چارچوب عمومی مدیریت اطلاعات مائز: این چارچوب در سال ۱۹۹۹ارائه شد. این چارچوب به ارتباط کسب وکار، اطلاعات و ارتباطات و فناوری در سطوح استراتژیک، ساختاری و عملیاتی توجه نموده و بر اساس آن به بازنگری اساسی در مبحث مدیریت اطلاعات می پردازد]۲و۲۲[.
۲-۳-۲- ۳- چارچوب های معماری فناوری اطلاعات
الف- معماری سازمانی، انواع چارچوب ها و متدهای معماری سازمانی
رویکرد معماری سازمانی دیدگاه جدیدی است که در آن کلیه فعالیتها و فناوریهای پشتیبان آن به صورت سلسله مراتبی و در لایه های کسب و کار اطلاعات سیستم های کاربردی و زیرساختها تدوین می شود. این رویکرد بسیار فراتر از متدولوژی های ایجاد سیستم های اطلاعاتی عمل کرده و دامنه آن کل منابع اطلاعاتی و فرایندهای کسب و کار سازمان را دربر می گیرد.
تاریخچه معماری سازمانی (معماری فناوری اطلاعات سازمانی) به انتشار مقاله جان زکمن با نام «چارچوبی برای معماری سیستم‌های اطلاعاتی» بر می گردد که در آن به چالش ها و چشم‌انداز معماری‌های سیستم‌های اطلاعاتی اشاره می‌کند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در سال ۱۹۹۲ وزارت دفاع امریکا پروژه‏ای تحقیقاتی TAFIM را با هدف تهیه یک طرح جامع برای انسجام و هماهنگی کلیه منابع اطلاعاتی در داخل مجموعه وزارت آغاز نمود. براساس تجربیات بدست آمده از این پروژه، در سال ۱۹۹۶ قانونی بنام «کلینگر- کوهن» در کنگره امریکا به تصویب رسید که بر طبق این قانون و بر پایه نتایج TAFIM همه وزارتخانه‏ها و سازمان‌های دولتی امریکا ملزم به تنظیم معماری فناوری اطلاعات سازمانی خود شدند که مسئولیت تدوین، اصلاح و اجرای آن برطبق این قانون برعهده مدیر ارشد فناوری اطلاعات سازمان قرار گرفت.
جان زکمن انگیزه اصلی خود از ارائه معماری سازمانی را “حل مشکل مربوط به پیچیدگی سیستم های اطلاعاتی و بهبود مدیریت بر آن” می داند. وی پیچیدگی را نه فقط از جنبه بزرگ شدن سیستم ها بلکه مربوط به عوامل متعددی نظیر توزیع شدگی جغرافیائی سیستم ها، نیاز به تغییرات سریع سیستم ها به دلیل رشد سریع بازار تجارت، نیازمندیهای خاص و کلیدی شدن جایگاه فناوری اطلاعات در سازمانها می داند. امروزه فواید و دلایل استفاده از معماری سازمانی شامل موارد زیر می دانند:
کاهش هزینه های فناوری اطلاعات
کاهش هزینه مدیریت پیچیدگی ها
حذف افزونگی میان سامانه های اطلاعاتی
گسترش هدفمند سیستم های فناوری اطلاعات
پاسخ به نرخ تغییرات بالا در کسب و کار
نیاز به اشتراک گذاری اطلاعات
تسهیل کردن برون سپاری
مهمترین نتایج معماری سازمانی را باید بهبود روشها و فرایندها در ماموریت های سازمانی، ایجاد نظامی یکدست و قابل مقایسه در توصیف سیستم ها و یکپارچگی فناوری اطلاعات دانست.
نیاز به ارائه تفکرهای سازماندهی شده و ساختارهای منطقی طبقه بندی اطلاعات پیچیده و توصیف مفهوم کارهای معماری، پیشگامان معماری را بر آن داشت تا روش‌ها و الگوهای مختلفی را ابداع و به جامعه معماری این امکان را بدهند تا کار معماری را به روش علمی و مدون به یک چارچوب تبدیل نموده و بدین طریق هنر و علم خود را در اختیار دیگران بگذارند. اغلب چارچوب های معماری سازمانی، امروزه تاریخچه مشترکی دارند و براساس جرح و تعدیل و اضافات دیگر چارچوب ها بنا شده اند. شکل زیرتاریخچه معماری سازمانی را نشان می دهد:
شکل ۲-۹: تاریخچه معماری سازمانی
هدف معماری سازمانی فراهم ساختن زمینه‏های استفاده موثر از اطلاعات جهت پشتیبانی ماموریت‌های سازمانی است. این برنامه‌ریزی بر روی سه نوع زیر معماری انجام می‏شود که عبارتند از:
معماری وضع موجود
معماری گذار
معماری وضع مطلوب
از آنجا که چارچوب معماری سازمانی مدلی ارتباطی برای توسعه معماری سازمانی است، باید بتواند کاربردهای سازمانی را به طور منسجم و هماهنگ با ماموریت های کاری سازمان هماهنگ کند. حاصل مطالعه بنده نشان می دهد امروزه چارچوب های بسیاری برای معماری سازمانی وجود دارد. تعدادی از این چارچوب ها ویژه سازمان های نظامی می باشد که هدف و انگیزه ایجاد آن ها نیز در همین راستا بوده و تعدادی دیگر برای کلیه سازمان ها کاربرد دارد. در اینجا به شرح این چارچوب ها می پردازیم:
چارچوب معماری زکمن[۶]: این چارچوب درسال ۱۹۸۷ توسط جان زکمن برای صنعت و تجارت ارائه شده ‌است. چارچوب زکمن که الگوی مادر گفته می شود از معماری سازه الهام گرفته شده و از نظر بار اطلاعاتی کاملا نرمال می باشد یعنی دارای مشکل افزونگی نیست. وی در ابتدا این کار را با ارائه یک الگوی جامع در زمینه معماری اطلاعات شروع نمود و چون معتقد به تحلیل سازمان با بهره گرفتن از چارچوب معماری بود جنبه‌های مختلف طراحی یک سیستم از نظر محتوی, مفهوم, منطق, فیزیک و توصیف‌های دقیق غیر محتوائی را به صورت یک سری سئوال از نقطه نظر داده, وظیفه, شبکه, افراد, زمان وانگیزه در یک جدول پیاده کرد که تکمیل آن توصیف معماری و پاسخ چه چیز, چطور, کجا, چه کسی ,کی و چرایی سازمانی پویا می‌باشد.
چارچوب زکمن در جدولی متشکل از ۵ سطر و ۶ ستون تشکیل شده که سطرها مبین دیدگاه های مختلف(برنامه ریز، مالک، طراح، سازنده و پیمانکار) به سازمان و ستون ها نیز گویای جنبه های مختلف نگرش(موجودیت، عملکرد، شبکه، افراد، زمان و انگیزه) به سازمان می باشد.
نقاط مثبت این چارچوب شامل: فراگیری و سادگی کار، جامعیتکه در برگیرنده دیدگاه ها و جنبه ها است و مبتنی بر مجموعه ای از توصیفات پایه با نام مدل های معماری می باشد.
نقاط ضعف آن شامل: عدم توجه به امنیت مدل، نبود مستندات و شرح کاملی بر مدل ، عدم بررسی استانداردها، قوانین و استراتژی های انتقال، امکان ترکیب دو ستون انگیزه با برنامه های انتقالی و نگاه استراتژیک، عدم تساوی کاربرد همه ستون ها مانند زمان و انگیزه به اندازه دیگر ستونها، مستقل بودن چارچوب از متدولوژی و ابزار، نبود راه حل همراستا نمودن فناوری اطلاعات با کسب و کار، عدم توجه به ارتباط بین جنبه ها با یکدیگر(موضوعی که بعدها با معرفی ماتریس های نگاشتی بین عناصر ستون ها با یکدیگر توسط روش های معماری مورد توجه قرار گرفت) و نبود قانون در چارچوب و مدل ها می باشد.

چارچوب معماری سازمانی فدرال[۷]: شورای مدیران ارشد اطلاعاتی[۸] دولت فدرال امریکا آن را درسال ۱۹۹۹ برای افزایش تعامل در سطوح دولتی ارائه کرده ‌است. این معماری شامل رهنمودهائی برای معماران سیستم‌های اطلاعاتی در توصیف ماموریت هائی که در اجراء آن چندین سازمان به صورت مشترک در دولت فعالیت دارند مورد استفاده قرار می‌گیرد. این چارچوب معماری سازمانی یک سازوکار سازماندهی مدیریت توسعه و نگهداری و همچنین ساختاری برای ساماندهی منابع اطلاعاتی و تشریح فعالیتهای معماری سازمانی فدرال ارائه می کند.
این چارچوب از ۴ سطح و ۸ مولفه اساسی تشکیل شده است، در سطوح بالا طرح ها و راهبردهای کلان مطرح می‌شود درحالیکه هر چه به سمت سطوح پائین تر حرکت می‌کند با طرح ها و مشخصات جزئی تر برخورد می‌ شود تا سرانجام در سطح ۴ به ماتریس محصولات این چارچوب برمی‌خوریم که همان چارچوب اولیه زکمن است(این ماتریس شامل سه جنبه داده، کاربرد و فناوری است که در پنج دیدگاه برنامه ریز، مالک، صاحب، سازنده و پیمانکار طبقه بندی شده است).
این چارچوب دارای هشت مولفه است که عبارتند از: ۱-پیشرانهای معماری: نمایانگر دو نوع محرک یا عامل تغییر معماری سازمانی هستند. پیشرانهای کسب و کار یا حرفه که می‌توانند قوانین جدید، تصمیمات جدید مدیریتی، افزایش ناگهانی بودجه حوزه ها و فشارهای بازار باشند. پیشرانهای طراحی که شامل نرم افزار، سخت افزار و بستر ارتباطی(شبکه) جدید و کارامدتر هستند. ۲-جهت گیری راهبردی: توسعه معماری مقصد را هدایت کرده و شامل چشم انداز، اصول و اهداف می‌شود. ۳-معماری موجود: معماری سازمانی را آنطور که هست تعریف کرده و شامل دو بخش می‌شود: معماری حرفه و اطلاعات (داده ها، کاربردها و فناوری). ۴-معماری مطلوب: معماری سازمانی را آنطور که باید باشد، تعریف نموده و شامل دو بخش می‌شود: معماری حرفه و معماری اطلاعات. این معماری برآوردی است از قابلیت‌ها و فناوریهای آینده که نتیجه بهبود سیستم ها و فناوری های فعلی در جهت پشتیبانی از تغییر در نیازمندیهای حرفه است. ۵-فرآیندهای انتقالی: مهاجرت از معماری فعلی به مقصد را پشتیبانی می‌کنند . فرآیندهای انتقالی حیاتی برای سازمان فدرال شامل طرح کلان سرمایه گذاری فناوری اطلاعات، برنامه انتقال، مدیریت پیکربندی و کنترل تغییرات می‌گردد. ۶-بخشهای معماری: تلاشهای معماری متمرکز بر حوزه های اصلی حرفه مانند سیستمهای مدیریتی رایج، حوزه های برنامه ریزی مانند بازرگانی و سرمایه یا خریدهای کوچک از طریق تجارت الکترونیکی است. هر بخش، تکه ای از کلیت معماری سازمانی فدرال است و یک سازمان درون سازمان اصلی فرض می‌گردد. ۷-مدل های معماری: مدل های حرفه و اطلاعات که نشان دهنده اجزاء و رفتار سازمان هستند، را توصیف می‌نمایند. ۸-استانداردها : همه استانداردها (که بعضی از آنها ممکن است اجباری باشند)، رهنمودها و بهترین تجربیات را در برمی‌گیرند.
این چارچوب برخلاف زکمن تنها به معرفی چارچوب و محصولات نمی ‌پردازد، بلکه روش و چگونگی برپاسازی معماری را نیز مشخص می‌کند. در مستندات آن، از متدولوژی “برنامه ریزی معماری سازمانی ” آقای اسپیواک به عنوان راهنمای انجام معماری، نام برده شده است.
نقاط قوت این چارچوب شامل: وجود گامی مهم در راستای تعریف عناصر و اجزاء معماری سازمانی، پرداختن به اهداف استراتژیک و نیازهای گذار(تحول) برخلاف زکمن و تشریح کامل لایه های معماری می باشد. و نقاط ضعف آن شامل: علی رغم استفاده از استانداردها و طرح های انتقالی به عنوان بخشی از معماری، نحوه سازماندهی آنها را مشخص نکرده، عدم راهنمایی در مورد طرح انتقالی، عدم توضیح یا پیشنهاد در مورد مخزن مدل ها علی رغم نیاز آن، نبود راهنمائی درخصوص امنیت، جنبه راهنمایی داشتن برای سازمانهای فدرال می باشد.

چارچوب معماری سازمانی گروه باز[۹]: این چارچوب توسط وزارت دفاع در سال ۱۹۹۵ ارائه شده است. چارچوب معماری گروه باز بر روی کاربردهای مبتنی بر ماموریت کسب و کار متمرکز است و بر اساس استانداردهای صنعتی، طراحی معماری سازمانی را انجام می دهد و از تمام دارائی های مرتبط در فرایند به عنوان یک اهرم استفاده می کند. این چارچوب چهار حوزه عمده معماری کسب و کار، معماری داده، معماری کاربرد و معماری فنی را در بر گرفته و تمرکز اصلی آن بر پشتیبانی از اهداف و نیازمندی های کسب و کار(بیشینه کردن منافع سازمان)، نحوه استفاده از داده و توسعه و اجرای معماری می باشد. نکته بارز در این چارچوب قابلیت فهم و صراحت، صلابت، تمامیت، سازگاری، پایایی و ثبات اصول به کار رفته در آن می باشد.
این چارچوب نیاز به معماری های چندگانه را در داخل سازمان به رسمیت می شناسد. این معماری ها طیف هایی از منطقی تا فیزیکی، افقی تا عمودی، تعمیم یافته تا خاص و طبقه بندی کلی را به نمایش می گذارند.
پایگاه اطلاعاتی استانداردها در این چارچوب سه کاربرد اصلی توسعه معماری، اکتساب/ تدارک(الزامات فنی شفاف) و اطلاعات عمومی را در بر می گیرد. پایگاه اطلاعاتی استانداردهای گروه باز، حاوی رخدادها و راهنمایی ها درباره استانداردهای سیستم های اطلاعاتی است. این استانداردها از منابع گوناگونی به دست می آید که عبارتند از: ISO یا IEEE، استانداردهای سازمان های معتبر نظیر انجمن اینترنت، و دیگر کنسرسیوم ها مانند W3C .

چارچوب معماری سازمانی وزارت خزانه داری آمریکا[۱۰]: چارچوب خزانه داری بر اساس چارچوب های زکمن، فدرال و C4ISR ساخته شده و تحت عنوان راهنمائی بر معماری وزارت خزانه داری و ادارات آن در سال ۲۰۰۰ ارائه شد.
چارچوب معماری فنی برای مدیریت اطلاعات [۱۱]: زکمن در یکی از نخستین تلاش‌های خود تاثیر عمیقی در معماری سازمانی وزارت دفاع ایالات متحده گذارد. این فعالیت بنام «چارچوب معماری فنی برای مدیریت اطلاعات» و در سال ۱۹۹۴ معرفی گردید.
چارچوب معماری وزارت دفاع آمریکا[۱۲]: وزارت دفاع امریکا درسال ۱۹۹۶ در پاسخ به نیاز فزاینده به عملیات نظامی مشترک و چند ملیتی به منظور ارتباط و تعامل پذیری بین سیستم ها این چارچوب را بنا نهاد. عبارت C4ISR به معنای فرماندهی، کنترل، ارتباطات کامپیوتر، آگاهی، مراقبت و شناسایی می باشد.
چارچوب معماری منسجم[۱۳]: این چارچوب، حاصل یک برنامه تحقیقاتی است که با مشارکت تعدادی از دانشگاههای اروپایی به سرپرستی دانشگاه آمستردام هلند و شرکت های مشاور مدیریت و سیستم های اطلاعاتی به رهبری شرکت کپ جمینی[۱۴] از سال ١٩٩۶ آغاز شده است وهمچنان ادامه دارد.
چارچوب معماری سازمان توسعه یافته [۱۵]: این چارچوب توسط مؤسسه توسعه معماری سازمانی در سال ۲۰۰۲ معرفی گردید و مبتنی بر ایده ی تأثیرات دیگر چارچوب های مورد استفاده در آن زمان بود. اثراتی از چارچوب های زکمن، برنامه معماری سازمانی (EAP) ، چارچوب معماری یکپارچه (IAF) و چارچوب فدرال در E2AF دیده می شود.
چارچوب معماری وزارت دفاع ایالت متحده [۱۶]: این چارچوب در وزارت انرژی امریکا ایجاد و گسترش یافته است. مدلی لایه بندی شده است که از ۵ لایه تشکیل شده و برای مدل سازی عناصر فاوا در سازمان بکار می رود. چارچوب معماری DoDAF بیشتر مناسب معماری سازمانهای نظامی یا مشابه است.
مدل مرجع فنی دفاعی[۱۷]: این مدل درکی از چگونگی فراهم کردن پایه و اساس ایجاد معماری های عملیاتی و فنی برای تعریف خدمات و اینتر فیس ها به ما می دهد. این مدل یک معماری نیست. بلکه کمکی است برای ایجاد معماری ها و پرداختن به پهنه وسیعی از موضوعات سیستم باز و با قابلیت برقراری ارتباط با بخشهای دیگر.
معماری فنی اشتراکی [۱۸]: اولین نسخه آن در ۲۲ آگوست سال ۱۹۹۶ عرضه شد. نسخه سوم این چارچوب، استاندارد گیگابیت اترنت[۱۹] را الزامی کرد. این معماری بر روی قابلیت ارتباط با بخشهای دیگر و استاندارد سازی تکنولوژی اطلاعات متمرکز می شود. اصول این چارچوب شامل: تعیین استانداردهای الزامی نواحی خدماتی که قابلیت برقراری ارتباط با بخشهای دیگر را دارند، پیاده سازی درون سیستم های جدید و به روز شده می باشد.
معماری ساخت یکپارچه کامپیوتری سیستم باز[۲۰] : توسط کنسرسیوم AMICE ایجاد شده و یک استاندارد اروپایی است. جنبه مهم این پروژه درگیری مستقیم آن در استانداردسازی فعالیت ها است. دو نتیجه مهم دیگر آن چارچوب مدل سازی و زیربنای یکپارچه است. CIMOSA با مجموعه ای مناسب از مفاهیم معماری کمک می کند که سیستم های CIM سازمان دهی شوند. اصول این معماری بر پایه مفهوم کلی جداسازی بین نمایش کاربر و نمایش سیستم، جداسازی بین کنترل و عملکرد ها، جداسازی بین عملکرد ها و اطلاعات است.
معماری مرجع سازمان [۲۱]: این چارچوب، چارچوبی برای برنامه ریزی یک سازمان فراهم می کند که همه ابزارهای برنامه ریزی، طراحی و تحلیل را دربر می گیرد. در هر سازمانی سه جزء اصلی استقرار فیزیکی، انسان و سیستم های اطلاعاتی وجود دارد. این معماری به طور واضح روابط و قوانینی بین استقرار فیزیکی، انسان و سیستم های اطلاعاتی را تعریف می کند.
معماری ها و استانداردهایی برای برنامه های کاربردی و دولت الکترونیک[۲۲]: در سپتامبر سال ۲۰۰۰ ، اداره فدرال آلمان در جهت کمک به پیاده سازی یک ابتکار عمل در دولت الکترونیک به تأمین بیش از ۳۵۰ اینترنت برخط[۲۳] تا سال ۲۰۰۵ ملزم گشت. پیرو ایجاد این برنامه پیاده سازی، وزارت فدرال، یک گروه پروژه ای مسئول، برای ایجاد روش های فنی مشخص این برنامه تدارک دید. دولت های الکترونیک مدرن برای سیستم های اطلاعاتی و مخابراتی با قابلیت ارتباط با بخشهای دیگر که به طور ایده آل تقابل همواری دارند به کار برده می شوند. این معماری استاندارد های مورد نیاز، فرمت ها و مشخصات را تعریف می کند.
فرایند انجام معماری برای هر سازمانی باید متناسب با آن تطبیق داده شود، اکثر مولفان نیز در این زمینه به ارائه راهنمائی های عمومی و گام های کلان پرداخته اند. معماری سازمانی شامل دو وضعیت موجود و مطلوب بوده و بنابراین فرایند معماری را باید چگونگی حرکت از وضع موجود به مطلوب دانست، البته تعریف و تعیین وضع موجود و مطلوب نیز می بایست جزو فرایند معماری به حساب آید. در زیر تعدادی از روش های شناخته شده و معتبر آورده شده است:
متدولوژی مربوط به دودف[۲۴]: فرایند ۶ مرحله ای آن شامل ۱-تعیین مقصود استفاده از معماری ۲-تعیین حوزه معماری ۳-تعیین خصوصیاتی که باید مد نظر قرار گیرد ۴-تعیین دیدگاه ها و محصولاتی که می بایست ایجاد شود ۵-تعیین محصولات ضروری ۶-استفاده از معماری بر اساس هدف مورد نظر است.
متدولوژی برنامه ریزی معماری سازمانی[۲۵] : آقای اسپیواک حوزه متدولوژی خود EAP را دو سطر اول چارچوب زکمن معرفی نموده است. البته منظور ایشان، چارچوب اولیه زکمن است که شامل سه ستون بوده و در سال ۱۹۸۷ ارائه شد. وی طراحی سیستمها که در سطر سه می باشد را خارج از حوزه برنامه ریزی معماری خوانده است. متدولوژی EAP شامل شناخت معماری موجود سازمان، ترسیم معماری مطلوب و برنامه ریزی برای گذار از وضع موجود به وضع مطلوب می شود.
اسپیواک اجزاء متدولوژی خود را در ۴ لایه و شامل ۷ مولفه دسته بندی نموده است. لایه ها و مولفه شامل لایه اول: آغاز برنامه ریزی یا نقطه شروع، دارای یک مولفه با نام “برنامه ریزی اغازین” می باشد. لایه دوم: جایی که امروز هست، دارای دو مولفه به نام های “مدلسازی حرفه” و “سیستمها و فناوری موجود” می باشد. لایه سوم: چشم انداز جایی که می خواهیم باشیم یا وضع مطلوب، شامل سه مولفه به نام های “معماری داده"، “معماری سیستم” و “معماری فناوری” می باشد. لایه چارم: چگونه قصد داریم به انجا برسیم؟ شامل یک مولفه به نام “برنامه گذار/ اجرائی” می باشد.
متدولوژی راهنمای کاربردی برای معماری سازمانی فدرال : این روش فرایندی را جهت توسعه معماری سازمانی مشخص می کند. گامها و اجزای این فرایند همپوشانی زیادی با متدولوژی اسپیواک دارند. به طور مشخص این روش مباحث بیشتری نسبت به متدولوژی برنامه ریزی معماری سازمانی در حوزه ابزارها، انتقال، بازاریابی معماری سازمانی و موضوعات مربوط به دولت و حکومت دارد. این فرایند شامل مراحل کسب حمایت هیات رئیسه، استقرار مدیریت، تعیین محصولات و فعالیت های معماری سازمانی، تعریف فرایند معماری سازمانی، توسعه معماری سازمانی، استفاده از معماری سازمانی، نگهداشت معماری سازمانی و کنترل و سرکشی برنامه معماری سازمانی می باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...