مطالب در رابطه با بررسی جلوههای اعتدال و ... |
گرسنه در صورت و معنی اگر وانکه شود سیر محالست ازو
راه رود با دل آگه رود بر همه تقدیر که او ره رود
ابوالعباس قصاب گفت: هرگز طعام نخوردم تا از گرسنگی بیطاقت نشدم لاجرم هرگز مرا به هیچ طبیبی حاجت نیافت.
هرگز نبود طبیب حاجت دیدم که نوشتهاند در طب
در گرسنگی و بینوایی الجوع دواء کل دهد
(همان: ۱۷۵).
حکایت: حجهالاسلام غزالی گفته است که هفتاد صدیق اتفاق کردهاند برین معنی که غفلت خوابست و خواب از آب و آب از طعام، هرکه کم خورد آگاه باشد و هرکه بیش خورد گمراه باشد، چنان «هر کرا پر شود شکم ز طعام آب خواهد ز تشنگی ناکام».
چون بیاشامد آب خواب آید غافلان را ز دین چه آگاهی
سوی غفلت چو از شتاب آید از خطا و یقین چه آگاهی
(همان: ۱۷۸).
با کمی دقت پی میبریم ریشه و سرچشمهی تمام مفاسد اخلاقی، پرخوری است؛ زیرا معده، سرچشمهی تمام شهوتها است و برآوردن تقاضای آن بدون مال و ثروت و جاه و مقام، میسّر نمیشود؛ و اگر ثروت و مقام در وجود کسی جمع شوند، سایر آفتها و اخلاق زشت را مانند تکبر و ریا و حسد و کینه و دشمنی و غیره، تولید میکنند (غزالی، ۱۳۸۰: ۱۰۸).
بزرگان عالم اخلاق و عرفان کوشیدهاند در این رابطه راه حلهایی ارائه نمایند: امام محمد غزالی در کیمیای سعادت، کاهش تدریجی غذا را توصیه نموده تا به این وسیله کمخوردن آسان گردد و تبدیل به عادت شود. البته توجه به آفات سیری که دل را سخت و کور گرداند و اندیشه را کُند کرده و نور معرفت را میکُشد و در مقابل فواید کمخوری و گرسنگی چون صفای دل، رقّت قلب، شفت بر خلق، کمخوابی، ایثار و گذشت، درک لذت ذکر و مناجات، گشایش درهای حکمت و معرفت، فراخی روزی، تندرستی و رهایی از رنج بیماری و دارو، در حصول مقصود فوق تأثیرگذار میباشد.
شکی نیست که همهی انبیا و اولیای الهی به گرسنگی اختیاری توصیه کرده و خود نیز بر آن مواظبت داشتهاند. از این رو گفتهاند: «اَلَجُوعُ طَعامُ اللهِ وَ طَعامُ الاولیاء» (کاشفی، ۱۳۷۵: ۲۲۸)، زیرا پردهی غفلت به واسطهی جوع اختیاری از دل برطرف شود. سرمایهی اکثر ریاضتها، گرسنگی و جوعی است که سالک به اختیار خود بدان پایبند میشود. صوفیه آن را موت ابیض.
(=گرسنگی سفید) خوانند؛ چه باطن را نورانی و تابناک میکند و قلب را سفید میگرداند. مولانا در مثنوی میفرماید: غذا و قوت روح ما عشق است. از این رو گرسنگی، غذای روح است و سبب میشود که درون انسان از گوهرهای گرانقدر معرفت و یقین سرشار گشته و مانند فرشتگان گردد که غذای ایشان روحانی است و لذا گرسنگی، طعام یاران خاص خداست و در اختیار گدایان قرار نمیگیرد:
عشق باشد لوت و پوت جانها گر تو این انبان، ز نان، خالی کنی
طفل جان از شیرِ شیطان باز کن
جوع، رزق جانِ خاصانِ خداست
جوع از این روی است قوت جانها پُر ز گوهرهای اِجلالی کنی بعد از آنَش، با مَلَک انباز کن
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 10:41:00 ب.ظ ]
|