جرعه، چنان که برچکد خـون بـه قـفای صبــحدم
(۳/۳)
در این بیت آفت جان استعاره از محبوب زیبارو است.
تا بــر کــنار دجـله دوش، آن آفـت جـان دیـده‌ام
از خون کنارم دجله شد تـا خـود چـرا آن دیـده‌ام
(۲/۵۵)
۲-۸-۲- تشبیه
بعد از استعاره در دیوان خاقانی تشبیه بیشتر از سایر عناصر سخن به کار رفته است. در اشعار خاقانی کمتر تشبیهات تکراری می‌بینیم. او با مهارت و قدرت خارق‌العاده‌ای که در مضامین شعری دارد؛ سعی کرده تا هر بار تشبیهی تازه و نو بیان کند.
« در اشعار خاقانی از انسان و مظاهر زندگی و اعضای بدنش و مشاغل و حرف و آنچه لازمه‌ی آن است تا طبیعت گسترده از زمین و زمان و آسمان و ماه و خورشید و ستارگان و جانوران و گیاهان، همه در کوره‌ی فروزان خیال خاقانی برده می‌شود و همچون موم نرم و حالت پذیر می‌گردند و پس از آن که سکه رواج و قبولی خوردند به بازار گوهریان عرضه می‌گردند . کمتر دیوانی را می‌توان نشان داد که در آن از اصطلاحات فنون و علوم و سرگرمی‌ها و بازی‌های مختلف و پزشکی و نجوم و دین و مذهب و تصوف و نرد و شطرنج و موسیقی، این اندازه در ساختن و ارائه‌ تصاویر بدیع استفاده شده باشد.» (اردلان جوان، ۱۳۷۳: ۱۳)
خاقانی در بیت زیر صبح را به انسانی تشبیه کرده که گریبان می‌درد.
گــردون ز مشک و زعفــران، ســازد حــنوط اختــران
برســـوک آن دامـــن تـران، درّد گریبان صـبح را
(۲/۳)
شاعر در بیت دیگری سخن را پیرایه‌ای کهنه و طبع خود را مطرّاگر دانسته است.
سـخن پـیرایـه‌ کهـنه اسـت و طبـع مــن مطـرّاگــــر
مـرا بنمــای اســتادی کزیــن سان کهنـه پیراید
(۱/۷۴)
در بیت زیر شاعر ضمیر خود را به نحل مانند کرده است.
اگــر ذات تــو یـــزدان وار فیـــض فضـــل می‌بـــارد
ضمیــرم نیز نحـل آسـا شفای جان می‌افــزایــد
(۱/۷۲)
خاقانی در این بیت قدح حاسدان را به آتش تشبیه کرده است.
گرفتــم کاتش نـاب اســت قــدح حــاســدان در وی
چـو آتــش نام او دانــد،کجـا ســوزاند اندامــش
(۱/۵۶)
۲-۸-۳- کنایه
کنایه یکی از ساده‌ترین شیوه‌ی ادای مطلب است که در بیان مردم عادی، گاه بدون آن که خود نیز متوجه شوند به کار گرفته می‌شود. خاقانی در موارد زیادی برای پروراندن مطلب از کنایه استفاده کرده است، او با آگاهی از علوم و اطلاعات رایج روزگار خود تلاش کرده از کنایاتی استفاده کند که دیریاب و دشوار باشد. در این جا به چند نمونه از کنایاتی که در ترکیبات انتخابی به کار رفته اشاره می‌کنیم.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

یک اسبه در بیت زیر کنایه از با شتاب و با عجله است.
رطـل، پــرتــر بــران کـــــه خــــواهــــد رانــــد
روز یــــک اســـبه، بــــــر قفــــای صبـــــوح
(۶/۲۰)
خاقانی در بیت زیر دخمه بان را کنایه از روزگار گرفته است.
بـــــدرنـــــد از ســــماع، دخـــمه‌ی چــــــرخ
سُــــخره بـــــر دخــــمه بـــان کننــد همـــه
(۶/۳۵)
در بیت دیگری شاعر مصحف انس را کنایه از آتش می‌داند.
اِنســــیان را هــــــم از مُصـــــحِّف اُنـــــــس
روضــــه‌ی اِنــــس و جــــان کنیــــد امــــروز
(۶/۴۳)
۲-۸-۴- مجاز
خاقانی از مجاز نسبت به استعاره, تشبیه و کنایه کمتر استفاده کرده است و معمولاً مجازهای او دشوار و پیچیده است، که به نمونه‌هایی از مجاز در ترکیب‌بندها اشاره می‌کنیم.
در بیت زیرکان مجاز از گوهر است.
لعـــلت از خنـــــده کــــــان همــــــی ریــــــزد
دل بــــر آن لعــــل، جــــان همــــی ریــــزد
(۴/۶۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...