• تنش زدایی با شیوه آموزش خودزاد
  • تنشزدایی
  • درمانگریهای رفتاری- شناختی
  • درمانگریهای دارویی
  • هنر درمانی
  • موسیقی درمانی.

۲-۳-۴ موسیقی درمانی و اضطراب
داشتن مقدار معینی از اضطراب نه تنها مضر نیست بلکه برای زندگی ضروریاست و تا زمانی که ترس و اضطراب بهصورت نرمال باشد، میتواند بسیار مفید و حتی لذتبخش هم باشد. اما زمانیکه از این سطح نرمال فراتر رود، اضطراب نقش انطباقی خود را از دست داده و به صورت عامل تخریب موقعیتها با ایجاد و حرکات و رفتارهای غیرانطباقی درمیآید و با درد و رنجی همراه میگردد که به زحمت میتوان آن را تحمل کرد و این حالت اضطراب بیمارگونه است. این نوع اضطراب موجب هدر رفتن استعدادها و مشکلاتی در تمرکز و حافظه میشود. همچنین سبب رفتارهای ناشیانه و ناپخته میشود و فرد توانایی رو به رو شدن با شرایط و محیط پیرامون خود را از دست خواهد داد. از سوی مکاتب مختلف روان شناسی برای درمان اضطراب روش های گوناگون غیردارویـی و تکنیکهای روان درمانی حمایتی متعددی طراحی و به وجود آمدهاست. یکی از روش های رایج که تحقیقات گوناگون و نظامدار مؤید آن بوده و مبتنی بر تخلیه هیجانی و بیان احساسات و آرامسازی و نیرو بخشی است، روش موسیقیدرمانی است (نفری،۱۳۸۲). موسیقی به انسان آرامش، صلح، امید و عشق میبخشد و مهمتر از هر عاملی، موسیقی درست و مناسب میتواند سیستم بدن ما را تقویت کرده و سلامت آن را تأمین کند. استرس و اضطراب آرامش درونی را از بین برده و توانایی ذهن برای تمرکز بر عواملی که شادی و رضایت به ارمغان میآورند را کاهش میدهد. استرسها شدت و ضعف دارند و زمانی که شدت آنها به مرحلهای میرسد که از کنترل ما خارج میشود، به وضعیت روحی و جسمی ما صدمه میزند. در این مرحله، موسیقی درست و مناسب میتواند استرس را کاهش داده و عواقب آن را ضعیفتر نماید(کیت موکی، ۱۳۸۴: ۶۰).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در طی پنج دهه گذشته بیش از ۳۰ هزار پژوهش تجربی و نظاممند پیرامون تأثیر موسیقی درمانی در زمینه های پزشکی، روانپزشکی و توانبخشی انجام گرفته است (زاده محمدی؛ ۱۳۸۸). موسیقی درمانی کاربردهای فراوانی دارد از جمله پیشگیری، آموزش و یادگیری – کاهش دردهای گوناگون پزشکی، کاهش تنشها و نگرانیهای ناشی از جراحی، آسیبها و بیماریها- توانبخشی بعد از جراحی، آسیبها و تصادفات-کاهش خستگی حاصل از تنفسهای عضلانی (گرفتگی عضلانی) و کارکرد ماهیچهها کاهش عوارض جانبی داروها – کاهش مدت استفاده داروها – کاهش طول مدت درمان و بستری بودن. علاوه بر تأثیرات درمانی یاد شده، موسیقی میتواند برای ارتقاء برخی عوامل رفتاری در افراد سالم و کاهش اضطراب مؤثر واقع شود(به نقل از، فلاح و همکاران ؛۱۳۹۰).
موسیقی درمانی میتواند بهطور مؤثر، بیماریهای ناشی از استرس و احساسات را در انسان درمان نماید. در تحقیقی که بر بیماران روحی شدید انجام گرفت، مشخص شد که موسیقی موجب افزایش کیفیت زندگی این افراد میشود. مثلاً نوشتن آهنگ موجب ابراز وجود این افراد میشود که تأثیر مثبتی بر آنان دارد (خرم آبادی و همکاران،۱۳۹۱). در سطح هیجانی، موسیقی با مولودی ساده بر احساسات تاثیر گذاشته و باعث رها شدن تنشها میگردد و ما را قادر میسازد که به هیجانها و احساسات خود توجه کنیم. این نوع موسیقی توان ابراز هیجانها و خلاقیت را بالا میبرد (مری باسانو،۱۳۸۳: ۲۰).
مطالعات بر آزمونهای سالم، شواهدی بر ارتباط بین ارائه موسیقی و کاهش سطوح اضطراب را ارائه میدهد (طباطبایی فر،۱۳۸۹). «در اقدامات پرستاری موسیقی به عنـوان یک مداخله مؤثر میتواند بخشی از برنامه مراقبتی بیمار باشد و بهعنوان یک ابزار درمانی غیرتهاجمی برای تسکین درد و اضطراب، افزایش احساس تن آرامی، افزایش ایمنی بدن، کاهش فشار خون، نبض و تنفس بهکار رود. گوش دادن به موسیقی باعث ترشح اندروفینها شده و درنتیجه هیجانات را تعدیل کرده و درد را تسکین میدهد.گوش دادن به موسیقی میتواند در موقعیت بیماری و ناراحتی، آسایش و راحتی فرد را ارتقا دهد.»(به نقل از ربیعی و همکاران،۱۳۸۶).
تحقیقات نشان میهد آرامسازی با موسیقی، از میزان فشار خون، ضربان قلب و میزان دم و بازدم میکاهد، میزان مصرف اکسیژن را کاهش میدهد، سطح اسید خون را پایین آورده و امواج مغزی را از حالت فشار و استرس در سطح بتا به امواج پایینتر در سطح آلفا وارد میکند. مجموع این تغییرات که باعث سستی و رخوت میگردد در نظام فیزیولوژیک و اندام بدن سبب کاهش استرس و فشار درونی میشود (ناظم پور، ۱۳۸۸). بهطور کلـی مـیتوان گفت موسیقی یک ابزار کمهزینه،غیر تهاجمی و بیضرر است که بهراحتی اجرا یا انجام میشود. موسیقی درمانی، بهعنوان یک مداخله حمایتی غیر دارویی برای کاهش حالت هیجانی مطرح میباشد (سلطانی و همکاران، ۱۳۸۹).
۲-۳-۵ موسیقی درمانی و لکنت
«بیشتر افرادی که در بیان واژهها، صداها و بهطور کلی سخن گفت مشکل دارند انرژی روانی و عاطفی بیش از اندازهای برای بیان حال و احوال خود و ارتباط با دیگران دارا میباشند. اختلال گفتاری بیشتر در اثر مشکلات محیطی از جمله استرسها و فشارهای زندگی یا به دلیل نارسایی و اختلال فیزیولوژیک دستگاه تولید کننده صدا به وجود میآید. روش های گوناگونی از جمله گفتار درمانی برای تقویت بیان و پرورش عضلههای دستگاه تنفسی تولید کننده صدا وجود دارد. خواندن یکی از روش های موسیقی درمانی است که بهطور گستردهای برای توانبخشی این مورد استفاده قرار میگیرد. موسیقی و آواز میتواند عضلههای دستگاه تنفس را کنترل و ادای درست گفتار و جریان تکلم را تقویت کند. ریتم و کشش حرفها و کلمه ها در خواندن آواز و آهنگین ساختن آنها از فشارها و استرسهای درونی می کاهد و فرد آرامش لازم را برای بیان واژهها به دست میآورد. اختلال گفتار شامل ناتوانی در ایجاد و کنترل صداها و کلام (شمرده سخن گفتن) و ناتوانی در حفظ ریتم گفتار (گفتار سلیس) است و اختلال زبانی شامل هر دو اختلال گفتاری و زبانی است که باعث ضعف در هماهنگی بین تنفس و مکانیزم صدا، در ادای کامل جمله ها و کلمه ها و در نتیجه باعث اشکالات عاطفی و اجتماعی میشود»(زاده محمدی؛ ۱۳۸۸: ۷۴).
گفتار فرایند سادهای نیست بلکه نیازمند حرکات هماهنگ، سریع و ظریف اندامهای گویایی میباشد. علاوه بر این، زمانبندی دقیق عضلات برای تنفس و تولید صوت جهت گفتار ضـروری میباشد. عوامل زیادی میتوانند این فرایند را در انسان به علل شناخته یا ناشناخته دچار اختلال و آسیب گرداند، یکی از این عوامل مهم و شناخته شده در زمینه توانایی های زبانی و گفتاری، لکنت میباشد (اسلامی، و همکاران، ۱۳۸۸). به منظور ایجاد اصوات گفتار، تا حدودی به کنترل عضلات تنفس نیاز است. فعالیتهای موزیکی مانند نواختن سازهای بادی (از قبیل کازو، فلوتون، ملودیکا) و تمرین دمیدن و نفس کشیدن میتواند کمک کند تا کنترل عضلات تنفسی مورد نیاز تکلم تقویت شود. پاداشهای زیبای موسیقی همچنین به تحریک آنها در تمرین این مهارتها کمک میکند. به علاوه فعالیتهای موزیکالی که آنها را ملزم به ساختن حروف بیصدا و صدادار میکند و یا آواز خواندن، میتواند مشوق آنها در آواگری باشد و آنها را برانگیزاند تا از گفتار استفاده کنند. «کودکان غالباً آوازهایی میخوانند که به ندرت و گاهی هرگز کلمات آن را نگفتهاند. آنها با آوازها میتوانند لغاتی را که در صحبت کردن مشکل به کار میبرند، بخوانند. این کار به کودکان اعتماد نفس و جرأت میبخشد تا آن کلمات را در صحبتهای روزانه نیز استفاد کنند.» (میلر[۸۵]،۱۹۸۲،ص ۳۱) افرادی که در ارتباطات کلامی دچار مشکل هستند با خواندن آوازها و سرودهای مخصوص میتوانند در شمرده تلفظ کردن اصوات، گفتار مورد نیاز و کسب مهارت در تشخیص لغات رشد و تمرین کنند (مدسنن و میچل[۸۶]، ۱۹۷۵؛ مارش[۸۷] و فیچ[۸۸]، میچل و می[۸۹]، ۱۹۷۴). هر دو مهارت بیانی و ادراکی زبان به وسیله فعالیتهای موزیکـی قابل تقویت است. فعالیتهای موزیکیای که آنها را موظف مـیکند تا اشعار آوازها را دنبال کنند، بـرای رشـد مهارتهای درک زبانی آنها مفید است. همچنین فعالیتهایی چون پرکردن کلماتی که از آوازها حذف شده و ساختن آواز میتواند محرک رشدی بیانی زبان باشد. موسیقی یک رابطه غیر کلامی نیز برقرار می کند که به وسیله آن میتوانند بدون مشکل و دستپاچگی مسائل خود را بیان کنند و این بامعنا ترین فرم رابطه است و « ممکن است در کاهش بخشی از ناکامیهای حاصل از مشکلاتشان مؤثر باشد و فرصت میدهد تا کودکان و بزرگسالان احساساتشان را تصفیه نمایند.» (میلر،۱۹۸۲،ص.۲)
مسأله دیگر اینکه موسیقی برای تمرین در کسب مهارتها ایجاد انگیزه میکند. ریتم و صدای موسیقی همچنین میتواند تقویت جریان تکلم را در اختلالات گفتاری مانند لکنت آسان سازد. گالووی (۱۹۷۴) نیز گزارش داد بر خلاف عموم خواندن موجب لکنت نمیشود بلکه مطالعات مختلف نشان داده است که محرک ریتمیک بهطور برجستهای باعث تخفیف لکنت میشود(آلتروز و بریدن،۱۹۷۷؛بریتون و کنتر۱۹۷۸؛ سیلورمن، ۱۹۸۶؛ یار،۱۹۷۶). هنگامیکه آهنگها و جملات آوازها با دقت ساخته شوند، به طوری که آهنگ و ریتم اشعار با ریتم و صرف گفتار منطبق باشد، میتواند در یادگیری و تمرین درست ریتم و صرف کلمات و عبارات و جملات کمک کند (نوردوف و رابینز، ۱۹۷۷).
۲-۳-۶ اضطراب و لکنت
افرادی که دچار حالات هیجانی مانند تحریک پذیری، تنش تعمیم یافته و یا هیجانات منفی دیگر مانند ترس، دلشوره، خشم و شرم هستند، این هیجانات موجب ناهماهنگی در مکانیزم گفتار آنان خواهد شد که باعث به وجود آمدن لکنت درفرد میگردد. تحقیقات نشان دادهاند که اضطراب و تنیدگی موجب تشدید لکنت میشود. همراه شدن اضطراب با لکنت باعث سرخوردگی و کاهش سطح حرمت خود و معلولیت در روابط اجتماعی فرد خواهد شد. این معلولیت موجب میگردد تا فرد با بهره گرفتن از ابزارهای زبانشناختی مانند (تغییر سرعت بیان، دوری گزیدن از برخی موقعیتها همه مستلزم سخن گفتن هستند مثل حرف زدن در برابر جمع یا با تلفن و یا امتناع از به کاربردن پارهای از کلمات و برخی از اصوات) از لکنت خود اجتناب کند (دادستان، ۱۳۸۷).
پژوهشها نشان دادهاند که تنیدگی یا اضطراب، لکنت را تشدید میکند و همراه بودن آن با اضطراب، سرخوردگی، کاهش عزت نفس، معلولیت در کنشوری اجتماعی را به وجود آورده و موجب میشود تا فرد با بهره گرفتن از ابزارهای زبانشناختی(مانند تغییر سرعت بیان، دوری گزینی از برخی موقعیتهایی که مستلزم سخن گفتن هستند مثل حرف زدن در برابر جمع یا با تلفن) از لکنت بپرهیزد( DSM-IV 1994، ترجمهی نیک جو، آوادیس یانس؛۱۳۸۱).
«اشکال فرد لکنتی هنگامی بیشتر ظاهر میشود که نگران و مضطرب است، میزان اضطراب بسته به موقعیت اجتماعی، تعداد اشخاص حاضر، هویت اشخاص و چگونگی رفتار آنها متفاوت است؛ معمولاً هرچه اضطراب بیشتر باشد لکنت بدتر و شدیدتر خواهد بود»(ون رایپر ۱۹۵۴،ص ۶۱،نقل از وزیری).
۲-۳-۷ بررسی اجمالی پیشینه نظری و سوابق پژوهش
فرازی (۱۳۷۵).در پژوهشی با عنوان بررسی ارتباط بین اضطراب و لکنت به این نتیجه دست یافت که افراد دچار لکنت در مقایسه با گروه گواه بهطور معنیدار، در موقعیتهای گفتاری ضروری (تماس تلفنی) هم دارای ترس (حالت اضطرابی) و هم اضطراب مزمن صفت اضطرابی بودهاند.
خسرو (۱۳۷۵) پژوهشی را با عنوان بررسی میزان اضطراب در افراد دارای لکنت مقایسه آن با افراد بدون لکنت، مورد بررسی و مطالعه قرار داد و به نتایج زیر دست یافت:
میزان اضطراب افراد دارای لکنت بهطور معنی داری بیشتر از افراد بدون لکنت است. همچنین در هیچ یک از افراد بدون لکنت نشانه ای از اضطراب (حتی از نوع خفیف آن) مشاهده نشده است. این پژوهشگران نتیجه گرفتند که میزان اضطراب و گرایش رواننژندی در افراد دارای لکنت به میزان چشمگیری بیشتر از افراد بدون لکنت (افراد عادی) است بنابراین یافته های این پژوهش نشان میدهد که اضطراب در کودکان دچار لکنت بیشتر از کودکان عادی است این یافته تأییدی بر نقش اضطراب در لکنت بوده و نقش آن را چه بهعنوان عامل اصلی ایجادکننده آن و چه بهعنوان عامل ثانوی لکنت مهم میداند.
مطالعه دیگر پژوهشی است که توسط ربیعی و همکاران (۱۳۸۳) صورت گرفت. این تحقیق بر روی۶۰ نفر از کودکان ۹-۱۲ سال بستری در بخش داخلی ـ که بهطور انتخاب شده و به دو گروه مساوی ۳۰ نفری مداخله و کنترل تقسیم گردیدند ـ انجام پذیرفت. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک بیمار و پرسشنامه سنجش اضطراب اسپیل برگر بود که داده های لازم قبل و بعد از انجام مداخله، جمعآوری و با یکدیگر مقایسه گردیدند. نتایج نشان داد که بین میانگین اضطراب حالتی در هر دو گروه، قبل از شنیدن موسیقی تفاوت معنادار دیده نشد. ولی بعد از اجرای برنامه موسیقی تفاوت معنادار به نفع گروه مداخله مشاهده گردید. این مطالعه نشان داد که اجرای موسیقی در کودکان بستری میتواند اضطراب را کاهش دهد.
در تحقیقی دیگری که توسط رفیعیان و همکاران (۱۳۸۵) با عنوان تعیین تأثیر موسیقی درمانی بر میزان اضطراب، درد، تهوع و علائم حیاتی بیماران تحت جراحی سزارین انجاک گرفت این نتیجه حاصل گردید که موسیقی درمانی در مادران تحت سزارین، میزان اضطراب و درد را کاهش میدهد، ولی بر حالت تهوع تأثیری ندارد. همچنین موسیقیدرمانی بر کاهش فشار خون سیستولیک و نبض مؤثر بوده، اما بین فشار خون دیاستولیک و تنفس گروه مورد و تفاوت چندانی مشاهده نگردیده است.
در پژوهشی با عنوان بررسی تأثیر اضطراب در کودکان دچار اختلال لکنت عادی در سنین ۸-۱۴ سال که توسط امیری (۱۳۸۸) صورت گرفت به این نتیجه منتهی گردید که میزان اضطراب کودکان دچار لکنت بیشتر از کودکان عادی است.
در تحقیق دیگری که توسط ربیعی و همکارانش (۱۳۸۸) باعنوان تعیین تأثیر موسیقی درمانی بر میزان اضطراب، درد، تهوع و علائم حیاتی بیماران تحت جراحی سزارین انجام گرفت نشان دادهاند که موسیقی درمانی در مادران تحت سزارین، میزان اضطراب و درد را کاهش میدهد ولی بر حال تهوع تاثیری ندارد. همچنین موسیقیدرمانی بر کاهش فشارخون سیستولیک و نبض موثر بوده، اما بین فشار خون دیاستولیک و تنفس گروه مورد و شاهد تفاوت چندانی مشاهده نگردید.
نجفی و همکاران (۱۳۸۹) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که اجرای برنامه موسیقی در کودکان ۹-۱۲سال بستری در بیمارستان سبب کاهش میزان اضطراب میگردد. لذا میتوان اثرات منفی بستری شدن و اضطراب ناشی از آن را با اجرای موسیقی در بیمارستان، یا با در اختیار گذاشتن ضبط صوت مجهز به گوشی بهانضمام نوارهای موسیقی به بخشهای درمانی کاهش داد. این مطالعه نشان داد که اجرای موسیقی در کودکان بستری میتواند اضطراب را کاهش دهد.
کاظمی و همکاران (۲۰۱۲) در پژوهشی با عنوان موسیقی و اضطراب در بستری کودکان بهمنظور بررسی نقش موسیقی درمانی بر سطح اضطراب در کودکان ۹-۱۲ ساله مطالعاتی را انجام دادند. این بررسی نشان داد که موسیقی درمانی موجب کاهش سطح اضطراب در کودکان مورد نظر شده است.
در تحقیقی که توسط الیوت[۹۰] (۲۰۰۳)پیرامون مقایسه اثرات موسیقی و تن آرامی بر درد بیماران بستری در بخش سرطان یکی از بیمارستانهای استرالیا انجام گرفت، مشخص شد که اگرچه هر دو روش موسیقی و تنآرامی در کاهش درد بیماران سرطانی مؤثر هستند اما تنآرامی به مراتب تأثیر بیشتری دارد
دیویز[۹۱] و همکاران(۲۰۰۷) گزارش دادند که میزان اضطراب کودکان و نوجوانان دارای لکنت در مقایسه با گروهی که لکنتشان بهبود یافته و کودکان و نوجوانان بدون لکنت، بیشتر است بلود و همکاران(۲۰۰۷) عقیده دارند که کودکان مبتلا به لکنت سطوح بالاتری از اضطراب و نگرانی را نسبت به افراد عادی نشان میدهند. آنها همچنین دریافتند که بین اعتماد به نفس این کودکان و سطح اضطراب آنها ارتباط مشخص و مثبتی وجود دارد. کودکان دارای لکنت در مقایسه با کودکان بدون لکنت بیشتر در خطر تجربه رفتارهای پرخاشگرانه قرار میگیرند.
چان و چنگ[۹۲] (۲۰۰۶) پژوهشی در خصوص تأثیر موسیقی درمانی بر کاهش اضطراب فراگیر دانشجویان دانشگاه انجام دادند. آزمودنیهای این تحقیق ۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاه بودند که
بهطور تصادفی به دو گروه ۲۵ نفری آزمودنی و کنترل تقسیم شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که برنامههای موسیقی درمانی بر کاهش اضطراب دانشجویان مؤثر بوده است.
لوین[۹۳] و همکاران (۱۹۸۲) اثرهای موسیقی را بر اضطراب بیماران مزمن جسمی مطالعه کردند. بیماران مورد آزمایش به آزمون اضطراب قبل و بعد از جلسههای موسیقی درمانی پاسخ دادند. در این جلسهها بیماران در ضمن فعالیتهای موسیقیایی به ارتباط با یکدیگر و بحث و گفتگو پیرامون تنشهای خود تشویق میشدند. نتیجه نشان داد که جلسههای موسیقی درمانی توأم با بحث و گفتگو بهطور قابل ملاحظهای گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل کاهش داده است ( به نقل از طباطبایی فر،۱۳۸۹)
در پژوهشی که توسط جیانگ و همکاران[۹۴](۲۰۱۳) صورت گرفت نشان داد که گوش دادن به موسیقی آرام بخش سطوح تنش را نسبت به گوش دادن به موسیقی محرک و تند کاهش میدهد در این تحقیق که روی ۱۴۴ دانشآموز انجام پذیرفت دانشآموزانی که موسیقی آرام گوش داده بودند، سطح اضطراب کمتری را نسبت به گروه گواه که موسیقی تند را گوش داده بودند نشان دادند.
جیمینز و همکاران[۹۵](۲۰۱۳) در مطالعه نشان دادند کهMIT ، به عنوان مداخله حین عمل جراحی موجب کاهش اضطراب در بیماران تحت عمل جراحی ورید واریسی در مقایسه با بیمارانی که درمان استاندارد دریافت کردند شده است.
موئلن و همکاران (۲۰۱۲) همچنین در پژوهشی با عنوان “ملودی آهنگ درمانی: اختلافاتی در حال حاضر و فرصتهای آینده” با جستجو در مقالات مختلف از سال ۱۹۷۳ تا ۲۰۱۱ با برگزیدن عبارت آوازی-ملودیک به طور خاص نه دیگر مداخلات آهنگین به این نتیجه رسیدند که در کل مباحث MIT ، برخی اوقات در درمان اختلالات زبانی و گفتاری مربوط به عارضههای عصب شناختی یا درکودکان با اختلالات رشدی زبان و گفتار به کار میرود. آنها در این مقالات فقط بر روی بیماران زبان پریش متمرکز شدند. همچنین ضمن بازبینی کامل تمام چکیدها و مقالات و نیز تمام مقالات MIT مربوط به زبان پریشی که در آلمان، فرانسه، انگلستان و هلند نوشته شده بود و دادههایی را از نتایج سنجشها ارائه داده بودند، انتخاب و بازبینی کردند. آنان لیست مراجع را با دقت بررسی کرده و در نهایت ۱۴ مقاله را مورد بررسی قرار دادند که نتایج این ۱۴ مقاله به شرح زیر میباشد.

 

تحقیق
سال انتشار
n
MPO
Me
طرح
سنجشهای اصل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...