کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      



آخرین مطالب


جستجو

 



 

شیوه برخورد

 

سطحی و توجیهی

 

علمی و توام با پژوهش، آنالیزو شناخت آسیب

 

انقلابی و سریع و قاطع

 

نخبگان و دانش گران
بنابراین شناخت ویژگیهای شخصیتی و رعایت اصول صحیح انتخاب کارکنان فرهیخته در بدو استخدام در حیات سازمانی تاثیر بسزایی دارد. بعضی گمان می کنند که شرایط نخبگی صرفاً به نمره دانشگاهی و یا کسب معدل بالاتر بستگی دارد(فارنهام[۹۲]، ۲۰۰۳). که در این تحقیق نیز ما نیز نخبگان را این گونه تعریف کرده ایم.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

البته برخی دیگر بر این باورند که در صورتیکه این مزیت تنها بعنوان یک شاخص می تواند در نظر گرفته شود و شاخص های مهم دیگری وجود دارد که در انتخاب افراد نخبه می توان از آن استفاده نمود. از بین این شاخص ها سه عامل فراست،[۹۳] ثبات احساسات [۹۴] و هوشیاری [۹۵] که مهم و تعیین کننده برای انتخاب کارکنان دانش مدار است متأسفانه در مصاحبه ها کمتر به آن توجه می شود. نادیده گرفتن ضعف در هر یک از عوامل شخصیتی فوق به شکست کاری منجر می شود. برای مثال افراد با استعداد و توانمند معمولاً مستعد و شرایط را بهتر درک می کنند و بسرعت با محیط خو می گیرند ولی افراد کودن در تمام ابعاد شخصیتی با مشکل مواجه هستند و حتی مشکل آفرین هستند. افرادی که دچار آشفتگی روحی [۹۶] باشند با القاء هیجانات منفی به همکاران، محیط کاری را به شکست می کشانند. مستندات علمی فراوانی موجود است که شکل پذیری و یا وفق پذیری این دسته از کارکنان درطول زمان بسختی تغییر می یابد ولی افراد استوار و ثابت قدم با ویژگی های زیر بسادگی با محیط کاری خو می گیرند( اصیلی و قدیریان، ۱۳۹۰).
ترک خدمت :
هوم و گریفت[۹۷] در سال ۱۹۹۵و کاسیو[۹۸] در سال ۱۹۹۱اشاره کرده اند که با افزایش رقابت و گسترش روش های توسعه منابع انسانی، سازمانها تلاش می کنند تا کارکنان مستعد خود را حفظ کرده و آنان را توانمند نمایند تا آنها بتوانند عملکرد بالایی از خود بروز دهند؛ اما، سازمانها همواره از این مساله بیم دارند که سرمایه های انسانی خود را از دست بدهند و زیان ببینند؛ زیرا، هر سازمان برای آموزش، تربیت و آماده سازی کارکنان خود تا مرحله بهره دهی و کارآیی مطلوب، هزینه های بسیاری را صرف می کند و با از دست دادن نیروهای ارزشمند، متحمل از دست دادن مهارتها و تجربیاتی می شود که طی سالها تلاش به دست آمده است(علیزاده،۱۳۸۶). با وجود رکود اقتصادی اخیر کمبود نیروی کار در صنایع مهم در سراسر جهان باعث اهمیت حفظ کارکنان کلیدی برای موفقیت سازمان شده است (فلینت و همکاران[۹۹]،۲۰۱۳؛ هولتام و همکاران[۱۰۰]، ۲۰۰۸). آن چه که کشف شده است این است که شرایط بازار کار به میزان قابل توجهی تحت تأثیر ترک خدمت کارکنان است(تربورگ و لی [۱۰۱]،۱۹۸۴؛ اسکیرویچ[۱۰۲]، ۱۹۸۳؛ فلینت و همکاران، ۲۰۱۳).
ترک خدمت به طور فزاینده ای یکی از واقعیت های زندگی معاصر است برای مثال می توان گفت تغییر کار یا بیکاری امروزه یک هنجار است (معین و همکاران[۱۰۳]،۲۰۱۱؛ معین و رولینگ[۱۰۴]، ۲۰۰۵). ترک شغل پدیده ای است که بسیار مورد مطالعه قرار گرفته است(مورل،۲۰۰۴). ترک خدمت کارکنان یک موضوع شناخته شده پر اهمیت و حیاتی برای سازمان هاست(بارنارد و رادگرز[۱۰۵]،۱۹۹۸؛ علی شاه و همکاران، ۲۰۱۰). به تازگی محققان و مدیران در زمینه های مختلفی علاقه مند به تمایل ترک خدمت کارکنان شده اند. موضوع ترک شغل مدت هاست که به یک مسئله مهم در سازمان ها تبدیل شده است و تمایل به ترک سازمان به عنوان عامل مهم برای ترک شغل سازمانی شناخته شده است (جو[۱۰۶]، ۲۰۱۰؛ لامبرت و همکاران،۲۰۰۱). ترک شغل به دلیل اینکه بر روی بهره وری نیروی کار و موفقیت سازمان تأثیر گذار است، یکی از موضوعات مهم مورد مطالعه است (مین، ۲۰۰۷). نویسندگان مختلفی، به ترک خدمت پایین به عنوان یک سرمایه در جنگ رقابتی دیده می شود و به ترک خدمت بالا به عنوان مشکلی که باید مدیریت شود، نگریسته اند (بانیستر و گریفث[۱۰۷]، ۱۹۸۶؛ گلیبیک و باکس[۱۰۸]، ۲۰۰۴؛ بوث و هاکر[۱۰۹]، ۲۰۰۷). انجمن مدیریت آمریکا [۱۱۰](۲۰۰۱) بیان کرده اند که مطالعات گویای آن است که جابجائی یک چالش جدی برای سازمان ها است و سازمان های مختلف از رویکردهای گوناگونی برای حفظ کارکنان خود استفاده می کنند(مهرگان و سید کلالی ،۱۳۹۱).
دارچین و ترمبلی[۱۱۱] (۲۰۱۰) اشاره کردند که موضوع ترک خدمت کارکنان دانشی اهمیت بسیار بیشتری پیدا می کند. به عبارتی دیگر سازمانهای دانشی و پژوهشی آسیب بیشتری از ترک خدمت کارکنان دانشی خود می بینند تا از سایر کارکنان (افخمی اردکانی و قرحی ،۱۳۹۰). گلکار((۱۳۷۵اشاره کرده است که ترک خدمت از پدیده های مهم و در عین حال عجیب در مطالعه رفتار افراد در محیط سازمانی است زیرا تنها شاغلان ضعیف نیستند که شغلشان را ترک کنند. بلکه بر اساس تحقیقات فاریس ۳۵% از کارکنان حرفه ای که کارشان را ترک کرده اند در زمره بیش از نیمی از افراد مهم برای سازمان های خود می باشند و در یک سازمان ۲۳% از آن هایی که ترک خدمت کرده اند در زمره ۱۰%افراد مفید بوده اند)ابراهیمی نژاد و همکاران ،۱۳۸۸). وانگ و چانگ[۱۱۲] ۲۰۰۷)) اظهار داشته اند که در عصر حاضر سازمانهای دانشی و پژوهشی اهمیت بسیاری در خلق دانش دارند. توانمندی و بقاء این سازمانها تا حد زیادی به دانشی وابسته است که زاییده ی اندیشه منابع انسانی است. لذا هر زمان که پژوهشگری در صدد ترک سازمان خود باشد، سازمان مذکور را در معرض خطر کاهش دانش قرار می دهد. آداچی[۱۱۳] (۲۰۰۳) و هیسلوپ[۱۱۴](۲۰۰۹) اشاره کرده اند که در واقع دانش ضمنی منابع انسانی در سازمانهای دانشی و پژوهشی یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده سطح عملکرد آن سازمانها ست(افخمی اردکانی و قرحی ،۱۳۹۰).

تعاریف ترک خدمت
پرهیزگار ۱۳۷۳:۲۵۳))، ترک خدمت عبارت است از گسستن رابطه استخدامی فرد با سازمان به طور دائم با اطلاع و رضایت سازمان )ابراهیمی نژاد و همکاران ،۱۳۸۸). گارتنر[۱۱۵] در سال ۱۹۹۹، ادعا کرده است که ترک خدمت به معنای تمایل کارکنان به ترک یک سازمان به علت سازمان دیگر است، این نوع ترک خدمت ها معمولا بدون پیش بینی است. در برخی از متون ترک خدمت اختیاری به عنوان جابه جایی افراد از محدوده ی عضویت یک سیستم اجتماعی شده با همان اعضا(افراد) تعریف شده است (جهانگیری و مهرعلی ،۱۳۸۷). پرایس[۱۱۶] (۱۹۷۷) اظهار می کند که ترک خدمت حرکت اعضای سازمان در طول مرز های سازمان است. به طور معمول ترک خدمت، تعداد افرادی که سازمان را ترک می کنند نسبت به تعداد افرادی که وارد سازمان می شوند، است(پرایس،۲۰۰۱).
بر طبق نظر کاملی و ویسبرگ[۱۱۷] در سال ۲۰۰۶، واژه تمایل به ترک خدمت در فرایند شناخت شغل به سه عنصر اصلی (یعنی افکار ترک خدمت، تمایل به جستجو برای کارهای متفاوت، و پس از آن ترک خدمت) بر می گردد(رحمان و ناس[۱۱۸]،۲۰۱۳). نیت یا تمایل به ترک خدمت به عنوان قوی ترین پیش بینی کننده ترک خدمت پدیدار شده است. تحقیقات بسیاری وجود داردکه رابطه ای که بین نیت ترک خدمت و رفتار های واقعی ترک خدمت وجود دارد را نشان داده اند. تاکید بر تمایل به ترک خدمت یک عنصر کلیدی در مدل سازی رفتار ترک خدمت کارکنان است، محققان تعیین کرده اند که نیات رفتاری بهترین متغیر پیش بینی کننده ترک خدمت است(جو،۲۰۱۰). نیت ترک خدمت، به ارزیابی ذهنی فرد از احتمال ماندن یا رفتن از سازمان در آینده نزدیک اشاره دارد(ماودی[۱۱۹]،۱۹۸۲). سه دلیل برای استفاده از نیت ترک خدمت به جای ترک خدمت واقعی وجود دارد. اول، ترک خدمت به شرایط اقتصادی عمومی بستگی دارد (شرمان[۱۲۰]، ۱۹۸۶). افرادی که قصد ترک خدمت دارند، ممکن است فقط زمانی این کار را انجام دهند که مشاغل جایگزینی در دسترس داشته باشند. مطالعات صورت گرفته با داده های واقعی ترک خدمت در یک دوره زمانی خاص ممکن است نتایج متفاوتی را نشان دهند(لی،۲۰۰۰)، دوم، نیت رفتاری، شاخص مستقیمی از رفتار واقعی است (آجزن و فیشبین[۱۲۱]،۱۹۸۰). هر چند کپلمن و همکاران[۱۲۲] اظهار می دارند نیات رفتاری افراد همیشه منجر به رفتار نشده و ممکن است با گذر زمان، نیات افراد دستخوش تغییر شود. سوم، تحقیقات قبلی دریافته اند نیت ترک خدمت، قویترین منادی ترک خدمت است) رسولی و همکاران، ۱۳۹۱). یافته های علمی نشان می دهند که تمایل به ترک شغل از اراده آگاهانه و حساب شده شاغل برای ترک سازمان ناشی می شود. تت و میر (۱۹۹۳) بیان کرده اند که کارکنان به یکباره سازمان را ترک نمی کنند، بلکه تمایل به ترک شغل را به صورت تدریجی در خود پرورش می دهند و پس از در نظر گرفتن همه شرایط و مناسب بودن فرصتهای استخدامی در سازمانهای دیگر، اقدام به ترک شغل می نمایند. امروزه ترک شغل کارکنان کلیدی در سازمانهای سرآمد به یکی از مهمترین نگرانی های مدیریت منابع انسانی تبدیل شده است. به همین دلیل، سازمانهایی که بتوانند دلایل و عوامل مؤثر در تمایل به ترک خدمت کارکنان را درک کنند، خواهند توانست پیش از اینکه کارکنان سازمان را ترک کنند، سیاست ها و روش های مؤثری را برای حفظ و نگهداری منابع انسانی کارآ به کار بگیرند. ابعاد ترک خدمت و عوامل مرتبط با آن (به عنوان مثال شناخت ترک خدمت، تمایل به ترک خدمت، رفتار های جستجوی کار و غیره) به طور کل در ادبیات مدیریت مورد بحث قرار می گیرد. دلیل بررسی روشن است و این به خاطر آن است که ترک خدمت در بسیاری از سازمان ها پایان خط است (فلینت و همکاران،۲۰۱۳؛ هینکین و تراسی[۱۲۳]، ۲۰۰۰).
طبق مدل ارائه شده توسط مبلی، ترک خدمت اختیاری شامل فرایند پیچیده ای است. سطوح پایین رضایت شغلی آغاز فرایندی است که در آن افراد ابتدا درباره ی ترک خدمت فکر می کنند، سپس به جستجوی شغل دیگری پرداخته و نهایتا تمایلشان درباره ی ترک یا ماندن در شغل فعلی خود عمل می کنند )ضیاء الدینی آورانی،۱۳۸۵). بارون و گرینبرگ( به نقل از صفر خانلو،۱۳۷۲) خلاصه مدل مبلی را به صورت شکل زیر بیان کرده است:
شکل(۱-۲) مدل ترک خدمت اختیاری (صفر خانلو،۱۳۷۲)
علاوه بر این خروج یک مکانیزم ذاتی ناکارآمد برای کارمندان برای ابراز نارضایتی شان است.کارفرمایان ممکن است ندانند دلیل واقعی اینکه چرا کارمندان انتخاب می کنند که سازمان را ترک کنند چیست. هرچه قدرکه مصاحبه های خروج هم وسیع باشد ممکن است که کارمندان اطلاعات ناقص و گمراه کننده ای به ما دهند و در همین حال کارکنان نیز با هزینه هایی معاملاتی اجتناب پذیری در تغییر شغل مواجه اند. نرخ ترک خدمت ممکن است به طور مستقیمی منعکس کننده ی موانعی باشد زیرا که نشان دهنده خروج اجباری است و نرخ ترک خدمت نشان دهنده ی انتخاب های واقعی توسط کارمندان است و بر این باورند که اگر در آینده بخواهند پیشرفت داشته باشند باید سازمان را ترک کنند (کراچر و همکاران[۱۲۴]، ۲۰۱۱).
انواع روش های محاسبه نرخ ترک خدمت وجود دارد؛ البته انواع روش های محاسبه، معایب و مزایایی خود را دارند (بوث و هامر، ۲۰۰۷؛ پرایس، ۱۹۷۷). محبوب ترین روش، روش نرخ جدایی است ( سی ای پی دی[۱۲۵]، ۲۰۰۴؛ ماودی و همکاران[۱۲۶]، ۱۹۸۲؛ بوث و هامر، ۲۰۰۷) و دلیلش این است که به سادگی محاسبه و درک می شود (بوث و هامر، ۲۰۰۷؛ ویلد و داوسان[۱۲۷]، ۱۹۷۲)و برای اهداف تعیین معیار مؤثر است. نقطه ضعف اصلی این روش این است که یک تصویر کلی از ترک خدمت کارکنان ارائه می کند و بین دسته های کارکنان و از نظر طول خدمت و یا این که ترک خدمت داوطلبانه بوده یا غیر داوطلبانه تمایز قائل نمی شود.
فرمول ترک خدمت در یک دوره ۵۲ هفته ای محاسبه شده است:
درصد ترک خدمت کارکنان= تعداد کل ترک ترک کنندگان/ متوسط تعداد استخدام شده
و این مهم است که بدانیم ترک خدمت متغیر وابسته است( بوث و هامر،۲۰۰۷).
پرایس (۱۹۷۷)، جابجائی را نسبت تعداد کارکنان سازمان ها که در طول یک دوره ی مشخص سازمان را ترک کرده اند تقسیم بر میانگین تعداد کارکنان در آن سازمان در طول همین دوره می داند(مهرگان و سید کلالی ،۱۳۹۱).

هزینه های ترک خدمت:
واسموث و دیویساز دید سازمان، جابجائی کارکنان یک موضوع پر هزینه است. خروج های داوطلبانه نمایانگر از دست رفتن سرمایه ی انسانی سازمان ها بوده و همچنین فرایند آتی جایگزینی آنها دربرگیرنده ی هزینه های مختلفی برای سازمان خواهد بود. بسیاری از محققان استدلال می کنند که اگر نرخ های بالای جابجائی کارکنان به شکلی مناسب مدیریت نشوند، اثرات منفی بر سودآوری سازما ن ها داشته باشند(مهرگان و سید کلالی ،۱۳۹۱).
مساله عدم حضور و ترک خدمت کارکنان از جمله مواردی است که این روز ها مورد توجه خاص مدیران و محققان قرار دارد. بنابراین سازمان ها باید تدابیری اتخاذ کنند که قبل از عمل به ترک خدمت در مرحله تمایل به آن، مشکلات شناسایی و برطرف گردد، زیرا این معضل اثرات منفی در انگیزش شاغل و نگرش سویی بر روی دیگر کارکنان دارد. در نتیجه، غیبت کارکنان سبب می شود که وظیفه آن ها بر دوش دیگران افتد و جبران آن مستلزم صرف هزینه و زمان خواهد شد.
ترک خدمت نیز هزینه های زیادی برای سازمان ها دارد که در مقالات مختلفی هر یک هزینه ها ی مختلفی از ترک خدمت را ذکر کرده اند: برای مثال، جهانگیری و مهر علی در سال ۱۳۸۷ هزینه های ترک خدمت را به چهار دسته ی :۱) هزینه های مربوط به پست بلاتصدی: شامل هزینه های مربوط به مصاحبه خروج، هزینه های اداری قطع حقوق و دستمزد و استعفا، هزینه دانش و مهارت از دست رفته.۲) هزینه های استخدام کارکنان جدید: شامل هزینه آگهی و پست، هزینه کارمندیابی بررسی سوابق کاری، مصاحبه استخدامی، اجرای آزمونهای استخدامی برای بررسی مهارتها و استعدادها) هزینه ورود یک فرد جدید به سازمان (تشکیل پرونده استخدامی- اداری ، صدور کارت شناسایی ۳) هزینه های آموزش: شامل هزینه معارفه و توجیه کارکنان تازه وارد، هزینه های صرف شده برای آموزش مهارتهای مورد نیاز ) جزوات، کتابها، حق التدریس مدرسین)، حقوق و مزایای شاغل تازه وارد تا زمانی که برای کار آماده شود، هزینه ساعات صرف شده برای تعیین وظایف و تشریح کار به کارکنان تازه وارد.۴) هزینه های کاهش بهره وری: هزینه بهره وری پایین کارکنان تازه استخدام، هزینه اشتباهات احتمالی کارکنان تازه وارد، هزینه تکمیل طرحهای در اختیار کارکنان کلیدی پس از استعفای آنان و هزینه کاهش بهره وری واحد اشاره شده است.
نورمان و میر[۱۲۸]۵۴) (۱۹۶۵: بیان کرده اند که عدم آگاهی از عوامل مؤثر بر ترک خدمت، هزینه های زیادی برای دستگاه ایجاد می کند، یافتن جایگزین برای کارمندی که سالیان متمادی در دستگاه خدمت کرده اند مستلزم آموزش و صرف وقت و هزینه برای نیرو های جدید می باشد تا از عهده انجام وظایف یک فرد مجرب بر آیند، به علاوه تازه استخدام شده به علت فقدان مهارت در کار، معمولا ضایعاتی به بار می آورد و اشتباهاتی مرتکب می شود. به این ترتیب هزینه جایگزینی یک کارمند قدیمی مجرب از میزان تخمین زده شده تجاوز می کند)ابراهیمی نژاد و همکاران ،۱۳۸۸).
دیوید سان[۱۲۹] در سال ۲۰۱۰، بیان کرده اند که ترک خدمت کارکنان موضوع نگران کننده ای برای متخصصان منابع انسانی و دانشگاهیان در این زمینه بوده است و نرخ ترک خدمت برای بهره وری و سود آوری سازمان مضر است. نرخ بالای ترک خدمت نشان دهنده ی عدم تعهد یکی یا هر دو طرف به هم دیگر است خواه داوطلبانه باشد و خواه سازمان آن ها را مجبور کرده باشد. نرخ خروج بالا به وسیله کارمندان ممکن است یک چرخه خود تقویتی ایجاد کند اگرچه عواقب طولانی مدت ترک خدمت بالا، اثرات فراوان و هزینه های بالایی برای آن تایید شده است(کراچر و همکاران، ۲۰۱۱). ترک شغل کارکنان نه تنها مخرب است بلکه بسیار پر هزینه است. با توجه به بررسی که در شهر نیویورک انجام شده است در شرکت مرسر[۱۳۰] هزینه ترک شغل هر کارمند از ۱۰ هزار دلار تا بیش از ۳۰ هزار دلار است که شامل هزینه های فسخ و استخدام و آموزش است (بالسام و همکاران[۱۳۱]، ۲۰۰۷؛ سانو، ۱۹۹۸). تصمیم یک کارمند به ترک شغل یکی از عواقب نامطلوب برای سازمان ها و کارکنان است و کارمندان در بسیاری از زمینه ها تحت تأثیر این دو قرار دارد. به همین دلیل پیش بینی آن بسیار مهم است به خصوص بر تأثیرات منفی که بر عملکرد سازمان دارد (رحمان و ناس، ۲۰۱۳؛ لاو و همکاران، ۲۰۰۱). نرخ بالای ترک خدمت داوطلبانه برای عملکرد شرکت مضر است (گلیبیک و باکس، ۲۰۰۴؛ فلینت و همکاران، ۲۰۱۳).
در ارتباط با ترک خدمت هزینه های پنهان بی شماری وجود دارد. از دیدگاه مالی هزینه های ترک خدمت بسیار مهم است اما اغلب از دید مدیران پنهان است. هیچ صورت حساب سود و زیان وجود ندارد که به طور خاص هزینه ترک خدمت داوطلبانه را تصرف کند. بدتر از آن هزینه هایی است که واقعی اند اما اندازه گیری نمی شوند، برای مثال ضرر و زیان هایی از تداوم خدمات به مشتریان و یا دانش ضمنی حیاتی، که هرگز محاسبه نمی شود (زیمرمان[۱۳۲]، ۲۰۰۸؛ هالتوم و همکاران، ۲۰۰۸؛ فلینت و همکاران، ۲۰۱۳)، هزینه های غیر مستقیم آن شامل از دست دادن تولید، کاهش عملکرد تیمی، اضافه کاری، از دست رفتن روحیه در میان آن دسته از کارکنانی که باقی مانده اند، می شود ( کراچرو همکاران، ۲۰۱۱؛ هارکورت و وود[۱۳۳]، ۲۰۰۷). ترک خدمت یک کارمند به معنای ترک دانش ضمنی و از دست دادن سرمایه اجتماعی است. ترک خدمت هزینه عملیات و هزینه های استقرار و آموزش کارکنان را افزایش می دهد (علی شاه و همکاران، ۲۰۱۰؛ اونگوری، ۲۰۰۷؛ آماه، ۲۰۰۹). از دست دادن کارکنان و ترک خدمت کارکنان می توان باعث ناراحتی های روانی کاهش بهره وری و کیفیت خدمات و افزایش هزینه های استخدام می شود (بالوگان و الودانوی، ۲۰۱۲). همچنین منجر به کار بیش از حد، بی اعتمادی، اختلال در جریان کار، و ترک شغل بیشتر می شود (بالوگان و الودانوی، ۲۰۱۲؛ مایلر[۱۳۴]، ۲۰۱۰؛ واگنر[۱۳۵]، ۲۰۱۰). دالتون و همکارن [۱۳۶] اشاره کرده اند که ترک خدمت کارکنان، هزینه های مستقیم و غیر مستقیم برای سازمان ها به همراه دارد. هزینه های مستقیم ترک خدمت کارکنان در قالب یافتن، گزینش و آموزش فرد جدید تعریف می شود)رسولی و همکاران، ۱۳۹۱). گلکار۱۳۷۵))، با توجه به لزوم دستیابی به سازمان ها به اهداف و جذب و نگهداری منابع انسانی در این راستا، ترک خدمت از یک طرف برای سازمان پر هزینه است، زیرا منابع زیادی در امر آموزش و کسب مهارت آن ها سرمایه گذاری شده است و از طرف دیگر برای خود اشخاص نیز پر هزینه است، از آن جهت که انرژی و وقت زیادی را برای یافتن کار جدید و خو گرفتن با وضعیت شغلی جدید اختصاص می دهند )ابراهیمی نژاد و همکاران ،۱۳۸۸). اسکات و اسپیرینگل (۱۹۷۶:۱۵) اهم هزینه های ناشی از ترک خدمت را می توان به شرح زیر عنوان کرد : هزینه های استخدام، آموزش، پرداخت دستمزد، ضایعات ناشی از بی تجربه گی و هزینه ماشین آلات تولیدی که در زمان آموزش از حداکثر ظرفیت آن ها استفاده نمی شود)ابراهیمی نژاد و همکاران ،۱۳۸۸).
کلیبیک و باکس[۱۳۷] (۲۰۰۴)، ناتوانی در مدیریت صحیح نگهداشت کارکنان دانشی و نخبه به عنوان اصلی ترین سرمایه سازمانی، ضمن تحمیل هزینه های سنگین مستقیم و غیر مستقیم، باعث انتقال قابلیت ها به شرکت ها رقیب و نهایتاً از دست رفتن مزیت رقابتی سازمان می گردد(افخمی اردکانی و قرحی ،۱۳۹۰). ماریتز و چامپین[۱۳۸] (۱۹۹۸)، نرخ بالای ترک خدمت کارکنان در سازمانها به این معنی است که هزینه های مربوط به فرایند گزینش، استخدام و آموزش کارکنان بالا می رود .همچنین در جابجایی کارکنان دانشی، به دلیل آنکه دانش ضمنی به همراه کارکنان از سازمان خارج می شود، سازمان مجبور است به ناچار افراد دیگری را جایگزین آنها نماید و بدین ترتیب کارآیی سازمان کاهش می یابد. ترک خدمت به تصمیم و یا اقدام فرد برای خروج از سازمان اطلاق می گردد، به عبارتی ترک خدمت تغییر در عضویت فرد در سازمان می باشدکه طیف وسیعی را شامل می گردد (افخمی اردکانی و قرحی ،۱۳۹۰).
تنها ۷ درصد از بخش های منابع انسانی هزینه های ترک شغل را محاسبه می کنند(بوث و هامر، ۲۰۰۷؛ سی ای پی دی، ۲۰۰۴).
نرخ ترک خدمت به این دلیل قابل توجه است که در مواردی که کارکنان معمولا سازمان را ترک می کنند(یا داوطلبانه است یا غیر داوطلبانه) ترک شغل داوطلبانه متحمل هزینه های قابل توجهی می شود هم از نظر هزینه های مستقیم(جایگزینی و انتخاب و استخدام، کارکنان موقتی و مدیریت زمان) و حتی بیشتر هزینه های غیر مستقیم (تضعیف روحیه، فشار بر روی کارکنان باقی مانده، هزینه های یادگیری،کیفیت محصولات و خدمات و حافظه سازمانی) و نیز از دست دادن سرمایه اجتماعی است (دس و شاو،۲۰۰۱؛ مورل، ۲۰۰۴). و همچنین این هزینه ها ویژگی ترک شغل غیر داوطلبانه (مثل کوچک سازی، و یا زمانی که کارکنان را برکنار می کنیم) نیز است(مورل، ۲۰۰۴).
بطور کلی در رابطه با جابجائی کارکنان در سازمان دو دیدگاه موافق و مخالف وجود دارد که چکیده نظرات آنها در جدول زیر آورده شده است:
جدول(۲-۲) دیدگاه موافق و مخالف در خصوص جابجائی(اصلی و قدیریان،۱۳۹۰)
دیدگاه موافق دیدگاه مخالف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:57:00 ب.ظ ]




نمودار ۴-۳ فراوانی پاسخ­گویان به تفکیک وضعیت تأهل……………………………………………………………………………………… ۵۰
نمودار ۴-۴ فراوانی نسبی پاسخ­گویان به تفکیک منطقه شهرداری………………………………………………………………………… ۵۱
فهرست پیوست
پیوست شماره ۱ پرسشنامه پژوهش………………………………………………………………………………………………………………………۹۰
پیوست شماره ۲ روابط بین متغیرها…………………………………………………………………………………………………………………….. ۹۴
پیوست شماره ۳ تحلیل عاملی تاییدی…………………………………………………………………………………………………………………..۹۷
فصل یکم: کلیات پژوهش

مقدمه
در آغاز قرن بیست و یکم، تغییرات سریع و همه جانبه­ی جهانی چنان محیط فعالیت سازمان­ها را دگرگون کرده است که سازمان­ها و مدیران آن­ها برای سازگاری با تغییرات و تحولات جهانی مجبورند راه­های نویی برای اقدامات خود بیابند تا بتوانند در صحنه­ی رقابت­های داخلی و جهانی باقی بماند. به مفهومی بسیار ساده، چالش جهانی تجارت و رقابت که در رویاروی کشورها و واحدهای کسب و کار قرار دارد دو جنبه است: نخست شیوه ای که بر مبنای آن باید سازمان­های تولیدی و خدماتی بتوانند محصولات و خدمات خود را به سایر کشورها صادر کنند و این رابطه را حفظ کنند و دوم روشی که سازمان­ها باید خود را در برابر کالا­های وارداتی مصون نگهدارند و از خود دفاع کنند(سعیدی پور، اسلمی، و رجبی، ۱۳۹۱). مشکل واردات محصولات خارجی برای استقلال اقتصادی و حمایت از تولیدات داخلی یک زنگ خطر جدی است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در دو، سه سال اخیر بر اثر اتخاذ سیاست­های جدید و متنوع اقتصادی و بازرگانی و همچنین بدون مطالعه بازار مصرف و حمایت از صنایع داخلی، شاهد ورود انواع و اقسام محصولات خارجی بوده و هستیم (ونوس و سلطانی، ۱۳۷۵). لذا گسترش حمایت از تولیدات ساخت داخل و سرمایه ایرانی باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد، چرا که تولید و صنعت نقش بی­دلیل و رکن مهم پیشرفت کشور تلقی می­ شود، از جمله راهکارهای پیش رو سازمان­ها برای حفظ موقعیت خود در برابر کالاهای وارداتی جلب توجه و تشویق مشتریان به خرید از محصولات ملی است. اکنون در شرایطی هستیم که کشور به خاطر افزایش تحریم­های بانکی و نفتی، رشد نرخ ارز، ضرورت کاهش بیکاری ۱۳ تا ۱۴ درصد، اقتصاد ایران نیازمند توجه به تولید ملی است (امینی، سیادت، و پیرعلی، ۱۳۹۱). به خصوص از آن­جا که هزینه­ تولید به خاطر هدفمندی یارانه­ها و رشد هزینه سوخت، رشد تورم در سال­های اخیر، رشد هزینه­ های سرمایه ­گذاری برای ایجاد هر واحد تولیدی افزایش یافته، لذا ضروری است که اقتصاد ایران و مسئولان دولتی و بانکی و سایر دستگاه­های اجرایی، توجه خود را به تولید کشور افزایش دهند. اما واقعیت این است که تولید ایرانی سال­ها به خاطر ثابت ماندن نرخ ارز در معرض تهدید واردات بوده است و در شرایطی که تولید ایرانی در اثر تورم با رشد هزینه مواجه بوده، کالای خارجی به طور مستمر به خاطر نرخ دلار ثابت، تشویق شده است، این در حالی است که کالای ایرانی با کیفیت و قیمت مناسب وجود دارد (Modiryar.com, 2012)، بنابراین نباید به مصرف کالای خارجی عادت کرد، زیرا خرید کالای داخلی به معنای حمایت از اشتغال جوانان است و از سرمایه ­گذاری ایرانی حمایت خواهد شد اما وقتی از کالای خارجی استفاده شود در واقع از سرمایه­گذار و کارگر خارجی و وارد­کننده حمایت خواهد گردید(امینی، سیادت، و پیرعلی، ۱۳۹۱).
در این مطالعه هریک از عوامل موثر بر خرید مصرف‌کنندگان از محصولات ملی را با تمرکز بر مصرف‌کنندگان محصولات خانگی بررسی نموده، سپس با بیان فرضیه ­های و با بهره گرفتن از مدل­سازی معادلات ساختاری به بررسی هر یک از فرضیه‌های مطرح شده پرداخته خواهد شد. در پایان نیز بر مبنای نتایج مطالعه، پیشنهاداتی ارائه خواهد گردید.

بیان مسئله پژوهش
یکی از اصول اساسی استقلال کشورها مسئله­ تولید ملی است تا بتوانند با تولیدات بومی روی پای خود بایستند و پاسخ­گوی نیازهای کشور و ملت خود باشند. با حرکت به سمت تولید ملی می­توان سرمایه ­های ملی هر کشور را صرف اشتغال و ایجاد زمینه­ توسعه اقتصادی کرد (سیاح ورگ، امیرپور، و وحیدی مطلق، ۱۳۹۱). محصول ملی کالایی است که درون یک کشور و با تخصص و دانش و مهارت مردم آن کشور تولید می­گردد. چنانچه این تولید ادامه یابد منجر به رشد اقتصادی، کاهش تورم، افزایش اشتغال و تکریم نیروی کار خواهد شد. اما برای تداوم آن لازم است که مردم آن کشور گرایش به سمت خرید محصولات داخلی داشته باشند. مسئله خرید محصولات ملی از جمله مسائلی است که اکثر کشورها از جمله کشور ما ایران با آن روبرو می­باشد.
گرایش و خرید محصولات ملی دارای مزایای اقتصادی (گسترش و ایجاد اشتغال، افزایش توان مالی و پولی و اعتباری کشور)، مزایای فرهنگی و اجتماعی ( احساس هویت ملی، فرهنگ سازی مصرف تولیدات )، مزایای علمی و آموزشی
(شکوفا شدن استعدادهای فردی، توسعه نیروی انسانی)، مزایای سیاسی و قانونی (تقویت قدرت چانه زنی نظام و کشور در عرصه بین المللی، ارائه چهره سیاسی مثبت) و مزایای بازاریابی (دسترسی راحت به خدمات پس از فروش، ارائه محصولات بر اساس سلایق مشتریان) می­باشد (Tebyan.net, 2012). در صورتی کشور به این مزایا دست خواهد یافت که بسترهای لازم برای تشویق مصرف­ کنندگان به خرید محصولات داخلی فراهم گردد. پر واضح است که مردم حق استفاده از کالای با کیفیت را دارند، ولی ترجیحاً بهتر است کالای ساخت داخل را مصرف کنند و این امر نیازمند تحکیم نگاه ملی است، به نحوی که دست­اندر کاران عرصه تولید، دولت و دانشگاه­ها حلقه ارتباط صمیمی و تعامل پایداری را با یکدیگر داشته باشند. زیرا صیانت از اعتبار تولید داخلی در عرصه جهانی وظیفه ملی است (کلانتر و امرایی، ۱۳۹۱).
با توجه به این­که در کشور ما حمایت از تولید و مصرف کالاهای داخلی همواره در اولویت سیاست گذاری­های اقتصادی و بازرگانی قرار داشته و با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری و شعار سال ۹۱؛ سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی و همچنین نبود پژوهشی در زمینه بررسی عوامل موثر بر خرید محصولات ملی در داخل کشور و فقدان مدل جامع در این زمینه و با توجه به این­که ­خرید محصولات ملی منجر به افزایش توان مالی و پولی، افزایش درآمد، توسعه نیروی انسانی می­گردد و بازاریابان و شرکت­های تولیدی محصولات داخلی می­توانند با سوق دادن
مصرف­ کنندگان به سمت مصرف محصولات ملی چرخه اقتصاد را به حرکت در آورند، لازم و ضروری است که پژوهشی در این زمینه انجام گردد. از سویی دیگر، برخی از برندها در صنعت لوازم خانگی داخلی مثل آزمایش و پارس خزر قبلا دارای موضع قوی­تر بوده ­اند و بعضا مزیت­های رقابتی نسبت به برندهای خارجی داشته اند که اکنون به نظر می­رسد موضع این برندها تضعیف شده است و به طور کلی مردم ایران نسبت به خرید محصولات لوازم خانگی ایرانی گرایش چندانی ندارند و جایگاه این­گونه محصولات در کشور خیلی مستحکم نمی ­باشد، همواره این ضرورت احساس می­شده که جهت سوق دادن مصرف‌کنندگان به سمت خرید از این محصولات باید اقداماتی صورت گیرد. در نتیجه بررسی عوامل موثر بر خرید مصرف­ کنندگان این نوع محصولات می ­تواند جوابگوی این ضرورت باشد.
بدین منظور لازم است عوامل موثر بر خرید مصرف­ کنندگان داخلی چون ملی­گرایی، ادراک کیفیت، ریسک ادراک شده، حمایت دولت از تولیدکنندگان داخلی، نقش رسانه­های جمعی، اعتماد به برند و محصول و دیگر عوامل بررسی گردد. با توجه به­ این­که تا­کنون این عوامل و تاثیر آن­ها بر خرید مصرف­ کنندگان به صورت مدلی یکپارچه و جامع مورد بررسی قرار نگرفته­اند، لذا در این مطالعه جهت برطرف نمودن این خلأ نظری، مسأله اصلی به این شکل بیان می­گردد که چه عواملی بر خرید محصولات ملی تاثیرگذار است؟ و چگونه می­توان آن­ها را در قالب یک مدل جامع و یکپارچه بررسی نمود؟ بدین منظور با بررسی مبانی نظری مطالعه و بیان فرضیه‌ها و آزمون آن‌ ها به روشی نظام‌مند به تبین این مسأله پرداخته خواهد.

ضرورت انجام پژوهش
ضرورت حمایت ملت ایران از چرخه های تولیدی و کالای ایرانی راه حلی برای حرکت و جهش چرخه­های اقتصادی کشور می­باشد؛ موضوعی که با رویکرد خرید کالای ایرانی می توان حمایت از کار و سرمایه ایرانی را تحقق بخشید و با رفتاری مثبت نسبت به ارتقاء کیفیت و بهره تولیدات داخلی نیز گامی اساسی را اعمال نمود. دراین رویکرد توجه به خرید کالاهای مورد نیاز از بازار داخلی و تولید ملی به­عنوان گام اساسی درحمایت از چرخه­های تولید و درخواست بجای مردم برای بهبود کیفیت و ارتقاء اجناس ایرانی می­باشد. مردم باید با خرید محصولات با کیفیت داخلی ذائقه تولیدکنندگان را برای الگوگیری از تولیدکنندگان با کیفیت، ترغیب کرده و پول و سرمایه ایرانی را درجهت رشد و بالندگی و اعتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به کار ببرند.
صنعت لوازم خانگی ایران امکانات بالقوه ای برای تولید و ارتقای کیفیت در همه زمینه ها را دارد. سرمایه گذاری های خوبی در این باره صورت گرفته و واحدهای بزرگ تولیدی مشغول به کار شده اند، به گونه ای که واحدهای کوچک تولیدی دیگر نمی توانند در این صنعت دوام بیاورند، اما با وجود همه این پتانسیل ها، این صنعت از سوی دولت و در رأس آن وزرات صنعت، معدن و تجارت حمایت نمی شود. لوازم خانگی از رشته های شتاب دهنده توسعه صنعتی هر کشور از جمله ایران است؛ گردش مالی سالانه این صنعت در ایران به طور میانگین شش میلیارد دلار برآورد می شود که چهار میلیارد دلار آن مربوط به لوازم خانگی انرژی برقی و بقیه به ظروف، سرویس غذاخوری و لوازم ریز آشپزخانه برمی گردد (بذرپاش, ۱۳۹۱). از این رو انجام مطالعات اقتصادی و بازرگانی برای شناسایی و ارزیابی نقاط قوت و ضعف جهت تقویت موقعیت رقابتی در بازار ضروری است. این مطالعه با تحقق بخشیدن به ضرورتی که در بالا ذکر شد، می ­تواند با شناسایی عوامل رفتاری موثر بر خرید محصولات ملی گام موثری در این­باره بردارد.

اهداف پژوهش
هدف اصلی: ارائه مدلی جامع برای رفتار مصرف ­کننده نسبت به خرید محصولات ملی
اهداف فرعی:
هدف۱: سنجش تاثیرگذاری عوامل فردی بر نگرش مصرف ­کننده نسبت به محصول ملی
هدف۲: سنجش تاثیرگذاری عوامل فردی بر قصد خرید محصول ملی
هدف۳: سنجش تاثیرگذاری عوامل مربوط به آمیخته بازاریابی بر نگرش مصرف ­کننده نسبت به محصول ملی
هدف۴: سنجش تاثیرگذاری عوامل مربوط به آمیخته بازاریابی بر قصد خرید محصول ملی
هدف۵: سنجش تاثیرگذاری عوامل مربوط به دولت و فعالیت­های عمومی بر نگرش مصرف ­کننده نسبت به محصول ملی
هدف۶: سنجش تاثیرگذاری عوامل مربوط به دولت و فعالیت­های عمومی بر قصد خرید محصول ملی
هدف۷: ارائه راهکارهایی جهت تشویق و جذب مصرف­ کنندگان داخلی به مصرف محصولات ملی برای سازمان­ها و
شرکت­های تولیدی.

فرضیه ­های پژوهش
فرضیه ۱: عوامل فردی بر نگرش مصرف ­کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنی­دار دارد.
فرضیه ۱-۱: ملی­گرایی بر نگرش مصرف ­کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنی­دار دارد.
فرضیه ۱-۲: اثر کشور مبدأ بر نگرش مصرف ­کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنی­دار دارد.
فرضیه۱ -۳: سبک زندگی بر نگرش مصرف ­کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنی­دار دارد.
فرضیه ۱-۴: تجربه خرید بر نگرش مصرف ­کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنی­دار دارد.
فرضیه ۱-۵: باورهای اقتصادی بر نگرش مصرف ­کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنی­دار دارد.
فرضیه ۱-۶: باورهای مذهبی بر نگرش مصرف ­کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنی­دار دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:57:00 ب.ظ ]




این اثرات متقابل میتوان برای محافظت در برابر سمیت کادمیوم استفاده کرد (بولات[۹۸] و همکاران، ۲۰۰۸).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شکل ۲-۲ مکانیسم ورود کادمیوم به درون سلول از طریق کانالهای کلسیمی در غشا
۲-۵ دریافت مزمن کادمیوم
سطح کادمیوم مادهخشک نشخوارکنندگانی که با مواد دانهای بدست آمده از گیاهان رشد یافته در خاکهای غنی از کادمیوم یا آبیاری شده با لجن فاضلاب خوراک مصرفی تا ۱۳ میلیگرم برکیلوگرم میرسد. در این مطالعه کاهش عملکرد گزارش نشد و حتی در بعضی موارد افزایش عملکرد وجود داشت. بزهای تغذیه شده با ۵/۲۸ میلیگرم بر کیلوگرم کلریدکادمیوم هیچگونه تغییر معنیداری در رشد، مصرف خوراک یا وزن اندامها نشان ندادند (کومبز[۹۹] و همکاران، ۱۹۸۳). در گاوهای هلشتاین تغذیه شده با جیره حاوی ۱۰ میلیگرم بر کیلوگرم کلریدکادمیوم تولید شیر تحت تاثیر قرار نگرفت (شارما [۱۰۰] و همکاران، ۱۹۷۹). جیره حاوی ۴۰ میلیگرم کادمیوم بر کیلوگرم ماده خشک، مصرف خوراک را در گوسالهها تحت تاثیر قرار نداد اما دریافت ۱۶۰ میلیگرم کادمیوم بر کیلوگرم ماده خشک، مصرف خوراک را تحت تاثیر قرار داد (پاول و همکاران، ۱۹۶۴). اندازهگیریهای دقیق سمیت مانند بررسی آسیبهای کلیه یا دفع پروتئین به ادرار در نشخوارکنندگان هنوز صورت نپذیرفته و بنابراین اثر پایینترین سطح عوارض جانبی دقیقاً تعیین نشده است، اما به نظر میرسد ۱۰ میلیگرم کادمیوم بر کیلوگرم ماده خشک قابل تحمل بوده و اختلالی در رشد و سلامتی عمومی در نشخوارکنندگان ایجاد نمیکند (لیمبروپلوس و همکاران، ۲۰۰۱). چندین آزمایش در رابطه با اثرات کلرید کادمیوم در آب گوسفندان انجام شده است. در یکی از آزمایشات ۳ میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن کادمیوم منجر به کاهش در وزن بیضهها، کاهش حجم اسپرم و اختلال در سلولهای سرتولی، لولههای منیساز و اسپرماتوسیتهای اولیه و ثانویه شد. ۶/۲ میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن کادمیوم داده شده در آب به میشهای شیرده منجر به آسیبهای بافتی در کلیه، کبد و غدههای پستانی میشود (لیمبرپولوس و همکاران، ۲۰۰۱).
در غیر نشخوارکنندگان، خوکهای تغذیه شده با ۱۰ میلیگرم کلریدکادمیوم بر کیلوگرم جیره نرخ رشد طبیعی داشتند، اما ۵۰ میلیگرم کلریدکادمیوم بر کیلوگرم جیره سبب پیشرفت کم خونی شد (شارما و همکاران، ۱۹۷۹). نشانه های عملکردی از مسمومیت کادمیوم در موشهای صحرایی و موش مانند افزایش فشار خون در کمترین سطح یعنی ۱ میلیگرم بر کیلوگرم مشاهده شد هر چند که بیشتر مطالعات این تغییرات را در این سطح گزارش نکردهاند. نشانه های آسیب در کلیه یا دیگر بافتها در ۵ میلیگرم بر کیلوگرم موجود در جیره غذایی رخ داد، اما نرخ کاهش رشد در حدود ۳۰ میلیگرم بر کیلوگرم در جیره غذایی یا ۳۰ میلیگرم در لیتر در آب مشاهده شد (آژانس مواد سمی و ثبت بیماری، ۱۹۹۹). در میمونها جیره حاوی ۳ میلیگرم بر کیلوگرم کادمیوم سبب هیچ گونه آسیبهای بافتی بعد از ۹ سال مشاهده نشد، اما سطح ۱۰ میلیگرم بر کیلوگرم منجر به کاهش وزن بدن گردید (ماسائوکا و همکاران، ۱۹۹۴). در مطالعهای دیگر میمون رزوس که با ۵ میلیگرم بر کیلوگرم کادمیوم وزن بدن در روز تغذیه شده بود، اختلال در عملکرد کلیه ها و افزایش دفع کل پروتئین از طریق ادرار را نشان داده البته افزایش دفع پروتئین زمانی پیش آمد که آنها به طور همزمان از کمبود پروتئین رنج میبردند (پراساد و ناس[۱۰۱]، ۱۹۹۵). سگهای تغذیه شده با کلریدکادمیوم در سطوح ۱، ۳، ۱۰و ۳۰ میلیگرم بر کیلوگرم در مدت ۳ ماه از نظر بالینی عادی بودند و هیچگونه شواهد آسیب بافتی در کبد و کلیه آنها وجود نداشت (لوزو و لورک[۱۰۲]، ۱۹۷۷). هر چند که سگهای تغذیه شده با ۵۰ میلیگرم بر کیلوگرم کلریدکادمیوم برای مدت ۸ سال آتروفی و عدم تولید توبول کلیوی داشتند و این رخدادها با کاهش عملکرد کلیوی همراه بود (هامادا[۱۰۳] و همکاران، ۱۹۹۴). در ماهیها نرخ رشد شاخص مناسبی از مسمومیت مزمن نمیباشد. قزلآلای رنگین کمان ماده هنگامی که در معرض سطوح بالای کادمیوم در آب قرار میگیرد رشد طبیعی دارد اما توسعه سیستم تولیدمثلی آنها شدیداً مختل شده و تمام تخمهای تولید شده نابارور هستند (برون[۱۰۴] و همکاران،۱۹۹۴).
۲-۶ عوامل اثر گذار بر سمیت
سمیت کادمیوم بوسیله وضعیت تغذیه و شرایط فیزیولوژیک حیوان تحت تاثیر قرار میگیرد. در بلدرچین ژاپنی، کمبود روی، آهن، مس، کلسیم و پروتئین سمیت کادمیوم را بیشتر و افزایش تجمع آن در بافتها را موجب میشود. در جوندگان، وضعیت فیزیولوژیکی که منجر به افزایش جذب آهن میشود (مانند سرعت نرخ رشد یا بارداری) جذب کادمیوم و سمیت آن را نیز بیشتر میکند (اسکافر[۱۰۵] و همکاران، ۱۹۹۰). در انسانها، زنان بالغ کادمیوم را نسبت به مردان بیشتر جذب میکنند، تا حدی به این دلیل است که کم خونی در زنان شیوع بیشتری دارد (کودهاری و همکاران، ۲۰۰۱). سن عامل موثری در جذب بیشتر کادمیوم در موش میباشد، حیوانات مسنتر نسبت به جوانترها مقدار کادمیوم بیشتری جذب میکنند (فولکز[۱۰۶] و همکاران،۱۹۹۱). در شرایط وجود آسیبهای کلیوی ناشی از عوامل غیر مرتبط با سمیت کادمیوم، مانند دیابت و کهولت سن، انتظار میرود که حساسیت بیشتری به نفروتوکسیسیتی[۱۰۷] بوسیله کادمیوم مشاهده گردد (بوچت[۱۰۸] و همکاران، ۱۹۹۰). روی به وسیله القای متالوتیونین و کاهش تجمع کادمیوم در سلول از مسمومیت سلولی محافظت میکند (کاجی[۱۰۹] و همکاران، ۱۹۸۸). سطوح بالای روی جیره مانع از اثرات کادمیوم در تولید تخممرغ در مرغان تخمگذار میشود (نولان و برون[۱۱۰]، ۲۰۰۰). مصرف بالای ویتامین E و سیستئین پیشرفت مسمومیت کادمیوم در مرغهای در حال رشد را کاهش میدهد (گوپتا و کار[۱۱۱]، ۱۹۹۹). در موجودات آبزی سمیت کادمیوم با افزایش شوری آب کاهش مییابد. کمپلکس یون کادمیوم با کلرید و سطوح بالای کلسیم در آب دریا جذب کادمیوم را کاهش میدهد (انگل و فولر[۱۱۲]، ۱۹۷۹). در نتیجه حیوانات در محیط آب شور بیشتر کادمیوم خود را از غذا دریافت میکنند، در حالیکه حیوانات آب شیرین عمده کادمیوم را هم از غذا و هم از آب دریافت مینمایند (روش های جهانی ایمنی مواد شیمیایی، ۱۹۹۲b).
۲-۷ سطوح بافت
عمدهترین محل تجمع کادمیوم در کلیه میباشد و بعد از آن تجمع این عنصر در کبد، بیضهها، پانکراس و طحال رخ میدهد. کادمیوم در سطوح بالا در ماهیچه و استخوان تجمع نمییابد. تفاوت عمدهای در مقدار کادمیوم تجمع یافته در بافتهای مختلف وجود ندارد. سطوح بافتی با افزایش مدت زمان در معرض قرارگیری افزایش مییابد، وقتی که سطح کادمیوم در جیره بالا باشد، سطوح بافتی به تدریج به ثبات میرسد. به عنوان مثال در اردک تغذیه شده با ۲۰ میلیگرم بر کیلوگرم کادمیوم، کادمیوم ماهیچه از ۰۰۶/۰ به ۰۲۵/۰ در ۳۰ روز ابتدایی افزایش یافت و سپس در طول ۳۰ روز بعدی مقدار آن به ۰۷۷/۰ افزایش پیدا کرد، بیشتر از این مقدار نشد (وایت[۱۱۳] و همکاران، ۱۹۷۸). رسیدن به ثبات معمولاً در ماهیچه رخ میدهد، اما تجمع کادمیوم در کلیه و کبد در طول مدت زمان افزایش مییابد. اگر چه افزایش ابتدایی سطوح کادمیوم سبب تجمع آن میگردد، اما با خروج کادمیوم از خوراک برای یک ماه یا بیشتر، خروج قابل ملاحظه کادمیوم از بافتها مشاهده نمیشود (باکستر[۱۱۴] و همکاران، ۱۹۸۲). منبع فسفات استفاده شده در جیره حیوانات از جمله منابع آلودگی با کادمیوم میباشد. در یک مطالعه با خوکها، سنگ فسفات حاوی سطح بالای کادمیوم طبیعی (۳/۱۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم) در جیرهی رشد و پایانی برای تأمین ۲/۱ میلیگرم بر کیلوگرم کادمیوم گنجانیده شد. خوکهای تغذیه شده با این جیره که در وزن ۹۰ کیلوگرم کشتار شدند سطح قابل تشخیصی از کادمیوم در ماهیچه یا چربی (کمتر از ۳/۰ میلیگرم بر کیلوگرم ماده خشک) نشان ندادند، اما کبد و کلیه آنها به ترتیب حاوی ۳۵/۰ و ۶۸/۱ میلیگرم بر کیلوگرم کادمیوم بود (کینگ[۱۱۵] و همکاران، ۱۹۹۲). در سطوح واقعی مصرف (کمتر از ۱۰ میکروگرم بر کیلوگرم وزن بدن در روز) شیب رابطه بین مصرف کادمیوم و کادمیوم بافت (وزن تر) برای کورتکس کلیه ۱۱/۰ و برای کبد ۴/۰ است. چندین عامل در جیره میتواند مقدار کادمیومی که در بافتها تجمع مییابد را تغییر دهد. سطوح بالای روی، کلسیم یا سیستئین جیره تجمع را کاهش میدهد (لمفر[۱۱۶] و همکاران، ۱۹۸۴). در ماهی رسوب کادمیوم معمولاً در کلیه و آبشش بالاترین است، مقدار پایینتری در کبد تجمع مییابد. بیش از ۹۰ درصد کل کادمیوم بدن در قزلآلای رنگین کمان که در معرض سطوح بالای کادمیوم قرار گرفته در این سه بافت یافت شده است. آزمایشهای انجام شده در رابطه با تجمع کادمیوم در ماهیها با بهره گرفتن از آبهای با سختی کافی صورت گرفته تا از مسمومیت حاد و مرگ و میر جلوگیری شود (کای و همکاران، ۱۹۸۶).
انتقال کادمیوم از مرغهای تخمگذار به تخم بسیار ناکارآمد است. مرغان با مقدار کادمیوم بسیار بالا در کبد (۱۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم در کبد) هیچگونه سطح قابل تشخیص از کادمیوم در آلبومین نشان ندادند و تقریباً ۱/۰ میلیگرم بر کیلوگرم وزن خشک در زرده آنها وجود داشت (لیچ و همکاران، ۱۹۷۹). انتقال کادمیوم به شیر نیز بسیار ناکارآمد است (اسمیت و همکاران، ۱۹۹۱b). تلیسههایی که با جیره حاوی ۵ میلیگرم بر کیلوگرم کادمیوم بیش از یک سال قبل از زایمان تغذیه شده بودند سطح قابل توجهی از کادمیوم در شیر تولیدی در هیچکدام از مراحل شیردهی در آنها مشاهده نشد. با بهره گرفتن از کادمیوم رادیواکتیو، بیشترین مقدار کادمیوم شیر با کازئین باند شده بود و مقدار کمتری با آلبومین و لاکتوز باند شده و هیچ اثری از آن در چربی نبود (ون براوین[۱۱۷] و همکاران، ۱۹۸۲). صرفنظر از سطوح کادمیوم خورانیده شده غلظت کادمیوم در گوشت، شیر و تخممرغ همیشه کمتر از سطوح کادمیوم در جیرهای است که حیوان مصرف کرده است. بنابراین خوراکهای مشتق شده از این محصولات، قرار گرفتن انسان در معرض کادمیوم موجود در محیط را به نسبت مصرف مستقیم ترکیبات گیاهی قابل استفاده برای انسان، کمتر میکند. هر چند که سطوح کادمیوم در کبد و کلیه همیشه به طور قابل توجهی بیشتر از سطوح جیره غذایی میباشد و این بافتها کادمیوم محیط را به طور تجمعی در خود ذخیره میکنند (مورکومبی[۱۱۸] و همکاران، ۱۹۹۴). کلیه ها در مرغ گوشتی در تورفتگی استخوان خاجی و استخوان تهیگاهی واقع شده است و با لاشه بعد از حذف بقیه احشا باقی میمانند. مرغهای تخمگذار معمولاً بعد از توقف تولید تخممرغ، بیش از یک سال عمر دارند و سطح کادمیوم کلیه آنها ۸/۰ میلیگرم بر کیلوگرم است (مورفی[۱۱۹] و همکاران، ۱۹۷۹). با اینحال اگر فقط از قسمت پشتی مرغها که کلیه ها در آن قسمت قرار گرفته، برای گوشت بدون استخوان مرغ گوشتی استفاده شود، غلظت کادمیوم ۰۹۶/۰ میلیگرم بر کیلوگرم میشود. در نتیجه مقرراتی که بوسیله سرویس بازرسی و ایمنی غذا[۱۲۰] وضع گردیده حذف کلیه از مرغان و اردکهای بالغ را در کشتارگاه لازم دانسته است.
۲-۸ اثر کادمیوم بر آنزیمها
کادمیوم مانع از فعالیت آنزیمهای اوره آز، گلوتامات دهیدروژناز و گاماگلوتامیل ترانسفراز شده، اما فعالیت ترانس آمیناز را تحریک میکند. اثر تحریک کنندگی کادمیوم بر روی فعالیتهای ترانس آمیناز منجر به آسیب به غشای باکتریها بوسیله کادمیوم شده و میتواند سبب آزاد شدن آنزیمها به درون شیرابه شکمبه شود. اورهآز موجود در شکمبه، اوره درون زاد و خوراک را به شکل نیتروژن هیدرولیز کرده، که میتواند برای بیشتر میکروارگانسیمهای شکمبه قابل استفاده باشد. کاهش سرعت آزاد شدن نیتروژن آمونیاکی از منشا اوره موجود در جیره، از جمله اثرات کادمیوم در شکمبه نشخوارکنندگان است (فیکسووا و فیکس[۱۲۱]، ۲۰۰۲). در کل مطالعات بسیار محدودی در زمینه تاثیر فلزات سنگین بر میکروارگانیسمهای شکمبه صورت گرفته است.
۲-۹ روی
بیش از ۲۰۰ سال است که انسان از روی (Zn) برای مصارف صنعتی مختلف استفاده میکنند (مکداول[۱۲۲]، ۱۹۹۲). اولین مدرک قطعی مبنی بر ضرورت روی در جیره موش به وسیله تود[۱۲۳] و همکاران در سال ۱۹۳۴ نشان داده شد، وظایف روی در حیوانات بزرگتر در سال ۱۹۱۹ کشف شده بود (هامبیدج[۱۲۴]و همکاران، ۱۹۸۶). در حال حاضر روی به عنوان یک ترکیب کلیدی در بیش از ۳۰۰ متالوآنزیم شناخته شده است که در نامگذاری بین المللی در شش دسته طبقهبندی میشوند (میلر[۱۲۵] و همکاران، ۱۹۸۸). روی در ساختمان جایگاه فعال و وظایف تنظیمی متالوآنزیمها شرکت میکند (برنادوتو[۱۲۶] و همکاران، ۱۹۹۵). اثرات روی بر رشد، تولیدمثل و سیستم ایمنی، با تحت تاثیر قرار دادن فعالیت آنزیمی و بیان ژنها برای سنتز پروتئینها، شناخته شده است (چسترس[۱۲۷]، ۱۹۹۷). چند صد نوکلئوپروتئین حاوی روی در بیان ژن پروتئینهای مختلف در ارتباط میباشند. از جمله عوامل دخیل در تقسیم سلولی و پروتینهایی هستند که چرخه سلولی را کنترل میکنند (کین و گراهان ، ۱۹۸۹). بنابراین اهمیت زیستی گسترده این عنصر لزوم مصرف مقدار کافی آن را برای حفظ سلامتی و تولیدمثل حیوان را تایید میکند و در بسیاری از موارد بسته به هدف تولید حیوان، نیاز است به طور مداوم مکمل روی تامین شود.
۲-۱۰ فعالیت زیستی روی
روی در ساختار پروتئینها، تسریع واکنشها و تنظیم وقایع سلولی شرکت دارد. در هریک از این فرآیندها، روی فعالیت زیستی خود را با ایفای نقش در مولکولهای پیچیده انجام میدهد. نمونهای از عمل کاتالیزوری روی، در آنزیم کربنیکآنهیدراز میباشد. روی ممکن است نقش ساختاری نیز در آنزیمها داشته باشد و به عنوان نگهدارنده ساختار متالوآنزیمهایی مثل انسولین و هورمون رشد عمل کند. در این حالت، روی میتواند بهصورت جایگزین برای باندهای دیسولفیدی عمل کند. این باندها در پروتئینها، با اتصالات شاخهای پلیپپتیدها، موجب پایداری پروتئینها میگردند. یکی از معایب باندهای دیسولفیدی این است که در محیطهای احیا شونده، گروه سولفور موجود در آمینواسیدهای پروتئینهای موجود در شاخه این باندها، میتوانند نقش دهنده پروتون را ایفا کنند. دادن پروتون سبب شکستن پلهای دیسولفیدی میشود که موجب از دست رفتن شکل ساختاری پروتئینها میگردد. عیب دیگر پلهای دیسولفیدی این است که حرکت بسیار کمی دارند و بنابراین انعطاف در شکل ساختاری پروتئین را محدود میسازند. در مقابل پلهای دیسولفیدی، روی نمیتواند احیا شود و در نتیجه شکل پروتئین تغییر نمیکند. پس روی موجود در آنزیمها و پروتئینها موجب پایداری شکل ساختاری آنها در pH مختلف میشود (جانز و همکاران،۱۹۹۴). آنزیم کربوکسیپپتیداز نیز در ساختمان خود، دارای فلز روی است. این آنزیم تجزیهی پروتئینها را در بدن به عهده دارد و در اثر کمبود آن، پروتئینهای مصرفی به خوبی تجزیه نشده و به مصرف سلولی نمیرسند. وظایف روی در بدن بسیار گسترده است و این وظایف مربوط به متالوآنزیمهای روی میباشد. کربونیک آنهیدراز، مس-روی-سوپراکسید دیسموتاز، کربوکسیپپتیداز، آلکالینفسفاتاز (ALP) و RNA پلیمراز از جمله متالوآنزیمهای روی میباشند که متابولیسم کربوهیدراتها، پروتئینها، لیپیدها و اسیدهای نوکلئیک را تحت تاثیر قرار میدهند. آلکالین فسفاتاز در سرم شامل ایزوآنزیمهای منشا استخوانی، کبدی و رودهای میباشد که نیمه عمر طولانی دارند و این ایزوآنزیمها به عنوان شاخصی برای وظیفه کبد و متابولیسم استخوان به کار میروند. فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز میتواند شاخصی از وضعیت روی در بدن باشد (وان[۱۲۸] و همکاران،۱۹۹۳). در سالهای اخیر آنزیمهای دیگری که وابسته به روی میباشند هم شناخته شدهاند که از آن جمله میتوان آنزیم مبدل آنزیوتنسین ([۱۲۹]ACE) را نام برد. روی، کالمودولین، پروتئین کینازC، هورمون متصل شونده به تیروئید و سنتز فسفات اینوزیتول را تنظیم میکند. کمبود روی سنتز پروستاگلاندین را تغییر میدهد که ممکن است وظایف جسم زرد را تحت تاثیر قرار دهد. روی جزئی از تیروزین (هورمون تولید شده توسط سلولهای تیموسی) است ایمنی با واسطه سلولی را تنظیم میکند (NRC[130]، ۲۰۰۱).
۲-۱۰-۱ وظایف آنتی اکسیدانی روی
از جمله آنزیمهای دیگری که عنصر روی در ساختار آنها شرکت دارد، آنزیم سوپراکسید دیسموتاز است که از آنزیمهای مهم اکسیداتیو میباشد. سوپراکسید دیسموتاز مس و روی در خارج از میتوکندری و در سیتوپلاسم توسط این دو نوع سوپراکسید دیسموتاز یعنی نوع روی و مس گرفته و خنثی میشود (بنیستر[۱۳۱] و همکاران،۱۹۷۱).
الکل دهیدروژناز نیز از آنزیمهای مهمی است که در صورت وجود روی، در بدن ساخته میشود. کمبود این آنزیم موجب عدم تجزیه الکل موجود در خون شده و سبب تجمع الکل میشود. الکلدهیدروژناز اکسیداسیون اتانول، ویتامینA، الکل و استروئیدها را در حضور NAD به عنوان کوفاکتور انجام داده و همچنین احیای آلدهیدها و کتونها را در حضور NADH انجام میدهد (جانز و همکاران،۱۹۹۴).
۲-۱۰-۲ روی و ایمنی سلولی
فلز روی، در افزایش سطح سیستم ایمنی بدن و کارکرد صحیح دستگاه ایمنی نقش مهمی را بر عهده دارد. نقش روی در ایمنی، در افزایش تعداد سلولهای لنفوسیتT، نوتروفیلها، ماکروفاژها، آنتی بادی و تولید اینترفرون و کاهش نفوذپذیری سلول در مقابل ویروس و افزایش اندازه اندامهای لنفاوی میباشد (ساهین[۱۳۲] و همکاران، ۲۰۰۹). روی همچنین برای بهبود عملکرد و تکثیر لنفوسیتها و تولید متالوآنزیمهایی مانند DNA و RNA پلیمرازها مورد نیاز میباشد. کمبود روی جیره موجب حفاظت از یکپارچگی اندامهای لنفوئیدی و عملکرد سلولهای T میگردد.
عنصر روی نقشهای اختصاصی و غیر اختصاصی در سیستم دفاعی بدن دارد. نقش غیر اختصاصی را با حفظ استحکام پوست و غشاء موکوسی انجام میدهد و نقش اختصاصی را با تنظیم بلوغ و عملکرد سلولهای ایمنی ایفا میکند. حیواناتی که دچار کمبود طولانی مدت روی شدهاند پس از مدتی دچار چروکیدگی طحال میشوند و چون طحال از اندامهای ایمنی در بدن به شمار میرود، کمبود این عنصر موجب اختلال در سیستم ایمنی میگردد (ویردن[۱۳۳] و همکاران،۲۰۰۴).
به نظر میرسد کاهش وزن طحال و تیموس بر اثر کمبود روی، نتیجه اولیه یک کمبود در گلبولهای سفید باشد. کمبود روی داخل سلولی موجب آسیب به عملکرد لنفوسیتها که مسئول ایجاد توانایی تکثیر در سلولهای TوB هستند، میشود (چندرا و سینگل[۱۳۴]،۱۹۸۰).
کمبود روی میتواند موجب کاهش تولید DNA یا کاهش تقسیم سلولی مورد نیاز برای توسعه طبیعی ارگانها شود زیرا روی جزء بسیاری از متالوآنزیمها همانند DNA و RNA پلی مراز میباشد که در تکثیر ژن دخالت دارند. یکیدیگر از اعمال روی، فعالیت در تکثیر سلولی است. در ساختن دزاکسی ریبونوکلئیکاسید یا DNA، نیاز به روی میباشد البته گلبول قرمز خون استثنا هستند؛ زیرا سلولهای گلبول قرمز خون بدون هسته بوده و فاقد DNA میباشند. وقتی که غلظت روی کاهش پیدا میکند فعالیت آنزیم داکسیتیمیدنکیناز بهعنوان یک آنزیم وابسته به روی کاهش پیدا میکند و منجر به کاهش سنتز کلاژن و پروتئین در موش صحرایی میشود. باتوجه به این نتایج میتوان پیشنهاد داد که به خاطر کاهش در سنتز DNA، توانایی بزرگ شدن در سلولهای B و T در پاسخ به تهاجم خارجی کاهش پیدا میکند و در نتیجه عملکرد ایمنی سلولی تحت تأثیر قرار میگیرد (پارک[۱۳۵] و همکاران،۲۰۰۴).
۲-۱۰-۳ سطح روی در بدن
میانگین روی تجمع شده در بدن همه حیوانات ۶/۰-۲۵/۰ میلیگرم در ۱۰۰میلیلیتر است در حالیکه در پلاسما غلظت آن ۶/۰-۲۵/۰میلیگرم در ۱۰۰میلیلیتر میباشد که با گونه و سن قابل تغییر است. روی در پلاسما به دو شکل پیوند قوی (در گلوبینها) و پیوند ضعیف (با آلبومینها) موجود است و نشان دهنده این است که کمپلکس روی-گلوبولینها وظیفه آنزیمی دارد ولی کمپلکس آلبومین-روی، عاملی است که بوسیله آن روی منتقل میگردد (جورجیوسکی، ۱۹۸۲).
۲-۱۰-۴ زیست فراهمی روی
عنصر روی به طور عمده در روده کوچک جذب میشود. با این وجود، نحوه باند شدن آن و نیز سایر اقلام جیره میتوانند بر زیست فراهمی عنصر روی تأثیر بگذارند. بهعنوان مثال، در تک معدهایها، فیتات جذب عنصر روی را کاهش میدهد. کلسیم، منیزیم، فسفر، نیکل، مس و آهن نیز در زیست فراهمی عنصر روی اثر میگذارند. تفاوتهایی در زیست فراهمی منابع مختلف عنصر روی، وجود دارد. در بیشتر آنها زیست فراهمی کاملاً پایین است. برای مثال، زیست فراهمی اکسید روی ۲۲، سولفات روی۲۳ و استات روی ۱۹ درصد میباشد. همچنین این مطلب صحیح است که ارزش زیستی نسبی منابع روی متفاوت هستند. کمپلکسهای مواد معدنی، نسل جدیدی از ترکیبات موادمعدنی هستند که در آنها ماده معدنی بر اساس خصوصیات فیزیکوشیمیایی خود با یک یا چند اسیدآمینه ترکیب میشود. محصول این واکنش ماده معدنی با قابلیت زیست فراهمی بالا خواهد بود. انحلال پذیری روی-متیونین بالاست، در حالیکه منابع روی چنین خاصیتی ندارند. بیش از جذب رودهای، حل شدن عنصر در محیط آبی روده جهت جذب، ضروری است. در غیر اینصورت مادهمعدنی دفع خواهد شد. با توجه به انحلالپذیری روی-متیونین و مکانیسم مؤثر جذب آن توسط روده، میزان زیست فراهمی آن افزایش مییابد (ادوارد و بکر[۱۳۶]،۲۰۰۰).
۲-۱۰-۵ اثرات کمبود روی
یکی از مهمترین علل کمبود روی در بدن، دریافت کم آن از طریق مواد غذایی است. اختلال در جذب رودهای هم میتواند سبب کاهش این عنصر مهم در بدن شود. خوردن سبوس گندم یا سبوس سایر غلات که حاوی فیتات فراوان هستند، همچنین مصرف اسفناج و یا سایر مواد حاوی اگزالات به همراه غذا، میتواند مانع از جذب روی در بدن شود. البته خود غلات سبوسدار یکی از منابع غنی از روی هستند (گلیان و همکارن،۱۳۸۸). کمبود روی در نشخوارکنندگان به ندرت اتفاق میافتد. علت آن مقدار روی نسبتاً بالایی است که در علوفهها موجود میباشد. اگر نیاز روی در جیره گاوها کافی باشد گوسالههای آنها هم میبایست از کمبود روی محافظت شوند. کمبود روی ممکن است در جوجهها و بچه خوکها رخ دهد که مشخصه آن تاخیر در رشد، ایجاد دلمه (زخم روی پوست) به دلیل آسیب دیدن بخش شاخی بافت پوست و کم شدن اشتها میباشد (جورجیوسکی،۱۹۸۲). نشانه های کلینکی کمبود روی در نشخوار کنندگان و طیور شامل: التهاب بینی و دهان با خونریزی زیر جلدی، پوشش موی خشن، سفت شدن مفاصل همراه با تورم ملایم، ترک در پوست و قسمتهای تاج مانند سم، خشکی و فلسی شدن پوست، افزایش ضخامت و ترک خوردگی پوست اطراف بینی، توسعه و رشد بیش از حد ماهیچه لب و شاخی شدن آنها، به هم ساییدن دندانها، ترشح بیش از حد بزاق، ریزش مو و پشم، چینخوردگی و خالهای جرب مانند در کیسه بیضه، کاهش مصرف خوراک، کاهش نرخ رشد و ضریب تبدیل خوراک، میباشد (ویت و همکاران، ۱۹۹۴).
۲-۱۱ بر همکنش کادمیوم و روی
هیل و ماترون[۱۳۷] (۱۹۷۰) گزارش نمودند که بر همکنش زیستی میتواند میان عناصر ضروری و عناصر سمی که ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی مشابه دارند میتواند رخ دهد. بنابراین کادمیوم و روی به دلیل اینکه ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی مشابهای دارند میتوانند بر همکنش داشته باشند. یون کادمیوم حد فاصل بین یون روی و جیوه میباشد (جکوبسون و ترنر[۱۳۸]، ۱۹۸۰). کادمیوم و روی دارای آرایش الکترونی مشابهای در پوسته خود میباشند (برژوکا و همکاران، ۲۰۰۱). در سیستمهای زیستی کادمیوم و روی به ماکرومولکولها که عمدتاً دارای گروه سولفید (SH-)، اکسیژن (O) و نیتروژن (N) هستند متصل شده و به سرعت با دهندههای –N، -O و –S واکنش میدهند. این دو عنصر ترجیحاً با پروتئینهایی از قبیل آلبومین در جریان خون و متالوتیونین در دیگر بافتها متصل میشوند. اگر چه این دو عنصر تمایل بالایی به ساختارهای زیستی حاوی گروه تیول (پروتئینها، آنزیمها) دارند اما تمایل کادمیوم به لیگاندهای –S، همچنین به دهندههای N نسبت به روی بیشتر است (جکوبسون و تارنر، ۱۹۸۰). بنابراین یونهای کادمیوم و روی میتوانند برای مصرف درون سلولهای مختلف و متصل شدن به محلهای داخل سلولی رقابت کنند و کادمیوم ممکن است جایگزین روی در برخی از فرآیندهای زیستی شده و در این میان یکی از این دو عنصر بسته به سطح خود میتواند بر جذب و عمل عنصر دیگر اثر بگذارد (برژوکا و همکاران، ۲۰۰۱). مطالعات زیادی نشان دادند که اثر متقابل میان کادمیوم و روی در ارگانیسمها نتیجهای از تمایل این دو عنصر به متالوتیونین و توانایی آنها برای تولید این پروتئین میباشد. این دو عنصر میتوانند تولید متالوتیونین را در بافتهای گوناگون مخصوصاً در روده، کبد و کلیه تحریک کنند (برژوکا و همکاران، ۲۰۰۰). کادمیوم حدود ۸ برابر بیشتر از روی مقدار متالوتیونین را در کبد افزایش میدهد (ایتون[۱۳۹] و همکاران، ۱۹۸۰). به دلیل تمایل بالای کادمیوم به متالوتیونین این عنصر جایگزین روی اتصال یافته به سیستئین در این پروتئین میشود. کادمیوم از طریق جایگزینی با روی در جذب، متابولیسم، توزیع درون بافتی و انتقال درون سلولی روی اختلال ایجاد میکند و ممکن است این فعالیتها را در مراحل گوناگون مهار کند (برژوکا و همکاران، ۲۰۰۱). بسیاری از اثرات سمی کادمیوم به دلیل شکستن ترکیبات حاوی روی از قبیل تولیدات سلولی DNA و RNA و پروتئینها نیز میباشد (ساندرمن و باربر[۱۴۰]، ۱۹۸۸). از آنجایی که روی نقش مهمی در رشد، تکامل و اعمال سلولی دارد اختلال در عمل و متابولیسم این عنصر میتواند منجر به مشکلاتی برای سلامتی شود (نیشی، ۱۹۹۶). فلیپس و همکاران (۲۰۰۵) اثرات کادمیوم در خوراک و اثر متقابل آن با عنصر روی بر توازن عناصر در گوسفند را مورد بررسی قرار دادند. تیمارهای مورد ارزیابی توسط این محققین شامل کنترل، افزودن کادمیوم، افزودن روی و افزودن توأم روی و کادمیوم بود. عناصر به فرم سولفاته آنها مورد استفاده قرار گرفتند. ماده خشک مصرفی و قابلیت هضم مواد مغذی تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفتند اما هنگامیکه مکمل روی به تنهایی به جیره اضافه شد، مقدار آب مصرفی و خروج ادرار کاهش یافت. کادمیوم موجود در خوراک همچنین غلظت پتاسیم، آهن، مولیبدن، کروم، بروم و کلسیم موجود در ادرار را حتی در شرایط تغذیه مکمل روی افزایش داد. افزودن کادمیوم به جیره، اضافه وزن برهها را بهبود بخشید. این نتیجه که ارتباطی به قابلیت هضم نداشت ممکن است انعکاسی از این واقعیت باشد که کادمیوم در سطح کم میتواند وزن برخی از اندامها، بویژه کلیه، کبد و طحال را افزایش دهد. نتایج این آزمایش نشان داد که افزایش سطح کادمیوم در جیره ممکن است اختلالات تحت بالینی در توازن دیگر عناصر (بهخصوص سدیم) ایجاد کند، اما اختلال ایجاد شده در توازن بقیه کاتیونهای دو بار مثبت از شدت کمتری برخوردار هستند.
بر اساس مطالعهی میشل[۱۴۱] و همکاران (۱۹۸۹) در رابطه با تاثیر روی بر خواص سرطان زایی کادمیوم مشخص شده است که استفاده از این عنصر می‌تواند اثرات حاد و مزمن کادمیوم را کاهش داده و شکلگیری تومورهای موضعی ناشی از تزریق کادمیوم و نیز سرطان القایی در بیضه موش نر نژاد ویستار را کاهش دهد. این محققین بیان نموده‌اند که ساز و کاری که توسط آن روی اثرات سرطان زایی ناشی از کادمیوم را کاهش میدهد ناشناخته است.
لمپر[۱۴۲] و همکاران (۱۹۸۴) با بررسی اثرات متقابل روی و کادمیوم در گوساله نشان دادند که غلظت کادمیوم در تمام نمونه های بافتی جمعآوری شده از بدن گوساله‌ها به طور قابل توجهی با مصرف کادمیوم افزایش یافت. تغذیه ۶۰۰ میکروگرم بر گرم مکمل روی به طور قابل توجهی موجب افزایش غلظت روی در کبد، قشر کلیه و خون گردید و تجمع کادمیوم در این ارگانها در زمان دریافت مکمل روی کاهش یافت. غلظت مس در عضله و خون هنگام تغذیه با کادمیوم بدون اضافه کردن روی افزایش یافته اما هنگام تغذیه با سطوح بالاتر کادمیوم به همراه روی میزان مس در قشر کلیه و کبد به طور قابل توجهی کمتر بوده است. این محققین استفاده از نمک‌های خوراکی حاوی روی را در شرایط مصرف مواد غذایی مشکوک به دارا بودن کادمیوم بالا توسط حیوانات را پیشنهاد نموده‌اند. اثر متقابل کادمیوم و روی بر تخمیر شکمبه در این مطالعه مورد بررسی قرار نگرفته است.
اثرات محافظتی سلنیوم و روی بر سمیت کادمیوم در کبد و کلیه موشهای صحرایی نر که در معرض کادمیوم قرار داشتند در مطالعهی هنی[۱۴۳] و همکاران (۲۰۰۸) مورد بررسی قرار گرفت. قرار گرفتن در معرض کادمیوم تجمع آن در کبد و کلیه را موجب گردید. همچنین آسیب شدید بافت در زمان دریافت کادمیوم مشاهده شد. سلنیوم و روی تا حدی کاهش آسیب ناشی از کادمیوم در کبد را موجب گردیدند. در کلیه همین بهبود در زمان مصرف مکمل سلنیوم مشاهده شد اما استفاده از مکمل روی نتوانست تاثیر معنی‌داری بر ساختار بافت کلیه در زمان مصرف کادمیوم داشته باشد. این محققین نتیجه‌گیری نمودند که سلنیوم و روی میتوانند یک اثر مشارکتی در محافظت در برابر آسیب بافتی ناشی از کادمیوم در کبد داشته باشند. غلظت آهن در ایلئوم گروه مصرفکننده کادمیوم به طور معنیداری نسبت به گروه شاهد کاهش پیدا کرد. مس، آهن و منگنز در کبد به طور قابل توجهی کاهش پیدا کردند. روی موجود در کبد با توجه به سطوح متغیر کادمیوم در جیره غذایی به طور قابل توجهی افزایش یافت. غلظت مس در طحال و بیضهها متاثر از سطوح متفاوت کادمیوم کاهش یافت. در حالیکه غلظت مس و روی در کلیه ها به طور قابل توجهی افزایش یافت. داده های به دستآمده نشان دهنده همبستگی مثبت بین کادمیوم، مس، آهن، روی و منگنز است. سطوح بالا و کاهش این عناصر در برخی بافتها و ارگانها ممکن است اثر مستقیم بر جذب، دفع و یا ذخیره کادمیوم داشته باشد. بر طبق مطالعهی انکه و همکاران (۲۰۰۰) سطوح بالای کادمیوم در جیره غذایی به طور قابل توجهی وابسته به میزان روی در عضلات، استخوانهای جوجههای گوشتی و به میزان زیادی وابسته به میزان روی موجود در کبد است. بنابراین فرض بر این است کادمیوم برسطح عنصر روی موجود در عضله و استخوانهای برهها اثر گذاشته و در نتیجه موجب افزایش روی موجود در خون و در نهایت موجب افزایش جابجایی روی از کبد میگردد. افزایش سطوح روی در خون موجب افزایش سطوح روی در کلیه و به طور قابل توجهی موجب افزایش سطوح روی در ادرار شد. احتمال دارد که، افزایش روی موجود در کبد موجب تولید متالوتیونین و به عنوان یک اثر محافظتی در برابر کادمیوم شده باشد. به نظر میرسد کادمیوم موجب اختلال در جذب آهن، مس، منگنز میگردد. در برخی حیوانات کادمیوم تاثیر اندک بر جذب آهن داشت. مطالعات دلگرانوز و میلز[۱۴۴](۲۰۰۱) نشان داد که افزایش روی در جیره غذایی اثرات محافظتی در برابر کادمیوم مصرفی دارند.
اهمیت این مطالعات در دو بخش نشان داده میشود:
تحقیقات وابسته به سم شناسی کادمیوم در شرایط آزمایشگاهی و نظر گرفتن وضعیت تغذیه ای حیوانات و انسان میباشد.
در شرایطی که انسان یا حیوان درمعرض سمیت با کادمیوم قرر میگیرند، نقش محافظتی فلزات کم مصرف به طور جدی جهت کاهش یا از بین بردن اثرات سمیت مورد توجه قرار میگیرد.
۲-۱۱-۱ اثر متقابل کادمیوم و روی در مرحله جذب از روده
برژوکا و همکاران (۱۹۹۸) گزارش نمودند کادمیوم در روده کوچک به وسیله ساز و کاری شبیه به عناصر ضروری از قبیل کلسیم، آهن، مس و روی جذب میشود اثر متقابل کادمیوم و روی در مرحله جذب آنها از دستگاه گوارش ارتباط نزدیکی به توانایی آنها برای سنتز متالوتیونین، و رقابت برای اتصال به این پروتئین در روده دارد. بنابراین از یک طرف کادمیوم در جذب روی اختلال ایجاد میکند، از طرف دیگر استفاده از روی میتواند جذب کادمیوم را تحت تاثیر قرار دهد. برژوکا و همکاران (۲۰۰۱)، گزارش نمودند که سطوح پایین کادمیوم در جیره میتواند جذب روی را مهار کند، همچنین پایین بودن روی در جیره میتواند یک عامل مهم در افزایش جذب و ابقای کادمیوم باشد. اگر چه یکی از محلهای اثر متقابل میان کادمیوم و روی روده میباشد اما هنوز اطلاعات کمی در این مورد این ساز و کار وجود دارد. اما براساس این اطلاعات میتوان نتیجه گرفت که عمل محافظتی روی در برابر کادمیوم میتواند تا حدودی به خاطر اتصال کادمیوم به متالوتیونین سنتز شده در روده به وسیله روی باشد.
۲-۱۱-۲ اثر متقابل کادمیوم و روی در مرحله جذب، توزیع و ذخیره
ذخیره کادمیوم در بافتها با تغییرات در سطح بعضی از مواد معدنی ضروری از جمله روی همراه است، این تغییرات منجر به افزایش ابقای روی در کبد و یا کادمیوم میشود که این عمل قابلیت استفاده از این ماده معدنی را برای بقیه بافتها و بسیاری از فرآیندهای بیوشیمیایی کاهش میدهد. به طور کلی همبستگی بالایی میان غلظت کادمیوم و روی کبد و کلیه گزارش شده است، که این افزایش غلظت روی در کبد و کلیه ناشی از کادمیوم به دلیل تحریک سنتز متالوتیونین در این بافتها میباشد (برژوکا و همکاران، ۲۰۰۱). در وضعیتهای فیزیولوژیکی متالوتیونین اساساً به وسیله روی و مس اشباع میشود، در سطوح پایین کادمیوم، در کلیه ها، روی عنصر غالب در متالوتیونین است (۷۰- ۶۰ درصد)، در حالیکه در غلظت بالای کادمیوم، عنصر غالب اتصال یابنده با متالوتیونین کادمیوم است (الیندر[۱۴۵] و همکاران، ۱۹۸۷). فانک[۱۴۶] و همکاران (۱۹۸۷) توزیع عناصر (روی، مس و کادمیوم) در متالوتیونین نتیجهای از این حقیقت است که بخش آلفا متالوتیونین وقتی که به طور کامل به وسیله کادمیوم اشباع میشود به طور ترمودینامیکی پایدارتر است هر چند بخش بتا وقتی تنها حاوی کادمیوم باشد پایدار نیست، از آنجایی که هر چند کادمیوم باعث اختلال در اتصال روی به متالوتیونین میشود (برژوکا و همکاران، ۲۰۰۱). به طور کلی گزارشات در مورد تاثیر مکمل روی بر غلظت کادمیوم در کبد متفاوت میباشد بعضی گزارشات کاهش غلظت کادمیوم را در کبد گزارش دادند (جماعی و همکاران، ۲۰۰۷).
۲-۱۱-۳ اثر متقابل کادمیوم و روی در مرحله دفع
اطلاعات کمی در مورد دفع مدفوعی و ادراری روی در حیوانات که در معرض کادمیوم قرار گرفتهاند وجود دارد. اما محققین افزایش دفع مدفوعی روی را در بعضی از حیوانات آزمایشگاهی در نتیجه اثر متقابل میان این دو عنصر در سطح دستگاه گوارش را گزارش دادند. از آنجا که جذب روی در شرایط حضور کادمیوم کاهش مییابد بخش جذب نشده روی مصرف شده که از طریق مدفوع دفع میشود افزایش مییابد (برژوکا و همکاران، ۲۰۰۱). اوموری[۱۴۷] و همکاران (۱۹۸۵)، گزارش نمودند که کادمیوم ادرار همبستگی مثبتی با روی دارد اما دفع روی بلافاصله با توقف مصرف کادمیوم کاهش یافت و یکی از دلایل افزایش دفع ادراری روی در هنگام مصرف کادمیوم میتواند به دلیل اختلال در باز جذب این عنصر به خاطر آسیب لولههای کلیوی ناشی از کادمیوم باشد.
۲-۱۲ متالوتیونین
اصطلاح متالوتیونین تنها به پروتئینهای شامل خصوصیات زیر ارجاء داده میشود؛ (۱) پروتئینهایی با وزن مولکولی کم (۷۰۰۰ تا۶۰۰۰ دالتون)، (۲) حاوی فلزات سنگین زیادی باشند (۷تا ۱۲ اتم فلز به ازاء یک مولکول پروتئین)، (۳) ترکیب اسیدآمینهای آنها شامل ۲۳ تا ۳۳ درصد سیستئین بدون پیوند دیسولفیدی، اسیدآمینههای آروماتیک یا هیستیدین باشد، (۴) و توالی اسید آمینهای آنها با توزیع زنجیره جانبی سیستئین پوشش داده میشود. متالوتیونینها با مقدار متفاوتی تقریباً در تمام بافتهای مهرهداران یافت میشوند، اما با غلظت بالینی در کبد، کلیه و روده کوچک حضور دارند (دونن[۱۴۸] و همکاران، ۱۹۸۷). متالوتیونین که ابتدا به عنوان پروتئین اتصال یابنده با کادمیوم شناخته شد و بعداً مشخص شد که این پروتئین به روی و مس نیز اتصال مییابد (برژوکا و همکاران، ۲۰۰۱). بسیاری از محققین عقیده دارند که متالوتیونین نقش محافظتی مهمی در جلوگیری از سمیت عناصر سنگین از قبیل کادمیوم و جیوه دارد این عمل از طریق تشکیل کمپلکس متالوتیونین-عنصر صورت میگیرد هر چند عمل اصلی متالوتیونین نگهداری و ذخیره یونهای آزاد Zn2+ و cu2+ در سلولها میباشد همچنین به عنوان دهنده روی در بسیاری از فرآیندهای بیولوژیکی وابسته به روی عمل میکند (برژوکا و همکاران، ۲۰۰۱). متالوتیونین به عنوان ذخیره کننده روی اضافی، میتواند به عنوان منبع روی عمل میکند و هنگام کمبود روی این عنصر را آزاد کند (کلاسن[۱۴۹] و همکاران، ۲۰۰۹). بنابراین متالوتیونین نه تنها میتواند از کمبود روی جلوگیری کند بلکه میتواند از سمیت روی و کادمیوم نیز جلوگیری کند. سطح روی در کنترل و از بین رفتن متالوتیونین در اغلب گونه ها بسیار مهم میباشد به طوریکه غلظت متالوتیونین هنگام کمبود روی پایین است و با افزودن روی به جیره مقدار این پروتئین افزایش مییابد (لی[۱۵۰] و همکاران، ۱۹۹۴). مس به طور ضعیفتری نسبت به روی باعث تحریک سنتز متالوتیونین میشود و میتواند بعد از سنتز متالوتیونین ناشی از روی برای اتصال به این پروتئین با روی رقابت کند (برمنر، ۱۹۹۸). بنابراین به نظر میرسد که روی با توجه به قدرت بیشتر تحریک سنتز متالوتیونین نسبت به مس کارایی بیشتری در جلوگیری از سمیت کادمیوم داشته باشد. به عقیده برژوکا و همکاران (۲۰۰۱) به طور کلی دو فرضیه در مورد نقش متالوتیونین در جلوگیری از سمیت کادمیوم وجود دارد:
متالوتیونین با توقف رادیکالهای آزاد کادمیوم میتواند از آسیب رادیکالهای آزاد و کادمیوم جلوگیری کند.
مصرف بالای روی، باعث افزایش سنتز متالوتیونین میشود که با اتصال به کادمیوم و روی از جذب بیشتر این عناصر جلوگیری میکند.
۲-۱۳ بنتونیت
بنتونیت یک ماده از دسته رسها و از کانیهای متورم شونده، تشکیل شده است که عمدتاً مونتموریلونیت[۱۵۱] و به مقدار کمی بیدلیت[۱۵۲] هستند. بعد از سال ۱۸۸۰ ” خاک با هزار نوع مصرف ” به نام کاشف آن ویلیام تیلور[۱۵۳]، تیلوریت نام گرفت. بعدها دانشمندی به نام نایت با اقتباس از نام بنتون واقع در ایالت وایومینگ آمریکا که اولین بار رگه ها در آنجا پیدا شده بود، نام آن را به بنتونیت تغییر داد (کریم پور، ۱۳۸۷).
بنتونیت به نامهای مختلفی مانند سدیم مونتموریلونیت، کلسیم مونتموریلونیت، خاک مونتموریلونیت، خاک اسمکتایت[۱۵۴]، خاک آتشفشانی، خاک صابونی و صابون معدنی گفته میشود. سدیم مونتموریلونیت با نامهایی از قبیل سدیم بنتونیت، بنتونیت متورم، بنتونیت وایومینگ، یا بنتونیت غربی شناخته میشود. اما کلسیم مونتموریلونیت با عناوینی نظیر کلسیم بنتونیت، بنتونیت غیر متورم، بنتونیت جنوبی، بنتونیت فولر[۱۵۵] یا بنتونیت فرعی بیان میگردد (آدامیس[۱۵۶] و همکاران، ۲۰۰۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:57:00 ب.ظ ]




مقدمه :
حسابداری در دنیای پیچیده امروز نقش درخور ملاحظه ای در اداره امور دولت ها و حکومت های محلی ایفا می نماید . حسابداری بخش عمومی و بالاخص دولتی تا اواخر دهه هفتم قرن بیستم به مجموعه ای از روش ها و رویه های فنی اطلاق می گردید که بر اساس آن منابع و مصارف مالی دولت ها و حکومت های محلی ثبت و ضبط و گزارش می گردید . طی سی سال گذشته تحولات شگرف حسابداری بخش عمومی از جمله رویکرد سنتی در مورد کارکرد حسابداری به نحوی تغییر کرده است که ثبت ، طبقه بندی و گزارش منابع و مصارف دولت ها جزئی محدود از کارکرد حسابداری بخش عمومی محسوب می گردد . طی این سه دهه متناسب با افزایش سطح آگاهی شهروندان از حقوق اجتماعی خویش و پاسخ خواهی از مقامات منتخب ، دولتمردان کشورهای دارای نظام مردم سالاری را به چاره جویی در مورد یافتن ابزار مناسب برای ایفای مسئولیت پاسخگویی عمومی برانگیخته است . در این رهگذر حسابداری و گزارشگری مالی[۳] نیز مورد توجه قرار گرفت و به مثابه یکی از ابزارهای مهم ایفای مسئولیت پاسخگویی از جایگاه ویژه در فعالیت های اجتماعی سیاسی برخوردار گردید . از آن زمان تا کنون ، با تلاش اندیشمندانی نظیر نرماتتون ، استورات ، جانز و دیگران بعنوان پیشتازان جنبش مسئولیت پاسخگویی و ابتکار متفکر برجسته حسابداری “یوجی ایجیری” پاسخگویی بعنوان سنگ بنای حسابداری دولتی ، در مرکز ثقل نظام های حسابداری و گزارشگری مالی دولت ها مردم سالار جایگاه خاصی را به خود اختصاص داد و چارچوب های نظری آنان برای پاسخگویی مقامات و ارزیابی مسئولیت پاسخگویی توسط مردم و نمایندگان قانونی آنها مورد پذیرش قرار گرفت .

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در حال حاضر حسابداری دولتی دارای کارکرد اجتماعی است که به دولت ها کمک می کند تا مسئولیت پاسخگویی مالی و عملیاتی خود را در مورد منابع عمومی در قبال شهروندان ایفا کنند و آن ها این مسئولیت خطیر را مورد ارزیابی و قضاوت آگاهانه قرار دهند .
مسئولیت پاسخگویی عمومی شامل دو جنبۀ مسئولیت پاسخگویی مالی و مسئولیت پاسخگویی عملیاتی است که هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارد . پاسخگویی مالی تأکیدش بر ارزیابی چگونگی تحصیل منابع و مصرف آنها در برنامه های مصوب است و تأکید پاسخگویی عملیاتی بر تحقق اهداف ، یکنواختی و عرضۀ اطلاعات قابل مقایسه دربارۀ بهای تمام شدۀ عملیات قرار دارد . (باباجانی، ۱۳۸۵، ۶ )
۲-۱ : پیشینه پژوهش در جهان
۲-۱-۱ : پیشینه موضوعی پژوهش در جهان
در دهه آخر قرن بیستم که به دهه انقلاب در حسابداری و گزارشگری مالی بخش عمومی نیز موسوم است ، تحولات چشمگیری در نظام‌های حسابداری و گزارشگری مالی دولت‌ها و حکومت‌های محلی کشورهای توسعه یافته و بعضاً‌ در حال توسعه صورت گرفته است . این تحول اساسی که عمدتاً به دلیل افزایش مطالبات شهروندی دایر بر حق پاسخ‌خواهی و تغییر در نگرش دولتمردان و سیاستمداران نسبت به ایفای مسئولیت پاسخگویی و عملیاتی صورت پذیرفته است ، منجر به شکل‌گیری نظام نوین گزارشگری مالی در بخش عمومی گردید . تلاش‌های بی‌وقفه دو دهه اخیر موجب گردیده است تا بخش عمومی کشورهای پیش گفته در سال‌های آخر قرن بیستم ، به نظام‌های مدرن گزارشگری مالی و عملیاتی دست یافته و ضمن انجام وظیفه پاسخگویی مالی و عملیاتی در قبال شهروندان ، اطلاعات مالی مورد نیاز سیستم حساب‌های ملی و سیستم آمار مالی دولت را در سطح بین‌الملل فراهم نمایند . (باباجانی، ۱۵۷،۱۳۸۳)
دیاموند (۲۰۰۲) در تحقیق خود با عنوان"بودجه ریزی عملکردی : آیا حسابداری تعهدی لازم است؟” نیز در تایید ضرورت اصلاحات حسابداری دولتی بیان می کند که الگوی نوین مدیریت ، مستلزم ارتقاء و به روز آوری ابزارهای اساسی مدیریت بویژه سامانه حسابداری به منظور فراهم کردن اطلاعات دقیق ، مفید و بموقع است . (طالب نیا، ۱۳۹۰،۷۵)
مدل اصلی و اصلاحی اقتضایی تحول در گزارشگری بخش عمومی تحت عنوان مدل لادر می باشد که اذعان می دارد ، تحولاتی که برخی از کشورها در نظام گزارشگری بخش عمومی خود ایجاد نموده اند ، از عوامل محیطی ، ساختاری و رفتاری تاثیر پذیرفته است . در این مدل وجود محر ک هایی همچون بحران های مالی و اقتصادی ، رسوایی های مالی ، ظهور ایده های نوین و احساس نیاز به تحول از عوامل اصلی یک تحول برشمرده شده است . همچنین در این مدل ، در اجرای تحول نظام گزارشگری بخش عمومی بر وجود نهادهای حرفه ای ، دانشگاهیان ، هیئت های تدوین استاندارد و سایر نهادهای درگیر به عنوان گردانندگان تحول در کنار مقامات دولتی سیاست گذاران (پیش برندگان سیاسی تحول) و مرتبط با ساختارهای قانونی ، حکومتی ، اداری و فرهنگی و نحوه چیدمان تحول ، تاکید شده است . (محمدی،۱۳۹۱ ،۷۴)
در طول دهه گذشته اصلاحات نظام مالی با جایگزینی یا انتقال سیستم حسابداری نقدی قدیمی به سوی یک حسابداری تعهدی شبه تجاری شروع شده است . (Eriotis,2011,154)
در بسیاری از نهادهای بخش عمومی در سطح بین المللی حسابداری تعهدی به عنوان اساس گزارش دهی مالی مورد پذیرش قرار گرفته است . آنگلوساکسون ها اولین کشور هایی هستند که حسابداری تعهدی را به عنوان نتیجه حاصله از اصلاح سیستم حسابداری بخش عمومی پذیرفته اند . در برخی از کشورها ، پذیرش حسابداری تعهدی در بخش عمومی محلی انجام شده است . بر این اساس در این کشورها بخش دولتی مرکزی مطابق با نیازهای شخصی اش ، برای اولین بار در بخش عمومی محلی حسابداری تعهدی را مورد پذیرش قرار داده و پس از آن نیز در سطح مرکزی توسعه داده است و یا بطور همزمان برای هر دو بخش ، با توجه به نوع بخش عمومی به کار گرفته است . در این رابطه ، کاروالیو و همکاران (۲۰۰۷) در تحقیقی با عنوان ” ارزیابی سیستم حسابداری تعهدی” استدلال می کنند که اگر چه حسابداری تعهدی در سطح بین المللی اجرا شده است ، اما سیستم های اطلاعات مالی بخش دولتی متفاوت هستند . در یک ایده مشابه که توسط کریستین و همکاران (۲۰۱۰) حمایت می شود ؛ بیان می کنند که هر کشوری حسابداری تعهدی را در بخش های عمومی مطابق با نیازهای اطلاعاتی خود مورد پذیرش قرار می دهد . در این رابطه می توان به روش پذیرش حسابداری تعهدی در ۱۷ کشور اتحادیه اروپایی به عنوان مبنای گزارش های مالی به شرح جدول زیر اشاره کرد .
جدول شماره ۲-۱ : پذیرش حسابداری تعهدی به عنوان مبنای گزارش های مالی

کاربرد حسابداری نقدی اصلاحات برای پذیرش حسابداری تعهدی کاربرد حسابداری تعهدی اصلاحات برای پذیرش IPSAS کاربرد IPSAS کشورها
بخش عمومی
محلی مرکزی محلی مرکزی محلی مرکزی محلی مرکزی محلی مرکزی
بلی     - - بلی - - - - اتریش
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:56:00 ب.ظ ]




فرهنگ استراتژیک امریکا
سطح ملی
سطح نظامی
امنیت مطلق
جنگ به منزله جنگ صلیبی
احساس ویژه بودن و استثناگرایی
آستانه پایین تحمل آسیب
اعتقاد راسخ به فناوری
کشش دائمی میان انزواگرایی و جهانگرایی گرایی
ادامه دادن جنگ تا تسلیم بی قید و شرط دشمن
باور به قدرت مطلق امریکا
گرایش به پیروزی و حل و فصل سریع منازعه
رویکرد عملگرایانه به حقوق بین الملل
گرایش به تمرکز زدایی
اداره جهان بر اساس ارزش های لیبرال دموکراسی
باور به رسالتی تاریخی در رهبری جهان
فصل سوم: تاثیر فرهنگ استراتژیک امریکا بر سیاست خارجی آن در خاورمیانه
سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه
خرده سیستم خاورمیانه، یکی از مهمترین خرده سیستمها در نظام بین الملل میباشد. رابطه میان این خرده سیستم با سیستم کلان ، همواره از چگونگی توزیع قدرت در نظام بین الملل تاثیر پذیرفته است. در این میان، ایالات متحده به عنوان یکی از بازیگران اصلی نظام بین الملل، از فردای جنگ جهانی دوم تا به حال نقش فعالی در خرده سیستم خاورمیانه ایفا نموده است. اگرچه، سیاستهای امریکا در خاورمیانه از عوامل مختلفی تاثیر پذیرفته است اما، ما در این بخش تلاش داریم تا سیاستهای خاورمیانه ای ایالات متحده را بر مبنای تاثیری که فرهنگ استراتژیک این کشور( البته فرهنگ استراتژیک در سطح ملی و نه نظامی، چرا که سطح نظامی مربوط به نحوهی جنگهای این کشور میباشد که خود بحث گستردهتری را میطلبد) در این حوزه دارا میباشد بررسی نماییم .
سیاست خارجی امریکا در این منطقه تا حدود زیادی متاثر از فرهنگ استراتژیک و به تبع آن نگرشهای جامعه و رهبران این کشور است. چرا که نگارنده بر این باور است که، همانطورکه نگرش شهروندان و رهبران در انتزاع شکل نمیگیرد و منبعث از ویژگیها و تمایزات داخلی در کنار موقعیت بین المللی است، این موضوع نیز پذیرفته شده است که چگونگی و ماهیت نگرش مستقر در آمریکا در خصوص دیگر جوامع و کشورها، نقش کلیدی در ترسیم سیاستهای این کشور در رابطه با آن جوامع دارد. تصوری که مردم آمریکا دارند جدا از اینکه چگونه شکل گرفته است، حضور خود را در خروجی های سیاست خارجی هویدا میسازد. از ۱۹۴۵ تا ۱۹۹۱ دغدغه اصلی جامعه امریکا مبارزه با کمونیسم بود که از نظر آنان در تعارض با ارزشهای سرمایه داری و لیبرالیسم قرار داشت. از نقطه نظر بسیاری از آمریکاییان، شوروی به عنوان پرچمدار کمونیسم شناخته میشد و به همین دلیل باید از پیشروی این کشور چه از نقطه نظر ارضی و چه از نظر اعتباری و یا از نظر هنجاری ممانعت به عمل میآمد. (دهشیار،۱۳۸۵: ۱) بنابراین، سیاست خارجی ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ سرد اغلب اروپا محور بود و خاورمیانه در حاشیه سیاست های دو ابر قدرت قرار داشت.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

سیاست های خاورمیانه ای امریکا تا مدت ها معطوف به حمایت و پشتیبانی از حکومت های اقتدارگر اما هم پیمان و حافظ منافع واشنگتن در منطقه بود. حفظ ثبات به عنوان محور اصلی این رویکرد، شاکله ی کلی سیاست های خاورمیانه ای امریکا را تشکیل می داد. در سالهای نخست جنگ سرد ترومن سیاست سد نفوذ را با کمک های نظامی و اقتصادی به دو کشور مهم منطقه یعنی ترکیه و یونان آغاز کرد. از سوی دیگر آیزنهاور دامنه این سیاست خارجی را به خاورمیانه گسترش داد. تنش میان دو ابر قدرت در بحران کانال سوئز شدت بیشتری به خود گرفت. در این دوران امریکا به عنوان بخشی از سیاست سد نفوذ، سیاست موازنه قدرت را در منطقه حفظ کرد. به همین منظور گاهی هم دست به عملیات پنهانی می زد. در سال ۱۹۵۳ دولت ملی دکتر مصدق را سرنگون کردند. هر چند ملاحظات نفتی نیز مطرح بوده است، بر پایه اسنادی که چندی پیش از سوی سیا منتشر شده کودتا در ایران از ضروریات جنگ سرد بوده است. چرا که در آن سالها ایران همانند ترکیه یکی از کشورهای استراتژیک در حوزه منافع امریکا در منطقه بود. از این رو ایالات متحده از شاه در برابر ملیون وکمونیست ها پشتیبانی میکرد. (میرکوشش،۱۳۸۷ :۲۳) ایالات متحده در دوران جنگ ایران و عراق نیز این سیاست را دنبال می کرد. سیاست ایالات متحده در این جنگ بر عدم پیروزی هر دو طرف در جنگ استوار بود و به همین دلیل بود که با وجود بحران در روابط خود با ایران به دلیل موضوع گروگانگیری وارد مذاکره مخفیانه با ایران شد و ماجرای رسوایی ایران گیت پیش آمد.
به دنبال سقوط نظام ایدئولوژیک کمونیستی، غرب به رهبری آمریکا نگاه را متوجه جغرافیای بیرون از حوزه تمدنی خودکرد. محوریت که وجه تمایز دوران جنگ سرد بود جای خود را به تاکید به جغرافیایی خارج از حوزه فرهنگی اروپا کرد. اکنون امریکا به دنبال پایان دوران تخاصمات ایدئولوژیک در جایگاهی قرار گرفته است که در تاریخ غرب کم نظیر است. آمریکاییان برای خود این رسالت را قائل اند که در حوزه های تمدنی دیگر حضور یابند و ارزشها و شیوه زندگی غربی و به عبارتی مبانی تعریفی پدیده ها و حوادث و چگونگی زندگی را به نحوی که خود میپسندند، به صورتی وسیع بگسترانند. (دهشیار،۱۳۸۵: ۱۴)
بنابراین در حالیکه در دوره جنگ سرد رقابت اصلی بین دو ابرقدرت عمدتا بر اروپا استوار بود، امریکا پس از جنگ سرد از همه امکانات خود بهره برده است تا خاورمیانه را به حوزهی نفوذ انحصاری خود تبدیل نماید. از این روی، بعد از پایان دوران جنگ سرد، در ۱۱ سپتامبر ۱۹۹۰ یک ماه پس از اشغال کویت توسط عراق، جرج بوش پدر نظم نوین جهانی را به رهبری ایالات متحده اعلام نمود. بدین ترتیب برخی از صاحبنظران در تدوین راهبرد کلان امنیت ملی ایالات متحده امریکا در جستجوی تعریف جدیدی از جهان برآمدند: برخی از جهانی مملو از آشوب و بی نظمی و بحران سخن به میان آوردند برخی از دولت های یاغی و چالش گر مانند عراق و کره شمالی به عنوان دشمنان در قرن ۲۱ نام بردند. مجموعه های دیگری نیز از چین به عنوان ابرقدرت جدید ثروت و قدرت در قرن ۲۱ سخن به میان آوردند. ساموئل هانتیگتون براساس برخورد تمدن ها و جدال غرب با جهان اسلام در قالب تمدنی و جدال فرهنگ ها در چارچوب تامین نظم و امنیت در قرن جدید به نظریه پردازی پرداخت. برخی مانند فوکویاما نظریه پایان تاریخ و پیروزی لیبرال دموکراسی و نظام سرمایه داری برکمونیسم را بهعنوان نقطه پایان حکومت بشری مطرح ساختند و تصریح نمودند که غرب رقیب ایدئولوژیک برای خود در قرن ۲۱ نخواهد یافت. (آذری نجف آبادی،۱۳۹۰: ۷۰۹)
به هر روی به عقیده بسیاری از صاحبنظران ایالات متحده به دنبال فروپاشی جغرافیای ارضی و ذهنی دشمن خود با نوعی بحران هویت در سیاست خارجی خود روبرو شد که نهایتا با حادثه ۱۱ سپتامبر حباب امنیتی ایالات متحده ترکید و از بن بست هویتی خارج شد. در این روز برای اولین بار در طول تاریخ جنگهای امریکا با خارج، ضربات سنگین تروریستی، امریکا را لرزاند و لذا پس از این واقعه این کشور دگر خود را اسلام گرایان افراطی معرفی نمود و جرج بوش پسر بار دیگر سخن از جنگ صلیبی به میان آورد. به بیان جوزف نای، نظریه پرداز لیبرال امریکایی، پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، پرزیدنت جرج بوش سه تغییر عمده در راهبرد کلانی که ایالات متحده به مدت نیم قرن دنبال کرده بود، ایجاد کرد. او اتکا بر ائتلافها و نهادهای دائمی را کاهش داد، حق سنتی نسبت به جنگ پیشدستانه را به یک آموزه جدید جنگ پیشگیرانه توسعه داد و از مردم سالاری قهرآمیز به عنوان راه حلی برای مشکل تروریسم در خاورمیانه حمایت کرد. (مشیرزاده،۱۳۸۶: ۱۵۶) از این رو امریکاییها با ردگیری عوامل این اقدامات سریعا عکس العمل نشان دادند و به سوی افغانستان و عراق روانه شدند. در افغانستان با هجوم گسترده موفق به سرنگون کردن دولت مرتجع طالبان شده و حکومت جدیدی را روی کار آورند. به دنبال آن، حمله به عراق به عنوان یکی دیگر از محورهای شرارت که منافع امریکا وصلح و ثبات را در منطقه به خطر می انداخت در دستورکار قرارگرفت و صدام حسین سرنگون گردید و در یک پروسه نسبتا طولانی دولت منتخب در عراق نیز بوجود آمد.
ایالات متحده به عنوان رهبر و حافظ صلح و امنیت جهان خود را موظف به حمله به این کشورها دید. جنگ امریکا علیه عراق در چارچوب مبارزه با گسترش سلاحهای کشتارجمعی و اشاعه دموکراسی مطرح گردید. چنانکه روزنامه واشنگتن پست در تبیین رویکرد امریکا متاثر از اندیشه های یکی از افراد برجسته نومحافظه کاران، لدین، می نویسد که دولت بوش امیدوار است جنگ در عراق به تشکیل دموکراسی در هلالی از کشورهای منطقه شامل ایران، سوریه، مناطق تحت اشغال و عربستان سعودی منجر گردد. (مشیرزاده،۱۳۸۵ :۶۹)
باید بدانیم نومحافظه کاری یک جریان انحرافی موقتی و زودگذر درسیاست ایالات متحده نیست بلکه جریان فکری کاملا سازگار و همسو با ایدئولوژی ناسیونالیسم امریکایی است که ریشه در انگاره « باور به استثنایی بودن لیبرالیسم امریکایی» دارد. در واقع سیاست خارجی نومحافظه کاران کاملا تهاجمی و گسترده است و در این زمینه خاورمیانه اولین قربانی این سیاست تهاجمی گردید. دلیل دیگر امریکا سلاحهای کشتار جمعی کشورهای منطقه خاورمیانه و تلاش آنها برای دستیابی به این سلاح هاست و معتقد است دستیابی کشورهایی همچون عراق که مشروعیتی در عرصه بین المللی ندارند، به این گونه سلاح ها موجب به خطر افتادن موقعیت هژمون امریکا و ایجاد ناامنی در صحنه بین الملل می گردد.
بطور کلی آنچه بیان گردید مروری کوتاه و مختصر از عملکرد و سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در منطقه خاورمیانه بوده است. نگارنده بر این باور است که سیاست خارجی این کشور بیش از هر چیز متاثر از هویتی است که این کشور در عرصهی بین الملل برای خود تعریف نموده است و این امر خود (هویت) برگرفته از مولفه های شکل دهنده به فرهنگ استراتژیک این کشور میباشد. لذا در ادامه بر تاثیر این مولفه ها بر سیاست خارجی این کشور در این منطقه خواهیم پرداخت.
فرهنگ استراتژیک و سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه
علاوه بر موضوعات ذکر شده، اگر بخواهیم تاثیر فرهنگ استراتژیک بر سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه خاورمیانه را مورد بحث قرار دهیم، ضروری مینماید که این موضوع را در سه مبحث اساسی که سیاست خارجی امریکا را در این منطقه شکل میدهد مورد بحث قرار دهیم :
* اشاعه دموکراسی و ارزش های لیبرالیستی در منطقه
* تعهد و التزام ویژه به اسرائیل
* عامل نفت
۱-۲- اشاعه دموکراسی و ارزش های لیبرالیستی در منطقه
امریکاییها از همان سالهای آغازین اصل و خواستی فراتر از بقا را به نمایش گذاشته اند و آن هم باور به ماوریت بود. ماموریتی که در آن امریکا برای خود وظیفه ای را تعریف میکند که بر اساس آن، این کشور باید از اشاعه دموکراسی و ارزشهای لیبرالیستی در دنیا حمایت کند. به قول شلزینگر ” از همان آغاز حضورمان به عنوان یک ملت، ما این باور را داشته ایم که امنیت و بقایمان مترادف با امنیت و بقای آزادی در همه نقاط گیتی است.” (دهشیار،۱۳۸۹: ۲۹۷) در ملیگرایی امریکا نیز این اصل همواره وجود داشته است. بطوری که، ملیگرایی در امریکا از دو بعد تشکیل یافته است. جنبه ای بر اعتقاد و رعایت کردن مجموعهای از ارزشها دارای ارتباط عقلانی و تنیدگی محتوایی مانند قانونگرایی، آزادی و دموکراسی تاکید میکند که از آنها به عنوان مرام امریکایی نام برده میشود. این بعد داخلی ملیگرایی است. در کنار این تاکید نگاه متوجه بعد بیرونی ملیگرایی است و آن اینکه این مفاهیم، نگرشها و ارزشها در صحنه جهانی مقبولیت بیابند و به احترام گرفته شوند که به معنای الگوبرداری است. حال این الگوبرداری (تلاش برای پیاده سازی مفاهیم، نگرشها و ارزشهای ذکرشده به وسیله کشورهای دیگر) میتواند از طریق پذیرش تعاملی باشد و یا اینکه برخاسته از پذیرش چارهناپذیر مطرح شود. (دهشیار،۱۳۸۹ :۲۸۶) بنابراین، به لحاظ اینکه قدرت امریکا بیش از سایر کشورهاست و این کشور مسئولیت ایجاد نظم بین المللی و مقابله با سایر کشورهای شرور و خودسر دنیا را برعهده دارد، مردم سایر مناطق اساسا همان ارزش های امریکایی را دارند. در غیر اینصورت آنها خواهان این ارزش ها هستند. درصورتیکه این تمایل را نداشته باشند، گزینه مناسب را برای خودشان به غلط ارزیابی نموده اند و امریکاییان باید آنها را به پذیرش ارزش های جهانی که مورد حمایت امریکاست ترغیب نماید. (هانتینگتون،۱۳۸۶ :۱۷۰)
به این ترتیب، از آنجا که امریکا قوی، دموکراتیک و متعهد به حقوق بشر است، تنها قدرتی است که از حق و قدرت لازم برای حمله پیشدستانه علیه دولتهای غیردموکراتیک برخوردار است. (مشیزاده،۱۳۸۶: ۱۷۳) لذا همواره، این اندیشه و اعتقاد بود که امریکا سرزمینی است خلق شده توسط خداوند برای تاسیس یک نظام اجتماعی جدید که نور آن بر کشورهای دیگر میتابد و آنها را روشن میکند. (اخوان زنجانی،۱۳۷۷: ۱۳۷) بنابراین این کشور موظف است از اشاعه و گسترش دموکراسی و ارزشهای لیبرالیستی در دنیا حمایت کند.
از دید تاریخی نیز امریکا همواره از اشاعه دموکراسی وارزشهای لیبرالیستی در جهان حمایت نموده است. از شعار امریکا در ۱۹۱۷ به هنگام ورود به نخستین جنگ جهانی، امن ساختن جهان برای دموکراسی و پس ازآن ویلسون و برپایی جامعه ملل و ۱۴ اصل او برای روابط بین الملل ( لیبرالیسم در دوران ریاست جمهوری ویلسون عملا جنبه جهان گرایانه یافت. با ویلسون گرایی است که منافع ملی امریکا هیچ جای خاصی نیست اما همه جا هست و با منافع کل بشر یکی تلقی میشود) تا طرح خاورمیانه بزرگ همگی در راستای تاثیر فرهنگ استراتژیک امریکا بر سیاست خارجی آن در خاورمیانه، یعنی اشاعه دموکراسی و ارزشهای لیبرالی در این منطقه قابل تبیین است.
در یک بررسی تاریخی میتوان این موضوع را مورد بررسی قرار داد. به دنبال پایان جنگ جهانی دوم لیبرالها کاملا در جبهه مبارزه با شوروی و ارزشهای مرتبط با این کشور قرار گرفتند و تمامیت خواهی این کشور را که به وسیله پیشروها، سوسیالیستها و دیگر گرایشهای غیرمحافظه کار نفی نمیشد، به باد انتقاد شدید گرفتند و به تقبیح آن پرداختند. لیبرالها به ضرورت دفاع از دموکراسی حتی در صورت لزوم با اسنفاده از قدرت نظامی تاکید کردند و نقش جنگجویان جنگ سرد را با آغوش باز پذیرا شدند و نقش تعیین کنندهای در طراحی سیاست امنیت ملی امریکا- موسوم به سند شورای امنیت ملی که نقشه راه در طول دوران جنگ سرد گشت- بازی کردند. (دهشیار،۱۳۸۹: ۲۸۹) بنابراین، سیاستهای شوروی در صحنه جهانی با این استدلال که ماهیت آنها تمامیت خواه و خطر مستقیم بر علیه دموکراسی است، نزد جامعه امریکا از جایگاه و اعتبار خاصی برخوردار گشتند. مخالفت با تمامیت خواهی و حمایت از دموکراسی، هویت مرکز حیاتی گشت و اجماع لیبرال بر اساس این دو مولفه شکل گرفت. لذا امریکا پس از جنگ سرد با پیام ایجاد دموکراسی در جهان نقش خود را به عنوان ژاندارم بین المللی مشروعیت بخشید و با حضور نظامی در یکی از مهم ترین مناطق جهان یعنی خاورمیانه به عملیاتی ساختن این مهم پرداخت.
مادلین آلبرایت، وزیر امورخارجه امریکا در دوره کلینتون، کشورها را به چهار دسته تقسیم کرد: اول، کشورهای دموکراسی صنعتی پیشرفته که متحدین طبیعی امریکا هستند. دوم، کشورهای در حال ظهور و متکی بر اقتصاد بازار که ضرورتا میبایست به سوی امریکا حرکت کنند. سوم، کشورهای ورشکسته که درنهایت، چارهای جز پذیرش الگوهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی امریکا برای رهایی از وضعیت خود ندارند. چهارم، کشورهای یاغی که دشمنان طبیعی امریکا هستند، این کشورها تهدید کننده منافع امریکا و عامل بیثباتی در جهان هستند. تقسیم بندی آلبرایت حاکی از آن است که در نظم جدید مورد نظر آمریکا، همهی کشورها میبایست مدل امریکایی را در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پذیرفته باشند. این دسته از کشورها، متحدان امریکا محسوب می شوند و امریکا خود را متعهد به حمایت از آنان میداند. اما آن دسته از کشورهایی که این مدلها را نپذیرند، دشمنان امریکا قلمداد میشوند و جزء کشورهای یاغی به حساب میآیند. در این راستا بود که دولت کلینتون، کشورهای عراق، ایران و لیبی را کشورهای یاغی معرفی میکرد. (حاجی یوسفی و زرگرباشی،۱۳۹۰: ۸۳ و ۸۲)
اعتقاد کلینتون مبنی بر اینکه هیچ کشوری در طول تاریخ از فرصت و مسئولیتی که اکنون ایالات متحده از آن برخوردار است تا جهان را به گونهای شکل دهد که برخوردار از گسترهی گستردهتری از آزادیها، پهنهی وسیعتری از امنیت و سطح بالاتری از صلح باشد، بهرهمند نبوده است، سبب شد تا درگیری برای دموکراسی به عنوان رکن سیاست خارجی امریکا معرفی گردد. به این ترتیب، این اعتقاد که روحیهی پیشرفتی که خداوند به امریکاییان اعطا کرده، همچنان باید برای رفع ارتجاع در همهی جهان به کار بسته شود در دوران کلینتون نیز تداوم یافت و به همین دلیل،کلینتون در دوران زمامداری خویش از برپایی دموکراسی در جهان عرب همچون برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس حمایت می کرد. بوش نیز این روند را ادامه داد (میرکوشش،۱۳۸۷ :۲۹)
هانتیگتون این پرسش مهم را مطرح میکندکه ایالات متحده تا چه اندازه باید بکوشد که موازین حقوقی و سیاست های دیگر جوامع را با ارزشهای آمریکایی هماهنگ کند؟ به سخن دیگر، آیا امریکا باید برای گسترش ارزشهای آمریکایی در آن سوی مرزها نیز تلاش کند؟ او برلزوم حفظ قدرت امریکا برای پاسداری از باورهای لیبرالی و موازین حقوقی و گسترش آنها در جهان نیز تاکید میکند. (میرکوشش،۱۳۸۷: ۲۸)
امریکاییان معتقدند خاورمیانه بزرگ ومحافل دینی آن به خاطر آموختن احکام دینی و ایجاد حس تنفر در مخاطبان خود، بزرگترین کانون تروریسم ضد غربی در جهان هستند و ضروری است با دو روش با آن مبارزه شود:
۱- مدرن کردن جوامع اسلامی از طریق اشاعه فرهنگ غربی ۲- مدرن کردن جوامع اسلامی که این روش با تحت فشار قرار دادن حکومت ها به منظور اعمال دموکراسی و با اصرار به رعایت حقوق بشر و آزادی بیان و مذهب و گفتار امکان پذیر است. (بیگدلی،۱۳۸۵ :۶۷)
لـذا، با توجه به دلایل راهبردی، مبانی ارزشی و اولویتهای مفهومی، این بینش در بین امریکائیان وجود دارد که واقعیات حاکم بر خاورمیانه در تمامی ابعاد آن باید به طور بنیادی دگرگون شود تا از یک سو منافع غرب حفظ شود و از سوی دیگر نزدیکی تحمیل شدهی تعریفی و شیوه ای بین دو جغرافیا با حاکمیت ارزشها، تعاریف و چشم اندازهای لیبرال به وجود آید. در دوران جنگ سرد آمریکا در تعارض ایدئولوژیک با شوروی قرار داشت. اما امروزه خود را در تعارض هویتی با جغرافیایی که خاورمیانه نامیده میشود مییابد، از این رو درصدد است که با اشاعه و گسترش ارزشها و دیدگاه های خود در شکلی تهاجمی به همسانی هویتی بر مبنای مفاهیم و قالبهای لیبرال بین دو جغرافیا توفیق حاصل کند. امریکاییها و بویژه نومحافظه کاران از همان آغاز، گسترش دموکراسی در داخل و خارج را وظیفه ای در راستای مبارزه با گرایشهای تمامیت خواه قلمداد میساختند. آنچه را که ایده گرایی ویلسونی نامیده میشد و تاثیر فراوان بر شکل دادن اجماع لیبرالی در دهه پنجاه گشت، نومحافظه کاران کاملا برای خود درونی نموده بودند. «وظیفه دفاع در هرکجا که امکان آن باشد و گسترش اصول دموکراتیک در پهنه گیتی» را نومحافظه کاران از همان آغاز یک الزام قلمداد ساختند. به همین روی است که شاهد برجستگی فزاینده بینش ویلسونی در تفکرات و مبانی تحلیلی نومحافظهکاران هستیم. نومحافظه کاران آنچه را که موسوم به “مجموعه سه تایی ویلسون” است، یعنی اصل صلح، اصل دموکراسی، اصل بازرگانی را با واقعگرایی نیبهوری تاکید بر قدرت ممزوج ساختند و چهارچوب تئوریک ویژه خود را حیات بخشیدند. (دهشیار،۱۳۸۹: ۲۹۷)
ریچارد پاین تحلیلی درباره رابطه ارزشهای امریکایی و سیاست خارجی امریکا دارد. از دید او هر اندازه شباهت های فرهنگی فرهنگی امریکا و دیگر کشورها بیشتر باشد، امریکا در مسائل کمتری درگیر میشود و کاربرد زور برای بیاثر کردن این درگیریها نیز کاهش مییابد. (میرکوشش،۱۳۸۷ :۲۸) بنابراین این نکته که سیاست سازان امریکا هیچ گونه شباهت هویتی میان امریکا و خاورمیانه (برخلاف اروپا) نمیبینند، برآمده از واگرایی هویتها است و این واگرایی هویتی سبب شده است که ایالات متحده سیاستهای مبتنی بر قدرت را در منطقه پیگیری کند. همچنین باید اذعان داشت، برخلاف تعارض ایدئولوژیک که نتیجه آن در کوتاه مدت رقم خورد و پیروزی قاطع و واضح از آن غرب به رهبری آمریکا بود، تعارض هویتی، پردامنه، گسترده و مزمن باید در نظر گرفته شود که نمی توان در بستر آن به پیروزی قاطع فکر کرد و لذا همواره این نگاه در جامعه امریکا و به عبارتی خاص تر در بین نخبگان این کشور وجود دارد که ارزشهای حاکم در خاورمیانه چه به لحاظ ملاحظات راهبردی و چه به جهت الزامات هویتی باید در مسیری متفاوت سیرکند که در معنای وسیعتر نظر به دگرگون ساختن قالبهای بینشی، ارزشی و نگرشی حاکم بر خاورمیانه دارد. پس به طورکلی اتفاق نظر وجود دارد که خاورمیانه نیازمند دگرگونی است. (دهشیار،۱۳۸۵: ۱۵)
بطور کلی، دولتمردان امریکایی به منظور اشاعه و بهبود وضعیت دموکراسی به ایجاد تحول در رژیمهای استبدادی و جوامع غیرمدرن روی آوردهاند. به زعم دولت بوش، این تحولات میتواند آغازی برای تاسیس رژیمهای دموکراتیک در اقصی نقاط دنیا باشد و البته برای عملی ساختن این هدف باید استفاده از توانایی های نظامی امریکا به عنوان ابزار اولیه و ضروری مورد توجه قرار بگیرد. چنین میتوان گفت که گسترش دموکراسی نقش تعیین کنندهای در سیاستهای دولت بوش مانند جنگ علیه تروریسم و استراتژی کلان او دارا میباشد. بر اساس این استراتژی به نظر میرسد که منافع امنیتی و سیاسی ایالات متحده تنها از طریق گسترش نهادها و ارزشهای سیاسی لیبرال در خارج از امریکا تامین میشوند. بر اساس رویکردی که در ادبیات گوناگون با نامهای مختلفی مانند واقع گرایی دموکراتیک، لیبرالیسم امنیت ملی و جهان گرایی دموکراتیک مورد اشاره قرار گرفته است، در واقع سیاست امنیت ملی دولت بوش بر محور استفاده مستقیم از نیروی نظامی و قدرت سیاسی، با هدف گسترش دموکراسی در مناطق استراتژیک شکل گرفت. (متقی، بقایی و رحیمی، ۱۳۸۹: ۲۱) فرض بر این است که ایالات متحده قادر به شکل دادن مجدد به نقشه سیاسی جهان و به طور خاص منطقه خاورمیانه است و عراق در این میان گام اول محسوب میشود. بنابراین میتوان گفت عراق در درون دو گفتمان “دولتهای سرکش” و “محور شرارت” امنیتی شد. این نوع هویت سازی در تاریخ سیاست خارجی امریکا بیسابقه نبوده است. فرانکلین روزولت در سال ۱۹۴۰ از “دولتهای گانگستری” نام میبرد که ایالات متحده باید به عنوان “زرادخانه بزرگ مردم سالاری” علیه آنها بجنگدد در دوران جنگ سرد نیز شوروی امپراتوری شیطانی بود و پس از جنگ سرد با ظهور مفهوم دولت سرکش و سپس محور شرارت کنشگرانی که تهدید امنیتی برای امریکا محسوب میگشتند بازنمایی و برساخته شدند. (مشیرزاده،۱۳۸۶: ۱۷۶) این دولتهای سرکش در برابر ارزشهای لیبرال قرار میگیرند و لذا یکبار دیگر زمینه تلاشهای امریکا را برای طرح ایده های ویلسونی به شکل تاکید بر گسترش مردم سالاری، لیبرالی کردن یا دموکراتیک کردن دولتهای شکست خوردهای که محور شرارت را شکل میدهند، فراهم میسازد.
به این ترتیب، پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، امریکا برای راه اندازی اصلاحات در کشورهای خاورمیانه مصممتر شد و حتی این اصلاحات را در کشورهای دوست و همپیمان خود مانند عربستان و مصر ضروری یافت. بنابراین، طرح خاورمیانه بزرگ در دستور کار رهبران ایالات متحده امریکا قرار گرفت. این طرح، تلاشی است برای ایجاد ثبات در خاورمیانه بر اساس تحکیم و تثبیت ارزشها و منافع ایالات متحده و شکل دادن مجدد به کشورهای منطقه بر اساس تبدیل نظامهای سیاسی آنها به حکومتهایی متکی بر عناصری در جامعه مدنی که با ارزشهای غربی درکل و ایالات متحده به طور خاص هماهنگی داشته باشند. حمله به افغانستان و عراق نیز در چارچوب همین طرح صورت گرفت. در این طرح، فلسطین، لبنان، ایران و کشورهای عربی منطقه به عنوان حوزه خاورمیانه بزرگ از سوی استراتژیستهای امریکایی تعیین شده و این طرح به عنوان راهبرد امریکا در خاورمیانه دنبال میشود. محافظه کاران امریکا هدفهای خود را از این طرح چنین اعلام کردند:

    • تشکیل دولت ملتهای دموکراتیک در خاورمیانه
    • ایجاد اقتصادهای آزاد در منطقه تا منجر به رفع محرومیتهای منطقه شود.
    • تغییر ارزشهای اجتماعی و ایجاد فضای مناسب برای رعایت حقوق زنان، رعایت حقوق بشر و …
    • امریکایی کردن و یا غربی کردن فرهنگها در خاورمیانه
  • ایجاد تغییرات در نگرشهای مذهبی و تبدیل تندرویها در تفکرات مذهبی به نوعی میانه روی تا زمینه های افراط گرایی و تشکیل دولتهای ایدئولوژیک از بین برود.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:56:00 ب.ظ ]