد، بلکه نشان دهنده جهل و ناتوانی آنان از فهم قوانین طبیعی است.
می­توان گفت گزینشی که طالبان انجام می­ دهند ترکیبی از عناصر متفاوتی است که آنان را تحت تأثیر قرار داده یا ازشان حمایت کرده است. این عناصر ممکن است منابع مالی اقتصادی باشد یا رویکردهای سیاسی. به نظر می­رسد طیف وسیعی از عوامل، از مدارس دینی پاکستان گرفته تا فرماندهان مجاهدانی که علیه شوروی می­جنگیدند، در وضعیت امروز طالبان نقش داشته اند: جنگجویان ملیشیایی که با روس­ها می­جنگیدند یا در جنگ­های داخلی شرکت می­کردند، نظامیان پاکستان و مشاوران نظامی آنها، افسران اولیه­ پشتون که با کمونسیت­ها می­جنگیدند، دولت عربستان سعودی و اسامه بن لادن و گروه القاعده.
۲ـ۳ـ۳ـ جهان بینی مبتنی بر دوگانه انگاری:
طالبان هویت سیاسی خود را بر دو جزء درونی و بیرونی استوار ساخت. جزء درونی هویت طالبان وجوه اشتراکی بود که آنان را به یکدیگر پیوند می داد. التزام به امارت اسلامی، پیروی از فرمان­های امیرالمؤمنین و بالاخره تطبیق شریعت از اجزای درونی هویت طالبان بود. اما طالبان، مانند بقیه­ی گروه ­های بنیادگرا، خود را بر اساس غیریت­سازی داخلی و خارجی متمایز می کرد. غیر و دیگران نزد طالبان در عرصه­ خارجی الحاد،کفر و جهان خارج از اسلام است و در عرصه­ داخلی نیروهای شر و فاسد. شر و فساد در نظر طالبان رهبران و فرماندهان حزب­های جهادی بودند که به دلیل درگیر شدن درجنگ­های قدرت، جامعه را به فساد کشانده و باعث دوری مردم از شریعت اسلامی شده بودند(میلتون،۲۰۰۵: ۱۴۵).
طالبان با طبقه ­بندی سه­گانه از احزاب جهادی به غیریت­سازی روی آورد: دسته­ی نخست احزاب هم­کار و هم­سو با طالبان بوده و آنان را مورد پشتیبانی قرار می­دادند، مانند حزب حرکت اسلامی مولوی نبی محمدی و حزب اسلامی یونس خالص. آنان خود را برادران طالبان می­خواندند و زیرچتر حمایت طالبان از مشارکت و سهیم شدن در حکومت آینده­ی افغانستان برخوردار می­شدند. دسته­ی دوم احزابی بودند که یا اعضا و رهبران­شان واجد اوصاف اخلاقی و دین­داری نبودند، ولی در برابر طالبان نیز صف آرایی نمی­کردند. آنها جزء حلقه­ی طالبان به شمار نمی­آمدند و صلاحیت سهیم شدن در اداره­ی اسلامی طالبان را نداشتند، زیرا در امارت اسلامی طالبان مهم­ترین شرط دین­داری و التزام به شریعت اسلامی است. حزب­هایی چون محاذ ملی اسلامی سید احمد گیلانی و جبهه­ی نجات اسلامی صبغه الله مجددی در این طبقه جای می­گیرند. آنان می­توانند همانند مردمان عادی به زندگی خود ادامه دهند، بی آن که سهمی از قدرت سیاسی داشته باشند. دسته­ی سوم حزب­هایی را در بر می­گیرد که در برابر طالبان می­جنگیدند. حزب­هایی چون جمعیت اسلامی ربانی، حزب اسلامی حکمتیار و هم چنین حزب­های شیعی در این طبقه جای می­گیرند. موضع طالبان در قبال دسته­ی سوم ادامه جنگ و به محاکمه کشاندن سران و فرماندهان آنان بود. ملامحمدعمر، رهبر طالبان، پس از تصرف کابل توسط طالبان در ۳/۱۰/۱۹۹۶ آشکارا اعلام کرد که با « آنانی که کشور را ویران نمودند و مردم را کشتند، هرگز تفاهم نخواهیم کرد، و تکلیف آنان مانند نجیب خواهد بود.» (نجیب الله آخرین رئیس جمهور دست نشانده­ی شوروی در کابل بود که پس از انتقال قدرت به مجاهدین در بهار ۱۹۹۰ به نمایندگی سازمان ملل متحد در کابل پناهنده شد و در سال ۱۹۹۴ با حمله­ی طالبان و سقوط کابل به وسیله­ این گروه اعدام شد.)(شهرانی[۲۲۵]،۲۰۰۸: ۱۸۰-۱۷۵)
هر چند طالبان الحاد و کفر در خارج دایره­ی خویش و شر و فساد در داخل را غیر به حساب می­آورد، از منظر ایدئولوژیک این غیریت­سازی به منبع واحدی ارجاع داده می­ شود و آن مخالفت با اسلام و شریعت اسلامی است. دنیای غرب و الحاد مارکسیسم به دلیل ضدیت با شریعت اسلامی غیر و رقیب اصلی طالبان به شمار می ­آید، بنابراین اموری مانند حقوق بشر، حقوق زن و حقوق شهروندی، که در گفتمان غربی به کار گرفته می­ شود، در تناقض جدی با تفکر طالبان قرار دارد و به عنوان رقیب نفی می­ شود. نمونه­ این غیریت­سازی خارجی را حتی در دستگاه دیپلماسی طالبان می­توان مشاهده کرد. مسأله­ مواد مخدر و کشت خشخاش از محورهای جدل­برانگیز غرب و طالبان بود. نماینده­ی یکی از کشورهای اروپایی آشکارا از طالبان می­خواهد که مسأله­ مواد مخدر را که مشکلی جدی بر سر راه رابطه افغانستان و اروپا است حل کنند. در مورد درخواست مذاکره از طرف اروپا و روسیه در این زمینه امارات اسلامی طالبان با این استدلال که اروپا و روسیه همانند آمریکا دولت کفر و الحاد اند به مذاکره جواب منفی داد. (ریزهک،۲۰۰۸: ۱۹۶-۱۹۳)
طالبان بر این عقیده راسخ­اند که دشمن آنان دشمن اسلام است، زیرا طالبان برای اسلام کار می کند، پس مخالفان طالبان مخالف اسلام اند. به این صورت، طالبان به نفی هرگونه تفسیر متفاوت از خود نسبت به اسلام روی می­آورد و مخالفان سیاسی خود را بر مبنای مطلق­انگاری ایدئولوژیک، مخالفان اسلام جلوه می­دهد.
نکته­ی مهم دیگر در غیریت­سازی طالبان، ضدیت با حزب­های شیعی و پیروان این دین است. رویکرد انحصاری و مطلق­انگارانه­ی طالبان موجب می­ شود که آنان هر گونه تفسیر مغایر با برداشت خود از شریعت را برنتابند و به عنوان غیر و رقیب به نفی آن بپردازند. پیش از به قدرت رسیدن طالبان، مولوی خالص، از طرفداران آینده­ی طالبان، با حضور سیاسی شیعیان در دولت ربانی مخالفت کرده بود و بعد از به قدرت رسیدن طالبان این ایده با پشتوانه­ی سیاسی نیز همراه شد.
۲ـ۳ـ۴ـ مطلق­انگاری و خطاناپذیری:
طالبان از نظر فقهی پیرو دین حنفی است و عمل خود را به زعم خویش، مطابق با سنت رسول و صحابه می دانند. ملا امیرخان متقی وزیر فرهنگ طالبان می گفت: « دولت اسلامی طالبان هر چه را در شرع الهی و قرآن کریم موعظه کرده، عملی ساخته و هر قدمی که دولت اسلامی برداشته مطابق قانون شرع بوده است.» ( مارسدن، ۱۳۷۹، ص۹۷)
یکی از پیچیدگی­های اساسی در بینش طالبان روح تعبدگرایی و قداست بخش نسبت به دستاوردهای کلامی و فقهی پیشینیان است. طالبان، دوران صدر اسلام و میانه را دوره­ طلایی و مصون از هر نوع خطا تلقی می­ کنند و راجع به تفاسیر و تأویل­های دینی این دوره اعتقاد جزم­گرایانه دارند. اجتهاد و استنباط تازه، در این مکتب جایگاهی ندارد و مردم عموماً موظف به پیروی بی­چون و چرا از کلمات و گفتار علمای سلف هستند. برداشت صرفاً تقلیدگرایانه­ی آنها از دین سبب بدبینی و حتی دشمنیشان با الگوهای زندگی رایج در دنیای معاصر جهان اسلام شده است. تنها الگوی مطلوب نزد طالبان الگوی زندگی جوامع روستایی قرون اولیه­ اسلامی است و رفتار خشک و متحجرانه­ی آنان با زنان و نوع نگرش­شان نسبت به نقش اجتماعی و تربیتی زن در جامعه، ریشه در همین روح سلفی­گری دارد که با ملزومات زندگی کنونی کاملاً بیگانه است(سولتانا،۲۰۰۹: ۱۰).
همچنین تفسیر آنان از مفاهیمی مانند «توحید و شرک» که بنیاد اندیشه­ی کلامی طالبان را تشکیل می­دهد، در مغایرت با تفاسیر رایج آن مفاهیم در نزد سایر مکاتب اسلامی است. شاه ولی الله هندی، رهبر فکری بنیادگرای افراطی در شبه قاره، دایره­ی توحید را تا آنجا تنگ می­ کند که حتی هر نوع استمساک ظاهری به وسایل دیگر را که در راستای قدرت الهی در نظر گرفته شده باشد شرک به شمار می­آورد. از دیدگاه این روحانی هندی، نذر­کردن برای ائمه و سوگند خوردن به اسامی آنان و نیز نامگذاری فرزندان به اسم­هایی مانند عبدالشمس و غیره، از مصادیق شرک به شمار می ­آید. جلوه­های همین نوع تفکر، در سران طالبان نیز مشهود است .
تفکر دینی طالبان و عملکرد آنها در این حوزه دارای مؤلفه­ ها و ویژگی­هایی است که مهم ترین آنها عبارت اند از:
۲ـ۳ـ۴ـ۱ـ اصالت حرمت در مستحدثات
طالبان در مواجهه با امور جدید و مسائل مستحدثه، اصل را بر حرمت می­گذارند و برای جواز هر امر جدیدی به دنبال نص خاص و جواز شرعی بودند و به این بهانه که امور جدید در زمان پیامبر اسلام و خلفای راشدین نبوده است، با همه آنها مخالفت کرده و برخورد خصمانه داشتند. این اندیشه فی نفسه اندیشه ای عقل گریز و توسعه­گریز بود.
۲ـ۳ـ۴ـ۲ـ تاکید بر ظواهر شریعت
طالبان به محض استقرار سعی کردند که افغانستان را به ظاهر با برداشت خاص خود دینی کنند. از این رو، عنوان امارت اسلامی را به افغانستان اضافه کردند. تنها رادیوی افغانستان را صدای شریعت نام نهادند و به مردان و زنان دستور دادند که ضوابط اسلامی مورد نظر آنها را دقیق به اجرا گذارند و مردم را در صورت تخلف از ضوابط تهدید به مجازات نمودند. ملاعمر طی فرمانی به تمام مدیران ادارات اعلام کرد: «تمام مسئولین امارتی در داخل کشور مکلف اند کار مراجعینی که ریش های خود را خلاف طریقه­ی شرعی کوتاه کرده باشند، انجام ندهند تا در آینده تمام مردم ریش های خود را درست بگذارند.» (حاج بابایی،۱۳۸۲،۱۰۵-۱۰۲) سخن کسی که ریشش کوتاه تر از حد نصاب معمول بود قابل سمع نبود و اگر چنین شخصی مورد ظلم قرار می گرفت و به دنبال دادخواهی به وزارت عدلیه مراجعه می­کرد «ملا نورالدین ترابی» وزیر عدلیه در ذیل نامه­ی وی به خاطر کوتاهی ریش، می نوشت عارض یک ماه بعد مراجعه نماید. این حکم به آن معنی بود که دادخواست فرد تا یک ماه قابل شنیدن (سمع) نیست. طالبان پوشیدن عمامه و دستار را از واجبات دین می­دانستند و معتقد بودند که دستار از شعائر اسلامی است و تارک آن گناهکار است.
بسیاری از افراد سازمان امر بالمعروف نه تنها معلومات دینی در سطح لازم برای این کار را نداشتند، بلکه با جامعه و مردم نیز کاملاً بیگانه بودند. رئیس سازمان امر بالمعروف و نهی از منکر در مجلسی داستانی را حکایت کرد که تایید کننده­ همین موضوع است. وی گفت:« روزی جاده­ای را در نزدیک یک مسجد بستیم تا عابران را به نماز جماعت وادار سازیم. در این موقع یکی از افراد ما جلوی یک سیک را گرفت و به وی گفت: چرا به مسجد نمی­روی؟ وی در جواب گفت: من سیک هستم! و نفر موظف امر بالمعروف در جواب گفت: سیک هستی، هر چه هستی به من مربوط نیست، مسلمان هستی و باید به مسجد بروی!!»
وزارت امر به معروف در طول پنج سال حکومت طالبان اجازه نداد که کار این وزارتخانه در چارچوب یک قانون منظم گردد. یک بار در مجلس وزرا بحث مقدماتی در این مورد صورت گرفت، ولی کار در همان آغاز به مخالفت وزیر امر به معروف مواجه گردید و به بن بست رسید. در این بحث مقدماتی این سئوال مطرح شد که آیا افراد مربوط امربه معروف حق دارند بدون حکم دادگاه و اجازه­ی صاحب خانه، مخفیانه و از راه دیوار وارد خانه های مردم شوند. اکثریت با استناد به واقعه­ای که در دوران خلافت عمر پیش آمده بود، با قاطعیت حکم کردند که مسئولین امر به معروف حق داخل شدن مخفیانه به خانه­های مردم به بهانه­ی بازرسی را ندارند، ولی وزیر امر به معروف در جواب گفت:
«مردم صدر اسلام را با این عصر مقایسه نکنید. این مردم بسیار فاسد اند و اکثراً فساد در خانه­ها جریان دارد. مردم موسیقی می­شنوند و در خانه ها تلویزیون و ویدیو دارند».
وجود نداشتن قانونی مدون که بتواند عملکرد این وزارتخانه را تنظیم نماید به مسئولین این وزارت این حق نامحدود را داده بود که هر از چندگاه با برگزاری جلسه­ای با رأی و تفسیر خود منکرات جدیدی را در جامعه کشف می­کردند و افراد خود را به از بین بردن آنها مامور می­نمودند. یک بار در جلسه­ای از ناروا بودن زیور آلات طلا برای مردان سخن گفته شد. فردای آن روز افراد امر به معروف در شهر به جان مردم افتادند و نه تنها انگشترهای طلا را از دست مردان بیرون آوردند و ضبط کردند، بلکه در مواردی ساعت­های گران­قیمت مردم را نیز از آنان گرفتند! بار دیگر در مورد این که چاپ تصاویر موجودات ذی­روح به روی لباس جایز نیست، در شهر به جان مردم افتادند و چون چنین مواردی را کمتر یافتند، لباس های ساخته شده از چرم را بر تن مردم پاره کردند(مژده،۱۳۸۲: ۵۵-۵۳) (رشید،۱۳۷۹: ۶۲-۶۰) (خسروی،۱۳۸۵: ۷۸).
۲ـ۳ـ۴ـ۳ـ خشونت در اجرای احکام
یکی از مهم­ترین ویژگی­های طالبان که خشم جامعۀ جهانی را برانگیخت، خشونت در اجرای احکام توسط آنها بود. زندگی در افغانستان تحت سلطۀ طالبان بسیار سخت و مانند زندگی در یک پادگان نظامی بود.
خشونت و انعطاف­ناپذیری دو ویژگی دیگر در شیوه­ سیاست­مداری طالبان است که محصول فرهنگ سنتی پشتون­ها محسوب می­ شود. معمولاً فرهنگ قبایلی فرهنگی توأم با خشونت و انعطاف­ناپذیری است. کین­خواهی و انتقام­جویی از اصول مهم در عرف پشتون والی است و مردم قبایل پشتون درکین­خواهی به ویژه در کشور افغانستان و پاکستان شهرت دارند. ضرب المثلی معروف در افغانستان می­گوید: «اگر پشتون پس از ۲۰ سال دست به انتقام بزند، فکر می­ کند که خیلی زود اقدام کرده است».
بنابر این، عامل مهم دیگری که بر طالبان برای اجرای احکام تاثیر داشته پشتون والی است. پشتون والی قانون زندگی مناطق پشتوهاست که می­توان آن را نوعی آیین­ نامه دانست. این قانون مثل گرفتن انتقام به وسیله­ ریختن خون حتی در بین پیروان مسلمان در میان آنها رواج دارد. هر چند این کار مخالف آیات قرآن است (مسلمان حق ریختن خون مسلمان دیگری را ندارد مگر این که گناهی از او سر زده باشد که سزای آن قتل (قصاص) است) و در قرآن توصیه می­ شود به جای قصاص خون بها به خانوادۀ قربانی پرداخت شود. پشتون والی همچنین به مهمان نوازی، شجاعت و شهامت، جوانمردی و دفاع از شرافت و به خصوص دفاع از شرافت زنان تاکید بسیاری دارد(سینو،۲۰۰۸: ۸۵-۷۶).
پشتون والی و قانون شریعت در بعضی از موارد با هم اختلاف دارند. برای مثال اثبات زنای محصنه، طبق قانون شریعت نیاز به وجود چهار شاهد عادل دارد، در حالی که در پشتون والی، وجود شایعه­ای برای اثبات قضیه کافی است؛ زیرا به نظر این قانون، شرافت خانواده بسیار مهمتر از رعایت وضعیت اخلاقی و دنیوی است. در جامعه­ پشتون زن حق ارث ندارد، در حالی که بر اساس قرآن زنان می توانند نصف مردان سهم ببرند(اکرم عارفی،۱۳۷۸: ۲۰۶).
همواره این اختلاف میان قانون پشتون والی و قانون اسلام مسأله ساز بوده است و عامل اختلاف بین عالمان دین و روسای قبایل می­ شود. علما که عاملین اصلی ترفیع اسلام به حساب می آیند، باید مردم را از تمایلات قبیله­ای به سوی تقوا و فضیلت فرا قبیله­ای و نژادی و ملی، سوق دهند. این مسأله باعث پیدایش درگیری و رقابت و همچنین تلاش برای کسب قدرت بین علما و رهبران قبیله­ای که توسط ملاها (طالبان) حمایت می­شوند، شده است. ­گاهی علما مردان مناطق قبیله­ای را برای نبرد در یک جهاد فراخوانده­اند و این کار را بدون توجه به نظر مقام­ها یا رهبران قبیله­ای انجام می­دادند و که این خود باعث بروز اختلافاتی میان رهبران قبایل و علمای طرفدار طالبان می­شد(سینو،۲۰۰۸: ۸۶).
عامل کلیدی و مهم در فرهنگ پشتو این است که طرفداران قانون پشتو والی قبل از آن که عضوی از جامعه­ پشتو یا جامعه­ ملی باشند، باید به نظام ارزشی و دینی و مسائل غیرمادی اهمیت دهند. شاید بتوان نمونه ­ای از عقاید فوق را در تأکیدهای طالبان بر ارزش­های دینی دید. آن­ها به روشنی بر تبعیت از این ارزش­ها و حفظ و پیش­برد آن­ها بدون ملاحظه­ی مسائل مادی تأکید دارند.( مارسدن،۱۰۲-۱۰۱)
رفتار خشونت آمیز طالبان با مخالفان و مردمان تحت سلطه­ی خود، به ویژه مردمان هزاره و ازبک، ریشه در خصلت کینه­جویی و انتقام­گیری آنها از دشمنان­شان دارد. همچنین این که جنبش طالبان با تاکید بر سیاست نظامی­گری بررسی راه­های مسالمت­آمیز در مواجهه با مخالفان خود را مردود می­شمارد، تا حدودی متأثر از این ایده است که نظامی­گری سمبل قدرت و غیرت و شجاعت و مردانگی محسوب می­ شود ـ نکته­ای که در سنت پشتون­ها جایگاه برجسته­ای دارد ـ و گفتگو و مذاکره نشانه­ی ترس و بزدلی و بی همتی و زانو زدن در برابر خصم دانسته می­ شود ـ که از نظر عرف پشتون والی عملی کاملاً ناپسند به شمار می ­آید (کروز،۲۰۰۸: ۲۵۸).
علاوه بر موارد نام­برده، نمونه­های متعددی دیگری نیز در تفکر طالبان وجود دارد که متأثر از آداب و رسوم قبیله­ای و ملی آنها بوده و تحت عنوان شریعت در مناطق تحت کنترل آنان به اجرا گذاشته می­ شود، مانند: بیگانه­ستیزی، مخالفت با نهادها و مقررات بین المللی، دشمنی با زندگی و مظاهر شهری و نیز مخالفت با نیروهای باقی مانده از رژیم کمونیستی سابق، تحت عنوان ننگ پشتونیسم (اکرم عارفی،۱۳۷۸: ۲۱۱).
۲ـ۳ـ۵ـ هزاره­گرایی و موعودگرایی:
با توجه به نگاه کلاسیکی که در مورد ظهور مهدی در میان اهل سنت وجود دارد، در طالبان نیز می­توان علایم موعودگرایی را به همین شکل مشاهده کرد. مطابق با این دیدگاه، از منطقه­ای در آسیای مرکزی که در ادبیات قدیمی خوراسان (خراسان بزرگ) نامیده می­ شود سپاه عباسی، که از نسل خلفای عباسی است، قیام می­ کند و طبق احادیث موجود احتمالاً مهدی موعود از این سپاه خواهد بود. پیروان مهدی که در این سپاه قرار دارند با بیرق­های سیاه و موهای بلندشان شناسایی می­شوند. این سپاه مناطق بین خراسان بزرگ و عراق را تصرف می­ کند و تمام مخالفان خود را شکست می­دهد. البته این ادبیات و روایت­ها به این شکل در کتاب­های روایی اهل سنت نیامده است و بیشتر گرته­برداری از­ یک رویکرد موعودگرا است (فیلیو[۲۲۶]، ۲۰۱۱: ۱۸۷).
در روایت دیگری که از این پیشروی وجود دارد این پرچم­داران سیاه از خراسان با تصرف ایران به سمت سوریه می­روند و نهایتاً اورشلیم را فتح و پایتخت موعود را آن جا بنا می­ کنند. این روایت را اولین بار یک فلسطینی با نام عبدالله عزام مطرح کرد. این فرد برای مبارزه­ و کارشکنی در کار اسراییل ابتدا به اردن و بعد به افغانستان در زمان اشغال شوروی مهاجرت کرد. یکی از فعالیت­های عزام در افغانستان تلاش برای عمومی کردن جهاد و جلو انداختن افغانستان در این آینده­ی موعودگرایانه بود که به آزادی فلسطین از دست اسرائیل منجر می­شد. او در کتاب خود با عنوان «از کابل تا اورشلیم» رهایی و آزادی کابل را پیش­ شرط آزادی اورشلیم می­دانست(کوک،۲۰۰۵: ۱۷۳).
با این که عزام در سال ۱۹۸۹ ترور شد و نتوانست رهایی افغانستان از دست کمونیست­ها را ببیند، تفکر او به خوبی بر رهبران مسلمان آینده در افغانستان اثر گذاشت. به نظر می­رسد دولت اسلامی افغانستان پاسخی بود به این نگاه رادیکال. مردمان افغانستان به سبب درگیری در جنگ تندرو و رادیکال شدند. البته این رادیکال شدن باعث شد جنگ ماهیتی دینی پیدا کند و به پیروزی بر شوروی بینجامد. با وجود این، چون افغانستان از مرکز قدرت مسلمانان (مصر و عربستان) و درگیری­های آن دور بود به مناسب­ترین مکان برای تشکیل دولت اسلامی (با روایت رادیکال عبدالله عزام) تبدیل شد. به همین دلیل، افغانستان مقصدی شد برای هجرت مسلمانانی که به دنبال ایجاد امارت اسلامی بودند(گال،۲۰۱۲: ۲۳۴).
مهاجران در افغانستان برنامه­ی پاک کردن و مبارزه با حکومت­های فاسد عربی و اردوزبان را پایه­ریزی کردند. با این که در سال­ ۱۹۹۲ بن لادن برای رسیدن به این اهداف در افغانستان اقداماتی را انجام داد، در این زمینه شکست خورد و مجبور به بازگشت به عربستان و بعد سودان برای جهاد با اشغال­گران مسیحی شد. اما با روی کار آمدن طالبان در افغانستان در ۱۹۹۶ و امیرالمؤمنین خواندن ملاعمر امید تازه­ای در دل مسلمانان رادیکال جوانه زد. با این که امیرالمؤمنین خواندن ملاعمر برای اکثر مسلمانان جهان مسخره بود (به دلیل نداشتن سواد دینی و عرب نبودن)، انگار برای مسلمانان تندرو همین کافی بود و زمینه­ حمایت مسلمانان خارجی به رهبری بن لادن از طالبان را فراهم کرد. این اتحاد با تهدیدی که از طرف آمریکا برای هر دو گروه وجود داشت استحکام بیشتری پیدا کرد.
اما کلید تأسیس حکومت موعود در افغانستان در سال ۲۰۰۱ زمانی که طالبان دو مجسمه بودا در بامیان را منفجر کردند زده شد. برای مسلمانان تندرو در جهان این عمل نشان­دهنده پایبندی بی­چون و چرای رژیم طالبان به شریعتی بود که در جوامع مسلمان دیگر چندان رعایت نمی­ شود(کوک،۲۰۰۵: ۱۷۷-۱۷۵).
اما بعد از حمله­ی آمریکا به افغانستان بخشی دیگر از پازل موعودگرایانه­ی طالبان و القاعده در حال تکمیل شدن بود. آنها آمریکا را با حکومت بیزانسی که در روایت­های موعودگرایانه­ی تاریخی آمده بود شبیه سازی کردند و بسیاری از مردان طالبان و القاعده قسم خوردند که پشت «مرد قریشی» را خالی نمی­کنند. البته طرفدارن القاعده این تعبیر را برای بن لادن به کار می­بردند. در ابتدا طالبان چندان با این تعبیر موافق نبود اما بعد از حمله­ی آمریکا به افغانستان طالبان نیز با القاعده در این اعتقاد همراه شد(فیلیو، ۲۰۱۱: ۱۸۹).
با وجود این، بن لادن چندان اصراری به پرکردن این جایگاه نداشت. او بیشتر یک رویکرد و هدف آخرالزمانی داشت: این که مسلمانان جهان همگی برای جهاد با کفار و مسلمانان فاسد با یکدیگر متحد شوند تا آن ساعت موعود که عبدالله عزام نویدش را داده بود فرا برسد. گرایش­های موعودگرایانه­ی طالبان نیز از زمان پیوند میان القاعده و طالبان به وجود آمد. با این که جنبش طالبان از تفکرات آخرالزمانی افرادی مانند عبدالله عزام تاثیر گرفته بود، تا قبل از پیوند با بن لادن به دنبال جهانی کردن اهداف نبود. طالبان و القاعده نیز بعد از حمله­ی آمریکا شکست خود را به گردن تفرقه­ای که بین مسلمانان جهان ایجاد شد و نیز حمایت نکردن دولت­های فاسدی مانند عربستان سعودی از آن­ها انداختند.
۲ـ۳ـ۶ـ برگزینندگی(خود حق پنداری):
طالبان با فعالیت طلبه­های تحصیل کرده در حوزه ­های دینی اهل سنت پاکستان و افغانستان پایه گذاری شد. افکار و اندیشه­ های مکتب دیوبندی، جمعیت العلما و آموزه­های سلفی همان­گونه که گفته شد سازنده­ی هویت گفتمان طالبان است. خشونت در تطبیق شریعت، تعصب و جزم­انگاری، تصوف و دنیاگریزی و سرانجام ضدیت با اندیشه­ی شیعی از وجوه بارز گفتمان دیوبندی است که به گونه ­ای آشکار در صورت­بندی تفکر طالبانی به کار گرفته شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:22:00 ق.ظ ]




ابوالحسنی منذر، علی، شهید مطهری افشاگر توطئه تاویل ظاهر دیانت به باطن الحاد و مادیت. قم:‌ دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۲٫
آجودانی، ماشاء الله، مشروطه ایرانیتهران:‌ نشر اختران، ۱۳۸۳٫
احمد امین، زعماء الاصلاح فی العصر الحدیثبیروت: دارالکتاب العلمیه.
احمدی، علی، شهید سید قطب، آیت جهاد. تهران: مجمع جهانی تقریب، ۱۳۸۳٫
آدمیت، فریدون، اندیشه های میرزاآقاخان کرمانیتهران: انتشارات طهوری،
ـــــ، اندیشه های میرزا فتحعلی آخوندزادهتهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۴۹٫
ادیبزاده، مجید، مدرنیته زایا و تفکر عقیم. تهران:‌ انتشارات ققنوس، ۱۳۸۹٫
ارسلان، شکیب، تاریخ فتوحات مسلمانان در اروپا، ترجمه علی دوانی. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰٫
ارکون، محمد، نزعه الانسنه فی الفکر العربی، جیل مسکویه و التوحیدی، ترجمه هاشم صالح. بیروت: دارالساقی، ۱۹۹۷٫
ارنست، کارل، اقتدا به محمد (ص)، ترجمه قاسم کاکایی. تهران، نشر هرمس، ۱۳۸۹٫
آزاد، ابوالکلام، هند آزادی گرفت، ترجمه امیر فریدون گرکانی. تهران: شرکت انتشارات جیبی، ۱۳۴۶٫
اسفندیاری، محمد، خمود و جمود؛ تحقیقی دربارۀ تحجر فکری و تحجر عملیتهراننشر باز، ۱۳۷۶.
اشپولر، برتولد، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ترجمه فلاطوری و میراحمدی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
آلاحمد، جلال، در خدمت و خیانت روشنفکران. تهران:‌ انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۷٫
امام خمینی، کشف الاسرار. بدون مشخصات.
ـــــ، صحیفه امام. تهران:‌ دفتر نشر آثار امام خمینی.
امیرعلی، روح اسلام، ترجمه ایرج رزاقی و محمدمهدی حیدرپور. مشهد: آستان قدس رضوی، ۱۳۶۳٫
امین، عثمان، رائد الفکر المصری. قاهره، مکتبه النهضه المصریه، ۱۹۵۵٫
اوریه، محمد، جمالالدین الافغانی. مصر:‌ دارالمعارف، ۱۹۶۱٫
بجنوردی، کاظم(سرویراستار)، دایره المعارف بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۴٫
براون، مکآفی، روح آیین پروتستان، ترجمه فریبرز مجیدی. تهران: مؤسسه نگاه معاصر، ۱۳۸۲٫
برت، ادوین آرتور، مبادی مابعدالطبیعی علوم نوین، ترجمه عبدالکریم سروش. تهران: انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۶۹٫
برلین، ایزایا، عصر روشنگری، ترجمه پرویز داریوش. تهران: امیرکبیر، ‎۱۳۴۵
برونوفسکی، ج. و ب. مازلیش، سنت روشنفکری در غرب از لئوناردو تا هگل، ترجمه لیلا سازگار. تهران: نشر آگاه، ۱۳۸۳٫
دولاندلن، تاریخ جهانی، ترجمه احمد بهمنش. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۷٫
باتامور، تام، منتقدان جامعه، ترجمه محمد جواهر زیبا کلام. تهران: نشر سفیر، ۱۳۶۹٫
بلاشر، تاریخ ادبیات عرب، ترجمه آ. آذرنوش. تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۳٫
بهاءالدین، پازارگاد، تاریخ فلسفه سیاسی. تهران: انتشارات زوار، ۱۳۳۶
بهشتی، ابراهیم، اخباریگری، تاریخ و عقاید. قم:‌ دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۹۰٫
بهنساوی، سالم، فکر السید قطب فی میزان الشرع. بیروت دارالوفاء، ۱۴۲۱٫
بوبستین، هارتموت، «متکلمان مسیحی و قرآن»، ترجمه محمدکاظم رحمتی، در مجله آینه پژوهش، ش ۹۸-۹۹، ۱۳۸۵٫
بومر، فرانکلین لوفان، جریانهای بزرگ در تاریخ اندیشه، ترجمه حسین بشیریه. تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران، ۱۳۸۰٫
پازوکی، شهرام، «دکارت و مدرنیته» در مجله فلسفه دانشگاه تهران، ش ۱، دوره جدید.
تاونی، ر.ه.، دین و ظهور سرمایهداری، ترجمه احمد خزاعی. تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۷٫
تسوایک، اشتفان، کالون و قیام کاستلیون، ترجمه عبدالله کوثری، تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۶٫
تسوایکف، استفان، وجدان بیدار (کاستلیو و کالون)، ترجمه سیروس آرینپور. تهران: نشر فرزان، ۱۳۷۶
توکلی، مهران: سرگذشت عالم و آدم. تهران: نشر نی، ۱۳۸۳٫
ثبوت، محمد، دیدگاه های سیاسی آخوند خراسانی و شاگردانش. متن دستنوشت.
جامعه الازهر، جامعه الازهر فی سطور. القاهره:‌۱۴۱۷٫
جهانتیغ، غلامحسین، جماعت تبلیغ اندونزی، غلامحسین، دین فرهنگ، جریانات سیاسی مذهبی در استانبول. نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در امور اهل سنت سیستان و بلوچستان، ۱۳۸۹٫
جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام. بیروت: دارالعلم، ۱۹۷۶٫
حائری، عبدالهادی، نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب. تهران:‌ انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۷٫
ـــــ، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق. تهران:‌ انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۷
ـــــ، نخستین رویاروییهای اندیشهگران ایران با دو رویه تمدنی غرب.
حکیمی، ‌محمدرضا، بیدارگران اقالیم قبله. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
حلبی،‌ علی اصغر، تاریخ نهضت های دینی - سیاسی معاصر. تهران: بهبهانی، ‎۱۳۷۱.
حورانی، آلبرت، الاسلام فی الفکر الاروبی. بیروت:‌ مؤسسه نوفل، ۱۹۹۴٫
خالدی، صلاح الدین عبدالمفتاح، سید قطب از ولادت تا شهادت، ترجمه جلیل بهرامینیا. تهران: نشر احسان، ۱۳۸۰٫

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:21:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم