« چون سلطان در جزایر آبسکون سکون گرفت با یک سر دراز گوش عنان بر تافت.» (همان:۱/ ۱۲۱)
برتافت: حرکت کرد، رفت امروز در این معنی کاربرد ندارد.
« وسلطان سبب آنک تا مردم را دل شکسته نشود به اسم شکار برنشست.» (همان:۱/ ۱۳۵)
برنشست: سوارشد. امروز در این معنی کاربرد ندارد.
« بهر وقت که خانی بر تخت نشیند با لشکری بزرگ بر نشانند….» (همان:۱/ ۱۸)
برنشانند: سوار کنند.امروز در این معنی کاربرد ندارد.
« چون غبار فتنه های کوچکلک وتوق تغان نشسته شدواندیشۀ ایشان از پیش خاطر برخاست
(همان:۱/۶۲)
« چون خبر قدوم ربیع به ربع مسکون ورباع عالم رسید سبزه چون دل مغمومان از جای برخاست
(همان:۱/ ۱۰۹)
برخاست : پا شد ، بلند شد. تغییر معنایی در آن رخ نداده است.
در
از مسافتی بعید شکاری بسیار بدان جا در آیند.» (همان:۱/ ۲۱)
در آیند : وارد شوند، امروز در این معنی کاربرد ندارد.
« سواران ازجوانب به طلب او می تاختند تا ناگاه او را بر سر تلّ مذکور دریافتند. (همان :۱/ ۸۶)
دریافتند : دیدند، امروز در این معنی کاربرد ندارد.
« پادشاه را هّمت بر عمارت آن مصروف بود روزی به خزانه در آمد.» (همان:۱/ ۱۶۸)
درآمد: وارد شد. امروز در این معنی کاربرد ندارد.
« فرمان شد تا هرکس که حاضر بود از مغول ومسلمان در ربودند.» (همان:۱/ ۱۹۱)
درربودند :اسیرکردند. امروز در این معنی کاربرد ندارد.
« رسول را بازگردانید وبفرمود تا دروازه ها در بستند
دربستند : بستند. امروز در این معنی کاربرد ندارد.
۵-۲-۳- فعل مرکب
۵-۲-۳-۱- انواع فعل مرکب از نظر عنصر فعلی
عنصر فعلی در فعل مرکب انواع زیراست:
همکردهایی که در ساخت فعل مرکب بیشترین مورد استعمال دارند به ترتیب حروف الفبا عبارتند از :
آمدن
« ازین جمله یک نیمه از گوشوارهای عورات حاصل آمد.»(جوینی :۱/۷۹)
آمد : شد، امروز کاربرد ندارد.
آوردن
همکرد آوردن هم با اسم وهم با صفت ترکیب می شود در ترکیب با اسم به حسب معنی گاهی لازم وگاهی متعدی است.(خانلری ۱۳۸۲: ج۲ ،۱۴۱)
«آن چه مطاع شریک او بوده است برّمت(به تمامی) به خدمت آورده اند.»(جوینی :۱/ ۵۹)
به خدمت آوردن: به نزد کسی آوردن ، امروز کاربرد ندارد.
برای باز شناسی این گونه فعل باید از ملاک های تشخیص فعل مرکب استفاده کرد.(کلباسی: ۷۴)

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

« ازجانبین یک کس را زخمی نرسید وتمامت ایشان را بیرون آوردند»(جوینی :۱/ ۶۹)
بیرون آوردند، تغییر معنایی در آن رخ نداده است.
« شش هزار مرد که متوّجه مدد شام بودند بر ممّر لشکر سلطان افتادند بر مدار ایشان بایستادند ودر یک لحظه همه را به قتل آوردند.»(همان: ۲/ ۱۸۱)
بردن
همکرد بردن تنها با اسم معنی ترکیب می شود ودر این حال البته معنی اصلی آن یعنی حمل مراد نیست. فعل مرکبی که از آن حاصل می شود گاه معادل است با فعلی که ازترکیب با کردن به دست می آید.(خانلری، ج۲ :۱۴۰)
« وعوام واوباش متاع ایشان بودند ویک بارگی مطلق العنان دست به غارت و تاراج بردند
(جوینی :۱/ ۸۹)
دست به تاراج بردند، تغییر معنایی در آن رخ نداده است.
در این جمله فعل بردن در معنی کردن به کار رفته است.
بستن
درمواردی که مفهوم اصلی ازآن اراده نشود با اسم معنی، فعل مرکب می سازد.(خانلری، ج۲ :۱۵۰)
« وخود را در شهر افکندند متجّندۀ مرغزی هم در حال به خدمت او کمر بستند.»(جوینی :۱/ ۱۲۱)
کمر بستن به معنی آماده شدن است ودر این جا بستن معنی اصلی آن مورد نظر نمی باشد.
« وکارزاری سخت بر دست گرفتند ازاستعمال نفط وتیر چرخ حشم چنگزخان نیز قرابات نفط کار بستند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...