مجله علمی: آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



آخرین مطالب


جستجو

 



نمودار ۳-۱. فرایند تحقیق
۳-۵٫ جامعه آماری، روش نمونه‏گیری و حجم نمونه
جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی منطقه ۱ شهرستان بندرعباس می باشد، که تعداد آنها برابر با ۴۸۵۶ نفر می باشد، سپس به روش نمونه گیری خوشه ای از میان منطقه ۱ چند مدرسه، و ازمیان آنها یک مدرسه و از میان کلاس های آن مدرسه دانش آموزان یک کلاس انتخاب می شوند برای دو گروه ( چه گروهی که فعالیت فوق برنامه دریافت کردند و گروهی که فعالیت فوق برنامه دریافت نکرده)، به صورت جداگانه نمونه گیری انجام می شود و در ابتدا گروه ها در زمان تعیین شده و پس از مراجعه محقق به آنها، پرسشنامه مشخصات فردی را تکمیل خواهند نمود و در نهایت و با توجه به جدول مورگان، از میان آنان ۶۰ نفر از دانش آموزانی که دارای معیارهای ورودی پژوهش هستند، در دو گروه ۳۰ نفری به عنوان نمونه آماری انتخاب خواهند شدند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۶٫ ابزار جمع آوری داده ها
برای جمع آوری داده ها به ابزار های گوناگونی نیاز هست. نوع این ابزار تابع عوامل گوناگونی از جمله ماهیت و روش تحقیق است، که با رعایت نکات لازم این ابزار، زمینه های افزایش اعتبار تحقیق را فراهم می آورد ( خاکی، ١٣٨۴: ۵٨).
لذا در این تحقیق، برای جمع آوری داده های مربوط به مبانی نظری و استخراج عوامل و شاخص های تحقیق از منابع کتابخانه ای و اینترنت شامل مقالات فارسی و انگلیسی، پایان نامه ها وغیره استفاده شد و جهت جمع آوری داده های میدانی مربوط به موضوع پژوهش با بهره گرفتن از توزیع پرسشنامه اقدام شد.
الف. پرسشنامه اطلاعات شخصی
که حاوی سوالات اطلاعات فردی مثل : تحصیلات والدین وشغل والدین می باشد، در مجموع دارای ۲ سوال است.
ب. مقیاس خودکارآمدی تحصیلی
برای سنجش خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان از خرده مقیاس هشت گویه ای خودکارآمدی تحصیلی که از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی و یادگیریMSLQ برگرفته شده است، استفاده شده است. این خرده مقیاس شامل هشت گویه است که دانش آموزان براساس یک پیوستار پنج درجه ای از نوع لیکرت به آن پاسخ دادند. اعتبار این پرسشنامه را چند محقق( ولترز، ۲۰۰۴؛ پینتریج و شانک، ۲۰۰۲، به نقل از برزگر و سعدی پور، ۱۳۹۱). تائید کرده اند، همچنین در پژوهش خود برزگر و سعدی پور نیز پایای خرده مقیاس های این پرسشنامه برابر با ۸۲% به دست آمده است.
ج. مقیاس سنجش عملکرد تحصیلی
عملکرد تحصیلی دانش آموزان به وسیله میانگین نمرات(معدل) دانش آموزان در کلیه دروس نیمسال اول سال تحصیلی ۹۲-۹۳ بررسی شده است.
۳-۷٫ روش‌ها و ابزار تجزیه و تحلیل داده‏ها:
از آمار توصیفی جهت تعیین میانگین و انحراف استاندارد شاخص ها و از آمار استنباطی جهت تجزیه و تحلیل آزمون های آماری استفاده می شود.
همچنین برای آزمون فرضیه های این تحقیق، ابتدا اختلاف داده های دو گروه را به دست آورده شد، سپس در صورتی که دارای شرایط:
۱- داده ها دارای مقیاس فاصله ای یا نسبی،
۲-انتخاب گروه ها به صورت تصادفی،
۳- توزیع پراکندگی دو گروه یکسان،
۴- نرمال بودن توزیع از آزمون مقایسه دو نمونه مستقل یعنی T مستقل و آزمون مانوا استفاده شده است، آنالیز داده ها با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS18 انجام گرفته است.
همچنین در مطالعات پژوهش علوم انسانی معمولا ۰۵/۰ به عنوان سطح معنا داری پذیرفته می شود، بنابراین در این تحقیق به احتمال بیش از ۹۵ درصد رابطه بین متغیرها واقعی است و کمتر از ۵ درصد احتمال دارد که ناشی از شانس باشد.
خلاصه
در این فصل، به بحث در مورد روش پژوهش، یعنی معرفی جامعه آماری، روش نمونه گیری، تعداد نمونه نهایی، معرفی ابزار جمع آوری داده ها و در نهایت روش های نمره گذاری ابزار و نحوه تجزیه و تحلیل داده ها معرفی شد.
فصل چهارم
یافته های تحقیق
مقدمه
تحقیق حاضر به بررسی تاثیر فعالیت های فوق برنامه بر خودکارآمدی تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی پرداخته است. که نتایج آن به صورت کلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های مورد نیاز تحقیق از یک پرسشنامه، که حاوی سؤالات مشخصات فردی و سؤالات مربوط به فرضیه های تحقیق و نمره معدل دانش آموزان جمع آوری گردید. با بهره گرفتن از جدول های فراوانی و نمودارهای ستونی وضعیت شاخص های دموگرافیک و فرضیات تحقیق ارائه گردید. سپس جهت بررسی فرضیه های تحقیق از آزمون های T مستقل و آزمون مانوا استفاده خواهداستفاده شد.
۴-۱٫ توصیف شاخص های دموگرافیک(بررسی ویژگی های جمعیت شناختی گروه ها)
۴-۱-۱٫ وضعیت تحصیلات والدین دانش آموزان
تجزیه و تحلیل داد ها در مورد تحصیلات والدین دانش آموزان گروه با فوق برنامه نشان می دهد که ۸ نفر(۷/۲۶ درصد) دارای تحصیلات زیر دیپلم، ۱۰ نفر(۳/۳۳ درصد) این گروه دارای تحصیلات دیپلم و فوق دیپلم،۸ نفر(۷/۲۶ درصد) لیسانس و۴ نفر(۷/۲۶ درصد) دارای تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر بودند. در مورد والدین گروه دانش آموزان بدون فوق برنامه نیز ۶ نفر(۲۰ درصد) این گروه دارای تحصیلات زیر دیپلم، ۶ نفر(۲۰ درصد) آنها دارای تحصیلات دیپلم و فوق دیپلم، ۱۱ نفر(۷/۳۶ درصد) این گروه لیسانس و ۷ نفر(۳/۲۳ درصد) آنها دارای تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر بودند(جدول و نمودار۴-۱-۱).
جدول۴-۱-۱ توزیع درصد فراوانی تحصیلات والدین دانش آموزان بر حسب گروه

 

گروه
متغیر

 

بدون فوق برنامه
با فوق برنامه

 

درصد
تعداد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:37:00 ب.ظ ]




 

۲۴۱

 

۲۴۱

 

۲۴۱

 

تعداد

 

ب) توصیف و تجزیه و تحلیل مصاحبه:
در قسمت دوم فصل چهار سعی می شود تا مصاحبهی صورت گرفته با معلمان در پاسخ به سوال ۵ مورد بررسی قرار گیرد. در این مصاحبه به طور غیر مستقیم به سوال ۴ که در پرسشنامه نیز مطرح شده بود پاسخ داده شد. بنابراین اشاره ای به این نتایج نیز خواهیم داشت تا نتایج بدست آمده از پرسشنامه مستدل تر شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

سوالات عبارتند از:
۴- موانع کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه ی درسی مدارس متوسطه چیست؟
۵- استفاده از ICT در مدارس متوسطه در کدام مرحله ی چهارگانه (ظهور کننده، کاربردی، ادغامی و تحولی) در برنامه ی درسی مدارس متوسطه قرار دارد؟
در این قسمت هر دو سوال مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت.
سوالات بر اساس شش مولفه زیر بررسی و تحلیل می شوند:
۱- گذراندن دوره کامل ICDL توسط معلمان و نیاز به برگزاری مجدد آن
۲- میزان تجهیز مدرسه محل تدریس معلمان به ICT (کامپیوتر، اینترنت، تلوزیون و ویدئو پروژکتور) و علت استفاده و عدم استفاده معلمان در کلاس از این ابزارها
۳- روش های تدریس مورد استفاده معلمان در کلاس
۴- دیدگاه معلمان در مورد روش معلممحوری و دانشآموز محوری
۵- دیدگاه معلمان در مورد ادغام ICT با برنامهی درسی
۶- موارد استفاده مدرسه از ICT
در این قسمت مولفه های اصلی مصاحبه تحلیل و بررسی می شود تا به هدف مورد نظر، که روشن کردن وضعیت قرار گرفتن مدارس در مراحل چهارگانه(ظهور کننده، کاربردی، ادغامی و تحولی)است، برسیم.
ب: تحلیل گذراندن دوره کامل ICDL توسط معلمان و نیاز به برگزاری مجدد آن
از تحلیل این سوال نتیجه گرفتیم، آیا معلمانی که انتظار داریم از ICT استفاده کنند، دوره کامل ICDL را گذرانده اند؟ اگر گذرانده اند آیا این دوره ها مفید بوده یا نیاز به برگزاری مجدد آن دارند؟ اگر در این دوره ها شرکت نکردهاند آیا مایل به شرکت در این دوره ها هستند؟
بعضی از معلمان اصلا نیازی به استفاده از ICTدر کلاس و برنامه خود نمی بینند و یادگیری آن را هم اجباری از طرف آموزش و پرورش میدانند. مثلا معلم ۳ اینطور میگویند که: “اصلا دوره ICDL نرفتم. استفاده نیز نمیکنم. من دبیر ریاضی هستم و کمتر از کامپیوتر در این درس استفاده میشه. البته درسی به همین عنوان دارند اما من درس نمیدهم شاید اگر به من می گفتند که درس بدهم دنبال یادگیریاش هم میرفتم” در قسمت دوم سوال معلم ۳ گفتند که: “اگه مجبور بشم بله. اما وقتی استفادهای ازش نمیکنم، نیازی به یادگیریاش هم نمیبینم. نیازی نیست که یاد بگیرم”
معلم ۸ (زمین شناسی) اینطور میگویند که: “نه دوره ICDL نرفتم. اصلا خاطرم نمییاد چنین دورهای برای معلمها گذاشته باشند. برای مشاورین خیلی وقت پیش بود، برای مدیران هم کلاس گذاشتن، اما برای معلمها یادم نمییاد” این معلم میگوید که: “البته اگر دوره بذارند حتما استقبال میکنم. زمانه طوریه که همه باید کامپیوتر بلد باشند. حالا فرقی نمیکنه برای چه درسی باشه. به هرحال یک وسیلهی کمک آموزشی خوبیه".
اما برخی از معلمان نیز مشتاقانه دنبال یادگیری ICDL هستند مثلا معلم ۴(جغرافیا) چنین بیان کرد که: ” همه هفت دوره ICDL رو گذروندم. چون کاربردی بود مفید هم واقع شد “این معلم در مورد برگزاری مجدد دوره گفتند که: “نه نیازی نمیبینم".
معلم ۲ (زیست) اینگونه بیان کرد: “تمام دوره های ICDL رو در دوره فوق لیسانس گذروندم. تسلط کامل به ICT دارم و نیازی به برگزاری مجدد دوره برای خودم نمیبینم و خودم دورهای رو برای دبیران تدریس میکردم. معلمهای دیگه ۷۰-۸۰ درصد آشنایی حتی با روشن و خاموش کردن کامپیوتر ندارند و استفاده هم نمیکنند. دوره ها اگه معلمها علاقمندی به استفاده داشته باشند خوبه. مثلا پاورپوینت میتونه کمک بسیار زیادی برای جذابیت درس داشته باشه".
و همچنین معلم ۵ (دین و زندگی) بیان کرد که: ” بله همه دوره ها رو” در جواب قسمت دوم سوال نظرشان بر این است که: “هر روز که می گذره بر مفهوم و ابزار ICT اضافه میشه و اگر با این پیشرفتها بخواهیم پیش بریم باالطبع باید هر روز چیزی برای یادگیری داشته باشیم. اما تا همین حد هم بلدم در کلاس ازش استفاده میکنم”
معلم ۱۰ (رایانه) ” من خودم کل دوره های ICDL رو خودم در موسسه خصوصی یاد گرفتم”
برخی از معلمان به طور کامل موفق به شرکت در همه دوره های ICDL نشده بودند اما یادگیری آن را مفید و کاربردی میدانند. برای نمونه معلم ۱ (عربی) چنین می گوید: “دوره پنجاه ساعته ICDL رو گذروندم. در این دوره، در سطح ابتدایی آموزش دیدیم. مثل خاموش و روشن کردن کامپیوتر، وارد شدن به اینترنت، استفاده از برنامهها و امثال اینها. از این دوره ها چون کامپیوتر داشتم چیزی یاد گرفتم. اگر نداشتم شاید همهی اونهارو فراموش کرده بودم. آموزش مفید بود اما، نه برای تدریس. دوره ی آموزشی با چیزی که تدریس میکنم ربطی به هم نداشتند.
در رابطه با اینکه آیا مایل به برگزاری مجدد دوره هستند معلم ۱ اینطور بیان میکند که: “در صورتیکه چیزهای جدیدی باشه و مرتبط باشه، بله. در غیر این صورت خیر.
معلم ۶ (ادبیات) به این سوال چنین جواب میدهند که: ” بله، چیزهایی که یاد گرفتیم در این دوره ها طراحی پاورپوینت، مراجعه به اینترنت و Word بود و خیلی هم مفید بوده” معلم ۶ در جواب این سوال که آیا نیاز به برگزاری مجدد میبینید گفتند که: “درس کامپیوتر، خوب، درس فراری است. اگر مطمئنا مطالبی که در قالب یک هفته دو هفته پیش برای ما گفتند همان طور که یادگیریش خیلی سریع و عالیه، فراموش کردنش هم خیلی سریعه. منتها چون کامپیوتر درس شیرینیه یک چیز کاربردی هم هست، بله من استقبال میکنم. چون مفیده".
معلم ۹ (عربی) میگوید که: “بله ۳۰ ساعت دوره آموزشی داشتیم” معلم ۹ برای قسمت دو سوال چنین اظهار میدارد که: “نه برای استفاده خودمون و کلاس فکر میکنم کافی باشه تا همین حد".
معلم ۱۱ (روانشناسی) “بله. یک دوره کوتاه مدت چند ساعته بود. در مورد مفاهیم پایه کامپیوتر و کار با کامپیوتر و اینترنت بود. اما خودم تقریبا از طریق سیدیهای آموزشی تا حدی یاد گرفتم” معلم ۱۱ در باره برگزاری مجدد میگویند که: “نیاز که هست. من هم اگر سطح آموزشیش، خوب باشه حتما شرکت میکنم".
معلم ۱۳ (شیمی) نیز اینطور بیان داشت که: “بله. چند سال پیش بود. اون هم همه دوره ها نبود". در مورد قسمت دوم سوال گفت که: “بله حتما نیاز هست. بخصوص برای اونهایی که اصلا آشنایی با خاموش و روشن کردن کامپیوتر هم ندارن”
در موارد ذکر شده به اولین مولفه تحقیق، بیشتر معلمان (۱۲ نفر) بیان کردند که دورهICDL را گذرانده اند. حال تعداد کمی از معلمان (۴ نفر) دوره کامل ICDL را گذرانده و یا اصلا (۳) نگذرانده اند. اما حد وسطی از این معلمان (۸ نفر) دوره را گذراندهاند، اما نه به طور کامل. تعداد بیشتری از معلمان (۸ نفر) موافق با برگذاری مجدد دوره برای یادگیری بیشتر بودند و تعداد محدودی نیز (۷ نفر) به خاطر کامل بودن یادگیری خود و یا بعضی به خاطر عدم استفاده، با برگزاری مجدد دوره مخالفت کردند. وقتی که معلمان، دورهICDL را نگذرانند و شناخت کافی از کاربرد ICT نداشته باشند نمیتوان انتظار داشت که ICT را در کلاس و در جهت ادغام با برنامه درسی به کار ببرند. بنابراین اولین گام جهت استفاده و کاربرد ICT در مدارس متوسطه، آموزش معلمان و تسلط آنها به ICDL است.
ب: میزان تجهیز مدرسه محل تدریس معلمان به ICT (کامپیوتر، اینترنت، تلویزیون و ویدئوپروژکتور) و تحلیل علت استفاده و عدم استفاده معلمان در کلاس از این ابزارها
یکی از مولفه های دیگری که مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت، میزان تجهیزاتی است که در مدارس وجود دارد. در اینجا به سوال ۴ یعنی موانع موجود در استفاده از ICT در مدارس نیز پاسخ داده شده است.
یکی از عواملی که مانع مهمی نیز از طرف معلمان مطرح شده، کمبود امکانات مورد نیاز برای استفاده بوده است. بدیهی است اگر امکانات در حد نیاز نباشد معلمان نیز قادر به، بکارگیری ICT نخواهند بود. به همین دلیل باید به میزان تجهیزات موجود آگاهی داشت تا بتوان کمبودها را رفع کرد.
معلم ۱ چنین می گوید: ” مدرسه تقریبا پنج شش سالی هست که به کامپیوتر و سایر تجهیزات مجهزه. اما در کلاس نمی تونیم از اونها استفاده کنیم. چون تعداد دانشآموزان زیاده. اما بعضی اوقات شاید از سیدیهای آموزشی که معمولا اداره تهیه میکنه بچه ها استفاده میکنند. اما من خودم از اینترنت خارج از کلاس، مطالب رو آماده میکنم که در کلاس از اونها استفاده کنم. بچه ها هم خودشون از اتاق کامپیوتر استفاده میکنند و بیشترشون هم مهارت استفادشو دارند".
معلم ۲ اینطور جواب میدهد که:‌ “مدرسه کامپیوتر، ویدئو پروژکتور و تلویزیون داره به اینترنت هم وصل می شه شد و من از پاورپوینت و فلش و Word و ویدئو پروژکتور و سی دی آموزشی خیلی استفاده می کنم. بکارگیری اینها خیلی عالیست. مشکلی که هست سیار نبودن اونهاست که من باید یک گروه ۲۰ نفری رو به اتاق کامپیوتر ببرم و اونجا از کامپیوتر استفاده کنم. چرا که تعداد بچه ها زیاده و آوردن کامپیوتر و ویدئوپروژکتور هم سر کلاس مشکله. زمان هم کمه. اما با این حال از تدریس با این تجهیزات لذت میبرم و مطمئنا در جذابیت درسها خیلی تاثیر گذاره. بخصوص در اینترنت که Search می کنم و مقاله و مطلبی رو تهیه می کنم برام خیلی جذابه و بچه ها هم استقبال می کنند".
معلم ۳ در پاسخ به این سوال میگوید: “اتاق کامپیوتر دارن، ویدئو پروژکتور و تلویزیون هم هست، اما استفادهی چندانی نمی شه. من خودم هم به خاطر اینکه وقت کلاس محدوده استفاده نمیکنم".
معلم ۴ اینطور بیان میکند که: “اتاق کامپیوتر دارن، ویدئو پروژکتور و تلویزیون هم هست اما استفادهی چندانی نمیشه. من خودم هم به خاطر اینکه وقت کلاس محدوده استفاده نمیکنم".
معلم ۵ “کامپیوتر، ویدئوپروژکتور، اسکنر و پرینتر سیاه و سفید و رنگی دستگاه زیراکس و اینترنت در مدرسه هست. که ما از همه این وسایل میتونیم براحتی استفاده کنیم. من شخصا از کامپیوتر و اینترنت در کلاس زیاد استفاده میکنم. چون بر این اعتقادم تاثیر زیادی در یادگیری دانش آموزان داره و دانش آموزان هم خودشون استفاده زیادی از این وسایل می کنند".
معلم ۷ اظهار میکنند که: “همه تجهیزات رو داره. اعم از کامپیوتر، تلویزیون و ویدئو پروژکتور با خیلی چیزای دیگه. که همه میتونند استفاده کنند. من خودم هم اگر بلد بودم حتما استفاده میکردم. چون استفاده از کامپیوتر نیاز داره که طرز استفادش رو بلد باشی. ثانیا الان درسته که ظاهرا تاکید بر استفاده از کامپیوتر و اینترنت تو مدارس هست اما عملا اینطور نیست. پافشاری زیادی بر این کار نمیکنند".
معلم ۹ “همه تجهیزات رو داره اما کافی نیستند. مثلا یک ویدئو پروژکتور داریم که هر کسی میخواد استفاده کنه باید ببره سر کلاس که این کار هم وقت رو میگیره و هم مشکله. من گاهی از ویدئو پروژکتور و سی دی آموزشی استفاده میکنم".
معلم ۱۰ نیز اینطور بیان میکند که: ” تا پارسال کلاس مخصوص برای کامپیوتر داشتند اما امسال به خاطر کمبود کلاس اونهم برداشتند و دادن به یک کلاس دیگه. الان کلاس خود مبانی کامپیوتر به خاطر نبود کلاس تشکیل نمیشه و شاید بچههایی که مشکل دارند یا میخوان یاد بگیرند از دبیر کامپیوتر که هفتهای فکر میکنم دو روز هست بپرسند".
معلم ۱۱ در پاسخ به این سوال گفت که: “مدرسه که امکاناتش تا اون حد نیست. مثلا برای هر کلاس که یک کامپیوتر نیست، اینجا درد اتاق کامپیوتر شاید ۷ تا سیستم باشه که اصلا دانش آموزان یک کلاس چون تعدادشون زیاده اونجا جا نمی شند. اما میشه کامپیوتر و ویدئو پروژکتور رو آورد سر کلاس. همه همکاران استفاده نمی کنند. اونایی هم که استفاده می کنند در حد سیدی آموزشی هست. من خودم هم پاورپوینت با سیدی آموزشی و مطالبی که از اینترنت میگیرم تو کلاس استفاده میکنم".
معلم ۱۲ “اتاق کامپیوتر دارن، سمعی و بصری هم هست. تا حدی هم استفاده می شه. اما نه زیاد. شاید بعضی معلما از سیدیهای آموزشی استفاده کنند. من از پاورپوینت که تو خونه درست میکنم استفاده میکنم".
از پاسخهای مربوط به این مولفه چنین میتوان نتیجه گرفت که اکثر مدارس (همانطور که در جدول مربوط به مشاهدات نیز در انتهای این فصل می بینید) به تجهیزات و امکانات مورد نیاز برای استفاده از ICT مجهز هستند. مانند کامپیوتر، ویدئو پروژکتور، تلویزیون و سیدیهای آموزشی. اما این امکانات برای تعداد زیاد دانش آموزان و کلاسها کافی نیست. بیشتر معلمان که از ICT استفاده میکنند، از اینکه کلاسها به ویدئو پروژکتور و کامپیوتر مجهز نیستند، اعتراض دارند. چرا که آوردن این تجهیزات را به کلاس، کار مشکل و وقتگیر بیان میکنند. موارد استفاده معلمان در کلاس بیشتر، از پاورپوینت و سیدی آموزشی و ویدئوپروژکتور است. اما معلمان محدودیتها و موانع کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات را زمان کم، کمبود امکانات و تعداد زیاد دانشآموزان بیان کردند. یکی دیگر از موانع مهمی که وجود دارد این است که برخی از معلمان مهارت استفاده از این تجهیزات را ندارند، که در مولفه قبلی مطرح شد. این عدم مهارت باعث شده تا معلمان از ICT استفاده نکنند. به نظر میرسد به دلیل محدودیتها و موانعی که در مدارس وجود دارد، استفاده معلمان از ICT محدود شده است. بنابراین نمیتوان انتظار داشت که استفادهی معلمان از ICT در مدارس، تا زمانی که این موانع بر طرف نشده است بهبود و افزایش یابد.
ب: تحلیل روش های تدریس مورد استفاده معلمان در کلاس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:36:00 ب.ظ ]




حضورآمریکا پس از ۱۱ سپتامبر به نحو چشمگیری در منطقه افزایش داشته است. در حالی که به نظر می رسد ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان مایل به کمک در جنگ علیه تروریسم باشند، بعید به نظر می رسد تا در خصوص نحوهی رفتار این دولت ها در داخل اعتراض شود. ایالات متحده بعد از ۱۱ سپتامبر برنامه هایی را برای توسعهی مشارکت سیاسی و نهادهای دموکراتیک ایجاد کرد. با وجود این، تا سال ۲۰۰۳، کمک های مالی در خصوص مسائل امنیتی و نظامی متمرکز بود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در حالی که ناظران از سرکوبی و تعدی حکومت های محلی آگاهند، مشکل این است که گروه های اسلامگرا این مشکل را به ایالات متحده و سیاست « نبرد گزینشی» آن نسبت می دهند. افزون بر این، با وجود این حقیقت که چنین گروه هایی قادر به سرنگونی رژیم ها نیستند، آن ها یک شرایط عقیدتی ضد آمریکایی جدید را ایجاد می کنند که ممکن است مشکلات عدیده ای را در آینده سبب شود.
این موضوع به ویژه در رابطه با حزب التحریر مطرح است. در حالی که حزب التحریر قادر به روی صحنه آوردن نیروهای مسلح علیه هر یک از سه دولت درهی فرغانه نیست اما در خصوص جنگ آینده میان مسلمانان و غرب به ویژه ایالات متحده تبلیغ می کند. حزب التحریر جهان را به دو قسمت مومنان و کافران تقسیم کرده و بر این ایده اصرار می ورزد که کافران آمادهی جنگ علیه اسلام هستند که نه تنها شامل عملیات نظامی است بلکه در برگیرندهی جنگ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و جنسی است. در این جنگ، یک دشمن آشکار و اصلی وجود دارد. این دشمن، قرقیزستان، تاجیکستان یا ازبکستان نیست. بدون تردید، دشمن اصلی برای حزب التحریر ایالات متحده آمریکاست. در نتیجه، حزب التحریر ممکن نیست که چاشنی بمب باشد اما به طور مسلم فضا و شرایط را فراهم می سازد. این مسأله در فراخوان حزب التحریر از مسلمانان آشکار است: شما حافظ تمام جامعهی خود هستید. برای حقیقت و عدالت بمیرید. زمان برای تمایز قائل شدن بین مرگ و زندگی فرا رسیده است. آمریکا و غرب کافر، حاکمان شما از جمله مشاوران، تجار و سیاستمداران را در تله و گودال بی انتها قرار دارند. آن هایی که برای اسلام می جنگند فرزند اسلام خواهند بود و شما خود را در مسیر درست خواهید یافت. این خواستهی همهی مسلمانانی است که به خدا و پیامبر اعتقاد دارند. [۴۲۶]
۳-۴ جمهوری اسلامی ایران و بنیادگرایی اسلامی در آسیای مرکزی
پس از استقلال کشورهای آسیایی مرکزی و قفقاز، زمامداران آمریکا همواره به این کشورها در مورد گرفتار شدن در دیدگاه های ضد غربی ج.ا.ایران هشدار داده اند. به ادعای آنان ایران می کوشد حکومتی همچون جمهوری اسلامی در این مناطق برقرار کند. برای نمونه در ۱۹۹۳ تحلیلگران در زمینهی امنیت ملی آمریکا دورنمایی از منطقه در سال ۲۰۰۰ ترسیم کردند که نشان دهندهی مناطقی پهناور به رنگ سبز در برابر یک نقطهی قرمز رنگ یعنی تهران به عنوان خاستگاه خطر برای منطقه بود. [۴۲۷]
کارشناسان عوامل برتری ایران در منطقه را نزدیکی جغرافیایی، زبان مشترک و میراث اسلامی میدانند. از هنگام استقلال کشورها در آسیای مرکزی و قفقاز ایران در پی دو هدف بوده است. نخست و مهمتر از همه، تقویت همبستگی های مذهبی و فرهنگی در منطقه و کمک به این کشورها برای بازیابی میراث اسلامی خود. در سال ۱۹۹۲ وزیر امور خارجه وقت ایران این هدف را چنین بیان کرد: « ایران در میراث اسلامی با کشورهای همسایهی خود شریک می باشد. عاملی که برای استقلال بسیار مهم بوده و می تواند خلاء فرهنگی و اقتصادی موجود را پر کند. بنابراین ایران از تمام کشورهایی که به این منظور فعالیت می کنند استقبال می کند.» ایران پس از استقلال این کشورها، مبلغانی به این منطقه فرستاد و کتاب های مذهبی نیز در اختیارشان گذاشت. همچنین کمک های مستقیم و غیر مستقیم برای بازگشایی مدارس مذهبی و مساجد به این کشورها کرد. با این همه حضور و فعالیت ایران در منطقه در سنجش با کشورهایی مانند پاکستان و عربستان چندان برجسته نبوده است.[۴۲۸]
حقیقت این است که با وجود اشتراکات فرهنگی- اسلامی، ایران اهرم فشار چندانی در منطقه ندارد. رسمی شدن تشیع به عنوان مذهب برتر در ایران در سدهی ۱۶ میلادی، شکافی فرهنگی میان ایران و کشورهای منطقه پدید آورد و در آسیای مرکزی و قفقاز که بیشتر مذهب سنی و صوفی گری حاکم بود، تلاش ایران برای نفوذ با ایستادگی روبه رو شد. امروزه نیز رهبران مذهبی، زمامداران و همچنین مخالفان، بیشتر آموزش های خود را در کشورهای عرب و سنی مذهب دیده اند. بدین سان ایران چندان تمایلی به پشتیبانی از گروه های نظامی اسلام گرا در منطقه ندارد زیرا به تفاوت های ژرف عقیدتی خود با این جمهوری ها و همچنین رهبران غیر مذهبی آن ها به خوبی آگاه است.[۴۲۹]
در واقع سیاست خارجی ایران در منطقه گسترش روابط دوجانبه با هر یک از کشورها در زمینه ی اقتصادی از جمله ترانزیت و خطوط انتقال نفت و گاز است. از دیدگاه زمامداران ایران، کشورمان می تواند پل ارتباطی میان مناطق بستهی آسیای مرکزی و قفقاز و بازارهای خلیج فارس باشد.
در واقع ایران گذشته از افزایش نفوذ عقیدتی در منطقه، گسترش روابط دوجانبه در زمینه های اقتصادی را نیز مهم ارزیابی می کند. با توجه به این که در سیاست خارجی ایران، عنصر پان اسلامیسم برجسته است و حتی قانون اساسی ایران به روشنی بر ضرورت پشتیبانی از ملت های زیر ستم در هر گوشه از جهان تأکید دارد. برخی کشمکش ها در تاجیکستان را فرصتی برای ایران پنداشتند تا از راه آن، عقاید اسلامی خود را در منطقه پیاده کند. ناظران غربی و همچنین زمامداران روسی در دوران جنگ داخلی تاجیکستان ایران را متهم کردند که می خواهد با پشتیبانی از اسلام گرایان افراطی حکومتی بنیادگرا برپا کند. این دیدگاهی بسیار ساده انگارانه بود زیرا شرایط اجتماعی و سیاسی تاجیکستان به هنگام استقلال یافتن به گونه ای بود که به جنگ داخلی انجامید و این را نمی توان به تلاش ایران برای برپا کردن انقلابی همچون انقلاب اسلامی در آنجا نسبت داد.
با توجه به سیاست های ایران در منطقه پس از ۱۹۹۰، باید گفت که این کشور خواهان آن نیست که خطری برای منطقه شمرده شود و از همین رو سیاستی معتدل در پیش گرفته است. با توجه به اولویت های سیاست خارجی ایران در منطقه باید گفت که تهران از گسترش بنیادگرایی و افراطگرایی اسلامی پشتیبانی نمیکند.
۳-۵ نتیجه
طلوع اسلام در منطقهی آسیای مرکزی نه پدیده ای واحد و نه ساده است. بلکه از راه های گوناگون توسعهی تاریخی گذر کرده است. در حقیقت اکثر ویژگیهای ملّی چیزی نیست، جز محصولی از تنشها و رابطه بین مذهب و مکان جغرافیایی.
توسعهی اسلام در آسیای مرکزی به قرن اول هجری بر می گردد و در قرن سوم هجری به عنوان دین اصلی در منطقه مطرح بوده است. از این دوران به بعد آسیای مرکزی یکی از کانون های اصلی فرهنگ و تمدن اسلامی شد. در قرون بعدی نیز توسعهی اسلام ادامه یافت و پیوند آداب و تعالیم اسلامی با فرهنگ و تمدن ایرانی در نقاط مختلف ایران و مناطق آسیای مرکزی و خراسان بارور شد و شهرهای سمرقند و بخارا به مراکز فرهنگ و تمدن اسلامی تبدیل شد. در همین دوران طریقت های صوفیه رواج پیدا می کنند. صوفیان نقش مدافعان از ایمان و باورهای اسلامی را پذیرفتند و تا حد نهضتی توده ای و مردمی متشکل از طریقت های گوناگون برجستگی یافت.
روند تضعیف شدهی مسلمانان در آسیای مرکزی پس از حمله مغول به تدریج بنیان قبلی خود را گرفت تا این که نفوذ روسیه به سواحل دریای خزر، سبب ورود آسیای مرکزی به عصر انزوا و جدایی فزاینده از جهان اسلام شد. در مقابل سیاست های ضد مذهبی در منطقهی آسیای مرکزی از زمان روسیه تزاریسم تا به امروز نهضت ها و قیام هایی توسط مسلمانان صورت گرفته، که مقابله با حفظ اسلام و برتری بخشیدن به آن را با شیوه هایی متفاوت مورد توجه قرار می دادند. از جمله مهمترین آن ها می توان به، نهضت جدیدی ها که جنبش اصلاح طلبی فرهنگی- آموزشی و سیاسی و قیام باسماچها، که سیاسی و ضد شوروی بودند، اشاره کرد.
تجدید حیات اسلام در آسیای مرکزی در اواخر دههی ۱۹۸۰ شروع شد، زمانی که با اعمال سیاست گورباچف، یعنی پرسترویکا و گلاسنوست، برای اولین بار در سراسر دوران سلطه شوروی، به مردم اجازهی فعالیت در اتحاد جماهیر شوروی داده شد. تجدید حیات زندگی مذهبی مسلمانان در جهت محدود کردن اعمال مذهبی، احیای ناگهانی و تجدید حیات اسلام در همهی جمهوری ها اتفاق افتاد. در طی دوران سلطه شوروی، مسلمانان آسیای مرکزی آرام بودند. اکثریت جمعیت آن ها مسلمان سنی مذهب وابسته به فرقهی حنفی بودند. در دسامبر۱۹۹۱، فروپاشی غیر منتظرهی اتحاد شوروی کمونیستی مقدمات احیای بیشتر سنت های اسلامی در آسیای مرکزی را فراهم آورد. نمود بیشتری از اجرای احکام مذهبی، قبول و اتخاذ شکل اسلامی معاشرت و ازدواج های مذهبی، انجام نمازهای یومیه و تمایل بیشتر به مساجد رونق گرفت. همچنین ایجاد و بنای مساجد و مدارس اسلامی به شکل قابل توجهی آغاز گردید. در سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۱ تعداد مساجدی که افتتاح گردید، از ۱۶۰ مسجد به ۵۰۰۰ مسجد رسید. ایجاد مساجد و مدارس جدید توسط کشورهای عربی تأمین مالی می شد و ایران و ترکیه، که بر سر حمایت از مسلمانان آسیای مرکزی در رقابت بودند، نیز در این امر مشارکت داشتند. عربستان سعودی تعداد بسیار زیادی از نسخ قرآن کریم را به منطقه فرستاد. ترکیه، ایران و عربستان سعودی گروه های مذهبی به این منطقه اعزام کردند. رفته رفته احزاب اسلامی قدرت و گسترش یافتند و رنسانس اسلامی احزاب در تمام جمهوری ها شکل گرفت. اسلام اهمیت زیادی در آسیای مرکزی پس از فروپاشی یافت و تمام جمهوری های آسیای مرکزی به طور رسمی دولت های خود را اسلامی اعلام کردند.
این اصلاحات ( اصلاحات گورباچف) نیز بر گسترش فعالیت گروه های بنیادگرا در منطقه مؤثر بوده است. به طور کلی از دههی ۱۹۴۰ اسلام رسمی – اسلام مورد حمایت حزب کمونیست اتحاد شوروی - نهادهای خود را به صورت محدود به وجود آورد. اسلام موازی به شکل بنیادگرایانهی خود نیز که از قرن نوزدهم به وجود آمده بود، به گونه ای حمایت خود را ادامه می داد. این نگرش با طرفداران محمد عبدالوهاب که از قرن نوزدهم در شبه جزیرهی عربستان ایده های خود را مطرح کرده بود، ارتباط داشتند. بنیادگراها در دوران اتحاد شوروی نیز به اشکال گوناگون ارتباط خود را با وهابیون در عربستان حفظ کرده و از منابع مالی آن ها بهره می بردند. آن ها در پی پالایش اندیشه های دینی از باورهایی بودند که طی قرون به اسلام افزوده شده بودند.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بنیادگرایی اسلامی از عوامل بی ثباتی در آسیای مرکزی معرفی شده است. در آغاز برخی از کارشناسان بر آن بودند که اسلام افراطی از عوامل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بوده است و از این رو پیش بینی می کردند که اسلام می تواند عاملی چالش برانگیز برای حکومت های پس از دوران کمونیسم باشد. اوضاع در آسیای مرکزی نیز نشان دهندهی افراطی شدن جنبش های اسلامی بود. بمب گذاری در تاشکند در فوریهی ۱۹۹۹، رویدادهای تروریستی در قرقیزستان در سال ۲۰۰۰ تا اندازهای این گمان را پیش میآورد که بنیادگرایی اسلامی می تواند کنترل منطقه را به دست گیرد. فروپاشی الگوی توسعهی کمونیستی و حضور میلیون ها مسلمان، زمینهی مناسبی برای افزایش گرایش های اسلامی در منطقه فراهم میآورد. رهبران جمهوری های منطقه که، جز قرقیزستان، همان نخبگان دوران شوروی هستند، پیروان اسلام سیاسی را جدیترین رقیبان خود برآورد کردهاند. مسلمانان این منطقه که در دوران کمونیسم پیوسته در برابر تبلیغات سنگین ضد اسلامی قرار داشتند، در پایان این دوران، بازگشت به اسلام را بخشی از هویت تازهی خود دانستهاند. دگرگونی های سیاسی و نظامی در تاجیکستان و درگیریهای خونین در این جمهوری ها به زودی تهدید اسلامی را – که رهبران آمریکا و روسیه از یک سو و نخبگان بومی از سوی دیگر برای بزرگ جلوه دادن آن می کوشیدند- برجسته کردند.
بیشتر گروه های افراطی اسلامی از درهی فرغانه که میان سه کشور ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان قرار گرفته است، در منطقه پراکنده شدند. آسیای مرکزی از سال های پیش از فروپاشی شوروی زمینه های مساعدی را جهت پذیرش عقاید افراطی مذهبی در مناطق مختلف خود دارا بوده است. در سال های پیش از فروپاشی شوروی چهار گروه عمدهی اسلامگرا در منطقهی آسیای مرکزی به ویژه در درهی فرغانه ایجاد شد که عبارتند از: عدالت، برکه، توبه و اسلاملشکرلاری. در سال های پس از فروپاشی شوروی نیز گروه هایی مانند جنبش اسلامی ازبکستان، جنبش اسلامی آسیای مرکزی، حزب التحریر، گروه اکرمه و حزب النصرت در منطقه ظهور کردند.
در این پژوهش تأکید اصلی بر حزب التحریر است. حزب التحریر به علت مخالفت آشکار خود با کاربرد خشونت جایگاهی متمایز از جنبش های اسلام گرای افراطی که بیشتر شناخته شده اند، دارد؛ اما دیدگاه های این حزب به طورعمیق افراطی است. حزب التحریر مدافع سرنگونی دولت ها در سرتاسر جهان اسلام و جایگزینی دولت های اسلامی در قالب احیای خلافت است. این حزب به سرعت در آسیای مرکزی رشد کرده و با سرکوب دولت ها مواجه بوده است. چنین اقداماتی اعضای این حزب را هر چه بیشتر افراطی می نماید و بذرهای افراط گرایی اسلام گرایانه را بیش از گذشته در منطقه می پروراند. حزب التحریر برای اولین بار در اوایل دههی ۱۹۵۰ و در میان فلسطینیان ساکن اردن ظهور کرد. این حزب پیروانی اندک اما به شدت متعهد، در تعدادی از کشورهای خاورمیانه به دست آورد و در میان مسلمانان اروپای غربی و اندونزی محبوبیت کسب کرده است. حزب فعالیت های خود را در آسیای مرکزی از اواسط دههی ۱۹۹۰ آغاز کرد و پیروانی راستین در درون ازبکستان دارد. وسعت فعالیت های حزب التحریر در کشورهای همسایهی ازبکستان یعنی قرقیزستان، تاجیکستان و قزاقستان کمتر است. رقم تقریبی آن در سرتاسر آسیای مرکزی بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر است. این حزب در مجموع بزرگترین جنبش اسلام گرای افراطی در منطقه است. حزب التحریر یک سازمان مذهبی نیست، بلکه یک حزب سیاسی است که مبنای عقیدتی آن اسلام است.
ارزیابی تأثیرات و پیامدهای فعالیت های حزب در منطقه امر دشواری است. حزب التحریر مدعی است که در گسترش عقاید خود و تأثیر گذاری بر سرتاسر جامعه موفقیت فراوانی کسب کرده است. بسیاری دیگر از افراد اظهار می دارند که نفوذ حزب رو به زوال است. گسترده ترین حمایت از حزب احتمالاً بدین دلیل است که آنان قربانیان یک رژیم غیر مردمی سرکوبگر هستند. همزمان با افزایش نارضایتی از دولت ازبکستان، همدلی با حزب التحریر افزایش یافته است. دیدگاه های موجود در مورد عمق حمایت از حزب التحریر در قرقیزستان نیز متفاوت است. به طور طبیعی اعضاء، مدعی پشتیبانی عمومی فزاینده هستند. یکی از آنان گفت: « اکنون همه، آزادانه اعلامیه های حزب را دریافت می کنند. به ندرت برای کسی پیش می آید که به پلیس اعلامیه بدهد؛ بعضی اوقات پلیس ها اعلامیه ها را می فروشند و به جایش ودکا می گیرند.» عضو دیگری ادعا کرد: « قبلاً هنگامی که مردم در مورد خلافت می شنیدند می ترسیدند، اما اکنون می گویند: آرزو می کنیم که خلیفه زودتر بیاید.»[۴۳۰]
برخی دیگر از حمایت هایی که از حزب التحریر به عمل می آید ناشی از اقتداری است که معدودی از رهبران حزب التحریر در جامعه کسب می کنند، این امر به خصوص هنگامی اتفاق می افتد که آنان افرادی پارسا، دارای نفوذ معنوی و صاحب مؤسسات تجاری باشند. یک پلیس می گوید: وقتی مولودجانف دستگیر شد، آنان به ما گفتند: او به اینجا آمده تا زندگی کند، عده زیادی از مردم اینجا را سرکار فرستاد، یک کارخانه بستنی سازی و یک کافه تریا باز کرد؛ الان اینجا هیچ میکده ای وجود ندارد، جوانان حشیش نمی کشند. او ۲۰۰۰۰ نفر را صاحب شغل کرد. به نظر می رسد این برداشت از حزب – به عنوان جنبشی که از طریق کمک به رفع مشکلات شخصی مردم موجب ارتقای جامعه می شود- محدود به بخش کوچکی از مردم باشد که به طور مستقیم تأثیر این امر را تجربه کرده باشند. حزب التحریر نیز از این طرز تلقی حمایت نمی کند، زیرا این حزب فعالیت های اجتماعی یا خیریه را عامل آشفتگی خاطر و دور ماندن از نبرد سیاسی می داند.[۴۳۱]
یکی از علت های گسترش فعالیت حزب التحریر، عدم توانایی ساختارهای قدرتی و ضعف حکومت است. به عنوان مثال در زمانی که در اوایل دههی ۱۹۹۰ در قرقیزستان تعقیب و بازداشت اعضای حزب التحریر آغاز شد. بازداشت و زندانی کردن اعضای یک گروه منجر به ایجاد پایگاه اجتماعی برای آنان در میان جامعه شد. روش و راه‌کار منطقی در برخورد با حزب التحریر کار عقیدتی و تبلیغاتی با این گروه می‌باشد. چرا که اعضای حزب افرادی نیستند که از خارج به قرقیزستان آمده باشند. همهی آنان شهروندان کشور هستند. البته شاید مبارزه با برخی از رهبران و افراد افراطی در حزب التحریر امر ضروری ‌باشد و ساختارهای قدرتی باید در این مورد وارد عمل شوند. اما این نوع مبارزه نیز باید در چارچوب قوانین و با روش های کاملاً منطقی و حقوقی و بدون نقض حقوق شهروندان انجام گیرد.
بنیانگذار حزب التحریر یعنی النبهانی دقیقاً فهمیده است، که چه چیزی مانع گسترش جنبش وی خواهد شد: اگر رفاه حاکم باشد، حقوق طبیعی افراد تضمین و سعادت آنان تأمین گردد و آنان بر مبنای شایستگی های خود برای تصدی موقعیت های مهم برگزیده شوند، جنبش های بنیادگرا به وجود نمی آیند. کسانی که در مقابل حزب التحریر عکس العمل نشان می دهند باید سخنان این فرد را در نظر بگیرند. رفاه، سعادت و پایان فساد در رأس سیاست هایی باشد که برای کاهش پشتیبانی از جنبش های اسلام گرای افراطی در منطقه صورت می گیرد.[۴۳۲] انجام اصلاحات اقتصادی- اجتماعی و سیاسی واقعی در سراسر منطقه و همچنین فرایند آزاد سازی فعالیت این گروه، برای تضعیف پشتیبانی از حزب التحریر ضروری است. سیاست های فعلی کشورهای منطقه، به ویژه در ازبکستان، بیشتر موجب ایجاد شرایطی خواهد شد که در قالب آن افراط گرایی به جای آن که ریشه کن گردد، رونق خواهد گرفت.
واکنش دولت ها به حزب التحریر متناقض و اغلب بی حاصل بوده است. زیرا سوق دادن حزب التحریر به زیرزمینی شدن، تنها آن را مخفی تر و مرموزتر و افراطی تر خواهد کرد. به جای این کار، به نفع غرب است تا دولت هایی مانند ازبکستان را زیر فشار قرار دهد که اقدامات اضطراری را به منظور تغییر محیط رشد و نمو حزب التحریر انجام دهد. نظام سیاسی بسته، نبود آزادی بیان، عدم پیشرفت اقتصادی و سرویس های امنیتی بی رحم و اصلاح نشده، همگی به رشد گروه های افراطی مخالف کمک می کنند.
وضعیت کنونی کشورهای واقع درآسیای مرکزی حاکی از آن است که تحولات سیاسی- نظامی در تاجیکستان و شکل گیری جنگ داخلی و حضور اسلامگرایان به عنوان یک طرف منازعه، ظهور طالبان در افغانستان و گسترش فعالیت های گروه های افراطی مذهبی (غالباً مرتبط با طالبان و القاعده)، نگرانی مشترک مراکز قدرت رقیب حاضر در منطقه از جمله ایالات متحده، روسیه، جمهوری اسلامی ایران و حتی چین بوده است. در سال های اخیر از یک طرف به علت سهل انگاری دولت های

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:36:00 ب.ظ ]




- معنای موّسع این کلمه معنائی است که از یک طرف شامل تزویر در اسناد است (جعل اسناد به معنی اخص) و از طرف دیگر شامل تمام قلب سازیها از قبیل ساختن سکه تقلبی و غیره می باشد.
منظور و مورد توجه ما از جعل در معنای مضیق آن است که جرم در نوشته یا سند می باشد.[۵]
قانونگذار ایران از بزه جعل تعریفی ارائه نداده و به ارائه مصادیقی از انواع جعل پرداخته است. حکم ماده ۵۲۳ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ این مطلب را به طور واضح بیان می کند. مرحوم دکتر ضیاء الدین پیمانی معتقد است :
«جعل عبارتست از قلب متقلبانه حقیقت در یک نوشته یا سند یا چیز دیگر با هدف اضرار به غیر به یکی از طرق مذکور در قانون ».[۶]
دکتر ایرج گلدوزیان جعل را این چنین تعریف می کند :
«جعل و تزویر عبارتست از قلب متقلبانه حقیقت به زیان دیگری به یکی از طرق مذکور در قانون در یک سند یا نوشته یا چیز دیگر ».[۷]
تعریف این دو حقوقدان کشورمان که در تعریف جعل به عنصر، قلب متقلبانه حقیقت به زیان دیگری تکیه نموده اند مورد انتقاد حقوقدانان دیگر قرار گرفته است.
دکتر میرصادقی جعل را چنین تعریف می کند :
«ساختن یا تغییر دادن آگاهانه نوشته یا سایر چیزهای مذکور در قانون به قصد جا زدن آنها به عنوان اصل برای استفاده خود یا دیگری و به ضرر غیر ».[۸]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

این استاد دانشگاه در توجیه تعریف خود از جعل ، بیان می دارد که تعریف مذکور می تواند تمامی مصادیق مذکور در ماده ۵۲۳ قانون مجازات اسلامی را دربر گیرد.
تعریف جرم جعل اگر بر پایه این باشد که همه مصادیق مذکور در ماده ۵۲۳ قانون مذکور را دربر گیرد؛ با این حال اگر ماده مذکور دستخوش تحول گردد و به آن مصادیق دیگری از سوی قانونگذار اضافه گردد ، آیا تعریف فوق از جعل ناقص نخواهد بود؟ لذا باید یک تعریف جامع و مانعی را ارائه داد.
برای تعریف جرم جعل باید به عناصر اصلی ذیل توجه کرد :
۱ ) ساختن نوشته یا هر چیز دیگر برخلاف حقیقت (تغییر حقیقت در یک نوشته) ؛
۲ ) امکان یا احتمال ورود ضرر به غیر (هر چند که تحقق ضرر شرط وقوع جرم نیست) ؛
۳ ) قصد متقلبانه.
گارسون معتقد است[۹] که در تعریف جعل سند باید شرایط ذیل باشد :
الف ) باید قلب حقیقت شده باشد ؛
ب ) این قلب حقیقت نسبت به یک نوشته صورت گرفته باشد ؛
ج ) به یکی از کیفیات پیش بینی شده در قانون ارتکاب شود ؛
د ) طبعاً موجب خسارت باشد ؛
س ) با قصد متقلبانه اقدام به جعل کرده باشد.
با درنظر گرفتن تعاریف علمای حقوق می توان جعل را چنین تعریف کرد :
«جعل سند عبارتست از ساختن نوشته یا سند یا چیز دیگر به خلاف واقع توأم با سوء نیت به یکی از طرق مذکور در قانون به نحویکه قابل اضرار به غیر باشد».
۱۰-۲ انواع جعل و وجوه افتراق آنها
۱-۱۰-۲ جعل مادی
حقوقدانان ایران معمولاً جعل را به مادی و معنوی تقسیم بندی می کنند، دکتر جعفری لنگرودی جعل مادی را این گونه تعریف می کند :
«جعل مادی عبارتست از قلب حقیقت به وسیله دخل و تصرف در سندی مانند خراشیدن، تراشیدن، استعمال مهر دیگری بدون اجازه صاحب آن یا جعل امضاء کسی »[۱۰]
عده ای از حقوقدانان کیفری معتقدند : جعل مادی آن است که در ظاهر و صورت نوشته یا سند و غیره خدشه وارد می شود.[۱۱]
در مقابل عده ای دیگر معتقدند جعل مادی است، وقتی که قلب حقیقت به صورت فیزیکی انجام شود و در نوشته از خود آثار و علائم حسی و ملموس باقی گذارد و غالباً به وسیله کارشناس قابل تشخیص است.[۱۲]
دکتر گلدوزیان معتقد است: «جعل مادی عبارتست از تحریف حقیقت با عملی مادی ضمن باقی ماندن اثر خارجی مادی جعل در نوشته یا سند و غیر آن».[۱۳]
پس جعل مادی یعنی تحریک و تقلب در نوشته به صورت مادی و دارای آثار مجسم و عینی باشد و لازمه این تغییر آن است که اولاً نوشته وسند قبلاً باشد ثانیاً در آن سند، افعالی همچون، خراشیدن، تراشیدن حذف کلمات، اضافه یا الحاق یا محو یا اثبات صورت گرفته باشد.
از مصادیق و صورجعل مادی می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
- خراشیدن، تراشیدن، محو کردن یا سیاه کردن قسمتی از نوشته و قلم بودن در آن؛
- ساختن نوشته یا سند برخلاف حقیقت، ساختن مهر و امضاء، به کاربردن مهر دیگری بدون اجازه الصاق متقلبانه نوشته ای به نوشته دیگر؛
تقدیم یا تأخیر سند نسبت به تاریخ حقیقی ما به اختصار هر یک از آنها را ذیلاً به طور مجزا توضیح می دهیم :
۱ ) خراشیدن، تراشیدن، محو یا سیاه کردن قسمتی از نوشته :
خراشیدن شامل از بین بردن یک جزء از کلمه است در سند یا نوشته، مثلاً ۳۰۰ میلیون ریال را به ۲۰۰ میلیون ریال تبدیل کند و تراشیدن شامل از بین بردن تمام کلمه است مثلاً از بین بردن نام یکی از شرکاء. محو عبارت است از پاک نمودن از بین بردن جمله، کلمه یا حرف یا عدد در یک نوشته به گونه ای که نتوان به آن پی برد.
۲ ) قلم بردن، الحاق و اضافه کردن عبارتی در سند :
اضافه کردن رقم یا حروف یا کلمه ای را در متن یا حاشیه سند یا نوشته ای را الحاق گویند که این الحاق ممکن است تغییر رقم یا حروف باشد یا الحاق در محل تراشیدگی و خراشیدگی باشد یا الحاق کلمات یا سطر در بین سطر یا در خاتمه.
۳ ) الصاق متقلبانه سندی به سند دیگر:
مونتاژ اسناد و نوشته ها به هم دیگر به طور متقلبانه را گویند.
۴ ) مقدم یا مؤخر نمودن تاریخ سند:
نوع دیگر از انواع جعل مادی مقدم یا مؤخر نمودن تاریخ سند نسبت به تاریخ حقیقی و واقعی آن است.
۵ ) ساختن نوشته یا سند:
مقصود از ساختن این است که هیچ گونه سابقه قبلی از نوشته یا سند نباشد و ترکیب آن از ابتدا تا انتها که شامل خط و امضاء هر دو می شود.
۶) ساختن مهر و امضاء:
در اینجا جاعل به سند کار ندارد بلکه امضاء یا مهر شخص صاحب سند را جعل می کند.
۱۱-۲ جعل معنوی
جعل معنوی که از آن به عنوان جعل مفادی نیز یاد شده است یکی از صور جعل می باشد و آن عبارت است از تغییر حقیقت از حیث معنی و مفهوم نوشته به نحویکه به طور کلی آثاری از تبدیل و تغییر کلمات نوشته ظاهراً محسوس نباشد و هیچ گونه آثار مادی آشکاری از خود به جای نگذارد.
دکتر جعفری لنگرودی معتقد است که جعل معنوی :
«قلب حقیقت در مدلول سند بدون استمداد از عمل مادی مانند الصاق عکس دیگری به جای عکس صاحب کارت ورود جلسه امتحان و امتحان دادن به جای او یا ترک فعل مانند اینکه حسابداری برخی از عوائد و اصله را عملاً ننویسد و بنمایاند که واقع همان است که نوشته است»[۱۴]
عده ای جعل معنوی را این گونه تعریف نموده اند:
«جعل معنوی عبارتست از قلب حقیقت در ذهن و انعکاس حقیقت قلب شده در ذهن به عالم واقع یا خارج از ذهن».[۱۵]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:36:00 ب.ظ ]




نظریه دیگری که می‌توان براساس آن در خصوص اثر جمعیت بر رشد اقتصادی استدلال کرد، قاعده‌ای منسوب به فلپس می‌باشد. فلپس در این‌باره تلاش می‌کند از طریق درون‌زا کردن نرخ پس‌انداز، بهترین نرخ را برای پس‌انداز بیابد. او در این پی‌جویی به رابطه دقیق بین رشد اقتصادی و رشد جمعیت دست می‌یابد که به قاعده طلایی رشد مشهور است. بر اساس قاعده طلایی، کارایی نهایی سرمایه با نرخ رشد جمعیت برابر می‌باشد. به عبارت دیگر، نهایتا رشد اقتصادی متکی بر نرخ رشد جمعیت است. نظریه مذکور توسط اقتصاددانان دیگری از جمله موریس‌اله (۱۹۶۱)، سوان (۱۹۶۱) و مید (۱۹۶۱ و ۱۹۶۳) تایید شده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۳-۱) تحلیل نظری اندازه جمعیت و رشد آن در مدل ساموئلسون

در مدل چرخه زندگی، وام خالص مصرفی (ساموئلسون، ۱۹۵۸)، رشد بالاتر جمعیت، از نظر رفاه نتیجه بهتری در بر خواهد داشت. زیرا کودکان بیشتر به معنای پشتیبانی بهتر برای والدین در دوران بازنشستگی است. هم‌چنین ساموئلسون در سال ۱۹۷۵ در چارچوب یک مدل همپوشانی بین نسلی نرخ بهینه‌ای برای رشد جمعیت معرفی کرد. تجزیه و تحلیل ذکر شده که در آن دوره‌های مختلف، کار و بازنشستگی و هم‌چنین سرمایه‌گذاری در کالاهای سرمایه‌ای در نظر گرفته شده است و شرایط مطلوب برای نرخ رشد جمعیت متوسط برقرار است، به عنوان قضیه‌ی مصطلح خوش اقبالی بیان می‌شود. که تحت سیاست عدم مداخله، پس‌انداز خصوصی نرخ رشد را تحت دو شرط، بیولوژیکی و فرهنگی حمایت می‌کند.
در اینجا برای نمایش قضیه خوش‌اقبالی با لحاظ معادله رشد لجستیکی اصلاح شده از یک مدل OLG به شرح زیر استفاده می‌شود:
تابع مطلوبیت ترتیبی شبه مقعر از مصرف سرانه دوره‌ی جوانی که فرد در آن کار می‌کند و دوره‌ی پیری و بازنشستگی به صورت زیر در نظر گرفته می‌شود:
(۳-۱)
که در آن  و  به ترتیب مصرف دوره‌ی جوانی و پیری هستند.
در زمان  ،  نیروی کار جوان وجود دارد که در کل مقدار  مصرف می‌کنند و مابقی مصرف در سن پیری و به اندازه‌ی  است و مرگ و میر در سنین جوانی هم نادیده گرفته می‌شود.
حال می‌توان تابع تولید و مطلوبیت در زمان  را به صورت زیر نمایش داد:
(۳-۲)
(۳-۳)
و نیز با فرض رشد نمایی نرخ رشد ثابت تعادلی به صورت زیر خواهد بود:
(۳-۴)
با توجه به فروض مذکور می‌توان تابع مطلوبیت حالت پایدار را به صورت زیر نوشت:

(۳-۵)
جایی که بهینه سرمایه سرانه،  ، مصرف سرانه دوره پیری،  ، و مصرف سرانه دوره جوانی،  اتفاق می‌افتد:
(۳-۶)
این شرط بیان می‌کندکه باید کارایی نهایی سرمایه برابر با نرخ رشد جمعیت باشد. هم‌چنین رابطه زیر حاصل می‌شود:
(۳-۷)
رابطه (۳-۶) همان قانون طلایی آشنای فلپس می‌باشد و رابطه (۳-۷) نرخ بهره‌ی بیولوژیک (نرخ بهره حیاتی) را تعیین می‌کند که ساموئلسون در سال ۱۹۵۸ در مقاله معروف خود ذکر کرد. که این دو شرط با هم قانون طلایی دو بخشی را می‌سازد.
حال اگر  شرایط مرتبه اول را برقرار سازد، نرخ رشد بهینه  به دست می‌آید که در آن در طلایی‌ترین وضعیت قانون طلایی قرار گرفته و  حداکثر است.

(۳-۸)
جایی که  ریشه‌ی عبارت زیر است:
(۳-۹)
و  در حقیقت همان نرخ بهینه ای است که در مدل ساموئلسون برای جمعیت تعیین می‌شود. در اینجا چون مقادیر مصرف سرانه و سرمایه سرانه به رشد جمعیت بستگی دارد معادلات به طور صریح قابل حل نیست، بلکه به شکل توابع تولید و مطلوبیت بستگی دارد. در نتیجه باید شرایط کافی مساله، یعنی شرایط مرتبه‌ی دوم هم در نظر گرفته شود. حال با این توضیحات می‌توان به خوش اقبالی بودن پس‌انداز بخش خصوصی در هر نرخ بهینه ای از جمعیت پی برد.
برای اثبات این امر، شرایط مودیگلیانی- دیاموند برای پس‌انداز خصوصی در حالت پایدار برقرار است، آن‌چه کارگران به عنوان پس‌انداز انتخاب می‌کنند را فقط باید مطابق با آن‌چه سیستم برای رشد گسترده نیاز دارد، برقرار ساخت. البته باید توجه داشت که در این مدل ساده‌سازی‌های بسیاری صورت گرفته است که اغلب این ساده‎سازی‌ها می‌تواند اصلاح گردد. به عنوان مثال زمانی که دوره‌های بیشتری از کار تعیین می‌شود(توبین، ۱۹۶۷) و سن بازنشستگی به عنوان یک متغییر درون‌زا در نظر گرفته می‌شود، در نتایج تغییری حاصل نمی‌گردد. برای چندین نسل افراد، ممکن است بر اساس داشتن فرزندان متعدد در طول زندگی به حمایت از آن‌ ها به خوبی در سنین پیری بپردازند.
حال با توجه به این توضیحات، ساموئلسون قضیه خوش‌اقبالی را به صورت زیر بیان میکند:
«در هر نرخ بهینه رشد جمعیت، پس‌انداز بخش خصوصی دوران زندگی، طلایی‌ترین قانون طلایی دوران زندگی را می‌تواند فراهم ‌کند»
برای اثبات این امر توجه داشته باشید که شرایط مودیگلیانی-دیاموند برای پس‌انداز خصوصی در حالت تعادل پایدار است. آن‌چه کارگران به عنوان پس‌انداز انتخاب می‌کنند را فقط باید مطابق با آن‌چه سیستم برای رشد گسترده نیاز دارد برقرار سازد. در نتیجه سرمایه لازم به وسیله شرط پس‌انداز و سرمایه‌گذاری در مدل سیکل زندگی تعیین می‌گردد، البته باید توجه داشت که در این مدل تغییرات تکنولوژی در نظر گرفته نشده است.
آرتور و مک نیکل (۱۹۷۷) یک تصویر واقعی‌تری از این مدل ارائه کردند. آن‌ ها اثرات افزایش نرخ رشد جمعیت را با اضافه کردن فروضی از قبیل گسترش مصرف و تولید در یک مدل چرخه زندگی پیوسته وارد مدل نمودند و مطلوبیت انتظاری دوران زندگی را به عنوان معیار رفاه در نظر گرفتند. اثرات انتقالی بین نسلی در این‌جا لزوما دیگر مثبت نیست بلکه تحت این ویژگی‌های جمعیت‌شناختی منفی است. بنابراین اثرات انتقالی از مدل رشد نئوکلاسیک حمایت می‌کند. آنالیز مدل آن‎ها به شرح زیر است:
به منظور بررسی تغییرات نرخ رشد جمعیت و اثرات آن‌ ها زمان پیوسته در نظر گرفته می‌شود و نیز وابستگی سن را مشابه مدل نئوکلاسیکی که آرتور و مک نیکل در سال ۱۹۷۷ به کار برده‌اند، استفاده می‌شود. توزیع سنی جمعیت در این‌جا پیوسته در نظر گرفته شده است، اقتصاد هیچ کالای مصرفی را ذخیره نمی‌کند، نیروی کار و سرمایه به عنوان ورودی درنظر گرفته شده‌اند و نیز تابع تولید دارای بازده‌ای ثابت به مقیاس است. تولید مصرف یا سرمایه‌گذاری می‌شود و هم‌چنین فرض می‌شود که جمعیت پایدار است و با یک نرخ نمایی رشد می‌کند.
,  (۳-۱۰)
فرض می‌شود که جمعیت با یک نرخ نمایی  رشد می‌کند. تعداد افرادی که متولد می‌شوند  ، تعداد نیروی کار  و تعداد کل افراد با  مشخص می‌شوند. یعنی:
(۳-۱۱)
(۳-۱۲)
(۳-۱۳)
که در اینجا پارامتر  احتمال زنده ماندن افراد پس از تولدشان را نشان می‌دهد و نیز پارامتر  مقدار مشارکت در نیروی کار را نمایش می‌دهد.  ، نیز بیان‌گر کران بالا در طول زندگی افراد است.
مصرف سرانه در طول چرخه زندگی تغییر می‌کند، به طوری که مصرف کل برابر است با:
(۳-۱۴)
متوسط سن نیروی کار
متوسط سن مصرف
(۳-۱۵)
(۳-۱۶)
فرض می‌شود که اقتصاد به حالت پایدار سولو رسیده است، به طوری که رشد اقتصادی با رشد جمعیت برابر است و متغیرهای سرانه در طول زمان ثابت هستند. یعنی :
,  ,  (۳-۱۷)
محدودیت بودجه جامعه در کل زمان برابر است با:
(۳-۱۸)
هم‌چنین با نرمال‌سازی و نیز از طریق تقسیم طرفین بر  ، خواهیم داشت:
(۳-۱۹)
طوری در نظر گرفته می‌شود که مصرف سرانه را حداکثر کند، یعنی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:36:00 ب.ظ ]