کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



آخرین مطالب


جستجو

 



میشل فوکو نه فقط بر رعایت مصالح عمومی از سوی دولت تأکید می ورزید بلکه رعایت مصالح عمومی از سوی دولت را متناظر با مصلحت خود دولت هم می دانست (فوکو، ۱۳۷۷: ۹۴).
۴-۱. اهمیت مصلحت عمومی در اسلام و ایران
موضوع مصلحت از سده ی اول تاریخ اسلام در میان دانشمندان اسلامی مورد بحث بوده است (دهقان، ۱۳۹۱: ۴). از این قرار اهمیت دادن به نظریه ی «مصلحت عمومی» در اندیشه های سیاسی و سیاست ورزی منحصر به غرب نیست بلکه این نظریه در جهان اسلام به طور کلّی و در جهان تشیّع به طور ویژه از اهمیّت به سزایی برخوردار بوده و هست: امام محمدغزالی در زمره ی اندیشه گرانی است که در آثار گوناگون خود به مسأله ی «مصلحت» پرداخته و برای آن چارچوب نظری و علمی گذارده است. غزالی در مقام عمل به نظریه ی «مصالح عمومی» به روایت ایرانی آن پایبند بوده و آن را مورد تأیید قرار داده است. (افتخاری، ۱۳۸۴: ۲۱۸ و ۲۲۰) غزالی در فقره ای مهم پاس داشت مصلحت مردمان را وظیفه ای دانسته که از سوی خداوند برعهده ی حاکمان نهاده شده است. «اما پیغامبران را بفرستاد به بندگان خویش تا ایشان را به وی راه نمایند و پادشاهان را برگزید تا ایشان را از یکدیگر نگاه دارند و مصلحت زندگانی رعیت در ایشان بست به حکمت خویش». (به نقل از حلبی، ۱۳۶۵: ۴۷۵).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

کل اندیشه های سیاسی خواجه نظام الملک براساس مصلحت عمومی استوار است. (ارمکی، ۱۳۸۷: ۲۵۸). او در فصل دوم «سیاست نامه»ی خویش تحت عنوان «اندرشناختن قدر ایزد تعالی مر پادشاهان را» قدرشناسیِ پادشاهان از خداوند به خاطر نعمت پادشاهی در نگه داشتن رضای او دانسته و راه رسیدن به آن را رعایت «مصالح مردمان» از طریق گسترش عدالت و نیکی در بین آنان می داند. آن جا که می گوید: «شناختن قدر نعمت ایزد تعالی پادشاهان را نگاه داشت رضای او است؛ عزَّ اِسمُه و رضای حق سبحانه اندر احسانی باشد که با خلق کرده شود و عدلی که میان ایشان گسترده آید». (خواجه نظام الملک، ۱۳۷۲: ۶).
ابوالحسن ماوردی که از اندیشه گران بزرگ جهان اسلام است؛ به گونه ای روشمند به طرح مسأله‌ی «مصلحت عمومی» و ابتنای سیاست و حکومت بر آن پرداخته است. قسمت اعظم آراء او درباره‌ی «مصلحت عمومی» در کتاب «الاحکام السلطانیه»ی وی آمده است. کتابی که ابن خلکان درباره‌ی آن آورده است: «آن تصنیفی عجیب و بسیار جامع در امر سیاست اسلامی است که بنیاد آن بر مصلحت عمومی استوار است». سرتاسر کتاب «الاحکام السلطانیه» دلالت بر این دارد که ماوردی در همه جا ایده ی «مصلحت عمومی» را به مثابه اصلی بنیادین در امر سیاست و حکومت در نظر داشته است. (افتخاری، ۱۳۸۴: ۲۱۷-۲۱۶).
سعدی بر اهمیّت در نظر داشت و رعایت مصلحت عمومی چنان پای می فشرد که فرمانروای آرمانی خویش را فرمانروای «درویش صفت» معرفی کرده که خلق از او خیر و خوبی و نعمت ببینند. او در مذمّت عطف نظر فرمانروایان به مصلحت خصوصی می گوید:
نیاساید اندر دیار توکس چو آسایش خویش جویی و بس
سعدی در جای دیگر در این معنی و خطاب به فرمانروا این گونه سفارش می کند:
که خاطر نگه دارِ درویش باش نه دربند آسایش خویش باش
(سعدی، ۱۳۸۷: ۲۰)
مخلص اندیشه ی سعدی در این باب را از زبان شیرین بیانی این گونه می خوانیم: فرمانروایان باید بدانند که «حکومت از برای ملّت است و نه ملت برای حکومت». (بیانی، ۱۳۸۰: ۲۲۷). سعدی آن چنان به مصلحت عمومی اهمیت می دهد که به نظر او راهکار استقرار عدالت از سوی حکومت آن است که در هر کار صلاح رعیت در نظر گرفته شود. (یوسفی، ۱۳۸۷: ۲۰).
ابن خلدون خیرهمگانی را غایت علم عمران به شمار آورده (مهدی، ۱۳۷۳: ۳۳۸) و تدبیر امور جامعه را از جمله ی مصالح عمومی می دانست که به مردم واگذار شده است. (افتخاری، ۱۳۸۴: ۷۴).
شیعیان زیدی وجوب امام را از باب «مصلحت عمومی» توجیه می کنند. آنان وجوب امام را برای حفظ عدالت که همان ترجمان «مصلحت عمومی» است لازم می دانند (پولادی، ۱۳۹۲: ۶۱ و ۵۴).
محقق سبزواری بنیاد و فلسفه ی حکومت را بر تأمین مصالح عمومی می داند. او به اندازه ای به این مفهوم اهمیت می داد که حکومت ها را بر پایه ی میزان تأمین مصالح عموم مردمان دسته بندی کرده است. او حتی گامی فراتر نهاده و معیار عملکرد فقها را در هر دوره ای تأمین مصالح عمومی دانسته است. (افتخاری، ۱۳۸۴: ۳۷۱- ۳۶۷).
درباره ی اهمیت مصلحت عمومی در نزد فقها می توان گفت که به طور کلی نظریات سیاسی آنان دائر مدار «مصالح عمومی» است. اصغر افتخاری در فقره ای که به تحول اندیشه ی سیاسی شیعیان از قرون پنجم تا عصر صفویه پرداخته می نویسد: در این بازه ی زمانی ما شاهد «تحول در ماهیت دولت از یک نهاد سیاسی با مرجعیت سلاطین جائر و همکاری فقها در حدود مصالح عمومی شیعیان، به نهادی با مرجعیت مجتهدان جامع الشرایط در خدمت مصالح عمومی و عموم مصالح شیعیان هستیم». (افتخاری، ۱۳۸۴: ۳۶۲). بی جهت نیست که ابونصرفارابی «فقه» را در مقایسه با فلسفه، عرصه ی مناسب تری برای پرداختن به جزئیات مصالح حیات جمعی دانسته است. (نوبهار، ۱۳۹۱: ۱۲۳)
امام خمینی (ره) که نوآوری های قابل توجهی در نظریه و مفهوم «مصلحت عمومی» داشته اند بر این باور بود که اساس حکومت بر «مصلحت عمومی» استوار است. او وجوب اجرای احکام شرعی را مشروط به تامین «مصالح عمومی» می دانست. امام خمینی (ره) براساس قاعده ی «الاهم و فالاهم» شرط وجوب احکام شرعی را در امر حکومت آن می دانست که امر شرعی «مأمور به» یا «منهی عنه» متضمن «مصلحت عمومی» باشد. (آذین ، ۱۳۸۹: شماره ۹).
نایینی حکومتها را بر پایه و سنجه ی مصلحت عمومی و به این صورت طبقه بندی می کرد: «حکومت استبدادی که بر اساس قدرت مطلقه ی فردی قرار دارد و در خدمت منافع شخصی است و حکومت مشروطه ی قانونی که در خدمت منافع عامه است».(بشیریه، ۱۲۱:۱۳۷۸).
در نزد عبدالکریم سروش مصلحت عمومی از چنان اهمیتی برخوردار است که حکومتی را که بر مبنای «مصلحت عمومی» استوار نباشد دینی نمی داند. (پولادی، ۱۳۹۲: ۱۸۱-۱۸۰)
این اندیشه منحصر به غزالی، ابن خلدون، خواجه نظام الملک، آکوئیناس، کوزانوس، ارسطو و یا عصر سنت نیست بلکه در دوره ی مدرن نیز به طور کلی مفهوم کشور را حوزه ی مصالح عمومی به حساب می آورند. زیرا در دولت جدید اصل صورت آن یعنی حکومت یک تن یا گروهی از شهروندان نیست بلکه اصل اداره ی کشور براساس معیارهای مصلحت عمومی است. (طباطبایی، ۱۳۸۲: ۲۱۳). به همین دلیل جان لاک بر این باور بود که توجه به مصالح عمومی شاخص ترین ویژگی عصر حاضر است. (افتخاری، ۱۳۸۴: ۴۲۵).زیرا امروزه بنیان تمامیِ جوامع صرف نظر از نوع نظام سیاسی بر رضایت عمومی استوار است (معتمد نژاد، ۱۳۸۹: ۳۲). و رعایت مصالح عمومی عمده ترین راه تأمین رضایت عمومی است. به طور کلی می توان گفت که اساساً نوآوری و ابتکار عصر حاضر در امر سیاست و حکومت همان تنظیم نهادینه ی حدود مصلحت عمومی و مصلحت خصوصی در چهارچوب نظام های مردم سالار است. (هلد، ۱۳۷۷: ۳۶۸).
از این گذشته علت اساسیِ مخالفت مارکسیست ها با نظام های دموکراتیک و مردم سالار غربی نیز این است که آنان این نظام ها را تأمین کننده ی «مصالح عمومی» نمی دانند. زیرا آنان این جوامع موجود را طبقاتی دانسته و برآن بودند که در جوامع طبقاتی دولت نمی تواند وسیله ی تعقیب خیر مشترک یا منافع همگان باشد. (هلد، ۱۳۷۷: ۳۷۰). زیرا دولت ابزار دست طبقه ی مسلط بوده و منافع آنان را نماینگی می کند نه همگان را. بدین سان مارکسیست ها رعایت نشدن اصل «مصلحت عمومی» در دولت های مردم سالار را نقص اساسی این نوع از سیستم های سیاسی می دانند واین اهیمت مفهوم «مصلحت عمومی» را در امر فرمانروایی، سیاست و حکومت می رساند. آنان با طرفداران نظام مردمسالار در این که «مصلحت عمومی» غایت امر سیاست است هم نظرند لکن در راه رسیدن به آن هم عقیده نیستند.
اهمیت این مفهوم به حدی است که بسیاری از اندیشمندان، در توضیح ویژگی ها و شاخص های دولت مدرن، کارآمدی و کارآیی دولت را کاملاً مشروط به تحقق «خیرعمومی» دانسته اند. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان مادر سند حقوقی و سیاسی کشور در اصول متعدد خود با عباراتی گوناگون همچون «مصالح کشور» «مصلحت جامعه» «مصالح عمومی» «منافع ملی» و «مصلحت نظام» به آن توجه ویژه ای مبذول داشته است. (راسخ، ۱۳۹۲: ۵۵۶)
۵.رابطه بین مصلحت خصوصی و مصلحت عمومی
بنابر مبانی انسان شناسِی اندیشه ی سیاسیِ جدید، انسان ها، خواه آنان را بد سرشت و یا نیک سرشت بدانیم، در جستجوی نفعِ شخصیِ خود هستند. به همین دلیل یکی از مسائل مهم اندیشه ی سیاسی جدید موضوع پیوند میان «منافع خصوصی» و «مصالح عمومی» است. به گونه ای که هر بحثی در اندیشه ی سیاسی جدید به نوعی با این موضوع ربط پیدا می کند.(طباطبایی، ۱۳۸۲: ۵۴۴). از این نظر باید در نظر داشت که تأکید بر «مصالح عمومی» نه فقط به معنای نفی یا رد مصلحت فردی نیست بلکه وظیفه اصلی نظریه ی مصلحت عمومی این است که راه های تأمین منافع فردی را در چهارچوب عمل جمعی بیابد. غایت نظریه ی مصلحت عمومی ارائه ی راه حل هایی برای سامان دادن به خواسته ها و مصلحت های فردی به گونه ای است که با الزامات و نیازهای جمعی ناسازگار نباشد و در عین حال «مصالح عمومی» موجب سرکوب «مصالح خصوصی» نگردد. (معینی علمداری، ۱۳۸۷: ۱۵۹). اندیشه گران زیادی منفعت عمومی و فردی را در هم تنیده و در یک راستا می دانند. به نظر آنان «خیر عمومی» به معنای «خیر همگان» نیز هست. از این رو با حمایت از «منفعت فرد» در حقیقت به حفظ و حمایت از «منفعت عمومی» نیز پرداخته ایم و در مقابل با تضمین «منفعت عمومی» در واقع خیر فرد را تضمین کرده ایم. (راسخ، ۱۳۹۲: ۹۴). علاوه بر این نه فقط نظریه ی خیرعمومی به این معنی نیست که افراد برای خیر عمومی جامعه، مصالحِ خود را فدا کنند بلکه نظریه های خیرعمومی به منظور رشد و اعتلای خیر و مصلحت افراد بنا شده است. (نوبهار، ۱۳۹۱: ۱۸).
اکوئیناس مصلحت عمومی و مصلحت های شخصی را بدون تعارض و سازگار با یکدیگر توصیف می کند. زیرا رسیدن به اهداف فردی در صورتی امکان پذیر است که انسان فی المثل در جامعه ای ایمن و عادلانه زندگی کند. بنابراین رعایت تعادل بین مصلحت عمومی و مصلحت های شخصی از لوازم ضروری نظریه ی مصلحت عمومی است. (نوبهار، ۱۳۹۱: ۳۱). پس رعایت مصلحت عمومی نه فقط به معنای وانهادن مصالح خصوصی نیست بلکه به قول فرانچسکو گوئیتچاردینی هماهنگیِ نفع خصوصی و مصلحت عمومی یکی از اساسی ترین ضابطه های شیوه ی فرمانروایی مطلوب است و مصالح خصوصی باید به گونه ای سوق داده شود که در جهت مصالح عمومی باشد. (طباطبایی، ۱۳۸۲: ۵۶۴). ماکیاولی نیز چونان گوئینچاردینی کوشیده است تا راهی برای تأمین مصلحت عمومی در هماهنگی با منافع خصوصی بیابد. (طباطبایی، ۱۳۸۲ : ۵۴۴).
به نظر هگل و مطابق دریافت وی از قدرت عقلانی آدمی، رشد تدریجی و تعالی عقل آدمی سرانجام مرز میان نفع شخصی و عمومی را از بین می برد. او جریان تاریخ را جریان رشد عقل می داند که تعیین کننده ی همه ی چیزها از جمله زندگی انسان هاست. از این رو وی معتقد است که اگر جامعه ای بر پایه ی عقل به وجود بیاید منافع شخصی و تکالیف اجتماعی یا همان مصلحت خصوصی و عمومی یکی می شوند. (راسخ، ۱۳۹۲: ۹۳) آدام فرگسُن جامعه ی مدنی را قلمرو نفِع خصوصی و دولت را قلمرو «مصلحت عمومی» می دانست و قائل به هماهنگی میان نفع خصوصی و مصلحت عمومی بود. (طباطبایی، ۱۳۷۹: ۲۷۵). آدام اسمیت بنیاد «مصلحت عمومی» را بر «مصلحت شخصی» استوار می دانست. (منصور نژاد، ۱۳۸۶: hawzeh.net) و هماهنگی میان این دو حوزه را در صورت وجود «آزادی» و «امنیّت» در جامعه ممکن می دانست. (طباطبایی، ۱۳۷۹: ۳۲).
بنابراین و در تحلیل نهایی می توان گفت که: مصلحت عمومی اساساً پشتوانه ای برای تأمین مصالح و منافع آحاد جامعه است. با ادبیات امروزی گفته می شود که در نظام های سیاسی آزاد بر اثر رقابت میان شهروندان، حوزه ی عمومی به وجود می آید و شهروندان برای تأمین منافع خصوصی خود، حوزه‌ای از مصالح عمومی به وجود می آورند. (طباطبایی، ۱۳۸۲: ۲۱۲).
بدینسان نظریه ی «مصلحت عمومی » می کوشد که مصالح شخصی و مصلحت عمومی را در طرحی یکپارچه که سعادت آدمی را تأمین کند با هم سازگار سازد. در این فقره می توان «سعادت» را همانا پس از مرگ و در لقای خداوند تصور کرد. لکن زندگی در این جهان در پیوندی کامل با این سرنوشت نهایی است و نه در تعارض با آن. زیرا جهان آفریده ی خداوند است و هم او آدمی را به استفاده از مواهب حیات تشویق کرده است. خلقت آدم و عالم در نهایت مبتنی بر طرحی الهی برای به سعادت رساندن آدمی است. به این ترتیب سعادت نهایی انسان و مصالح این جهانی به یکدیگر وابسته اند. (نوبهار، ۱۳۹۱: ۳۲). در این باره توماس قدیس بر آن است که، سیاست به عنوان تأمین مصالح عمومی اگر به درستی فهمیده شود عین دیانت است. زیرا غایت دیانت رستگاری و سعادت اخروی است که به عنوان مصلحتی برتر بر تأمین مصالح عمومیِ دنیا اشراف دارد. اما با این که سیاست تابعی از سعادت اخروی است، دنیا مزرعه ی آخرت و پل به سوی آن به شمار می رود که «انسان به نیروی خرد می تواند به استقلال در تدبیر امور آن بکوشد». (طباطبایی، ۱۳۸۲: ۲۸۷).
۶.مفهوم و تعریف مصلحت عمومی
۶-۱. مفهوم مصلحت عمومی
«مصلحت عمومی» از مفاهیم کلیدیِ اندیشه های سیاسی و حقوق عمومی است. زیرا غایت تمام اعمال زمامداران و مقامات اداری برآوردن سود همگان یا همان مصلحت عمومی است. (گرجی، ۱۳۹۲: ۱۱۲). لکن باید در نظر داشت که نمی توان تعریفی مطلق از سود همگانی و یا مصلحت عمومی برای همه ی زمان ها و مکان ها به دست داد. زیرا مصلحت و یا منفعت عمومی نیز مانند برخی دیگر از مفاهیم علوم انسانی امری زمانمند و مکانمند است. (گرجی، ۱۳۹۲: ۱۱۹). لکن این امر دلیلی بر این نیست که خود این مفهوم فی نفسه مغشوش و مبهم باشد. (بریان بای، ۱۳۷۱: ۲۲۰).
اگر بپذیریم که «تُعرف الاشیاء بأضدادها»، دانستن معنا و تعریف فساد ما را به معنا، مفهوم و تعریف « مصلحت عمومی» رهنمون می شود. از این منظر در تعریف «فساد» آورده اند: «فساد عبارت است از به کارگیری قدرت عمومی برای تأمین منافع خصوصی و گروهی» براین اساس شاخص فساد سیاسی و اداری این است که زمامداران از قدرت سیاسیِ(عمومی) خویش برای کدامین مقصود استفاده می کنند. بنابراین چنان چه قدرت زمامداری در راستای برآوردن منافع خصوصی یا گروهی اعمال گردد و نه مصالح عمومی می توان آن را مصداق کامل فساد دانست. (گرجی، ۱۳۹۲: ۱۱۲).
در فرهنگ علوم اجتماعی زیر واژه ی «خیر همگانی» آمده است: خیرهمگانی یا مصلحت عمومی مفهومی است که متضمن آن است که چیزی دست کم در نهایت به خاطر «خیر» «هر» عضو اجتماع می باشد. خیر همگانی به موسسات، خط مشی ها و جز اینها که در خدمت صلاح عمومی هستند یا باید باشند اشاره دارد که دولت یکی از آنهاست. (گولدوکولب، ۱۳۷۶: ۳۹۸).
خیر عمومی مربوط به کیان و اصل زندگی جمعی است. بنابراین می توان آن را نفع حیات جمعی نامید. چون «خیرعمومی» می خواهد با پیاده ساختن اموری چون نظم، امنیت، آزادی، بهداشت و آموزش عمومی، برای همگان به صرف انسان بودنشان، امور جمعی را سامان داده و فضایی را ایجاد کند که در آن هر فردی بتواند به اموری که به نظرش سعادت در گرو آن است بپردازد. (نوبهار، ۱۳۹۱: ۱۹ و۳۳). بدین سان مصلحت عمومی یعنی رعایت مصالح و منافع همه ی آحاد جامعه اعم از طبقات و اقشار گوناگون و جدا از این که به کدام قوم، دین، نژاد، رنگ و … بستگی دارند از سوی حکومت (منصور نژاد، ۱۳۸۶: hawzeh.net)
در این خصوص ذکر این نکته ضروری است که سیاست و اقتصاد و به طور کلی سازماندهی اجتماعی متعلق به قلمرو وسیله است و نه هدف. اینها ابزارهایی هستند که موجب آن می شوند که یک جامعه به صورت ارگانیک، منظم و خوب کار کند و زمینه ی «به زیستیِ» هرچه بیشترِ افراد را فراهم کند. به عبارت دیگر جامعه ی خوب وسیله ای است برای افرادِ جامعه برای رسیدن به زندگی خوب و نه این که بتوان جداگانه آن را دارای نوعی کمال دانست. زیرا اصل بر مصلحت مردم و آحاد جامعه است. حتی در مواردی که در اندیشه ی سیاسی گفته می شود اصل بر مصلحت دولت است این سخن بر مفروض بنیادین دیگری استوار و آن این است که دولت نماینده ی مصالح عالیه ی ملی است و تفکیک مصالح این دو از یکدیگر امکان پذیر نیست. (آبادیان، ۱۳۹۲: ۱۷۸).
بدین سان می توان گفت که انسان ها دارای مصلحت در حیات جمعی شهر و جامعه اشان هستند که در آن با یکدیگر شریک هستند و «خیر» یا «مصلحت عمومی» از این منظر به «آن دسته از مصلحت هایی که فرد فی نفسه به این دلیل که عضو یک جمع یا کلیت سیاسی است واجد آن می گردد» اطلاق می شود. (معینی علمداری،۱۳۹۰: ۱۹۵ و نوبهار، ۱۳۹۲: ۱۹). در عوض در تعریف «مصلحت خصوصی» گفته شده است: «یک سیاست یا قانون یا رسم و عادت در صورتی به مصلحت کسی هست که بر امکانات او برای تحصیل هر آن چه که بخواهد تحصیل کند بیفزاید» (بریان باری، ۱۳۷۱: ۲۲۶). چنان چه هویدا است این مفهوم با مفهوم «مصلحت» تفاوت دارد. زیرا «مصلحت عمومی» در زندگی جمعی انسان ها شکل می گیرد در حالی که «مصلحت» اساساً «به اقدام در جهت افزایش امکانات فردی برای دستیابی به مقصود» باز می گردد. (بریان باری، ۱۳۷۱: ۲۲۶) و با «مصلحت عمومی» که به دنبال برآورده ساختن نیازهای همگانی است تفاوت دارد. از این رو باید بین «مصلحت عمومی» و مصلحت فردی یا مصلحت دولت فرق گذاشت و اینها به یکدیگر قابل تقلیل نیستند. (معین علمداری،۱۳۸۷: ۱۶۰).
ارسطو که «هدف از جامعه ی سیاسی ]را[ نه تنها زیستن بلکه به زیستن می دانست» (ارسطو، ۱۳۷۱: ۱۲۳). مصلحت عمومی را به معنای نفع عمومی دانست و آن را در سه حوزه حکومت، عدالت و قانون جستجو می کرد. توماس آکوئیناس نیز آن را در حوزه ی حکومت و قانون جستجو می کند. زیرا از نظر او این دو باید در هر صورت معطوف به خیر و مصلحت عمومی باشند. (رحمت اللهی، ۱۳۸۷: ۱).
۶-۲. تعریف مصلحت عمومی و یک پرسش اساسی
در تعریف مصلحت عمومی سوال اصلی این است که چگونه می توان از مصلحت عمومی تعریفی به دست داد که بتواند تا حد امکان مرزهای زمان و مکان را در نوردیده و تعارض احتمالی منافع شخصی و جمعی را نیز به حداقل کاهش دهد؟ زیرا غایت نظریه ی مصلحت عمومی در انداختن طرحی است برای سامان دادن به خواسته ها و مصلحت های فردی به گونه ای که با الزامات زندگیِ جمعی دست کم ناسازگار نباشد (معینی علمداری،۱۳۹۰: ۱۹۵). در کلی ترین حالت می توان گفت آن چه را که همه ی شهروندان می خواهند یک جامعه ی نظام یافته و مولد است که در آن همه، فرصت توسعه ی توانایی های خود را تا کاملترین سطح را دارا باشند. مردم به غذا، محبت و امکان تشکیل خانواده نیاز دارند. آنها به لباس و سرپناه احتیاج دارند. همچنین آنان می خواهند که با کار و تلاش در خیر و صلاح جامعه مشارکت جویند، هرچند چنین مشارکتی می تواند به اشکال گوناگون صورت گیرد. انسان ها به فرصت هایی برای تفریح و ارضاء نیازهای غیرمادی و معنوی خود نیاز دارند. بدین سان می توان گفت که خوشبختی انسان وابسته به برآوردن نیازهای چندگونه ای است که شدّت و قوّت آن در انسان ها با هم فرق می کند. به خصوص که به گواهی حکیمان و آموزگاران حکمت بیشترین خوشبختی نه صرفاً از ارضای غرایز حیوانی که از مشارکت در تمدن انسانی در حوزه های مادی، فکری، اخلاقی، دینی یا زیباشناختی زندگی حاصل می شود. (بودنهایمر، ۱۳۸۷: ۱۱۶). بر پایه ی مفروضات بالا هست که آلفرد وردراس[۱۳] حقوق دان اتریشی تعریفی را از مصلحت عمومی اعلام داشت که نمی تواند مورد تأیید قرار نگیرد. او می گوید که نظریه ی خیرعمومی به دنبال « برقراری شرایط اجتماعی است که تحت آن افراد قادرند با کار جدّی و مولد یک زندگیِ متناسب با کرامت و عزت انسانی را برپا سازند». (بودنهایمر، ۱۳۸۷: ۱۱۷). تعریف وردراس از مصلحت عمومی متضمن این نکته هست که سیاست های مبتنی بر مصلحت عمومی باید به دنبال تقویت کرامت انسانی باشند و نه گسترش خواری انسان ها (بودنهایمر، ۱۳۸۷: ۱۱۸).
داگلاس به هنگام تعریف از مفهوم «مصلحت عمومی» بر این باور است که مصلحت عمومی زمانی معنا پیدا می کند که واقعاً «برای کل مردم خیر باشد». (معینی علمداری،۱۳۸۷: ۱۶۲).
امام محمد غزالی مصلحت را به منفعت تعبیر می نمود. (افتخاری،۱۳۹۰: ۲۰).
امام خمینی(ره) مصلحت عمومی را به معنای منفعت عمومی می گرفت و بر این باور بود که مصلحت عمومی عبارت است از آن چیزی که است که در آن رعایت سود همگانی بشود (آذین، ۱۳۸۹: ش.۹)
۶-۳. رویکردهای گوناگون در تعریف مصلحت عمومی
معینی علمداری رویکردها و دیدگاه های موجود درباره ی تعریف و مفهوم «مصلحت عمومی» را به شرح زیر دسته بندی کرده است:
۱.رویکرد کمال گرایانه: در این دیدگاه خیر به عنوان امری زیبا فی نفسه ارزشمند است. این دیدگاه خیر را به وجه آرمان گرایانه آن در نظر می گیرد. ۲. رویکرد دوم واقع گرا است و مصلحت عمومی را چیزی جز سازش میان منافع افراد نمی داند. از این نظر مصلحت عمومی در صورتی حاصل می شود که منافع و مصلحت های جزئی مصالحه کنند و در خارج از این قلمرو نمی توان از مصلحت عمومی گفتگو کرد. ۳. نگرش فایده گرایانه: طبق این دیدگاه «مصلحت عمومی» عبارت از مجموعه جبری تک تک مصالح خصوصی است. بنابراین سیاستی مبتنی بر مصلحت عمومی است که بتواند بیشترین نفع را عاید بیشترین افراد کند و در خدمت بیشترین تعداد مصلحت های خصوصی باشد. ۴. رویکرد چهارم جنبه پیامدگرایانه دارد و پیامدهای ناشی از اتخاذ یک سیاست را ملاک تعیین مصلحت عمومی می داند. به عقیده هواداران این دیدگاه اعضای یک جمع از سیاست مبتنی بر «مصلحت عمومی»، نه به عنوان یک فرد دارای مصلحت خصوصی، بهره مند می شوند، بلکه به عنوان عضوی از جامعه از آن برخوردار می شوند. در صورتی که شخصی فارغ از عرضیات خود و به صرف زیستن در جامعه ای از پیامدهای سیاست های مبتنی بر «مصلحت عمومی» بهره مند شود می توان نتیجه گرفت که مصلحت عمومی وجود داشته است.
نظریه مصلحت عمومی که بر مبنای سنجش «پیامدهای عمل» در نهایت به چند اصل کلی اذعان دارد: نخست، می پذیرد که بالاتر از مصلحت های خصوصی افراد مصلحت دیگری نیز وجود دارد، ولی در عین حال این نکته را یادآور می شود که پذیرش مصلحت خصوصی را منکر نیست. دوم، بنابراین دیدگاه سیاست را نمی توان به گفتگو درباره منافع خصوصی افراد و شیوه های حمایت از این منافع تقلیل داد بلکه باید به حفظ دلبستگی های اجتماعی توجه داشت. یونانیان باستان این «دلبستگی» را به مفهوم «دوستی» (Philia) مربوط می دانستند. اصولاً از لحاظ فقه اللغه نیز ریشه واژه Interest (مصلحت) در زبان های اروپایی به دلبستگی باز می گردد. این واژه از دو جزء Inter به معنای «در» و «میان» و Esse به معنای «بودن» تشکیل شده است. به طور کلی، مصلحت عمومی در شرایطی شکل می گیرد که عضویت در جامعه فرد را وامدار دیگری کند.
باید در نظر داشت که مصلحت عمومی تنها فرضیه ای برای سامان بخشیدن به نگرش های نظری نیست بلکه برای پاسخگویی به مسایل عملی زندگی سیاسی به کار می آید. از سوی دیگر، باید جایگاه ویژه ای را در این موضوع به بررسی پیامدها اختصاص داد. به هر حال، جدا از ان که سیاستی به درستی یا نادرستی اتخاذ شده، پیامدهای آن اهمیت زیادی دارد و نمی توان آن را نادیده گرفت. در این جا است که مسأله ی اخلاق، نفع جامعه، بقای بشر، حقوق انسان ها و غیره قابل طرح می گردد.
به علاوه، در این چارچوب سیال، مقیاس و سطح تحلیلِ «مصلحت عمومی» تنها ملت یا دولت شهر یا هر کلیتِ سیاسیِ خاصّی نیست بلکه برحسب شرایط این مقیاس تغییر می کند. امروزه بسیاری از امور تحت عنوان مصالح عمومی بشری دسته بندی شده اند و فوق مصلحت های مردم یک کشور هستند. در این حالت، در صورت اقتضاء، مصالح جهانیِ بشری و نه صرفاً مصلحت ملی به عنوان مقیاس مصلحت عمومی قرار می گیرد یا برعکس، ممکن است مصلحت عمومی در سطح پایین تر از سطح ملی طرح شود. بنابراین نباید «مصلحت عمومی» را با «منافع ملی» یکی انگاشت بلکه می توان در صورت لزوم ارزش های دیگری جز ارزش های مربوط به حفظ مصالح یک ملت را در نظر گرفت. به طور مثال، «برده برداری» به مصلحت عمومی نیست، نه به خاطر آن که با منافع کشورها منطبق نیست بلکه به خاطر آن که با اصول اخلاقی و معیارهای جهانی حقوق بشر منافات دارد. (معینی علمداری، ۱۳۸۷: ۲۰۸-۲۰۶).
علاوه بر این عده ای دیگر نیز کوشیده اند تا به سؤالات فراوانی که درباب مفهوم و معنای «مصلحت عمومی» است پاسخ دهند. اینان کوشیده اند تا به صور گوناگون معنای دقیق و عینی «مصلحت عمومی» را روشن سازند. تلاش های آنان را می توان این گونه دسته بندی کرد: ۱. مصلحت عمومی به معنای جمع عددی مصلحت های فردی است. ۲. مصلحت عمومی مساوی با مصلحت حکومت است. ۳. مصلحت عمومی همان است که در سیاستگذاری های عمومی دولت ها آمده است، ۴.مصلحت عمومی به معنای قوانین موضوعه ی یک کشور است. ۵. مصلحت حیات جمعی (راسخ، ۱۳۹۲: ۵۵۷ و بودنهایمر، ۱۳۸۷: ۱۱۷-۱۰۹). که به نظر نگارنده این آخری بیشتر می تواند ما را به معنای مصلحت عمومی نزدیک کند.
در هر صورت باید در نظر داشت که «مصلحت عمومی» به هر معنایی که گرفته شود یک مفهوم هنجاری و تجویزی است. یعنی باید در حوزه ی فرمانروایی اموری را زیرلوای این مفهوم تأمین و حفظ کرد. (راسخ، ۱۳۹۲: ۸-۵۵۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 01:54:00 ق.ظ ]




حذف کارهایی که هیچ کس نباید انجام دهد.
تفویض مناسب اختیار به کارکنان جهت انجام امور سازمان
کارهایی که یاقی میماند باید توسط شما مدیر انجام شود
شکل زیر از شرمبورم (۱۹۹۳) مفهوم دقیق بهره وری را که برآیند کارایی و اثربخشی است، نشان میدهد:

کارایی و اثربخشی وجود دارد.
اهداف حاصل میشود.
بهره وری خوب و بدون ضایعات از منابع وجود دارد.
کارایی وجود دارد ولی اثربخشی وجود ندارد.
اهداف حاصل میشود.
عدم بهرهبرداری صحیح از منابع
کارایی وجود دارد ولی اثربخشی وجود ندارد.
اهداف حاصل نمیشود.
منابع تلف نمیشود و آسیب نمیبینند.
کارایی و اثربخشی وجود ندارد.
اهداف حاصل نمیشود.
اتلاف منابع رخ میدهد.

شکل ‏۲-۱: برآبند کارایی و اثربخشی
مدل های بهبود بهره وری
هدف در افزایش بهره وری، افزایش فشارهای کاری، تعداد ساعات کاری و … نمیباشد. برای بهرهور شدن باید احساس مسئولیت، بهرهبرداری و کارآفرینی بیشتر در استفاده از منابع موجود به دست آورد به طوری که کالا و خدمات ارزانتر و در مقیاس بیشتر در محدوده های زمانی و منابع موجود به مشتریان ارائه شود (موسوی، ۱۳۷۷).

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بهره وری میتواند معیاری برای مقایسه سازمان فراهم آورد. سازمان میتوان به مدد نسبت بهره وری، عملکرد خود را با گذشته مورد مقایسه قرار و سنجش قرار دهد و کم و کاستیهای احتمالی را جبران نماید. نسبت بهره وری به عنوان معیاری برای مقایسه میتواند راهگشای سازمان برای برنامهریزیهای آتی، جابهجاییها و تجدید ساختار سازمانی و … باشد. سنجش بهره وری میتوان در هدفگذاری، بودجهریزی، کاهش خرینهها، نظارت بر عملیات، افزایش مسئولیت و پاسخگویی افراد سازمان کمک نماید (شریفزاده، ۱۳۷۲).
برای افزایش بهره وری در سطوح مختلف مدلها و رویکردهای متعددی مطرح شدهاند. این مدله و رویکردها از لحاظ نوع توجه به عامل (اعم از نهاده، فرایند یا ستانده) و از لحاظ کمی و کیفی بودن متفاوت هستند. در این بخش به چند مدل و رویکرد مهم که بیشتر بر بعد انسانی و بهره وری نیروی کار تاکید دارند، اشاره میشود.
مدل گودوین
گودوین با تاکید بر بهبود بهره وری معتقد است که باید بهبود را به نحو مناسبی اداره کرد و به این سوال پاسخ داد: جریان بهبود را چگونه را میتوان حفظ کرد؟
بر اساس این مدل، گودوین و همکارانش اصطلاح مدیریت بهبود را به عنوان کانون رویکرد گودوین برای بهبود عملکرد سازمان مطرح کردند. گودوین بر اهمیت انسان و نیروی کار تاکید بسیار دارد و معتقد است که مهمترین دارایی یک شرکت، نیروی انسانی است و از این رو تلقیها و نیروهای انگیزشی آنها عامل عمدهای برای موفقیت سازمان هستند.
مدل هرشاور و راش
این دو صاحبنظر برای بهبود نیروی کار مدلی پیشنهاد کردهاند. در این مدل، عملکرد نیروی کار، کانون مدل است که تحت تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم عوامل سازمانی و فردی قرار دارد. هر عاملی در این مدل میتواند به عنوان یک داده وارد شده، عملکرد نیروی کار را تحت تاثیر قرار دهد و عوامل دیگری نیز میتوانند به عنوان ستاده عملکرد نیروی کار تلقی شوند. این مدل از اثر بازخورد و ویژگیهای تاخیر زمانی برخوردار است. بدین معنا که نتیجه یک عمل توسط یک شخص یا گروه سرانجام بر همان شخص یا گروه تاثیر خواهد داشت (هرشاور و راش، ۱۹۷۸).
مدل کوانتان و وتون
این دو صاحبنظر مدلی را مطرح کردهاند که بهبود بهره وری را با رشد سازمان و نقش مدیر به عنوان تصمیمگیرنده متناسب میسازد. در این مدل بر استراتژیهایی برای بهبود بهره وری تاکید میشود که بر رشد و توسعه سازمان تکیه میکند. آنها معتقدند که نوع استراتژیهای بهبود بهره وری به مراحل رشد سازمان بستگی دارد و برای رشد سازمان به چهار مرحله اشاره کردهاند که عبارتند از (باین، ۱۹۸۲):
تعیین اهداف و تقدم و تاخر آنها نسبت به همدیگر
مشخص کردن ملاک و معیاری برای ستادهها با توجه به محدودیتهای سازمانی
تهیه و تدارک برنامههای عملی
حذف موانع شناخته شده بر سر راه بهبود بهره وری
تکمیل روش اندازه گیری بهره وری و محاسبه بهره وری بر مبنای قیمت سال پایه
اجرای برنامههای عملی
برانگیختن کارگران و سرپرستان برای دستیابی به بهره وری بیشتر
ایجاد و حفظ فرایندهی تلاشها در جهت حرکت بهره وری
بررسی نتایج فعالیتها در فرهنگ سازمانی
مفهوم اتوماسیون
مردی که اولین بار در سال ۱۹۴۷ این کلمه را معروف ساخت، دلمار هاردر رئیس کمپانی اتومبیلسازی فورد بود. نظر هاردر آن نبود که این کلمه را شهرت جهانی بدهد و منظور وی توضیح اختراع و پیشرفت تازهای بود که در کارخانه فورد حاصل شده و برای انتقال ادوات اتومبیل از قسمتی به قسمت دیگر کارخانه از وسیلهای که به نام «منتقل کننده» نامیده میشد، استفاده میکردند.
اگر در گذشته، اتوماسیون به دستگاه های منتقل کنندهی کارخانه اتومبیلسازی فورد اطلاق میشد اما اینک به غولهای عظیمی اطلاق میشود که اصلاً به کارگر احتیاج ندارند و خودبخود و تحت کنترل یک دستگاه خودکار مغناطیسی دیگر یک قسمت مهم از هواپیما میسارد. ماشینآلاتی اختراع شده است که خود به خود انواع و اقسام کالا از اجناس یدکی تا اتومبیلهای باری را که در کنار اسکله ریخته باشد جدا و جور میکند و در محفظههای معینی میگذارد. دستگاه های الکتریکی جدیدی تهیه شده است که با ترازوهای بسیار دقیق خود مخلوطهای سیمان و صنایع غذایی را با دقت بسیار زیاد تهیه میکند و ماشینهای جدید حساب الکترونیک عملیاتی انجام میدهند که گاه عقل از فهم آن قاصر است.
تمام این ماشینآلات خرد و کوچک را اتوماسیون مینامند و شاید به همین جهت هنوز تعریف جامعی براب اتوماسیون ارائه نشده است. بعضیها اتوماسیون را چنین تعریف میکنند:
«ماشینی که به وسیلهی وسائل غیرانسانی کنترل میشود.»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:54:00 ق.ظ ]




ژان پل سارتر معتقد است: «کسی که سخن می‏گوید، در آن سوی کلمات، نزدیک مصداق کلمه است و شاعر در این سو؛ کلمات برای متکلّم، اهلی و رامند و برای شاعر، وحشی و خودسر. کلمات در نظر متکلّم، قراردادهایی سودمند و ابزارهایی مستعمل‏اند که کم‏کم سائیده می‏شوند و چون دیگر به کار نیایند، به دورشان می‏افکند. در نظر شاعر، کلمات، اشیاء طبیعی‏اند که چون گیاه و درخت، به حکم طبیعت، بر روی زمین می‏رویند و می‏بالند» (سارتر، ۱۳۵۲: ۱۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شاعر در ابتدای برخورد با اشیا به جای این‏که چیزها را با نامشان بشناسد، به شناختی مستقیم از آن‏ها دست می‏یابد و سپس به سوی دسته‏ای دیگر از اشیاء که همان الفاظ است روی می‏آورد؛ آن‏ها را لمس می‏کند، حس می‏کند و سرانجام کشف می‏کند که میان آن‏ها با زمین، آسمان، آب و همه‏ی اشیاء آفریده و حادث، پیوندی هست و از طریق این دریافت، به «تصویری لفظی» دست می‏یابد.
شعر در حقیقت از چگونگی به کارگیری و روباط بین واژه‏ ها، پدید می‏آید. شاعر از شکل تا صوت و آوایی که یک کلمه در خود دارد و تأثیری که بعد از خواندنش به جا می‏گذارد، مد نظر قرار می‏دهد و در نوع روابط واژه‏ ها با هم، درنگ می‏کند.
«ویکتور شکلوفسکی» از نظریه‏پردازان صورتگرا، به این اعتقاد داشت که «شاعر، تصویر را نمی‏آفرید؛ بلکه آن را می‏یابد و آن را از زبان معمول و معیار، به دست می‏آورد» (علوی مقدّم، ۱۳۷۷: ۲۳).
اگر بپذیریم که شعر برخلاف بسیاری از هنرها مانند نقاشی، خطّاطی، تئاتر و … براساس مختصات شنیداری (و نه مختصّات دیداری) به مخاطب عرضه و لذّت ناشی از ابتدایی‏ترین تأثیر آن، از طریق حسّ شنوایی حاصل می‏شود، حفظ نظم و ضرباهنگ کلمات (به عنوان یکی از ویژگی‏های بیرونی شعر) ضروری می‏نماید.
به عقیده‏ی رومن یاکوبسن «خواننده شعر، در هنگام خواندن اثر به صورتی زنده، دو قسم آگاهی را تجربه می‏کند: قواعد سنّتی حاکم بر شعر و نوآوری هنری به هیأت تخطّی از این قواعد. یاکوبسن تصریح می‏کند که «نوآوری را دقیقاً در تقابل با زمینه‏ی سنّت می‏توان درک کرد» (اسکولز، ۱۳۷۹: ۱۳۱).
در زبان شاعرانه، با نوآوری روبه‏روییم. نوآوری شاعر، در زبانی‏ست که به کار می‏گیرد، نه در تصویرهایی که ترسیم و ارائه می‏کند. در حقیقت، آن‏چه در این شعر اهمیّت دارد، نیز همین دگرگونی در کاربرد زبان است. آنچه شاعران را از یکدیگر متمایز می‏کند. شیوه‏ی بیان، کاربرد ویژه‏ی زبان و عناصر زبانی و تمهیدات و شگردهای کلامی است؛ برهمین اساس «ویکترو شکلوفسکی» اعتقاد داشت که: «شاعر، تصویر را نمی‏آفریند؛ بلکه آن را می‏یابد و آن را از زبان معمول و معیار به دست می‏آورد» (علوی مقدّم، ۱۳۷۷: ۳۳).
اهمیّت شاعر و شعر در این نیست که «چه» می‏گوید، بلکه در این است که اندیشه‏اش را چگونه بیان می‏کند. این‏که چگونه از ابزارهای زبان استفاده و به تولید مفاهیم وتصاویر شعری به شکلی نو بپردازد و بپردازد و اعتیاد ذهنی مخاطب را در مقایسه‏ی مفاهیم، تصاویر، ساخت‏های شعری و هنری تولید شده و پیش ساخته با اثر جدید، دچار شگفتی و حتّی اختلال کند.
۲-۳-۱ تعریف شعر از دیدگاه‏های مختلف
شعر دفاع مقدس در ایران، آمیخته‏ای از عشق، عرفان و حماسه است که شاعر در اثر خود، مضامینی چون وطن‏دوستی و ایثار، غیرت ملی، توکل، یقین، وصال، لقاء الله، تجلی و قرب به خداوند و… را مطرح می‏کند.
۲-۳-۲ قالب‏های متداول شعر دفاع مقدس
جنبش اجتماعی مردم این مرز و بوم و شکوفایی آن با تکیه بر اصل مذهبی و اعتقادی و تأثیر آن بر اندیشه و ذهن شاعران، موجب پدید آمدن فضای تازه‏ای در شعر دهه‏ی شصت شده است که از یک سو در حرکت اجتماعی مردم و از دیگر سو، در فرهنگ و باورداشت مردم این مرز و بوم ریشه دارد. شعری‏ست که در آن، انقلاب درونی و بیرونی، توأمان و دوشادوش هم حرکت می‏کنند و زیر ساخت و روساخت در آن، با هم و در کنار هم به حرکت درآمده و در جستجوی قالب و ساختار خاصّ خود است. «شعر شعاری، در سیر رو به رشد خویش در سال‏های ۶۴ به بعد شاهد حضور شعری تازه و موفق در عرصه‏ی مطبوعات و سپس دفترها شعری‏ست» (سنگری، ۱۳۸۰، ج ۲: ۵۸).
شاعران این دهه با توجّه به ذوق، سلیقه، دانش و بینش خود، در گزینش یکی از دو نوع قالب کهن و نو در پی بیان خاصّ خویش هستند. شاعر این دهه از یک سو، با شعر و بیان نویی که با افسانه‏ی نیما در سال ۱۳۰۱ آغاز شده و از پیچ و خم و فراز و فرود چندین دهه‏ی خود گذشته روبه‏روست و از سوی دیگر، با شعر کهن و معمول در قرون متمادی این آب و خاک. از این‏رو، شاعران این دهه برای بیان عواطف درونی خویش و در آفرینش شعری همسنگ با انقلاب گرانسنگ اجتماعی و فرهنگی خود، به یکی از رویّه‏های جاری شعر، یعنی شعر نو یا سنّتی روی می‏آورند. در بررسی شعر دهه‏ی شصت، با دو گونه شعر مشخص و متمایز روبه‏رو هستیم؛ نخست شعر سنّتی مانند قصیده، غزل، مثنوی، دوبیتی و رباعی. دوم شعر نیمایی و سپید.
۲-۳-۲-۱ قصیده
قصیده از کهن‏ترین قالب‏های شعر فارسی‏ست که تا پیش از انقلاب، کاربردهای محدودی داشت و بیشتر در زمینه‏ی مدح و وصف و ستایش یا در مرثیه و نیز گاهی با درونمایه‏ی حکمی و اخلاقی سروده می‏شد و قصیده‏ای که در آن مخصوصاً به مسایل اجتماعی توجّه شده باشد، بسیار اندک بود. تنها در دوره‏ی مشروطیت است که شاعرانی چون ملک الشعرای بهار در این قالب، شعر اجتماعی سروده‏اند. پس از پیروزی انقلاب نیز برخی از شاعران؛ برای بیان عواطف و احساسات درونی درباره‏ی انقلاب، به قصیده روی آوردند.
۲-۳-۲-۲ غزل
غزل، رایج‏ترین قالب شعر دهه‏ی شصت است. غزلی که گاه از نظر زبان و بیان، با زبان «غزل از یک سو در شعر کهن و به ویژه غزل‏های عرفانی حافظ و مولانا و بیدل ریشه دارد و از طرفی با بهره گرفتن از ترکیب‏‏سازی شاعران نوپرداز، به ارائه‏ بیان تصویری خاص پرداخته که در خور شعر زمانه است. از آنجا که غزل، بهترین قالب برای بیان عواطف درونی شاعر است، شاعران این دهه، بیش از هر دوره به غزل‏سرایی گرایش دارند و به همین دلیل می‏توان غزل را رایج‏ترین قالب دهه‏ی شصت نامید» (ترابی، ۱۳۷۵: ۲۱۹).
شاعران غزلسرا علاوه بر توجّه به نوگرایی و استفاده از امکانات زبان رایج در بین مردم و نیز زبان محاوره‏ای، فضایی گسترده به غزل این دهه می‏بخشند و آن را برای بیان عواطف درونی و معنوی و نیز روح حماسی جاری در جامعه به کار می‏گیرند. در این دهه، در کنار غزلسرایان بزرگ و مشهوری چون محمد حسین شهریار، هوشنگ ابتهاج، مشفق کاشانی و حمید سبزواری، شاعران جوان دهه‏ی شصت دیده می‏شوند که چه در کتاب‏های چاپ شده و چه در شعرهایی که در مجلّه‏ها و جُنگ‏های ادبی منتشر کرده‏اند، موفّق به عرضه‏ی غزل‏های خوب و زیبایی شده‏اند. در این میان، برخی فقط غزلسرایند و بیشتر به قالب‏های کهن و به ویژه غزل، به شعر نو نیمایی و حتّی شعر سپید گرایش دارند و آثار خوبی نیز در این زمینه سروده‏اند. «سوگ‏سروده‏ها از بهترین غزل‏های جنگ هستند که در رثای شهدا سروده شده‏اند. در اغلب این سوگ سروده‏ها «شهادت» به عنوان حماسه‏ای با شکوه ظهور پیدا می‏کند و شهید نیز به جای محبوب غزل‏های کهن می‏نشینند. این قبیل از اشعار از عاطفه سرشارند و لطافت خاصی دارند» (فیاض منش، ۱۳۸۱: ۱۲۰).
۲-۳-۲-۳ مثنوی
شاید بتوان یکی از پویاترین و زنده‏ترین انواع شعر دهه‏ی شصت را در میان مثنوی‏‏های این دوره جست؛ مثنوی‏هایی که گاه در شکلی ساده و روان بر زبان شاعر جاری شده و به دلیل همین سادگی ظاهری، گروهی را به دنبال خود کشیده است و گاه در شکلی خشن و استوار که به سبب صلابت و گیرایی‏اش، شاعری سخت‏کوش می‏طلبد. «راحتی ظاهری قالب مثنوی و آزادی شاعر در آن، به دلیل نبودن قید و بند زنجیره‏ای قافیه‏ای که در قصیده و غزل وجود دارد، موجب شده تا با تمام استقبال شاعران از این قالب، کمتر شعری در قالب مثنوی موفق از آب درآید. با این همه، در هه‏ی شصت نیز مثل دهه‏های پیشین، شاعرانی چند، کوشیده‏اند تا عواطف درونی خود را در این قالب ارائه دهند ولی کمتر موفق شده‏اند. در این دهه تنها «احمد عزیزی» و «علی معلّم» هستند که کاری در خور و بایسته، در قالب مثنوی عرضه کرده‏اند» (یوسف‏نژاد، ۱۳۸۸: ۷۳).
۲-۳-۲-۴ رباعی و دوبیتی
رباعی شعری است چهار مصراعی که بر وزن “لاحول و لاقوه الابالله” سروده می شود و یک قالب شعر ایرانی است. «رباع در لغت به معنی چهارگان است و هر چیز را که دارا ی چهار جزء باشد می‌توان رباع گفت. رباعی (با ی نسبت) در ادبیات یعنی شعری که دارای چهار مصراع است. رباعی در ادب فارسی با اسم‌های مختلفی آمده است از جمله: دوبیتی، ترانه، چاردانه، چارخانه بیت و…؛ نه تنها «دوبیتی» و «ترانه» به جای رباعی به کار رفته‌اند بلکه مفهوم و محدوده این سه درهم تنیده، به طوری که مشخص کردن مرز دقیق هر یک و تعیین مصداق‌های آنان در مواردی دشوار است. آن چنان که از منابع مختلف برمی‌آید، یکی از اسم‌های رباعی، دو بیتی است، که به عربی رفته و «الدوبیت» گفته می‌شود، بدین ترتیب عرب‌ها از واژه‌ فارسی «دو بیت» و ایرانیان از کلمه عربی «رباعی» استفاده می‌کنند» (شمیسا؛۱۳۷۴: ۱۴-۱۳).
در مورد تفاوت دوبیتی و رباعی گفته‌اند: «دو‌بیتی همان رباعی است جز اینکه وزنش با وزن رباعی فرق دارد و غالباً بر وزن مفاعیلن مفاعیل است» (نشاط، ۱۳۶۱: ۱۵۴). به لحاظ محتوایی نیز بین دوبیتی و رباعی فرق گذاشته‌اند: «دوبیتی متضمن مضامین غنایی است، عشق، عرفان، یاد دوست، گریه، سوز جدایی، درماندگی، داغ دل و…؛اما در قالب بسیاری از رباعی‌ها، فلسفه و چون چرا و گاه شکّ فلسفی دیده می‌شود» (تاکی، ۱۳۸۱: ۷۹). شاعران با بهره گرفتن از قالب‏های رباعی و دوبیتی به بیان مضامینی چون شهادت طلبی، شجاعت، شهید، دلتنگی و تحسّر برای شهیدان و … پرداخته‏اند.
۲-۳-۲-۵ چهارپاره
چهارپاره در واقع دوبیتی‏هایی پیوسته هستند که «به بیان حماسی و درشتناکی هماهنگ با تپش‏های مردم به ویژه در عرصه‏ی جنگ و دفاع از مرز و بوم و آرمان‏های خویش می‏پردازد» (ترابی، ۱۳۷۵: ۲۲۹).
۲-۳-۲-۶ قالب‏های نو
شعر نو از نظر قالب سه نوع است‏: ۱٫ شعرنیمایی ۲٫ شعر سپید ۳٫ موج نو
شعر نیماییعلی اسفندیاری که در شعر فارسی با نام «نیما یوشیج» شناخته شده است، آغازگر راستین شعر‌نو است. به همین جهت شعرنو را شعر‌‌نیمایی نیز گفته‌اند. او وزن و قافیه را حفظ کرد اما دست شاعر را در استفاده از آن باز گذاشت و بعد از تلاش و تجربه‌های شعری پراکنده در سال ۱۳۰۱ «افسانه» را منتشر کرد.
«در حوزه شکل و قالب، نیما محتوا را مقدم بر قالب دانست زیرا معتقد بود ذهن شاعر باید بر شکل تسلط داشته باشد نه اینکه شکل شعر، شاعر را مجبور به گفتن حرف‏هایی بکند که قصد آن را نداشته است. بنابراین قید تساوی طول مصراع‌ها را برداشت. چون احتیاجی نمی‌دید شاعر با کلمات مصراع پر کن، مصراعی را مساوی مصراع دیگر کند. هر جا حرف تمام می‌شود، مصراع تمام است. نیما وزن و قافیه را برای شعر لازم و طبیعی می‌داند اما بر آن است که شکل ذهنی شعر باید صورت ظاهری آن را ایجاد کند. در نظر او شعر بی قافیه مثل آدم بی استخوان است. قافیه مقید به جمله و جمله در خدمت محتواست. هر جمله تازه، قافیه تازه و هر قافیه تازه، جای خود را می‌خواهد و نباید آن را در فواصل معین جا داد» (یاحقی؛ ۱۳۷۵: ۱۰۰). هر کلمه‌ای می‌تواند در شعر جای گیرد به شرط اینکه با کلمات دیگر بیگانه نباشد. «هر کلمه‌ای، حتی کلمات لهجه‌های مختلف همه می‌توانند در شعر به کار روند. نیما واژه‌های مازندرانی زیادی را در شعرش بکار برده است. نیما و شاگردان موفق او از جمله «اخوان و شاملو» ترکیبات جدید بسیاری ساختند» (شفیعی کدکنی، ۱۳۸۰: ۱۱۶).
شعر سپید: گونه ‌ای از شعر نو فارسی است که در دهه سی شمسی و با مجموعه‏ی هوای تازه از احمد شاملو ظهور پیدا کرد. تفاوت عمده این آثار با نمونه‌ های قبلی شعر نو در فرم شعر بود. در این سبک عموماً وزن عروضی رعایت نشده ولی آهنگ و موسیقی جلوه دارد.
«پورنامداریان نیز به پاره‌ای از رمزورازهای مـوسیقی شـعر شاملو این‌گونه اشاره می‌کند: استفاده از مختصات نثر دورهء اول‌ زبان‌ فارسی، ضمیر‌ مشترک «خود» و قید «هم»، تکرار حروف مشابه چه صامت و چه مصوت، آوردن کـلمات‌ هـم‌قافیه‌ و هـم‌وزن در درون و در پایان مصاریع، تکرار یک کلمه، تقطیع شعر از نظر کتابت، که خواننده را‌ وادار‌ می‌کند‌ تـا در خواندن رعایت قطع و وصل کلام را بکند، همچنین قراردادن کلمات‌ هم‌وزن‌ یا‌ به‌نوعی رعایت قطع و وصل کلام را بکند، همچنین قراردادن کـلمات هـم‌وزن یـا به‌نوعی هماهنگ‌ و هم‌قافیه‌ درجایی که توجه خواننده را جلب کند؛ و نکته‏ی بـعدی، چیدن عـبارات در شکلی که با‌ ایجاد‌ فضایی مناسب با موضوع در القای تصویر و عاطفه کمک کند. مورد اول مبهم‌ است؛ یعنی‌ معلوم‌ نـیست کـه کـدام‌یک از مختصات نثر دورهء اول مورد نظر است. مرحوم بهار ویژگی‌های نثر دوره‏ی‌ اول‌ را ذکر کرده اسـت، ولی ایـن ویـژگی‌ها موجد هیچ نوع موسیقی در کلام نمی‌شود، اگرچه‌ گاهی‌ برجستگی‌های‌ زبانی را درپی دارند؛ مثلا استفاده از کلمات آرکاییک از لحـاظ زبـانی در تـشخص شعر شاملو مورد‌ توجه‌ است. درباره‏ی مورد دوم هم پورنامداریان گفته است که با سکوت کـوتاهی بـعد‌ از‌ این‌ها‌ و تکیه‌ای که هنگام ادای آن‌ ها در کلام ایجاد می‌شود، موسیقی پدید می‌آید، اما در بسیاری‌ جـاها‌ نـه‌ تـکیه‌ای وجود دارد و نه مکثی» (دشتی آهنگر، ۱۳۸۸: ۱۲۸-۱۲۹).
شعر موج نو: این نوع شعر، نه تنها وزن عروضی ندارد، بلکه آهنگ و موسیقی آن حتی مانند شعر سپید هم آشکار نیست. در حقیقت منطق غیر نثری آن و تشبیهات و استعارات نوین آن یعنی مجموعاً زبان شعری، بدان آهنگی معنوی می‏بخشد که در نثر دیده نمی‏شود .
از ویژگی‏های شعر موج نو می‏توان به «کشف روابـط و مناسبات جدید و تجریدی میان اشیا و ایجاد تصاویر سوررئالیستی»، «‏استفاده از زبان پیـچیده و مبهم»، «‏گریز از وزن و قافیه‌ و گرایش‌ به‌ زبان‌ نثر»، «آشنایی‌زدایی یا هنجارگریزی نحوی»، «‏تعهـّد گریزی و فردگرایی»، «‏بی توجـّهی به عنصر اندیشه، معنی و محتوا و گرایش به خیال، زبان و شـکل بـیان» و … را می‏توان ذکر نمود (حسین‏پور، ۱۳۸۲: ۱۶۹-۱۷۷).
قالب‏های شعر نو، دارای ویژگی‏هایی هستند که برخی از مضامین خاص را می‏توان به راحتی با کمک آن‏ها منتقل نمود. «از ویژگی‏های اشعار نیمایی و سپید جنگ، استفاده از واژگان و تعبیرات مذهبی، رعایت ساختمان طبیعی کلام، استفاده از ضرب‏المثل‏ها، به کار بردن ترکیبات زیبا و خوش نواختی چون سبز سرخ، مردان آفتاب و جبروت عشق است. شاعران جنگ با زبانی ساده و صمیمی وقایع جنگ را به تصویر کشیده‏اند (فیاض منش، ۱۳۸۱: ۱۲۴).
۲-۳-۳ شعر بومی
شعر بومی شعری است که علاوه بر زبان و لهجه‎ی بومی و محلی هر خطه، به آداب، رسوم و فرهنگ، زندگی و اندیشه ساکنان یک بخش جغرافیایی خاصی از کشور می‎پردازد.
به طور کلی شعر گیلان به دو شکل ارائه شده است:
الف. ترانه‎ها :
در قالب دوبیتی گاهی سه بیتی در وزن هزج مسدس، یا ون‎های نزدیک به وزن اصلی رایج در تمام گستره میهن پهناور ما سروده شده است (پرچمی، ۱۳۷۵: ۲۵).
ارزش این ترانه‎ها تا به حدی است که منبع الهام بسیاری از آثار مشهور و پرآوازه‎ی جهانیان در طول تاریخ و الگویی برای موسیقی دانان در آثار هنری آنان است. «بسیاری از نقاشان، هنرمندان، نویسندگان و حتی بیشتر فلاسفه تحت تأثیر مستقیم این‎ها قرار گرفته‎اند. شعری پرشور گیراست که از این ترانه‎ها نیرو و توان یافته باشد و داستانی دل‎انگیز که با روح این ترانه‎ها در هم آمیخته باشند و چه بسا فلسفه‎ها و مذاهبی در یک مملکت و در میان افراد یک ملت گسترش می‎یابد که از این خمیرمایه بیشتر گرفته باشد» (همایونی، ۱۳۷۹: ۲۳).
ب. سروده‎ها
سرودها که شامل سرود کشت و زرع – سرود بازی – سرود آیینی و سوگ سرود است در شکل‎های مختلف گاهی دو سه بیت حتی در سرودهای نمایشی به سی چهل بیت می‎رسد (پرچمی، ۱۳۷۵: ۲۵).
بومی سرودها همچون دیگر انواع شعر عامه، از شاخص‎ها و ویژگی‎هایی برخوردارند که آن‎ها را برجسته و متمایز می‎سازد؛ البته گاهی خصلت‎ها جنبه منفی داشته و موجب زوال آن‎ها شده است. به نظر صادق هدایت این ترانه‎ها خاصیت به خصوصی دارد که موسیقی علمی فاقد آن است «لطف و گیرندگی طبیعی در احساسات سادگی تشبیهات و طراوت شاعرانه و گاهی نیز مُهلم از افکار شاعرانه‎ی حقیقتاً عالی می‎باشند که مقام جداگانه احراز می‎نمایند» (هدایت، ۱۳۸۱: ۲۰۲).
ج. ویژگی‎های بومی سرودها
محتوای برخی از این اشعار به شکل سوال و جواب است، در گذشته دور کارگران مزرعه‎ها، مجاور، با خواندن این اشعار به صورت آوازی مشاعره کرد، ساعات کارشان را کوتاه می‎کردند و به رهگذران نشاط می‎بخشیدند» (کبیر، ۱۳۸۱: ۱۵۱).
د. شباهت ترانه‎ها در میان اقوام گوناگون
هر منطقه و هر قومی از این میهن‎ ادب‎پرور و این مهد شعر و ادب دارای واکنش‎های هنری خاصّ خویش است که با موقعیت جغرافیایی و زیستی آن پیوند دارد و غنی‎ترین منبع مردم‎شناسی و شناخت تحوّلات و پیشرفت فکری هر قوم، تحقیق در شعر و ادب باور داشت‎های آن است (پرچمی، ۱۳۷۵: ۱۳). «از آنجایی که شباهت این ترانه‎ها به زمانی می‎رسند که خانواده‎ها ملل گوناگون با هم می‎زیسته‎اند» (هدایت، ۱۳۸۱: ۲۰۰). سبک و مضمون کاملاً شبیه هم باشند، پناهی سمنانی این پدیده را «کوچ و سفر ترانه» می‎نامند و عوامل از قیبل، مهاجرت، سفر به قصد تفریح و سیاحت، سفر برای امور کاری و بسیاری از عوامل دیگر در شکل‎گیری این پدیده مؤثر می‎داند (پناهی سمنانی، ۱۳۸۳: ۳۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:54:00 ق.ظ ]




۱۲۴

۲

۵

۴۲۵۷

۲۲

۷۷۵

هدف نهایی از این مرحله، آماده ­سازی داده ­ها برای پیاده­سازی مدل توسعه داده شده در فصل قبل است، که با ایجاد پایگاه داده نهایی نشان داده در جدول۴- ۶، هدف قابل دستیابی می­باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

یکی از روش­های ارزیابی برازندگی مدل LDcFR استفاده از معیار SSE است. نتایج حاصل از محاسبه SSE به ازای تعداد خوشه­های متفاوت، در شکل۴- ۵ و شکل۴- ۶ نشان داده شده است. نتایج نشان داده شده در شکل۴- ۵، نشان­دهنده آنست که حذف معیار M و جایگذاری آن با معیار D تاثیر مناسبی بر کاهش خطای SSE داشته است.
شکل۴- ۵ مقایسه خطای SSE مدل RFM و DFR
از سوی دیگر، همان‌گونه که در شکل۴- ۶ نشان داده شده است، میزان خطای SSE برای مدل LDcFR کمترین مقدار را در تعداد خوشه­های مختلف داشته و این بدان معناست که این مدل توانسته خوشه­های متراکم­تر و بهتری ایجاد کند. نتایج نشان داده شده در شکل۴- ۵ و شکل۴- ۶ اثباتی است بر دقت مدل پیشنهادی.
شکل۴- ۶ مقایسه خطای SSE مدل LRFM و LDFR

تعیین ارزش

هدف این بخش پیاده­سازی و سنجش مدل تعیین ارزش ارائه‌شده در فصل قبل است. همان‌گونه که در فصل قبل بیان شد، پس از تشکیل پایگاه داده مشتریان، تعیین ارزش آن‌ ها متشکل از ۳ فرایند خوشه­بندی، تشکیل زنجیره مارکوف و اولویت­ بندی مشتریان است. در این بخش، فرآیندهای مورد نیاز برای تعیین ارزش مسافران بر روی پایگاه داده تشکیل شده در بخش قبل اجرا خواهد شد.

تعیین تعداد بهینه خوشه ها

اولین گام از فرایند تعیین ارزش، خوشه­بندی مشتریان می­باشد. در فرایند خوشه­بندی دانستن تعداد خوشه ­ها، اهمیت بالایی دارد. تعیین تعداد خوشه ­ها به دو روش قابل اعمال است؛ نظر خبرگان و شاخص­ های آماری. در این تحقیق، برای تعیین دقیق تعداد خوشه ­ها، از شاخص Silhouette، که یک شاخص آماری می­باشد، استفاده شده است. این شاخص به تفسیر و اعتبارسنجی خوشه­های تشکیل شده در فرایند خوشه­بندی پرداخته و میزان برازندگی آن را تعیین می­ کند. شاخص silhouette از طریق رابطه (۴-۱) بدست می ­آید:

(۴-۱)

در رابطه ۴-۱، نشان­دهنده میانگین فواصل داده­ی i از سایر داده ­های موجود در خوشه و بیان‌کننده حداقل متوسط فاصله داده i از سایر خوشه­هاست. هرچه مقدار این شاخص در خوشه­بندی بالاتر باشد، بیانگر آنست که خوشه­بندی بهتر انجام‌شده است. حداکثر مقدار این شاخص برابر یک است.
برای مجموعه داده آماده شده در مرحله قبل، از شاخص Silhoutte برای تعیین تعداد بهینه خوشه ­ها استفاده شده است. نتایج بدست آمده، نشان می­دهد که ایجاد ۴ خوشه برای داده ­ها، نتایج بهتری تولید می­ کند. مقادیر بدست آمده برای خوشه­های ۳ تا ۱۰ تایی در شکل۴- ۷ نشان داده شده است.

شکل۴- ۷ تعداد بهینه خوشه ها

با توجه به نتایج بدست آمده، ۴ خوشه برای داده ­ها در نظر گرفته خواهد شد.

خوشه بندی

پس از تشکیل پایگاه داده و تعیین تعداد مناسب خوشه ­ها، در این مرحله مسافران موجود در پایگاه داده موجود، با بهره گرفتن از الگوریتم توسعه داده شده ICA خوشه­بندی شده ­اند. نتایج حاصل از خوشه­بندی پایگاه داده مسافران در جدول۴- ۷ نشان داده شده است.
جدول۴- ۷ خوشه های تشکیل شده

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:53:00 ق.ظ ]




جدول ۳-۱) تعداد کارکنان به تفکیک اداره و شرکتها و نمایندگیهای تابعه ………………………. ۳۳

جدول ۴-۱) توزیع فراوانی سطح تحصیلات پاسخگویان ……………………………………………. ۳۶

جدول ۴-۲) توزیع فراوانی جنسیت پاسخگویان ………………………………………………………. ۳۶

جدول ۴-۳ )توزیع فراوانی سن پاسخگویان ………………………………………………………….. ۳۷

جدول ۴-۴) توزیع فراوانی وضعیت تاهل پاسخگویان ………………………………………………. ۳۷

جدول ۴-۵)توزیع فراوانی میزان سابقه پاسخگویان ………………………………………………….. ۳۸

جدول ۴-۶) توزیع فراوانی نوع دوستی از ابعاد رفتار شهروندی …………………………………… ۳۸

جدول ۴-۷) توزیع فراوانی وظیفه شناسی از ابعاد رفتار شهروندی ………………………………… ۳۹

جدول ۴-۸) توزیع فراوانی جوانمردی از ابعاد رفتار شهروندی ……………………………………. ۳۹

جدول ۴-۹) توزیع فراوانی رفتار مدنی از ابعاد رفتار شهروندی …………………………………… ۳۹

جدول ۴-۱۰) توزیع فراوانی احترام و تکریم از ابعاد رفتار شهروندی …………………………….. ۴۰

جدول ۴-۱۱) توزیع فراوانی رهبری تحول آفرین …………………………………………………… ۴۰

جدول ۴-۱۲) توصیف متغیرهای تحقیق(۱۴۵=N) ………………………………………………….. 40

جدول ۴-۱۳)رابطه بین رهبری تحول آفرین با بعد احترام و تکریم ………………………………… ۴۱

جدول ۴-۱۴) رابطه بین رهبری تحول آفرین با بعد وظیفه شناسی …………………………………. ۴۱

جدول ۴-۱۵) رابطه بین رهبری تحول آفرین با بعد جوانمردی …………………………………….. ۴۲

جدول ۴-۱۶)رابطه بین رهبری تحول آفرین با بعد رفتارمدنی ……………………………………… ۴۲

جدول ۴-۱۷) رابطه بین رهبری تحول آفرین با بعد نوع دوستی ……………………………………. ۴۳

جدول ۴-۱۸) تحلیل رگرسیون نمرات متغیر ملاک …………………………………………………… ۴۳

جدول ۴-۱۹)خلاصه اطلاعات تحلیل واریانس ………………………………………………………. ۴۳

جدول ۴-۲۰)پیش بینی سبک رهبری بر اساس ابعاد رفتار شهروندی ……………………………… ۴۴

فهرست اشکال
عنوان صفحه
شکل ۱-۱) عوامل رهبری تحولآفرین ………………………………………………………………… ۱۲
شکل ۱-۲) مهمترین ابعاد و مؤلفه های رفتار شهروندی سازمانی …………………………………… ۲۲
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه رهبری تحولآفرین با رفتار شهروندی سازمانی کارکنان اداره بیمه ایران و شرکتها و نمایندگیهای زیرمجموعه آن در استان اردبیل است. این تحقیق به دنبال این است که آیا بین سبک رهبری تحولآفرین با بعد ابتکارات فردی رفتار شهروندی رابطه وجود دارد؟ یا اینکه آیا بین سبک رهبری تحولآفرین با بعد وظیفه شناسی رفتار شهروندی رابطه وجود دارد؟و یا اینکه آیا بین سبک رهبری تحولآفرین با بعد جوانمردی رفتار شهروندی رابطه وجود دارد؟ پژوهش حاضر بر اساس اهداف پژوهش کاربردی میباشد ضمن اینکه این پژوهش از نقطه نظر گردآوری اطلاعات پژوهش توصیفی همبستگی میباشد.جامعه آماری این پژوهش ۲۴۴ نفر از کارکنان ادارات و شرکتها و نمایندگیهای بیمه ایران در استان اردبیل میباشد که از بین این تعداد ۱۴۵ نفر با بهره گرفتن از نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه بین آنها توزیع گردید.و این پژوهش بر اساس داده های روش نمونهگیری به صورت نمونهگیری تصادفی ساده است برای گردآوری داده های مورد نیاز از دوپرسشنامه سبک رهبری تحولآفرین و پرسشنامه رفتار شهروند سازمانی استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها در این تحقیق از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده مهم ترین روش های آماری که در این تحقیق استفاده شده شامل آزمونهایی چون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون رگرسیون و تحلیل واریانس یک طرفه می باشد. نتیجه به دست آمده نشان دهنده این بود که بین مؤلفه های رفتار شهروندی سازمانی و رهبری تحولآفرین ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

واژگان کلیدی: رهبری تحولآفرین، رفتار شهروندی
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱ مقدمه
در محیط رقابتی کسب و کار امروز، عمده نگرانی و تکاپوی سازمان ها در جهت بقا و توسعه و پیشرفت فراگیر آنها شکل میگیرد. در راستای این هدف خطیر، مدیران در پی شناسایی و بهرهگیری بهینه از منابع و سرمایه هایی هستند که تحصیل آنها هزینه ها و زحمات فراوانی دارد. پس پیروز این میدان مدیرانی هستند که سرمایه های مذکور را به اثربخش ترین، کاراترین و بهرهورترین طُرق ممکن به کار گیرند. عمده منابع هرسازمانی متوجه منابع انسانی، مالی و فنی آن است که مسلماً سرمایه انسانی تعیین کننده سمت و سوی دیگر سرمایه هاست، زیرا نیروی انسانی است که با توانایی های خود و با برنامه ریزی، دیگر منابع را به خدمت گرفته است. ( باتمان و ارگان[۱] ،۱۹۸۳ )
برای اولین بار از اصطلاح رفتار شهروندی سازمانی استفاده کردند و آن را به عنوان اقدامات بخشی از کارکنان برای بهبود بهره وری و همبستگی و انسجام در محیط کاری می دانند که ورای الزامات سازمانی است.از آنجایی که رشته مدیریت هر روز وارد مباحث جدیدتری می شود و حوزه های بیشتری را تسخیر می کند، و بهبود عملکرد در شکل گیری رشته مدیریت اصل خدشه ناپذیر بوده است در مکاتب اولیه مدیریت افراد یک سازمان با رفتارهایی که در شرح شغل و شرایط احراز آن وجود داشت مورد ارزیابی قرار می گرفتند ولی امروزه رفتارهایی فراتر از آن نیز مد نظر قرارگرفته است. امروزه این رفتارها جزء جدایی ناپذیر در مدیریت عملکرد محسوب شده ودر جنبه های مختلف سازمان وارد شده اند وآن را رفتارهای افزون بر نقش یا رفتار شهروندی سازمانی میخوانند. در این فصل ابتدا به بیان مسئله و ضرورت انجام تحقیق پرداختهایم، سپس اهداف و سوالات تحقیق و تعریف نظری و عملیاتی اصطلاحات تحقیق را آوردهایم.
۱-۲ بیان مسئله
قرن جدید امواج تازه ای از تغییر را با خود به همراه آورده است. محیط پیرامون سازمانها پویاتر از قبل شده و باعث گردیده تا سازمانها در پی یافتن پاسخهایی برای این پویاییها باشند. برای موفقیت و حتی بقا در چنین محیطی ضروری است سازمانها به سمت انعطاف پذیری، پویایی و تحول حرکت نموده و از سکون بپرهیزند ( جمشیدیان و یزدانشناس، ۱۳۸۷).
مدیریت و رهبری ساکن و بی‌تحرک نمی‌تواند مدت زیادی به طول انجامد، موج یا آن را غرق می‌کند و یا کشتی این مدیریت و رهبری، در گل فرو رفته باقی می‌ماند دیدگاه های بسیاری از نظریه پردازان حاکی از آن است که سازمانهای امروزی نمی ‌توانند روند و سرعت تغییرات را متوقف سازند، بلکه تنها می‌توانند تردیدها، نوسانات و بی‌ثباتیها را به فرصتهایی برای آموختن، تطابق و همخوانی مطلوب تبدیل کنند.
جهت مقابله با این محیط نامطمئن و تغییرات مستمر، نیازبه افرادی درنقش رهبر بشدت احساس می شود. بدیهی است که رهبری سنتی در هزاره سوم ادامه حیات نخواهد یافت و جهان نیازمند رهبرانی تحولآفرین خواهد بود. ( انصاری و تیموری،۱۳۸۵)
رهبری تحول آفرین به دنبال برقراری یک رابطه بین علائق فردی و جمعی است تا به زیردستان اجازه کار کردن برای اهداف متعالی را بدهد.این نوع رهبری برخلاف تئوریهای سنتی که عمدتاً متمرکز برفرآیندهای عقلایی هستند، بر احساسات و ارزشها تاکید میکند و در جستجوی اتصال میان علایق فردی و جمعی میباشد تا از این طریق به زیردستان اجازه دهد برای اهداف متعالی تلاش کنند. رهبری تحولآفرین زمانی تحقق مییابد که رهبر علایق کارکنانش را به کار افزایش دهد و آنان را از هدفها و ماموریتها آگاه سازد و پیروانشان را تشویق کند که فراتر از منابع فردی بیندیشند.
در محیط رقابتی کسب و کار امروز، عمده نگرانی و تکاپوی سازمانها در جهت بقا و توسعه و پیشرفت فراگیر آنها شکل میگیرد. در راستای این هدف خطیر، مدیران در پی شناسایی و بهرهگیری بهینه از منابع و سرمایههایی هستند که تحصیل آنها هزینه ها و زحمات فراوانی دارد. پس پیروز این میدان مدیرانی هستند که سرمایه های مذکور را به اثربخش ترین، کاراترین و بهرهورترین طرق ممکن به کار گیرند. عمده منابع هرسازمانی متوجه منابع انسانی، مالی و فنی آن است که مسلماً سرمایه انسانی تعیین کننده سمت و سوی دیگر سرمایههاست، زیرا نیروی انسانی است که با توانایی های خود و با برنامه ریزی، دیگر منابع را به خدمت گرفته است . (باتمان وارگان، ۱۹۸۳)
برای اولین بار از اصطلاح رفتار شهروندی سازمانی استفاده کردند و آن را به عنوان اقدامات بخشی از کارکنان برای بهبود بهره وری و همبستگی و انسجام در محیط کاری میدانند که ورای الزامات سازمانی است. رفتار فردی آگاهانه و با بصیرت که مستقیماً و به صراحت با سیستم پاداش رسمی شناخته نمیشود وبه صورت کلی کارکردهای سازمان را ارتقاء میدهد.منظور از آگاهانه و با بصیرت، رفتاری که لازمه نقش یاشرح شغل توافق شده در قرارداد استخدام باشد، نیست،این رفتار انتخاب آزادانه شخصی است که غفلت از آن تنبیهی در پی ندارد.
این تحقیق به دنبال این است که رابطه رهبری تحولآفرین با رفتار شهروندی کارکنان اداره بیمه ایران در استان اردبیل را بررسی کند و به این سؤال پاسخ دهد که چه رابطه ای بین رهبری تحول آفرین و رفتار شهروندی کارکنان بیمه ایران در استان اردبیل وجود دارد؟ و آیا این رابطه موجب بهبود اثر بخشی کارکنان می شود؟
۱-۳ اهمیت و ضرورت تحقیق
رهبری تحول آفرین یکی از پارادایمهای رهبری در روانشناسی سازمانی است که مورد تحقیق گستردهای قرار گرفته است . رهبری تحولآفرین ، رضایت زیردستان و اعتماد آنان به رهبری و به علاوه تعهد عاطفی آنان را افزایش میدهد. رهبرانی که رفتارهای تحولآفرین را از خود نشان میدهند مجموعهای از نتایج مثبت را در سازمان ایجاد میکنند. از سویی، عملکرد سازمانی برجسته از طریق تلاش های کارکنان معمولی حاصل نمیشود. یکی از دلایل موفقیت سازمان های بزرگ میشود این است که آنها کارکنانی دارند که فراتر از وظایف رسمی خود تلاش مینمایند، یعنی آنها کارکنانی دارندکه ر فتارهای شهروندی سازمانی را از خود بروز میدهند. تحقیقات نشان داده بین رهبری تحولآفرین و رفتار شهروندی سازمانی ارتباط مثبتی وجود دارد .
مطالعه رفتار افراد در محیط های کاری از دیر باز مورد توجه اندیشمندان علوم مدیریت بوده است و با ظهور رشته رفتار سازمانی در سالهای نخست دهه ۱۹۶۰ این امر جدیت بیشتری یافت .بسیاری از مطالعات صورت گرفته سعی در تقسیم بندی رفتارها و علل بروز آنها داشته اند .مباحثی نظیر؛ ادراک ، انگیزش ، نگرشهای شغلی و غیره از جمله مواردی هستند که به بررسی ریشه بسیاری از رفتارهای آدمی در محیط کار می پردازند. اما بحثی که در دو دهه اخیر مطرح شده است و علاوه بر رفتارشناسان ، توجه روانشناسان و جامعه شناسان را نیز به خود جلب کرده است ، رفتار شهروندی سازمانی نام دارد. رفتار شهروندی سازمانی ، رفتاری اختیاری و فراوظیفهای است که در افزایش عملکرد اثربخش سازمان مؤثر است و به طور مستقیم یا غیرمستقیم بوسیله سیستم پاداش رسمی سازمان سازماندهی نمی شود .با توجه به اینکه افزایش اثربخشی همواره یکی از مسائل و دغدغه های مدیران است، شناخت رفتار شهروندی سازمانی و زمینه های استقرار آن می تواند گام موثر و مفیدی در این مسیر به شمار آید.( طبرسا و همکاران، ۱۳۸۹، ص ۲)
بنابرین تحقیق حاضر برآن است تا از یک سو مفاهیم نسبتاً جدید رهبری تحولآفرین و رفتار شهروندی سازمانی را بیان کند و از سوی دیگر رابطه این دو مورد یعنی رابطه رهبری تحولآفرین با رفتار شهروندی سازمانی را تبیین نماید. سپس راهکارهایی را برای افزایش تاثیرگذاری این رابطه در بالا بردن کارایی و اثربخشی کارکنان اداره بیمه ایران در استان اردبیل ارائه نماید.
۱-۴ اهداف تحقیق
۱-۴-۱ هدف اصلی
مشخص کردن ارتباط بین رهبری تحولآفرین و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان اداره بیمه ایران در استان اردبیل در سال ۱۳۹۱٫
۱-۴-۲اهداف فرعی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:53:00 ق.ظ ]