مجله علمی: آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



آخرین مطالب


جستجو

 



یکی از شیوه­ هایی که هاردیم استفاده می­کرد تا ورود افرادش به دستگاه نظامی برای خود سیستم سخت باشد آن بود که اعضای خود را تا سن بالا به تحصیل علوم دینی مشغول کند و زمانی که یک عضو جوان که مشغول به تحصیل در یشیواس بود ازدواج می­کرد و درس خود را در کولل ادامه می­داد تا پایان این دوره عملاً به سن ۲۸ سالگی رسیده بود و صاحب دو فرزند شده بود. برای ارتش تأمین معاش این فرد و خانواده­اش بسیار گران تمام می­شد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

طبق قانون اسرائیل، تمام مردان جوانی که به سن قانونی رسیده ­اند باید آزمایش­هایی دهند که نشان دهد به لحاظ فیزیکی و ذهنی شایستگی فعالیت در سیستم نظامی را دارند یا نه. افرادی که عضو مدارس دینی هاردیمی اند تا زمانی که به تحصیل خود ادامه می­ دهند این آزمایش را عقب می­اندازند و بسیاری از آنها در این آزمون مردود می شوند که البته برای پسران جوانی که تمام وقت خود را با کتاب گذرانده­اند چندان چیزی عجیبی نیست. زمانی که این افراد دوران تحصیل خود را تمام کردند هنوز نیمی از هاردیمی­ها مشمول خدمت سربازی اند، به ویژه اگر مجرد و زیر ۲۸ ساله باشند. اما خدمت آنها کاملاً حداقلی است، آنها به جای سه سال، سه ماه خدمت می­ کنند و فقط آموزش­های ابتدایی را می­بینند و از انجام فعالیت­های نظامی مسلحانه کنار گذاشته می­شوند، چون به اندازه­ کافی آموزش ندیده­اند و بیشتر شغل­هایی مثل قبرکن، نگهبان یا مسئول امور دینی را به عهده آنها می­گذارند. افرادی که به هیچ وجه به خدمت سربازی نمی­رفتند معمولاً مدیران مدارس دینی و خاخام ها بودند.
بین سال­های ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۰ عده­ای از اعضای هاردیم وارد ارتش شدند. این کار به این معنی بود که آنها خود را طلبه­ی دینی نمی­شناسند و نمی­خواهند در این مسیر زندگی کنند و از طرف اجتماع هاردیم به عنوان افرادی بازنده شناخته می­شدند که جامعه آنها را طرد می­کرد و کسی حاضر به ازدواج با آنها نبود. این افراد عملاً بازگشت به جامعه هاردیمی را برای خود غیرممکن می­دانستند(روزنک،۱۹۹۳: ۴۱۲-۴۰۹)(استدلر،۲۰۰۹: ۶۲).
همچنین هاردیم سنت وابستگی خود به جامعه­ بیرونی را به لحاظ اقتصادی هنوز حفظ کرده است. آنها شغل­هایی را که اجتماع­شان به آن نیاز دارد تامین نمی­کنند، به عنوان مثال آنها پزشک یا مهندس یا داروخانه و حتی کارگران مخصوص به خود را ندارند و برای رفع این نیازها به جامعه­ بیرون هاردیم وابسته اند. شغل­های مورد تایید آنها شغل­هایی است که به لحاظ سنتی مورد تایید است و مشاغلی است که یا به فعالیت­های دینی آنها ارتباط داشته باشد یا با این فعالیت­ها تعارضی نداشته باشد. شغل­های غالب میان هاردیمی­ها تجارت جواهرات، کسب و کارهای الکترونیکی ( که بیشتر در آمریکا مشاهده می شود تا در اسرائیل) صرافی(هم به شکل قانونی و هم غیرقانونی) و نهایتاً تولید پوشاک و غذا است. گروهی دیگر به ارائه­ خدمات دینی مشغول اند، مانند معلمان علوم دینی، خاخام­ها، قضات دینی، برگزارکنندگان مراسم دینی و افرادی که نسخ خطی دینی را جمع آوری و خرید و فروش می­ کنند.
بین نسل­های زیادی از یهودیان تجارت جواهرات، مخصوصاً الماس، کسب و کاری سنتی شناخته می­ شود، به ویژه برای یهودیان ثروتمند؛ چون الماس همیشه برای افرادی که مدام از جایی به جای دیگر سفر می­ کنند کالایی مناسب محسوب می­ شود.
در سال­های اخیر، به ویژه در آمریکا، اعضای هاردیم فعالیت­های تجاری خود را از تجارت الماس به تجارت ابزار الکترونیک تغییر داده­ اند و با خرید و فروش این وسایل تلاش می­ کنند که خود را از نوسانات بازار حفظ کنند. این کار باعث می­ شود که نه تنها درآمدشان از این نوسانات در امان باشند بلکه سود بیشتری به دست آوردند. به علاوه، چون این صنعت در انحصار گروه خاصی نیست، این فرصت برای گروه ­های جدید وجود دارد تا در آن شکوفا شوند. از طرف دیگر، این شرایط آنها را مجبور به تغییر جهانی­بینی شان نمی­کند. همچنین نیازی نیست که برای پیشرفت در این کار مهندس و متخصص شوند چون ژاپنی­ها این کار را برایشان انجام می­ دهند. به همین این دلیل هاردیمی­ها در اسرائیل به سمت این تجارت نمی­روند چون پیشرفت در این کار به وقت گذاشتن و سفر رفتن و یادگیری فنون تجارت از مدارس عرفی نیاز دارد و با این کار آنها از یادگیری علوم دینی باز می­مانند(هایلمن،۱۹۹۲، ۱۴۳) (کیرشنبام،۱۳۸۹: ۲۳۳).
هاردیمی­ها در اسرائیل عموماً به صرافی مشغول اند. آنها در مبادلات خود هیچ محدودیت جغرافیایی قایل نمی­شوند و حداقل تا زمانی که مسیح ظهور کند آنها می­توانند برای خود اجتماعی بین المللی دست و پا کنند. به این معنی که هاردیمی­ها در اسرائیل و آمریکا دارای ارتباط های درون گروهی قدرتمندی هستند و با اینکه ممکن است ملیت متفاوتی داشته باشند، خود را از یک سرسلسله می­دانند و برای آن ارزش قایل می­شوند. وجود چنین اجتماع بین ­المللی که مردم پول های مختلفی استفاده می­ کنند اما عضو یک اجتماع اند چنین شغلی را تقویت می­ کند. از طرف دیگر صرافی شغلی با انعطاف­پذیری زیاد است که کاملاً به طلبه­ی علوم دینی این امکان را می­دهد که در هر ساعت از شبانه­روز به تجارت خود برسد و در این حال به تحصیلشان لطمه­ای وارد نشود. در مصاحبه­ای که با صرافان هاردیمی در مورد چرایی انتخاب این شغل صورت گرفته است، آنها می­گویند که ترجیح می­ دهند تا با دلار سرو کار داشته باشند تا شِکِل[۱۵۸] (پول رایج اسرائیل) تا از این طریق نشان دهند که هنوز در فرهنگ صهیونیستی ذوب نشده­اند. همچنین با این کار نشان دهند که می­توانند در اسرائیل زندگی کنند اما عضوی از آن نباشند(فریدمن،۱۳۸۹ ب: ۲۳۴).
مطالعات نشان می­دهد که بین ۲۵ تا ۳۰ درصد از یهودیان اسرائیل اینجهان باور اند و بین پنجاه تا پنجاه و پنج درصد از آنها سنتی و نزدیک به بیست درصد آنها دیندار اند که هاردیمی­ها و ملی ـ دینی­ها، که افراد میانه روی هستند، نیز بخشی از آنها به حساب می­آیند. ویژگی افراد میانه رو ملی دینی در اسرائیل آن است که عرق چین­های بافتنی بر سردارند. البته این نکته در مورد گروه هاردیم هم صادق است. یعنی گروهی از آنها عرق چین بر سر می­گذارند اما معمولاً عرق چین آنها غیربافتنی است. ملی ـ دینی­ها لباس معمولی می­پوشند و هاردیمی­ها عموماً ازلباس مشکی استفاده می­ کنند. در صنایع غذایی و پوشاک، هاردیم نیازهای خود را تامین می­ کنند. اعضای این گروه برای مردان قباهای خاص و برای زنان لباس­های پوشیده تولید می­ کنند. در زمینه­ غذایی آنها استاندارهای کاشروت را رعایت می­ کنند، چون به نظرشان به هیچ کس در این زمینه نمی­ توان اعتماد کرد. البته این غذا به شکل عمومی نیز عرضه و حتی به خارج از اسرائیل نیز صادر می­ شود(میزونسکی،۲۰۰۴: ۷۰).
در متون متعدد تاریخی، نمونه­های زیادی از تعصبات دینی در رفتارهای خشونت­بار کلامی و بدنی علیه گناه­کاران قابل مشاهده است که به شکل تفصیلی در بخش خطاناپذیری و مطلق انگاری در مورد آن بحث شد. با این­حال، چنین رفتارهایی بیشتر در طول فرایند دنیوی­شدن اتفاق افتاده است، زمانی که دین کنترل خود را بر رفتارهای بشر از دست می­دهد. فرایند تغییر و نوسازی که در بیت­المقدس در اواخر قرن نوزدهم به وقوع پیوست با فعالیت سازمان­های بشردوستانه­ی یهودیان اروپای غربی و تمایلات اصلاح­طلبانه­ی آنها آغاز شد و زمینه­ رشد طبقه­ی روشنفکرانی را فراهم ساخت که از نظر اجتماعی و اقتصادی در رده بالایی قرار داشتند. اما اگر چه این سبک جدید زندگی در تضاد با سبک زندگی سنتی قرار داشت، رهبر دینی آن قدر قدرتمند نبود که اقدامی جدی بر علیه آن اعمال کند(کرومر،۱۹۸۶: ۴۹۱).
در واقع به نظر می­رسد که خشونت در رفتار متعصبان هاردیمی ریشه دوانده است. در مورد فینحاس، که نمونه­ عالی متعصبان دینی به حساب می ­آید، خشونت منجر به مرگ شد. این مورد درباره افراطیون هاردیم چندان صدق نمی­کند. آنها خشونت­شان غالباً به مزاحمت کلامی و نوشتاری و تخریب اموال محدود می­ شود. اگر چه اتومبیل­های مردمی که روز شنبه سفر می­ کنند به واسطه­ سنگ­های پرتاب شده از سوی متعصبان صدمه می­بیند، این مسأله خسارت جانی در بر نداشته است. علاوه بر این، متعصبان هاردیمی هرگز اسلحه یا ابزار دیگری را عامدانه برای کشتن مردم به کار نبرده­اند. نزدیکی زیاد متعصبان تندرو به ساختار اجتماعی پیچیده­ جامعه­ ارتدکس و وابستگی آنها به مقامات شناخته شده دینی فعالیتشان را به شکل اجتناب­ناپذری محدود می­ کند. همچنین از آنجا که متعصبان تندرو هاردیمی در ارتش خدمت نمی­کنند، معمولاً با کاربرد سلاح گرم آشنایی ندارند.
۲ـ۱ـ۱۰ـ جمع­بندی:
زمانی که یک مرور کلی در مورد هاردیم انجام می­دهیم، جامعه­ای را مشاهده می­کنیم که یک ارتباط دو جانبه با فرهنگ و جامعه­ بزرگتر دارد، گروهی که ارزش­های خود را حفظ کرده، در حالی که به جامعه­ بیرونی خود وابسته است. همچنین آنها خود را در نظام سیاسی درگیر کرده ­اند و احزاب سیاسی اسرائیل به ائتلاف با آنها مجبور اند. نیز اعضای این گروه خود را از گذراندن دوره سربازی مستثنی کرده ­اند و به شکلی تلاش می­ کنند تأثیرات جامعه­ بزرگتر را انکار کنند. در ظاهر به نظر می­رسد که هاردیم جامعه­ای قابل تحسین و موفق است؛ در حالی که این موفقیت بهایی دارد. هاردیم در قلب زندگی مدرن قرار گرفته است. آنها باید با تعداد زیادی از طلبه­های بیکار دینی کنار بیایند. همچنین برنامه ­های دینی ـ آموزشی آنها از طرف فرهنگ غالب در خطر است. به علاوه، آنان باید منابع حمایتی مالی بزرگتر و بیشتری را پیدا کنند. همه این مشکلات می ­تواند سوالاتی را در چگونگی ادامه حیات و فعالیت زندگی آینده هاردیم ایجاد کند.
یهودیت هاردیمی صرفاً ادامه الگوهای دینی سنتی نیست، بلکه محصول تصادم میان الگوهای سنتی با دنیای دنیوی مدرن است. در دولت اسرائیل، این تصادم در سه حوزه­ بزرگ رفتاری اتفاق افتاده است ـ نظام آموزشی، فرایند قانون گذاری پارلمانی و اعتراضات فراپارلمانی . در هر کدام از این حوزه ها، هاردیم دو استراتژی را به کار می­گیرد: کناره گیری از جامعه پیرامون (تفکیک) و تلاش برای سیطره بر آن (غلبه). این دو شیوه­ رفتاری مغایر یکدیگر نیستند. بلکه کاملاً بر هم منطبق اند. یهودیت هاردیم که در تلاش برای تغییر جامعه اسرائیل است، بر آن است که جامعه­ هاردیمی را همانطور که هست نگه دارد. اما تلاش­ های جامعه­ هاردیمی برای غلبه بر جهان پیرامون، به شکلی متناقض­نما، موجب تقویت تلاش­هایی برای کناره­گیری از آن(جامعه­ پیرامون) شده است.
طرفداران تفکیک از دو جامعه­ مجزا سخن می­گویند (یهودیان و اسراییلی­ها). در بسیاری موارد، آنها حتی یک قدم جلوتر می­روند و اسرائیلی­های اینجهان باور را را به عنوان گویم[۱۵۹] (غیرکلیمی) یا ضدسامی مورد خطاب قرار می­ دهند (لاستیک،۱۳۸۹: ۱۴۳). برعکس، استراتژی غلبه در بسیاری از موارد مبتنی بر این پیش فرض شناخته شده است که یهودیان این جهان باور و هاردیمی بخشی از جماعتی واحد اند و اختلاف در میزان رعایت مسائل دینی چندان مهم تلقی نمی­ شود. در این استراتژی، تأکید اساسی بر شباهت ذاتی میان یهودیان است که همگی آنها بارقه­ای از خداوند را به همراه خود دارند. این بارقه هم همه یهودیان را متحد می سازد و هم آنها را از سایر ملل متمایز می کند. در عمل، این دو استراتژی منجر به نوعی انزواطلبی در هاردیم شده است.
بخش دوم
اکثریت اخلاقی
۲ـ۲ـ پیشینۀ بنیادگرایی در آمریکای شمالی:
همانطور که در بخش مقدمه به شکل مختصر تاریخچه ای در مورد مفهوم بنیادگرایی ارائه شد، این مفهوم در یک بستر مسیحی رشد کرده است. جا دارد در این بخش به شکل مفصل­تر تاریخچه­ای از ظهور بنیادگرایی در آمریکای شمالی ارائه دهیم.
بنیادگرایی در اوایل سدۀ بیستم میلادی در کالیفرنیای جنوبی، یکی از پرشتاب ترین مناطق آمریکا از حیث توسعه اقتصادی، پدیدار شد. میلتون و لیمن استوارت، دو برادر مسیحی مومن که از راه استخراج و فروش نفت در کالیفرنیا ثروت هنگفتی اندوخته بودند، در سال ۱۹۱۰ برنامۀ پنج ساله­ای را برای حمایت مالی از تولید و چاپ مجموعه ای از جزوه های مذهبی جهت نشر مجانی در میان گروه های زیر در سرتاسر جهان آغاز کردند: کشیش­های پروتستان، اونجلیست­ها، مبلغین مذهبی، استادان الهیات دانشگاه­ها، دانشجویان رشته الهیات، دبیران نهادهای مذهبی، انجمن مردان جوان مسیحی[۱۶۰]، مسئولین کلاس­های تعلیمات دینی کلیساها در روزهای یکشنبه، کارکنان کلیساها و ویراستاران ناشرین کتاب­های مذهبی.
جزوه­های نامبرده که زیر عنوان بنیادها: گواهی حقیقت توسط تعدادی از علمای سرشناس دینی آمریکایی و بریتانیایی نوشته شده بود، یک هدف را دنبال می کرد و آن متوقف ساختن چیزی بود که برادران استیوارت و ویراستارانشان از آن به عنوان زوال باورهای بنیادین مسیحیت پروتستان یاد می کردند(روتون،۱۳۹۱: ۲۵-۲۴).
برادران استوارت مثل بسیاریاز پروستان­های محافظه کار آمریکایی که از حیث تخصصی به آنان «مشیت طلبان پیشاهزاراه­ای»[۱۶۱] می گویند، بر این باور بودند که پیش­گویی های پایان جهانی درج شده در کتاب­های عهد عتیقی حزقیال[۱۶۲] و دانیال[۱۶۳] و مکاشفۀ یوحنای رسول[۱۶۴] (آخرین کتاب عهد جدید) به حادثه های واقعی­ای و نه نمادینی اردجاع دارد که به زودی در تاریخ بشر رخ خواهد داد.
این دو برادر با یاری گرفتن از تفسیرهایی که جان نلسون داربی[۱۶۵] عالم روحانی انگلیسی ـ ایرلندی دربارۀ سنت پیش­گویی­های مسیحی کرده بود، این بحث را مطرح کردند که از آنجایی که بسیاری از پیش گویی­های عهد عتیق دربارۀ آمدن مسیح موعود با آمدن وی محقق خواهد شد. بنابراین دیگر پیش­گویی­ها، از جمله پایان جهان نیز به زودی رخ خواهد داد. استیوارت­ها که هر لحظه منتظر پایان جهان بودند، وظیفۀ خویش می دیدند که تا آنجایی که می توانند آدم­های بیشتری را تا پیش از فرارسیدن آخرالزمان نجات دهند(مارسدن،۲۰۰۶: ۱۷-۱۳).
استیوارت­ها که بازرگان­های موفقی بودند، خواهان و منظر نتایج بودند. لیمن استیوارت پس از آگاهی از اینکه «شرکت تنباکوی آمریکا» میلیون­ها دلار را صرف پخش و توزیع رایگان سیگار در بین مردم کرده تا آنان را با طعم سیگارهایش آشنا کند به برادرش میلتون نوشت: «مسیحیان باید از خرد و حکمت دنیای امروز یاد بگیرند.» انگیزه­ های الهی و معنوی با رقابت­های اقتصادی جفت و جور شدند. دستور کار اصلی لیمن استیوارت در صنعت نفت، مقابله با تلاش­ های رقیبش جان دی راکفلر[۱۶۶]، برای اعمال انحصار بر این صنعت بود. این شاید بر حسب تصادف باشد که یکی از نخستین واعظ­هایی که لیمن به خدمت گرفته بود، زمانی موفق به جلب توجه وی شد که موعظه­ای ایراد کرد علیه آن چیزی که یکی از اساتید ملحد در دانشگاه شیکاگو چاپ و منتشر کرده بود. دانشکدۀ الهیات دانشگاه شیکاگو که بستر مناسبی برای نشو و نمای لیبرالیسم بود، توسط جان دی راکفلر بنیاد گذاشته شده و جز موقوفات وی بود(کاپلان ۱۹۸۷: ۱۸).
حدود سه میلیون نسخه از جزوۀ بنیادها: گواهی حقیقت در هر دو سوی اقیانوس اطلس منتشر شد. پسوند «گرا» در سال ۱۹۲۰ توسط کرتیس لی لوز ویراستار بابتیست محافظه کار به آخر واژۀ بنیاد اضافه شد؛ او اعلام کرد که بنیادگرایان کسانی هستند که آمادگی شرکت در نبرد بزرگ برای احیا و پاسداری «بنیادها» را دارند. حدود نیمی از نویسندگان مجموعه جزوه­های بنیادها: گواهی حقیقت، از جمله آدم­های سرشناسی مثل رون توری[۱۶۷] و سایرس ایگناتیوس اسکافیلد[۱۶۸]، پیشاهزاره باور بودند. لیمن استیورات پیش از اعطای کمک­های مالی خود برای چاپ و نشر جزوه­های بنیادها: گواهی حقیقت، یکی از پشتیبانان مالی اصلی چاپ و نشر انجیل مرجع اسکافیلد بود؛ کتابی که در سال ۱۹۰۹ منتشر شد و هنوز هم نزد «پیشاهزاره باوران» آمریکایی بهترین شرح و تفسیر از انجیل به شمار می­رود(روتون،۱۳۹۱: ۲۶).
۲ـ۲ـ۱ـ اکثریت اخلاقی:
بنیادگرایان در آمریکای شمالی به شکل کلی به دو دسته تقسیم می­شوند: افرادی که منتظر رستگاری یا وجد روحانی اند و گروهی که به دنبال لابی با کاخ سفید اند. در هر دو صورت، آنها یک تصویر خاص را از قرن پیش روی خود ارائه می­ دهند و به دنبال محافظت از اعتقادات خود به عنوان اصول اند.
به مدّت نزدیک به پنجاه سال( یعنی از حدود سال های ۱۹۱۵ تا ۱۹۶۰) بنیادگرایی در آمریکا از صحنه­ی سیاسی پنهان شده بود. تعدادی از بنیادگرایان در دهه­ پنجاه به نهضت ضد کمونیستی پیوستند اما بسیاری از آنها تقریباً در عرصه­ سیاسی منفعل بودند و ترجیح می­دادند که انرژی خود را صرف کلیساها و موسسات دینی برای تغییر رویکرد جهان کنند. با وجود این، بسیاری از اتفاقات در دهه­های شصت و هفتاد باعث بسیج شدن بنیادگرایان به عنوان جنبشی اجتماعی شد. گاهی عوامل فرهنگی بنیادگرایان را به عرصه­ فرهنگی می­کشید و گاهی تغییرات داخلی در خود بنیادگرایان باعث حضور بیرونی آنها می­شد.
در دهه­ شصت میلادی، آمریکا با تغییرات قابل توجهی مواجه شد. جنبش حقوق مدنی، که در دهه­های پنجاه آهسته آهسته شکل گرفته بود و در دهه شصت به ثمر نشست و مشروعیت­بخشی کنگره به حقوق مساوی بین سیاه وسفید، یک قرن جدایی میان سیاه وسفید و سه قرن برده­داری را پایان داد. از دیگر سو، حرکت­های مخالف این جریان باعث ترور مارتین لوتر کینگ و جان اف کندی شد. همچنین آزادی زنان از محیط خانه و تغییر مرزهای اخلاقی در روابط جنسی، زیر سئوال رفتن قوانین کهنه به وسیله دانشجویانی که به خیابان­ها می­آمدند و اعتراض آنها به جنگ ویتنام، شکاف شدید بین نسلی و عادی شدن زیر سئوال بردن اقتدار حاکم و رسوایی واترگیت که بی اعتمادی به نظم حاکم را به اوج خود رساند دیگر عوامل مؤثر در تغییر فضای عمومی بود.(امرسون،۲۰۱۰: ۸۹) (اوتر[۱۶۹]،۲۰۰۴: ۶۸-۶۶)
این بی­نظمی­ها و عدم یکپارچگی در نظام اجتماعی باعث شدکه مبلّغان مسیحی احساس وظیفه و خطر کنند. چنین فروپاشی اجتماعی به آنان نوید نزدیکی روز نجات و رهایی را می­داد. این تغییرات فرهنگی می­توانست در زندگی فردی آنها نیز تجربه شود که بنیاد­های اعتقادی به شکل تحمّل­ناپذیری در حال فروریزی است، و این باعث شد عده­ای که به دنبال نظم بودند برای رهایی از دست هیپی­هایی که آزادی موجود را واهی می­دانستند و می­خواستند چارچوب­ها را از بین ببرند، به سراغ بنیادگرایی و کلیسای آنها رفتند. در واقع بنیادگرایی در این شرایط بی ثبات به افراد نوید عشق و ثبات را می­داد. (کپل، ۱۳۷۵: ۳۹)
از زمینه ­های دیگری که باعث شکل­ گیری اکثریت اخلاقی به شکل خاص در دهه هفتاد شد، اقدام دولت آمریکا بود که طبق قانونی که در دادگاه عالی آمریکا در ۱۹۶۳ تصویب کرد، انجام هرگونه مراسم دعا و نیایش در مدارس عمومی را ممنوع کرد. به نظر غیر ممکن بود که کودکان مسیحی نتوانند در مدارس خود دعا کنند. نکته­ی دیگر آن بود که از نظر بنیادگرایان نظام سیاسی به وسیله­ افراد بی­دین یا افرادی که مخالف اعتقادات آنها هستند اداره می­شوند. از نظر بنیادگرایان، این حمله­ی نظام­مند به خانه، مدرسه و کلیسا از یک منبع ایدئولوژیک نشأت می­گرفت و آن چیزی نبود جز انسان­گرایی این جهان باور.
بنابراین می­توان گفت اکثریت اخلاقی سازمانی سیاسی است که متعهد شد اخلاق بنیادگرا را وارد قانون آمریکا کندو از سرمایه­داری محض دفاعی کاملاً دینی انجام دهد و همچنین ایالات متحده را ابزاری سازد برای رسیدن به خواسته­ های خداوند (آنتون،۲۰۰۸: ۶۵) (ماردسن،۲۰۰۶: ۱۱۲).
این گروه با رهبری جری فالول[۱۷۰] در آمریکا آغاز به فعالیت کرد. جری فالول در سال ۱۹۳۳ در خانواده­ای روستایی تبار متولد شد که دارای شور و هیجان دینی به خصوصی نبود. پدرش مدّتی به تجارت پرداخته و ورشکست شده بود. وی بعد از کشتن برادرش در سال ۱۹۳۱ که دفاع مشروع از خود تلقی شد، به مشروبات الکلی روی آورد و از بیماری کبدی خاص افراد الکلی درگذشت. جری فالول تا هجده سالگی زیاد به اعمال دینی توجهی نداشت. در ۱۹۵۰ او وارد یک انیستیتوی تکنولوژیک می­شد تا مهندس مکانیک بخواند. در آنجا بود که به دین گروید، تحصیلات مهندسی را رها کرد و خود را برای کشیش شدن آماده نمود. در سال ۱۹۵۶، او کلیسای مستقل خود را که توماس رودا باپتیست چرچ [۱۷۱]نام داشت پایه­گذاری کرد (او این نام را از روی نام کوچه­ای که در آن یک انبارمتروک کارخانه سوداسازی بود و اولین انجمن ۳۵ نفری خود را مسقر کرده بود برگزید). به عقیده­ی کسانی که شرح حال او را نوشته­اند، به نظر نمی­رسد که بنیادگرایی از همین دوره­ جاذبه­ی روحانی بخصوصی برای او داشته است، بلکه انتخاب مسیری شغلی او را بر آن داشته تا به کلیسای خاص خود سازمان بخشد(ریزبورت،۱۹۹۳: ۹۸-۹۰).
او از قابلیت سازماندهی و استعدادی استثنایی برای به کارگرفتن تازه­ترین تکنیک­های ارتباط جمعی در خدمت موعظه­گری خود برخوردار بود. او در پایان همان سال تعداد اعضای انجمن خود را به ۸۶۴ نفر می­رساند و با بهره گرفتن از رادیو، تلفن و کلیۀ تکنیک­ها اقدام به پذیرش پیروان و جلب کمک­های مالی می­نماید. در آغاز سال­های دهه­ شصت به تلویزیون روی می­آورد. در سال ۱۹۶۸ یک شبکه تلویزیونی برپا می­سازد که موعظه­های او را ضبط و پخش می­ کند و این موعظه­ها در چارچوب برنامه­ای موسوم به «ساعت انجیل، دوران خوب گذشته» با موفقیت بزرگی رو به رو می شود. در طول سال­های دهۀ شصت، هنگامی که فالول هنوز بیش از موعظه­گری محلی نیست، پیام انجیلی او با تحولات اجتماعی فرهنگی لینچبورگ، که او می­ کوشد پاسخگوی آنها باشد، گسترش می یابد. (کپل،۱۳۷۵: ۲۰۰)
اکثریت اخلاقی، دین را عامل اصلی ایجاد وفاق و همبستگی اجتماعی و عامل ایجاد همسویی میان دولت و ملت می­داند. از دیدگاه آنان دین عامل تقویت کننده­ حرکت به سوی اهداف اجتماعی است. از دیدگاه طرفدران اکثریت اخلاقی، شش مسأله به عنوان زنگ خطر جدی برای دوران آنها در آمریکا به حساب می­آمد که آنها را در این راه ثابت قدم می­نمود:
نخست، ارائه­ اصلاحیه­ای در قانون اساسی که طبق آن زنان از انجام نقش­های انجیلی­شان به عنوان زنان مطیع که در خانه مشغول به کار هستند باز می­مانند.
دوم، خانواده از طرف نهادهای اجتماعی و قانونی بیشتر از قبل مورد حمله قرار می­گیرد، مثل محدودیت­هایی که به لحاظ قانونی برای تنبیه فرزندان به وسیله­ پدر در نظر گرفته شد.
سوم، اداره­ی مالیات شروع به تحقیقات مالی در موسسات دینی و کلیساها کرد تا بتواند برای معافیت از مالیات، دین واقعی[۱۷۲] را پیدا کند.
چهارم، بحث­هایی در مورد حقوق مدنی اقلیت­های جنسی (همجنس­گرایان ) شروع شد، که از نظر بنیادگرایان عملی به غایت غیراخلاقی است.
پنجم، با این که بچه­ها نمی­توانستند در مدرسه­ی دعا بخوانند، ولی به راحتی به آنها در مورد ارزش­های این جهان باور انسان­گرا آموزش داده می­شد و این مسأله ارزش­های سنتی دینی را تضعیف می­کرد.
ششم، مدارس مسیحی بدون نظارت دولت و گرفتن مجوز از آن نمی­توانستند فعالیت کنند و این به نوعی قدرت دینی آنها را به تدریج کمتر می­کرد. و در آخر، همه این نیروها که به دنبال خراب کردن و فروپاشی جامعه­ اخلاقی و خانواده­ی سنتی بودند با قانونی که سقط جنین را به انتخابی شخصی تقلیل داد هماهنگ بود (آمرمن[۱۷۳]،۱۹۹۱: ۲۸-۲۱).
بنیادگرایان در این دروه به این نتیجه رسیدند که اگر در برابر نیروی دولتی مقاومت نکنند، اعتقادی برای نسل آینده باقی نخواهد ماند و به راحتی نهادهای این جهان باور جایگزین نهادهای دینی می­شوند. بنیادگرایان دهه­های ۴۰ و ۵۰ که عموماً از طبقه کارگر بودند نسلی از طبقه متوسط را به دنیا آوردند. روستاییان به شهرها مهاجرت کردند و به منابع مالی بیشتری دسترسی یافتند و بنیادگرایان راحت­تر می­توانستند به کلیسا پول دهند. آنها اعانه­هایی را به آکادمی­های مسیحی می­دادند. تلوزیون­های دینی را حمایت می­کردند و به دنبال آن بودند که با ساختن کلیساهای بیشتر مخاطبین بیشتری را نیز به خود جلب کنند. همچنین این توانمندی را پیدا کردند که خود را در سیاست درگیرتر کنند.
از نظر این جنبش، دینی کردن مردم باید از طریق دستگاه سیاسی انجام بگیرد، به همین دلیل یکی از وظایف اصلی خود را تاثیرگذاری در دستگاه سیاسی می­دانند. نو محافظه­کاران آمریکا شدیداً تحت تاثیر این جریان بنیادگرا است و اوج فعالیت­های این جریان در دوره­ ریاست جمهوری جورج بوش پسر بود که بسیاری از سیاست­مداران ارشد آمریکا به نوعی پیرو این­گونه از بنیادگرایی بودند و اهداف آنها را در سیاست­های خود دنبال می­کردند (مارسدن،۲۰۰۶: ۱۸۲) (هال سل، ۱۳۸۲: ۵۳).
آنها معتقد اند که باید به منظور کمک به بازگشت مسیح، چند اتفاق را از طریق تفاسیر قرن بیستمی انجیل عملی کنند و از این راه نجات اخروی خود را تحصیل نمایند. آنها معتقدند که باید سلسله وقایعی به دست یهود و با کمک آنها صورت بگیرد تا مسیح بازگردد. آنها طبق عقاید مقطع­گرایانه خود، زندگی در این جهان را به ۷ بخش تقسیم می­ کنند که بشر را در آستانه­ آخرالزمان قرار می­دهد. به عقیده­ی آنان، با وقوع جنگ آرماگدون و در آستانه­ پیروزی ضدمسیحیان بر سپاه مومنان متشکل از یهودیان معتقد و مسیحیان دوباره تحول یافته انجیلی، عیسی به جهان باز خواهد گشت، جنگ با پیروزی مؤمنان خاتمه خواهد یافت و به دنبال آن حکومت هزارساله­ی مسیح بر زمین بر پا خواهد شد که مرکز آن در بیت­المقدس خواهد بود و مسیح از همان تخت سلیمان بر جهان فرمان خواهد راند. آنها چنین می­پندارند که جنگ آرماگدون جنگی هسته­ای و مرگبار خواهد بود و جنگ­هایی مانند جنگ جهانی دوم خلیج فارس و اشغال عراق را مقدمات وقوع آرماگدون می­دانند(دیوی[۱۷۴]،۲۰۰۷: ۳۶۱-۳۶۹)
در واقع، این جنبش گروه میانه­رویی بود که دچار تغییر پارادیمی در رویکرد الاهیاتی خود شد و به نیرویی قدرتمند در آمریکا تبدیل گردید، و رویکرد آنها از یک نگاه پیشاهزاره­ای به یک رویکرد پساهزاره­ای[۱۷۵] تبدیل شد، رویکرد پیشاهزاره­ایرویکردی است که معتقد است جهان روز به روز در ظلم و گناه فرو می­رود و این روند ادامه دارد تا مسیح ظهور کند. تغییر این جنبش به پساهزاره­ای این اعتقاد را تقویت می­ کند که مسیح تنها بعد از آنکه مسیحیان معتقد آماده شدند و درستی را در زمین فراهم نمایند، ظهور اتفاق می­افتد(جانسون،۱۹۸۴: ۱۸۶).
اولین موج در اکثریت اخلاقی به دنبال بازگرداندن دادگاه­ها، مدارس و کنگره از فرهنگ انسان­گرای این جهان باور بود که این اتفاق در زمان ریگان و با استراتژی فشار در سطح ملی اتفاق افتاد. در موج دوم، اکثریت اخلاقی بیشتر بر موفقیت­های سیاسی در سطوح محلی تأکید کرد. در این دوره پت رابرتسون[۱۷۶] رهبری گروه را به عهده گرفته بود. با این که سیاست­ها و اهداف همچنان یکی بود و حتی آنها سعی داشتند که در سال­های ۹۶ و ۹۴ بر انتخابات ملی تاثیر بگذارند اما نفوذ آنها در دهه­های پایانی هزاره دوم کمتر شد و در سال ۲۰۰۱ رابرستون از رهبری کنار گذاشته شد(آلموند،۲۰۰۳؛ ۱۱۲).
در ادامه به شکل جزیی­تر بر اساس مدل مفهومی تحقیق ابعاد این جنبش را مورد بررسی قرار می دهیم.
۲ـ۲ـ۲ـ واکنش به حاشیه­ای سازی دین
هفته­نامه تایم و نیوزویک سال ۱۹۷۶ را سال انجیل­گرایان می­خوانند. این سال دست کم سالی است که در آن مطبوعات به اهمیت این پدیده پی می­برند. با انتخاب رونالد ریگان در سال ۱۹۸۰ و انتخاب مجدد او در چهار سال بعد، رئیس جمهور جدید تا حد زیادی از سوی نهضت­های سیاسی ـ دینی حمایت می­ شود که خود را بنیادگرا می­دانند. قابل رؤیت­ترین آنها گروه اکثریت اخلاقی فالول است. اما این نهضت تنها نیست. گروه ­های فشار متعددی تشکیل شد، با این هدف نهایی که بر تصمیمات سیاسی به منظور مسیحی کردن دوباره­ی آمریکا تاثیر بگذارند. در واقع هدف آنها تنها وارد کردن مسیحیان تجدید حیات­یافته در بطن امتی از برگزیدگان نیست، بلکه دگرگون ساختن نظام سیاسی است که از مدرسه شروع می­ شود و به خانواده و جامعۀ مدنی ختم می­ شود. از نظر اکثریت اخلاقی، برای معالجه­ی این دردها بهره­مند شدن فردی از رستگاری کافی نیست، بلکه باید امریکا را رستگار کرد(اسنوبال،۱۹۹۱: ۱۶۳-۱۵۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 10:57:00 ب.ظ ]




می دهد و ارزشهای حاصل از وفاداری خود را نشان می دهد.
صرفه جویی: شرکتها و مشتریان هردو با افزایش تجربه یاد می گیرند که چطور عملکرد موثرتری داشته باشند و صرفه جوئی های اقتصادی در خصوص سرعت و زمان و… صورت می گیرد.
مراجعات: افزایش قدرت پیش بینی شرکتها از طریق مشتریان وفادار و کاهش ریسک مشتریان برای بازگشت مجدد برای خرید، در کل به بهبود نرخ بازگشت سرمایه شرکت و افزایش سود عملیاتی شرکتها منجر می گردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

صرف قیمت: مشتریان وفادار اغلب تمایل به پرداخت دارند و برای استفاده از کوپن های تخفیف و دیگر ابزارهای ترفیعی علاقه اندکی از خود نشان می دهند در حقیقت آنها به قیمتها حساس نیستند. [۱۶]
هسکت[۱۴] و همکاران وی مدلی تحت عنوان زنجیره خدمت و سود ارائه کردند که نشان می دهد که چگونه کیفیت خدمات باعث افزایش رضایت کارکنان و بهره وری آنان و در نتیجه افزایش رضایت مشتری تا حدی که به وفاداری و در نتیجه سودآوری شرکتها منجر می شود. مدل زنجیره خدمت و سود در شکل ۱٫۲٫۳٫۲ نشان داده شده است. [۲۱]
شکل شماره ۱٫۲٫۳٫۲٫ مدل زنجیره خدمت در سود
علاوه بر عواملی که به تفصیل به شرح آنها پرداخته شد، عوامل دیگری نیز وجود دارند که در ایجاد و یا حفظ وفاداری مشتری نسبت به ارائه کننده خدمت موثرند. اگرچه این عوامل به دلیل آنکه، سازمان نمی تواند آنها را به طور مستقیم کنترل کند و جزو انگیزش های مستتر در الگوهای رفتار مشتریان است، اما اشراف به آنها برای مدیران بازاریابی ضروری است. در حقیقت از آنجایی که وفاداری به هرچیز یک مفهوم درونی است که باور و نگرش افراد شکل می دهد و باعث می شود ما بتوانیم مصادیق آن را در رفتار افراد مشاهده کنیم ولی نکته اینجاست که این مشاهده نمی تواند دلیلی بر وجود یا عدم وجود وفاداری باشد، چرا که مشخص گردید که عوامل دیگری هم هستند که بر رفتار مشتری در عمل تاثیر گذارده و باعث تکرار عمل خرید می شود. این عوامل عبارتند از عادت، ارزانی، بی تفاوتی و هزینه های جابجایی و ….. چنانچه این هزینه ها و ریسک ها برای مشتری زیاد باشد می تواند به عنوان موانعی برای جابجایی وی تلقی شده و احتمالاً باعث افزایش وفاداری لااقل در نوع رفتاری شود. [۱۶]
۴٫۲ . مفهوم رویگردانی مشتریان
با پیدایش تجارت الکترونیکی، مشتریان می توانند راحت تر از بازار و فرصت های آن مطلع شوند. توقعات آنها بیشتر و بیشتر می شود و تمایل بیشتری را برای تغییر دادن تامین کننده فعلی خود و انتخاب یک تامین کننده جدید از خود نشان می دهند. این باعث شده است که پدیده ای بنام رویگردانی مشتری به وجود بیاید. مینگوئل[۱۵] رویگردانی مشتری را به عنوان “میزان ترک سالانه تامین کننده توسط مشتریان” تعریف کرده است. [۲۲]
تأثیر رویگردانی مشتری با دوره حیات یک کسب و کار مرتبط است. وقتی که کسب و کار در فاز رشد دوره حیات خود باشد، فروش بصورت نمایی افزایش می یابد و تعداد مشتریان جدید نسبت به تعداد مشتریان رویگردان بیشتر می شود. شرکتها روی جذب مشتریان جدید بیشتر متمرکز می شوند. با وجود این، نسبت - مشتریان جدید / مشتریان رویگردان - با مرور زمان به سمت یک میل می کند. شکل گیری نرخ رویگردانی در نمودار ۱٫۴٫۲ نشان داده شده است. [۲۲] از آن پس تاثیر رویگردانی به طور محسوسی افزایش می یابد. در فاز بلوغ دوره حیات، سازمان برای هر محصول/سرویس خود روی کاهش نرخ رویگردانی تمرکز می کند. [۲۲] [۲۳]
نمودار شماره ۱٫۴٫۲٫ شکل گیری نرخ رویگردانی
در بازارهای مشتری - محور توانایی تامین کننده در ارائه گزینه های بیشتر به مشتری، پاسخگویی و حتی پیش بینی نیازهای آتی تک تک مشتریان به یک مزیت رقابتی تبدیل شده است. بنابراین مدیریت رویگردانی یکی از مسائلی است که در حوزه مدیریت ارتباط با مشتری[۱۶] قرار می گیرد. [۲۴]
با مدیریت ارتباط مشتری می توان اعتماد مشتری را جلب کرد و با برخی از علت های رویگردانی مشتری مقابله کرد. مشکل اصلی رویگردانی این است که مشتریان اعلام رویگردانی نمی کنند و باید خود تامین کننده بتواند آن دسته از مشتریانی را که قصد رویگردانی دارند شناسایی و برای نگهداری آنها اقدام کند. سازمان برای به وجود آوردن این نوع ارتباط با مشتری نیازمند به دست آوردن اطلاعات مربوط به مشتری و مجموعه ای از رویه ها برای پردازش این اطلاعات می باشد. [۲۲]
به طور کلی در فرایند مدلسازی و پیش بینی رویگردانی لازم است در ابتدا به تعریف شرایطی که در آن یک مشتری به عنوان فردی که وفاداری اش در حال کاهش بوده و متمایل به رویگردانی شناسایی می شود، پرداخت. در صنایع غیرقراردادی، مشتریانی که شروع به خرید در بازه زمانی خاصی می کنند، ممکن است خرید خود را در فواصل زمانی نامنظمی تکرار کنند. در این شرایط، پرتفولیو مشتریان بسیاری از سازمانها از تعداد معدودی مشتری وفادار - مشتریانی که به طور منظم و مداوم با سازمان تراکنش دارند- و تعداد زیادی مشتری غیرفعال تشکیل می شود. [۱۲]
در هر کسب و کاری که رقابت شدید باشد مشتریان تمایل بیشتری برای تغییر دادن تامین کننده از خود نشان می دهند. دینگ آن چیانگ[۱۷] و همکارانش ادعا می کنند که هزینه جذب مشتری جدید ۵ برابر هزینه نگهداری مشتری فعلی است. بنابراین شرکت ها باید توجه جدی به نرخ رویگردانی داشته باشند. شرکت هایی که عمدتاً از طریق انجام هزینه های سنگین برای بازاریابی برای جایگزین کردن مشتریان از دست رفته استفاده می کنند، با مشکلات جدی ماندگاری در بازار روبرو می شوند. در چنین حالتی مدیریت رویگردانی مشتری حیاتی تر می شود. [۲۵]
۵٫۲ . ارزش دوره عمر مشتری([۱۸]CLV)
در دهه های گذشته تمایل عموم شرکت ها بر دو موضوع کم کردن هزینه و رشد سود متمرکز گردیده است. هرگاه شرکتی یکی از این دو رویکرد را انتخاب می نماید، دیگری را به طور کلی فراموش می کند. این بدین معنی است، که اگر یک شرکت فقط بر روی عایدی تمرکز کند بدون تکیه بر مدیریت هزینه به طور قطع در ماکزیمم کردن رضایتمندی مشتری شکست خواهد خورد. به طور مشابه کاهش هزینه بدون در نظر داشتن افزایش سود، بر عملکرد تجاری شرکت تاثیر خواهد گذاشت. موضوعی که در اینجا در نظر داشتن آن لازم به نظر می رسد، رویکردی است که بین این دو تعادل ایجاد نماید، یعنی ایجاد رشد در بازار با در نظر داشتن میزان سوددهی و میزان برگشت سرمایه در بازار. [۲۶]
رویکرد فوق مبنایی برای تعیین ارزش مربوط به هر مشتری و بکارگیری استراتژی های گوناگون بر اساس ارزس هر مشتری برای سازمان می باشد. در شکل ۱٫۵٫۲ رابطه بین رضایتمندی مشتری با کاهش هزینه و افزایش سوددهی نشان داده شده است .
شکل شماره ۱٫۵٫۲٫ رویکرد رضایتمندی مشتری ، کاهش هزینه ، افزایش سوددهی
چرخه عمر مشتری سه مرحله دارد:
به دست آوردن مشتری
افزایش ارزش مشتری
حفظ کردن مشتری های با ارزش
هدف اصلی محاسبه ارزش دوره عمر مشتری، ایجاد یک برداشت وزنی از مشتری به منظور تخصیص منابع به مشتری مشخص می باشد. عوامل مختلفی در محاسبه ارزش دوره عمر مشتری موثر هستند مانند:
نرخ واقعی نگهداری مشتری
میانگین هزینه های که برای هر مشتری پرداخت می گردد
تعداد سفارش های هر مشتری در سال
هزینه های مستقیم و غیر مستقیم
سود حاصل از هر سفارش
هزینه های به دست آوردن مشتری و ….
یکی از معیارهای ارزیابی رشد اقتصادی یک سازمان در بلند مدت، اندازه گیری مشتریان آن سازمان است. امروزه سازمان ها بیش از پیش به اهمیت ارزش دوره عمر مشتری پی برده اند. تحقیقات متعددی استفاده از ارزش دوره عمر مشتری را مورد مطالعه قرار داده اند. عموم این اندازه گیری ها بدین منظور می باشد تا هر سازمان بنا به شرایط خود و ویژگی های منحصر به فردش بتواند مشتریانش را دسته بندی کند. بعد از دسته بندی مشتریان سازمان می تواند برای هر دسته استراتژی هایی را مشخص کرده و بر مبنای آنها عمل نماید، تا بتواند به ارزش ایجاد شده توسط مشتریانش بیافزاید. [۲۷]
۱٫۵٫۲ . محرک های ارزش دوره عمر مشتری
فاکتور های متعددی وجود دارند که بر میزان دوره عمر سوددهی مشتریان تاثیر می گذارند. سوابق مربوط به دوره عمر سوددهی مشتریان را می توان بر اساس مشخصات مبادلات و خصوصیات مشتری گروه بندی نمود. خصوصیات متنوع مبادلات، به عنوان محرک های طول دوره سوددهی در یک بافت B2B یا B2C شناخته می شوند. مانند: سطح مبالغ خرج شده توسط مشتری، رفتار خرید، خرید های متنوع و یا متمرکز و … .
شناسایی سوابق دوره عمر سوددهی مشتریان، مدیران را قادر می سازد تا عملکردهای مخصوصی برای بهبود محرک ها و به وسیله آن، بهبود در دوره عمر سوددهی مشتریان داشته باشند. محرک های موثر بر ارزش دوره عمر مشتری در جدول شماره ۱٫۱٫۵٫۲ نشان داده شده است. [۱۵]
جدول شماره ۱٫۱٫۵٫۲٫ محرک های موثر بر ارزش دوره عمر

محرک توضیح اثرمحرک بر سوددهی دوره عمر
میزان خرید میانگین سطح خرید مشتری در طول یک دوره  
خرید متنوع تعداد انواع مختلف محصول خریداری شده
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:56:00 ب.ظ ]




[۱۳۰]
[۱۳۱]

کلونی زنبورعسل

این الگوریتم بر اساس شبیه­سازی زندگی زنبورعسل طراحی شده است. این الگوریتم نوعی از جستجوی محلی انجام می‌دهد که با جستجوی تصادفی ترکیب شده و می‌تواند برای بهینه­سازی ترکیبی یا بهینه‌سازی تابعی به کار رود.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

[۱۳۸]
[۱۳۹]

ازدحام ذرات

منبع الهام این الگوریتم، رفتار اجتماعی حیوانات، همانند حرکت دسته جمعی پرندگان و ماهی‌ها است. الگوریتم PSO از تعداد مشخصی از ذرات تشکیل می­ شود که در شروع فرایند، به‌طور تصادفی، مقدار اولیه می­گیرند. این ذرات، بصورت تکرار شونده­ای در فضای چند‌ ‌بعدی مسئله حرکت کرده تا با محاسبه مقدار بهینگی به‌عنوان یک ملاک سنجش، به بهینه­ترین جواب دست یابند.

[۱۳۲]
[۱۳۴]
[۱۳۵]
[۱۳۷]

ترکیبی

در تعدادی از مطالعات الگوریتم­های تکاملی مختلف باهم ترکیب شده و هدف این مطالعات، ترکیب این الگوریتـم­ها برای بهبود پاسخ­های تولید شده در زمان اجرا و افزایش دقت بوده است.

ACO
PSO
K-means

[۱۱۸]

PSO
HBMO

[۱۴۰]

خلاء مطالعاتی

علیرغم وجود مدل­های مختلفی که در تعیین ارزش مشتریان به آن­ها اشاره شد، اما بنظر می­رسد که این مدل­ها در صنعت حمل­ونقل کارایی مناسبی ندارند، چرا که شرکت­های مسافربری کماکان در تعیین ارزش مشتریان خود، از دو مدل ثابت فرکانس و طول سفر استفاده می­ کنند. از این­رو، هدف از این تحقیق برطرف نمودن این خلاء و ارائه مدلی کاربردی در تعیین ارزش مسافران با توجه به ویژگی­های صنعت حمل­ونقل است.

فصل ۳: روش تحقیق

مقدمه

واژه مشتری به فردی اطلاق می­ شود که خدمات/محصولات یک شرکت را دریافت می­ کند. مشتری این قدرت را دارد که بین محصولات و تأمین‌کنندگان مختلف جستجو کرده و مناسب­ترین آن‌ ها را انتخاب کند. با ظهور تجارت الکترونیک[۱۴۱] و گسترش آن، گونه جدیدی از مشتریان تحت عنوان “مشتریان الکترونیکی[۱۴۲]” بوجـود آمـدند که تفاوت­های اساسی با مشتریان عادی دارند. ازجمله تفاوت­های این ۲ دسته مشتریان می­توان به مباحثی نظیر پرداخت، اعتماد، چانه­زنی، پشتیبانی، کاتالوگ­های معرفی محصولات و… اشاره کرد. یکی از تفاوت­های عمده مشتریان الکترونیکی با مشتریان غیر الکترونیکی، قدرت بالای این مشتریان در انتخاب محصول و تأمین‌کننده است. مشتریان الکترونیکی با بهره­ گیری از ویژگی­های شبکه ­های کامپیوتری و اینترنت، این امکان را داشته تا بجای صرف زمان و هزینه در جست­وجوی فروشگاه­های فیزیکی، محصولات و تأمین‌کنندگان مختلف در سرتاسر جهان را مقایسه کرده و مناسب­ترین محصول/خدمت را سفارش دهند. جستجو در مجموعه بزرگ­تری از تأمین‌کنندگان سبب شده که رضایت مشتریان سخت­تر حاصل شده و وفاداری آن‌ ها متزلزل­تر شود. موضوع رضایت و وفاداری مشتریان به دلیل اهمیت فوق­العاده­ای که در سودآوری شرکت­ها دارد، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران بوده و در سالیان اخیر مقالات متعددی در این زمینه ارائه‌شده است.
مسافر نیز نوعی مشتری است که در صنعت حمل­ونقل تعریف می­ شود. در این صنعت نیز، به دلیل توسعه اینترنت و توانایی مسافران به رزرو و خرید آنلاین بلیت، مفهوم “مسافر الکترونیکی” بوجود آمده و سبب بوجود آمدن رقابتی شدید بین شرکت­های ارائه­دهنده خدمات سفر شده است. ارائه سرویس­های سفر به اکثر نقاط توسط شرکت­های مختلف از یک‌سو و توانایی بالای مسافران الکترونیکی در جست­وجو از سوی دیگر سبب ایجاد این بازار رقابتی شدید شده است. در چنین بازاری، شرکتی موفق­تر خواهد بود که ارزش مشتریان خود را شناسایی کرده و با شناسایی مسافران باارزش، استراتژی­ های خود را طراحی کند. ازاین‌رو هدف از این فصل طراحی مدلی در تعیین ارزش مسافران الکترونیکی است که می ­تواند در بازار رقابتی موجود، از اهمیت بالایی برخوردار باشد.

مدل تعیین ارزش مسافر

هدف اصلی از این بخش، ارائه مدلی در تعیین ارزش مسافران می­باشد. تعیین ارزش مسافران، با توجه به کمبود منابع در شرکت­های ارائه­دهنده خدمات سفر و رقابت شدید بین آن‌ ها، می ­تواند یک راهبرد مناسب برای شرکت­ها باشد. اگرچه امروزه چندین مدل در تعیین ارزش مسافران ارائه‌شده است، اما شرکت­ها همچنان از همان مدل­های پیشین خود استفاده نموده که این امر می ­تواند ناشی از مناسب نبودن مدل­های ارائه‌شده باشد. تعدادی از شرکت­های هواپیمایی، ارزش مسافران خود را بر اساس تعداد سفرهای انجام‌شده توسط مسافر در یک دوره زمانی خاص(فرکانس) تعیین کرده و تعدادی دیگر، مسافری را باارزش­تر می­دانند که مسافت بیشتری را با بهره گرفتن از آن شرکت پیموده باشند. لذا با توجه به شرایط موجود، امید است که مدل ارائه‌شده در این بخش بتواند در شرایط فعلی که اقبال به خرید الکترونیکی بلیت بیشتر شده و فاصله شرکت­ها از هم کم، به شرکت­های موجود در بازار کمک کرده، تا با شناسایی مشتریان هدف، خدمات خود را هدفمندتر به مشتریان ارائه داده و جایگاه خود را بهبود بخشند.
در ادبیات موضوع، روش­های مختلفی برای تعیین ارزش مشتریان ارائه‌شده است که در فصل قبل به معرفی آن‌ ها پرداخته شد. همان‌گونه که در فصل دوم عنوان گردید، مدل RFM محبوب­ترین و درعین‌حال پرکاربردترین مدل در تعیین ارزش مشتریان است، که بدلیل قابلیت تغییر متغیرها و تنظیم آن­ها بر اساس ویژگی­های خاص هر صنعت، امروزه در تعیین ارزش مشتریان کاربرد بسیاری دارد؛ ازاین‌رو در این بخش مدل RFM به‌عنوان مبنای تعیین ارزش مسافران قرار گرفته و سعی شده است تا با توجه به شرایط ویژه صنعت حمل­ونقل، این مدل توسعه یابد.
ارائه مدل تعیین ارزش مشتریان نیازمند شناسایی دقیق کسب­وکار، متغیرهای تأثیرگذار، پاکسازی داده ­ها و… می­باشد؛ لذا در این بخش از چارچوب ارائه ­شده در شکل۳- ۱ به منظور تدوین مدل تعیین ارزش مسافران استفاده شده است. ادامه این فصل بصورت گام به گام بر مبنای چارچوب ارائه ­شده در شکل۳- ۱ طرح­ریزی شده است.
شکل۳- ۱ چارچوب توسعه مدل تعیین ارزش مسافران

فاز اول: آماده ­سازی

این گام یکی از مهم‌ترین و وقت­گیرترین گام­ها در فرایند داده ­کاوی می­باشد. هدف این گام ادراک بهتر مسئله و درگیر شدن با جزئیات آن، از طریق کار با داده ­ها به منظور تهیه یک پایگاه داده جامع و دقیق می­باشد. برای دستیابی به این هدف، در این مطالعه ۲ گام برای آماده ­سازی داده ­ها تعیین شده است.

انتخاب داده ­ها و پیش­پردازش آن­ها

این گام با جمع­آوری داده ­های اولیه شروع می­ شود. داده­ای که می­خواهد کاوش شود، بایستی از کیفیت بالایی برخوردار بوده تا بتواند نتایج مناسبی تولید کند؛ لذا این گام شامل بررسی دقیق داده ­ها به‌منظور استخراج اطلاعاتی از داده ­ها، توضیحات آن‌ ها و مشخص کردن میزان مطلوبیت داده ­ها می­باشد.
ارزش مشتری ارتباطی مستقیم با تراکنش­های وی دارد؛ ازاین‌رو در این پژوهش سعی شده که داده ­های تراکنش­های مشتریان جمع­آوری شده و زیر مجموعه­های جذابی از آن‌که می ­تواند در تعیین ارزش مسافران تأثیرگذار باشد، مشخص شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:56:00 ب.ظ ]




  • تنش زدایی با شیوه آموزش خودزاد
  • تنشزدایی
  • درمانگریهای رفتاری- شناختی
  • درمانگریهای دارویی
  • هنر درمانی
  • موسیقی درمانی.

۲-۳-۴ موسیقی درمانی و اضطراب
داشتن مقدار معینی از اضطراب نه تنها مضر نیست بلکه برای زندگی ضروریاست و تا زمانی که ترس و اضطراب بهصورت نرمال باشد، میتواند بسیار مفید و حتی لذتبخش هم باشد. اما زمانیکه از این سطح نرمال فراتر رود، اضطراب نقش انطباقی خود را از دست داده و به صورت عامل تخریب موقعیتها با ایجاد و حرکات و رفتارهای غیرانطباقی درمیآید و با درد و رنجی همراه میگردد که به زحمت میتوان آن را تحمل کرد و این حالت اضطراب بیمارگونه است. این نوع اضطراب موجب هدر رفتن استعدادها و مشکلاتی در تمرکز و حافظه میشود. همچنین سبب رفتارهای ناشیانه و ناپخته میشود و فرد توانایی رو به رو شدن با شرایط و محیط پیرامون خود را از دست خواهد داد. از سوی مکاتب مختلف روان شناسی برای درمان اضطراب روش های گوناگون غیردارویـی و تکنیکهای روان درمانی حمایتی متعددی طراحی و به وجود آمدهاست. یکی از روش های رایج که تحقیقات گوناگون و نظامدار مؤید آن بوده و مبتنی بر تخلیه هیجانی و بیان احساسات و آرامسازی و نیرو بخشی است، روش موسیقیدرمانی است (نفری،۱۳۸۲). موسیقی به انسان آرامش، صلح، امید و عشق میبخشد و مهمتر از هر عاملی، موسیقی درست و مناسب میتواند سیستم بدن ما را تقویت کرده و سلامت آن را تأمین کند. استرس و اضطراب آرامش درونی را از بین برده و توانایی ذهن برای تمرکز بر عواملی که شادی و رضایت به ارمغان میآورند را کاهش میدهد. استرسها شدت و ضعف دارند و زمانی که شدت آنها به مرحلهای میرسد که از کنترل ما خارج میشود، به وضعیت روحی و جسمی ما صدمه میزند. در این مرحله، موسیقی درست و مناسب میتواند استرس را کاهش داده و عواقب آن را ضعیفتر نماید(کیت موکی، ۱۳۸۴: ۶۰).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در طی پنج دهه گذشته بیش از ۳۰ هزار پژوهش تجربی و نظاممند پیرامون تأثیر موسیقی درمانی در زمینه های پزشکی، روانپزشکی و توانبخشی انجام گرفته است (زاده محمدی؛ ۱۳۸۸). موسیقی درمانی کاربردهای فراوانی دارد از جمله پیشگیری، آموزش و یادگیری – کاهش دردهای گوناگون پزشکی، کاهش تنشها و نگرانیهای ناشی از جراحی، آسیبها و بیماریها- توانبخشی بعد از جراحی، آسیبها و تصادفات-کاهش خستگی حاصل از تنفسهای عضلانی (گرفتگی عضلانی) و کارکرد ماهیچهها کاهش عوارض جانبی داروها – کاهش مدت استفاده داروها – کاهش طول مدت درمان و بستری بودن. علاوه بر تأثیرات درمانی یاد شده، موسیقی میتواند برای ارتقاء برخی عوامل رفتاری در افراد سالم و کاهش اضطراب مؤثر واقع شود(به نقل از، فلاح و همکاران ؛۱۳۹۰).
موسیقی درمانی میتواند بهطور مؤثر، بیماریهای ناشی از استرس و احساسات را در انسان درمان نماید. در تحقیقی که بر بیماران روحی شدید انجام گرفت، مشخص شد که موسیقی موجب افزایش کیفیت زندگی این افراد میشود. مثلاً نوشتن آهنگ موجب ابراز وجود این افراد میشود که تأثیر مثبتی بر آنان دارد (خرم آبادی و همکاران،۱۳۹۱). در سطح هیجانی، موسیقی با مولودی ساده بر احساسات تاثیر گذاشته و باعث رها شدن تنشها میگردد و ما را قادر میسازد که به هیجانها و احساسات خود توجه کنیم. این نوع موسیقی توان ابراز هیجانها و خلاقیت را بالا میبرد (مری باسانو،۱۳۸۳: ۲۰).
مطالعات بر آزمونهای سالم، شواهدی بر ارتباط بین ارائه موسیقی و کاهش سطوح اضطراب را ارائه میدهد (طباطبایی فر،۱۳۸۹). «در اقدامات پرستاری موسیقی به عنـوان یک مداخله مؤثر میتواند بخشی از برنامه مراقبتی بیمار باشد و بهعنوان یک ابزار درمانی غیرتهاجمی برای تسکین درد و اضطراب، افزایش احساس تن آرامی، افزایش ایمنی بدن، کاهش فشار خون، نبض و تنفس بهکار رود. گوش دادن به موسیقی باعث ترشح اندروفینها شده و درنتیجه هیجانات را تعدیل کرده و درد را تسکین میدهد.گوش دادن به موسیقی میتواند در موقعیت بیماری و ناراحتی، آسایش و راحتی فرد را ارتقا دهد.»(به نقل از ربیعی و همکاران،۱۳۸۶).
تحقیقات نشان میهد آرامسازی با موسیقی، از میزان فشار خون، ضربان قلب و میزان دم و بازدم میکاهد، میزان مصرف اکسیژن را کاهش میدهد، سطح اسید خون را پایین آورده و امواج مغزی را از حالت فشار و استرس در سطح بتا به امواج پایینتر در سطح آلفا وارد میکند. مجموع این تغییرات که باعث سستی و رخوت میگردد در نظام فیزیولوژیک و اندام بدن سبب کاهش استرس و فشار درونی میشود (ناظم پور، ۱۳۸۸). بهطور کلـی مـیتوان گفت موسیقی یک ابزار کمهزینه،غیر تهاجمی و بیضرر است که بهراحتی اجرا یا انجام میشود. موسیقی درمانی، بهعنوان یک مداخله حمایتی غیر دارویی برای کاهش حالت هیجانی مطرح میباشد (سلطانی و همکاران، ۱۳۸۹).
۲-۳-۵ موسیقی درمانی و لکنت
«بیشتر افرادی که در بیان واژهها، صداها و بهطور کلی سخن گفت مشکل دارند انرژی روانی و عاطفی بیش از اندازهای برای بیان حال و احوال خود و ارتباط با دیگران دارا میباشند. اختلال گفتاری بیشتر در اثر مشکلات محیطی از جمله استرسها و فشارهای زندگی یا به دلیل نارسایی و اختلال فیزیولوژیک دستگاه تولید کننده صدا به وجود میآید. روش های گوناگونی از جمله گفتار درمانی برای تقویت بیان و پرورش عضلههای دستگاه تنفسی تولید کننده صدا وجود دارد. خواندن یکی از روش های موسیقی درمانی است که بهطور گستردهای برای توانبخشی این مورد استفاده قرار میگیرد. موسیقی و آواز میتواند عضلههای دستگاه تنفس را کنترل و ادای درست گفتار و جریان تکلم را تقویت کند. ریتم و کشش حرفها و کلمه ها در خواندن آواز و آهنگین ساختن آنها از فشارها و استرسهای درونی می کاهد و فرد آرامش لازم را برای بیان واژهها به دست میآورد. اختلال گفتار شامل ناتوانی در ایجاد و کنترل صداها و کلام (شمرده سخن گفتن) و ناتوانی در حفظ ریتم گفتار (گفتار سلیس) است و اختلال زبانی شامل هر دو اختلال گفتاری و زبانی است که باعث ضعف در هماهنگی بین تنفس و مکانیزم صدا، در ادای کامل جمله ها و کلمه ها و در نتیجه باعث اشکالات عاطفی و اجتماعی میشود»(زاده محمدی؛ ۱۳۸۸: ۷۴).
گفتار فرایند سادهای نیست بلکه نیازمند حرکات هماهنگ، سریع و ظریف اندامهای گویایی میباشد. علاوه بر این، زمانبندی دقیق عضلات برای تنفس و تولید صوت جهت گفتار ضـروری میباشد. عوامل زیادی میتوانند این فرایند را در انسان به علل شناخته یا ناشناخته دچار اختلال و آسیب گرداند، یکی از این عوامل مهم و شناخته شده در زمینه توانایی های زبانی و گفتاری، لکنت میباشد (اسلامی، و همکاران، ۱۳۸۸). به منظور ایجاد اصوات گفتار، تا حدودی به کنترل عضلات تنفس نیاز است. فعالیتهای موزیکی مانند نواختن سازهای بادی (از قبیل کازو، فلوتون، ملودیکا) و تمرین دمیدن و نفس کشیدن میتواند کمک کند تا کنترل عضلات تنفسی مورد نیاز تکلم تقویت شود. پاداشهای زیبای موسیقی همچنین به تحریک آنها در تمرین این مهارتها کمک میکند. به علاوه فعالیتهای موزیکالی که آنها را ملزم به ساختن حروف بیصدا و صدادار میکند و یا آواز خواندن، میتواند مشوق آنها در آواگری باشد و آنها را برانگیزاند تا از گفتار استفاده کنند. «کودکان غالباً آوازهایی میخوانند که به ندرت و گاهی هرگز کلمات آن را نگفتهاند. آنها با آوازها میتوانند لغاتی را که در صحبت کردن مشکل به کار میبرند، بخوانند. این کار به کودکان اعتماد نفس و جرأت میبخشد تا آن کلمات را در صحبتهای روزانه نیز استفاد کنند.» (میلر[۸۵]،۱۹۸۲،ص ۳۱) افرادی که در ارتباطات کلامی دچار مشکل هستند با خواندن آوازها و سرودهای مخصوص میتوانند در شمرده تلفظ کردن اصوات، گفتار مورد نیاز و کسب مهارت در تشخیص لغات رشد و تمرین کنند (مدسنن و میچل[۸۶]، ۱۹۷۵؛ مارش[۸۷] و فیچ[۸۸]، میچل و می[۸۹]، ۱۹۷۴). هر دو مهارت بیانی و ادراکی زبان به وسیله فعالیتهای موزیکـی قابل تقویت است. فعالیتهای موزیکیای که آنها را موظف مـیکند تا اشعار آوازها را دنبال کنند، بـرای رشـد مهارتهای درک زبانی آنها مفید است. همچنین فعالیتهایی چون پرکردن کلماتی که از آوازها حذف شده و ساختن آواز میتواند محرک رشدی بیانی زبان باشد. موسیقی یک رابطه غیر کلامی نیز برقرار می کند که به وسیله آن میتوانند بدون مشکل و دستپاچگی مسائل خود را بیان کنند و این بامعنا ترین فرم رابطه است و « ممکن است در کاهش بخشی از ناکامیهای حاصل از مشکلاتشان مؤثر باشد و فرصت میدهد تا کودکان و بزرگسالان احساساتشان را تصفیه نمایند.» (میلر،۱۹۸۲،ص.۲)
مسأله دیگر اینکه موسیقی برای تمرین در کسب مهارتها ایجاد انگیزه میکند. ریتم و صدای موسیقی همچنین میتواند تقویت جریان تکلم را در اختلالات گفتاری مانند لکنت آسان سازد. گالووی (۱۹۷۴) نیز گزارش داد بر خلاف عموم خواندن موجب لکنت نمیشود بلکه مطالعات مختلف نشان داده است که محرک ریتمیک بهطور برجستهای باعث تخفیف لکنت میشود(آلتروز و بریدن،۱۹۷۷؛بریتون و کنتر۱۹۷۸؛ سیلورمن، ۱۹۸۶؛ یار،۱۹۷۶). هنگامیکه آهنگها و جملات آوازها با دقت ساخته شوند، به طوری که آهنگ و ریتم اشعار با ریتم و صرف گفتار منطبق باشد، میتواند در یادگیری و تمرین درست ریتم و صرف کلمات و عبارات و جملات کمک کند (نوردوف و رابینز، ۱۹۷۷).
۲-۳-۶ اضطراب و لکنت
افرادی که دچار حالات هیجانی مانند تحریک پذیری، تنش تعمیم یافته و یا هیجانات منفی دیگر مانند ترس، دلشوره، خشم و شرم هستند، این هیجانات موجب ناهماهنگی در مکانیزم گفتار آنان خواهد شد که باعث به وجود آمدن لکنت درفرد میگردد. تحقیقات نشان دادهاند که اضطراب و تنیدگی موجب تشدید لکنت میشود. همراه شدن اضطراب با لکنت باعث سرخوردگی و کاهش سطح حرمت خود و معلولیت در روابط اجتماعی فرد خواهد شد. این معلولیت موجب میگردد تا فرد با بهره گرفتن از ابزارهای زبانشناختی مانند (تغییر سرعت بیان، دوری گزیدن از برخی موقعیتها همه مستلزم سخن گفتن هستند مثل حرف زدن در برابر جمع یا با تلفن و یا امتناع از به کاربردن پارهای از کلمات و برخی از اصوات) از لکنت خود اجتناب کند (دادستان، ۱۳۸۷).
پژوهشها نشان دادهاند که تنیدگی یا اضطراب، لکنت را تشدید میکند و همراه بودن آن با اضطراب، سرخوردگی، کاهش عزت نفس، معلولیت در کنشوری اجتماعی را به وجود آورده و موجب میشود تا فرد با بهره گرفتن از ابزارهای زبانشناختی(مانند تغییر سرعت بیان، دوری گزینی از برخی موقعیتهایی که مستلزم سخن گفتن هستند مثل حرف زدن در برابر جمع یا با تلفن) از لکنت بپرهیزد( DSM-IV 1994، ترجمهی نیک جو، آوادیس یانس؛۱۳۸۱).
«اشکال فرد لکنتی هنگامی بیشتر ظاهر میشود که نگران و مضطرب است، میزان اضطراب بسته به موقعیت اجتماعی، تعداد اشخاص حاضر، هویت اشخاص و چگونگی رفتار آنها متفاوت است؛ معمولاً هرچه اضطراب بیشتر باشد لکنت بدتر و شدیدتر خواهد بود»(ون رایپر ۱۹۵۴،ص ۶۱،نقل از وزیری).
۲-۳-۷ بررسی اجمالی پیشینه نظری و سوابق پژوهش
فرازی (۱۳۷۵).در پژوهشی با عنوان بررسی ارتباط بین اضطراب و لکنت به این نتیجه دست یافت که افراد دچار لکنت در مقایسه با گروه گواه بهطور معنیدار، در موقعیتهای گفتاری ضروری (تماس تلفنی) هم دارای ترس (حالت اضطرابی) و هم اضطراب مزمن صفت اضطرابی بودهاند.
خسرو (۱۳۷۵) پژوهشی را با عنوان بررسی میزان اضطراب در افراد دارای لکنت مقایسه آن با افراد بدون لکنت، مورد بررسی و مطالعه قرار داد و به نتایج زیر دست یافت:
میزان اضطراب افراد دارای لکنت بهطور معنی داری بیشتر از افراد بدون لکنت است. همچنین در هیچ یک از افراد بدون لکنت نشانه ای از اضطراب (حتی از نوع خفیف آن) مشاهده نشده است. این پژوهشگران نتیجه گرفتند که میزان اضطراب و گرایش رواننژندی در افراد دارای لکنت به میزان چشمگیری بیشتر از افراد بدون لکنت (افراد عادی) است بنابراین یافته های این پژوهش نشان میدهد که اضطراب در کودکان دچار لکنت بیشتر از کودکان عادی است این یافته تأییدی بر نقش اضطراب در لکنت بوده و نقش آن را چه بهعنوان عامل اصلی ایجادکننده آن و چه بهعنوان عامل ثانوی لکنت مهم میداند.
مطالعه دیگر پژوهشی است که توسط ربیعی و همکاران (۱۳۸۳) صورت گرفت. این تحقیق بر روی۶۰ نفر از کودکان ۹-۱۲ سال بستری در بخش داخلی ـ که بهطور انتخاب شده و به دو گروه مساوی ۳۰ نفری مداخله و کنترل تقسیم گردیدند ـ انجام پذیرفت. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک بیمار و پرسشنامه سنجش اضطراب اسپیل برگر بود که داده های لازم قبل و بعد از انجام مداخله، جمعآوری و با یکدیگر مقایسه گردیدند. نتایج نشان داد که بین میانگین اضطراب حالتی در هر دو گروه، قبل از شنیدن موسیقی تفاوت معنادار دیده نشد. ولی بعد از اجرای برنامه موسیقی تفاوت معنادار به نفع گروه مداخله مشاهده گردید. این مطالعه نشان داد که اجرای موسیقی در کودکان بستری میتواند اضطراب را کاهش دهد.
در تحقیقی دیگری که توسط رفیعیان و همکاران (۱۳۸۵) با عنوان تعیین تأثیر موسیقی درمانی بر میزان اضطراب، درد، تهوع و علائم حیاتی بیماران تحت جراحی سزارین انجاک گرفت این نتیجه حاصل گردید که موسیقی درمانی در مادران تحت سزارین، میزان اضطراب و درد را کاهش میدهد، ولی بر حالت تهوع تأثیری ندارد. همچنین موسیقیدرمانی بر کاهش فشار خون سیستولیک و نبض مؤثر بوده، اما بین فشار خون دیاستولیک و تنفس گروه مورد و تفاوت چندانی مشاهده نگردیده است.
در پژوهشی با عنوان بررسی تأثیر اضطراب در کودکان دچار اختلال لکنت عادی در سنین ۸-۱۴ سال که توسط امیری (۱۳۸۸) صورت گرفت به این نتیجه منتهی گردید که میزان اضطراب کودکان دچار لکنت بیشتر از کودکان عادی است.
در تحقیق دیگری که توسط ربیعی و همکارانش (۱۳۸۸) باعنوان تعیین تأثیر موسیقی درمانی بر میزان اضطراب، درد، تهوع و علائم حیاتی بیماران تحت جراحی سزارین انجام گرفت نشان دادهاند که موسیقی درمانی در مادران تحت سزارین، میزان اضطراب و درد را کاهش میدهد ولی بر حال تهوع تاثیری ندارد. همچنین موسیقیدرمانی بر کاهش فشارخون سیستولیک و نبض موثر بوده، اما بین فشار خون دیاستولیک و تنفس گروه مورد و شاهد تفاوت چندانی مشاهده نگردید.
نجفی و همکاران (۱۳۸۹) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که اجرای برنامه موسیقی در کودکان ۹-۱۲سال بستری در بیمارستان سبب کاهش میزان اضطراب میگردد. لذا میتوان اثرات منفی بستری شدن و اضطراب ناشی از آن را با اجرای موسیقی در بیمارستان، یا با در اختیار گذاشتن ضبط صوت مجهز به گوشی بهانضمام نوارهای موسیقی به بخشهای درمانی کاهش داد. این مطالعه نشان داد که اجرای موسیقی در کودکان بستری میتواند اضطراب را کاهش دهد.
کاظمی و همکاران (۲۰۱۲) در پژوهشی با عنوان موسیقی و اضطراب در بستری کودکان بهمنظور بررسی نقش موسیقی درمانی بر سطح اضطراب در کودکان ۹-۱۲ ساله مطالعاتی را انجام دادند. این بررسی نشان داد که موسیقی درمانی موجب کاهش سطح اضطراب در کودکان مورد نظر شده است.
در تحقیقی که توسط الیوت[۹۰] (۲۰۰۳)پیرامون مقایسه اثرات موسیقی و تن آرامی بر درد بیماران بستری در بخش سرطان یکی از بیمارستانهای استرالیا انجام گرفت، مشخص شد که اگرچه هر دو روش موسیقی و تنآرامی در کاهش درد بیماران سرطانی مؤثر هستند اما تنآرامی به مراتب تأثیر بیشتری دارد
دیویز[۹۱] و همکاران(۲۰۰۷) گزارش دادند که میزان اضطراب کودکان و نوجوانان دارای لکنت در مقایسه با گروهی که لکنتشان بهبود یافته و کودکان و نوجوانان بدون لکنت، بیشتر است بلود و همکاران(۲۰۰۷) عقیده دارند که کودکان مبتلا به لکنت سطوح بالاتری از اضطراب و نگرانی را نسبت به افراد عادی نشان میدهند. آنها همچنین دریافتند که بین اعتماد به نفس این کودکان و سطح اضطراب آنها ارتباط مشخص و مثبتی وجود دارد. کودکان دارای لکنت در مقایسه با کودکان بدون لکنت بیشتر در خطر تجربه رفتارهای پرخاشگرانه قرار میگیرند.
چان و چنگ[۹۲] (۲۰۰۶) پژوهشی در خصوص تأثیر موسیقی درمانی بر کاهش اضطراب فراگیر دانشجویان دانشگاه انجام دادند. آزمودنیهای این تحقیق ۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاه بودند که
بهطور تصادفی به دو گروه ۲۵ نفری آزمودنی و کنترل تقسیم شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که برنامههای موسیقی درمانی بر کاهش اضطراب دانشجویان مؤثر بوده است.
لوین[۹۳] و همکاران (۱۹۸۲) اثرهای موسیقی را بر اضطراب بیماران مزمن جسمی مطالعه کردند. بیماران مورد آزمایش به آزمون اضطراب قبل و بعد از جلسههای موسیقی درمانی پاسخ دادند. در این جلسهها بیماران در ضمن فعالیتهای موسیقیایی به ارتباط با یکدیگر و بحث و گفتگو پیرامون تنشهای خود تشویق میشدند. نتیجه نشان داد که جلسههای موسیقی درمانی توأم با بحث و گفتگو بهطور قابل ملاحظهای گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل کاهش داده است ( به نقل از طباطبایی فر،۱۳۸۹)
در پژوهشی که توسط جیانگ و همکاران[۹۴](۲۰۱۳) صورت گرفت نشان داد که گوش دادن به موسیقی آرام بخش سطوح تنش را نسبت به گوش دادن به موسیقی محرک و تند کاهش میدهد در این تحقیق که روی ۱۴۴ دانشآموز انجام پذیرفت دانشآموزانی که موسیقی آرام گوش داده بودند، سطح اضطراب کمتری را نسبت به گروه گواه که موسیقی تند را گوش داده بودند نشان دادند.
جیمینز و همکاران[۹۵](۲۰۱۳) در مطالعه نشان دادند کهMIT ، به عنوان مداخله حین عمل جراحی موجب کاهش اضطراب در بیماران تحت عمل جراحی ورید واریسی در مقایسه با بیمارانی که درمان استاندارد دریافت کردند شده است.
موئلن و همکاران (۲۰۱۲) همچنین در پژوهشی با عنوان “ملودی آهنگ درمانی: اختلافاتی در حال حاضر و فرصتهای آینده” با جستجو در مقالات مختلف از سال ۱۹۷۳ تا ۲۰۱۱ با برگزیدن عبارت آوازی-ملودیک به طور خاص نه دیگر مداخلات آهنگین به این نتیجه رسیدند که در کل مباحث MIT ، برخی اوقات در درمان اختلالات زبانی و گفتاری مربوط به عارضههای عصب شناختی یا درکودکان با اختلالات رشدی زبان و گفتار به کار میرود. آنها در این مقالات فقط بر روی بیماران زبان پریش متمرکز شدند. همچنین ضمن بازبینی کامل تمام چکیدها و مقالات و نیز تمام مقالات MIT مربوط به زبان پریشی که در آلمان، فرانسه، انگلستان و هلند نوشته شده بود و دادههایی را از نتایج سنجشها ارائه داده بودند، انتخاب و بازبینی کردند. آنان لیست مراجع را با دقت بررسی کرده و در نهایت ۱۴ مقاله را مورد بررسی قرار دادند که نتایج این ۱۴ مقاله به شرح زیر میباشد.

 

تحقیق
سال انتشار
n
MPO
Me
طرح
سنجشهای اصل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:56:00 ب.ظ ]




همچنین در جدول ۳-۵ نتایج اولویت بندی عوامل شناسایی شده آورده شده است.
جدول ۵-۳) نتایج اولویت بندی عوامل

 

عامل
وزن
اولویت

 

محیط کسب و کار
۰٫ ۳۳۸
۱

 

زیرساخت فیزیکی
۰٫ ۲۸۴
۲

 

فناوری اطلاعات
۰٫ ۱۹۶
۳

 

اداری- اجرایی
۰٫ ۱۸۲
۴

 

از منظر پاسخگویان محیط کسب و کار شامل تعرفه، شفافیت قوانین دولت، تلاش دولت در مبارزه با فساد و… دارای اولویت اول در تسهیل تجارت است. پس از آن نیز زیرساخت فیزیکی با وزن ۰٫ ۲۸۴، فناوری اطلاعات با وزن ۰٫ ۱۹۶، و عوامل اداری- اجرایی با وزن ۰٫ ۱۸۲ به ترتیب اولویت‌های دوم تا چهارم را تشکیل می دهند.
۵-۳) بحث و پیشنهادات
در این قسمت با توجه به نتایج و اولویت بندی‌های بدست آمده در زیر پیشنهاداتی ارائه شده است.

  • از آنجایی که محیط کسب و کار مهم ترین عامل در تسهیل تجارت شناخته شد پیشنهاد می شود دولت‌ راهبرد‌های زیر را مورد نظر قرار دهد:
  • ارتقاء دانش و فرهنگ صادراتی جامعه
      • فرهنگ سازی با هدف تولید برای صادرات در سازمان های عضو شبکه پشتیبانی تجارت ( گمرک بنادر و کشتیرانی و سایر دستگاه های اجرایی و… ).

    (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

  • انجام تبلیغات برای نهادینه کردن فرهنگ صادراتی در کشور
  • برگزاری روزهای ملی صادرات ملی، استانی، سایر رویدادهای فرهنگ ساز
  • اعطای نشانهای ملی به صادر کنندگان برتر
  • آموزش مبانی بهره وری، کیفیت، صادرات، رقابت، کارآفرینی، نظم و انضباط اجتماعی و کار در مقاطع دبستان و راهنمایی، دبیرستان، دانشگاه ها، بنگاه ها و دستگاه ها
  • تدوین قانون جامع تجارت خارجی ج. ا. ایران بر مبنای بازنگری اسا سی قانون مقررات صادرات و واردات موجود و گنجاندن تمامی قوانین و مقررات مرتبط با صادرات در آن به منظور پایدارسازی
  • تدوین و اجرای قوانین و مقررات مرتبط با تجارت الکترونیک
  • تنظیم قوانین، مقررات، دستور العمل ها و بخش نامه ها و رویه های اداری به منظور تسهیل تجارت ایران
  • هماهنگی و اصلاح قوانین و مقررات امور گمرکی، صادرات و واردات، مناطق آزاد تجاری و ویژه اقتصادی و بازارچه های مرزی بر پایه قانون جدید تجارت و قانون آتی تجارت خارجی کشور
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:56:00 ب.ظ ]