مجله علمی: آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



آخرین مطالب


جستجو

 



خدمت: فعالیت یا منفعتی است نامحسوس و لمس نشدنی که یک طرف به طرف دیگر عرضه میکند و مالکیت چیزی را به دنبال ندارد[۶].
خدمات الکترونیک :اگر در فرایند ارائه خدمت تعاملات بین انسان و ماشین و در یک محیط مجازی صورتگیرد مفاهیم در قالب خدمات الکترونیک تعریف خواهد شد .این خدمات از طریق شبکه­ ها و سیستم هایی مانند اینترنت، سیستم های خودپرداز، تلفن­بانک ها،خدمات تلفنی، سیستم های ارائه دهنده خدمات خودکار و… ارائه می­ شود[۷].
کیفیت خدمات الکترونیک[۴] : کیفیت خدمات الکترونیک را بعنوان ” بستری که خرید، فروش و تحویل کارا و اثربخش کالاها و خدمات از یک وب سایت را تسهیل می­ کند ” تعریف کرده است[۸].
فرایند تحلیل شبکه ایبه دنبال محدودیت های فرایند تحلیل سلسله مراتبی[۵]در عدم توانایی این رویکرد در لحاظ کردن وابستگی های بین معیار ها و عوامل، پروفسور ساعتی در سال ۱۹۹۶ رویکرد دیگری را توسعه داد که به رویکرد فرایند تحلیل شبکه ای(ANP) معروف گردیده و مزیت آن نسبت به فرایند تحلیل سلسله مراتبی این می باشد که وابستگی های بین معیار ها را در نظر می گیرد. فرایند تحلیل سلسله مراتبی اجزای یک سیستم را به صورت یک سلسله مراتب سازماندهی میکند به طوری که هر عنصر سلسله مراتبی به عنصر سطح بالاتر خود می تواند وابسته باشد و به صورت خطی این وابستگی تا بالاترین سطح می تواند ادامه داشته باشد. به عبارت دیگر در یک سلسله مراتب وابستگی ها باید به صورت خطی – از بالا به پایین و یا بالعکس – باشد چنانچه وابستگی دو طرفه باشد یعنی وزن معیار ها به وزن گزینه ها و وزن گزینه ها نیز به معیا رها وابسته باشد مسئله دیگر از حالت سلسله مراتبی خارج شده و تشکیل یک"شبکه"یا سیستم غیر خطی یا سیستم با بازخور را می دهد .که در این صورت برای محاسبه ی وزن عناصر نمی توان از قوانین و فرمولهای سلسله مراتب استفاد[۹].

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مدل ای سروکوال و ای­اس­کوال (E-SQUAL وE-RecSQUAL): زیتامل، پاراسورامان و مالهورتا ابزار ای سروکوال را برای سنجش کیفیت خدمان الکترونیک بوجود آوردند. این مدل، شامل ۷ بعد کارایی، اجرا، دسترسی به سیستم، محرمانه بودن(ابعاد اصلی E-SQUAL )و پاسخگویی، جبران خدمات و تماس(ابعاد بازیابی خدمات (E-RecSQUAL است[۱۰].
۷٫۱٫ روش شناسی پژوهش
۱٫۷٫۱٫ روش پژوهش و نحوه گردآوری اطلاعات:
این پژوهش از نوع پیمایشی و موردی است که به تعیین و توصیف وجود یا عدم وجود اختلاف معنی دار میان انتظارات و ادراکات مشریان خدمات دستگاه­های خودپرداز بانک ملت شهر بوشهر می پردازد.
ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه است. به منظور گردآوری اطلاعات مناسب، در ابتدا با مراجعه به کتب و مقالات با موضوع اندازه گیری کیفیت خدمات، پرسشنامه ای تنظیم و بعد از گفت و گو با استادان صاحبنظر (استاد راهنما و استاد مشاور پژوهش) نسبت به تطبیق پرسشنامه با ویژگیهای خاص دستگاه­های خودپرداز اقدام گردید.
۲٫۷٫۱٫ قلمرو پژوهش
قلمرو موضوعی: موضوع پژوهش، ارزیابی عوامل مؤثر بر کیفیت دستگاهای خودپرداز، با بهره گرفتن از مدل هفت بعدی ای­اس­کوال و ای­رس­کوال از طریق بررسی شکاف مابین انتظارات و ادراکات و رتبه بندی آن‌ ها، با تکنیک فرایند تحلیل شبکه می­باشد.
قلمرو مکانی: قلمرو مکانی این پژوهش، خودپردازهای بانک ملت در سطح شهربوشهر می­باشد.
قلمرو زمانی: فاصله زمانی پژوهش از زمان تصویب پروپزال تا اتمام پژوهش از آبانماه ۱۳۸۹ تا تیرماه۱۳۹۱ و بازه زمانی گردآوری داده، اردیبهشت­ماه ۱۳۹۱ می­باشد.
۳٫۷٫۱٫ جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری در این پژوهش، مشتریان بانک ملت در سطح شهر بوشهر می‌باشد. حجم نمونه با بهره گرفتن از فرمول نمونه‌گیری از جوامع نامحدود و تخمین برخی پارامترها بر مبنای پژوهشات مشابه تعیین می‌گردد:
که در آن  عدد بحرانی توزیع نرمال در سطح  می باشد. با توجه به در نظر گرفتن ضریب اطمینان در سطح ۹۵% حجم نمونه را براساس فرمول فوق به شکل زیر خواهیم داشت :
که در آن p پارامتر مجهولی است که چون قبلاً مطالعه ای در خصوص آن انجام نشده است لذا اطلاعاتی در مورد برآورد آن در دست نبوده و بر این اساس مقدار ان را در فرمول ۵/۰ قرار دادیم. همچنین  حداکثر خطای حدی است که در پژوهش حاضر مقدار آن را ۵% قرار دادیم. برای بررسی پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کرومباخ استفاده خواهد شد[۱۱]. پردازش اطلاعات با استفاده ازتحلیل عاملی تأییدی (CFA) و تحلیل شکاف مابین دیدگاهای ادراکی آنها از وضع موجود، و انتظارات آنها از وضع مطلوب با نرم افزارهای آماری SPSS و تایید و برازش مدل مفهومی با AMOS انجام خواهد شد. همچنین آزمون t و مقدار معنی­داری برای آزمون وپاسخ به سوالات پژوهش مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
۸٫۱٫ مراحل پژوهش
این پژوهش در پنج فصل ارائه می‌گردد،‌ که در زیر بطور مختصر به آن‌ ها اشاره می‌گردد:
کلیات پژوهش، شامل مقدمه، بیان مسأله، هدف پژوهش، سؤالات پژوهش، اهمیت و ضرورت پژوهش، قلمرو پژوهش.
پیشینه و مبانی نظری، شامل پیشینه، مبانی نظری و ادبیات پژوهش.
روش شناسی، شامل جامعه مورد مطالعه، نمونه گیری و حجم نمونه، نوع پژوهش، سؤالات پرسشنامه، روایی و پایایی پرسشنامه و نمونه پرسشنامه.
تجزیه و تحلیل داده‌ها، شامل آزمونهای آماری، تحلیل توصیفی و استنباطی و ضمایم آن
نتیجه‌گیری و پیشنهادات، شامل نتایج و پیشنهادها و محدودیت­های پژوهش.
مراحل پژوهش حاضر به شرح شکل ۱ سازماندهی شده است.

شکل ۱: مراحل انجام پژوهش
فصل دوم: پیشینه پژوهش
۱٫۲٫ مقدمه
کاربردهای فناوری به همراه نوآوری فراورده ها تغییرات ساختاری در نظام بانکداری پدید آورده است. این تغییرات باعث دوری مشتریان از نظام های سنتی و روی آوردن به نظام های بانکداری از راه دور شده است. مسیرهای متعددی برای ارائه ی خدمات به مشتریان باز شده است که متداول ترین آن ها دستگا ههای خودپرداز، تلفن، اینتر نت وتلفن همراه است. البته خودپردازها هم از نظر مشتریان و هم از دیدگاه بانک‌ها مشهودتر از سایر مسیرها است ون و همکاران[۶](۲۰۰۳) با انجام یک پژوهش گسترده درهنگ کنگ دریافتند که پر استفاده ترین مسیرهای بانکداری به ترتیب عبارتند از؛-۱ خودپردازها؛-۲ اینترنت؛-۳ شعبه و -۴ تلفن. ضریب نفوذ دستگاه‌های خودپرداز در ایران بسیار پایین است و طبق آمار بانک جهانی، کشور ایران رتبه‌ی هشتادم را درمیان ۸۸ کشور جهان دارا است[۱۲] .این رتبه بندی بر اهمیت پژوهش در این زمینه می افزاد، چراکه وقتی توسعه یافتگی بانکداری الکترونیکی تا این اندازه پایین است، باید به زیرساخت ها توجه کرد. بررسی ومطالعه ی زیرساخت های فرهنگی از یک سو و برداشت مشتریان از زیرساخت های فنی و مخابراتی از دگر سو کمک خواهد کرد تا شناخت بهتری از موضوع داشته باشیم. ضمن اینکه، در بازار رقابت تنگاتنگ کنونی بانک‌ها از یک سو، و از سویی براساس سیاست های اصل ۴۴ قانون اساسی، در کنار فرصت عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی[۷] و به تبع آن تاسیس بانک های خارجی در ایران و با توجه به خصوصی شدن تعداد زیادی از بانک های دولتی و همچنین اختلاف ناچیز سود بانکی در بخش جذب منابع ومصارف بانک‌ها هرچه سریع تر برای حفظ مشتریان خویش، چاره اندیشی نمایند. پذیرش خدمات الکترونیکی به طورکلی و خودپردازها به طور خاص از سوی مشتریان در موفقیت بانکداری الکترونیکی بسیار مهم است و بر اهمیت مطالعه ی دیدگاه مشتریان می افزاید. دستگاه های خودپرداز بارزترین نمود تحوّلات خدمات بانکی بر مبنای فناوری نوین است. این دستگاه ها تغییراتی را در ارائه‌دهی خدمات بانکی پدید آورده است که برخی صاحب نظران مانند ماتینهو و اسمیت (۲۰۰۰) [۸]این تغییر را انقلابی می دانند. در حقیقت انقلاب تکنولوژی اطلاعات در سیستمهای توزیع صنعت بانکداری در دهه ١٩٧٠ با ابداع کارتهای اعتباری و دستگاه های خودپرداز و شبکه ­های دستگاه­های خودپرداز آغاز شد. گرچه تغییرات فناوری همراه با مزایای بسیاری برای مشتریان است، بسیاری نیز تمایل به پذیرش آن ندارند. تعداد زیادی از مشتریان در برابر روش های نوین انجام کارهای بانکی خود مقاومت نشان می دهند، به ویژه در مواردی که باعث از میان رفتن یا تقلیل ارتباطات شخصی می شود[۱۳] .البته در ایران شاید چنین نباشد و مشتریان به دلیل شلوغی بانک‌ ها ترجیح دهند تا از خدمات خودپرداز به جای مراجعه به درون شعب بانک استفاده کنند. لیکن آنان زمانی خدمات دستگاه های خودپرداز را به تماس با کارکنان بانک ترجیح می دهند که این دستگاه ها به درستی کار کنند. همه می دانند که ارائه‌ خدمات توسط دستگاه های خودپرداز نارسایی هایی دارد و با مشکلاتی همراه است. خودپردازها اغلب با مشکلاتی مانند؛ خرابی دستگاه و تعداد محدود آن ها مواجه هستند، که موجبات نارضایتی مشتری را فراهم می آورند. از آن جا که میزان رضایت مشتریان در درازمدت تأثیر فراوانی بر سودآوری این کانال توزیع خدمات محسوب می شود، در این پژوهش تلاش شده تا عوامل مؤثر بر کارایی و نهایتا رضایت آنان از این دستگاه ها را دقیق تر بشناسیم.
۱٫۱٫۲٫ دولت الکترونیک، تجارت الکترونیک و بانکداری الکترونیکی
در سند چشم انداز ۲۰ ساله، ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی وفن آوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بین الملل. در بند دیگری از سند چشم انداز، ارتقای بازار سرمایه ایران و اصلاح ساختار بانکی و بیمه ای کشور با تاکید بر کارایی، شفافیت، سلامت و بهره مندی از فن­آوری­های نوین همچنان که مورد تاکید در این پژوهش است، مورد اشاره قرار گرفته است. نظر به اهمیت استقرار دولت الکترونیک در کشور به عنوان بستر تحقق بسیاری از اهداف در حوزه فناوری اطلاعات در ادامه تعریف دولت الکترونیک به تشریح بانکداری الکترونیکی به عنوان یکی از بازوان اصلی دولت الکترونیک پرداخته خواهد شد[۱۴] (مقدسی, ۱۳۸۱).
۲٫۱٫۲٫ تعریف دولت الکترونیک
یکــــی از مفاهیمی که در دهه های اخیر به گونه ای بسیار گسترده در جوامع پیشرفته مورد بررسی قرار گرفته و حتی در بعضی مواقع با موفقیت به اجرا درآمده، مفهوم دولت الکترونیک است. دولت الکترونیک، یک دولت دیجیتال بدون دیوار و ساختمان و دارای سازمانی مجازی است که خدمات دولتی خود را به صورت بهنگام[۹] ارائه می کند و موجب مشارکت آنان در فعالیتهای مختلف اجتماعی سیاسی می شود. در متون علمی، تعاریف مختلفی از دولت الکترونیک ارائه شده است که هر یک از آن‌ ها برخی ازجنبه ها و وجوه آنرا آشکار می سازند. از مهمترین تعاریف دولت الکترونیک عبارتند از؛ دولت الکترونیک، به معنای تحویل و دریافت خدمات و تبادل اطلاعات به دو صورت درون سازمانی (دولتی) و یا برون‌سازمانی (فرادولتی) می باشد که با بهره‌گیری از ابزارهای مختلف فنی انجام می­گیرد و بصورت ارتباط و تأثیر دوسویه میان دولت با شهروندان، سازمان های غیرانتفاعی، بازرگانان، کارمندان و خود دولت دیده می شود[۱۵]. در تعریفی دیگر، دولت الکترونیک یک واژه عام است که برای مفاهیمی از قبیل خدمات الکترونیک، دموکراسی الکترونیک و از همه مهمتر، مدیریت/ نظارت الکترونیک مورد استفاده قرار میگیرد. این بکارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) است که دسترسی به خدمات دولتی، و متقابلاً ارائه خدمات توسط دولت را در جهت انتفاع به شهروندان، شرکای تجاری دولت، بخشهای عمومی و بخشهای خصوصی افزایش می­دهد[۱۶].
۳٫۱٫۲٫ تجارت الکترونیکی
تجارت الکترونیکی واژهای است که امروزه بر سر زبانها است و در مقالات و ادبیات بازرگانی و تجارت و رسانه­های عمومی بسیار شنیده می شود. این تکنولوژی هم به علت جدید بودن و هم به علت کاربردها و زمینه های بسیار متنوع فعالیت آن، نزد مراجع گوناگون تعاریف مختلفی دارد. همچنین تجارت الکترونیکی پدیدهای چندرشته‌ای است که از طرفی با پیشرفته ترین مفاهیم فناوری اطلاعات و ازسوی دیگر با مباحثی مثل بازاریابی و فروش، مباحث مالی و اقتصادی و حقوقی پیوستگی دارد. از اینرو تعابیر گوناگونی از آن وجود دارد. بعضی فکر می­ کنند تجارت الکترونیک به معنی انجام امور تجاری بدون استفاده از اسناد و مدارک کاغذی است؛ و بعضی دیگر تبلیغات بر روی اینترنت و حتی خود اینترنت را مترادف با تجارت الکترونیکی می‌دانند. بعضی دیگر فکر می‌کنند تجارت الکترونیکی یعنی سفارش دادن کالاها و خدمات و خرید آن‌ ها به وسیله رایانه. همه دیدگاه های بالا بخشی از مفهوم تجارت الکترونیکی را پوشش می‌دهند اما این تعاریف تصویر کاملی از تجارت الکترونیکی را نشان نمی دهند. تعاریف مختلف از تجارت الکترونیکی اینگونه است: تجارت الکترونیک به معنای مبادله محصولات و خدمات درمقابل پول با بهره گرفتن از توانایی های اینترنت است. یا در جای دیگر عنوان شد: تجارت الکترونیک به معنی سهیم شدن در اطلاعات، حفظ ارتباطات تجاری و هدایت مبادلات بازرگانی به وسیله شبکه‌های ارتباطی است. باجاج[۱۰] تجارت الکترونیکی را چنین تعریف کرده است؛ تجارت الکترونیکی یعنی مبادله اطلاعات تجاری بدون استفاده از کاغذ، که در آن نوآوری هایی مانند مبادله الکترونیکی اطلاعات، پست الکترونیکی، تابلو اعلانات الکترونیکی، انتقال الکترونیکی وجوه و سایر فناوریهای مبتنی بر شبکه به کار گرفته شده است. تجارت الکترونیکی نه تنها عملیاتی راکه در معاملات به طور دستی و با بهره گرفتن از کاغذ انجام می‌شود به حالت خودکار در می آورد، بلکه سازمان‌ها را یاری می‌کند به یک محیط کاملا الکترونیکی قدم بگذارند و شیوه های کاری خود را تغییر دهند. یکی از مصادیق و بازوان اصلی تجارت الکترونیک، بانکداری الکترونیک می‌باشد[۱۷].
۴٫۱٫۲٫ بانکداری الکترونیکی
در حقیقت میتوان گفت که پدیده بانکداری الکترونیک یکی از دستاوردهای تجارت الکترونیک محسوب می­باشد و با رشد روزافزون حجم تجارت الکترونیک در جهان و با توجه به نیاز تجارت به انجام عملیات بانکی آسان، سریع و دقیق، جهت نقل و انتقال منابع مالی، بانکداری الکترونیک نقش بسیار اساسی در تجارت الکترونیک دارد. برای شناخت هر پدیدهی لازم است ابتدا تعریف مشخصی از آن پدیده و عوامل و متغیرهای مرتبط با آن ارائه کرد. برای بانکداری الکترونیک تعاریف گوناگونی ارائه شده که از آن جمله میتوان به تعاریف زیر اشاره کرد:

    • فراهم آوردن امکان دسترسی مشتریان به خدمات بانکی با بهره گرفتن از واسطه های ایمن و بدون حضور فیزیکی[۱۸].
    • استفاده مشتریان از اینترنت برای سازماندهی، آزمایش و یا انجام تغییرات در حساب‌های بانکی خود و یا سرمایه‌گذاری در بانک‌ها برای ارائه عملیات و سرویس های بانکی[۱۹].
    • ارائه مستقیم خدمات و عملیات بانکی به مشتریان از طریق کانال های ارتباطی متقابل الکترونیک[۲۰].

اساساً بانکداری الکترونیک، به فراهم آوردن امکان دسترسی مشتریان به خدمات بانکی با بهره گرفتن از واسطه های ایمن و بدون حضور فیزیکی اطلاق می‌شود. بانکداری الکترونیک را می­توان استفاده از تکنولوژی پیشرفته‌ی شبکه‌ها و مخابرات برای انتقال منابع (پول) در سیستم بانکداری معرفی کرد. در واقع بانکداری الکترونیک به معنای یکپارچه سازی بهینه­ کلیه‌ی فعالیت‌های یک بانک از طریق به کارگیری تکنولوژی نوین اطلاعات، مبتنی بر فرایند بانکی منطبق بر ساختار سایر بانک­ها است که امکان ارائه‌ کلیه­ خدمات مورد نیاز مشتریان را فرآهم می سازد[۲۱].
بانکداری الکترونیکی، کلیه خدمات بانکی را بصورت الکترونیکی و از طریق واسطه های ایمن، ارائه می دهد و نیاز به حضور فیزیکی مشتری در بانک را مرتفع می سازد. بانکداری الکترونیکی، خدماتی چون اطلاعات حساب و استعلام آن، حواله یا انتقال وجوه بین حساب ها، سپرده گذاری، تبدیل ارز و پرداخت صورتحساب و آب، برق و … را بصورت فهرست بندی و زمان بندی شده در اختیار مشتری قرار می‌دهد. بانکداری الکترونیکی مزایای بسیاری چون افزایش مشتری و پایین آمدن هزینه معاملات بانکی را به دنبال دارد و در ضمن بانک‌ها می توانند از این طریق، خدمات را با کارایی بیشتر و با هزینه های پایین‌تری ارائه داده و به حفظ و افزایش سهم بازار نامحدود از لحاظ مکانی، تمرکز بر کانال های توزیع جدید، خود بپردازند[۲۲].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:50:00 ب.ظ ]




دیویی معتقد است بعضی چیزها برای مصرف ساخته می شوند مثل کاسه، قالیچه، خیلی از چیزهایی که امروزه برای استفاده ساخته می شوند ذاتاً اتفاق های زیبایی شناسانه ای نیستند ولی به یک اندازه با زیبایی و کارایی ارتباط دارند. دیویی از زیبایی شناسی تا جایی قدردانی می کند که آن هنر در محدوده هنر با کارایی و عملی قرار گیرد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

معمولاً تفاوت بین هنر پاپ و هنر زیبا را در نیات مولف آنها می دانند هنر زیبا با یک تجربه زیباشناسانه و با تفکری بی تعصب صورت می گیرد ولی هنر مردمی با هدف دنیویی و سودمندگرایی انجام می شود و تفکیک این دو چون دقیقاً قابل تمایز نیست مشکل است ولی دیویی «هنر،زندگی در تجربه برای ساختن و درک کردن» می خواند و اینکه هنر، هنر است و این بر عهده درک کننده است که در مواجهه با آن چه ترجمه ای از آن بکند و تمام هنرها مستقیماً و آزادی خواهانه در جهت رشد و غنی کردن زندگی هستند و این رشد و غنی سازی کار تجربه است.
موقعیت هایی که می توانند جلوی لذت بردن از تجربه های زیبایی شناسانه را بگیرند توجه کردن فقط به سودمندگرایی است. دیویی معتقد است که موقعیت های سیاسی و اقتصادی در جوامع مدرن بیگانگی از کیفیت های زیبایی شناسانه کار و تولید را تشویق کنند او می خواهد که هنرمندان و بینندگان از بندگی سیستمی که آنها را از درک زیبایی شناسانه چه هنرهای خاص و چه هنرهای کاربردی محروم می کند آزاد بشوند.
در جهانی که ما زندگی می کنیم همه چیز قابل تحسین است تا زمانی که دچار بی نظمی بشود همه با نظمی که در آن است به راه خود ادامه می دهند و زمانی که این مشارکت بعد از یک دوره تحول و بهم ریختگی ایجاد شود ریشه در زیبایی شناسی دارد.طبق گفته دیویی پاسخ ما به نظم تولید شده توسط هنرمند ریشه در پاسخ به زندگی در جهان دارد که به صورت ذاتی بی نظم است و بصورت یکی شدن با محیط است که این یکی شدن به وسیله کارهای هنری تولید می شود تا احساس هماهنگی را تولید کند و این تصورات انسانی است که می تواند نظم را بر هرج و مرج تحمیل کند.دیویی ادامه می دهد هنگامیکه هنرمند به تجربه های دوره تحول از راهی متفاوت که به اتحاد ختم می شود اهمیت بدهد شروع به ترویج آن می کند آن هم به دلیل دادن آگاهی از تجربه و اتحاد است.
دیویی بی نظمی را برای همراهی تجربه نظم ضروری می داند. هنرمند می خواهد ریتم را به دست بیاورد که با حرکت از بین نظمی می تواند این کار را انجام دهد. دیویی می گوید که آثار هنری یک وجود ظاهری و خارجی و یک وجود باطنی دارند به زبان ساده تر آثار هنری که به صورت ساختمان، کتاب، مجسمه و … شناخته می شوند بخشی از این آثار هستند که جدا از تجربه انسانی هستند. در صورتی که بخش واقعی این آثار بخشی است که با تجربه در ارتباط است. خیلی از این آثار فرضیات خودشان را به علت تحسین که در طول تاریخ از آنها شده است دارند زمانی که یک اثر به عنوان کلاسیک شناخته می شود در حقیقت از وضعیت بشر و اثر و نتیجه منطقی انسان که از تجربه زندگی واقعی به وجود آمده است جدا می شود. زمانی که اثر هنری از وضعیت های منبع تولید و عملکرد جدا می شود دیواری به دور خود می کشد که مفاهیمی مبهم از تئوری های زیبایی شناسی که با آن روبرو هستیم منتقل می کند.
دیویی تصدیق می کند که هنر پالوده شدن و شدت گرفتن وجوه تجربه است و قصد دارد ارتباط مجددی ایجاد کند بین عنصر به عنوان موفقیت منحصر به فرد بشری و هنر به مثابه مواد و اهداف بشری مانند باقی فعالیت های روزمره بشر.
دیویی مطرح می کند که هنری جاودانه است که بتواند با مردمان آینده نیز به اندازه زمان خودش ارتباط برقرار کند برای مثال پارتنون برای اینکه جدا از تعصبات فرهنگی به عنوان یک تجربه خوشایند برای بشر در آمده است جاودان مانده است. به نظر دیویی عملکرد هنر تجربه است. تمام پروسه های تحقیق، دیدن، جستن قابل انتقال است برای گسترش دادن ارتباط با چیزی که به آن خوب یا درست می گوییم. انتقال تجربه زمانی اتفاق می افتد که مردم مفاهیم جدید را درک کنند. هنر انتقال دهنده پیغام هایی است که تحریک کننده زندگی هدف دار هستند.هنر ادراک را تغییر میدهد، جذابیت را افزایش می دهد و احساسات اخلاقی را در جهت پاس نقش ها و مسئولیت های اجتماعی به نمایش می گذارد. هنر را با توجه به سمبل هایی که ورای وجود شخص است درک را عمیق می کند. هنر بیانی از اشتیاق و آرزو در جامعه است و وسیله ای برای از بین بردن تعصب است هنر بیان کننده تجربه جهانی است.
تجربه همیشه مسئله مرکزی دیویی بوده است. تأثیر متقابل شخص و محیط همواره بوده و ادامه دارد. هنر و تراوشات هنرمند پاسخی است به انرژی هایی که از محیطش دریافت می کند او به این انرژی ها برای اینکه راضی کننده و اتحادپذیر بشوند شکل می دهد. چیزهایی که ما به آن تصور و تخیل هنرمند می گوییم در حقیقت توانایی او در انتقال ارزش ها از یک تجربه به تجربه دیگر و چسباندن این ارزش ها به چیزهای عادی زندگی ما و تبدیل کردن آنها به چیزهای مهم با بینش تخیل گرایانه اش است.
دیویی ادعا می کند که انسان ها طی تأثیر متقابل با محیط ذخایر تجربی آن را پذیرا است و بازتاب دهنده و سازمان دهنده روزانه اتفاق ها و اثرشان و تفسیر کننده مجدد اطلاعات است.
کار هنری به تنهایی داستان کاملی نیست بلکه یک وابستگی قدیمی به تاریخ دارد. هنرمندان چیزهایی که فراتر از داده های بی واسطه به آنها هستند را تصدیق می کنند. کار هنری در طی شکل گیری عکس العمل بیننده ها در سرها، کلمات و عملهایشان ساخته می شود. تجربه قابل تحصیل بخشی از زنجیری است که توانایی تجربه بیشتر را افزایش می دهد و یا دانش چیزهای دیگر را. انتقال ناگهانی تجربه زمانی اتفاق می افتد که بیننده گسیختگی از دنیای خاکی و مفاهیم دنیوی را که رسم می شوند یا فهمیده می شوند را تجربه کند.تحقیق، جستجو را گسترش می دهد و معانی را باز زنده می کند و مانع جدا شدن از ارتباطات سنتی می شود که امروزه ما دچار آن هستیم. تجربه به خودی خود تنها است ولی بعداً به جریان سابق زندگی روزمره بر می گردد و به آن معنی و مقصود جدید می دهد. این استقرار مجدد هنر را دیویی در یک فهم همه جانبه از همه انطباقات بی ارتباطی ها و بی تعادلی ها که «هرج و مرج را در جامعه و فرهنگ کاهش می دهد» بدست آورد. در تحصیل دموکراسی دیویی راه خودش را پیش می گیرد و به مردم می گوید که «تغییر را بپذیرند و در شکل دادن و هدایت کردن این تغییرات سهیم شوند.»دیویی با تجربه زیباشناسانه به عنوان نمونه خود «با دید پراگماتیستی» زندگی های غنی را پیش بینی کرد.
هنرمندان به زندگی با پرورش بینش هایشان پاسخ می دهند: زمان احتیاج است برای شخص تا ارتباط بین تجربه زیبایی شناسانه با زندگی معمول و روزمره را آشکار کند.
دیویی درخواست «معیار عینی ارزش ها» برای ارزش گذاری و بررسی تجربه زیبایی شناسی را تشویق می کند و معتقد است که در مدارس زنده شوند و گسترش داده شوند تا نقطه نظرهای تشویق کننده خیال بافی دانش آموزان برای توانایی “Landscape” گسترش داده شود. این موضوع آگاهی های اجتماعی و احساس مسئولیت یک نفر را برای تفکر معانی و تأثیرات متفاوت حرکت می دهد.
دیویی اظهار می کند که هنر به ما روح می بخشد و ما را از سکون و روزمرگی رها می کند و ما را قادر می کند که خودمان را فراموش کنیم و خودمان را در لذت تجربه جهان اطرافمان در کیفیت ها و فرم های متنوع پیدا کنیم و این آمادگی همه جانبه آگاهی ما را آماده ابتکار و عمل می کند.
باربارا هاپورت تجربه هایش در مجسمه هایش وجود دارد مانند گفته دیویی که جهان برای کسی کامل است که عمل می کند و مورد عمل واقع می شود. باربارا زندگی را در تأثیر متقابل با مکان ها، استفاده از مواد و دوستی با هنر انتقال می دهد.هنر در کمال، اتحاد احساس و تجربه تجسم پیدا میکند و مردم را برای دیدن رازهایی که در آثارش و در هنر دوباره خلق شده اند دعوت می کند. باربارا اشخاص را با مکان ها پیوند می دهد. مفاهیم مقدس بودن و اتحاد آثار او را تعریف می کند او نشان می دهد که چیزهای معمولی با پیوند با او چگونه خاطره ساز می شوند. توجه او به ارتباطات نتیجه نگاه اوست که باعث جرقه زدن معانی می شوند. (Hepworth, 1970,87)
در کتاب هنر همچون تجربه دیویی معتقد است که «آژیر کشیدن و صدای یک ماشین آتش نشانی» تجربه ای کامل و در نتیجه اثر هنری می دارد. او یک اثر هنری را به یک گپ دوستانه و صمیمی تشبیه می کند که در آن هر دو طرف گفتگو چنان با هم متحد میشوند که جز همدلی چیزی نمیماند.
او معنی خارجی و فرعی تجربه را به عنوان نتیجه استفاده مفید و خارجی شیء مطرح می کند برای مثال چکش برای ما به معنی تمام کارهایی است که چکش می تواند انجام بدهد. و اگر روزی دیگر چکش به درد ما نخورد بعد از آن چکش معانی ذاتی را حمل می کند که دیگر با سودمندی آن یا معنای خارجی و فرعی آن ارتباطی ندارد.
دیویی اشیاء و رویدادها را قابل تغییر در نظر می گرفت. برای اشیاء و رویدادهایی که اتفاق می افتد وابستگی به یکدیگر وجود دارد و این وابستگی در اصطلاحات ومعانی که ما برای آنها ایجاد می کنیم مشاهده می شود.
دیویی در کتاب هنر همچون تجربه خود می نویسد: «یک هنرمند در فرایند کارش بوسیله فهم ارتباط بین چیزی که آن لحظه انجام می دهد و چیزی که بعداً می خواهد انجام دهد کنترل می شود… او باید همه خصوصیات ارتباط کاری که در حال انجام آن است با همه کلیتی که قصد تولیدش را دارد ببیند.»(Dewey,1934,47)
دیویی در مورد واژه “Esthetic” معتقد است که «ترکیب کننده مرکزی تجربه درست است» وی می نویسد: «esthetic مزاحمی در تجربه نیست که از خارج آمده باشد، چه از راه خوشگذرانی بیهوده یا ایدهآل متعالی، بلکه ویژگیها و خصوصیات روشن شده و تشدید شدهای است که به هر تجربه کامل و نرمالی تعلق دارند.»(Dewey,1934.48)
در جایی دیگر دیویی متذکر می شود که «تولید هنرمند برای اینکه هنری بشود باید «محبوب» باشد و بایدبه موضوعی که در آن مهارتی بکار می گیرداهمیت بدهد.» (Dewey, 1934,.49)
دیویی در بحث در مورد شکل دهی اثر هنری نظریاتش را این طور بیان می کند: «هنرمند تا زمانی که در درک به وسیله چیزی که انجام می دهد خشنود است به شکل دهی و شکل دهی مجدد ادامه می دهد. و هنگامی که نتیجه آن تجربه خوبی است درست کردن به پایان می رسد و آن تجربه فقط به صورت ذهنی و خارج از داوری ایجاد نمی شود بلکه تجربه با معطوف کردن و جهت دادن درک است که ایجاد می شود.» (Dewey, 1934, 51)
دیویی ادامه میدهد که «به علت ارتباط بین چیزی که انجام شده است و واکنشی که در حال انجام شدن است، احساسات بلافاصله ای از چیزها در درک وجود دارد که اینها به صورت ارتباط با همدیگر یا مغایرت با هم هستند و این ارتباطات به صورت تقویت کردن و محکم کردن یا به صورت مداخله و دخالت کردن هستند.» (Dewey, 1934,52)
دیویی در مورد کار واقعی هنرمند در طی آشکار کردن در زمان می نویسد: «کار واقعی هنرمند ساختن تجربه ای است که در ارتباط و نتیجه منطقی درک در طی حرکت است که این حرکت با تغییر پایدار و ثابت در طی پیشرفت خود است.» (Dewey, 1934, 53)
دیویی درباره انگیزه و مقاومت معتقد است که: «تنها راهی که می تواند از ذات و هدف آگاه باشد بوسیله از میان برداشتن موانع و معانی بکار گرفته شده است… بدون مقاومت در مقابل محاصرات کسی نمی تواند از خود آگاه شود، این مسئله مقاومت احساسی با خود همراه دارد، فقط مقاومت است که به طور کامل تولید خشم و غضب را بی نتیجه و خنثی میکند. اما مقاومتی که تولید کنجکاوی و نگرانی میکند، زمانی که غلبه میکند و مورد استفاده قرار میگیرد منجر به ترفیع و صعود میشود.» (Dewey, 1934, 62)
در ادامه می نویسد: «مقاومت و پافشاری در مورد تبدیل جهت عمل به عکس العمل، چیزی که باعث این چرخش می شود ارتباط موقعیت های بازمانده با چیزی است که متصرفات خودش است به عنوان کاری در خاصیت تجربه های پیشین است.» (Dewey, 1934.62)
دیویی معتقد است که: «نقطه اتصال جدید و قدیم (نو و کهنه) فقط ترکیب نیروها نیست بلکه خلق دوباره ای است در انگیزه های امروز که فرم ها و استواری زمان گذشته و «ذخیره» را می دهند، مواد به طور دقیق دوباره ساخته می شوند و زندگی و روح نو برای دیدن وضعیت جدید داده می شود.» (Dewey, 1934.63) دیویی در بیان شور و هیجان این طور می نویسد: «هیچ بیانی بدون شور و هیجان وجود ندارد.» (Dewey, 1934.64) در جای دیگر این کتاب می نویسد: «زمانی که شور و هیجان در مورد اهمیت موضوع عمیق می شود، این ذخیره گرایشات و معانی که نتیجه تجربه های پیشین است به جنبش در می آورد و زمانی که آنها به سوی فعالیت تحریک می شوند، تبدیل به تفکرات آگاه و احساسات و تصاویری که احساسات را بر می انگیزند می شوند. قرار گرفتن روی آتش بوسیله تفکر یا احساس الهام بخشیدن صورت می گیرد. چیزی که بر می افروزد باید خودش را نیز بسوزاند و تبدیل به خاکستر شود و یا باید خودش را تحت فشار تبدیل به ماده ای کند که ماده ناپخته قبلی را به محصول شناخته شده تبدیل کند.» (Dewey,1934.68)در ادامه می گوید: «برای ایجاد شور و هیجان ناگزیر و واجب است که چیزی با اهمیت و بدون قطعیت برای محکم کردن وجود داشته باشد.»(Dewey, 1934,69)
«منحصر به فرد، شخصیت کپی نشده وضعیت ها و رویدادهای تجربی احساس را اشباع می کند که این باعث فراخواندن می شود.»«بی واسطگی و فردیت، ویژگی هایی هستند که به هم چسبیدگی هستی و وجود را مشخص می کنند؛ معنی، ذات، محتوی از چیزی است که از گذشته در خود جا داده است.» (Dewey, 1934,74)
«خودبخودی و ناگهانی، نتیجه دوره های طولانی فعالیت است نه دقیقاً در همین لحظه؛ حتی انفجار آتشفشان متضمن بهم فشردگی دوره های طولانی پیشین است و زمانی که انفجار گداخته داغ و سنگ های جدا شده و خاکسترها را به مسیرهای دور میفرستد اشاره به تغییر شکل و دگرسازی مواد خام اولیه دارد.» (Dewey,1934, 75)
«تلاش و«خواستن و دانستن» بخودی خود هرگز به هیچ چیز تولد نمی دهد مگر اینکه مکانیکی و غیر فکری باشد که کارکرد آنها ضروری است. اگر همه معانی می بایست به طور کافی به وسیله کارها بیان می شدند، هنر نقاشی و موسیقی به وجود نمی آمدند.» (Dewey, 1934.77)
در ادامه می نویسد: «بیشترین کمبود برای هنرمند شدن آغاز و دریافت احساس نیست و مهارت تکنیکی در اجرا نیز نیست. بلکه این ظرفیت کار ایده مبهم و احساس ورای اصطلاحات تعدادی واسطه و میانجی شناخته شده است.» (Dewey, 1934.78)
جان دیویی در مورد ارتباط پذیری می نویسد: «بی علاقگی به پاسخ گویی به بیننده بی واسطه ویژگی ضروری برای همه هنرمندانی است که چیز جدیدی برای گفتن دارند. آنها به وسیله عقیده عمیقی که دارند به اینکه فقط چیزی می توانند بگویند که باید بگویند و مشکل با کار آنها نیست بلکه با آنهایی است که چشم دارند ولی نمی بینند، گوش دارند ولی نمی شنوند، تحریک می کنند و روح میبخشند و اینکه ارتباط پذیری هیچ ارتباطی با شهرت ندارد.» (Dewey, 1934.109)
دیوی درباره جنس و فرم اثر هنری این طور می نویسد: «هنرمند اینکه کجا دارد می رود را به دلیل چیزهایی که در گذشته انجام داده است پیدا می کند و این تحریک اصلی و حرکت تعدادی ارتباطی با دگرگونی های متوالی و پی در پی جهان امروز است. آن بیان اهمیت رسیدن او به جایی است که کامل بودن را مطالبه می کند و این چهارچوبی را ایجاد می کند که عملکردهای اضافی را محدود می کند. به عنوان تجربه دگرگونی اهمیت هدف و سوژه به جنس و ماده، کار پیشرفت های هنری، حوادث، صحنه هایی که قبلاً شکل گرفتند به دلیل پایین بودن جذب مواد کیفی که هیجان اصلی را بر می انگیزد دور ریخته شوند و دیگران جای آنها را بگیرند.» (Dewey, 1934.116) در جایی دیگر مینویسد: «فاکتورهای طرح هنرمندانه، صمیمیت ارتباطاتی است که اجزاء را کنار هم نگه می دارد.» (Dewey, 1934,121) «در کار هنر، ارتباطات را جدا از ارتباط آنها از بازتاب های قبلی نمی توان خطاب کرد… کار هنر زمانی که بصورت جدا وجود دارد، مانند رمانی که طرح (plot) آن روی حوادث و شخصیت ها قرار گرفته بجای آنکه ارتباطی پویا بین آنها برقرار کند، از درجه هنری پایینی برخوردار است.» (Dewey, 1934,121)«تنها زمانی که بخش های سازنده کل تا پایان همکاری دارند به سوی تجربه آگاه می روند، طرح و شکل می دهند و روی کار قرار گرفتن را رها می کنند و فرم می گیرند.» (Dewey, 1934,122)
«کیفیت مفهوم حمل کننده معانی است، نه مانند وسیله نقلیه ای که کالا را حمل می کند بلکه به عنوان مادری که بچه اش را حمل می کند زمانی که نوزاد بخشی از وجود اوست.» (Dewey, 1934,123) دیویی در مورد تعریف طبیعی فرم می نویسد: «فرم ممکن است به عنوان عملکرد نیروهایی که تجربه رویداد، شیء، وضعیت را برای تکمیل اجزاء خودش به صورت کامل حمل می کند شناخته شود.» (Dewey, 1934,142)
دیویی در مورد انرژی نیز در بخشی از کتاب صحبت کرده است او می گوید: «راهی است که یک چیز برای به حساب آمدن با آن ارتباط پیدا میکند.» (Dewey, 1934,180) و جایی دیگر می گوید: «یک ملودی ریسمانی عصبی است که در زمان گسترش می یابد.» (Dewey, 1934,191)
دیویی مواد ذاتی هنر این طور می نویسد: «کیفیت شهود شده «ارتباط اجزاء و قسمت ها در نتیجه حس کلی است» یادبودی، منتظر، حیله گر و اخطار کننده است.» (Dewey, 1934,200)
او می نویسد: «ما گمان می کنیم که تجربه نیز مدهای شناخته و تعریف شده ای مانند چیزهایی که برای ما مورد اهمیت است دارد. اما هر تجربه ای هر چه قدر هم معمولی و عادی، یک وضع ظاهری و مقام کلی غیر قطعی و نامعین دارد. چیزها، اشیاء فقط نقاط مرکزی در این جا هستند و الان در کل بسط داده می شوند و به صورت غیر قطعی و نامحدودی بسط می یابند … این جا پیوستگی و همبستگی مرموزی وجود دارد با کلمه «شهود یا بصیرت» و هر تجربه ای که مرموز به نظر می آید در درجه ای که با حس هایی که به صورت نامحدودی در حال گسترش هستند شدت می یابد، که ممکن است این تجربه ای از یک ابژه هنری باشد.» (Dewey, 1934,201)
دیویی در مورد medium یا واسطه این طور می گوید: «برای واسطه حساسیت وجود دارد زیرا واسطه جوهر اصلی خلق هنری و درک تجربه است.» (Dewey,1934, 207)
«واسطه یک میانجی است. این واسطه بین هنرمند و درک کننده یا مخاطب آن قرار دارد. مسئله مهم برای تئوری هنر اتحاد و یگانگی تحت تأثیر مواد مخصوص به عنوان واسطه است. بوسیله سرشت و فطرت، یا شاید بوسیله طبیعت همه ما هنرمند هستیم. ولی کمبودی که داریم توجه ای است که هنرمند در اجرا دارد. برای هنرمندان قدرتی وجود دارد برای درک کردن و به تصرف در آوردن ماده و تبدیل آن به یک واسطه قابل اعتماد و معتبر و صحیح برای بیان. در صورتی که بقیه ما احتیاج به کانال ها و مواد زیادی برای بیان چیزی که می خواهیم بگوییم داریم هنرمند به وسیله انتخابی خودش و ماده مربوط آن می چسبد و بنابراین ایده به صورت منحصر و احساس متمرکز در زمینه های واسطه به صورت خالص و شفاف در می آید. او به دلیل استقامت و سخت گیری مشتاقانه بازی میکند.» (Dewey, 1934.208)
«هنرمند به وسیله واسطه های خود درست می بیند و احساس می کند و به این دلیل است که درک عملکرد رقابت درست تجربه را. بقیه در نگاه به تصویر و گوش دادن به موزیک تعصبی را با خود می برند که از درک گیج و مسدود سرچشمه می گیرد.» (Dewey, 1934,208)
«هنرمندان تأثیرات را به وسیله فرمان واسطه مفرد و تنها خلق می کنند. استفاده هنرمندانه از واسطه به این معنی است که وسایل بی ربط بیرون نگه داشته می شوند و یک کیفیت حسی متمرکزانه و شدید استفاده می شود.چیزی که یک ماده را تبدیل به medium یا واسطه می کند این است که برای بیان معنی بکار برود که در حالت فیزیکی معمولی که وجود دارد قادر به بیان آن معنی نباشد معنی که به واسطه حضور فیزیکی نیست بلکه چیزی است که بیان می شود.» (Dewey, 1934,209)
دیویی در مورد قسمت های مختلف کار هنری صحبت کرده است او در این باره مینویسد: «تجربه های آشنای ما- که همه آنها برای ما بجز آنکه ترکیب شده اند به وسیله قسمت هایی که آنها خودشان جدا از کل معنی دارند معنی ندارند، به طور خلاصه- هیچ ارتباط معنی داری نمی تواند وجود داشته باشد مگر اینکه از منفرداتی ساخته شده باشد که آنها معنی دار باشند.همه قسمت های کار هنری دارای پتانسیل هستند…. مستعد پذیرش دریافت های متفاوت نامحدود است.» (Dewey, 1934,213) «در نگاه به یک کار هنری می بینیم که به چه خوبی قواعد قطعی مراعات شده اند و قوانین برای کم کردن درک پیروی می شوند. اما برای کوشیدن برای ثبت کردن راه هایی که موقعیت های حتمی کامل هستند، مانند اساسی که به وسیله رسانه ساخته می شود معنی پیدا می کند. برای هر هنرمند به انجام رساندن و عملکرد و موفقیت در راه خود اوست و هرگز کاملاً خودش را در کارهایش نباید تکرار کند.» (Dewey, 1934,213)
«هنرهای زیبا کیفیت همه چیزهایی که ما تجربه می کنیم بیان می کنیم با انرژی بیشتر و وضوح بیشتر از آن چیزی که استخراج شده اند، جستجو می کند و استخراج می کند.» (Dewey, 1934,214) «کارهای هنری فضا را به عنوان فرصتی برای حرکت و عمل بیان میکنند. این اهمیت تناسبات احساس کیفی است.» (Dewey, 1934,277) «فرض عناصر و سازگاری اعضا در یک کل عملکردهایی است که زیرکی و بینش را تعریف می کند: قابلیت فهم یک کار هنری بستگی به ارائه معنی که فردیت قسمت ها را منتقل کند دارد و ارتباط آنها در یک کل ارائه جهت داری برای تربیت گوش ها و چشم ها در درک و فهم باشد.»(Dewey, 1934,221)
«مهم ترین چیز این است که یک کار هنری واسطه خودش را حداکثر و بیشترین بکار گیرد- زمانی واسطه مطرح می شود که به عنوان وسیله بیان استفاده بشود. وابستگی مواد طبیعت و بشر برای اشاره به ابدیت متعدد و گوناگون است. هر زمانی که هر ماده ای واسطه ای برای بیان ارزش خودش در تجربه، منظور ارزش احساسی و تصویری است، به ماده ای برای کار هنری تبدیل می شود. کوشش پایدار هنر این است که موادی که در یک تجربه معمولی و عادی لکنت دارند یا لال هستند را به رسانه شنوا و واضح برگرداند. این را به خاطر داشته باشید که هنر خودش کیفیت عمل چیزهایی که انجام می شوند را مشخص می کند و تفکیک می دهد، همه کارهای هنری معتبر در درجه خاص خودشان از زمان تولید هنر جدید هستند.» (Dewey, 1934,237)
جان دیویی در مورد هنر و ارتباط نیز در این کتاب نظریاتی ارائه داده است از آن جمله در بخشی از کتاب می نویسد: «هر هنری به علت اینکه بیان می کند ارتباط برقرار می کند… ارتباط فرایندی است که چیزهایی که تا آن زمان تنها و مجزا بوده است را مشترک می کند و مشارکت خلق می کند، بخش معجزه این موفقیت این است که، ارتباط ایجاد می شود، انتقال معنی تجربه کسی که بیان می کند به خوبی برای کسانی که تجسم می بخشند و معنی می دهند.»(Dewey, 1934,253)«بیان هایی که هنرها تشکیل میدهند ارتباط در فرم خالص و آلوده نشده آن هستند. هنر موانعی که هستی و جوهر بشر را جدا میکنند را می شکند آنهایی که در وابستگیهای عادی روزمره و سدهایی که نشت ناپذیر هستند.» (Dewey, 1934,214)«در یک تجربه، چیزها و رویدادها با جهان وابستگی دارند، فیزیکی و اجتماعی، در زمینه بشری که وارد می شوند دگرگون می شوند، در طی اینکه زندگی خلق می شود و معامله و مقاربت خود با چیزهایی که در گذشته خارجش بودند تغییر می دهد و پیشرفت می کند.» (Dewey, 1934,257)«تجربه به صورت چیزی فرض می شود که منحصراً در درون شخص یا ذهن یا آگاهی اتفاق می افتد. فقط ارتباطات خارجی برای صحنه قابل رویت است که برای قرار گرفتن اتفاق می افتد. بعد از آن بیان های روانشناسانه و پیشرفت های تدریجی به این موضوع که عملکردهای یک زندگی، زندگی را بر محیط های طبیعی آن خلق می کند اعتقاد ندارند. زمانی که پیوند شخص با جهان قطع می شود، بعد از آن همچنین راه های مختلفی که شخص برای ایجاد ارتباط واحد با جهان متقابلاً اثر می گذارد بر جهان به سوی خرده های جدا شده حس ها، احساس ها، آرزو، دانستن، هدف، اراده به جای ارتباط اصلی و حقیقی بین شخص و جهان که به واسطه عمل متقابل کاری که انجام می دهیم و کاری که روی ما انجام می شود که به صورت مداوم و متنوع اثر متقابل شخص و محیط است سقوط می کنند.» (Dewey, 1934,257)
دیویی در جاهای مختلفی در مورد تعصب صحبت می کند در صفحه ۲۵۹ کتاب می نویسد: «تعصب، عقیده از قبل تشکیل شده و گرایشات بومی تجلی آرزو در قضاوت آنقدر وسعت دارند که دردهای ویژه ای برای آگاه شدند از آن باید کشیده شوند زیرا آنها ممکن است محو شده باشند به راحتی دیده نشوند.»
دیویی مجدد در مورد تجربه می نویسد: «تجربه ای حقیقی است که فاصله شخص و ابژه در آن وجود ندارد، تا زمانی یک تجربه حقیقی است که موجود زنده و محیط مشارکت کنند برای بنا نهادن یک تجربه در اینکه این دو کاملاً کامل هستند، هر کدام ناپدید بشوند.» (Dewey, 1934,259)
«هرگاه هر شخصی یا چیزی در نتیجه منطقی یک عمل کاری رویش انجام شد یا متحمل چیزی شد، یک شخص اصلاح شده است. تغییر و تبدیل ماوراء آنسوی فراگیری مهارت و استعداد فکری بیشتر و بزرگتر ادامه پیدا می کند. گرایشات و علایق برای اینکه در خودشان ته نشین معانی چیزهایی که انجام شده یا در حال انجام شدن است را مجسم کنند، ساخته می شوند. این سرمایه گذاری و حفظ کردن معانی بخشی از شخص می شود. در این حس ذاتی، ذهن پس زمینه را فرم می دهد تا هر تماس جدید با محیط اطراف طرح ریزی شود، هنوز «پس زمینه» کلمه خیلی انفعالی است تا زمانی که ما به خاطر آوریم که این فعال است و در طرح ریزی چیزی جدید و به طور مثال تشبیهی و نمونه سازی، از هر دوی پس زمینه و چیزی که در آن است و خلاصه شده است وجود دارد.» (Dewey,1934,259) «شکل گیری بومی هنرمند به وسیله احساسات عجیب و غریب به تعدادی از جنبه های جهان چند شکلی طبیعت و بشر و به وسیله اصرار کردن به ملاحظه کردن به وسیله بیان در واسطه ترجیح داده شده نشان داده می شود.» (Dewey, 1934,276)همانطور که در بالا گفتیم دیویی به طبیعت بومی هنرمند نیز می پردازد و در جایی دیگر می نویسد: «هر سنت بزرگی خودش عادت سازمان یافته ای از بنیادها و روش ها و دستورها و مفاهیم است. زمانی که این عادت به سرشت و طبیعت بومی و ساختمان طبیعی داخل می شود به صورت جزء ترکیبی ضروری ذهن هنرمند در میآید.» (Dewey, 1934,276)«این پس زمینه و وابستگی به آن فاکتور ضروری در دید اصلی و بیان خلاق است. مشکل مقلد دانشگاهی این نیست که به سنت وابستگی دارد، بکله این است که قبل از آن به ذهنش وارد نشده است، به ساختار راه های خودش برای دیدن و ساختن وارد نشده است. بلکه بر سطح مانده است مانند فوت و فن تکنیک ها یا پیشنهادهای فرعی و خارجی و انجمن ها برای اینکه کار شایسته را انجام دهد.» (Dewey, 1934,277)
دیویی اصطلاح “Readjustment” را مطرح می کند و می گوید: «همیشه در تغییر سریع، به علت اینکه مکانی مشخص می شود که حالت شکل گرفته و وضعیت بلافاصله لمس می شود و متقابلاً اثر می کند، readjustment مداوم شخص و جهان در تجربه است.» (Dewey, 1934,.277)
«readjustment در آگاهی، تأثیر ناگهانی توسط معانی هماهنگی سریع و غیرقابل پیش بینی است که در تابش ناگهانی آن است، مانند برق و نور الهام، و در حقیقت این بوسیله دوره نهفتگی طولانی و آرامی مهیا شده است. آگاهی از مواقع اتحاد کهنه و نو، پس زمینه و پیش زمینه، فقط به وسیله تلاش به انجام می رسد و ممکن است تا مرحله درد نیز امتداد بیابد.» (Dewey, 1934,277)
همانطور که می بینید دیویی به مبحث «پس زمینه» خیلی توجه می کند و اثر آن را در نوشتار وی میبینیم. او در جای دیگری از همین کتاب می نویسد: «معانی سازمان یافته پس زمینه وضعیت جدید را از حالت مبهم و نامفهوم به سوی شفافیت و درخشانی دگرگون می کند.» (Dewey, 1934,277)
دیویی در مورد ساختن اثر هنری می نویسد: «به علت اینکه علاقه نیروی پویا در انتخاب و سرهم کردن مواد است می تواند انرژی متمرکز و نیرو به جلو ایجاد کند.» (Dewey, 1934,277)«برگزیدن و معین کردن کیفیتی است که روح می دهد و نفوذ می کند در همه فرایندهای ساخت و تولید و مشاهده. این راهی است برای دیدن و احساس کردن چیزها به عنوان ساختن یک کلیت کامل.» (Dewey, 1934,278) دیویی در مورد تصور و تخیل نیز بسیار صحبت کرده است. در صفحه ۲۷۸ از کتاب هنر همچون زیبایی می نویسد: «همیشه مقداری ماجراجویی در برخورد ذهن و جهان وجود دارد، و این ماجراجویی در اندازه و میزان خود تخیل و تصور است.» (Dewey, 1934,278)«تاریخ علم و فلسفه به خوبی که هنرهای زیبا و واقعیت آن را ثبت کرده است این است که محصولی که دارای قوه تخیل زیاد است در ابتدا محکوم عموم است.» (Dewey, 1934,280)دیویی در مورد فلسفه و هنر می نویسد: «فلسفه می گوید که تعجب را آغاز و فهمیدن را پایان دهیم. هنر از چیزی که فهمیده می شده است رخت بر بسته است و به تعجب و حیرت پایان داده است.» (Dewey, 1934,281)در ادامه در مورد تخیل مینویسد: «کار هنری فقط محصول تصور و تخیل نیست، اما با دخالت قوه تصور بیشتر از قلمرو تجربه های جسمانی چیزی که برای متمرکز کردن و توسعه دادن تجربه بی درنگ و بلافاصله است را بکار میاندازد.» (Dewey, 1934,285)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:50:00 ب.ظ ]




شکل تابع توزیع و روابط تولید، محدودیتی برای آن ایجاد نمی‌کند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تخمین در تغییر ورودی‌ها و خروجی‌های واحدهایی که زیر مرز کارا قرار دارند برای تصویر نمودن آن واحد خاص روی مرز کارا.
امکان بکارگیری ورودی‌ها و خروجی‌های مختلف با مقیاس‌های مختلف اندازه گیری.
۲-۲-۷-۳) محدودیت‌های مدل تحلیل پوششی داده‌ها:
در کنار مزایای متعدد روش تحلیل پوششی داده‌ها، این روش دارای معایبی نیز می‌باشد که عبارتند از:
تحلیل پوششی داده‌ها به‌عنوان یک تکنیک بهینه‌سازی، امکان پیشگیری خطا در اندازه‌گیری و سایر خطاها را ندارد.
این تکنیک برای اندازه‌گیری کارایی نسبی به‌کار می‌رود و کارایی مطلق را نمی‌سنجد.
تفاوت بین اهمیت ورودی‌ها و خروجی‌ها موجب انحراف در نتایج می‌گردد. که البته با محدود سازی اوزان این متغیرها، این مشکل تا حدودی قابل رفع می‌باشد.
از آنجاکه این مدل تکنیکی ناپارامتریک است انجام آزمون‌های آماری برای آن مشکل می‌باشد.
تعداد مدل‌های مورد نیاز و حل آن به تعداد واحدهای تحت بررسی بستگی دارد که این امر حجم محاسبات را تا حدودی افزایش می‌دهد.
اضافه نمودن یک واحد جدید به مجموعه واحد‌های قبلی بررسی شده موجب تغییر در امتیاز کارایی تمام واحدها می‌گردد.
تغییر در نوع و تعداد ورودی‌ها ممکن است نتایج ارزیابی را تغییر دهد. (پورکاظمی،۱۳۸۶:۵۷)
۳-۲-۷-۳) طبقه بندی مدلهای تحلیل پوششی داده ها:
مدل DEA را می توان به صورت زیر طبقه بندی نمود:
ـ مدل[۲۷] CCR:
بیان نموداری مدلCCR
مدلCCR (بازدهی ثابت نسبت به مقیاس) را چارنز، کوپر و رودسدر سال ۱۹۷۸ را بر فرض بازده ثابت نسبت به مقیاس ارائه کردند. در نمودار در حالت یک داده و ستانده مرز تولید مدل فوق را نشان می‌دهد.
نمودار (۳-۳): نمودار مرز تولید مدل CCR
بیان تحلیلی مدل CCR
با دادن داده‌ها، کارایی هر  را یکبار اندازه گیری می‌کنیم و نیاز داریم به n بهینه سازی، برای یک  که ارزیابی شود. در هر ارزیابی محدوده‌ای  بالای  می‌باشد. مسئله برنامه‌ریزی خطی با در نظر گرفتن مقادیر برای ورودی‌های (وزن) (  ) (  )و خروجی‌ها (وزن) (  ) (  )

محدودیت‌ها به این معنی هستند که نسبت خروجی‌های مجازی به ورودی‌های مجازی نباید از ۱ تجاوز کند برای هر  هدف بدست آوردن وزن (  ) و (  ) است که نسبت  و  ارزیابی شده را بیشینه کند. با مجازی کردن محدودیت‌ها ارزش هدف بهینه  حداکثر ۱ است. (Cooper:2007:23)
ـ مدل[۲۸]BCC:
مدل BCCدر سال ۱۹۸۴ توسط بنکر، چارنز و کوپر، بر فرض بازده متغیر نسبت به مقیاس ارائه گردید. مجموعه امکانات تولید این مدل به‌صورت زیر است:

نمودار (۴-۳): نمودار مرز تولید مدل BCC
۸-۳) مدل رتبه‌بندی کامل (مدل اندرسون- پیترسون[۲۹]:
مدل‌های پایه‌ای تحلیل پوششی داده‌ها به‌دلیل عدم ایجاد رتبه‌بندی کامل بین واحدهای کارا امکان مقایسه‌ای واحدهای کارا با یکدیگر را به‌راحتی فراهم نمی‌آورد. نیاز به رتبه‌بندی بین واحدهای کارا و حفظ میزان عدم کارایی واحدهای ناکارا نیازی اجتناب‌ناپذیر است.
تلاش‌های تحقیقاتی اندرسون و پیترسون در سال ۱۹۹۳ را می‌توان از نخستین رهیافت‌های قابل قبول در این زمینه دانست. در ارزیابی این روش واحد تحت بررسی از ارزیابی حذف می‌شود. مدل‌های پایه‌ای برای ارزیابی هر واحد تصمیم گیرنده از خود واحد تصمیم گیرنده برای ایجاد واحد نشانه بهره می‌گیرند، از این رو چون واحدهای ناکارا در شکل‌گیری مرز کارایی تاثیرگذار نیستند، لذا حذف آنها از ارزیابی تأثیری بر مرز کارایی نخواهد داشت و لذا کارایی تکنیکی آنها حتی در مدل رتبه‌بندی کامل با نگرش اندرسون و پیترسون تغییری نخواهد یافت ولی واحدهای کارا که مرز کارایی را شکل می‌دهند، حذفشان سبب تغییر شکل مرز کارایی خواهد شد. میزان تغییر به‌وجود آمده از حذف یک واحد کارا بر مرز کارایی در این روش در واقع ملاکی برای رتبه‌بندی واحدهای کارا در بین خودشان محسوب می‌گردد. عدد کارایی اختصاص یافته به واحدهای کارا در مدل رتبه‌بندی کامل بیشتر یا مساوی یک است. در ماهیت نهاده‌ای مقدار باقیمانده از تفاضل عدد کارایی حاصل از اجرای این مدل از واحد، میزان افزایش در نهاده‌ها را نشان می‌دهد که با افزایش مصرف آن در نهاده‌ها، واحد تصمیم گیرنده همچنان کارا باقی می‌ماند. از این رو در این مدل هر واحد تصمیم گیرنده‌ای که عدد کارایی بیشتر را کسب کند در میان واحدهای کارا از عملکرد بالاتری برخوردار است.
مدل ریاضی رتبه‌بندی کامل با بهره گرفتن از مدل CCRبا حذف واحد تصمیم گیرنده تحت بررسی از ارزیابی به‌صورت زیر می‌باشد.

۹-۳) رتبه بندی واحدهای کارا:
در ارزیابی که به‌وسیله مدل‌های استاندارد تحلیل پوششی داده‌ها انجام می‌شود در صورتی‌که تعداد نهاده‌ها و ستانده‌ها در مقایسه با تعداد واحدهای تصمیم گیرنده زیاد باشند نتا
یج حاصل، اطلاعات مفیدی در اختیار قرار نمی‌دهند و اغلب واحدها به‌عنوان ۱۰۰ درصد کارا معرفی می‌شوند. به‌این دلیل در مدل‌های تحلیل پوششی داده‌ها توصیه شده است که تعداد واحدهای تصمیم گیرنده‌ای که مورد ارزیابی قرار می‌گیرند در مقایسه با تعداد عوامل نهاده و ستانده خیلی بزرگتر باشند یعنی:
)Cooper: 2007: 284(
n: تعداد واحدهای تصمیم‌گیرنده
m: تعداد ورودی‌ها
s: تعداد خروجی‌ها
۱۰-۳) مدلSBM[30]:
زو[۳۱] (۲۰۰۱)، تون[۳۲] (۲۰۰۲)و چن[۳۳] (۲۰۰۳) اندازه‌گیری غیر شعاعی را توسعه دادند. در ابتدا مدل  داده محور و سپس  را معرفی می‌کنیم.  کارآیی را با سنجش‌گر  به‌وسیله مدل برنامه‌ریزی زیر ارزیابی می‌کند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:49:00 ب.ظ ]




 

۸

 

۰٫۷۵

 

۲۸۱٫۸

 

۲۸۷٫۱

 

۲۹۱٫۳

 

۲۹۵٫۴

 

۲۹۹٫۴

 

۳۰۲٫۳

 

۰٫۵۶

 
 

Pure C15

 

۱

 

۲۸۳٫۱

 

۲۸۸٫۴

 

۲۹۲٫۶

 

۲۹۷٫۶

 

۳۰۱٫۶

 

۳۰۴٫۵

 

۰٫۲۷

 
 

Wax Appearance Temperature Total Absolute Average Deviation

 

۰٫۴۵

 

خروجی برنامه یک ماتریس مکعبی دما به فرم Ti,j,k است. که ترم i مربوط به کسر مولی ۱۴C انتخابی در فاز مایع ی آلی است و j مربوط به کسر مولی انتخابی منو اتیلن گلیکول در فاز آبی می باشد و آخرین اندیس نیز (k) معرف مقدار فاز آلی نسبت به کل دو فاز آلی و آبی است. تغییر این سه اندیس به ترتیب، متناظر با دامنه ی تغییر [۹/۰ ۱/۰]، [۹/۰۵۰/۰] و [۹/۰ ۱/۰] برای سه متغیر کسر مولی ۱۴C در فاز آلی، کسر مولی گلیکول در فاز آبی و مقدار فاز آلی به کل فاز است. همچنین، نباید فراموش کرد که هر سه ی این متغیر ها نسبت به مقدار انتخابی بعد از همگرایی کمی انحراف خواهند داشت. با این حال، چون دو فاز مایع آبی و آلی در هم کم حل می شوند؛ این تغییر به صورت جزئی است و ما را از هدف دور نمی سازد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شکل ۷-۱۰ چگونگی تغییر دمای نقطه ی تشکیل واکس برای فشار یک بار و حداکثر میزان حضور آب (%۹۰) با تغییر مقدار گلیکول در فاز آبی و تغییر کسر مولی ۱۴C در فاز آلی را نشان می دهد. در این شکل اختلاف دما با دمای مقدار حداقل گلیکول در فاز آبی بیان شده است.

شکل۷-۱۰- تغییرات در دمای تشکیل واکس با کسر مولی گلیکول در فاز آبی در کسرهای مولی مختلف C14برای حداکثر آب در نظر گرفته شده در کنار فاز آلی
در ظاهر میزان تغییر دمای تشکیل واکس قابل چشم پوشی است. با این حال نسبت به میزان حلالیت گلیکول در فاز هیدروکربنی(شروع از۱/۰ ppm تا ۱/۰ ppb) چندان هم کم نیست.
در شکل ۷-۱۱ اثر میزان حضور فاز آبی بر دمای تشکیل واکس را نشان می دهد برای بالاترین در- صد گلیکول (%۹۰)و در کسر مولی های مختلف C14 موجود در فاز مایع هیدروکربنی نسبت به زمانی که مقدار فاز آبی حداقل باشد ( %۱۰ مولی).

شکل۷-۱۱- تغییرات در دمای تشکیل واکس بر حسب میزان فاز آبی برای کسر مولی های مختلف C14 در فاز آلی (این اختلاف دما، اختلاف دمای تشکیل واکس در شرایط معلوم و حداقل حضور فاز آبی است.)
نتایج این شکل گویای این مطلب است که میزان فاز آبی چندان بر تغییر دمای تشکیل واکس موثر نیست و احتمالا بدین دلیل است که چندان هم بر روی حلالیت گلیگول در فاز آلی موثر نیست. در دو شکل ۷-۱۰ و ۷-۱۱ محور عمودی بیانگر تفاضل دمای تشکیل واکس با حضور فاز آبی و دمای آزمایشگاهی تشکیل واکس بدون حضور آب را نمایش می دهد.
بنابراین در شکل ۷-۱۲ تغییر در حلالیت گلیکول در فاز آلی را برای کسر مولی های مختلف ۱۴Cبر حسب میزان فاز آبی در حداکثر گلیکول موجود در فاز آبی (%۹۰ مولی) رسم نمودیم. این تغییر بیان شده، اختلاف حلالیت در شرایط منحنی و حالت %۱۰ مولی فاز آبی می باشد.

شکل۷-۱۲- تغییرات در حلالیت گلیکول در فاز آلی نسبت به میزان حداقل فاز آبی بر حسب مقدار فاز آبی برای کسر مولی های مختلف C14 در فاز آلی
۷-۴- نتایج حاصل از مدلسازی دینامیکی جریان
در این قسمت با توجه به مطالب ذکر شده در قسمت انجام کار با بهره گرفتن از داده های آزمایشگاهی موجود در مقاله ی منتسب به سینگ و همکاران نتایج حاصل از این مدلسازی به شرح زیر ارائه می گردد. شایان ذکر است که روند کلی نتایج در ابتدا تا حدودی قابل قبول بود و از آنجاییکه در کار ارائه شده پارامتر آلفا به نحوی به عنوان پارامتر تنظیم شونده معرفی گردیده است و نموداری برای مقادیر آلفا در شدت جریان ها و دماهای متفاوت در مقاله مزبور ارائه گردیده است، لذا در ابتدای مدلسازی مقدار ثابتی برای آلفا در نظر گرفته شد و نتایج تطابق نسبی مطلوبی از خود نشان دادند. سپس در ادامه ی کار به بهینه سازی مقدار آلفا پرداخته و بهبود نتایج از این مسیر کاملاً مشهود می باشد. نتایج حاصل بدین شرح می باشد:

شکل ۷-۱۳- میزان نهایی آلفا(aspect ratio) برای کریستال های واکس در لایه ژل رسوب کرده به عنوان تابعی از شدت جریان و دمای دیواره[۱۰]
در شکل ۷-۱۴ نتایج تأثیر دماهای مختلف دیواره بر روی میزان ضخامت لایه برای عدد رینولدز ۵۴۰ نمایش داده شده است. همانطور که مشاهده می شود در هر سه شرایط موجود رشد لایه رسوب کرده بعد از یک زمان معین متوقف می گردد. با توجه به شکل دیده می شود که میزان نهایی ضخامت در دماهای بالاتر دیواره در مقایسه با سایر دماها کوچکتر می باشد. شایان ذکر است که در این نمودار میزان آلفا یا نسبت تناسب (aspect ratio) با میزان واکس تغییر نمی کند ولی این تغییر در سایر نمودار ها اعمال گردید و مشخص شد که میزان آلفا با میزان واکس رسوب کرده روی دیواره متغییر می باشد.

شکل ۷-۱۴- تأثیرات دما بر روی ضخامت لایه رسوب برای۵۴۰ Re=، نتایج مدلسازی در مقابل داده های آزمایشگاهی سینگ و همکاران[۱۰]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:49:00 ب.ظ ]




اشتغال ناقص: جمعیتی است که خواهان کار بوده اما به دلیل محدودیت فرصت های اشتغال، فاقد کار هستند. برخی از افراد هستند که به دلیل شرایط زندگی نمی توانند مدت طولانی بیکار بمانند و به هر کاری هرچند کوچک و بی اهمیت تن می دهند. این افراد گر چه توجه به معیار حداقل یک ساعت کار در تعریف اشتغال، بیکار محسوب نمی شوند اما به طور هم زمان در جست و جوی کار بیشتری نیز هستند. طبق توصیه های بین المللی، برای تعریف اشتغال، معیار حداقل یک ساعت کار در دوره مرجع کوتاه مدت در نظر گرفته می شود تا آمارهای نیروی کار با سایر آمارهای اقتصادی هماهنگ شود. در این تحقیق کارگران فصلی جزء گروه مذکور نظر گرفته شده اند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مشاغلی با شان اجتماعی پایین: مشاغلی که افراد شاغل در آن و یا خانواده آن ها از ابراز آن در جامعه ناخرسندند. همانند گدایی و قاچاق. خانم مرضیه ترابی از این مشاغل با عنوان ناکاری یاد کرده و معتقدند برخلاف نه کاری یا مشاغل غیر رسمی همچون واکسی و ..که مقبولیت نسبی دارند و اخلاقا محکومیتی ندارند، ناکاری مثل گدائی و قاچاق، مقبولیت اجتماعی نداشته و نوعی خطا به شمار می روند (ترابی، ۸۴).
گروه فاقد سنی، آثاری هستند که از کتاب خانه های عمومی و گروه کودک و نوجوان تهیه شدند، اما در شناسنامه ی آنها عبارت گروه سنی قید نشده بود.
۴-۲ تجزیه و تحلیل یک صد شغل:
۴-۲-۱ روش اجرا:
ابتدا ۱۰۰ عنوان از آثار نویسندگان مختلف ایرانی به شکل اتفاقی انتخاب شده و داده ها، با بهره گرفتن از روش فیش برداری تهیه گردید. تعداد شغل ها بدون در نظر گرفتن بسامد هریک، بالغ بر ۹۳۵ فقره شد که ازبین آن ها۱۰۰ عنوان شغلی برای تجزیه و تحلیل انتخاب شد. عناوین منتخب بر اساس کد بین المللی (آیسیک) در ۱۰ رده مورد طبقه بندی قرارگرفت. سپس با بهره گرفتن از شواهد موجود در فیش ها معانی و شرح و بسط آن ها با مراجعه به فرهنگ های لغات عمومی مثل معین و دهخدا و نیز فرهنگ نامه ها و دایره المعارف های مختص مشاغل، داده ها مورد تجزیه و تحلیل انجام گرفت.

۱.عنوان شغلی: اداره ای
معنی لغوی: هر کسی که در استخدام دولت و حقوق بگیر اوست.
مثال: … آقای درانی که اداره ای بوده و بازنشسته است… (شما که غریبه نیستید،مرادی کرمانی،۱۸۸)
کد isic: 1410
طبقه شغلی: مدیران
بسط و شرح: در قدیم به کارمندان آموزش و پرورش اداره ای می گفتند و اداره آموزش و پرورش اداره فرهنگ نامیده می شد. اداره فرهنگ در بین مردم جایگاه خاصی داشت و معلمان و آموزگاران از اعتبار ویژه ای برخوردار بودند. بیشتر خانواده ها ترجیح می دادند فرزندانشان در اداره فرهنگ استخدام شوند.
مطلوبیت: تضمین بودن حقوق بازنشستگی ماهانه از بزرگترین محسنات کارمندی بوده و هست هر چند مقدار آن خیلی زیاد نباشد.
————————————————————————
۲.عنوان شغلی: استادکار آهنگری
معنی لغوی: پیشه وری که ابزار و آلات آهنی می سازد. در گذشته آهنگری شامل اسلحه سازی نیز می شد؛ حداد (صدری افشار،۱۳۹۴:۱۶)
مثال: استاد آهنگر به این امید که پسرک به کار آهنگری علاقه مند شود، زیاد سر به سرش نگذاشت و به او سخت نگرفت. (مثل ها و قصه هایشان، رحماندوست، ۴۲)
کد isic: 7221
طبقه شغلی: متخصصان
بسط و شرح: ریشه ی این پیشه را به حضرت داوود نبی نسبت می دهند که آهن را به دست خود نرم و از آن زره می ساخت. دراین پیشه، تخصص افراد آن یا به‌صورت تجربه کاری و یا انتقال این حرفه از نیاکان به اوست و نیز مخاطبان و مشتریان عام دارند. خلاقیت در این حرفه جایگاه خاصی دارد و صاحب حرفه را علاقه مند به کار خویش می سازد. همچنین در تاریخ صاحبان این حرفه به آزاد منشی مشهور بوده اند مثل کاوه آهنگر؛ و نسبت به کاسبان و کارگران غیر صنعتی که خودآگاهی کمتری در خصوص کار خود دارند، دارای امتیاز خاصی هستند. از طرف دیگر، صاحبان این مشاغل افرادی زمخت و بد حوصله اند. تحمل آتش کوره چهره ی آنان راسیاه و لباس هایشان همواره کثیف می نماید. این مشخصه بر روی مشتریان تاثیر مستقیم دارد. نیازمند قدرت جسمی زیادند . وسایل کار سنگین و دارای سروصدای زیاد است. فراگیری فنون آن مستلزم مدت طولانی است.
برخی از آهنگران اشیای تزئینی یا مذهبی می سازند که به آن‌ ها ” شبکه کار” می گویند. (کاتبی،۱۳۹۰:؟)
مطلوبیت: از محسنات این شغل این است که با تشکیلات حکومتی و مذهبی و … ارتباطی ندارند و چون حقوق خود را از دولت دریافت نمی کنند، به بیت المال بدهی ندارند. امروزه استفاده از وسایل پلاستیکی باعث کاهش کارگاه های آهنگری شده است. صاحبان این مشاغل خویش کارفرما هستند و تمام حق بیمه را خود پرداخت می کنند.
———————————————————————-
۳.عنوان شغلی: آب حوضی
معنی لغوی: کسانی که آب حوض ها را هر چند وقت یک بار از آب خالی می کردند و می شستند وتمیز می کردند و آب تازه توی آن می ریختند.این افراد به ” آب حوضی” معروف بودند.(میرکیانی، ۱۳۸۵: ۲۲۲)
مثال: “….. آب حوض خیلی کثیف شده . چیزی نمانده بود که بو بگیرد. به پهلوان ( آب حوضی) بگو بیاد آب حوض را خالی کند…..” (سماور زغالی، میرکیانی، ۲۲۲)
کد isic: 9131
طبقه شغلی: کارکنان مشاغل ساده
بسط و شرح: پیش از رواج لوله کشی، آب رودخانه، چشمه یا قنات از طریق جوی ها یا تنبوشه هایی به حوض ها و آب انبار ها هدایت می شد. این آب بخشی از رسوبات و مواد زاید مسیر را هم با خود می آورد. از این رو، لازم بود در هر نوبت آب گیری حوض ها و هر چند وقت یک بار آب انبارها تخلیه و لایروبی شوند. به کسی که این کار را انجام می داد آب حوضی می گفتند. این افراد سیار بودند و در گذرگاه های محلات با صدای بلند خدمات خود را عرضه می کردند. آنان برخی خدمات از قبیل: بیل زدن باغچه ها، تکاندن قالی ها و پارو کردن برف ها را هم انجام می دادند. ( صدری افشار، ۱۳۹۴: ۹)
مطلوبیت: داشتن قدرت بدنی لازمه انجام این کار بود. تمام سرمایه آنان فیزیک بدنشان بود و در صورت هرگونه آسیب دیدگی با مشکل درآمد و معاش مواجه می شدند. نظافت و تمیزی منازل و معابر و زلالی آب که روح و روان مردم را تحت تاثیر قرار می دهد از محسنات این شغل است.
————————————————————————
۴.عنوان شغلی: آخوند
معنی لغوی: ۱- معلم مکتب خانه ۲- روضه خوان ۳- روحانی (صدری افشار،۱۳۹۴:۱۳)
مثال: در ده ، فقط دو نفر سواد داشتند: یکی آخوند ده و یکی هم علی آقا (اصیل آباد، رهگذر،۸))
کد isic: 2461
طبقه شغلی: متخصصان
بسط و شرح: قبل از نظام آموزش و پرورش، در ایران نظام مکتب خانه ای بود که معلم مکتب خانه روحانی ده بود که از مراکز مذهبی اعزام می شدند. معلم مکتب خانه که آخوند یا ملا نامیده می شد، بسیار سخت گیر بودند و درس آموزان را تنبیه بدنی می کردند. گاهی هم به همراه کدخدای ده مظالمی را بر اهالی روستا تحمیل می کردند. روی هم رفته اهالی روستا دید مثبتی نسبت به ملای ده داشتند و او را مقدس می دانستند.
مطلوبیت: اولین قشر باسواد جامعه روستایی بودند که همه به وجود آن‌ ها نیازمند بودند. بدخلقی و تنبه های بدنی سخت کودکان را از مکتب گریزان می کرد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:49:00 ب.ظ ]