آیا موارد ذکر شده در قانون آیین دادرسی کیفری در خصوص بازداشت موقت منطبق با موازین شرعی است؟
آیا صدور قرار بازداشت موقت برای دادرسی در تمامی جرائم الزامی است یا اختیاری؟
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در صورت تبرئه متهم، آیا راه جبران خسارت برای متهم وجود دارد؟
۱-۶- فرضیه های تحقیق
دستور توقیف متهم قبل از محاکمه در برخی از جرائم، توسط معصومین و شارع مقدس صادر گردیده است مانند دستور پیامبر اکرم (ص) مبنی بر بازداشت شخصی که متهم به قتل بود.
برخی از موارد ذکر شده در قانون در زمینه صدور قرار بازداشت موقت، در شرع بدان تصریح شده است مانند بازداشت متهم به قتل و برخی دیگر بنا به برخی از مصالح از جمله برقراری امنیت صادر گردیده است.
صدور قرار بازداشت موقت در برخی موارد (موارد ماده ۳۲ آدک) اجباری است و در برخی از موارد (موارد ماده ۳۵ آدک) اختیاری است.
با توجه به سکوت مقنن، علی الظاهر راهی برای جبران خسارت متهمی که در بازداشت به سر می برده است و حکم برائت وی صادر گردیده است معین نگردیده است.
فصل دوم:
مروری بر ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱- تعاریف بازداشت موقت
بازداشت در لغت به معنای منع ,ممانعت,جلوگیری,توقیف و حبس آمده (معین ۱۳۷۵,۴۵۴:(۹، در اصطلاح بازداشت به معنی سلب موقت آزادی تن یا مال اشخاص به دلایل قانونی و به دستور مقام صلاحیتدار است بازداشت به معنی حبس نیست چون حبس شخص به صورت قانونی و در زمان مشخص و به حکم نهایی و قطعی دادگاه به عمل می آید (ایمانی۱۳۸۲,۸۷).
بازداشت در نظام حقوقی ایران به این شرح آمده است در توقیف نگاه داشتن متهم در تمام یا قسمتی از جریان تحقیقات مقدماتی است که امکان دارد تا خاتمه دادرسی و صدور حکم نهایی و شروع به اجرای آن ادامه یابد (آخوندی ۱۵۴,۱۳۸۴).
۲-۲- تاریخچه شکل گیری بازداشت موقت در اسلام
برای اینکه نظر اسلام و تاریخچه شکل گیری بازداشت موقت در فقه و اسلام را بررسی نمود باید به تاریخچه شکل گیری زندان در دین مبین اسلام رجوع نمود زیرا همانطور که در مباحث آتی بیان خواهد شد، فقها بازداشت موقت را یکی از انواع زندان ها می دانند. پس ابتدا نگاهی به تاریخچه زندان خواهیم نمود.
لازم به ذکر است که زندان در اسلام، به عنوان مجازاتی اصلی مطرح نیست؛ موارد مجازات زندان در نظام کیفری اسلام به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد و نگاهی گذرا به دیدگاههای عالمان اسلامی، بیانگر آن است که آنان به مجازاتهایی که در سیستمهای عدالت کیفری به عنوان «مجازاتهای سالب آزادی» مطرحند، به دیدۀ منفی مینگرند و آن را نادرست میدانند. آنان امروزه علاوه بر معایب متعدد این مجازاتها برای جامعه وشخصیت بزهکار، از زندان به عنوان «دانشگاه جرم» نام میبرند. توجه به دیدگاه علما در این زمینه مبیّن این موضوع است که غالب قریب به اتفاق این موارد، تنها به عنوان بازداشتهای احتیاطی و به ویژه بازداشت موقت تا تکمیل تحقیقات مطرح است به عبارت دیگر مواردی که در شارع مقدس بعنوان بازداشت موقت و بازداشت احتیاطی ذکر گردیده است را فقها بعنوان زندان و حبس از آن یاد نموده اند.
برخی فقها بیان نموده اند در قوانین جزایی اسلام، مسلما مجازاتی به عنوان حبس- اعم از تأدیبی و احتیاطی- وجود دارد و کسی که بر فقه اسلامی اشراف داشته باشد، به این مطلب اذعان میکند. اسناد تاریخی، گویای اعمال مجازات زندان نسبت به برخی مجرمان و متهم ان در زمان رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله، امیر المؤمنین علیه السّلام و خلفا میباشد؛ هرچند در زمان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مکان خاصی به نام زندان وجود نداشت و مجرم یا متهم در مسجد یا خانههای نزدیک آن، زندانی میشد. امام علی علیه السّلام نخستین کسی بود که مکانی را به عنوان زندان ساخت و خلفای پیش از او، مجرم را در دهلیزها و چاههای کمعمق زندانی میکردند (طبسی ۱۳۸۰، ۲۸).
در زبان عربی واژههای زیاد و گوناگونی به معنی و مفهوم «زندان» دلالت دارند. مانند واژههای سجن، حبس، وقف، و ایقاف، حصر، اثبات، اقرار، امساک، و مانند اینها، لکن مشهورترین آنها همان دو واژۀ نخستین یعنی «سجن» و «حبس» میباشند، روی همین جهت است اینک برخی از سخنان دانشمندان دانش لغتشناسی را دربارۀ مفهوم این دو واژه نقل میکنیم:
راغب در کتاب مفردات بیان نموده است:«السّجن: در زندان نگه داشتن. واژۀ سجن به همین معنی در این آیه هم با فتحه و هم با کسرۀ سین خوانده شده است: «رب السّجن أحبّ إلیّ …»پروردگارا زندان برای من دوستداشتنیتر از آن چیزی است که مرا به آن فرا میخوانند. واژۀ سجن به همان معنی در این دو آیه نیز بکار رفته است: «لَیَسْجُنُنَّهُ حَتّٰی حینٍ»، «وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیٰان» (راغب اصفهانی ۱۴۱۲، ۲۱۶).
در جایی دیگر گفته شده است: «الحبس: مانع شدن از آمد و شد، چنانکه خداوند متعال فرموده:«تَحْبسُونَهُمٰا منْ بَعْد الصَّلٰاه …» یعنی بعد از نماز از آمد و شد آن دو نفر وصی و شاهد مانع شوید تا سوگند یاد کنند که …و نیز حبس به معنای محلی که آب را در خود نگه میدارد، یعنی آب انبار هم گفته شده است» (راغب اصفهانی ۱۴۱۲، ۲۱۶).
صاحب صحاح اللّغه بیان نموده است که سجن با کسرۀ سین: زندان، السّجن با فتحۀ سین مصدر و بمعنای زندانی کردن میباشد. سجنه نیز بمعنای حبسه است. یعنی او را بازداشت کرد.».در جایی دیگر بیان شده است «حبس: ضد تخلیه و گشودگی است. حبس و احتباس هر دو به یک معنی هستند و احتبس بمعنی خود را حبس نمود این واژه هم متعدی استعمال میشود و هم غیر متعدی.تحبّس علی کذا، یعنی خود را به آن امر مقید و پایبند ساخت» (جوهری۱۴۱۰، ۲۱۳۳).
صاحب کتاب قاموس اظهار داشته است که «سجنه: او را حبس کرد، سجن الهمّ: اندوه خود را پنهان نمود. سجن با کسرۀ سین: محبس و زندان، صاحب و مسئول آن را نیز سجّان- زندانبان- گویند، چنانکه سجین [بر وزن جنین] شخص زندانی را گویند.» در ادامه بیان نموده است: «حبس: بازداشت کردن. محبس محل بازداشت و بازداشتگاه گفته میشود: حبسه، یحبسه: او را بازداشت کرد، او را بازداشت میکند» (قرشی۱۴۱۲، ۸۲۴).
نویسنده کتاب لسان العرب بیان داشته است: «السّجن: زندان. السّجن با فتحۀ سین مصدر است به معنای زندانی کردن.سجنه: او را زندانی کرد. سجّان: صاحب و مسئول زندان، زندانبان. سجین:شخص زندانی، (در سجین مؤنث و مذکر فرقی ندارند، هم به مرد زندانی سجین گفته میشود و هم به زن زندانی، و در آخر آن هاء تأنیث آورده نمیشود.» در ادامه بیان داشته است که :«حبس، احتبس و حبسه، همه بمعنای جلوگیری کردن و بازداشتن هستند.حبس ضد تخلیه و گشودگی است. احتبسه: او را بازداشت نمود، احتبس بنفسه: خود را مقید و پایبند گردانید، این واژه هم متعدی و هم غیر متعدّی استعمال میشود…. حبس، محبسه، محبس: اسم مکان و محل هستند و معنای بازداشتگاه میدهند» (ابن منظور ۱۴۱۴، ۴۴).
از مجموع آنچه که گفته شد چنین بدست میآید که مفاد و مفهوم دو واژۀ سجن و حبس عبارتست از: محدود ساختن کسی و منع او از آمد و شد آزاد و تصرفات آزادانه. بنابراین در مکان آن ویژگی خاصی شرط نمیباشد و وجود برخی امکانات و یا عدم آن تأثیری در تحقق این نامگذاری ندارد، شرط عمده اینست که شخص زندانی از آمد و شد آزاد ممنوع و مقید باشد.
در کتاب خطط مقریزی بیان شده است: زندان از نظر شرع، محبوس کردن در یک مکان تنگ نمیباشد، بلکه عبارتست از اینکه شخص بازداشت شود و از تصرفهای خودخواه و آزادانه ممنوع گردد، این بازداشت چه در خانهای باشد و چه در مسجدی، و چه از این طریق که شخص مورد نظر را زیر سرپرستی اجباری خود درآورد، و یا اینکه وکیل و مأموری را بر او بگمارند که در همه جا با او باشد و از او جدا نشود. به همین سبب است که رسول خدا (ص) زندانی را اسیر نامیده است. چنانکه ابو داود و ابن ماجه از هرماس بن حبیب، و او از پدرش، روایت کردهاند، که پدر هرماس گفت:شخصی را که به من بدهکار بود نزد رسول خدا (ص) بردم «و از او شکایت کردم»، پیامبر به من فرمود: او را به همراه خود نگهدار و از او جدا نشو! سپس آن حضرت افزود: ای برادر تمیمی تصمیم داری با اسیرت چهکار کنی؟و در کتاب سنن ابن ماجه چنین آمده است که رسول خدا(ص) بعد از آنکه به من دستور داد که بدهکارم را با خود بازداشت کنم، در پایان روز بر من گذر کرده و فرمود: اسیرت چهکار کرد، ای برادر تمیمی؟ (مقریزی بی تا، ۹۹)
در عصر پیامبر اسلام این را زندان مینامیدند، در زمان ابو بکر نیز چنین بود، در آن زمان محبس معیّنی برای زندانی کردن مجرم آماده نشده بود. لکن در زمان حکومت عمر کشور گسترش یافت و ملّت افزون شدند، از اینروی عمر در مکه خانهای را از صفوان بن امیه به مبلغ چهار هزار درهم خریداری و آن را زندان قرار داد، و مجرمان را در آنجا حبس میکرد.با توجه به این مسائل است که علماء در اینکه آیا باید جای بخصوصی به عنوان زندان وجود داشته باشد یا نه، اختلاف نظر پیدا کردهاند و دو دسته شدهاند. آن دسته که به عدم لزوم آن قائلند به این مسأله احتجاج و استناد میکنند که چنین چیزی نه در عصر رسول خدا (ص) وجود داشته و نه در زمان خلیفۀ بعد از او.در آن زمان زندانی را در جای خاصی زندانی نمیکردند، بلکه او را بازداشت نموده و در هر جا که شد نگه میداشتند، و یا بر او مأمور و نگهبان میگماشتند که این کار «ترسیم» نامیده میشد، و یا اینکه شخص طلبکار غلام خود را بر او میگماشت که از او جدا نشود. اما آن دسته که به لزوم ایجاد زندان معیّن قائلند، آنان نیز به روش عمر بنخطاب استناد کردهاند. در زمان شخص رسول خدا (ص)، ابوبکر، عمر، عثمان و علی (ع)، سنت و شیوه بر این استوار بود، که کسی را برای دین و قرض زندانی نمیکردند، طلبکار را بر او میگماشتند. نخستین کسی که برای دین زندانی کرد، شریح قاضی بود (منتظری ۱۴۰۹، ۳۰: ۴).
در کتاب تراتیب الإداریّه آمده است که «امام ابو عبد اللّه فرزند فرج، مولای ابن طلّاع در کتاب أقضیه (قضاوتها) گفته: دانشمندان اختلاف دارند در اینکه آیا رسول خدا (ص) و ابو بکر هیچگاه کسی را زندانی کردند یا نه؟ برخی از آنان گفتهاند رسول خدا (ص) زندان نداشت و هیچگاه کسی را زندان نکرد، اما برخی دیگر گفتهاند در مدینه متهم ی را به زندان انداخت. این مطلب را عبد الرّزاق و نسائی در کتابهایشان از «بهز بن حکیم» از پدرش و از جدش، روایت کردهاند. ابو داود نیز در کتاب خود از بهز بن حکیم این را نقل کرده است که جدش گفته: رسول خدا (ص) گروهی از خویشان مرا در رابطه با یک اتهام خون، حبس کرد … در کتاب بدائع السلک قاضی ابن ازرق به نقل از ابن فرحون و او از ابن قیم جوزیه، آورده است: حبس شرعی این نیست که آدم را در یک جای تنگ زندانی کنند، بلکه بازداشت شخص و منع او از تصرف میباشد، چه در یک خانه باشد و چه در مسجد، و چه آنکه بستانکار را بر او بگمارند، و به همین جهت بود که پیامبر اسلام (ص) این نوع زندانی را اسیر نامید» (کتانی بی تا، ۲۹۵).
درخصوص تاریخچه شکل گیری اول زندان در اسلام اقوال مختلفی وجود دارد . در مسند زید روایتی از حضرت علی (ع) نقل شده است که زندانی ساخت و نام آن را «نافع» گذاشت سپس زندان دیگری ساخت و اسم آن را «مخیّس» گذاشت. در کتاب غارات از سابق بربری مثل همین روایت نقل شده و گفته است خود، آن زندان را دیده و شنیده است که حضرت علی (ع) تکرار میکرده است: پس از نافع، مخیّس را ساختم. چنان که اهل لغت مانند ابن اثیر در نهایه، ابن منظور در لسان العرب، فیروزآبادی در قاموس اللغه، زمخشری در فائق و دیگران در مادۀ «خیس» بدین مطلب پرداختهاند.سیوطی در کتاب الوسائل الی مسامره الاوائل ساختن زندان را در اسلام به حضرت علی (ع) نسبت داده است، چنان که در کتاب تراتیب الاداریه این مطلب از احمد بن شلبی در اتحاف الرواه بمسلسل القضاه نقل شده است. خفاجی نیز در شفاء الغلیل گفته است در زمان حضرت رسول و ابوبکر و عثمان زندان نبود و در اسلام، علی (ع) اوّلین کسی بود که زندان ساخت و ابن همام در شرح فتح القدیر و عطیه مصطفی در نظم الحکم بمصر به همین صورت نقل کردهاند، چنان که ابن حزم در محلّی گفته است: خلافی نیست در این که در زمان پیامبر زندان وجود نداشته است. ولی از بعضی دیگر مانند رضوان شافعی در الجنایات المتحده و شوکانی در نیل الاوطار برمیآید که وجود داشته است (طبسی ۱۳۸۱، ۶۱۳).
در روایات آمده است که از علی (ع) روایت شده: آن حضرت زندانی ساخت و آن را «نافع» نامید.سپس تصمیم گرفت آن را خراب کند و زندان دیگری بسازدو آن را مخیّس نامید. آن حضرت رجز میخواند و میگفت: آیا مرا زیرک و هوشیار نمیدانی- که پس از نافع، مخیّس را ساختم. در حدیثی دیگر از سابق بربری آمده است که گفت: … زندان را من دیدم. آن زندان از نی بود، مردم آن را سوراخ میکردند و بیرون میآمدند. از این رو، علی (ع) آن را از گچ و آجر ساخت.سابق گوید: شنیدم که آن حضرت میگفت: آیا مرا زیرک و هوشیار نمیدانی که به جای نافع، مخیّس را ساختم (مجلسی ۱۴۱۰، ۴۲۰: ۳۴).
ابن اثیر گوید در حدیث علی(ع) آمده است: آن حضرت زندانی ساخت و نام آن را «مخیّس» گذاشت و گفت: پس از «نافع»، «مخیّس» را ساختم، خانهای محکم و امینی زیرک. نافع، اسم زندانی بوده که حضرت آن را از نی ساخته بوده است. بعضی از زندانیان از آن فرار میکردند پس حضرت این زندان را از گلولای میسازد و «مخیّس» نام میگذارد .«مخیّس» را میشود مفتوح و یا مکسور خواند. گفته میشود: «خاس الشیء» یعنی فاسد شد و تغییر کرد و «تخییس» یعنی به خواری افکندن و انسان در زندان به خواری میافتد؛ یعنی ذلیل و پست میشود. اگر مخیّس به فتح «یا» خوانده شود اسم مکان است؛ یعنی جای خوار کردن و اگر به کسر یا خوانده شود اسم فاعل باب تفعیل است و راجع به معاویه است که به حسین بن علی نوشت: «إنّی لم أکسک و لم أخسک؛ من تو را ذلیل نکردم یا با تو خلف وعده نکردم». (طوسی ۱۴۰۰، ۹۲: ۲).
یکی از نویسندگان مصر در خصوص زندان و بازداشتگاه در صدر اسلام بیان می دارد که زندان به گونهای که اکنون میبینی، یعنی متهم در جای تنگی نگهداری شود، نبوده است. در زمان پیامبر و ابو بکر چنین چیزی نبوده، بلکه بدین صورت بوده که جلوی شخص را میگرفتند که نتواند کاری انجام دهد و یا با دیگران اختلاط داشته باشد. شاکی یا وکیل او، متهم را در خانه یا مسجدی نگه میداشتند و او را رها نمیکردند که اسم این کار «ترسیم» است و پیامبر دستور داد که طلبکار ملازم بدهکار باشد و او را رها نکند … امّا اسیران در حظیرۀ مسجد جامع زندانی میشدند. وقتی در زمان عمر، رعیت فزونی یافت زندان به وجود آمد که مجرم در آن زندانی شود و عمر خانهای در مکه از صفوان به مبلغ چهار هزار درهم خرید و آن را زندان قرار داد و مجرمان را در آن زندانی کرد (منتظری ۱۴۰۹، ۳۰ :۴).
هرچند که برخی روایات واقوال بیان شده در خصوص زندان بود ولی بانگاهی به این روایات و سخنان می توان فهمید که در گذشته زندان هم برای زندانیان ساخته شده است و هم برای متهم ین به عبارت دیگر ساختمان زندان و بازداشتگاه یکی بوده است و به صورت امروزی که محل بازداشتگاه متهمین و زندان محکومین از هم مجزاست نبوده است.
۲-۳- اقسام زندان در اسلام
در اسلام زندان با توجه به عوامل و انگیزههای گوناگونی که موجب جای گرفتن افراد زندانی در آن میگردد، به چند قسم تقسیم شده است که در این قسمت سعی شده است با تفحص در متون روائی و فقهی به آنان اشاره داشته باشیم. با جستجو در آثار فقها برای زندان، چهار قسم بیان شده است که عبارتند از: زندان احتیاطی (بازداشت موقت)، زندان اکتشافی، زندان حقوقی و زندان جنائی.
زندان احتیاطی یا بازداشت موقت عبارت از اینست که فرد متهم پیش از اثبات جرم او بعنوان موقت در زندان بماند و تحت نظر قرار بگیرد. و این در حالی است که احتمال هست که جرمی برای او ثابت نشود، و او از اتهام تبرئه شود. زندان نسبت به چنین فردی، جنبۀ کیفری ندارد، بلکه صرفاً از باب احتیاط و برای جلوگیری از گریختن احتمالی او در حین تحقیقات و یا به منظور اینکه نتواند بر مجاری تحقیقات قضائی تأثیر نامطلوب بگذارد، زندانی میشود.از اینرو باید با او بگونهای رفتار شود که از اشخاص به زندان محکوم شده و مجرم، متمایز باشد (وائلی ۱۴۰۷،۱۰۲).
در کتاب «الطرق الحکمیه» چنین آمده است: از جمله موارد دعاوی در دادگاهها اینست که شخص متهم مجهول الحال باشد و نیکوکارگی و بدکارگی او ثابت نشده باشد، چنین متهم ی نیز برای انجام تحقیقات درباره او و کشف حقیقت زندانی میشود. این مطلب در نزد همگی علماء اسلام ثابت و مورد قبول است. بیشترین پیشوایان فقه و حدیث نیز بر این مطلب تصریح کردهاند که والی و قاضی میتواند چنین کسی را حبس کند. از جمله مالک، ابوحنیفه، احمد بن حنبل و پیروان اینان به این مطلب تصریح کردهاند. امام احمد حنبل گفته است: رسول خدا (ص) در مورد اتهامی یک شخص را زندانی کرد. احمد سپس افزوده است که این کار برای اینست که حقیقت قضیه برای قاضی آشکار شود ….(ابن قیم جوزیه بی تا، ۷۸).
از نمونهها و مثال های این نوع زندان مطلبی است که در کتاب خود به نام «عجایب احکام امیرالمؤمنین (ع)» آورده است و گفته است: علی (ع) یک نفر متهم به قتل را زندانی کرد تا دربارۀ دیگر متهم ان آن قضیه که با آن متهم بودند، تحقیق کند (عاملی۱۳۹۴، ۸۵).
این نوع از زندان همان است که در تحقیق حاضر تحت عنوان بازداشت موقت از آن یاد می کنیم و در صدد بررسی آن هستیم.
نوع دوم زندان اکتشافی نام گرفته است که این نوع زندان عبارت است از زندانی کردن کسی که مدیونست و حال او از نظر تنگدستی و تمکن و دارائی و نداری معلوم نباشد. البته این نوع زندان ترجمه «السجن الاستبرائی» میباشد، یعنی زندانی که به منظور کشف برائت و بیتقصیری متهم میباشد که در فارسی به «زندان اکتشافی» ترجمه شده است.
چنانکه در وسائل الشیعه بیان شده است که علی (ع) در مورد دین به تأخیر افتاده قضاوت نمود که شخص مدیون زندانی شود، تا اگر مفلس و ورشکسته و نیازمند بودن او ثابت شد، از زندان آزاد شود تا بتواند مالی بدست آورد. و نیز مانند زندانی کردن شخص متهم به تباهکاری و دزدی به منظور امتحان کردن او در زندان (حر عاملی ۱۴۰۹، ۱۴۸: ۱۳).
برخی بیان داشته اند که فرق نوع اول یعنی زندان احتیاطی( بازداشت موقت) با نوع دوم یعنی زندان استبرائی (اکتشافی) چندان روشن نیست، بنظر میرسد که یک شیئی هستند. هر چند که شاید بتوان گفت: اولی در جائی است که بدون مقدمه و بدون اینکه شاکی داشته باشد به کسی مثلا در خیابان مشکوک شوند و بگیرند تا دربارهاش تحقیقات کنند. اما دومی در آنجاست که او مدیون است و یا منسوب به فساد است و با این سابقه دستگیر میشود. و لکن این فرق چندان متین و درست بنظر نمیرسد. به همین دلیل بهتر این بود که آن دو را یک قسم قرار بدهند (منتظری ۱۴۰۹، ۱۰۲: ۴).
نوع سوم زندان حقوقی نام گرفته است که این نوع زندان عبارتست از زندانی کردن بانگیزۀ اخذ یک حق از آن فرد زندانی.
نمونۀ آن در روایتی است که در وسایل الشیعه ذکر شده است که شیوۀ علی امیر المؤمنین (ع) بر این استوار بود که سه کس را زندانی میکرد: کسی که مال یتیمی را خورده باشد، کسی که مال یتیمی را غصب کرده باشد، و کسی که امینی که در امانت خیانت کرده و آن را ربوده باشد (حر عاملی ۱۴۰۹، ۱۴۸: ۱۳).
نوع چهارم زندان جنائی است که برای ارتکاب جنایت صورت می گیرد که مثالها و نمونههای آن فراوان است، از جمله آنهاروایتی است که میگوید: «علی (ع) درباره چهار نفر که در حال مستی با چاقو همدیگر را مورد حمله و ضرب قرار داده و شکم یکدیگر را پاره کرده بودند، اینگونه قضاوت کرد که آنان را به زندان انداخت تا به حال عادی بیایند، در این حال دو نفر از آنان [در اثر جراحاتی که به همدیگر وارد ساخته بودند] مردند، و دو نفر دیگر زنده ماندند. حضرت، حکم داد که قبیلههای آن چهار نفر خونبهای آنان را بپردازند، و خونبهای مربوط به زخمهای آن دو نفر باقی مانده را نیز از خونبها و دیه آن دو نفر مقتول کسر کرده و به آنان پرداخت کرد …» (وائلی ۱۴۰۷، ۱۲۸).
شایان ذکر است همانطور که مشاهده گردید از لحاظ فقهی بازداشت موقت بعنوان یکی از انواع زندان ها از آن یاد می شود و بعنوان مبحثی مجزا آنرا مورد بررسی قرار نداده اند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت