مجله علمی: آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



آخرین مطالب


جستجو

 



 

۲۲

 

امکانات آموزشی

 

۵۳۷/۱

 
 
 

۲۳

 

توافقات دوجانبه

 

۶۱/۰

 

کم اهمیت

 

وبر و همکاران در یک مرور جامع در زمینه معیارهای ارزیابی زنجیره تامین، ۷۴ مقاله را بررسی کرده ­اند که برخی از آنها فقط یک معیار (فقط هزینه) و برخی دو معیار (هزینه و کیفیت) و گروهی، چندین معیار را ذکر کرده اند. نتایج تحقیق وبر و همکاران، در جدول ۲-۳ ارائه شده است (وبر و همکاران، ۲۰۰۵، ۸).
جدول ۲-۳- معیارهای ارائه شده توسط محققین مختلف در ارزیابی زنجیره در بخش تامین

ردیف

نویسندگان

سال

معیارها

۱

گلهر و همکاران

۱۹۹۳

معیارهای مهم ارزیابی زنجیره در مرحله تامین در محیط­های تولید به هنگام[۵۹] عبارتند از: کیفیت­، اطمینان در تحویل به موقع­، پاسخ تامین کننده به تغییرات­، سهولت ارتباط با یک تأمین­کننده، تمایل تأمین کننده به همکاری، قیمت عادلانه، ثبات مالی تأمین­کننده، کارشناسان تخصصی تأمین­کننده[۶۰] ، استفاده تأمین­کننده از کنترل کیفیت آماری خط تولید[۶۱]

۲

هندفیلد و نیکولز[۶۲]

۱۹۹۳

معیارهای مؤثر در انتخاب تأمین­کننده را به صورت دسته­بندی کلی زیر ارائه نموده ­اند که هر کدام دارای زیر معیارهایی می­باشند:
اطلاعات عمومی شرکت، توانایی مدیریت، توانایی­های پرسنلی، ساختار هزینه، فلسفه مدیریت کیفیت جامع، توانایی تکنولوژیکی و فرآیندی، میزان پذیرش قوانین و مقررات مربوط به محیط زیست، استراتژی­ها، سیاست­ها، و تکنیک­های منبع­یابی تأمین­کننده، وجود پتانسیل برای برقراری روابط بلندمدت

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳

گرفامی

۲۰۰۴

معیارها را به پنج دسته کلی طبقه ­بندی شده است:
هزینه: قیمت، هزینه­ های تدارکات یا لجستیک (حمل و نقل، موجودی، اداری، گمرک، خطر و زیان، جابجایی و بسته بندی)، هزینه­ های عملیاتی و هزینه­ های خدمات پس از فروش.
کیفیت: عملکرد کیفی (برای نمونه گواهینامه ISO 9000)، دوام و ماندگاری، ویژگی­های ارگونومیکی، انعطاف­پذیری عملیاتی، سادگی عملیات، قابلیت اطمینان.
مدت زمان سیکل: سرعت فروش، زمان تأخیر تحویل، سرعت توسعه و بهبود، تحویل به موقع، نرخ تکمیل سفارش.
خدمات: پاسخ به تقاضا، توانایی برای اصلاح محصول، تنوع عرضه، حمایت فنی، خدمات پس از فروش (مثل سیاست­های ضمانتی)، انعطاف­پذیری، تحویل بدون وقفه.
روابط: بازدید از امکانات و تسهیلات، میزان مبادلات تجاری قبلی، توافق دوجانبه، میزان تمایل برای کسب و کار، منابع کسب و کار، جایگاه مشتری از دیدگاه تأمین­کنندگان، ثبات مالی، مشارکت استراتژیک، اطمینان داشتن، انتظار از تداوم و استمرار، قابلیت اعتماد، قابلیت شناخت نیاز، تشابه فرهنگی، قابلیت مذاکره، اعتماد، همکاری و مشارکت، توانایی حفظ روابط تجاری، قابلیت دسترسی به تأمین­کننده، روابط صنعتی، ریسک.
سازماندهی: فن­آوری فعلی (فرایند، محصول)، فن­آوری در آینده (سرمایه ­گذاری در تحقیق و توسعه)، انطباق­پذیری مدیریتی، موقعیت جغرافیایی، عملکردهای منابع انسانی، مدیریت عرضه کننده، سیستم های مدیریت مالی، ظرفیت و تسهیلات تولیدی، موقعیت و اعتبار (شهرت) در صنعت، تاریخچه عملکرد، حجم، گستردگی و رشد سازمان، قابلیت ­های تکنولوژیکی، خلاقیت و نوآوری سازمانی، قابلیت تبادل الکترونیکی داده ­ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 03:43:00 ق.ظ ]




                    1. بعد مفهومی

بطورکلی پنداره شناختی موجود درباره نقش و ضرورت پاسخگویی به شرایط درونی و محیطی و مزایا، چیستی، ابعاد، ویژگی­ها، ارزشها و الزامات اساسی آن است. به عبارتی، بعد مفهومی بر ضرورت و مزایای پاسخگویی به شرایط و اقتضائات ناشی از آن در محیط متغیر بیرونی و چالشهای درونی سازمانی، مفهوم کلی و هدف از پاسخگویی، قلمرو، رویکردها، فرایندها و روش های پاسخگویی، ویژگی ها و ارزشهای کارکردی پاسخگویی و الزامات و ملاحظات در جهت تحققِ موثر پاسخگویی به محیط اشاره دارد (ترک‌زاده و همکاران،۱۳۸۷؛ ترک‌زاده، ۱۳۸۸).

                    1. بعد ساختاری

منظور از بعد ساختاری هرگونه جهت گیری، ترتیبات و سازو کارهای درونی و محیطی تمهید شده است که منجر به پاسخگویی به موقع و مناسب خواهد شد (ترک‌زاده، ۱۳۸۸). این بعد مهم، از سه جنبه قابل بررسی است: جهت گیری راهبردی روشن و مناسب، طرح سازمانی و بستر فرهنگی(کامینگز و اورلی[۶۵]،۱۹۹۷؛ ترک زاده، ۱۳۸۸).
منظور از جهت گیری راهبردی استراتژی روشن و مناسب بیانِ ماموریتها و مطلوبیت­ها، خط مشی­ها و اهداف کلی و عینی دانشگاه برای تمام واحدهای کاری و افراد است تا بر آن اساس بتوانند به شرایط درونی و محیطی پاسخگو باشند. طرح سازمانی، ترتیبات و سازو کارهای سازمان یافته مناسبی برای تحقق موضوع در راستای جهت گیری راهبردی می باشد. برای این منظور چهار عامل را می توان برشمرد:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

الف) سیستمِ ویژه ای برای بستر سازی، پشتیبانی، هدایت و فعالیتهای پاسخگویی؛
ب) سیستمِ ساختاری که مبنای تقسیم کار، همکاری و هماهنگی سیستم ها، واحد ها و افراد و فعالیتها درراستای پاسخگویی؛
ج) سیستم ارزیابی و یادگیری سازمانی برای ارزیابی فعالیتها و نتایج حاصل و یادگیری سازمان یافته از تجارب؛
د) سیستم منابع انسانی که شامل سازوکارهای کارآمد برای گزینش، کارگماری و آموزش و بهسازی، ارزیابی عملکرد و تشویق افراد در خصوصِ پاسخهای به موقع و مناسب به محیط داخلی و بیرونی باشد.
برای ایجاد و تقویت بستر فرهنگی مناسب در جهت پاسخگویی بموقع و مناسب نیز باید مفروضات اساسی وارزشها و هنجارهای مشترک و همسویی که جهت دهنده و راهنما برای ادراکات و افکار و اقدامات درباره پاسخگویی و نتایج حاصل از آن است ایجاد و تقویت گردد. شکل گیری بعد ساختاری مستلزم تحقق ابعاد یاد شده در تعامل با هم است تا هم روابط پویای درونی و بیرونی ایجاد شود و هم با ایجاد ساختاری مناسب، پاسخگویی در محیط راهبردی، متناسب با شرایط و اقتضائات ناشی از آن انجام شود.

    •  
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:43:00 ق.ظ ]




  (۴-۱۱)

در صورتی که از شاخص قابلیت اطمینان مطابق رابطه (۴-۸) استفاده کنیم، خواهیم داشت:

  (۴-۱۲)

و در نتیجه مقدار احتمال خرابی از رابطه زیر محاسبه می­گردد.

(۴-۱۳)  

با توجه به رابطه (۴-۷) از مقادیر مربوطه در جداول تابع چگالی احتمال نرمال استاندارد می‌توان در تعیین میزان احتمال خرابی استفاده نمود. به عنوان مثال در صورتی که مقدار ۵/۳ باشد، احتمال خرابی در حدود ۴-۱۰و در صورتی که ۲ منظور گردد، میزان احتمال خرابی در حدود ۲-۱۰ خواهد بود.
در سال ۱۹۷۴، هاسوفر و لیند روشی را برای تعیین احتمال خرابی و شاخص قابلیت اطمینان سازه‌ها معرفی کردند که مشکل شاخص قابلیت اطمینان کرنل را حل نمود. این روش برای بدست آوردن شاخص قابلیت اطمینان سازه نیازمند حل یک مسئله بهینه‌سازی مقید می‌باشد]۳۳شاخص قابلیت اطمینان هاسوفر و لیند در فضا تعریف می‌شود که بردار متغیرها در آن به صورت استاندارد گوسین می‌باشند. فرض می‌شود که U یک بردار در فضای ، г یک سطح n بعدی مشخص شده توسط تابع شرایط حدی در فضای متغیر های فیزیکی و ∑ نگاشت г به فضای استاندارد نرمال باشد. شاخص قابلیت اطمینان هاسوفر و لیند که به صورت نشان داده می‌شود، عبارت خواهد بود از که O مرکز (مبدأ) فضای و M نقطه‌ای بر روی سطح ∑ است که در شکل (۴-۲) نشان داده شده است. نگاشت، بصورت که و به ترتیب برابر میانگین و انحراف معیار متغیرهای بردار می‌باشند تعریف می‌شود. با توجه به این نگاشت می‌توان به راحتی سطح ∑ را محاسبه نمود. این شاخص می ­تواند تقریبی خطی از قابلیت اطمینان را به وسیله رابطه را فراهم آورد. این رابطه هنگامی تابع شرایط حدی در فضای استاندارد نرمال دارای فرم خطی باشد، به صورت در می ­آید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شکل۴- ۲٫ شاخص قابلیت اطمینان هاسوفر- لیند Hasofer & Lind)) ]33[
به منظور دستیابی به این شاخص قابلیت اطمینان می‌بایست مسئله بهینه سازی مقید زیر حل شود:

(۴-۱۴)  

نتایج حاصل از حل این مسئله بهینه سازی، نقاط طراحی بوده و به منظور محاسبه شاخص قابلیت اطمینان توسط رابطه ، که برابر نرم نقطه طراحی است، مورد استفاده قرار می‌گیرد.
۴-۷- سطح اطمینان سازه وتاریخچه آن
در سالهای اخیر روش مهندسی زلزله بر اساس عملکرد توسعه زیادی یافته و پیشرفت های بزرگی در تحلیل خطر لرزه ای ، شبیه سازی رفتار لرزه ای وارزیابی عملکرد لرزه ای ایجاد شده که باتوجه به قابلیت بیان در قالب احتمالاتی می تواند برای تعیین سطح اطمینان و بهبود عملکرد سازه ها مورد استفاده قرار گیرد.که طی تحقیق Vamvatsikos D & Cornell C.A .[6] استفاده از آنالیز دینامیکی افزایشی را برای درک صحیح وبهتری از رفتار سازه در زلزله های شدید و نادر و همچنین تغییرات در طبیعت پاسخ سازه با افزایش شدت زمین لرزه نشان می دهد و همچنین Jalayer F & Cornell C.A [35]کاربردآنالیز دینامیکی فزاینده را در مهندسی زلزله براساس عملکرد برای تعیین ظرفیت وتقاضا بیان می کند. لذادر این سال ها که روش طراحی بر اساس ظرفیت و تقاضا توسط Allin Cornell توسعه داده شد،مورد توجه قرارگرفته که دراین راستا آقای سلمان پور[۳۷] به مطالعه عملکرد لرزه ای قاب های مهاربندی شده همگرای ویژه می پردازد.با توجه به عدم قطعیت های موجود در نیاز و ظرفیت لرزه ای در این مطالعه از ساختاری احتمالاتی مبتنی برقابلیت اطمینان به منظور ارزیابی عملکردلرزه ای سیستم مهاربندی همگرای ویژه استفاده شده است،که نتایج مطالعه موردی برروی یک ساختمان مسکونی ۶ طبقه نشان می دهد که عملکردلرزه ای سیستم مهاربندی همگرای ویژه به دلیل تمرکز خسارت در یک طبقه وگسیختگی مهاربندی آن طبقه بر اثرخستگی سیکل کم با عملکردمطلوب فاصله زیادی دارد. وهمچنین خانم دیده بان[۳۶] برای ارزیابی و مقایسه سطح اطمینان قاب های مهاربندی شده فولادی هم محور ساده و دوگانه از آنالیز دینامیکی غیر خطی فزاینده وسپس روش های احتمالاتی تقاضا و ظرفیت FEMA351[7] استفاده کرده،که نتایح این بررسی نشان می دهدسطح اطمینان در قاب های با سیستم دوگانه بیشتربوده و با زیاد شدن ارتفاع، افزایش می یابد.لذا این تحقیق در راستای بررسی سطح اطمینان قاب های فولادی مهاربندی همگرا طراحی شده با ضوابط مبحث دهم از روش مرجع های فوق استفاده کرده که روند انجام به شرخ ذیل می باشد.
۴-۸- محاسبه سطح اطمینان
با توجه به مفهوم ودستورالعمل۳۵۱ FEMA [7] این فرایند نیازمند تعیین یک پارامتر اطمینان (نسبت تقاضا به ظرفیت) می باشد که محاسبه آن را می توان به دو روش مبتنی بر تغییر مکان(DM-Based) ومقیاش شدت زمین لرزه(IM-Based) درنظر گرفت که در این پایان نامه پارامتراطمینان مبتنی بر تغییر مکان محاسبه شده است]۷و۳۸[.
۴-۸-۱- پارامتر اعتماد
کمّی سازی سطح اطمینان که طی آن هدف عملکردی موردنظر برای سازه و سطح خطر لرزه‌ای خاص بدست می‌آید، شامل یکسری مراحل مرتبط با هم است: بررسی خطر یک سایت خاص، تخمین تقاضای سازه و ارزیابی ظرفیت سازه. روش کار بدین‌صورت است که میانگین تقاضای رانش‌های درون طبقه‌ای محاسبه می‌شوند برای مجموع رکوردهای زلزله که نمایانگر سطح خطر لرزه‌ای مورد نظرهستند محاسبه شده سپس ظرفیت های رانش دینامیک درون طبقه‌ای تخمین زده شده و انواع مختلف عدم قطعیت‌های تصادفی و ریشه‌ای مشخص و تعیین می‌شوند. از آنالیزهای دینامیک غیرخطی جهت تخمین ظرفیت و تقاضای لرزه‌ای در این مطالعه استفاده شد. با توجه به داده‌های حاصله یک پارامتر اعتمادλ را می‌توان از معادله ی زیر بدست آورد]۷و۳۸[:
که پارامتر‌های موجود در این رابطه عبارتند از:
γ: فاکتور تغییر پذیر تقاضا که به فرضیات موجود در مدل‌سازی و پیش مشخصات حرکت زمین وابسته بینی است.
aγ: فاکتور عدم قطعیت در آنالیز که به دلیل استفاده از روش خاص جهت تخمین نیاز سازه به عنوان تابعی از شدت حرکت زمین ایجاد می‌شود.
φ : مقاومت که نشان دهندۀ عدم قطعیت و تصادفی بودن ذاتی پیش بینی ظرفیت سازه است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:43:00 ق.ظ ]




۱۱-کارو.۱۳۷۵
فصل سوم
مفهوم تجاوزدر حقوق بین الملل
۳-۱- گفتاراول اصل ممنوعیت توسل به زور
در جامعه ای بین المللی با وجه مشخصه نبود یک قدرت فوق ملی و رشد نیافتگی نظام حقوقی، دولتها برای دستیابی به هدفهایشان به راه های گوناگون، از جمله بکار گرفتن زور متوسل می شوند. این کاربرد زور شکلهای گوناگون به خود می گیرد. با توجه به موقعیت طرفهای اختلاف و اوضاع و احوال، زور از راه های متفاوت و به درجات مختلف بکار می رود. استفاده از نیروهای مسلح علیه سرزمین دولت دیگر، بسیج نیروها در مرزها، اعزام داوطلبان به جبهه، فراهم آوردن امکانات برای گروه های خارجی به منظور فعالیت علیه دولتشان یا علیه دولت ثالث و ایجاد گروه های مقاومت در مناطق اشغال شده ، از راه های توسل به زور محسوب می شوند، به هرحال ، توسل به این راه ها با قید و شرطهایی همراه است.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بیشترین درجه استفاده از زور، در جنگ است. جنگ نام سنتی برخورد میان دو یا چند دولت است که در آن نیروهای مسلح طرفها درگیر اقدامات خشونت آمیز متقابل می شوند. در جنگ، اعمال فشارها پراکنده، نامنظم و در بسیاری موارد یکجانبه است و تنها گاه بگاه ویژگی برخورد مسلحانه را پیدا می کند.
اگرچه جنگ طی سده ها به مثابه ابزاری در اختیار دولتها برای رسیدن به هدفهایشان قرار داشته است، اما به سبب مصائب ناشی از آن انسانها همواره در تلاش جلوگیری از جنگ بوده اند. بنابراین، دولتهایی که از این ابزار استفاده می کردند، می کوشیدند عمل خود را به نحوی توجیه نمایند. از این رو مفهوم جنگ عادلانه یا مشروع در برابر جنگ ناعادلانه یا نامشروع قرار گرفت. همچنین دولتهایی که به جنگ متوسل می شدند سعی داشتند اقدامشان را در پس عنوانهایی مانند حفظ خود، خودیاری، دفاع از خود و یا ضرورت پنهان سازند. زمانی که جنگ هنوز به عنوان ابزاری قانونی در اختیار دولتها بود، تمایزی دقیق میان این اصطلاحات وجود نداشت و در قاموس دیپلماتیک به جای یکدیگر بکار می رفتند و همواره درباره شرایط لازم برای توسل به هریک از آنها و نیز نوع حقوق و منافعی که قانونأ از این راه می شد به دست آورد، ابهام وجود داشت.
جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸) رخدادی بود که سبب شد تلاشهای مربوط به جلوگیری از جنگ شتاب بیشتری بیابد. میلیونها سرباز و افراد غیرنظامی در نبردهای این جنگ کشته شده بودند. میلیونها نفر زخمی شده یا به سبب شیوع بیماریهای واگیر و قحطی از پا درآمده بودند. در برابر چنین آفتی، جهانیان خواستار برپایی نظام نوینی شدند که بتواند از بروز جنگ دیگری جلوگیری کند.
برای جلوگیری از تکرار این مصائب و برپایی نظام بین المللی نوین، ایجاد جامعه ای از ملتها که برانگیزنده و جلب کننده همکاری آنها باشد و به حل و رفع مسالمت آمیر اختلافاتشان کمک کند، در دستور کار کنفرانس صلح پاریس (ژانویه- ژوئن ۱۹۱۹) قرار گرفت. برای این منظور کنفرانس مزبور میثاقی را تدوین کرد که بر اساس آن جامعه ملل تشکیل شد.
الف. قانونیت جنگ در میثاق جامعه ملل
روح حاکم بر کنفرانس صلح پاریس آن بود که حق مطلق دولت برای توسل به جنگ را به موارد مشخص و مجاز محدود نماید؛ از این رو به رغم امید برای جلوگیری کامل از بروز جنگ میان دولتها و حفظ صلح و امنیت بین المللی که انتظار می رفت جامعه بین المللی آن را تأمین کند،تدوین کنندگان میثاق تنها قادر به محدود ساختن اعضا در توسل به جنگ شدند و نتوانستند شرایطی بوجود آورند تا بدان وسیله اجتماع بین المللی در صلح و آرامش پایدار باشد. اما به هرحال مهمترین تحولی که میثاق بوجود آورد این بود که جنگ میان دولتها را به یک مسئله بین المللی تبدیل کرد. دیگر جنگ حالت رویارویی خصوصی دو طرف نبود، بلکه نقص صلحی به حساب می آمد که برکل اجتماع بین المللی اثر می گذاشت.
مایه اصلی تمهیدات میثاق، بوجود آوردن راههایی برای حل مسالمت آمیز اختلافات، جنگ همچنان به عنوان یک راه حل، مجاز شناخته شده بود. براساس مواد میثاق، توسل به جنگ تنها در چهار مورد غیرقانونی بود:
اول. وقتی که قبلا به راه های مسالمت آمیز حل اختلافات یعنی داوری ،رسیدگی قضایی، یا شورای جامعه ملل توسل نشده باشد (ماده ۱۲، بند ۱).
دوم. هنگامی که از تاریخ رأی داوری یا مرجع قضایی یا تصمیم شورا هنوز سه ماه نگذشته باشد (ماده ۱۲، بند ۱).
سوم. زمانی که علیه دولت موافق با تصمیمهای داوری یا رسیدگی قضایی یا شورای جامعه جنگی آغاز شده باشد (ماده ۱۳، بند ۴).
چهارم. وقتی که جنگ توسط دولت غیر عضو جامعه علیه دولت عضو آن آغاز شده باشد (ماده ۱۷ بندهای ۱و۳).
بر اعضا بود که تصمیم بگیرند آیا ارجاع اختلاف به داوری یا رسیدگی قضایی مفید است یا نه. اگر چنین اقدامی را مفید تشخیص نمی دادند می توانستند به شورای جامعه ملل متوسل شوند. احتمال داشت شورای جامعه قادر به حل اختلاف نباشد؛ زیرا اختلاف یا در صلاحیت انحصاری ملی یکی از طرفها بود (ماده ۱۵، بند ۸)، یا شورا به علت پراکندگی آرا نمی توانست به اتفاق تصمیم بگیرد. در صورت نبودن اتفاق آرا در شورا، اعضای جامعه ملل حق داشتند هرطور که برای حفظ حق و عدالت لازم میدانستند اقدام کنند (ماده ۱۵، بند ۷). بنابراین، شکافی در میثاق وجود داشت که از آن جنگ دوباره می توانست وارد شود.
میثاق جامعه ملل میان جنگ و تجاوز رابطه روشنی برقرار نمی کرد و بیتشرین توجه آن در رابطه با مسئله جنگ، رایه رویه های حل و رفع مسالمت آمیز اختلافات و مقرر نمودن مجازاتهایی علیه دولتی بود که با نقض میثاق به جنگ مبادرت می ورزید. تنها اشاره میثاق به تجاوز در ماده ۱۰ آمده است که اعضا تعهد می نمایند تمامیت ارضی و استقلال خارجی محفوظ بدارند. این ماده همچنین مقرر می دارد که در صورت وقوع، تهدید یا خطر چنین تجاوزی شورای جامعه درباره راه های اجرای تعهد فوق صلاح اندیشی خواهد کرد. میثاق با اشاره به (چنین تجاوزی) درواقع تجاوز را به دو مورد یعنی تجاوز به تمامیت ارضی و تجاوز به استقلال سیاسی منحصر و محدود کرد و کوشید وضع موجود را حفظ کند و در عمل تعریفی از تجاوز به دست نداد.
ب. اقدام برای منع توسل به جنگ
قدرتهای بزرگ که از نقص میثاق، به خاطر فانونی شناختن جنگ آگاهی داشتند، در صدد رفع آن برآمدند. در این راستا در چهارچوب جامعه ملل کوششهایی بعمل آمد. از جمله می توان به(طرح قرارداد کمک متقابل) (۱۹۲۳) و (پروتکل حل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی)(پروتکل ژنو، ۱۹۲۴) اشاره کرد. در نتیجه رویدادهای بین المللی و ضعف جامعه ملل، هیچیک از طرحهای ارائه شده به اجرا درنیامد؛اما به موازات کوششهای جامعه ملل در خارج از آن نیز تلاشهایی صورت گرفت.

    1. قراردادهای لوکارنو:

نخستین گام خارج از جامعه ملل، بستن قرارداد چند جانبه تضمین متقابل میان آلمان، بلژیک، فرانسه، بریتانیا و ایتالیا، و قراردادهای دو جانبه میان آلمان از یک سو و بلژیک،فرانسه،لهستان و چکسلواکی از سوی دیگر در لوکارنو بود، که از سپتامبر ۱۹۲۶ قدرت اجرایی یافتند.
طرفهای قرارداد تضمین متقابل متعهد شدند به منظور حفظ وضع موجود ارضی در اروپا علیه یکدیگر جنگی را آغاز نکنند مگر در مورد:

    1. اعمال حق دفاع مشروع، یعنی مقاومت در برابر نقض تعهد عدم توسل به جنگ یا نقض آشکار مفاد قرارداد صلح روسای مربوط به منطقه غیرنظامی، مشروط به اینکه چنین نقضی اقدام (تجاوزکارانه)خودسرانه بوده و به علت تجمع نیروهای مسلح در منطقه غیرنظامی، اقدام فوری ضروری باشد؛
    1. اقدام برای اجرای ماده ۱۶ میثاق جامعه ملل؛
    1. اقدام ناشی از تصمیم مجمع یا شورای جامعه یا در اجرای بند ۷ ماده ۱۵.

در این قرارداد توافق شد اختلافات مربوط به حقوق هریک از طرفها از راه های مسالمت آمیز حل شود. به این صورت که منازعات به رسیدگی قضایی ارجاع می گردید که طرفها ملزم به قبول آرای آن بودند و حل دیگر مسایل مورد اختلاف به یک کمیسیون سازش، و در صورت شکست کمیسیون مزبور به شورای جامعه ملل، احاله می شد. به هرحال، در جلسات لوکارنو هیچیک از طرفها برای تعریف تجاوز کوششی بعمل نیاورد و این مورد بحث انگیز همچنان پابرجا ماند. قراردادهای دوجانبه نیز به داوری مربوط بودند و برای حل و رفع اختلافات بین المللی راه های مسالمت آمیز را مقرر داشتند.

    1. پیمان بریان-کلوگ:

گام بعدی در راه رفع نقص میثاق، انعقاد قرارداد عمومی تقبیح جنگ به عنوان ابزار سیاست ملی در تاریخ ۲۷ اوت ۱۹۲۸ بود که پیمان بریان – کلوگ یا پیمان پاریس نیز نامیده می شود. بموجب این پیمان دولتهای عضو رسما اعلام داشتند که توسل به جنگ برای حل اختلافات بین المللی را محکوم و جنگ را به عنوان ابزار سیاست ملی، در روابطشان، تقبیح میکنند و متعهد می شوند اختلافات و منازعاتشان را تنها از راه های مسالمت آمیز حل و رفع نمایند. برخلاف میثاق، پیمان بریان –کلوگ حق توسل به جنگ را از دولتها سلب کرد؛اما به رغم این منع، از پیمان و شرایط همراه آن می توان دریافت که جنگ در مواردی قانونی شناخته شده بود، نظیر:دفاع از خود، اقدام جمعی برای اجرای تعهدات بین المللی پذیرفته شده در اسناد موجود،اختلاف میان دولتهای عضور و غیر عضو پیمان،و سرانجام اقدام علیه عضوی که با نقض پیمان به جنگ متوسل می شد. به این ترتیب،پیمان در عمل، جنگ را لغو نکرد، بلکه فقط توسل به آن را با استثنائاتی منع نمود. پیمان بریان-کلوگ به اقدامات تجاوزکارانه اشاره نمی کند، اما می توان استدلال کرد که غیر قانونی شناختن جنگ به مثابه ابزار سیاست ملی بطور ضمنی به معنی منع جنگ تجاوزکارانه است.
ج. تلاش برای تعریف تجاوز
اگرچه کوشش دولتها در جامعه ملل برای منع توسل به جنگ بی ثمر ماند، اما اعضای این سازمان سعی کردند با کاهش و تحدید تسلیحات، امکانات توسل به جنگ را کاهش دهند. بدین منظور کنفرانس خلع سلاح در فوریه ۱۹۳۲ تشکیل شد. کنفرانس خلع سلاح در نخستین سال فعالیت خود درگیر بررسی این مسئله بود که آیا امحاءیا کاهش تسلیحات، برای دولتها امنیت کافی در برابر تجاوز فراهم می آورد یا خیر؟
برای پاسخ به این مشکل؛فرانسه در ۱۴ نوامبر ۱۹۳۲ طرحی را ارائه داد که بموجب آن در صورت وقوع تجاوز، دولتها از داشتن روابط اقتصادی با دولت متجاوز منع می شدند. در این طرح همچنین حق دولتها برای کمک به قربانی تجاوز و تشکیل کمیسیون حقیقت یابی ویژه ای که به شورای جامعه ملل گزارش دهد، پیش بینی شده بود. در بحث پیرامون طرح فرانسه این نظر ارائه شد که تعریف مورد قبول عامی از تجاوز وجود ندارد و تا زمانی که تفسیرها گوناگون باشند و دولتها همچنان به صلاحیت انحصاری اتخاذ تصمیم در دفاع از خود اصرار ورزند، هیچ دادگاه بین المللی هرگز قادر به شناسایی متجاوز در برخوردی مسلحانه نخواهد بود. بنابراین، قبل از هرچیز می بایست تجاوز تعریف وتفاوت میان دفاع و تجاوز معلوم شود. بحثهای کنفرانس نشان داد که طرح فرانسه امید موفقیت ندارد؛اما در جریان بحث،دولتها بیش از پیش به لزوم تعریف تجاوز پی بردند. تعریف پیشنهادی شوروی از تجاوز نخستین گام اصلی در این راستا بود که نماینده دولت مزبور آن را در سال ۱۹۳۳ به کنفرانس خلع سلاح ارائه کرد.
در پیشنهاد دولت شوروی که در واقع متجاوز را تعریف کرد، آمده بود:متجاوز دولتی است که ابتدا به یکی از این اعمال مبادرت ورزد: اعلان جنگ علی دولت دیگر؛ تهاجم مسلحانه به سرزمین دولت دیگر بدون اعلان جنگ؛بمباران سرزمین دولت دیگر توسط نیروی زمینی،دریایی یا هوایی یا حمله عامدانه به نیروهای دریایی و هوایی دولت دیگر یا عبور دادن آنها از مرزهای این دولت بدون اجازه حکومت دولت مزبور، یا تخلف از شرایط اجازه بویژه در مورد مدت اقامت و حدود محل استقرار نیروها؛ محاصره دریایی سواحل و بنادر دولت دیگر. ضمنا این طرح از وضعیتهای گوناگونی که اغلب مستمسک توجیه تجاوز بودند فهرستی را ارائه می داد و آنها را به مثابه عذری موجه برای آغاز حمله رد می کرد. براین اساس، هیچگونه ملاحظه سیاسی، استراتژیک، یا اقتصادی، بویژه وضعیت داخلی یک دولت یا رفتار و قوانین و مقررات آن نمی توانست توجیه کننده عمل هیچ دولتی باشد که ابتدا به یکی از اعمال منع شده بالا مبادرت می ورزید.
در پی آشکار شدن نقطه نظرهای کشورهای مختلف، هنگام بحث پیرامون طرح پیشنهادی شوروی، رسیدگی به مسئله تعریف تجاوز به کمیته مسائل امنیتی کنفرانس خلع سلاح محول شد. این کمیته در ۲۴ مه ۱۹۳۳ گزارش خود را تسلیم کنفرانس خلع سلاح کرد (گزارش پولیتیس politis). گزارش مزبور ضمیمه ای با عنوان طرح قرارداد تعریف متجاوز داشت که عمدتا براساس تعریف پیشنهادی شوروی تنظیم شده بود. طرح قرارداد تعریف متجاوز نیز در چنبر اختلاف نظرهای دولتهای شرکت کننده در کنفرانس خلع سلاح قرارگرفت و بی نتیجه ماند.
همانطور که دولتها در جامعه ملل در برخورد با مسئله جنگ و تجاوز از اقدام برای منع توسل به زور سرانجام به لزوم تعریف تجاوز رسیدند، خارج از چهارچوب جامعه ملل نیز این روند رخ داد. پس از آنکه دولتها کوشیدند در چند معاهده تعهدات لازم برای حل مسالمت آمیز اختلافاتشان یا منع توسل به جنگ را بوجود آورند،به این نتیجه رسیدند که برای دقیقتر کردن تعهدات، ضرورت دارد تجاوز تعریف شود و تا چنین تعریفی در اختیار نباشد آن تعهدات مبهم خواهند بود. نخستین عهدنامه مهم در این زمینه مقاوله نامه تعریف تجاوز (لندن،۱۹۳۳) بود که میان شوروی، افغانستان، استونی، لتونی، ایران، لهستان، رومانی و ترکیه امضاء شد و فنلاند نیز بعدا به آن پیوست. این مقاوله نامه بر تعریف پیشنهادی شوروی و طرح قرارداد تعریف متجاوز مبتنی بود. اگرچه مقاوله نامه لندن قبول عام نیافت، اما نمی توان انکار کرد که رویداد مهمی در تاریخ تعریف تجاوز به شمار می آمد. قرارداد عدم تجاوز میان افغانستان، عراق، ایران و ترکیه (پیمان سعدآباد)نیز که در ۸ ژوئیه ۱۹۳۷ امضاء شد، از مقاوله نامه لندن، ۱۹۳۳ متأثر بود.
در فاصله دو جنگ جهانی، علاوه بر قراردادهای چند جانبه تعدادی قراردادهای دو جانبه نیز میان دولتها بسته شد که هر یک به نوعی مسئله تجاوز را مورد توجه قرار داده بود؛ از جمله می توان به قرارداد دوستی و امنیت ۱۹۲۶ ایران و ترکیه، قرارداد دوستی و امنیت ۱۹۲۷ ایران و افغانستان، و قرارداد تضمینی و بیطرفی۱۹۲۷ ایران و شوروی اشاره کرد.گرچه منع توسل به جنگ غیرقانونی در اسناد بین المللی پس از جنگ جهانی اول به یک مفهوم حقوقی الزام آور تبدیل شده بود، در عین حال امضاء کنندگان آن اسناد به عنوان واحدهای دارای استقلال و حاکمیت همچنان حقوق حاکمیت سنتی شان در مورد جنگ و صلح را تا حدود زیادی حفظ کرده بودند. فزون برآن، جامعه ملل هیچ وسیله آماده و مؤثر اجرائی در اختیار نداشت تا از آغاز جنگ جلوگیری کند و ترتیبات پیش بینی شده در میثاق نیز نمی توانستند بموقع و بطور مؤثر بکار گرفته شوند. کوتاه سخن آنکه دولتهای حامی سیاستهای تجاوزکارانه از آزادی عمل برخوردار بودند. بدین ترتیب شعله های جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۹ افروخته شد؛ جنگی که تا سال ۱۹۴۵ به طول انجامید و بشریت را دچار بزرگترین مصیبت تاریخ کرد؛ جنگی که همه کشورها را در برگرفت، میلیونها نفر کشته شدند و جنایات فجیعی توسط نژادپرستان و حامیان نظامهای فاشیستی علیه بشریت صورت گرفت.
۳-۲- گفتار دوم ـ تحلیل ماهیت تجاوز از دیدگاه حقوق بین الملل
الف- بررسی ماهیت تجاوز
برای سرکوبی دولتهای متجاوز در جنگ جهانی دوم قدرتهای دارای نظامیهای اقتصادی – سیاسی مختلف متفق شدند. در مذاکرات و ملاقاتهای دولتهای متفق، با توجه به مقیاس گسترده جنایات جنگی متجاوزان، این پرسش مطرح شد که پس از شکست دشمن با عاملان این جنایات چگونه باید رفتار کرد؟ در کنفرانس مسکو، ۱۹۴۳ سه قدرت بزرگ متفق (شوروی، ایالات متحده و بریتانیا) اعلام کردند که افسران، افراد غیر نظامی و اعضای حزب نازی آلمان که مسئول جنایتها، قتل عامها و شرارتها می باشند، باید برای محاکمه و مجازات به کشورهای محل ارتکاب این اعمال عودت داده شوند. در کنفرانس سانفرانسیسکو، ۱۹۴۵ توصیه شد که یک دادگاه نظامی بین المللی برای محاکمه جانیان اصلی جنگ که جنایات آنان به محل خاصی اختصاص نداشت، تشکیل شود. براین اساس، کنفرانسی از ژوئن تا اوت ۱۹۴۵ در لندن برای تدوین منشور دادگاه نظامی بین المللی تشکیل شد. در جریان مذاکرات،نماینده ایالات متحده اظهار نظر کرد برای اینکه متهمان نتوانند به دفاع از خود استناد کنند باید تعریف توافق شده ای از تجاوز در منشور دادگاه گنجانده شود. و تعریف بکار رفته در مقاوله نامه لندن، ۱۹۳۳ را مناسب دانست. اما به علت مخالفت دیگر دولتها، بر پایه این استدلال که کنفرانس سانفرانسیسکو تعریف تجاوز را بر عهده سازمان ملل گذاشته است، تدوین کنندگان منشور دادگاه نظامی بین المللی نیز از همین رویه پیروی کردند. بنابراین در منشور دادگاه نظامی بین المللی مصوب چهار دولت ایالات متحده، شوروی، بریتانیا و فرانسه در ۸ اوت ۱۹۴۵، هیچ تعریفی از تجاوز به دست داده نشد. منشور مزبور در مورد مسئولیت فردی به سه دسته جنایات اشاره می کند که عبارتند از: جنایات علیه صلح، جنایات جنگی، و جنایات علیه بشریت (ماده ۶). از جمله مواردی که به عنوان جنایات علیه صلح مشخص شده جنگ تجاوزکارانه است. این منشور که براساس آن دادگاه نظامی (نورنبرگ) تشکیل شد، مبنای نخستین کیفرخواست جنایی در مورد مسئولیت شخص رهبران کشورها قرار گرفت و بعدا طی قطعنامه ( I)95 مورخ ۱۱ دسامبر ۱۹۴۶ همراه با آرای دادگاه مزبور به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید.
برای محاکمه جانیان جنگی ژاپن نیز در ۱۹ ژانویه ۱۹۴۶ منشور دادگاه نظامی بین المللی خاور دور، عمدتا بر پایه منشور مصوب کنفرانس لندن، تدوین شد و براساس آن دادگاه جنایات جنگی توکیو تشکیل گردید.
آنچه در نورنبرگ و توکیو گذشت تنها نشانه عدالت پیروزمندان نبود، بلکه نمایانگر کوشش بشر برای عملی کردن ضوابط قانونی در مورد سیاستمدارانی بود که از اختیاراتشان در راه حمله به مبانی صلح جهانی و انجام تجاوزات علیه حقوق دولتها سوء استفاده کرده بودند. در این مرحله حقوق بین الملل پس از گذشت مدتها بصراحت، جنگ تجاوزکارانه را جنایتی بین المللی می شناسد.
ب. کنفرانس سانفرانسیسکو و مسئله تعریف تجاوز
اتحادی که بر اثر جنگ جهانی دوم میان قدرتهای دارای نظامهای اقتصادی – سیاسی مختلف برای سرکوب متجاوزان بوجود آمد این تصور عمومی را شکل داد که برای پرهیز از تکرار جنگ و مصائب آن، اتحاد مزبور باید همچنان حفظ گردد. نخستین اقدام در این راستا صدور منشور آتلانتیک در ۱۴ اوت ۱۹۴۱ از سوی ایالات متحده و بریتانیا بود که در آن ضمنا دو کشور اظهار عقیده کردند که دولتهای جهان باید از کاربرد زور دست بردارند؛ زیرا اگر استفاده از سلاح توسط دولتهایی ادامه یابد که خارج از مرزهایشان را به تجاوز تهدید می کنند یا ممکن است تهدید کنند، حفظ صلح در آینده امکان پذیر نخواهد بود. اقدام بعدی، صدور اعلامیه ملل متحد توسط ۲۶ دولت از جمله ایالات متحده، بریتانیا، چین و شوروی در اول ژانویه ۱۹۴۲ در واشنگتن بود که منشور آتلانتیک را مورد تأیید قرار داد. کنفرانس مسکو، ۱۹۴۳ نیز تأسیس یک سازمان جهانی را در راستای اتحاد یاد شده و حفظ صلح و امنیت بین المللی ضرور دانست. در کنفرانس ۱۹۴۴ ((دمبارتن اوکس)) طرح ایجاد این سازمان جهانی پیشنهاد شد و در کنفرانس ((یالتا))،توافق بعمل آمد که برای تدوین منشور سازمان ملل متحد کنفرانسی در سانفرانسیسکو تشکیل شود. این کنفرانس از ۲۵ آوریل تا ۲۶ ژوئن ۱۹۴۵ با شرکت نمایندگان پنجاه دولت برپا گردید.
هدف اصلی کنفرانس سانفرانسیسکو بوجود آمدن نیرویی برای حفظ صلح و امنیت بین المللی بود تا در صورت احتمال یا وقوع تجاوز، بسرعت از آن جلوگیری یا آن را سرکوب نماید. به شورای امنیت نیز اختیارات وسیعی داده شد و دولتهای عضو دائمی آن (بریتانیا، چین، فرانسه، ایالات متحده و شوروی) از حق وتو برخوردار شدند. براساس پیشنهادهای دمبارتن اوکس، مسئولیت احراز وجود هرگونه تهدید علیه صلح، نقض صلح یا اقدام تجاوزکارانه و تعیین وسایل حفظ یا اعاده صلح و امنیت برعهده شورای امنیت قرار می گرفت. تفاوت اختیارات شورای امنیت سازمان ملل متحد با شورای جامعه ملل، در اتخاذ تصمیمهای الزام آور و حق اعمال مجازاتهای جمعی بود.هنگام بررسی مسئله تهدید علیه صلح، نقض صلح و اقدامات تجاوزکارانه خیلی زود مشکل تعریف تجاوز نمایان شد. تعریف تجاوز و اینکه آیا باید در منشور گنجانده شود یا خیر، مدتی طولانی در کنفرانس سانفرانسیسکو مورد بحث بود. طرفداران تعریف تجاوز استدلال می کردند برای اینکه شورای امنیت بتواند خودبخود و بیدرنگ مجازاتهائی را در موارد بارز تجاوز اعمال کند، باید معیارهای عینی در اختیار داشته باشد. مخالفان (از جمله اعضای دائمی شورای امنیت بجز چین)نظر می دادند که اساس پیچیدگی مسئله،عدم امکان ارائه تعریفی جامع و مانع از تجاوز است که پیشاپیش حتی موارد نانوشته را هم در برداشته باشد.
با وجود آنکه فکر درج تعریفی از تجاوز در منشور، حامیان زیادی داشت، اما در نتیجه برخی مخالفتهای اصولی احساس شد که تعریف تجاوز خارج از حوزه وظایف کنفرانس و هدف منشور قرار دارد. به این ترتیب، آشکار گردید که شورای امنیت باید حق تصمیم گیری کامل در مورد تهدید علیه صلح، نقض صلح یا عمل تجاوز را داشته باشد. سرانجام پس از مذاکرات و بحثهای مفصل، پیشنهادهای دمبارتن اوکس به صورتیکه در منشور ملل متحد آمده است، از سوی کنفرانس سانفرانسیسکو تدوین و تنظیم شد.
ج اقدامات مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مورد تعریف زور
تدوین من رد زورشور ملل متحد مرحله نوین و مهمی در تحول مفهوم تجاوز بود. بموجب این سند، اعضا متعهد شده اند (در روابط بین المللی خود از تهدید به زور یا استعمال آن علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشوری یا از هر روش دیگری که با مقاصد ملل متحد مباینت داشته باشد) خودداری کنند (ماده ۲، بند ۴). در منشور به جاری (جنگ) یا (توسل به جنگ) از عبارت (تهدید به زور یا استعمال آن) استفاده شده است. در میثاق و پیمان بریان- کلوگ واژه جنگ بکار رفته بود، اما بمحض آنکه دولتها مقرر داشتند جنگ تجاوزکارانه ممنوع باشد، استفاده از زور غیر از جنگ اهمیت ویژه ای یافت. به همین دلیل در منشور تأکید از ممنوعیت جنگ، به منع تهدید به زور یا استعمال آن تغییر یافت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:42:00 ق.ظ ]




H0: بین رابطه با مشتری و خلاقیت کارکنان خط مقدم رابطه معنادار وجود ندارد.
H1: بین رابطه با مشتری و خلاقیت کارکنان خط مقدم رابطه معنادار وجود دارد.
در جداول ۴-۱۰، نتایج تحلیل همبستگی بین متغیر رابطه با مشتری و خلاقیت کارکنان خط مقدم داده شده است.
جدول ۴-۱۰) همبستگی پیرسون فرضیه چهارم

متغیرها نتیجه آزمون پیرسون
متغیر مستقل متغیر وابسته سطح خطا () p-value ضریب همبستگی ®
رابطه با مشتری خلاقیت کارکنان ۰٫۰۱ ۰٫۴۳۹ ۰٫۰۵۰

با توجه به مقدار ارزش پی (p-value) و بزرگتر بودن این مقدار از سطح خطای ۰٫۰۱ می توان نتیجه گرفت که فرض H0 پذیرفته و فرض H1 رد می شود. بنابراین، بین رابطه با مشتری و خلاقیت کارکنان خط مقدم رابطه معنادار وجود ندارد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فصل پنجم
نتیجه‌گیری و پیشنهادات
۵-۱) مقدمه:
واقعیت هرتحقیق شناختی است که بر مبنای نتایج علمی مد نظر قرار می گیرد. در سازمانهای امروزی، مباحث مربوط به تغییرات سریع و رو به افزون شاخصهای محیط و ظرفیت های سازمان واقعیتی است که در هر لحظه جایگاه و چالش نوینی را به وجود می آورد. بنیان اساسی شکل گیری سازمان بر مبنای منابع انسانی سازمان و نقشی است که در قالب مدیریت و سایر نقش ها نمایان می گردد. تفاوت هر فرد در شخصیت، نیاز ها، نوع نگاه به زندگی و… زمینه شکل گیری نقش های متفاوت است اما آنچه که نگاه مشترکی را در نقش و در نهایت سازمان ایجاد می‌کند ظرفیت خلاقیتی است که در انجام وظایف ظهور می کند. ایجاد بسترهای ظهور بهینه خلاقیت در جنبه فردی و سازمانی، نقطه قابل اتکایی برای بقای هرچه بهتر در محیط پیچیده و متغیر با قابلیت تاثیر قابل توجه برآن است.
تحقیق حاضر با این پرسش آغاز گردید که آیا بین عوامل زمینه ای و خلاقیت کارکنان خط مقدم رابطه معناداری وجود دارد؟ برای این منظور ابتدا با تحقیق در ادبیات موضوع ، چهار عامل زمینه ای مرتبط در شغل شامل: پیچیدگی شغل، رابطه با سرپرست، رابطه با همکار و رابطه با مشتری بر اساس مطالعات کوالهو و همکاران (۲۰۱۱) شناسایی شدند. پس از آن مدل تحقیق شکل گرفت و برای سنجش مدل پرسشنامه ای استاندارد تهیه و در میان ۲۴۰ نفر از کارکنان بانک صادرات شعب مختلف شهر رشت توزیع گردید. در مرحله آخر بوسیله روش های آماری مناسب تجزیه و تحلیل داده ها صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان دادند که بین بر خی عوامل زمینه ای و خلاقیت کارکنان خط مقدم رابطه معنا دار وجود دارد. از این رو هدف نهایی تحقیق حاضر استفاده محققین و برنامه ریزان بانکی از نتایج تحقیق حاضر به به منظور افزایش خلاقیت در کارکنان خود است تا از این طریق عملکرد سازمان را افزایش و رقابت پذیری آن را نسبت به سایر رقبا بهبود دهند.
در ادامه این فصل و در ابتدا به بیان نتایج بدست آمده از فرضیه های تحقیق مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت و سپس بر اساس نتایج بدست آمده از فرضیه های تحقیق برخی پیشنهادات کاربردی بیان خواهند شد. در پایان نیز محدودیت های تحقیق و پیشنهاداتی به منظور تحقیقات آینده بیان خواهند شد.
۵-۲) بحث و نتیجه گیری:
۵-۲-۱) نتایج توصیفی تحقیق:
نتایج توصیفی این تحقیق در دو بخش صورت پذیرفت. در قسمت نخست نتایج توصیفی مربوط به مشخصات جمعیت شناختی پاسخ دهندگان ارائه شد. در بخش دوم نیز نتایج توصیفی مربوط به پاسخ به سوالات پرسشنامه و متغیرهای تحقیق ارائه شدند. در این قسمت نتایج بدست آمده از هر دو بخش به طور خلاصه در زیر ارائه شده است.
تحلیل نتایج جمعیت شناختی نشان داد که در این تحقیق، ز ۲۴۰ نفر پاسخ دهنده که در این تحقیق شرکت نمودند، ۶۰٫۴ % معادل ۱۴۵ نفر ر ا مردان و ۳۹٫۶ % معادل ۹۵ نفر را زنان تشکیل دادند. ۱۵۶ نفر معادل ۶۵ درصد از پاسخ دهندگان در محدوده سنی «بین ۲۸- ۳۵ سال»، ۴۸ نفر معادل ۲۰ درصد در محدوده سنی «بین ۳۶-۴۵ سال»، و ۲۹ نفر در محدوده سنی «زیر ۲۸ سال» قرار داشتند. کمترین بازه سنی مربوط به محدوده «بالای ۴۵ سال» با ۷ پاسخ دهنده بود. ۱۶۴ نفر معادل ۶۸٫۳ درصد از پاسخ دهندگان دارای تحصیلات «لیسانس»، ۴۵ نفر معادل ۱۸٫۸ درصد دارای تحصیلات «فوق لیسانس یا بالاتر»، و ۱۶ نفر دارای تحصیلات «فوق دیپلم» بودند. کمترین مدرک تحصیلی مربوط تحصیلات «دیپلم یا ایین تر» با ۱۵ پاسخ دهنده معادل ۶٫۳ درصد بود. همچنین، اکثر پاسخ دهندگان معادل ۴۶٫۷ درصد دارای سابقه شغلی در محدوده «۵-۱۰ سال» قرار داشتند. همچنین پس از آن ۲۵٫۸ درصد دارای سابقه شغلی در محدوده «بین ۱۰-۱۵ سال» بودند. کمترین بازه مربوط به سابقه شغلی «بالای ۲۰ سال» با ۷ پاسخ دهنده بود.
همچنین، نتایج بدست آمده از پاسخ به متغیرهای پرسشنامه به صورت زیر است:
میانگین پاسخ به متغیر پیچیدگی شغل برابر ۲٫۳۸ با انحراف استاندارد ۰٫۵۷ است. همچنین مینیمم پاسخ به این متغیر برابر ۱ و ماکزیمم پاسخ به آن ۳٫۴۷ بدست آمد.
میانگین پاسخ به متغیر رابطه با سرپرست برابر ۲٫۴۸ با انحراف استاندارد ۰٫۷۸ است. همچنین مینیمم پاسخ به این متغیر برابر ۱ و ماکزیمم پاسخ به آن ۵ بدست آمد.
میانگین پاسخ به متغیر رابطه با همکار برابر ۱٫۹۲ با انحراف استاندارد ۰٫۶۹ است. همچنین مینیمم پاسخ به این متغیر برابر ۱ و ماکزیمم پاسخ به آن ۳٫۳۳ بدست آمد.
میانگین پاسخ به متغیر رابطه با مشتری برابر ۲٫۹۵ با انحراف استاندارد ۰٫۶۹ است. همچنین مینیمم پاسخ به این متغیر برابر ۱ و ماکزیمم پاسخ به آن ۵ بدست آمد.
میانگین پاسخ به متغیر خلاقیت کارمندان برابر ۱٫۷۸ با انحراف استاندارد ۰٫۶۵ است. همچنین مینیمم پاسخ به این متغیر برابر ۱ و ماکزیمم پاسخ به آن ۴ بدست آمد.
۵-۲-۲) نتایج استنباطی تحقیق:
نتایج تحقیق، رابطه بین متغیرهای زمینه ای از جمله پیچیدگی نقش، رابطه با سرپرست و رابطه با همکار با خلاقیت کارکنان خط مقدم در بانک صادرات شعب شهر رشت را نشان دادند. بر پایه این نتایج، مدیران می‌بایست مهارت ها، علایق و خصوصیات کارکنان را با شغل ‌شان تطبیق دهند. همچنین مدیران می بایست راهنمایی هایی برای کارکنان فراهم نمایند تا بتوانند هدف های سازمان را اجرا کنند.
در ادامه این بخش به بحث در خصوص یافته های فرضیه های تحقیق و مقایسه نتایج بدست آمده با سایر تحقیقات مشابه پرداخته شده است.

فرضیه اول:
نتایج تحقیق فرضیه فوق را تائید نمودند. این یافته هم راستا با یافته های مطالعات کوالهو و همکاران (۲۰۱۱)، تایرنی و فارمر (۲۰۰۲، ۲۰۰۴)، شالی و همکاران (۲۰۰۴)، و اولدهام و کامینگز (۱۹۹۶) است که به اثر مثبت پیجیدگی شغل بر خلاقیت کارکنان اشاره نموده اند.
جو (۲۰۰۷) بیان می کند مشاغل پیچیده نیازمند نتایج خلاق از کارکنانشان به وسیله‌ی تشویق آنها بر تمرکز هم زمان بر ابعاد مختلف کارشان می‌باشند، در حالیکه کارهای بسیار ساده و تکراری ممکن است چنین تمرکزی را منع کنند. زمانی که مشاغل پیچیده هستند افراد تمایل بیشتری بر تمرکز تمام توجه و تلاششان بر شغلشان دارند و همچنین اصرار بیشتری بر در نظر گرفتن جایگزین های مختلف دارند که می‌توانند منجر به نتایج خلاقانه ای گردند. در مقابل کارهای ساده ممکن است توانایی انگیزش کارکنان و یا دادن قدرت انعطاف پذیری کافی برای امتحان راه های جدید انجام کارها و پذیرفتن ریسک و داشتن پتانسیل لازم برای عمل خلاقانه به افراد را نداشته باشند (جو،۲۰۰۷). اولدهام و کومینگز (۱۹۹۶) نیز دریافتند که عوامل فردی مرتبط با خلاقیت و عوامل زمینه ای با یکدیگر در تعاملند به طوریکه کارکنان زمانی که خود دارای ویژگی های خلاقانه و یا شاغل در کارهای پیچیده و تحت سبکی غیرکنترلی و حمایتی نظارتی باشند، خلاقیت بیشتری را از خود نشان میدهند (اولدهام و کامینگز،۱۹۹۶). شالی و همکاران (۲۰۰۰) بیان می کنند زمانی که افراد بطور درونی بیشتر با شغل‌شان درگیر می‌شوند؛ تمام تلاش ها و توجه‌شان معطوف به کار خواهد شد و آنها را مجبور خواهد کرد تا جایگزین های متفاوتی برای حل مسائل کاری ابداع کنند و این باعث افزایش سطح بالاتری از خلاقیت خواهد شد (شالی و همکاران، ۲۰۰۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:42:00 ق.ظ ]