مطالب درباره : نقش صنایع دستی در افزایش درآمد ... |
نهادینه کردن استراتژی
اهداف بلند مدت
استراتژی های وظیفه ای
خط مشی
نهادینه کردن استراتژی
اهداف سالیانه
(منبع: پیرس ، رابینسون ، ۱۳۸۳ ، برنامه ریزی مدیریت استراتژیک ، ترجمه سهراب خلیلی ، انتشارات یادواره )
بر اساس این مدل اجرای استراتژی با سه مرحله مرتبط بهم آغاز می شود:
-شناخت اهداف سالیانه قابل اندازه گیری و با توافق تعیین شده
-تدوین استراتژی های وظیفه ای مشخص
-تدوین واعلام خط مشیهای مختصر به عنوان راهنمای تصمیم گیری که در آن اهداف سالیانه، ازطریق تبدیل اهداف بلند مدت به مقاصد کوتاه مدت و مشخص، راهنمای اجرا قرار میگیرند.
استراتژی های وظیف ای ، استراتژی های اصلی در سطح کسب وکار را به برنامه های اجرایی برای زیر واحدهای شرکت تبدیل مینماید. خط مشیها برای مدیران عملیاتی و فرو دستانشان در به اجرا درآوردن استراتژی راهنماییهای مشخص را ارائه می کنند. ولی برای اجرای اثر بخش استراتژی جدید، این استراتژی باید نهادینه شود یعنی زندگی روزمره شرکت را تحت تأثیر ونفوذ کامل خود قرار دهد.(پیرس، رابینسون، ۱۳۸۳: ۱۶۰). علیرغم اینکه اجرای استراتژی در شرکتهای مختلف می تواند متفاوت باشد، اما با توجه به دو مدل جامع ارائه شده از دیوید و پیرس ورابینسون، میتوان چهار مرحله مهم را در فرایند اجرای استراتژی شناسایی کرد که درشکل۲-۴ نشان داده شده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شکل۲-۴- مراحل چهارگانه فرایند اجرای استراتژی
کنترل ارزیابی
نهادینه کردن استراتژی
تخصیص منابع
تعیین اهداف سالیانه و سیاست ها
۲-۱۰- فرایند برنامه ریزی جامع
۱- تعیین و تدوین اهداف آینده سازمان : مهم ترین مرحله در فرایند برنامه ریزی جامع، تعیین و تدوین اهداف آینده سازمان است. این وظیفه خطیر به عهده مقامات سطوح بالای سازمان است و آنان باید اهداف آینده سازمان را به درستی بشناسند و بیان کنند. تعیین هدف شامل درک و تشخیص صحیح ماموریت ها و مقاصد سازمان و بیان ان هاست. برای درک ماموریت و مقصد سازمان باید رابطه آن با جامعه و دلیل وجودی آن مورد بررسی قرار گیرد. باید مشخص شود از نظر جامعه و مردم سازمان برای چه به وجود آمده و به قصد اجرای چه فعالیتهایی ادامه کار داده است؟
۲- شناخت اهداف و استراتژی های موجود سازمان : زمانی که اهداف و ماموریتهای آتی سازمان تدوین شدند، باید اهداف و مأموریتهای فعلی نیز مورد بررسی و مداقه قرار گیرند و وجوه افتراق و اختلاف آنها با هدفهای تعیین شده مشخص شوند. در برخی شرایط ممکن است اهداف موجود سازمان با اهداف پیش بینی شده یکسان باشند و تفاوتی بین آنها نباشند، اما در اغلب موارد، به خصوص اگر سازمان هدفهای توسعه و اصلاح را دنبال کند، هدفهای آتی با هدفهای موجود یکی نخواهند بود. نکتهی دیگر، که غالباً در این مرحله به آن برخورد می شود، عدم و جود هدفهای دقیق و مشخص برای سازمان است.
۳- تجزیه وتحلیل شرایط محیطی : تدوین اهداف اتی و شناخت اهداف موجود، مبنایی به دست می دهد که به وسیله آن میتوانیم کمبودها و عوامل لازم برای تحقق اهداف آینده را مشخص کنیم. در این میان تجزیه وتحلیل شرایط و موقعیتهای پیرامونی سازمان نیز راه گشاست. غرض از تجزیه و تحلیل شرایط محیطی، آگاه شدن از عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، فنی، و اقلیمی موثر بر سازمان و اهداف آن است. البته در این مرحله باید به جست جوی عواملی بپردازیم که اثری قابل ملاحظه بر سازمان دارند و جزء عوامل حساس و مهم در تحقق اهداف سازمان به شمار میآیند. سنجش تغییرات عوامل محیطی و آثار آنها بر سازمان نیز هدفی است که در این مرحله باید انجام پذیرد.مثلاً ممکن است تغییر در قوانین و مقررات برای سازمان فرصتهایی ایجاد می کند یا محدودیتهایی فراهم می کند، یا تغییر اوضاع و احوال اقتصادی در ایجاد فرصت یا به وجود آوردن محدودیت موثر باشد. به طور خلاصه، در این مرحله تهدیدها و فرصتهای محیط خارجی شناسایی و تحلیل میشوند.
۴- تجزیه و تحلیل منابع و امکانات سازمان : برای تجزیه و تحلیل منابع و امکانات ابتدا باید فهرستی از منابع مهم موجود در سازمان اعم از انسانی، مالی، تجهیزاتی ،و … تهیه کنیم. سپس باید مشخص کنیم که ارضای نیازهای سازمان، وابسته به کدام یک از این منابع و امکان دستیابی به منابع مذکور چگونه است. به طور خلاصه در این مرحله امکانات سازمان از جهت منابع کلیدی و استراتژیک مورد نیاز ارزیابی قرار میگیرند و شمایی از امکانات سازمان برای تحقق اهداف آینده به دست می آید و همچنین ضعفها و نارساییهای داخلی سازمان نیز شناسایی و مشخص میشوند.
۵- شناخت وضع موجود سازمان : این مرحله در واقع حاصل اطلاعات جمع آوری شده در سه مرحله پیش است. در این مرحله باید تصویر ی کامل از اهداف موجود، منابع موجود، و شرایط محیطی سازمان و آثار آن ها بر یگدیگر به دست آید. به عنوان مثال، ممکن است برنامه ریزان در این مرحله دریابند که اهداف در مقابل منابع موجود، اهدافی بسیار نازل اند یا شرایط محیطی برای تحقق اهداف موجود چندان مناسب نیستند و با اهداف، منابع، و شرایط محیطی به گونه ای موزون هماهنگ نشدهاند. بدین ترتیب در مرحله چهارم، تجزیه و تحلیلی کامل و جامع نسبت به وضع موجود سازمان به عمل آمده و سازمان مورد ارزیابی قرار میگیرد
۶- تعیین تغییرات مورد لزوم در استراتژیها : اکنون با آنچه از مراحل پیش به دست آمده است، این امکان برای برنامهریز وجودارد که فاصله بین اهداف و استراتژی های آینده را دریابند وضرورت انجام تغییرات و اقداماتی را پیش بینی کند. امکان پذیر خواهند بود. اما در صورتی که تغییرات و تحولات زیاد باشند، پیش بینیها باید با دقت و صرف مساعی بیشتری انجام گیرند. به طور خلاصه این مرحله شمل تعیین تغییراتی است که استراتژی های موجود را برای آینده شکل خواهند داد. این تغییرات ممکن است در هدفها یا نحوه تحقق آنها باشد، زیرا در برخی حالات علت قصور استراتژیها هدف نیست. بلکه نحوه اجرای هدفهاست. همچنین امکان دارد اهداف فعلی به نتایجی خوب رسیده باشند، اما علت پویایی و وجود هدفهای والاتر و کامل تر انجام تغییراتی ضروری به نظر برسد.
۷- تصمیم گیری در مورد استراتژی مطلوب : این مرحله شامل تعیین استراتژی های ممکن، ارزیابی هر یک از آنها و نهایتاً انتخاب اصلح از میان آنهاست. برای رسیدن به هدفهای جدید، استراتژیهایی جدید ممکن را بشناسند و به ارزیابی آنها بپردازد. این استراتژیها یا کاملاً استراتژیهایی جدید و یا استراتژی های گذشتهاند که با تغییراتی برای نیل به هدفها مطرح شده اند. در هر حال برنامه ریزی با به کار بردن یک معیار یا چند معیار مانند میزان عملی بودن، مفید بودن، قدرت حل مشکلات، همراستایی با خط مشیها، تطبیق با امکانات و منابع سازمان و… می تواند به ارزیابی استراتژیها بپردازد و استراتژی جدید را بر این اساس انتخاب کند.
۸- اجرای استراتژی جدید : با انتخاب استراتژی جدید کار برنامه ریزی استراتژیک به پایان نمیرسد ، بلکه استراتژی مذکور باید اجرا و عملاً به محک آزمون نهاده شود. انجام تحقیقات راهنما و اجرای آزمایشی و کوتاه مدت و نمونه ای از استراتژی در این مرحله، بسیار کارساز است. بخش پژوهش و تحقیق سازمان می تواند در انجام این مهم نقشی موثر داشته باشد.
۹- کنترل و سنجش استراتژی جدید در عمل : زمانی که استراتژی در بخشهای مختلف سازمان پیاده شد، هر بخش باید کنترلهای لازم در مورد اجرای درست استراتژی و تحقق اهدافی را که استراتژی برای نیل به آنها طراحی شده است، به عمل آورد و اطلاعات لازم در این باره را به برنامه ریزان ارائه کند. برنامه ریزان با توجه به اطلاعات مذکور میتوانند اطمینان یابند که آیا استراتژی انتخابی به درستی اجرا می شود و آیا نتایج حاصل ازآن، همان نتایج موعودند یا خیر؟ در صورتی که نتایج حاصل از این مرحله مثبت باشند، اجرای استراتژی ادامه مییابند و در صورتی که مشکلاتی در آن باشد، با انجام مجدد مراحل پیش گفته، میتوانیم به استراتژیهایی کاملتر و سازگارتر دست یابیم. فرایند برنامه ریزی جامع یا استراتژیک در شکل۲-۵ نشان داده شده است.
شکل۲-۵- مراحل مختلف فرایند برنامه ریزی جامع
۲-۱۱- تجزیه و تحلیل محیط خارجی و داخلی
تجزیه و تحلیل محیط خارجی یا بیرونی سازمان در بر گیرنده ارزیابی محیطهای کلان و خرد میباشد. این امر به منظور تعیین روندها، تهدیدات، فرصتها و نیز طرحریزی مقاصد استراتژیک سازمان می شود شکل۲-۶-(جفری اس ، ۱۳۸۹: ۸). شکل ۲-۶- مدل فرایند مدیریت استراتژیک
تجزیه وتحلیل خارجی وداخلی : محیط داخلی ، محیط خارجی
تدوین ا ستراتژی
سطح کسب وکار
سطح شرکت
پیاده سازی وکنترل استراتژی
اجرای استراتژی
مقاصد استراتژیک
تجدید ساختار استراتژیک
( جفری اس، هریسون ، کارن اچ، جان ،۱۳۸۹، مبانی مدیریّت استراتژیک، ترجمه سید محمّد اعرابی، محمّد رسول امامی فرد، انتشارات مهکامه ،چاپ اوّل)
۲-۱۲- تجدید ساختار استراتژیک
در طول عمر هر سازمان زمانی میرسد که روند شرکت روبه کندی گذاشته و ذی نفعان آن شروع به اظهار نارضایتی می کنند.صرف نظر از هر دلیلی سازمانها نهایتاً نیاز به ارزیابی مجدد استراتژیها و تغییر شیوه انجام آنها را احساس می کنند. تجدید ساختار[۵۲] نوعاً دربر گیرنده تأکید و تمرکز مجدد به روی نقاط قوّت سازمان میباشد. این امر ترکیبی از تاکتیکهای مختلف به منظور احیاء و نیز تقویت موقعیّت رقابتی سازمان را در بر میگیرد. تمرکز مجدد برروی دارایی های شرکت، سازماندهی مجدد، خریدهای استقراضی، و تغییر در ساختار سازمانی از جمله تاکتیکها ورو شهای متداول تجدید ساختار به شمار میآیند.
۲-۱۳- مدل رقابتی(پورتر[۵۳])
اساس این استراتژی بر رقابت میباشد.تلاش برای کسب سهم بیشتر در بازار رقابت،تنها در حرکتهای رقبا متجلی نمی شود.بلکه رقابت در یک صنعت در اصول اقتصادی آن ریشه دارد ونیروهای رقابتی وجود دارند که فراتر از رقبا هستند.مشتریان،عرضه کنندگان مواد اولیه،نورسیدگان بالقوه وکالاهای جانشین همگی رقبایی هستند که ممکن است برحسب نوع رشته صنعتی کم وبیش برجسته وفعال باشند.وضعیت رقابتی در یک صنعت متکی به پنج نیروی اساسی است که در نمودارزیر بیان شده است. شکل۲-۷- مدل پورتر
۱-تهدید جدیدالورودها،به طور کلی موانع ورود به بازار از دیدگاه پورترعبارتند از حجم فروش،وجوه تمایز محصول،هویت محصول،هزینه های متغییر،ضرورت سرمایه گذاری،دستیابی به شبکه توزیع،برتری مطلق هزینه،نمودار افزایش مهارت،سیاست دولت،تلاش های رقبا.
۲-قدرت تامین کنندگان مواد اولیه،عوامل که در قدرت تامین کنندگان موثرندعبارتند از وجه تمایز وارده ها هزینه متغیر عرضه کنندگان،وجود وارده ها ومواد جایگزین،تمرکز عرضه کننده،اهمیت حجم محصول از نظر عرضه کننده،تاثیر وارده ها برهزینه،مجبور به فروش نبودن.
۳-تهدید جایگزین،وجود کالاهای جایگزیت،هزینه کالاهای جایگزین،کیفیت کالاهای جایگزین،گرایش خریدار به کالاهای جایگزین،
۴-قدرت خریداران،عواملی که در قدرت خریداران موثراست عبارتند از نفوذ چانه زنی،تمرکز خریدار در برابر تمرکز موسسه،حجم خرید،میزان اطلاعات خریدار،کیفیت کالا،منابع خریدار.
۵-شدت رقابت،عواملی که باعث شدت یا عدم شدت رقابت میشوند عبارتند از رشد رشته صنعتی،ارزش افزوده،هویت محصول ،ظرفیت تولید.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 10:55:00 ب.ظ ]
|