کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31




جستجو

 



اروپا و اوراسیا

۱۶۹۲۷

۱/۲۲

دوم

آمریکای شمالی

۱۴۲۲۹

۲/۱۸

سوم

افریقا

۸۴۰۱

۸/۱۰

چهارم

آسیا- اقیانوس آرام

۷۸۷۲

۲/۱۰

پنجم

آفریقای جنوبی و مرکزی

۶۷۴۱

۲/۹

ششم

Source : Bp Statiscal Review of world Energy 2004
نمودار شماره ۲ حجم تولید مناطق نفت خیز جهان
براساس آمار ارائه شده توسط شرکت نفت بریتیش پترولیوم BP منطقه خاورمیانه در سال ۲۰۰۳ ، ۵/۲۹% از کل تولید نفت جهان را با تولید روزانه ۶/۲۲ میلیون بشکه در روز به خود اختصاص داده است . پس از خاورمیانه ، مناطق اروپا و اوراسیا با حدود ۱۷ میلیون بشکه در روز ۲۲% از تولیدات جهانی نفت را تامین نموده اند و منطقه آمریکای شمالی نیز با تولید روزانه ۲/۱۴ میلیون بشکه در روز ۲/۱۸ % از نفت مورد نیاز جهان را تولید کرده است . با توجه به حجم اندک ذخایر دو منطقه یاد شده نسبت به خاورمیانه و همچنین عمر کوتاه ذخایر این مناطق ، افزایش وابستگی جهان به تولیدات نفت خاورمیانه امری قطعی به نظر می رسد .
روندهای حاکم بر تولید نفت جهان ، حاکی از آن است که خاورمیانه حتی در صورت بروز تغییرات شدید در تقاضای جهان به واسطه تحولات تکنولوژیکی باز هم در دو دهه آینده بر بازار نفت تسلط خواهد داشت . خاورمیانه علاوه بر حجم ذخایر از مزیت های دیگری نیز در تولید انرژی فسیلی برخوردار است . تولید نفت در این منطقه بسیار ارزان تر از مناطق دیگر است و زیر ساختهای لازم برای تولید حجم عظیمی از نفت به شیوه ارزان در این منطقه فراهم است . در واقع اگر بر اثر تحولی تکنولوژیکی ، میزان تقاضا برای مصرف نفت به شدت کاهش یابد ، باز هم این تولیدکنندگان مناطق دیگر دنیا هستند که ناگزیر خواهند بود در مرحله نخست تولید خود را متوقف کنند ، زیرا این تولیدات در سایر مناطق بسیار پر هزینه است

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

جدول شماره ۵ ذخایر و میزان تولید گروه های عمده نفتی جهان در سال ۲۰۰۳ واحد: میلیون بشکه در روز

نام نهاد

درصد تولید

حجم تولید روزانه

درصد ذخایر

حجم ذخایر

نسبت ذخیره به تولید

OPEC

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 01:38:00 ق.ظ ]




بهرحال آنچه که اکثر فقهای عامه بعنوان اسباب حجر برشمرده اند عبارتند از:صغر، جنون ( که عته یعنی جنون نسبی هم در حکم آن است) وسفه. [۱۷۵]
گفتار پنجم : اسباب حجر[۱۷۶]درفقهوحقوق
اسباب حجر عبارت است از: صغر، جنون، فلس، سفه وپاره ای از اموردیگر(مانند اخذ مال غاصب بعنوان بدل حیلوله و مال مورد رهن که راهن ازبعضی تصرفات درآن محجوراست) همه این امور درحقوق مدنی از اسباب حجر به شمارمی روند جز فلس که به نظر فقهای امامیه از اسباب حجر است ولی درقانون مدنی بجای آن اعسار وورشکستگی سبب حر است واعسار اعم از فلس است. رقیت و مرض مشرف به موت نیز از اسباب حجر درفقه می باشند نه درقانون مدنی.
اسباب حجر درحقوق[۱۷۷]
اصطلاح حقوق موضوعه یا تحقیقی (droitpositif/positive law) به قوانین ومقرراتی گفته می شود که با ضمانت اجرای یک نیروی اجتماعی ( دولت ) دریک جامعه مورد نظر قابل اجرا است. درحقیقت حقوق تحققی مجموعه مقرراتی است که دریک زمان معین دریک جامعه معین برسرنوشت اجتماعی انسان حاکم است. از این دیدگاه حقوق مدنی رشته ای از حقوق موضوعه است که به وسیله دادرسان در دادگاهها اعمال می شود.
درماده ۱۲۰۷ ق.م اسباب حجر ذکر گردیده واین اسباب به صغر، سفه و جنون محدود می گردد. این ماده بدین قرار است:اشخاص ذیل محجور واز تصرف دراموال وحقوق مالی خود ممنوع هستند: ۱-صغار ۲- اشخاص غیررشید ۳-مجانین. [۱۷۸]
حجر ناشی از این سه سبب نهاد حقوقی خاصی را تشکیل می دهد وتابع رژیم واحدی است زیرا درهمه این موارد حجر موجود به واسطه نقص قوای عقلی وبه تعبیر دیگر فقدان یا عدم کفایت اراده پیش آمده است وشایسته است از شخص محجور حمایت شود. دراین نوع حجر نقص درشخص محجور است ودرحقوق امروز معمولا اصطلاح حجر برای مواردی که سبب منع، نقص در مالکیت، مانند حجر راهن، یا منع تصرف به دلیل حمایت از حقوق دیگران باشد مانند حجر تاجر ورشکسته، به ندرت استعمال می شود و قانونی مدنی هم برای این گونه موارد از اصطلاح حجر استفاده نکرده است. به هرحال حجری[۱۷۹] که مورد نظر قانون مدنی است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بند اول -اختلاف اسباب حجر درفقه وحقوق مدنی
چنانچه در ماده ۱۲۰۷ ق.م آمده است از میان اسباب ششگانه حجر درفقه فقط سه سبب درحقوق مدنی مطرح شده است. اینجا ممکن است این سئوال در ذهن تداعی شود که آیا اسباب دیگر که درفقه مطرح شده است حجر می باشد؟ یا آنکه قانونگذار دچار غفلت و یا اشتباه گردیده است؟ وآیا طرح آنها در قانون مدنی با آگاهی ویک توجیه منطقی صورت گرفته است؟
سه سبب «افلاس»،«رقیت»و«مرض» متصلبه موت ازاسباب حجردرفقه اسلامی هستند که درحقوق مدنی در بحث اسباب حجر مطرح نگردیده اند وهمان طور که ذکر شد درماده ۱۲۰۷ ق.م نامی از آنها برده نشده است. اینک دلایل مختصری را ازعدم ذکر آنها دراین ماده از نظر حقوقدانان بیان می نماییم:
افلاس در ماده ۱۲۰۷ ق.م ذکر نشده زیرا افلاس مربوط به تاجر وغیر تاجر می باشد. درصورت ارتباط آن با تاجر توقف وورشکستگی نام گرفته ودرحقوق تجارت مورد بررسی قرار میگیرد. بنابر این از موضوع حقوق مدنی که محجورین درآن مطرح می شوند خارج می شود.
درصورتی که افلاس مربوط به غیر تاجر باشد اعسار نامیده می شود ودرحقوق مدنی مورد بحث قرار میگیرد. درحالی که از اسباب حجر به شمار نمی رود. این مطلب را می توان از ماده ۳۶ قانون اعسار مصوب ۱۳۱۱ دریافت کرد. در کلیه خیارات وحقوق مالی مدعی اعسار که استفاده از آن موثر در تادیه دیوان او باشد طلبکاران او قائم مقام قانونی مدعی اعسار بوده و حق دارند بجای او از اختیارات وحقوق مزبور استفاده کنند.
مفهوم ماده مذکور آن است که معسر یا مدعی اعسار اختیارات وحقوق خود را برای تادیه دیون خود به کار نبرد وطلبکاران به عنوان قائم مقام او این اختیارات را به کاربرند. ولی آنچه از این ماده ظاهر است معسر از بکاربردن اختیارات وحقوق خود منع نشده و محجور به حساب نمی آید. [۱۸۰]
مورد دیگر اختلاف از اسباب حجر که درفقه مطرح شده ولی درقانون مدنی ذکر نشده رقیت و بردگی است. حقوقدانان معتقدند که بحث از برده درزمان فعلی موضوعاً منتفی است. زیرا برده ای وجود ندارد تا درباره او حکم شود که آیا حق تصرف بدون اذن مولا را دارد یا ندارد؟ بنابراین به نظر می رسد که قانونگذار نیز با توجه به این اصل درعصر حاضر عمداً از به رسمیت شناختن آن خودداری کرده است.[۱۸۱]آخرین سبب اختلافی حجر در فقه وقانون مدنی مرض متصل به موت است. در مورد تصرفات منجز و تبرعی[۱۸۲] مریض در بین فقها اختلاف نظر وجود دارد. تصرفات مریض در ملک خود به دو دسته تقسیم
می شوند: الف- تصرفاتی که معلق بر موت یا غیر موت است. ب- تصرفاتی که معلق بر امر دیگری
(معلق علیه) نیست و به صورت منجز انجام می شود. این تصرفات نیز به چند نوع تقسیم می گردد:
اول تصرفات ناشی ازتکالیف وامور واجب مانند جبران خسارات ناشی از اتلاف و یا سایر موجبات ضمان.
دوم تصرفات معاوضی اعم از اینکه مساوی، کمتر یا بیشتر از ارزش مال مورد معاوضه باشد.
سوم : تصرفات مجانی یا تبرعات مانند تملیک مجانی و ابراء دین. تصرفات معلق بر موت محدود بر ثلث ترکه واحکام وصیت درمورد آن جاری است. تصرفات معلق بر غیر موت درحکم تصرف منجز است و مشمول قواعد منجزات مریض قرار نمی گیرد. تصرفات منجز درامور واجب درصورتی که وجوب آن پیش از مرض برعهده مریض آمده باشد از موضوع بحث خارج است و به اصل ترکه تعلق می گیرد. برخی معتقدند که این اعمال تا ثلث ترکه نافذ است و زاید بر ثلث به تنفیذ ورثه نیاز دارد و برخی دیگر معتقدند که تصرفات وتبرعات منجز مریض حتی اگر زاید بر ثلث باشد نافذ ومعتبر است. هر یک از این دو گروه نیز در اثبات ادعای خویش به دلایلی چند استناد می نمایند.[۱۸۳]
اختلاف نظر فقها در خصوص تصرفات منجزه مریض بیشتر ناشی از دو گروه روایت متعارضی است که درخصوص مسأله وجود دارد.
درحقوق مدنی امروز نیز برخی از حقوقدانان با توجه به عقیده دسته اول از فقها که قائل به عدم تنفیذ تصرفات منجز مریض بیش از ثلث ترکه بودند واو را در بیش از ثلث محجور می دانستند مرض متصل به موت را ازاسباب حجر برشمرده اند. لیکن دسته ای دیگر از حقوقدانان که با قائلین دسته دوم از فقها هم عقیده گردیده اند این نظر را قابل ایراد دانسته اند ومی گویند: [۱۸۴]
اولاً مریض مالک است وهر مالکی حق هر نوع تصرفی را دراموال خود دارد بجز آنچه بموجب قانون منع شده است و در این زمینه منعی در قانون وجود ندارد.
ثانیاً حَجْر یک امر استثنایی است که نیاز به نص دارد و بدون دلیل نمی توان شخصی را محجور دانست و درصورت تردید می توان حالت یقینی سابق( اهلیت مریض) را استصحاب نمود.
ثالثاً سکوت قانونگذار در مقام بیان قرینه ای است که بر اینکه نمی خواسته مرض متصل به موت را از اسباب حجر تلقی کند. رابعا برخی از روایات نیز که مورد تایید بعضی از فقهای امامیه (دسته دوم) است وبر اساس آنها اظهار نظر کرده اند حاکی از جواز تصرفات وتبرعات زاید برثلث است. بنابر این مرض متصل به موت را نمی توان از اسباب حجر در حقوق مدنی به شمار آورد.
گفتار ششم: انواع محجورین و حدود حجر آنان
قانون مدنی محجورین را به سه دسته تقسیم نموده است: [۱۸۵]
- صغار
- اشخاص غیر رشید
- مجانین
در فقه اقسام دیگری برای حجر ودر نتیجه محجورین ذکر کرده اند؛ اما قانون مدنی ایران غیر از سه نوع یاد شده اشخاص دیگری را محجور نشناخته است. زیرا این قانون در مادره ۱۲۰۷ درمقام بیان انواع محجورینی است که حجر آنها حمایتی است و این اشخاص خارج از سه دسته بالا نیستند.
از طرف دیگر ممنوع کردن ومحجور شناختن افراد دلیل می خواهد؛ بنابر این نمی توان غیر از گروه های مذکور در قانون کسان دیگری را محجور دانست. نکته قابل توجه در شناسایی انواع محجورین از دیدگاه قانون مدنی و قانونگذار افرادی راکه به علت نقص صغر سن یا نرسیدن به مرحله رشد و یا اختلال قوای عقلی نقصی در اراده دارند یا فاقد اراده اند حمایت، وممنوع از تصرف ومحجور دانست.[۱۸۶]
بنابراین، قواعد پراکنده ای که درقانون مدنی یا قانون تجارت وجود دارد که به دلایلی غیراز فقدان یا نقص اراده، شخص را از تصرف دراموال وحقوق مالی خود منع می کند، گرچه نوعی ممنوعیت در تمامی آن موارد دیده می شود، نباید حجر به معنی مصطلح آن تلقی شود؛ مثلا:راهن نمی تواند دررهن تصرفی کند که منافی حق مرتهن باشد، مگر به اذن مرتهن. (ماده ۷۹۳ ق.م)در اینجا حجر به معنی اصطلاحی نیست، زیرا این منع به لحاظ نقص درمالکیت است نه فقدان نقص در اراده شخص. (یا منع وصیت است به زیاده برثلث،[۱۸۷]
بند اول- صغیر درلغت واصطلاح
صغیر درلغت به معنی کوچک وخرد است[۱۸۸]. صغیر به کسی گفته می شود که نابالغ باشد؛ ودر زبان عامیانه ونوشته های غیر حقوقی به صغیر، کودک، خردسال، طفل وبچه می گویند.
صغیردر اصطلاح فقهی وحقوقی به کسی اطلاق می‏شود که به سن بلوغ نرسیده وکبیر نشده
است. [۱۸۹]
ازروز تولد تا روز بلوغ انسان صبی و صغیر نامیده می‏شود وصغر صفت کسی است که نیروی انسانی او کامل نگشته است
قبل از اصلاح قانون مدنی به سال ۱۳۶۱ درحقوق مدنی صغیر به کسی گفته می‏شد که به سن ۱۸ سال تمام نرسیده بود ولی با حذف ماده ۱۲۰۹ واصلاح ماده ۱۲۱۰ درنتیجه لغو ۱۸ سال به عنوان سن کبیر، امروزه مفهوم صغیر درفقه وحقوق مدنی یکسان است و هرکسی که به سن بلوغ نرسیده باشد صغیر به شمار می آمده است.
دکترسید حسن امامی معتقد است:«دراصطلاح حقوقی صغیر به کسی گفته می‏شود که از نظر سن به نمو جسمانی و روحی لازم برای زندگانی اجتماعی نرسیده باشد».[۱۹۰]
این تعریف خالی از اشکال نیست، زیرا معلوم نیست که نموجسمانی و روحی لازم برای زندگانی اجتماعی درچه زمانی حاصل می‏شود. البته قبل از اصلاح قانون مدنی قانونگذار سن ۱۸ سال را به عنوان رشد و نموجسمی وروحی تعیین کرده بود که براین اساس، آن تعریف بی اشکال بود. لیکن امروزه قانون اصلاح شده با آن تعریف فرق کرده، به ویژه از آن جهت که اشاره به سن بلوغ، که مفهوم حقوقی ویژه‏ای دارد نکرده است. بعلاوه نمو روحی لازم برای زندگانی اجتماعی چه بسا با رسیدن به سن بلوغ حاصل نمی‏شود بلکه مستلزم رشد است که مفهومی غیر از بلوغ می‏باشد، [۱۹۱] بنابر این درحقوق امروز ممکن است کسی با رسیدن به سن بلوغ دوره صغر را پشت سرگذارده باشد ودیگر صغیر به شمار نیاید، ولی رشد وتوانایی روحی برای اداره امور خود را نداشته باشد.
الف- اقسام صغیر
صغیر ممکن است غیر ممیز یا ممیز باشد. صغیر غیر ممیز شخص نابالغی است که دارای قوه درک وتمیز نیست، زشت را از زیبا وسود را از زیان تشخیص نمی‏دهد و نمی‏تواند اراده حقوقی داشته باشد.
ب- صغیر غیر ممیز
«صغیر غیر ممیز کسی است که فروش وخرید را نمی‏فهمد، یعنی نمی‏داند که فروش موجب سلب مالکیت وخرید سبب به دست آوردن آن است و بین غبن فاحش آشکار، مانند غبن به میزان پنج دهم، وغبن کم فرق نمی‏گذارد وبه کسی که بین اینها فرق می‏گذارد صغیر ممیز گفته می‏شود». [۱۹۲]
برخی ازشارحان این ماده گفته اند این عبارت که صغیر ممیز بین غبن فاحش وغبن کم فرق می ‏گذارد کنایه از این است که کودک عاقل باشد ودرچیزهایی که قیمت آنها معروف است این تفاوت وتمایز را بداند وگرنه گاهی عاقل ترین مردم هم فریب می‏خورند.
درفقه امامیه بعضی سن ۷ سالگی را برای تمیز ذکر کرده‏اند، زیرا پیغمبر اکرم (ص) فرموده است:
« فرزندان خود را در۷ سالگی به نماز عادت دهید».[۱۹۳]امروا اولادکم بالصلوه وهم ابناء سبع الفقه الاسلامی فی ثوبه الجدید، المدخل الفقهی العالمبرخی به استناد حدیثی دیگر ۶ سالگی را سن تمیز تلقی کرده‏اند.
درروایت صححه بزنطی از امام رضا (ع) نقل شده ست: یوخذ الغلام بالصلاه وهو ابن سبع سنین
درحقوق برخیازکشورها نیز سن تمیزمعین شده است ولی درحقوق مدنی ایران وپاره‏ای از کشورها تمیز سن خاصی ندارد ودرصورت بروز اختلاف درباره ممیز ویا غیر ممیز بودن صغیر، تشخیص آن با دادرس است که باید با توجه به اوضاع واحوال وخصوصیات مورد ودلایل وقرائن وامارات موجود دراین باره تصمیم بگیرد.
درحقوق فرانسه، مانند ایران تشخیص تمیز با دادگاه است، اما سن تمیز درحقوق مصر، سوریه وعراق به موجب قانون ۷ سال تمام و درحقوق مراکش ۱۲ سال وحقوق تونس ۱۳ سال است. به نظر می‏رسد که سن ۱۲ یا ۱۳ سال برای تمیز خیلی بالا است وبا واقعیت های موجود وفق نمی‏دهد ونیز از آنجا که تشخیص این امر دراعمال حقوقی صغیر موثر است تعیین این سن با مصلحت صغیر وجامعه سازگار نیست.
ج- صغیر ممیز
صغیر ممیز به صغیری گفته می‏شود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، ولی تا حدی قدرت درک وتشخیص و تمیز سود وزیان درمعاملات را به دست آورده است. البته هر غیر ممیزی غیر رشید هم هست، ولی هیچ ممیزی پیش از بلوغ رشید محسوب نمی‏شود.
می‏توان گفت در مرحله تمیز، شخص سود وزیان را ازهم تشخیص می‏دهد، اما این تشخیص در او به صورت ملکه درنیامده است؛ اما رشد یک ملکه وکیفیت نفسانی است که پس از بلوغ در انسان حاصل می‏شود.به هر حال رشد مرحله‏ای از تکامل انسان است که پس از تمیز وبلوغ پدید می‏آید و در این مرحله درک، شعور، توانایی‏های فکری ودماغی انسان نوعاً بیش از مرحله پیشین است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:37:00 ق.ظ ]




شاید بتوان گفت که یکی از دشوارترین تصمیمات بازاریابی که شرکتها با آن مواجه هستند تعیین بودجهای است که باید به تبلیغات پیشبردی اختصاص داده شود. قبلاً اشاره شد که برای این کار پنج روش وجود دارد که عبارتند از: روش قابل تحمل، روش درصدی از فروش، روش مرتبهبندی، روش برابری با رقبا، روش هدف و انجام کار.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

روش قابل تحمل
بسیاری از شرکتها برای تعیین بودجه کل تبلیغات پیشبردی خود از روش قابل تحمل استفاده میکنند. این شرکتها بودجه اختصاصی به امر تبلیغات را به اندازهای تعیین میکنند که به تصور آنها شرکت از لحاظ مالی استطاعت تحمل آن را دارد. درباره استفاده از این روش یکی از مدیران چنین گفته است: «روش سادهای است، بدین ترتیب که من به قسمت مالی مراجعه میکنم و از آنها در مورد مبلغ اختصاصی برای سال جاری سؤال میکنم، مسؤول امور مالی پاسخ میدهد که قادریم مثلاً یک و نیم میلیون دلار خرج کنیم. آنگاه وقتی که مدیریت عامل از من سؤال میکند که چقدر باید به امر اختصاص دهیم من پاسخ میدهم در حدود یک و نیم میلیون دلار».
این روش متأسفانه، تأثیر تبلیغات پیشبردی را بر حجم فروش کاملاً از نظر دور میدارد، استفاده از این روش به یک بودجه تبلیغاتی نامعلوم میانجامد، و این امر برنامه ریزی بلندمدت برای بازار دشوار میسازد. هرچند گاهی روش تعیین بودجه براساس استطاعت مالی، منحصر به اختصاص بودجهای بیش از حد نیاز میگردد، اما در بیشتر اوقات توسل به این شیوه باعث میشود کمتر از آنچه که مورد نیاز است، خرج شود. (کاتلر و آرمسترانگ، ۱۹۹۶، ۵۹۳)
روش درصدی از فروش
بسیاری از شرکتها نیز از روش درصدی از فروش استفاده میکنند. یعنی بودجه تبلیغات پیشبردی ایشان درصد مشخصی از فروش جاری یا پیشبینی فروش آنهاست. گاه نیز بودجه به صورت درصدی از قیمت فروش کالا تعیین میشود. شرکتهای خودروسازی معمولاً درصد ثابتی از قیمت پیشبینی شده فروش اتومبیل را به تبلیغات اختصاص میدهند. شرکتهای نفتی نیز بودجه تبلیغاتی خود را براساس درصد ناچیزی از هر گالن بنزین قرار میدهند که با برچسب آنها به فروش میرسد. روش درصدی از فروش، مزایای چندی به همراه دارد. اول اینکه استفاده از این روش بدان معنا است که بودجه تبلیغات پیشبردی احتمالاً بسته «به توانایی مالی» شرکت تغییر میکند. این روش همچنین این امکان را برای مدیریت به وجود میآورد که بین بودجه تبلیغات پیشبردی قیمت فروش و سود هر واحد کالا رابطهای منطقی برقرار کند و بالاخره اینکه استفاده از این روش ثبات رقابتی به دنبال دارد. زیرا مؤسساتی که با هم در رقابت هستند، درصد مشابهی از فروش خود را به تبلیغات پیشبردی اختصاص میدهند. به هر حال علیرغم مزایایی که در بالا به آنها اشاره شد، روش استفاده از درصد فروش معایبی نیز دربردارد. بدین ترتیب که روش مذکور اشتباهاً فروش را علت و نه معلول تبلیغات پیشبردی میپندارد. در این روش تعیین بودجه تبلیغات پیشبردی براساس نقدینگی قابل دسترس تعیین میشود و امکانات و فرصتهای آنی نادیده گرفته میشوند، علاوه بر این، اغلب در شرایطی که به منظور مقابله با کاهش عایدات فروش، نیاز به اختصاص بودجه بیشتری برای تبلیغات وجود دارد. این روش فاقد انعطاف لازم است و از آنجایی که بودجه بنابر حجم فروش در یک سال، با سال دیگر تفاوت دارد. برنامه ریزی بلندمدت نیز با دشواری روبهرو میشود. و سرانجام اینکه، روش درصدی از فروش هیچگونه مبنای منطقی برای انتخاب یک درصد مشخصی ارائه نمیکند، البته به جز آنچه که در گذشته اتفاق افتاده است یا سایر رقبا انجام میدهند. (مجتهدی، ۱۳۷۶، ۱۶۴)
روش رتبهبندی
اگر قیمت هر میزان رتبهبندی در ساعت مورد نظر مثلاً در تلویزیون ۵۰٫۰۰۰ تومان باشد و ما بدانیم که ۳۰ بار این تبلیغ باید نشان داده شود تا اثر مورد نظر را داشته باشد، لذا ۱٫۵۰۰٫۰۰۰=۳۰×۵۰٫۰۰۰ یک میلیون و پانصد هزار تومان بودجه تبلیغات تلویزیونی را خواهد شد. مزایای این روش در این است که مدیران پیشبینیهای خود را در مورد هزینه تبلیغ، میزان در معرض بودن خرید آزمایشی کالا و خرید مداوم را به طور کلی باید ذکر نمایند. اختلاط عوامل ارتباطات و ترویج و میزان استفاده از هر عامل به منظور تعیین بودجه، بستگی به استراتژی کشش و یا رانش شرکت دارد.
روش برابری با رقبا
شرکتهایی نیز هستند که بودجه تبلیغات پیشبردی خود را براساس برابری با رقبا تعیین میکنند. این شرکتها بودجه تبلیغات خود را برابر هزینههایی قرار میدهند که رقبا به این امر اختصاص میدهند. به این شکل که این شرکتها تبلیغات رقبای خود را در نظر میگیرند، یا اینکه از اتحادیههای صنفی یا مجلات مربوط برآوردهای مربوطه به بودجه تبلیغات پیشبردی صنعت را استخراج میکنند آنگاه بودجه خود را بر پایه میانگین بودجه صنعت مربوطه تعیین میکنند. این روش به دو دلیل قابل توجیه است. نخست اینکه بودجه تبلیغاتی رقبا بیانگر منطق و خرد درونی صنعت مربوطه است. دوم، اختصاص مبلغی معادل مبلغ اختصاصی بودجه تبلیغات رقبا، مانع جنگ تبلیغاتی خواهد شد. البته متأسفانه هیچ کدام از این دلایل از اعتبار کافی برخوردار نیستند. چون هیچ دلیلی وجود ندارد که سایر شرکتها از نظر اختصاص بودجه تبلیغات پیشبردی خود از آگاهی بیشتری نسبت به شرکت برخوردار باشند. شرکتها با هم تفاوت بسیاری دارند به همین دلیل نیازهای تبلیغاتی آنان نمیتواند یکسان باشد. به علاوه هیچ مدرکی نیز وجود ندارد که ثابت کند اختصاص بودجه یکسان در یک صنعت خاص، مانع جنگ تبلیغاتی در آن صنعت خواهد شد. (کاتلر و آرمسترانگ، ۱۹۹۶، ۵۹۴)
روش هدف و انجام کار
منطقیترین روش تعیین بودجه، روش تعیین هدف و انجام کار است. با بهره گرفتن از این روش، بازاریابان بودجه تبلیغات پیشبردی خود را مطابق فرایند زیر تعیین میکنند:
۱) تعیین اهداف خاص
۲) تعیین کارهایی که انجام آن برای نیل به این اهداف لازم است
۳) برآورد هزینه های مورد نیاز برای انجام این کارها
جمع این هزینه ها همان بودجه تبلیغات مورد نیاز را به دست میدهد.
استفاده از روش هدف و انجام کار، این امکان را در اختیار مدیریت قرار میدهد که درباره ارتباط میان مبلغ خرج شده برای تبلیغات و نتایج حاصل از تبلیغات به ایدههایی دست یابد. اما باید توجه داشت که این دشوارترین روش تعیین بودجه نیز هست چرا که اغلب به آسانی نمیتوان دانست که چه کارهای خاصی چه نتایج خاصی را به دنبال دارند. برای مثال، فرض کنید شرکت سونی میخواهد در یک دوره شش ماهه حدود ۹۵% از خریداران بالقوه خود را از وجود واکمن پخش شخصی جدید خود، آگاه سازد. حال سؤال این است: این شرکت باید از چه پیامهای خاص تبلیغاتی، چگونه برنامههای رسانهای برای دستیابی به این هدف بهره جوید؟ و هزینه تهیه این پیامها و برنامههای رسانهای چقدر خواهد شد؟ علیرغم اینکه پاسخ به این پرسشها دشوار است، مدیریت شرکت، باید پاسخهای آنها را پیدا کند. مزیت این روش این است که یک شرکت، بودجه تبلیغات پیشبردی خود را مبتنی بر انتظاری معین میکند که از این تبلیغات دارد.
پیام تبلیغات
اختصاص یک بودجه زیاد به تبلیغات، موفقیت برنامه تبلیغاتی را تضمین نمیکند، نتایج حاصل از «برنامه تبلیغاتی با بودجه یکسان میتواند کاملاً متفاوت باشد. تحقیقات نشان داده است که در موفقیت تبلیغات، پیامهای تبلیغاتی ابتکاری، بیش از بودجه تبلیغاتی نقش داشتهاند، تبلیغات وقتی موفق است که به آگهی تبلیغاتی توجه کافی شود و ارتباط به نحو احسن برقرار گردد. و این شاید چندان به میزان بودجه اختصاصی به تبلیغات بستگی نداشته باشد. بودجه تبلیغاتی باید در راه ارسال پیامهای تبلیغاتی مؤثر، سرمایهگذاری شود.
آگهی تبلیغاتی امروز برای جلب توجه باید دارای برنامه ریزی بهتر و خیالانگیزتر و سرگرمکنندهتری باشند و مزایای بیشتری برای مصرفکنندگان به ارمغان آورند. از این رو اتخاذ یک خطمشی خلاق و ابتکاری به طور روزافزون نقش بسیار مهمی در موفقیت آگهی تبلیغاتی خواهد داشت. برای تهیه یک خطمشی از ظهور و ابتکاری تبلیغکنندگان باید سه مرحله را پشت سر بگذارند. این سه مرحله عبارتند از: تهیه پیام، ارزیابی و انتخاب پیام، اجرای پیام.
تهیه پیام
در تهیه پیام تبلیغاتی این موارد بحث میشود: منبع پیام، انواع جاذبهها در پیامهای تبلیغاتی، تفکیکهای اجرای تبلیغ، سایر عناصر موجود در پیام تبلیغاتی.

    1. I) ویژگیهای منبع پیام

منبع پیام به طرفی اطلاق میشود که پیام را برای طرف دیگر ارسال میکند. در واقع تأثیر پیام بر مخاطبان به نحوه قضاوت مخاطبان درباره فرستنده پیام نیز بستگی دارد. درک و شناخت عواملی که بر روی اثربخشی منبع اطلاعات تأثیرگذار است. برای مدیران بازاریابی و تبلیغات حائز اهمیت فراوان است. زیرا هرچه بهتر دانست که چه عواملی موجب افزایش اثربخشی منبع اطلاعاتی میگردد میتوان با کار بر روی آن عوامل، بیشتر به هدف مورد نظر رسید. منبع اطلاعاتی میتواند فرد (مدیرعامل شرکت بیمه)، شرکت (زمزم) و یا هر هویت دیگری باشد، ولی غالباً هنگامی که درباره منبع اطلاعاتی صحبت میشود، فرد در نظر گرفته میشود. در خلال سی سال گذشته، پژوهشگران برخی از ویژگیهایی را برشمردهاند که ضروری است منبع پیام از آنها برخوردار باشد تا اثربخشی پیام به حد بالاتری برسد. این ویژگیها که تحت عنوان ویژگیهای منبع از آن یاد میشود به قرار زیر است:
۱- اعتبار منبع[۷۰]
۲- جذابیت فیزیکی و ظاهری[۷۱]
۳- مورد علاقه مخاطب بودن[۷۲]
۴- معنادار بودن منبع[۷۳]
اهمیت اعتبار منبع، مدتهاست که مورد توجه کارشناسان تبلیغ قرار گرفته است زیرا عنصر مهمی در افزایش اثربخشی منبع پیام است.
معتبر بودن منبع از «بعد تعریف» میگردد: خبرگی و تخصص منبع[۷۴] و معتمد بودن منبع[۷۵]. هر چقدر تخصص منبع بیشتر باشد و بیشتر مورد اعتماد مخاطب باشد در نظر مخاطب معتبرتر است. منظور متخصص منبع، میزان دانش در مورد موضوعی است که او قصد ایجاد ارتباط درباره آن را دارد. علاوه بر معتبر بودن منبع پیام، جذابیت ظاهری ارائهکننده پیام و اینکه مورد علاقه مخاطب باشد نیز از اهمیت به سزایی برخوردار است. اصولاً هرچه ارائهکننده پیام جذابتر و بیشتر مورد علاقه مخاطب باشد، اثرگذاری پیام او در ذهن مخاطب بیشتر خواهد بود، به گونهای که این امر تنها منحصر به تبلیغات تجاری نمیشود و در سایر امور اجتماعی نیز کمابیش مصداق دارد.

    1. II) انواع جاذبهها در پیام تبلیغاتی

هر پیام تبلیغاتی برای اینکه بتواند مخاطب را به سوی محتوای پیام خود جلب کند، از یک نوع جاذبه استفاده میکند. متداولترین جاذبههایی که در پیامهای تبلیغاتی مورد استفاده قرار میگیرد، عبارت است از: جاذبه منطقی، احساسی، خنده، ترس، جنسی (که از ذکر آن خودداری میشود). اخلاقی و جاذبه یک جنبهای ـ دو جنبهای، در زیر هر یک از این جاذبهها مورد بررسی قرار میگیرد.
- جاذبه منطقی[۷۶]
ارتباط گیرنده باید به دنبال جاذبه یا مطلبی باشد که پاسخ مورد انتظار را و به دنبال داشته باشد. یکی از راه های حصول این هدف، از طریق بهرهگیری از جاذبههای منطقی است که به وابستگیهای شخصی مخاطبان هدف، مربوط میشود. جاذبههای منطقی نشان میدهد که کالا، منافع و مزایای مورد انتظار را دربردارد. پیامهایی که کیفیت، صرفهجویی، نادیده و کاربرد کالا را نشان میدهد از جمله پیامهایی است که در آنها از جاذبههای منطقی استفاده شده است. در جاذبه منطقی به طور مشخص و صریح، مزایای کالا، خود کالا، ویژگیهای آن … عنوان میگردد و از پرداختن به مسایل و موضوعات حاشیهای خودداری میشود. در واقع در تبلیغی که با بهره گرفتن از این نوع جاذبه ارائه میشود عمدهترین دغدغه ارائهکننده تبلیغ این است که ذهن مخاطب را به خود کالا و خدماتی که فراهم میآورد جلب میکند و از پرداختن به حواشی و تحریک احساسات افراد نظیر ورود به طبیعت وسایلی از این دست خودداری میکند.
- جاذبههای احساسی[۷۷]
در مقابل تبلیغ یا جاذبه منطقی، تبلیغ یا جاذبه احساسی قرار دارد. در تبلیغ با جاذبه احساسی برخلاف جاذبه منطقی، سعی در تحریک احساسات فرد و برانگیختن آن و به رسیدن مقصود از این طریق است. در برخی از کتابهای تبلیغات (بلچ و بلچ، ۱۹۹۸، ص ۲۴۸)، تبلیغ با جاذبه خنده و با جاذبه طنز را در زیرمجموعه تبلیغ با جاذبه احساسات میدانند و در برخی کتب (سولومون، ۲۰۰۲، ص ۲۴۱) آنها را مستقل در نظر میگیرند.
هدف تبلیغ با جاذبه احساسات، عبارت است از ایجاد و برقراری ارتباط بین کالا و مصرفکننده که این استراتژی را استراتژی اتصال نیز میگویند. تبلیغ با جاذبه احساسات، احتمال درک بهتر پیام را برای مخاطب فراهم میآورد و بیشتر در ذهن مخاطب حک شده و باقی میماند و بیشتر خود را با کالا درگیر میکند. تبلیغ با جاذبه احساسات در عین حال که ممکن است اثر بهتری بر روی فرد بگذارد، با این همه نمیتوان از طریق آن، اطلاعات مفید و کافی و مناسبی را در خصوص کالا به مخاطب انتقال داد.
- جاذبه خنده و طنز
تبلیغ با جاذبه خنده[۷۸] و یا جاذبه ترس[۷۹]، هر دو زیرمجموعه تبلیغ با جاذبه احساسات است و یا به عبارتی تبلیغ احساسی است. به یک اعتبار میتوان گفت، تبلیغاتی که با محتوای خنده ارائه میشود، در نقطه مقابل تبلیغاتی است که با محتوای ترس ارائه میشود. تبلیغاتی که با محتوای خنده ارائه میشود، در زمره تبلیغاتی است که بهتر از همه شهرت یافته و در بین تبلیغاتی که به نمایش درمیآید بیشتر از بقیه به یاد میماند و در مورد آن صحبت میشود. متخصصان تبلیغ برای استفاده از تبلیغ، محتوای خنده دلایل چندی دارند، از جمله اینکه پیامهای مفرح و خندهآور در جلب و جذب توجه مشتری و ایجاد تمایل او، نسبت به تبلیغات جدی، اثربخشتر به نظر میرسد. این نوع تبلیغ همچنین با تغییر نگرش و ایجاد احساس مثبت در مخاطب، اثربخشی پیام را افزایش میدهد. این روحیه و احساس مثبت نه تنها تمایل و علاقه مخاطب را به تبلیغ بیشتر میکند، بلکه گرایش و احساس او را به کالاها و خدمات شرکتها شدت میبخشد. همچنین عنوان میشود که تبلیغ با جاذبه خنده از یک جهت دیگر نیز، اثربخش به نظر میرسد و آن عبارت است از اینکه از آن جایی که خنده ذهن افراد را به خود معطوف میکند، از این رو احتمال اینکه مخاطب را به انتقاد در مقابل تبلیغ بکشاند، کمتر میکند.
از این رو دلایل متعددی، هم در تأیید و هم بر ضد تبلیغ با محتوای خنده وجود دارد بدیهی است که برای هر کالایی نمیتوان از چنین تبلیغی استفاده کرد.
- جاذبه ترس
تبلیغاتی که با محتوای ترس ارائه میشود در نقطه مقابل تبلیغاتی است که با محتوای خنده ارائه میشود. بازاریابان برخی از مواقع، در پیامهای تبلیغاتی از جاذبههای ترس استفاده میکنند تا از این طریق در مخاطب، نگرانی به وجود آورند و آنها را تحریک به انجام و یا عدم انجام کاری کنند. این کار با شیوه های چندی میتواند انجام گیرد. برخی از تبلیغات به مخاطرات فیزیکی و جسمی و یا سایر عواقب منفی که ممکن است در صورت عدم تغییر رفتار و یا نگرش فرد رخ دهد اشاره میکند، پیامهای ترسآور، و همچنین ممکن است بدین صورت عمل کند که اگر فرد رفتار خاصی را اتخاذ نکند ممکن است به پیامدهای بدی مبتلا شود. پیامهای ترسآور به یک طریق دیگر نیز ممکن است عمل کند، به این صورت که اگر فرد یک کالا و یا خدمت را استفاده نکند، ممکن است از سوی جامعه و یا دوستان طرد شود. اصولاً عملکرد تبلیغ با جاذبه ترس به صورت سلبی است. به این ترتیب که نشان میدهد، استفاده نکردن و یا کردن از کالا یا خدمات خاص و یا عدم تغییر رفتار و یا نگرش نسبت به موضوعی خاص ممکن است انواع خطرات را برای فرد به همراه داشته باشد.
در خصوص تأثیر تبلیغ با محتوای ترس، دیدگاه های مختلفی ارائه شده که در طول زمان تغییراتی نیز کرده است. نتایج مطالعات و تحقیقات بر روی ترس، حاکی از آن بود که هرچه شدت ترس هر پیام بیشتر باشد، تغییر در رفتار کمتر خواهد بود. این نتایج اولیه بسیاری از کارشناسان تبلیغ را در خصوص اثربخش بودن پیامهای ترسآور با تردید مواجه ساخت.
همانطور که مطالعات نشان داده است و در نمودار ۱۱-۲ آمده است، (ری و ویلی کل، ۱۹۷۰، ۵۶۰) رابطه بین سطح ترس در یک پیام و میزان متقاعد شدن و پذیرفته شدن آن از سوی مخاطب، غیرخطی و یا منحنیگونه است.
نمودار ۱۱-۲: رابطه بین سطح ترس و پذیرش پیام از سوی مخاطب
در واقع دو اثر بازدارندگی[۸۰] و تسهیلکنندگی[۸۱]، رابطه بین ترس و متقاعد شدن مخاطب را بهتر توجیه میکند. میزان اندک ترس، اثر تسهیلکنندگی دارد. چون که موجب جلب توجه مخاطب و علاقه به پیام میشود.
تبلیغ با محتوای ترس، هنگامی که گیرنده پیام از اعتماد به نفس خوبی برخوردار است و کمتر دستخوش نگرانیها میگردد، مناسب و اثربخش به نظر میرسد. همچنین بر روی افرادی که ترجیح میدهند به جای گریز از مخاطرات، با آنها روبهرو شوند و از پس آنها برآیند، مفید به نظر میرسد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:37:00 ق.ظ ]




در های خیلی کم : در این حالت تغییرات فضایی بسیار آرام است و باز هم همانند بالا عبارت شبه صفر می شود ودر این جا هم می توان جفت شدگی را از بین برد .

مثالی از جفت شدگی

به عنوان مثال حالت اول (g=0) را بررسی می کنیم :
در رابطه (۱-۲) ، و را برابر قرار می دهیم{۲۷} . معادلات (۶-۲)تا(۹-۲) به صورت زیر می شوند :
(۱۵-۲) :
(۱۶-۲) :
(۱۷-۲) :
(۱۸-۲) :
و همچنین معادلات هلمهولتز را را می توان به صورت زیر نوشت {۲۷}:
(۱۹-۲) :
(۲۰-۲) :
معادله (۱۹-۲) مربوط به میدان مغناطیسی عرضی ™ و معادله (۲۰-۲) مربوط به میدان الکتریکی عرضی (TE) می باشد .
در این جا به بررسی معادله میدان مغناطیسی عرضی می پردازیم .با توجه به این رابطه می توان نوشت :
(۲۱-۲) :
در رابطه بالا ، را به صورت زیر تعریف می کنیم :
(۲۲-۲) :
(۲۳-۲) :
جواب معادله بالا عبارت است از :
(۲۴-۲) :
برای اینکه در r=0 میدان باید متناهی باشد نتیجه می گیریم که است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

همانند رابطه (۸۹-۱)برای nامین صفر بسل mام نوع اول می توان نوشت{۲۷} :
(۲۵-۲) :
رابطه پاشندگی برای موج های به صورت زیر می باشد :
(۲۶-۲) :
برای موج های نیز همین فرایند ها را طی می کنیم با این تفاوت که از معادله (۲۰-۲) شروع می کنیم.

موجبر دی الکتریک با سطح مقطع دایروی برش داده شده

در این بخش مقاله ای را بررسی می کنیم که در هسته ی آن جریان مجدد [۱۹]کاملا اتفاق می افتد و سطح مقطع آن به صورت دایروی برش داده شده[۲۰] است. هنری و وربیک[۲۱] روش عددی را برای محاسبه ی جواب موجبر با یک سطح مقع دلخواه که بر پایه ی تخمین اسکالر معادلات موج و بسط فوریه[۲۲] میدان های معین است را ارائه دادند{۳۳}. آنها این روش را برای آنالیز کردن موجبرهایی با هسته ی جریان مجدد به کار بردند و هم چنین هسته ها را همانند توده های مستطیلی با ضریب بازتاب ثابت تخمین زدند. روش های مختلف همانند المان متناهی(یا متفاوت)،معادله ی انتگرالی،تطابق نقطه ای و روش های رزونانس عرضی برای حل معادله موج برداری با سطح مقطع دلخواه گسترش یافته بود.در مقایسه با دیگر روش ها روش تطابق نقطه ای[۲۳] روش نسبتا راحتتری است،در این روش میدان ها بر حسب هارمونیک های کروی بسط داده می شوند و ضرایب بسط از شرط پیوستگی میدان در بی نهایت نقطه مرزی انتخاب شده بدست می آید.این روش در ابتدا توسط ژوئل[۲۴] برای موجبر مستطیلی به کار برده شد{۳۴} و بعد یاماشیتا[۲۵] و همکاران این روش را برای مطالعه ی فیبرهای نوری با ساختار ترکیبی به کار بردند{۳۷-۳۵}.در این مقاله از روش تطابق نقطه ای برای آنالیز کردن جواب برداری موجبر با سطح مقطع دایروی برش داده شده استفاده می شود.
هدف از بررسی این مقاله آشنایی با معادلات میدان در این گونه موجبرها،نحوه ی استفاده از شرایط مرزی، نحوه ی تشکیل دترمینان ضرایب برای بدست آوردن معادله ی پاشندگی و رسم نموادر پاشندگی است که در فصل بعد برای بررسی امواج آهسته به این اطلاعات نیاز داریم.

آنالیز موجبر دایروی برش داده شده

شکل ۱-۲ موجبرهای دی الکتریک با سطح مقطع برش داده شده.{۱۸}
همانطور که در شکل ۱-۲ نشان داده شده است،یک موجبر دی الکتریک با سطح مقطع برش داده شده حول محور را در نظر می گیریم . ارتفاع و شعاع انحنای دایره ی برش داده شده به ترتیب است .
در این مقاله فرض می شود که ثابت دی الکتریک هسته و ثابت دی الکتریک غلاف است ،و هر دو محیط گذردهی فضای آزاد را دارند. مولفه های طولی میدان های الکترو مغناطیسی برای مدهای داده شده داخل هسته به این صورت بیان می شوند :
(۲۷-۲) :
(۲۸-۲) :
وبرای بیرون هسته به صورت زیر بیان می شوند :
(۲۹-۲) :
(۳۰-۲) :
فرکانس زاویه ای و ثابت انتشار است . اعداد موج عرضی هستند که به صورت زیر نشان داده می شوند :
(۳۱-۲):
که و است .عبارت های و به ترتیب nامین مرتبه تابع بسل و تابع بسل اصلاح شده هستند . با توجه به روابط زیر می توان گفت در معادلات ماکسول مولفه های عرضی میدان ها وابسته به مولفه های طولی هستند .
(۳۲-۲) :
در روابط بالا به جای می تواند یا قرار بگیرد .
ما را از مرکز مختصات تا مرز هسته به صورت زیر به دست می آوریم :
(۳۳-۲) :
و مولفه های میدان الکتریکی عرضی مماس بر مرز به صورت زیر بدست می آید :
(۳۴-۲) :
زاویه ی ، زاویه ی بین خط شعاعی کنج هسته و محور است که توسط رابطه زیر داده می شود :
(۳۵-۲) :
مولفه ی میدان مغناطیسی عرضی مماس بر مرز ، فرمی مشابه عبارت دارد{۱۸} .
از آن جا که این موجبر حول محور متقارن است مولفه های میدان های الکترومغناطیسی مدها حول این محور یا باید زوج باشند یا فرد .وقتی حول محور فرد است ، ، ،و فرداند و ، ، و حول این محور زوج اند . وقتی حول محور زوج است ، ، ،و زوج اند و ، ، و حول این محور فرد اند . این نتایج از معادلات ماکسول نتیجه می شوند .
مدهای موجبر را به دو گروه که دارای پاریته ی زوج یا فرد باشند تقسیم می کنیم .در این جا مدهایی با پاریته ی فرد را حل می کنیم. با در نظر گرفتن خاصیت تقارن ، معادلات (۲۷-۲) تا (۳۰-۲) به فرم زیر نوشته می شوند . برای داخل هسته عبارت های میدان به صورت زیر نوشته می شوند :
(۳۶-۲):

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:37:00 ق.ظ ]




  • . System Resource Approach ↑
  • . Strategic Constituencies Approach ↑
  • . Competing Values Approach ↑
  • . Internal Processes Approach ↑
  • . kieser ↑
  • . Hartman ↑
  • . Brooks ↑
  • . Palasius ↑
  • . Banting ↑
  • . Shoham ↑
  • . Blodgett ↑
  • . Bert ↑
  • . Novak ↑
  • . Heidemann ↑
  • . Albert ↑
  • . Carke ↑
  • . Bronze ↑
  • . Olive ↑
  • . Bass ↑
  • . Yoki ↑
  • . Magliocca & Christakis ↑
  • . Yammarino ↑
  • . Michel & Gilot ↑
  • . Absorptive Capacity ↑
  • . Adaptive Capacity ↑
  • . Managerial Wisdom ↑
  • . Korac- Kakabadse & Kouzamin ↑
  • . Brown & Trevino ↑
  • . Toor & Ofori ↑
  • . Fry ↑
  • . Kale & Shirvastava ↑
  • . Leadership Worldview ↑
  • . Weksler ↑
  • . Sang ↑
  • . Fisher ↑
  • . Shiva & Damoder ↑
  • . Thompson ↑
  • . Exploratory sequential mixed method ↑
  • ۱٫ Thematic Analysis ↑
  • . Validity ↑
  • . Reliability ↑
  • . Normed Fir Index ↑
  • . Standardized Root Mean Square Residual ↑
  • . Goodness of Fit Index ↑
  • . Comparative Fit Index ↑
  • . Incremental Fit Index ↑
  • . Scott ↑
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:36:00 ق.ظ ]