الگوهای دلبستگی اینثورث
هر کودکی که به دنیا می آید اولین کسی را که بدو تولد مشاهده و لمس می کند مادر است. در واقع کودکان در حالی دنیا ی بسته و امن جنینی را وداع می گویند که این امنیت از دست رفته را با آغوش پر مهر مادر جبران می کنند و این پایگاه سرشار از عاطفه، پایه گذار نخستین روان بنه های عاطفی و طرحواره های ارتباطی در نوزاد است که بی شک متضمن امنیت روانی-عاطفی کودک در چندین سال اول زندگی اوست و چه بسا اثرات طولانی مدت عواطف مادری گستره ی زندگی فرد را در بر می گیرد.از این رو بی لطف نخواهد بود که مادران را در درک این حقیقت کمک کرد که به واسطه این احساس عمیق که کودک به طور طبیعی و فطری نسبت به مادر دارد، می توانند تأثیر شگرفی در تأمین رفاه و سلامت او داشته باشند و نیروی عظیمی بدین منظور به حساب می آیند(بالبی،۱۹۶۹).
نوزادان به طور ژنتیکی در حدود شش تا دوازده ماهگی شروع به تشکیل پیوند دلبستگی می نمایند(مورتون و براون[۸۵]، ۱۹۹۸). اینثورث با مطالعه بر روی ۲۳ کودک یک ساله الگوهای دلبستگی را به انواع دلبستگی ایمن[۸۶]، ناایمن اجتنابی[۸۷] و ناایمن دوسوگرا[۸۸] طبقه بندی کرد : گروهA( اجتنابی[۸۹]) رفتارهای دوری گزین دارند و نسبت به روابط نزدیک به صورت اجتنابی و تدافعی پاسخ می دهند. نحوه مراقبت مادر از آنها طرد کننده، خشک و خصومت آمیز بوده است. گروه B (ایمن[۹۰]) ویژگی هایی از قبیل کاوش گری فعالانه در محیط، ناراحتی هنگام جدایی از مراقب و واکنش مثبت به بازگشت مراقب دارند. مراقبین این کودکان قابل دسترس، پاسخ دهنده و صمیمی بوده اند .گروه C ( دوسو گرا[۹۱]) رفتارهای اضطرابی معترضانه، ناراحتی شدید هنگام جدایی از مراقب و رفتار دوسو گرایانه نسبت به بازگشت مراقب نشان می دهند. نحوه مراقبت از آنها غیرحساس، مداخله گرانه و ناسازگار بوده است.( فنی و نولر، ۱۹۹۶؛ اسروف وواترز [۹۲]، ۱۹۷۷). پژوهش گران در مطالعات بعدی، طبقات دیگری به این دسته بندی افزودند(بالبی ،۲۰۰۷). تجربه هایی که نوزاد با مراقبش دارد در الگوهای روابط وی با دیگران درونی سازی می شوند و این الگوی عملی درونی شده، تعیین کننده چگونگی مفهوم نوزاد از خود و دیگران است، مفهومی که بعدها در روابط با دیگران تعمیم می یابد(پینز [۹۳]، ۲۰۰۵). ویژگی ها ی بهنجار و نا بهنجار روابط بین شخصی به گونه ای عمیق از سبک دلبستگی اشخاص تأثیر می پذیرند. بنا بر نتایج پژوهش ها، دلبستگی ایمن با ویژگی های ارتباطی مثبت شامل صمیمیت و خرسندی، دلبستگی اجتنابی با سطوح پایدارتری از صمیمیت و تعهد، دلبستگی دوسوگرا با شورو هیجان و دلمشغولی در مورد روابط توأم با خرسندی کم مرتبط است(فنی و نولر، ۱۹۹۰، رجایی و همکاران، ۱۳۸۵).
دلبستگی، فهم ما را از وقایع ارتباطی روزانه مثل رابطه جنسی که جزء لازم درارتباط رضایت بخش زناشویی است، عمیق ترمی کند. رابطه جنسی، دلبستگی بین زوجین را نسبت به هم زیاد می کند. برای بسیاری از زوج ها ارتباط جنسی زمانی اتفاق می افتد که قادر باشند ارتباط لطیف تر و ظریف تری را با یکدیگر برقرار کنند و نیازهای دلبستگی شان را پاسخ گویند. روابط جنسی جزیی ازارتباطهای عاشقانه ی بین زوجین است و پیوندهای عاشقانه و صمیمیت و رضایت از رابطه جنسی عوامل کلیدی در دلبستگی زوجین هستند(هازان و همکاران، ۱۹۹۴). عوامل فردی که بر روابط جنسی، رضایت جنسی و صمیمیت حاصل از آن تاثیر می گذارد، دلبستگی است. دلبستگی یک پیوند هیجانی و زیست شناختی است و نزدیکی کودک با مراقب خود را به خصوص در زمان مشاهده ی ترس و خطر تداعی می کند (جانسون، ویفتن[۹۴]، ۲۰۰۹). به نظربرخی محققان، دلبستگی یک رابطه هیجانی نزدیک میان دو بزرگسال است و به وسیله ی علاقه ی دوطرفه و تمایل به نزدیکی مشخص می شود (ایزنک، ۲۰۰۰).دلبستگی برای رشد سالم اهمیت حیاتی دارد. به نظر بالبی دلبستگی زمانی به وجودمی آید که رابطه گرم، صمیمانه و پایا بین کودک و مادر که برای هر دو رضایت بخش و مایه ی خوشی است، وجود داشته باشد. دلبستگی در سال اول زندگی به تدریج شکل می گیرد و کیفیتی متقابل دارد، یعنی کودک و مادر متقابلا به هم دلبسته می گردند (بالبی،۱۹۸۲؛ سیمپسون و همکاران،۱۹۹۶، به نقل از بطلانی و همکاران، ۱۳۸۹).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بعدها هازان و شیور از نظریه سبک های دلبستگی برای توجیه و تبیین روابط اجتماعی، عاشقانه و جنسی در دوران نوجوانی و بزرگسالی استفاده کردند. از نظر آنها سبک های دلبستگی، بازنمایی ذهنی از خود و دیگران را انعکاس می دهند و منجر به جهت گیری های مختلف در ارتباطات نزدیک می شوند، که نه تنها در کودکی بلکه در بزرگسالی هم نقشی بسیار اساسی در برقراری ارتباط با دیگران دارند(هازان و شیور،۱۹۹۴؛ به نقل از تیمورپور و همکاران،۱۳۸۹). بر طبق نظرهازان و همکاران، افراد با سبک دلبستگی مضطرب/دوسوگرا به سطح بالایی از صمیمیت نیاز دارند. رفتارهای جنسی آنها بر رفتارهای مراقبت کنندگی و تمایل به امنیت و صمیمیت، برتری دارند. آن ها میل جنسی بالایی دارند و از موقعیت های جنسی استفاده می نمایند تا نیاز بر آورده نشده ی امنیت خود را باز یابند. آن ها ممکن است شریک های جنسی مختلفی داشته باشند. افراد دلبسته ی اجتنابی به احتمال زیاد درگیر روابط جنسی خارج از تعهد در بیرون از خانواده می شوند. آن ها به دنبال رابطه جنسی کاملی هستند و شرکای جنسی بیشتری را در طول زندگی ترجیح می دهند(هازان و همکاران، ۱۹۹۴). اما افراد با سبک دلبستگی ایمن، همدل هستند و می توانند صمیمیت را تجربه کنند. آنها درگیرآن گونه روابط جنسی می شوند که برای هردو زوج لذت بخش و کامل کننده باشد و هدف دراین ارتباط کسب صمیمیت جنسی و لذت دو طرفه است(میلر و فشکین، ۱۹۹۷).
از دیدگاه دلبستگی ، هریک از زوجین با انتظارات و تجاربی از گذشته خود وارد رابط می شوند که نقش مهمی در چگونگی پاسخ دهی آنها به همسر خود دارد (هازان و شیور، ۱۹۸۷).بنابراین مشکلات زوجین فقط ناشی از فقدان مهارت های ارتباطی نیست بلکه ناشی از نوع تجارب اولیه دلبستگی آنها نیز هست .سبک های دلبستگی متفاوت باعث به وجود آمدن رفتارهای متفاوت در تعاملات زناشویی می شود،افراد با سبک های دلبستگی ایمن در موقعیت های اضطراب زای زندگی بهتر می توانند به دنبال حل مسئله بگردند و رفتارهای طردکننده کمتری را در برابر همسرشان از خود نشان می دهند. در مقابل افراد با سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی در طول تعارضات زناشویی رفتارهای منفی زیادی از خود نشان می دهند)گوئین[۹۵] و همکاران، ۲۰۰۹؛ به نقل از آسفیچی و همکاران، ۱۳۹۱).
افراد با دلبستگی ایمن، سطح بالاتری از اعتماد و رضایت و سطح پایین تری از تعارضات دارند، افراد ایمن روابط سالم تری در بزرگسالی دارند(وکرلی[۹۶]،۱۹۹۸) در روابط پایدار هستند(فنی و نولر، ۱۹۹۰)، رضایت بالاتری دارند در مقابل، افراد نا ایمن در روابط بزرگسالی خود سطح پایینی از رضایت، تعهد و اطمینان را نشان می دهند(سیمپسون، ۱۹۹۰).در حالی که افراد با دلبستگی دوسوگرا با عدم تعادل در احساسات و تعارضات بالاتر و افراد با دلبستگی اجتنابی با رضایت و صمیمیت کمتر و تعارضات بیشتر مشخص می شوند(کالینز[۹۷] و همکاران، ۲۰۰۲ ، سالاری و همکاران،۱۳۹۰).
سیمپسون و همکاران (۱۹۹۸) رابطه بین سبک های دلبستگی، حمایت دهی و حمایت خواهی را در تعارضات زوجین نشان دادند. آنها دریافتند که بیشترین مردان دلبسته اجتنابی چنین حمایتی را نشان نمی دهند. زنان دلبسته ایمن حمایت بیشتری را نسبت به زنان دلبسته اجتنابی طلب می کنند. زوج های ایمن مراقبت بیشتری را در تعاملات زوجی خود نسبت به همسراشان نشان می دهند و زوج هایی که مراقبت بیشتری دریافت می کنند رضایت بیشتری از زندگی خود احساس می کنند(فنی، ۱۹۹۶، به نقل از عیدی و خانجانی، ۱۳۸۵).
پژوهش های زیادی تآثیر سبک دلبستگی زوجین را در کیفیت روابط زناشویی تأیید کرده اند. بر طبق این پژوهش ها زن دوسوگرا با همسر اجتنابی پایین ترین حد رضایت زناشویی را گزارش کرده اند(فنی و نولر،۱۹۹۶). همسران افراد ایمن رضایت بالاتری را گزارش می کنند(وایت وی[۹۸]،۲۰۰۱). این همسران عشق و علاقه بیشتری را نسبت به یکدیگر نشان می دهند، پیستول[۹۹](۱۹۸۹) سبک دلبستگی را در ارتباط با حل تعارض و رضایت در روابط مورد بررسی قرار داد. نتایج پژوهش های وی موید آن بود که آزمودنی هایی که دلبسته ایمن بودند سطوح بالایی از رضایت در روابط نشان دادند همچنین نسبت به دلبستگی های اجتماعی و دوسوگرا راهبردهای یکپارچه و مصالحه آمیزتری در حل تعارضات اتخاذ می کنند.
پیشینه داخلی و خارجی:
هازان، فیل شیور(۱۹۸۷) در یک تحقیق معروف، پیش بینی کردند که انواع مختلف سبک های دلبستگی اولیه، نوع، مدت وثبات روابط عشقی در بزرگسالان را متمایز می کنند. این پژوهشگران پیش بینی کردند افرادی که به مراقبانشان دلبستگی اولیه ی ایمن داشتند، در روابط عشقی بزرگسالی اعتماد، صمیمیت، و هیجان های مثبت بیشتری از افراد دو گروه ناایمن، خواهند داشت.همینطور آنها پیش بینی کردند بزرگسالان دوری جو از صمیمیت می ترسند و اعتماد ندارند، در حالی که بزرگسالان مضطرب-دودل، به روابطشان اشتغال ذهنی خواهند داشت و از آن نگران خواهند بود. همچنین بزرگسالان دلبسته ایمن در روابط عشقی شان، اعتماد و صمیمیت بیشتری را از بزرگسالان دوری جو و مضطرب-دودل تجربه می کنند.به علاوه این پژوهشگران دریافتند که بزرگسالان دلبسته ایمن بیشتر از بزرگسالان ناایمن باور داشتند که عشق رمانتیک می تواند با دوام باشد. از این گذشته، بزرگسالان دلبسته ایمن در مورد عشق به طور کلی، کمتر بدبین بودند، روابط بادوام تری داشتند، و کمتر از بزرگسالان دوری جو یا مضطرب-دودل، طلاق می گرفتند.
گراس من (۱۹۹۰) و والتر (۱۹۷۹) نیز با مطالعات طولی خود نشان دادند که سبک دلبستگی در تمام دوران کودکی ثابت باقی می ماند و این سبک تا دوران بزرگسالی ادامه پیدا می کند(خوشابی و ابوحمزه ، ۱۳۸۶ ). بلو، براندو، براون و راگسدال(۲۰۰۷) تاثیر سبک های دلبستگی و تعهد را بر رضایت زناشویی مورد مطالعه قرار دادند. نمونه تحقیق در برگیرنده ۱۹۱ زوجی بود که ازدواج مجدد داشتند. نتایج حاکی از آن بود که سبک های دلبستگی و تعهد بر رضایت زناشویی تاثیر مثبتی داشت. لمنز، بایس، هین، ایسلر و دمیتنار(۲۰۰۷) در مطالعه ای به بررسی رضایت زناشویی، سبک های دلبستگی و مشکلات ارتباطی در زوج های افسرده و زوج های سالم پرداختند: نتایج نشان داد زوج های افسرده نسبت به زوج های سالم دارای مشکلات دلبستگی، ارتباطی و رضایت زناشویی پایین تر بودند از سوی دیگر زوج های سالم رضایت زناشویی بالاتر سبک های دلبستگی ایمن و مشکلات ارتباطی پایین تر را گزارش کردند.
بر طبق نظر هازان و همکاران، افراد با سبک دلبستگی مضطرب/ دوسوگرا به سطح بالایی از صمیمیت نیاز دارند. رفتارهای جنسی آن ها بر رفتارهای مراقبت کنندگی و تمایل به امنیت و صمیمیت، برتری دارند. آن ها میل جنسی بالایی دارند و از موقعیت های جنسی استفاده می نمایند تا نیاز برآورده نشده ی امنیت خود را بازیابند. آن ها ممکن است شریکهای جنسی مختلفی داشته باشند. افراد دلبسته ی اجتنابی به احتمال زیاد درگیر روابط جنسی خارج از تعهد در بیرون از خانواده می شوند. آن ها به دنبال رابطه جنسی کاملی هستند و شرکای جنسی بیشتری را در طول زندگی ترجیح می دهند (هازان و همکاران،۱۹۹۴). اما افراد با سبک دلبستگی ایمن، همدل هستند و می توانند صمیمیت را تجربه کنند. آنها درگیر آن گونه روابط جنسی می شوند که برای هر دو زوج لذتبخش و کامل کننده باشد و هدف در این ارتباط کسب صمیمیت جنسی و لذت دو طرفه است(میلر ،۱۹۹۷).
در تحقیقی بر روی ۲۰۵ زوج متاهل مشخص شد که سبک دلبستگی ایمن بر رضایت جنسی و رضایت زناشویی زوجین تاثیر مستقیم دارد. افراد دارای سبک دلبستگی ایمن، رضایت جنسی و رضایت ارتباطی بالاتری را گزارش کردند و نسبت به پایداری رابطه تعهد بیشتری داشتند ( بردرتون ، ۱۹۹۹ ).
در تحقیق برن و شیور(۱۹۹۵) که تحت عنوان ابعاد سبکهای دلبستگی بزرگسالان و اثرات آن بر روی تفاهم زناشویی صورت گرفت مشخص شد که سبکهای دلبستگی از عوامل تعیین کننده روابط بین فردی از جمله تفاهم زناشویی است.
آرتر بورن(۲۰۰۲) در تحقیق خود نشان داد که دلبستگی معنوی بر رضایت جنسی زوجین تاثیر مثبتی دارد. یافته های مطالعه‫ی برنبیوم(۲۰۰۷) نشان داد که سبک دلبستگی دوسوگرا به طور معنی داری با کاهش در رضایت، صمیمیت، لذت و برانگیختگی جنسی ارتباط داشته و سبک دلبستگی اجتنابی، فقط با کاهش صمیمیت جنسی در ارتباط است
مطالعات نشان داده اند که دلبستگی با رضایت زناشویی(رحیمیان و همکاران،۲۰۰۷) و نیز مسایل مختلف جنسی در ارتباط است (دمپستر و همکاران،۲۰۰۷؛ استیون وهمکاران، ۲۰۰۲؛ کوپر وهمکاران ، ۲۰۰۶؛ براسرد و همکاران، ۲۰۰۷) . نتایج پژوهش آسفیچی و همکاران (۱۳۹۱) با عنوان پیش بینی رضایت زناشویی براساس سبکهای دلبستگی و خودمتمایزسازی نشان داد افرادی که سبک دلبستگی ایمن داشتند دارای رضایت زناشویی بالاتری نسبت به افرادی باسبک دلبستگی اجتنابی واضطرابی بودند. همچنین افرادی که میزان تمایزیافتگی آنها بالا بود، رضایت زناشویی بیشتری احساس می کردند و میزان رضایت زناشویی در مردان بیشتر از زنان بود.
عارفی و محسن زاده(۱۳۹۱) در پژوهشی با عنوان سبک های دلبستگی، فرایندهای تعامل زناشویی و رضایت زناشویی: مدل معادلات ساختاری به نتایجی دست یافتند که نشان داد سبک دلبستگی اجتنابی به طور مستقیم و معنادار بر رضایت زناشویی اثر(منفی) دارد. دو سبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به واسطه ی فرایندهای تعامل زناشویی غیر مستقیم بر رضایت زناشویی اثر معنادار دارند.بیرامی و همکاران(۱۳۹۰) تحقیقی تحت عنوان پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و مولفه های تمایزیافتگی انجام دادند، نتایج نشان داد که سبک دلبستگی دوسوگرا بهترین پیش بینی کننده های رضایت زناشویی هستند.
دیباچی فروشانی و همکاران(۱۳۸۸) در پژوهشی به عنوان رابطه سبک های دلبستگی و راهبردهای حل تعارض بر رضایت مندی زناشویی، به این نتیجه دست یافتند که سبک دلبستگی ایمن با رضایتمندی زناشویی رابطه مثبت دارد.
همچنین امان الهی و همکاران (۱۳۹۱) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه سبک های عاشقانه و عشق با رضایت زناشویی به این نتایج دست یافتند که سبک دلبستگی ایمن، سبک های عشق اروس، استورگ، پراگما و اگیپ با رضایت زناشویی رابطه مثبت دارند. سبک های دلبستگی پریشان و گسسته و سبک ها ی عشق لودوس و مانیا با رضایت زناشویی رابطه منفی دارند.
عارفی و محسن زاده پژوهشی تحت عنوان پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس ارتباط و صمیمیت جنسی(۱۳۹۱) انجام دادند.نتایج نشان داد: هر دو عامل ارتباط و صمیمیت جنسی به طور مستقیم و معناداری بر رضایت زناشویی اثر می گذارند.عبدی و همکاران (۱۳۹۱) پژوهشی تحت عنوان بررسی سبک دلبستگی و رضایت زناشویی افراد متأهل درگیر خیانت اینترنتی انجام دادند که نتایج نشان داد خیانت اینترنتی با سبک دلبستگی ایمن، همبستگی منفی و با سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا همبستگی مثبت دارد، همچنین بین رضایت زناشویی افراد با خیانت اینترنتی در آن ها ارتباط معناداری وجود نداشت. بخشایش و مرتضوی(۱۳۸۸) رابطه رضایت جنسی، سلامت عمومی و رضایت زناشویی در زوجین: نتایج نشان داد که همبستگی بین رضایت جنسی و رضایت زناشویی مثبت است.
بشارت و گنجی (۱۳۹۱) پژوهشی تحت عنوان نقش تعدیل کننده ی سبک های دلبستگی در رابطه بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی انجام دادند، یافته ها نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی همبستگی مثبت معنی دار و سبک های دلبستگی نا ایمن با رضایت زناشویی همبستگی منفی معنی دار دارد. مردانی حموله و حیدری(۱۳۸۹) پژوهشی تحت عنوان ارتباط خوشبینی و سبک های دلبستگی با رضایت انجام دادند که نتیجه پژوهش نشان داد: خوشبینی و سبک های دلبستگی با رضایت زناشویی دارای رابطه معنی دار بوده است.
پالی و همکاران( ۲۰۰۵) نیز در تحقیقی به بررسی رابطه بین دلبستگی و رضایت زناشویی پرداخته اند و نشان دادند که دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی زوجین همبستگی مثبت داشته است. گفتند ۳۸ درصد زوجین به دلیل عدم برخورداری از رضایت زناشویی قادر به حل تعارضات زندگی خود نبوده اند که این امر در۶۴درصد زوجین منجر به جدایی از یکدیگر شده.
نجم (۲۰۰۵) با هدف بررسی رابطه سبک دلبستگی، هوش هیجانی و رضایت زناشویی، تحقیقی انجام داد و نتیجه گرفت که افراد با هوش هیجانی بالا، به طور معنادار، رضایت زناشویی بیشتری را گزارش کردند. بیرامی و همکاران(۱۳۹۱) پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و مولفه های تمایزیافتگی را بررسی کردند و نتایج نشان داد: از بین مولفه های تمایزیافتگی خود، موقعیت من و از مولفه های سبک دلبستگی، دلبستگی دوسوگرا بهترین پیش بینی کننده های رضایت زناشویی هستند.
حاصلی و جامی (۲۰۰۶) رابطه بین دینداری و سبک دلبستگی عاشقانه را با رضایت زناشویی را بررسی کردند: نتایج نشان داد که زوج های با تعهد مذهبی یکسان، رضایت زناشویی بیشتری نسبت به زوج های با اختلاف زیاد در تعهد مذهبی دارند. تعهد مذهبی، رابطه بین دلبستگی و رضایت زناشویی را متعادل می کند. سیمولینی و همکاران(۲۰۰۸) در پژوهشی تأثیر سنگینی بار مسئولیت بر روی صمیمیت جنسی و رضایت زناشویی در زوج های مبتلا به آلزایمر را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد:که میانگین مسئولیت میان گروه در خصوص رضایت زناشویی و صمیمیت عاطفی و جنسی تفاوت داشت.
پاتریک و همکاران(۲۰۰۷) در مطالعه ای دیگر به بررسی رابطه میان صمیمت، تمایز از خود، متغیرهای شخصیتی با رضایت زناشویی پرداختند.نتایج نشان داد: رابطه مثبت معنادار میان صمیمیت و رضایت زناشویی وجود دارد، همچنین رابطه معنی داری میان متغیرهای شخصیتی و رضایت زناشویی بدست آمد.
گریف و مال هرب(۲۰۰۱) رابطه میان صمیمیت و رضایت زناشویی در همسران که در دو مرحله از چرخه زندگی خانوادگی قرار داشتند را به اجرا در آوردند که یافته ها حاکی از همبستگی مثبت بین تمام ابعاد صمیمیت تجربه شده(صمیمیت عاطفی،اجتماعی، جنسی، ذهنی و تفریحی) و رضایت زناشویی در هر دو جنس می باشد.
سندرسون و کانتور(۲۰۰۱) پژوهشی در زمینه بررسی رابطه میان صمیمیت، رضایت زناشویی الگوهای تعاملات زناشویی مانند حمایت اجتماعی را نجام دادند.نتایج نشان داد: رضایت زناشویی رابطه مثبت معنی داری با میزان صمیمیت در هر دو زوج دارد، و برداشت همسران از صمیمیت واسطه رضایت زناشویی است. بلو و همکاران(۲۰۰۸) تاثیر سبک های دلبستگی و تعهد را بر رضایت زناشویی را بررسی کردند.نتایج نشان داد: سبک های دلبستگی و تعهد بر رضایت زناشویی تأثیر مثبتی داشت.
لمنز م همکاران(۲۰۰۷) به بررسی رضایت زناشویی، سبک های دلبستگی و مشکلات ارتباطی در زوج های افسرده و زوج های سالم پرداختند.نتایج نشان داد: زوج های افسرده نسبت به زوج های سالم دارای مشکلات دلبستگی، ارتباطی و رضایت زناشویی پایین تری داشتند، و زوج های سالم رضایت زناشویی بالاتر سبک های دلبستگی ایمن و مشکلات ارتباطی پایین تری داشتند. تیمورپور، مشتاق بیدختی و پورشهباز(۱۳۸۹).پژوهشی تحت عنوان رابطه سبک های دلبستگی، رضایتمندی زناشویی و احساس گناه جنسی با میل جنسی در زنان انجام دادند که نتایج نشان داد:که زنان دارای سبک دلبستگی ایمن، دوسوگرا و رضایتمندی زناشویی بالا دارند و بین سبک های دلبستگی ایمن، ناایمن اجتنابی، ناایمن دوسوگرا و رضایتمندی زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.
کوردوا، کایی و وارن(۲۰۰۵) پژوهشی تحت عنوان توانایی تشخیص و ابراز هیجان ها، صمیمیت و رضایت زناشویی را انجام دادند.نتایج نشان داد: توانایی تشخیص و توانایی ابراز هیجان ها با سازگاری زناشویی خود و همسر مرتبط بود، و رابطه میان مهارت های هیجانی و رضایت زناشویی توسط صمیمیت تعدیل شد. دانهام (۲۰۰۸) در تحقیقی خود به مطالعه دشواری در تنظیم هیجانی و تأثیر آن بر رضایت زناشویی و فرایند صمیمیت پرداخت.نتایج نشان داد: هم در زنان و هم در مردان دشواری در تنظیم هیجانی با رضایت زناشویی و صمیمیت ایمن رابطه منفی داشت.
حیدری و اقبال(۱۳۸۹) به بررسی رابطه دشواری در تنظیم هیجانی، سبک های دلبستگی و صمیمیت با رضایت زناشویی پرداختند. نتایج نشان داد: بین دشواری و تنظیم هیجانی و رضایت زناشویی زوجین و بین سبک ایمن و رضایت زناشویی زوجین رابطه مثبت معناداری وجود دارد.ولی بین سبک دلبستگی دوسوگرا و رضایت زناشویی رابطه معناداری وجود ندارد، و بین صمیمیت و زضایت زناشویی زوجین رابطه مثبت معناداری وجود داشت.
فصل سوم
روش پژوهش
روش پژوهش
این پژوهش با توجه به هدف پژوهش، کاربردی و شیوه اجرای داده ها از نوع همبستگی است.
متغیرهای پژوهش
متغیر ملاک : رضایت زناشویی
متغیرهای پیش بین: سبک های دلبستگی ، صمیمیت جنسی
متغیر کنترل: سن ، سال ۱۳۹۲ ، در شهر کرمانشاه
جامعه ، نمونه و روش نمونه گیری
جامعه آماری مورد مطالعه تمام زوج های جوان بین ۳۰ تا ۴۰ سال شهر کرمانشاه می باشد که حداقل ۲سال از ازدواج آن ها گذشته است، که از این میان تعداد ۸۰ زوج یعنی ۱۶۰ نفر(۸۰ زن و ۸۰ مرد) به عنوان حجم نمونه به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب شد.
ابزار گردآوری داده ها
پرسشنامه سبک های دلبستگی: این پرسشنامه توسط سیمپسون(۱۹۹۰) ساخته شده است. این آزمون شامل ۱۳ جمله است که از این ۱۳ جمله ۵ جمله برای ارزیابی سبک دلبستگی ایمن و ۸ جمله برای ارزیابی دو سبک دلبستگی اجتناب ودوسوگرا است. عباسی سرچشمه ( ۱۳۸۴) اعتبار این آزمون را به این شکل به دست آورد که سوال ها را با نمره های سبک های دلبستگی مورد نظر همبسته شدند که ضریب همبستگی آن ۵۹ /. بود که در سطح ۰.۰۱< p معنی دار بود. پایایی این پرسشنامه بر حسب آلفای کرونباخ وتنصیف ۷۰ /. و ۶۲ /. بدست آمد .در در پژوهش حاضر نیز ضرایب پایایی پرسشنامه مذکور با بهره گرفتن از روش کرونباخ وتنصیف محاسبه گردید که به ترتیب ۵۲ /. و ۴۶ /. می باشد( نقل از عارفی، ۱۳۹۱).
پرسشنامه‫ی صمیمیت جنسی: با مطالعه ی منابع معتبر علمی و پرسشنامه ی صمیمیت جنسی باگاروزی و پژوهش های انجام شده در این مورد، پیشنویس پرسش نامه ی صمیمیت جنسی تهیه شد. در این پی شنویس ۳۰ سئوال مطرح گردید و هر سئوال دارای طیف ۴ گزینه ای(همیشه، گاهی اوقات، به ندرت، هیچ وقت) با نمره های ۱ تا ۴ بود. حداکثر نمره ۱۲۰ و حداقل آن ۳۰ بود. نمره ی بالاتر، نشانگر صمیمیت جنسی بیشتر زوجین است. روایی محتوایی پرسش نامه توسط پنج متخصص مشاوره و روان شناس در دانشکده ی علوم تربیتی دانشگاه اصفهان تایید و برای تعیین پایایی بر روی ۱۴۰ نفر (۷۰ زوج) اجرا و ضریب آلفای کرونباخ آن ۸۱/۰ به دست آمد.
پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ : این پرسشنامه دارای ۴۷ سوال می باشد که در یک مقیاس ۵ درجه ای از کاملا موافق تا کاملا مخالف نمره گذاری می گردد. سلیمانیان (۱۳۷۳) اعتبار این پرسشنامه را بر روی ۱۱۰ نفر ۹۳% گزارش کرده است.
شیوه اجرا
پس از اخذ مجوز از معاونت پژوهش دانشگاه علوم و تحقیقات واحد کرمانشاه ، با مراجعه به مراکز آموزشی مدارس ، به شیوه نمونه گیری تصادفی سیستماتیک از روی لیست پرسنلی معلمان ابتدایی (معلمانی که متاهل بوده و حداقل ۲ سال از ازدواج آنها گذشته بود) تعداد ۸۰ معلم زن را انتخاب کرده و پرسشنامه ای نیز برای همسران آنها در نظر گرفته شد، به این صورت که پرسشنامه های رضایت زناشویی ، سبک دلبستگی و صمیمت جنسی در داخل پاکت به آنها داده شد بنابراین کلا ۱۶۰ نفر ( ۸۰ زن و ۸۰ مرد ) انتخاب گردید و از آنها خواسته شد به دقت و صادقانه به پرسشنامه ها پاسخ دهند. بعد از جمع آوری پرسشنامه ها که به مدت ۳ هفته به طول انجامید داده ها با توجه به شیوه نمره گذاری جهت تجزیه و تحلیل وارد برنامه تحلیل آماری گردید.
روش‌ها و ابزار تجزیه و تحلیل داده‏ها
جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از نرم افزار SPSS19 استفاده و از شیوه های آماری توصیفی (فراوانی، درصد) و آمار استنباطی ( آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره ) استفاده شد.
فصل چهارم
یافته های پژوهش
الف) داده های توصیفی
توزیع سنی آزمودنی ها در محدوده سنی ۴۰-۳۰ سال هستند و میانگین سنی گروه نمونه ۶۲/۳۴ سال، با انحراف معیار۹۶/۴ می باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...