(خریدها/ موجودی کالا) = مدت زمان نگه داری موجودی کالا * ۳۶۵
موجودی کالا شامل مواد اولیه، کالای در جریان ساخت، کالای ساخته شده و ملزومات تولید است. دفعات کم گردش کالا، به معنای سرمایه گذاری نسبتا زیاد در موجودی کالا (در مقایسه با مبلغ فروش) است که باعث حبس منابع مالی در موارد غیر مولد خواهد شد(محمدی،۱۳۸۸، ۸۲).
از طرف دیگر، چنانچه دفعات گردش کالا خیلی زیاد باشد، به معنای ان است که موجودی کالا در سطحی نسبتا کم و غیر کافی نگهداشته می شود و می تواند به طور مکرر موجب اتمام موجودی و از دست دادن مشتریان شود(محمدی،۱۳۸۸، ۸۲). نتایج همچنین نشان می دهد که با کوتاه شدن مدت تبدیل موجودی ها به جای بهبود عملکرد شرکت و گردش نقدی، موجب تضعیف آن خواهد شد، شرکت باید نسبت به اجتناب از کمبود موجودی کاملا هوشیار باشد زیرا این امر باعث جذب مشتریان از سوی رقبا خواهد شد. از سوی دیگر، با کوتاه شدن مدت تبدیل موجودی ها، مدیران مجبور به پیشگیری از افزایش هزینه هایی خواهند شد که به عملکرد شرکت و گردش نقدی آسیب وارد می کند(نوبانی و هاجر، ۲۰۰۹، ۲و۱۰).
سطح بهینه ای از موجودی کالا تاثیر مستقیمی بر روی سودآوری خواهد گذاشت چرا که منابع سرمایه در گردش را برای سرمایه گذاری در چرخه کسب و کار تجاری آزاد خواهد کرد و هدف آن کاهش هزینه ها و افزایش سود می باشد در حالی که نیازهای مشتریان به بهترین نحو پاسخ داده می شود(فتحی و توکلی،۱۳۸۸،۱۰۷).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۲- ۷-۳٫ مدت زمان پرداخت حساب های پرداختنی: از دیگر اجزاء سرمایه در گردش حسابهای پرداختنی است ولی ماهیتی متفاوت از دیگر اجزاء دارد زیرا جزء منابع مصرفی نیست در عوض به عنوان یک منبع کوتاه مدت تامین مالی مورد استفاده قرار می گیرد و می تواند به شرکت برای کاهش چرخه تبدیل وجه نقد کمک کند. مدت زمان پرداخت حساب های پرداختنی نشان دهنده میانگین زمانی که سازمان بدهی هایش را با عرضه کنندگان خودتصفیه می کند، می باشد و از طریق رابطه زیر محاسبه می گردد(فتحی و توکلی،۱۳۸۸،۱۰۷).
{(خریدها / حساب های پرداختنی) * ۳۶۵ = مدت زمان پرداخت حساب های پرداختنی}
معمولا دوره واریز بستانکاران را برای دو منظور مورد استفاده قرار می دهند: یکی برنامه ریزی پرداخت ها و تهیه بودجه نقدی و دیگری مقایسه آن با مهلت هایی که فروشندگان مواد اولیه و کالا برای دریافت مطالبات خود تعیین می کنند.
تاخیر در پرداخت به فروشندگان مواد کالا این اجازه را به شرکت می دهد که کیفیت محصول خریداری شده خود را انتخاب کند. همچنین این امر یک منبع مالی ارزان و قابل انعطاف برای شرکت محسوب می شود. از طرف دیگر تاخیر در پرداخت صورت حساب در صورتی که پرداخت زودتر صورت حساب ها شامل تخفیف باشد ممکن است برای شرکت هزینه آور باشد(محمدی،۱۳۸۸، ۸۱). در هر صورت، مدیران به هنگام افزایش طول مدت پرداخت بدهی ها و کند شدن روند پرداخت به فروشندگان باید مراقب باشند که به لحاظ اعتبار و شهرت آسیبی نبینند زیرا این امر موجب کاهش سودآوری و گردش نقدی شرکت آنها می شود(نوبانی و هاجر، ۲۰۰۹، ۱۰).
۲-۲-۷-۴٫ چرخه تبدیل وجه نقد: یکی از ارکان مدیریت سرمایه در گردش، جمع آوری حساب های دریافتنی با حداکثر سرعت ممکن و به تاخیر انداختن بدهی به فروشندگان تا بیشترین حد ممکن است، این اصل سرمایه در گردش بر مبنای مفهوم چرخه تبدیل نقد می باشد(نوبانی و هاجر، ۲۰۰۹، ۲). چرخه تبدیل نقد به همه جریان های نقدی مالی مرتبط با موجودی، مطالبات و بدهی اشاره می کند(نوبانی، ۲۰۰۹، ۱۳). و یک معیاری مناسب برای سنجیدن عملکرد مدیر در پیاده کردن تصمیمات خود مربوط به میزان سرمایه در گردش و نقدینگی می باشد(ایزدی نیا و تاکی،۱۳۸۹، ۱۳۶). دوره یا چرخه تبدیل وجه نقد در واقع شامل چهار مرحله اساسی خرید، تولید، فروش و وصول مطالبات می باشد. زمانی که شرکت از اعتبار تجاری خود به منظور خرید کالا استفاده می کند، این چرخه شروع و تا زمانی که به اعتبار تجاری دیگران به منظور فروش کالا پایبند باشد، این چرخه دوام پیدا می کند(طالبی ۱۳۷۷، برگرفته از مقاله ایزدی نیا و تاکی،۱۳۸۹، ۱۲۲). این چرخه فاصله زمانی وجوه نقدبرای خرید مواد اولیه برای استفاده در فرایند تولید و زمانی که وجوه نقد ازطریق فروش محصول نهایی به شرکت باز میگردد را شامل می شود و از طریق رابطه زیر محاسبه می گردد(فتحی و توکلی،۱۳۸۸،۱۰۷).
{مدت زمان پرداخت حساب های پرداختنی- تعداد روزهای نگهداری موجودی+ مدت زمان وصول مطالبات = چرخه نقدینگی}
ارتباط سنتی بین چرخه تبدیل نقد، سودآوری و ارزش بازار شرکت این است که کاهش چرخه تبدیل نقدی بوسیله کاهش دادن زمانی که وجه نقد در سرمایه در گردش استفاده شده است، توانایی سودآوری شرکت و ارزش بازار آن را بهبود می بخشد(نوبانی، ۲۰۰۹، ۱۳). هر چقدر دوره تبدیل وجه نقد کمتر باشد نشان دهنده این است که شرکت وضعیت نقدینگی بهتری دارد شود(محمدی، ۱۳۸۸، ۸۲). چرخه تبدیل  نقدی با کاهش مدت زمان تبدیل موجودی از طریق فرآوری و فروش سریع تر کالاها، یا با کاهش مدت زمان جمع آوری حساب های دریافتنی از طریق تسریع عملیات جمع آوری، یا با افزایش مدت زمان سررسید حساب های پرداختنی از طریق کند کردن روند پرداخت به فروشندگان، کوتاهتر خواهد شد. از سوی دیگر، کوتاه کردن چرخه تبدیل نقد می تواند به عملکرد شرکت آسیب رسانده و موجب کاهش سودآوری و گردش نقدی از طریق افزایش هزینه های کوتاه مدت شود(نوبانی، ۲۰۰۹، ۱۳).
چرخه تبدیل وجه نقد بزرگتر نشان دهنده زمان بیشتر بین خروج وجه نقد از شرکت و بازیافت آن است(تروئل و سولانو،۲۰۰۷). هر چقدر این مدت طولانی تر باشد، سرمایه گذاری بیشتری در سرمایه در گردش نیاز می باشد. چرخه تبدیل وجه نقد طولانی تر ممکن است سودآوری شرکت را از طریق افزایش فروش افزایش دهد. با وجود این اگر هزینه سرمایه گذاری در سرمایه در گردش بیشتر از منافع حاصل در سرمایه گذاری در موجودی یا اعطای بیشتر اعتبار تجاری باشد، سودآوری شرکت ممکن است کاهش یابد(مارک دلاف،۲۰۰۳).
با این حال، دستیابی به سطح بهینه موجودی، مطالبات و بدهی ها، هزینه های نگهداری و هزینه فرصت از دست رفته موجودی، مطالبات و بدهی را به حداقل می رساند و منجر به یک دوره مطلوب یا بهینه چرخه تبدیل نقد می شود(نوبانی، ۲۰۰۹، ۱۳).
هنگام استفاده از این معیار باید به نکات زیر توجه شود(محمدی، ۱۳۸۸، ۸۲و۸۳):

  • برای محاسبه چرخه تبدیل وجه نقد تاخیر در پرداخت حساب های پرداختنی از دوره عملیات کسر می شود.لذا هرچه دوره تاخیر در حساب های پرداختنی بیشتر باشد چرخه تبدیل وجه نقد کوتاهتر می شود، و ظاهرا کوتاهتر بودن چرخه تبدیل وجه نقد نشان دهنده وضعیت مناسب نقدینگی است. در حالی که تاخیر در پرداخت حساب های پرداختنی می تواند دلیل نامناسب بودن وضعیت نقدینگی باشد. هرچه این تاخیر بیشتر باشد وضعیت نامطلوبتر است. ولی هنگامی که این رقم را در محاسبه چرخه تبدیل وجه نقد بکار می بریم نتیجه متفاوت حاصل می شود. یعنی تاخیر های طولانی تر موجب کمتر شدن چرخه تبدیل وجه نقد و نشان دهنده نقدینگی مناسب است. بنابراین، تناقض احتمالی مذکور باید به گونه ای رفع شود.
  • در معیار چرخه تبدیل وجه نقد به مانده وجه نقد شرکت توجهی نمی شود. لذا علاوه بروجه نقد مورد نیاز شرکت مازاد بر حد مطلوب وجه نقد شرکت می بایست مورد توجه قرار گیرد.
  • در معیار چرخه تبدیل وجه نقد صرفا طول دوره وصول مطالبات و دوره پرداخت مد نظر قرار می گیرد و به مقدار آن توجهی نمی شود. اگر دو شرکت را در نظر بگیریم که دوره تبدیل وجه نقد آنها دو ماه است ولی حساب های پرداختنی شرکت اول ۹۰% مجموع مطالبات و موجودی کالا می باشد و برای شرکت دوم این نسبت ۵۰% می باشد. بدیهی است که شرکت اول حجم تعهدات بیشتری نسبت به حجم دارائی های جاری قابل تبدیل به نقد دارد در مقایسه با شرکت دوم که این نسبت کمتر است، وضعیت نقدینگی نامناسبی دارد که در شاخص چرخه تبدیل وجه نقد به ان اشاره ای نمی شود(مقاله محمدی،۱۳۸۸، ۸۲).

۲-۲-۸٫ تجزیه و تحلیل نسبت های سرمایه در گردش
برخی از ابزار و روش ها در سرمایه در گردش نسبت های مالی هستند. این نسبت ها عبارتند از نسبت جاری، نسبت آنی، نسبت دارائی های جاری به کل دارائی ها و نسبت بدهی های جاری به کل دارائی ها.
۲-۲-۸-۱٫ نسبت جاری
این نسبت متداول ترین وسیله برای اندازه گیری قدرت پرداخت بدهی های کوتاه مدت است و از رابطه زیر محاسبه می شود:
نسبت جاری =
از طریق این نسبت می توان پی برد دارایی هایی که در سال مالی به پول نقد تبدیل می گردند چند برابر بدهی هایی است که در طول سال مالی سررسید آنها فراخواهد رسید. هر واحد انتفاعی که نسبت جاری بیش از یک دارد سرمایه در گردش مثبت دارد. هر چقدر این نسبت بزرگتر باشد، قدرت بازپرداخت بدهی های جاری افزایش می یابد و بستانکاران با اطمینان خاطر بیشتری وام یا خدمات یا کالا در اختیار شرکت قرار می دهند. زیرا چنانچه بر دارایی جاری صدمه و لطمه ای نیز وارد شودف باز شرکت می تواند پاسخگوی طلبکاران باشد. ولی باید توجه داشت بزرگ بودن بیش از حد این نسبت نشانه این است که از دارائی های جاری بخوبی استفاده نمی شود و یا از منابع اعتباری کوتاه مدت کم استفاده می شود.
برای سطح معینی از بدهی های جاری، هر چه سرمایه در گردش واحد انتفاعی بیشتر باشد نسبت جاری آن بالاتر خواهد بود(یعقوب نژاد و همکاران،۱۳۸۹، ۱۲۳).
مقدار نسبت جاری یک شرکت با سرمایه در گردش رابطه مستقیم دارد. مخصوصا :

  • اگر دارائی های جاری از بدهی های جاری بزرگتر شود، سرمایه در گردش خالص مثبت خواهد شد و نسبت جاری بزرگتر از عدد یک می شود.
  • اگر دارائی های جاری با بدهی های جاری مساوی شود، سرمایه در گردش خالص صفر، و نسبت جاری برابر با یک خواهد شد.
  • اگر دارائی های جاری از بدهی های جاری کمتر شود، سرمایه در گردش خالص منفی و نسبت جاری از عدد یک کمتر می شود.

نسبت جاری به تنهایی ملاک عمل قرار نمی گیرد و نسبت مزبور همیشه با نسبت آنی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
۲-۲-۸-۲٫ نسبت آنی
این نسبت اهدافی مشابه با نسبت جاری دارد. ولی در محاسبه این نسبت موجودی کالا حذف می شود، زیرا در بین اقلام دارائی های جاری موجودی کالا معمولا کمترین قدرت نقدینگی را دارد. چرا که در مواقع بحران، فروش موجودی کالا و وصول وجه و پرداخت به طلبکاران زمان بر است. این نسبت از رابطه زیر محاسبه می شود:
= نسبت آنی
۲-۲-۸-۳٫ نسبت دارائی های جاری به کل دارائی ها:
نسبت دارائی های جاری به کل دارائی ها ابزاری است که می توان با بهره گرفتن از آن، حدود یا میزانی را تعیین کرد که شرکت وجوه خود را در اقلام دارائی های جاری (و نه دارائی های ثابت) سرمایه گذاری کرده است. مقدار این نسبت در گرو تغییراتی است که در دارائی های جاری رخ می دهد(البته در واکنشی که نسبت به فروش از خود نشان می دهد) و در عین حال، به میزان دارائی های ثابتی که مورد نیاز شرکت است بستگی دارد.
۲-۲-۸-۴٫ نسبت بدهی های جاری به کل دارائی ها:
نماد ارزیابی و سنجش استراتژی بدهی های جاری، نسبت بدهی های جاری به کل دارائی می باشد که از رابطه زیربه دست می آید:
کل دارائی ها/بدهی های جاری = نسبت بدهی های جاری به کل دارایی ها
هرچه این نسبت بزرگتر باشد به معنای اتخاذ سیاست متهورانه تر در مورد بدهی های جاری می باشد و برعکس هرچه این نماد کوچکتر باشد نشان دهنده اتخاذ استراتژی محافظه کارانه تر در مورد بدهی های جاری است(رهنمای رود پشتی و کیایی،۱۳۸۷، ۹و۱۰).
این نسبت نشان دهنده درجه اتکاء شرکت به منابع مالی کوتاه مدت برای تحصیل دارائی های شرکت است. مقدار این نسبت تحت تاثیر بدهی های جاری و منابع دائمی وجوه (مثل حقوق صاحبان سهام) قرار می گیرد. در عین حال، مقدار این نسبت نشان دهنده این است که مدیریت مالی شرکت خواسته است تا چه حد از بدهی های جاری (مثل وام های بانکی و اوراق تجاری) به عنوان منابع تامین سرمایه استفاده کند. بنابراین، برای ارزیابی و قضاوت در مورد سیاست هایی که شرکت در خصوص مدیریت سرمایه در گردش اتخاذ کرده است، می توان از این نسبت استفاده کرد.
۲-۲-۸-۵٫ نسبت های نقدینگی:
برای تجزیه و تحلیل سیاست هایی که در مورد مدیریت سرمایه در گردش اتخاذ شده، می توان از دو نسبت دیگر که آنها را نسبت های نقدینگی (LR) می نامند، استفاده کرد. نسبت نقد نماد ارزیابی و سنجش مدیریت دارائی های جاری می باشد که به طریق زیر قابل محاسبه است:
{کل دارائی های جاری/ ( اوراق بهادار قابل فروش+ وجه نقد) = LR1 }
{کل بدهی های جاری/ ( اوراق بهادار قابل فروش+ وجه نقد) = LR2 }
در محاسبه این دو نسبت نقدینگی فرض می شود که صندوق و اوراق بهادار قابل فروش بخش بزرگی از دارائی های جاری را تشکیل می دهند. برای اینکه در اصل این مطلب خدشه ای وارد نشود، باید بتوان در هر لحظه آن مقدار از داریی جاری را که بصورت اوراق بهادار قابل فروش است، بدون هیچ کم و کاست، بلافاصله به پول نقد تبدیل کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...