افرادی که بدن­هایی چاق دارند و اصطلاحاً بدن آن­ها استعداد چربی گیری (چرب شدن) را دارد و از نظر میزان چربی در شرایط مطلوبی قرار ندارند (چربی زیادی دارند)، میل اشتیاق زیادی به خوردن غذا نشان می­ دهند و اصولاً در طول روز گرسنه هستند.
هیکل بدنی چاق فربه (خپل) دارند، ساختار بدنی‌شان به‌طور مشخص در اطراف دستگاه گوارش توسعه می‌­یابد و شکم‌‌محور است. این افراد معمولا دارای دور کمر پهن و شانه‌­های کم‌عرض هستند، چربی فراوان سرتاسر بدنشان را فرا می­‌گیرد و امعا و احشای رشد یافته­ای دارند. دست­ها و پا­های کوتاه دارند و عریض بودن از دید از پهلو و متابولیسم پایین از سایر مشخصات فیزیکی آن­هاست.
بدن­های لخت، دارای عضلات شل، عضلات کم رشد، استخوان­بندی پهن، وجود مقدار زیادی چربی در سراسر بدن ازجمله بازو وران­ها. فرم بدنی گرد، معمولا گرد و قلمبه بوده و چاق­اند. لگن پهن و شانه­های باریک که باعث می­ شود بدن مانند گلابی بشود.
دارای سیستم گوارش بیش از حد پرورش داده شده هستند. متابولیسم کم سرعت، در کم کردن وزن خود معمولا با مشکل مواجه می­شوند. وزن معمولا به سرعت و به آسانی افزایش پیدا می­ کند.
پس از شلدون افرادی چون پارنل، هیث و کارتر طبقه بندی­های دیگری را برای تیپ بدن آوردند. از روش شلدون به علاوه کار هیث مربوط به سال ۱۹۶۴ یک روش استخراج شد که توسط هیث و کارتر در سال ۱۶۹۷ ساخته شد. این روش به نوعی متاثر از ایده پارنل بود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳.۱.۳.۲. سوماتوتایپ هیث- کارتر
سوماتوتایپ یک روش توصیف کمی از ارائه تطبیق ریخت شناسی انسان است که این شامل نمره دهی سه ارزشی است.
در سوماتوتایپ آنتروپومتریک نمره دهی به همراه مشاهده دیداری آزمودنی یا عکس آن. ترجیحا یکی از روبرو، یکی از پشت، با کمترین لباس. نمره دهی سوماتوتایپ، فتوسکوپیک نامیده می­ شود. اگر محقق نتواند یک اندازه گیری فتوسکوپیک داشته باشد، می ­تواند از یک اندازه گیری آنتروپومتریک ترکیبی بهره جوید. بهترین حالت این است که از ترکیبی از دو روش سوماتوتایپ آنتروپومتریک و فتوسکوپیک استفاده شود. هر مولفه به دست آمده یک توصیف گر تجربی از ویژگی ساختمان بدن است. نمره دهی به صورت تئوریک از صفر شروع می­ شود و محدودیت بالایی ندارد. در آزمایش­ها نمره بیشتر از هفت بی نهایت زیاد است.
آندرومورفی: جزیی که آندرومورفی نامیده می­ شود توصیف کننده شواهد مرتبط با چاقی بدن است. صرف نظر از کجایی و چگونگی توزیع آن. آندرومورفی همچنین جنبه­ های فیزیکی مشابهت را توصیف می­ کند مثل دور بدن، حجم مرتبط با حفره شکمی و غیره.
مزومورفی: دومین جزء که مزومورفی نامیده می­ شود رشد عضلانی اسکلتی بدن را توصیف
می­ کند. مزومورفی همچنین متغیر­های فیزیکی مثل تنومندی اشکال بدن از لحاظ عضله یا استخوان، حجم مرتبط با حفره سینه­ای و توده عضلانی را توصیف می­ کند.
اکتومورفی: سومین جزء که اکتومورفی نامیده می­ شود، لاغری بدن را توصیف می­ کند. اکتومورفی همچنین توصیف­گر متغیر­های فیزیکی مثل باریک بودن بدن یا ظرافت اندام­ها در غیاب هر توده­ای از نوع عضله، چربی یا دیگر بافت­هاست.
۱.۳.۱.۳.۲. روش اندازه گیری هیث- کارتر
یک اندازه گیری واقعی و عینی و ترکیبی از هر دو شیوه­ نمایش عکس و تن سنجی برای تخمین گونه پیکری می­باشد که به ویژه در تحقیقات پزشکی مورد استفاده قرار می­گیرد. در این روش عدد یک نماینده­ی کمترین و عدد ۱۲ در مورد جزء اندومورفی و عدد ۹ برای اجزاء مزو مورفی و اکتومورفی بیانگر بیشترین ویژگی مربوطه می­باشد، بنابر این این روش دارای یک نمره­ی سه رقمی است که اولین رقم از سمت چپ نماینده­ی چاقی، دومین رقم نماینده­ی عضلانی بودن و رقم سوم نشان دهنده لاغری است. برای مثال فردی با نمره­ی ۳۷۱ (عضلانی غالب) و یا فردی با نمره­ی ۹۴۱ (چاقی غالب) است.
۲.۳.۲. پارامتر­های آنتروپومتریکی
آنتروپومتری کلمه یونانی است که از دو واژه Anthropo به معنی انسان (گونه انسان) و metry به معنی سنجش، تشکیل شده است. به طور کلی اندازه گیری ابعاد بدن در دو وضعیت صورت می­گیرد:
۱- وضعیت ساکن[۷] (ثابت)
۲- وضعیت متحرک[۸]
در وضعیت ثابت اندازه گیری بدن در حالتی صورت می­گیرد که بدن هیچ گونه حرکتی نداشته باشد. و این اندازه گیری را اصطلاحا آنتروپومتری استاتیک می­گویند. در وضعیت متحرک، اندازه گیری ابعاد بدن در حالت حرکت می­باشد، صورت خواهد گرفت. به این اندازه گیری آنتروپومتری دینامیک گفته می­ شود. به طور کلی آنتروپومتری شامل اندازه گیری اندازه­ های مختلفی از طول بدن، وزن و حجم اندام­ها، فضای حرکتی و زوایای حرکتی هریک از این اندازه­ها بوده و در نهایت تهیه آمار و اطلاعات منتج از آن در تعیین شکل و اندازه ابزار و وسایلی است که در محیط کار مورد استفاده این افراد قرار می­گیرد (روبرتو، ۲۰۰۸).
به طور کلی آنتروپومتری در دو زمینه کاربرد دارد:
۱- برای تطبیق و تناسب ماشین با انسان در جهت راحتی و افزایش راندمان کاربر؛
۲- جهت استاندارد سازی وسایل و تجهیزات مورد استفاده برای یک فرد یا کل جامعه.
در این زمینه علاوه بر ابعاد بدن، نوع وسایل مورد استفاده، جنس، نژاد، ساختار بدنی
(ورزشکار، چاق، لاغر)، نوع شغل، رژیم غذایی، وضعیت سلامتی، وضعیت بدن یا پوسچر، زمان (ابتدای روز، پایان روز)، تغییرات ارادی (مثل منقبض کردن عضله)، لباس و تجهیزات فردی مورد توجه قرار می­گیرد، که البته مهم­ترین آن­ها سن، جنس و تفاوت­های نژادی می­باشد. طراحی از دیدگاه آنتروپومتری شامل انطباق و هماهنگی و ابعاد و اندازه­ های بدن با ابعاد و اندازه­ های محل کار یا ابزار وسیله مورد استفاده است. آنتروپومتری در واقع بخشی از دانش ارگونومی و شاخه­ای از فیزیکال آنتروپومتری است که موضوع آن سنجش و اندازه گیری ابعاد و اندازه­ های ظاهری قسمت­ های مختلف بدن انسان است. چون دانستن ابعاد و اندازه­ های اعضای مختلف بدن برای طراحی ارگونومیکی بسیاری از وسایل زندگی ضروری است. دانش آنتروپومتری نیز با اندازه گیری و ارائه اندازه­ های مختلف بدن (مانند طول دست، عرض شانه، کتف­ها و. . . ) و تعیین میدان حرکتی با محدوده حرکت آن­ها به طراح کمک می­ کند تا به میزان زیادی بر ایمنی، سلامت و کارایی بازده طرح خود بیافزاید و از هر جهت یک طرح مناسب ارائه دهد (روبرتو، ۲۰۰۸).
اندازه­ های آنتروپومتریکی در علوم ورزشی بر دو محور عمده متمرکز می­ شود، اول تعیین ساختار بدن که در آن اموری چون قد، وزن، عرض، ضخامت، طول اندام­ها و تعیین نسبت اندام­ها و اموری از این قبیل مبادرت می­ شود. دوم تعیین ترکیب بدنی که در آن به تعیین درصد چربی ذخیره­ی بدن و وزن بدون چربی آن اقدام می­ شود. نوع پیکری نوع دیگری از به کارگیری آنتروپومتری در علوم ورزشی است که تلفیقی از دو محور قبلی است.
در تربیت بدنی و ورزش مهم­ترین هدف شناخت ساختار بدنی به وسیله اندازه گیری ابعاد بدنی، یافتن ارتباط خصایص جسمانی و ویژگی­های بدنی با عملکرد­های موفقیت آمیز ورزشی است. در هر صورت تمامی تلاش­ها در اغلب تحقیقات در صدد این هدف می­باشد که با شناسایی خصوصیات آنتروپومتریکی، ویژگی­های مطلوب هر یک از رشته­ های را معرفی نمایند.
۳.۳.۲. کاربرد آنتروپومتری در ورزش
جنبش، حرکت، کار، ورزش پاره­ای اززندگی روزمره انسان است که آدمی ازانجام آن ناگزیر می­باشد. علم درهمه جنبه­ های خود پیشرفت­های شگفت آوری کرده است وامروزه ورزش نیز علمی وسیع و پیشرفته تلقی می­ شود. آن دسته از ملت­ها که از راه­های علمی به ورزش نزدیک شده ­اند، به بالاترین حد از درجات موفقیت رسیده ­اند (بخشایش، ۱۳۸۸). آنچه که انسان را مشتاق به شناسایی تفاوت­های زیستی و جسمی در بین نوع خود کرده است، کشف رابطه­ های بین اختصاصات فیزیکی و میزان عملکرد و توانایی­هایش بوده است. زیرا شناسایی ویژگی­ها و خصایص جسمانی­اش پی به محدودیت­ها و مزایایی می­برد که می ­تواند در عملکردش ایجاد نماید. بدین ترتیب انسان به تدریج به روش­ها و وسایلی نیازمند می­ شود که خصایص جسمانی او را دقیق­تر و معتبرتر کرده است. این نیاز کم کم به تکوین علمی تحت عنوان آنتروپومتری (انسان سنجی یا بدن سنجی) می­انجامد (صادقی، ۱۳۸۸).
بررسی پیشرفت و بهبود رکوردها، مهارت ­ها، تکنیک­ها و تاکتیک­های ورزش در یک صد سال گذشته، نشانگر گسترش و بسط زیربنای علمی و دانش محققان، مربیان ورزش و معلمین تربیت بدنی است که به نحوی تنظیم و اجرای برنامه ­های تمرینی قهرمانان ورزشی را به عهده داشته اند (شفیعی، ۱۳۸۷).
برای رسیدن به نقطه اوج مهارت در صحنه­های بین المللی، عوامل گوناگونی اثرگذار می­باشند. امروزه یکی از زمینه­هایی که متخصصین ورزش را مشغول به تحقیقات روزافزون کرده است یافتن ارتباط بین ویژگی­های آنتروپومتریکی و آمادگی عمومی بدن و موفقیت ورزشی می­باشد که می ­تواند پاسخگوی این سوالات باشد: آیا همه افراد می­توانند در تمامی رشته­ها به فعالیت بپردازند و موفق گردند؟ آیا هر رشته ورزشی ویژگی­های آنتروپومتریکی خاصی را می­طلبد؟ (غلامیان، ۱۳۹۰)
در سال­های اخیر تحقیقات زیادی روی اندازه­ها و ترکیبات بدن رشته­ های مختلف ورزشی و عملکرد­های حرکتی انجام شده است. برای نمونه تحقیقات نشان می­دهد که در اجرای برخی
مهارت­ های ورزشی افراد بلند و سنگین نسبت به افراد کوتاه و سبک موفق­تر هستند و
همچنین در برخی موارد افراد کوتاه و سبک نسبت به افراد بلند یا سنگین موفق­تر هستند
(دیونیس و هبیش، ۱۹۹۶).
بنابراین آشنایی با ویژگی­های آنتروپومتریکی به مربیان کمک می­ کند تا با انتخاب افراد واجد شرایط و با رعایت اصول صحیح تمرینات و انتخاب الگو­های توسعه یافته حرکتی تا حدودی موفقیت ورزشکاران خود را در صحنه رقابت­های فشرده تضمین کرده، از طرف دیگر از بروز صدمات وعوارض ناشی از شرکت در مناسبت­های شدید جلوگیری نمایند (غلامیان، ۱۳۹۰).
۴.۲. بیومکانیک
بیومکانیک از دو واژه “بیو” و “مکانیک” تشکیل شده است. واژه مکانیک بیانگر فیزیک مکانیک است، و واژه بیو نمایانگر علوم زیستی و پزشکی است. بیومکانیک یکی از شاخه­ های علوم بشری است که انسان را در درک و شناخت قوانین فیزیکی حاکم بر عملکرد جسمانی (حرکت) موجودات زنده یاری می­ کند. به بیان دیگر، بیومکانیک دانشی است که برای برقراری ارتباط بین «حیات» و «اصول و قوانین حاکم بر اجسام»، وضع پویا[۹]یا ایستای[۱۰] موجودات زنده (مانند انسان) را بررسی می­ کند، مباحث حوزه مطالعات دینامیکی خود به دو بخش تقسیم می­ شود که عبارت است از: مطالعه چگونگی و یا اثر حرکت جسم (کینماتیک) و مطالعه علت حرکت جسم (کینتیک).
۱.۴.۲. تاریخچه بیومکانیک
بیومکانیک یکی از علوم چند منظوره است که با پرداختن به اصول فیزیکی و زیست شناختی، آدمی را در درک چگونگی حرکت موجودات زنده یاری می­رساند، از این رو به موازات استفاده از علم بیومکانیک برای درک چگونگی عملکرد جسمانی موجودات زنده، تلاش بی وقفه­ای در عرضه وبهبود کیفیت وسایل آزمایشگاهی و نرم افزار­ها برای ارتقای کیفی شیوه ­های تجزیه وتحلیل اطلاعات بیومکانیکی صورت گرفته است. در واقع، یکی از عوامل توسعه فعالیت­های تحقیقاتی معتبر، رشد و توسعه فناوری و به تبع آن توسعه روز افزون دانش بشر در زمینه تکمیل دستگاه­های آزمایشگاهی بوده که محققان را به کسب سریع اطلاعات از تعداد زیاد افراد شرکت کننده در تحقیقات وپردازش به موقع آن قادر ساخته است. به بیان دیگر، بیومکانیک دانشی است که برای برقراری ارتباط بین حیات و اصول و قوانین فیزیکی حاکم بر اجسام، وضع پویا یا ایستای موجودات زنده (مانند انسان) را بررسی می­ کند (صادقی، ۱۳۸۸).
بیومکانیک علمی نو و در عین حال قدیمی است. نو بودن آن را می­توان در موج گسترده تحقیقات بیومکانیکی و مقاله نویسی درباره این دانش که از دهه ۱۹۶۰ آغاز شده است مشاهده کرد. مروری بر تحقیقات سال­های قبل از ۱۹۵۰ بیانگر آن است که هرچند اطلاعات ارزشمندی با بهره گرفتن از وسایل آزمایشگاهی به دست آمده، به دلیل تعداد نمونه آماری پایین قابلیت تعمیم نداشته­اند. ارسطو بدون استفاده از دستگاه­ها و وسایل آزمایشگاهی درباره موقعیت بدن، مرکز ثقل دوندگان، و پرتاب کنندگان نظرات ارزشمندی ارائه کرده است. لئوناردو داوینچی قوانین حاکم بر چرخش اجسام را برای اولین بار ارائه کرد. ارشمیدس یونانی ارائه کننده اصل سیالات و پایه گذار اصول حاکم بر شنای مدرن شناخته می­ شود. همچنین او درباره اهرم­ها نیز مطالب اولیه را مطرح کرد. همچنین دانشمندانی چون گالیله، بورلی، و نیوتن اطلاعات لازم برای درک ابعاد مختلف حرکت انسان را برای محققین فراهم نمودند. برخی معتقدند که بورلی پدر بیومکانیک جدید است. نیوتن قوانین سه گانه حرکت را مطرح کرد و گالیله نیز سقوط آزاد را شناسایی و مورد بررسی قرار داد. در مجموع دانشمندان زیادی در رشد و توسعه علم بیومکانیک نقش داشته اند و امروز شاهد رشد روز افزون و استفاده بیشمار این دانش جدید در فعالیت­های ورزشی هستیم (صادقی، ۱۳۸۸). از طریق این علم می­توان چگونگی تاثیر عوامل مختلف بر حرکت انسان و چگونگی بهبود حرکت را مورد بررسی قرار داد. بیومکانیک اجسام را از دو دیدگاه کینماتیکی و کینتیکی مطالعه می­ کند.
۱.۱.۴.۲. کینماتیک
در بخش بررسی عوامل مرتبط با پویایی سیستم، اگر پارامتر­های مورد مطالعه به چگونگی حرکت مربوط شود در حال بررسی کینماتیکی حرکت آن سیستم خواهد بود. در واقع کینماتیک علم بررسی حرکت است که در آن تلاش می­ شود این موارد مشخص شود: حدی که سیستم می ­تواند حرکت کند، میزان سرعت، طول، مسافت و یا شتاب حرکتی که سیستم به آن دست می­یابد (جیمز، ۱۹۹۲).
۲.۱.۴.۲. کینتک
کینتیک به بحث درباره نیرو و علت حرکت می ­پردازد. کنتیک بررسی علت حرکت اجسام که در آن به تاثیر نیرو در اصلاح یا تسهیل حرکت جسم و یا ممانعت از آن اشاره می­ کند. مانند فردی که در روی یخ در حال اسکی کردن است، سرعت حرکتش ثابت خواهد ماند مگر اینکه نیرویی باعث تغییر سرعت یا جهت حرکتش شود، در کینتیک بحث آن است که تاثیر نیرو بر حرکت را اندازه گیری کند (جیمز، ۱۹۹۲).
پارامتر­های بیومکانیکی مورد نظر در این تحقیق شامل:
۲.۴.۲. آمادگی جسمانی
آمادگی جسمانی اصطلاحی با مفاهیم وسیع است که برای افراد مختلف معانی مختلفی دارد. تعاریف مختلفی از سازمان­های ورزشی و غیر ورزشی ارائه شده است که به چند مورد اشاره می­کنیم. در ابتدا به دو تعریف در موضوع فعالیت جسمانی و ورزش می­پردازیم. فعالیت بدنی به هر نوع حرکت جسمی که به وسیله عضلات اسکلتی ایجاد می­ شود و باعث مصرف انرژی می­گردد است. فعالیت ورزشی، زیر مجموعه ­ای از فعالیت بدنی است. در واقع ورزش یک فعالیت بدنی طراحی شده و دارای ساختاری است که قابلیت تکرار دارد و از نظر بهبود یا حفظ آمادگی جسمانی سودمند است (گایینی و آزمون، ۱۳۸۰). در کارگاهی در آمریکا که مراکزی در آن برای کنترل بیماری­ها برپا شده بود، آمادگی جسمانی چنین تعریف شده است: مجموعه ­ای از ویژگی­های ذاتی و یا اکتسابی که توانایی اجرای فعالیت بدنی را تعیین می­ کند. سازمان بهداشت جهانی، آمادگی جسمانی را توانایی اجرای کار عضلانی به صورت رضایت بخش تعریف می­ کند. دانشکده­ی طب ورزشی آمریکا، آمادگی جسمانی را چنین بیان می­ کند: قابلیت اجرای سطوح متوسط تا شدید فعالیت بدنی بدون خستگی بی مورد و حفظ این قابلیت در سراسر دوره­ زندگی. آمادگی جسمانی را با پاسخ به این سوال می­توان تعریف کرد که فرد تا چه حد با یک شیوه­ زندگی سازگار شده و می ­تواند آن را در زندگی پی بگیرد. به گونه­ معمول آمادگی جسمانی یک ورزشکار به مراتب بیشتر از یک غیر ورزشکار است (گایینی و آزمون، ۱۳۸۰).
۱.۲.۴.۲. ارزیابی عوامل آمادگی جسمانی در ارتباط با سلامت
۱.۱.۲.۴.۲. انعطاف پذیری
قابلیت حرکت آزادانه بدون درد و بدون محدودیت در سراسر دامنه حرکتی در یک مفصل یا گروه مفاصل را انعطاف پذیری می­گویند (زحمتکش، ۱۳۸۵). انعطاف پذیری کافی به روانی حرکت کمک کرده و سبب کاهش در مصرف انرژی هنگام تلاش عضلانی می­گردد. موفقیت در اجرای فعالیت­ها را باعث گشته و ناهنجاری­های عضلانی- اسکلتی و بعضی از آسیب دیدگی­ها را کاهش می­دهد. انعطاف پذیری مقیاسی برای دامنه حرکتی مفصل یا گروهی از مفاصل می­باشد و به وسیله شکل استخوان­ها، غضروف مفاصل، طول و قابلیت کشش عضلات و تاندون­ها و لیگامنت­هایی که مفصل را پوشش می­ دهند مشخص می­گردد. به طور سنتی انعطاف پذیری به عنوان پنجمین فاکتور آمادگی جسمانی مرتبط با سلامت اغلب مورد غفلت قرار می­گیرد. با این وجود اخیرا موجی از توجه به این مسئله از سوی ورزشکاران، محققین و افرادی که به آمادگی جسمانی اهمیت می­ دهند، قرار گرفته است. دامنه حرکتی یک مفصل عاملی متغیر می­باشد. ممکن است آنقدر محدود گردد که آن اندام با عضو خم نگردد که آن خشکی یا انقباض مفصل نامیده می­ شود. ورم مفاصل دست که منجر به تغییر شکل مفصل می­ شود نوع حادی از این حالت می­باشد (زحمتکش، ۱۳۸۵). نوع دیگر انعطاف پذیری بیش از حد که به آن نرمی مفصل یا پر تحرکی می­گویند (بوچارد، ۱۹۹۵)، شکل دیگری از انعطاف پذیری است که مثالی که برای این نوع از انعطاف پذیری می­ شود گفت افرادی هستند که در سیرک­ها کار­های محیرالعقول انجام می­ دهند. ولی با این حال هر فردی با توجه به نیاز فردی خویش باید دارای مقداری انعطاف پذیری جهت کارایی بیشتر در زندگی روزمره باشد. در دانش آموزان
۷-۱۴ سال که در سنین رشد می­باشند و ساختار قامتی آن­ها نیز شکل می­گیرد نیاز به انعطاف پذیری بیش از پیش احساس می­ شود. از این رو ارزیابی انعطاف پذیری امری ضروری می­نماید.
۲.۱.۲.۴.۲. استقامت عضلانی
استقامت عضلانی به توانایی عضله یا گروهی عضلانی برای اجرای مجموعه ­ای از انقباض­های تکراری با تولید نیروی ثابت در یک دوره زمانی گفته می­ شود. برای افراد معمولی داشتن استقامت عضلانی مفیدتر از قدرت عضلانی است. متخصصان علوم ورزشی به طور کلی دو نوع استقامت را شناسایی کرده ­اند، استقامت موضعی و استقامت عمومی. استقامت موضعی مربوط به توانایی تحمل یا تکرار یک انقباض در یک عضله یا گروهی از عضلات است. استقامت عمومی تحمل فعالیت در بسیاری از عضله­های بزرگ بدن است و به استقامت قلبی- عروقی یا استقامت قلبی- تنفسی نسبت داده می­ شود. استقامت عضلانی به توانایی قلب و گردش خون، متابولیسم پایه، توانایی شش­ها، هماهنگی عصبی- عضلانی و انگیزه افراد بستگی زیادی دارد. تفاوت استقامت عضلانی با قدرت، طولانی بودن زمان انقباض عضلانی است (کوربین، ۲۰۰۵). آزمون­های استقامت عضلانی در سه گروه جای می­گیرند، این سه گروه عبارتند از: آزمون­های استقامت عضلانی پویا، آزمون­های استقامت عضلانی تکراری ایستا و آزمون­های استقامت عضلانی زمانی ایستا.
۳.۱.۲.۴.۲. قدرت عضلانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...